با پیروزی انقلاب اسلامی سیستم گذشتۀ تلویزیون که کاملاً متناسب با غایات فرهنگی آن نظام، عملکرد داشت از هم پاشید و سیستم جدیدی هم متناسب با نظام فعلی، جایگزین آن نشد. تلویزیون جمهوری اسلامی، هنوز خود را پیدا نکرده است و بیش از همه، شرایط خاصی که در جامعه و نظام ما حاکم است اجازه نداده که این کار انجام شود.

گروه فرهنگی مشرق ـ از حدود یک سال قبل، رایزنی و مشورت‌ها دربارۀ انتخاب رئیس جدید صداوسیما در جریان بوده است. بدین جهت مناسب دیدیم تا متن مصاحبۀ هفته‌نامه سینما با سید مرتضی آوینی در سمت مدیر واحد تلویزیونی حوزه هنری را بازنشر کنیم. توضیحاً اینکه این مصاحبه در مجموعه آثار سید شهید به چاپ نرسیده است.

********

هفته‌نامه سینما در شماره 17 خود به تاریخ چهارشنبه 4 شهریور 1371 گفت‌وگویی با سید مرتضی آوینی منتشر کرد که در کتاب سه جلدی آینه جادو، منطبع نشده است. این گفت‌وگو را آقای حسین سلطان‌محمدی صورت داده‌اند و این متن با اجازه ایشان در مشرق‌نیوز منتشر می‌شود. تیتر اصلی مصاحبه این است: «ضرورت تشکیل، اهداف و برنامه‌های واحد تلویزیونی حوزه هنری».

توضیحات آقای سلطان‌محمدی در این خصوص حاکی از آن است که این متن قبل از انتشار به رؤیت جناب آوینی رسیده و ایشان آن را ویرایش کرده‌اند. متأسفانه نوار این مصاحبه در هفته‌نامه سینما آرشیو نشده است. جناب سلطان‌محمدی این را هم افزودند که بعد از انتشار این مصاحبه، مدیران وقت تلویزیون و از جمله ریاست آن مانع از پخش برنامه‌های حوزه هنری در تلویزیون شدند. استدلال آنها این بود که واحد تلویزیونی حوزه هنری اصلاً از گروه‌های برنامه‌ساز سیما نبوده است و ما تعهدی برای پخش این برنامه‌ها نداشته‌ایم. لذا واحد تلویزیونی حوزه هنری رو به تعطیلی نهاد.

این موضوع زمانی شدت یافت که در اوج جنگ بوسنی مستند ده قسمتی خنجر و شقایق به کارگردانی نادر طالب‌زاده و صدای مرتضی آوینی با تلاش شبانه‌روزی ساخته و برای پخش به تلویزیون داده شد. لکن مدیران شبکه اول سیما، با قلع و قمع کردن تصاویر و حذف نریشن‌های آوینی، آن را به نام مستندی از خودشان پخش کردند. این ماجرا به مطبوعات کشیده شد و جناب مهدی نصیری که از حامیان سیدمرتضی در این خصوص بودند به دادگاه آمده و از افشاگری روزنامه کیهان علیه تلویزیون دفاع کردند و تبرئه شدند. نهایتاً در بهمن 1372 محمد هاشمی، ریاست صداوسیما را به دکتر علی لاریجانی سپرد.

******

مطالعۀ این مصاحبه نشان می‌دهد که سید شهیدان اهل قلم، هم رسانه را می‌شناسد و هم دین و انقلاب را. او یکی از انقلابی‌ترین افرادی بود که جمهوری اسلامی به خودش دیده است. سیدمرتضی بعد از انقلاب اسلامی از طریق تفکر حضرت امام(ره) متحول شد و از روشنفکری سابق خود برگشت. او سپس به مطالعه قرآن و تفاسیر قرآن روی آورد و انقلاب و اصلاحات را ابتدا از خودش آغاز کرد؛ مجاهده نفس و سپس جهاد فی سبیل الله زیر آتش مهاجمان دشمن که آبدیده‌اش ساخت.

سیدمرتضی در سال 1369 سردبیر ماهنامه سوره شد و توانایی خود را در هدایت جریان فرهنگ و هنر انقلاب اسلامی نشان داد. در سال 1370 واحد «تلویزیونی» حوزه هنری به جهت تولید فیلم و سریال‌های داستانی و مستند، تشکیل شد و سیدمرتضی آوینی به ریاست آن منصوب گشت. در آن وقت مقرر بود سومین شبکه سیما با رویکرد انقلاب اسلامی تأسیس گردد و اداره آن به حوزه هنری سپرده شود. به این ترتیب سیدمرتضی مدیر شبکه سوم سیما می‌شد. اما این مهم با شهادت آن عزیز در بیستم فروردین 1372 عملی نشد. در نهایت شبکه سوم با تغییر رویکرد به شبکه جوانان، در آذر 1372 افتتاح شد. این ایدۀ معوق مانده، بالاخره بعد از 21 سال در سیزدهم خرداد امسال در قالب شبکه افق با رویکرد «فرهنگ و انقلاب اسلامی» تحقق یافت.

ذیلاً متن کامل مصاحبه هفته‌نامه سینما با سیدمرتضی آوینی، منتشرشده به تاریخ چهارشنبه 4 شهریور 1371 می‌آید.

امیر اهوارکی

*******


ضرورت تشکیل، اهداف و برنامه‌های واحد تلویزیونی حوزه هنری

مدت‌هاست که واحد تلویزیونی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی ‌با برنامه‌ریزی‌های مفصل، دست ‌اندر کار تولید برنامه‌های تلویزیونی شده است. این واحد، طی برنامه‌ای درازمدت می‌رود تا بر اساس خط مشی و دیدگاهی که از مخاطبان تلویزیون دارد، برنامه‌سازی کند. برای آشنایی با ضرورت تشکیل، اهداف و برنامه‌های واحد تلویزیونی حوزه هنری با سیدمرتضی آوینی مسئول واحد تلویزیونی حوزه گفت‌وگویی مفصل انجام داده‌ایم که می‌خوانید.

چه ضرورتی باعث شد که شما گروه تلویزیونی تشکیل دهید، آن هم با گستره‌ای فراتر از گروه‌های مرسومی ‌چون جهاد و سپاه که به تلویزیون برنامه عرضه می‌کنند؟

پیش از هرچیز باید شما را متوجه این نکته بکنم که این حرف‌ها را نباید به حساب انتقاد از تلویزیون و برنامه‌هایش بگذارید. نه اینکه انتقادی وجود ندارد، نه! اما جایش اینجا نیست.

امروزه شیوه‌ای در اغلب تلویزیون‌های دنیا مرسوم است ــ که متأسفانه تلویزیون ایران به سمت آن نرفته است ــ و آن اینکه تلویزیون به صورت یک تشکیلات مرکزی با سازمان‌ها و شرکت‌های انتفاعی و غیرانتفاعی قرارداد می‌بندد و به آنها سفارش تولید برنامه می‌دهد و یا برنامه‌هایی ورای سفارش تلویزیون را که به وسیله این سازمان‌ها تهیه شده، از آنها خریداری و پخش می‌کند. این بهترین روشی است که هر تلویزیونی حتی تلویزیون جمهوری اسلامی ‌برای تأمین برنامه‌های مورد نیازش می‌تواند اتخاذ کند.

تلویزیون، یک سازمان بوروکراتیک است و همانند سایر سازمان‌های مشابه دچار استهلاک می‌شود چه از لحاظ انگیزه‌های درونی و چه از لحاظ نیروهای انسانی. بدین خاطر نمی‌تواند صرفاً بر گروه‌های تولیدی خویش تکیه کند. زیرا تجربه‌ای که ما از نظام‌های اداری داریم، نشان می‌دهد که وقتی تولید به صورت یک کار سازمانی در می‌آید، موفق نخواهد بود. تولید باید بر انگیزه‌های شخصی یا هنری و معنوی شخصی یا سازمان‌های دیگری که با انگیزه‌های دیگری تشکیل شده‌اند، متکی باشد تا بتواند احتیاجات بسیار زیاد به برنامه‌ها را برطرف کند.

تجربه‌ای که ما در عرض 9 سال کار در تلویزیون داشتیم، تعبیری در ما نسبت به تلویزیون ایجاد کرد. در داستان‌های ایرانی داریم که یک اژدهایی در بیرون شهر راه آبِ مردم را بسته بود و قربانی می‌گرفت تا راه آب را باز کند. آنتن تلویزیون برای انسان‌هایی که داخل سازمان مشغول تولید هستند، چنین حالتی دارد. آنتن تلویزیون فقط می‌بلعد و مرتب قربانی می‌خواهد. این برنامه‌ها را باید تهیه کرد و به او داد تا سر پا بماند. واقعاً درون تلویزیون، آنتن تپش دارد و نبض تلویزیون نیز با همین تولید می‌تپد. یعنی اگر تولید قطع شود، تلویزیون می‌میرد. برای تولید برنامه، دو راه موجود است: یا متکی به یک نظام بوروکراتیک باشیم، یا به سازمان‌هایی که با انگیزه‌های معنوی و مادی خودشان برنامه می‌سازند. راه دوم مطمئن‌تر است.

تلویزیون ما عملاً شکل سومی ‌را ایجاد کرده است. یعنی در تولید صرفاً متکی به تشکیلات بوروکراتیک اداری نیست و در عین حال به سازمان‌های خارج از خودش نیز اتکا ندارد. بعد از انقلاب، گروه‌هایی از جوانان مسلمان که به انقلاب و غایات آن اعتقاد داشتند، با توجه به اهمیتی که تلویزیون داشت، به سمت آن رفتند. عده‌ای از اینها متخصص بودند و اغلب نیز نبودند، که یا به سمت مراکزی چون «مرکز آموزش فیلمسازی» و «تل فیلم» کشیده شدند و از آن طریق به تلویزیون متصل گشتند یا در تلویزیون به صورت عملی کار را یاد گرفتند.

عده‌ای از این بچه‌ها جذب گروه‌های موجود در سازمان نظیر گروه تاریخ، سیاسی یا کودک شدند و عده‌ای هم در گروه‌هایی چون جهاد و سپاه و بعدها شاهد ــ که بعد از انقلاب تأسیس شدند ــ مشغول به تولید شدند. مدت‌ها طول کشید تا سازمان به صورت تجربی به این نتیجه برسد که باید با این گروه‌های جدید کار کند. ضرورت‌هایی بود که مانع می‌شد از اینکه تلویزیون گروه‌هایی چون سپاه و جهاد... را طرد کند. این ضرورت‌ها نیز با انقلاب آمده بودند. فرض کنید در دوران جنگ، تلویزیون متکی به گروه جنگ و جهاد سازندگی و سپاه بود. بچه‌های گروه جهاد هم کسانی بودند که از جهاد یا سپاه و بسیج آمده بودند. گروه سپاه همینطور و یا حتی گروه جنگ، که اغلب افرادش از خارج سازمان آمده بودند. اگر الان به نیروهای انسانی تلویزیون نگاه کنید، در تمام گروه‌های سازمان جوانانی را می‌بینید که با انگیزه‌های معنوی به خاطر تحقّق غایات و اهداف انقلاب جذب تلویزیون شده‌اند.

اما همچنانکه سرنوشت محتوم همه نظام‌های بوروکراتیک در جهان سوم چنین است خواه ناخواه این نظام‌ها مستهلک می‌شوند، چون انگیزه‌ها مستهلک شده و از بین می‌رود. مگر اینکه شما به شیوه‌ای این انگیزه‌ها را پایدار نگه دارید که این کار یعنی انقلاب دائمی، تقریباً محال است. بنابراین یا باید همانند نظام‌های غربی به انگیزه‌های مادی متکی شویم، که در آن صورت شاید تولید رونق پیدا کند ولی آن غایات مورد نظر متحقق نمی‌شود، یا انگیزه‌های معنوی که متأسفانه بوروکراسی یا نظم اداری همواره در جهت نابودی و یا تقلیل این انگیزه‌ها عمل می‌کند. در تلویزیون ترکیبی از این دو انگیزه، کار و تولید می‌کند.

با توجه به این مقدمه، ما با این قصد که بتوانیم کاملاً خالصانه در تأمین برنامه‌هایی که بخشی از نیازهای تلویزیون را برآورده کند، کمک کنیم به عنوان یک سازمان غیرانتفاعی، واحد تلویزیونی حوزه هنری را تشکیل دادیم و البته توصیه‌های رهبر معظم انقلاب هم به عنوان یک علت موجده و هم یک علتی که موجب بقای آن شده، در تشکیل این واحد نقش داشته است.

درباره گستردگی این واحد نیز باید گفت که گستردگی و تنوع موضوعاتی که وجود دارد، ایجاب کرده است که کارمان را از همان آغاز نسبتاً وسیع ببینیم. بدین خاطر چون توان کار در اغلب موضوعات را در خود می‌دیدیم، وارد کار شدیم و حالا هم تشکیلات ما به صورتی تنظیم یافته که اگر بودجه تأمین باشد، کارها انجام خواهد شد. بنابراین در اغلب موضوعات ضروری، کار را شروع کردیم و به نتایج خوبی هم رسیدیم که به تدریج شاهد آن خواهید بود.

از جمله دلایل گرایش مردم به ویدئو و بالتّبع امور فسادانگیز و در نهایت غفلت و بی‌تفاوتی، خنثی بودن برنامه‌های تلویزیون چه از نظر سوژه و چه از نظر جذابیت عنوان می‌شود. زیرا وقتی خانواده از آن طریق ارضا نمی‌شود، سینما و مطبوعات کاری نمی‌توانند بکنند و تفریحگاه‌ها کم است، به سمت امور ممنوعه و شکستن قبح و حرمت‌ها کشیده می‌شود. شما در بررسی‌ها و برنامه‌ریزی‌هایتان چگونه با این قضیه روبه‌رو شده‌اید و سعی خواهید کرد برنامه‌های جذاب عرضه کنید؟

همه این مشکلات به تلویزیون برگشت ندارد اگر چه بخشی از آن متوجه تلویزیون است. تلویزیون رسانه خاصی در کنار سایر رسانه‌ها است و در نسبت خاصی با آنها به وظیفه خویش عمل می‌کند. تلویزیون ماهیتاً با سینما متفاوت است، ماهیتاً وسیله‌ای در خدمت تأمین «فقط» تفریحات برای مردم نیست ــ به لفظ «فقط» دقت کنید ــ ماهیتاً در خدمت صرفِ اطلاع‌رسانی هم نیست. اگرچه ممکن است همۀ اینها هم باشد. این رسانه را باید از لحاظ ماهوی بررسی کرد و شناخت.

انقلاب کشور ما در تمام طول تاریخ معاصر بی‌نظیر بوده است. البته انقلاباتی با غایات دینی داشته‌ایم ولی حکومت برآمده از آن، هرگز یک نظام دینی نبوده است. بجز حکومت مدینه در صدر تاریخ اسلام هیچ نمونه دیگری وجود ندارد که بتوانید آن را با نظام خودمان مقایسه کنید. بنابراین ما در این نظام جدید با مسائل و مشکلات و پدیدارهای جدید و کاملاً بی‌سابقه مواجه شدیم.

تلویزیون در این نظام می‌کوشد که برنامه‌هایی متناسب با انقلاب عرضه کند؛ در حالیکه هنوز برایش این مسئله حل نشده که نسبت تلویزیون با دین و با این انقلاب چیست. البته بحث‌های نظری تا حدی انجام شده و بر اساس آن در عمل هم تجربیاتی صورت گرفته است ولی هنوز به یک نتیجه قطعی نرسیدیم که تلویزیون در نظام اسلامی ‌چیست. وقتی ماهیت تلویزیون و نسبت آن با دین و حکومت اسلامی ‌پوشیده است، شما توقع دارید برنامه‌های متناسب با آن عرضه کند؟ به نظر من سیزده سال برای روشن شدن این نکات کافی به نظر می‌رسد ولی در این میان معضلاتی گریبان‌گیر تلویزیون بوده است. این طور نبوده که همه چیز کاملاً روشن باشد و حالا ما از تلویزیون انتظار داشته باشیم که به وظایف خویش عمل کرده باشد.

اگر منصفانه قضاوت کنیم خواهیم دید که وضعیت تلویزیون، استثنایی است. با توجه به ترکیب خاص مخاطبان تلویزیون و عدم روشنایی مسائلی که تلویزیون با آن سر و کار دارد همه چیز از نظر فقهی، جای بحث داشته است؛ از مسائل کوچکی چون استفاده از موسیقی گرفته تا مسائل بزرگ. هنوز که هنوز است این مسائل از ابهام خارج نشده است. مخاطبان تلویزیون، همۀ مردم ایران هستند از اقشاری که کاملاً با معیارهای غربی زندگی می‌کنند تا جماعتی که هنوز در اصل اینکه تلویزیون حلال است یا حرام شک دارند. ترکیب جامعۀ ما یکدست نیست و شما نمی‌توانید تلویزیون را مجبور کنید که فقط برای مخاطبان خاصی برنامه بسازد.

خودتان الآن دارید از ویدئو می‌نالید. چه کسانی ویدئو دارند؟ اگر شما از تلویزیون توقع دارید که با ارائۀ برنامه‌های جذاب، تماشاگران ویدئو را به سمت خود بکشاند یعنی این جماعت را نیز مخاطب تلویزیون می‌دانید. خب! اگر چنین است تلویزیون چه برنامه‌هایی باید بسازد تا این جماعت تماشاگران ویدئو را نیز ارضا کند؟ ببینید! از هر جا که بخواهید آغاز کنید، بحث از همان جا آغاز می‌شود. چرا؟ چون مسائل نظری مربوط به تلویزیون هنوز حل نشده است. چون هنوز جایگاه تلویزیون در جامعۀ ما روشن نیست. من فکر می‌کنم تنها نقطه‌ای که همه بر سر آن اتفاق نظر داریم این است که تلویزیون باید ارزش‌های انقلاب اسلامی ‌و تفکری را که مبنای این انقلاب، واقع شده تبلیغ و ترویج کند. ما از این جا آغاز کردیم. البته در همین جا نیز بسته به آنکه شما مخاطب را چه کسی فرض کنید بحث‌های بسیاری در میان می‌آید که مستقیماً در اتخاذ قالب برنامه تأثیر می‌گذارد. بگذریم.

مسئله دیگر آن است که با پیروزی انقلاب اسلامی ‌سیستم گذشتۀ تلویزیون که کاملاً متناسب با غایات فرهنگی آن نظام، عملکرد داشت از هم پاشید و سیستم جدیدی هم متناسب با نظام فعلی، جایگزین آن نشد. تلویزیون جمهوری اسلامی، هنوز خود را پیدا نکرده است و بیش از همه، شرایط خاصی که در جامعه و نظام ما حاکم است اجازه نداده که این کار انجام شود.

معضل دیگر این است که ما در محاصرۀ فرهنگ غرب قرار داریم. چندین قرن حاکمیت غرب بر دنیا صرفاً سیاسی نیست. غرب از لحاظ فرهنگی و معنویت نیز جهان را تسخیر کرده است. تمدن‌های قبل از تمدن غربی در دنیا از بین رفته‌اند. جوامع و اقوام دیگر نیز خواه ناخواه متأثر از فرهنگ غرب، حیات جدیدی را برگزیده‌اند.

انقلاب اسلامی ‌در چنین فضایی است که به پیروزی می‌رسد و سیزده سال نیز زمان کوتاهی است برای آنکه بتواند تمدن جدیدی به وجود بیاورد. انقلاب اسلامی ‌باید نسبت خودش را با تمدن غرب پیدا کند. بحث‌هایی که امروزه می‌شود، بیهوده نیست. محورهای بحث‌ها هم این است: غرب چیست؟ نسبت ما با غرب چیست؟ انقلاب دینی چیست و چه نسبتی با تمدن غرب دارد؟ آیا محصولات تمدن غرب، عین تمدن غرب است؟ آیا این محصولات چون یخچال، تلویزیون، فریزر، ویدئو و... محصولات فرهنگی هستند یا صرف نظر از شجرهای که از آن تولید شدهاند، موجودیت خاصی دارند؟ آیا با این موجودیت باید برخوردی مجزا از برخورد با اصل تمدن غربی صورت گیرد؟ این بحث‌ها هنوز به سرانجامی ‌نرسیده است. البته همۀ ما در سینما، تلویزیون و مطبوعات و... نتیجهای برای خود داریم که کار می‌کنیم ولی هنوز به یک نتیجۀ واحد و متّفق نرسیدهایم. وقتی هنوز انقلاب نسبت خودش را با تمدن غرب نمی‌داند، چه توقعی است که نسبت خودمان را با ویدئو و تلویزیون پیدا کنیم؟

هنوز در این کشور هستند افرادی که اعتقاد دارند نظام اسلامی ‌بالذات و یا حتی بالعرض نیازی به تلویزیون ندارد و چنانچه ضرورتی هم باشد، این ضرورت ثانوی است. وقتی هنوز چنین نظرات قدرتمندی وجود دارد، چطور می‌توان نسبت خویش را با تلویزیون و ویدئو یافت و بعد قوالب خاصی برای ساختن برنامه بر اساس فرهنگ خودمان طرح‌ریزی کرد؟

تا بحث‌های کلی حل نشود که بتوان متناسب با آن عمل کرد و برنامه ساخت، هیچ امری به راحتی انجام نخواهد شد. باید به آن سؤالات قبلی این پرسش را نیز اضافه کنم که کدام برنامه‌های غرب از تلویزیون قابل پخش است و کدام نیست؟ قالب‌های خاصّ برنامه‌سازی ما چیست؟ آیا باید اوقات فراغت را پر کرد؟ اصلاً تلویزیون تفریح باشد یا نه؟ این بحث‌ها در خود تلویزیون از ابتدا تاکنون نیز انجام شده است.

ترویج و تبلیغ فرهنگ اسلامی‌ نیز، تنها از طریق ایجاد تحول درونی ممکن است و لا غیر. البته جامعۀ اسلامی ‌باید چهره مناسبی هم داشته باشد، شکی نیست. اما اگر تحولی که ایجاد می‌شود فقط در ظاهر باشد آنگاه اوضاع به مراتب از اینکه هست وخیم‌تر خواهد شد. جوانان باید خیلی هوشیارتر از این باشند که دشمن خود را فقط در چند تار مو و کراوات و... ببینند. مسئله اساسی چیز دیگر است. چه بسا کسانی که ریش می‌تراشند اما نماز شب هم می‌خوانند. ما باید مخاطب برنامه‌های تلویزیون را فطرت آدمی‌زاد بدانیم و اگر اینچنین کنیم تحولی که ایجاد می‌شود یک تحول باطنی و فرهنگی است. شعار دادن در برنامه‌های تلویزیون کسی را متحول نمی‌کند. بعد از انقلاب با رسانۀ تلویزیون با کمال سادهلوحی و سادهانگاری برخورد کرده‌ایم حال آنکه با این وسیله و حتی با ویدئو، دنیا را می‌توان تسخیر کرد. باید راه آن را بیاموزیم.

در دنیای امروز با گسترش ارتباطات، کشیدن دیوار آهنی چارۀ کار نیست. زیرا مردم با مظاهر این دوران یعنی سینما و تلویزیون و حتی ویدئو ارتباط برقرار می‌کردند. دربارۀ ویدئو، چرا آن را به شکل یک ابزار مفید فرهنگی در خدمت اهداف انقلاب نبینیم؟ در افغانستان و در میان مبارزان حزب الله در لبنان از ویدئو به عنوان یک وسیله در خدمت مبارزه استفاده می‌کنند. جمهوری‌های نوخاسته مرزهای شمالی کشورمان، هم اکنون از طریق ویدئو پذیرای تمدن و فرهنگ ما هستند. چرا این وسیله را اینگونه نبینیم؟

در عالم هیچ امری ماهیتاً شر مطلق نیست. ویدئو هم فی نفسه شرّ مطلق نیست مگر اینکه در خدمت اهداف شیطانی واقع شود؛ همانند سینما، مطبوعات و انتشارات. ماهیت اینها با یکدیگر متفاوت است و باید متناسب با خصوصیات هر کدام، با آنها مواجه شد. تلویزیون، سینما نیست، سینما هم ویدئو نیست، ویدئو هم تلویزیون نیست، اگرچه هر سه با تصویر و بیان تصویری سر و کار دارند.

شاید ضعف تلویزیون در کنار ضعف سینما یا مطبوعات و یا کمبود تفریحگاه‌ها و... یکی از زمینه‌های گرایش به ویدئو بوده است. شما چطور برنامه‌هایتان را تهیه می‌کنید که از این نقص‌های احتمالی برکنار باشد؟

در این باره باید گفت که هر چقدر تلویزیون جذاب می‌بود، باز نمی‌توانست مانع مردم، از رفتن به سمت ویدئو شود. یک بخش خیلی جزئی از انتقاداتی که ما به تلویزیون داریم، به جذابیت برنامه‌ها برمی‌گردد. علت گرایش مردم به سمت ویدئو، چیز دیگری است. این تحلیل، اشتباه است. تلویزیون در همه دنیا وظیفه خاصی دارد که غیر از وظیفه اطلاع‌رسانی، سایر موارد آن را برای ما نمی‌توانست داشته باشد. وظیفه پر کردن اوقات فراغت در دنیا فقط به تلویزیون برنمی‌گردد، خیلی از رسانه‌ها و وسایل دیگر هم در این زمینه نقش دارند. پاسخ به این سؤالات که پر کردن اوقات فراغت چگونه باید انجام شود؟ اوقات فراغت از نظر کمی و کیفی چیست؟ چقدر و بر چه نیازهایی مبتنی است؟ خیلی اصلی‌تر از این بحث است که عدم جذابیت دلیل گرایش به ویدئو شده است. اتفاقاً جذاب بودن برنامه‌های ویدئویی قاچاق و فیلم‌هایی که تلویزیون امکان نمایشش را ندارد، باعث جلب توجه به آن سمت شده است. تلویزیون ما هر کاری می‌کرد، در این زمینه موفقیتی نمی‌داشت. دنیای ما دنیای غرب است و در آن، مبنا همین جذابیت‌ها است که البته همۀ آنها هم کاذب نیست. اگرچه بعضی از آنها در جهت فساد اخلاقی و الحاد به کار برده می‌شود. «ترمیناتور 2» آنقدر جذاب است که هر کاری بکنید نمی‌توانید مانع تماشای آن بشوید، و یا مثلاً تلویزیون هر کار می‌کرد نمی‌توانست این بیماری تماشای فیلم‌های پورنو را شفا دهد. در دنیای فعلی، مردم را تشویق می‌کنند که از چنین فیلم‌هایی استفاده کنند. وقتی چنین است شما با چه برنامه‌های جذابی می‌توانستید جلوی اینها را بگیرید؟ بنابراین تحلیل شما، تحلیل نادرستی است.

شاید مشکل تلویزیون این باشد که از عهدۀ تحقّق غایات انقلاب در تلویزیون برنیامده است. اما جذابیت، مسئله خیلی کوچکی است و نباید اینقدر به آن اصالت داد. ما که برای رسیدن به برنامه‌های جذاب‌تر، برنامه‌سازی نکردیم. غایت ما جواب گفتن به نیازهایی است که معنویت خاصّ بعد از انقلاب ایجاب می‌کرده است. ما داریم به آنچه فرهنگ انقلاب اسلامی ‌از ما می‌خواهد، جواب می‌گوییم، آنچه حقیقت دین می‌خواهد. البته جذابیت چون جزو صفات ذاتی یک برنامه تلویزیونی است، مدّ نظر واقع خواهد شد ولی اصل نخواهد بود. بحث ما، بحث محتوا است نه جذابیت.

اگر اینطور باشد که شما می‌گویید، فکر نمی‌کنید تلقی مردم از برنامه‌های شما، همانند برنامه‌های فعلی تلویزیون باشد یعنی مطلوب ندانستن آنها؟

اگر عدم مطلوبیت فقط به جذابیت برمی‌گردد، چرا.


به هر حال بیان تصویری باید به نحوی باشد که وقتی بیننده به دلیل محدود بودن کانال‌های تلویزیونی ما، بدون قدرت انتخاب هرچه را از تلویزیون پخش می‌شود می‌بیند، آن را بپسندد و حداقل او را تا آخر برنامه بنشاند؟

این فقط به جذابیت برنمی‌گردد. شیوه‌های تبلیغ، برنامه‌سازی، دید برنامه‌سازها نسبت به هنر، نسبت برنامه‌سازی تلویزیونی با کار هنری و خیلی موارد دیگر در این قضیه دخیل هستند. اینها در نهایت یک برنامه را جذاب می‌کنند.

باید در مباحث، خیلی ریشه‌ای‌تر بحث کرد. یکی از اشکالات اساسی برنامه‌های تلویزیونی ابتذالی است که از طریق تکنیک در برنامه‌ها رخ می‌نماید، مانند برنامه‌های «جنگ هفته» یا عموم برنامه‌های گروه اجتماعی. این ابتذال از لحاظ محتوا نیست. با این قالب تولید، به سمت مقدس‌ترین موضوعات هم که بروید، همین درمی‌آید که در جنگ هفته یا فیلم فارسی‌های قبل از انقلاب بود. این نوع ابتذال را در بحث جذابیت نمی‌توان مطرح کرد. وگرنه «گنج قارون» هم فیلم جذابی است. آیا باید به آن سمت برویم؟ جذابیت را باید در نسبت با آن غایات حقیقی که دنبال می‌کنیم بحث کرد، نه به طور مطلق.


یک مقدار وارد جزئیات اجرایی کار بشویم. آیا گروه خاصی تعیین سیاست و سفارش برنامه را انجام می‌دهد؟

شورایی به نام «شورای طرح و برنامه» داریم که به صورت «فعال» برخورد می‌کند نه به صورت «منفعل». یعنی علاوه بر بررسی و تصویب طرح‌های عرضه شده از خارج گروه، خودش هم برنامه طراحی می‌کند و تشکیلات مناسب اجرایی آن را نیز ایجاد می‌کند. مثلاً وقتی ضرورت ایجاب می‌کند درباره جوانان یا غرب‌زدگی کار شود، بعد از تصویب شورا مرحله تحقیقات و برنامه‌سازی انجام خواهد شد. در این موارد یا به خارجِ گروه سفارشِ کار می‌دهد یا در درون انجام می‌دهد.

از طرف دیگر چون تولید تلویزیونی مظهر وجود خود برنامه‌سازها است، کوشیدیم افراد متناسب با اهداف خود را بیابیم، اما نه به صورت استخدامی ‌که ما را در درازمدت به مشکلات نظام اداری و بوروکراسی دچار کند. می‌خواهیم همیشه این واحد در تلاطم و انقلاب باشد، بنابراین افراد ثابت غیر از عدۀ اندکی که در کار سفارش دادن و بستن قرارداد مدیریت تولید و یا وظایف دیگر هستند نداریم و برنامه‌سازهایمان اغلب در خارج گروه هستند که به صورت برنامه‌ای با ما کار می‌کنند. بچه‌های سینمایی و تلویزیونی بیرون از حوزه و بچه‌های خود حوزه با ما کار می‌کنند. وسعت کارهایمان بیش از توان موجود نیروهای حوزه است. به طور خلاصه پس از تصویب طرح در شورا و انجام کارهای تحقیقاتی و یافتن قالب‌های مناسب اجرایی، کار به مرحلۀ عمل می‌رسد.


امکانات استودیویی و تجهیزات فیلمسازی در خود حوزه است یا از بیرون هم استفاده می‌کنید؟

خود حوزه در این زمینه سابقه دارد. حتی درباره برنامه‌های ویدئویی، از سال‌ها قبل کارهایی انجام شده و تجهیزات اینگونه تولیدات را در حد ضرورت در اختیار گرفته‌ایم، یعنی در عرض ده سال کار فیلمسازی در حوزه، به تدریج تمام وسایل و استودیوهای لازم فراهم شده است. تمام افراد و تجهیزات در اختیار مسئول گروه فیلم و سریال ما است که در عین حال مسئولیت تولید فیلم حوزه هنری را هم بر عهده دارد. البته به تدریج داریم به ضرورت یک تشکیلات واحد برای تولید سینمایی و تلویزیونی در حوزه می‌رسیم.

البته ما هیچ کاری را به صورت کامل به بیرون سفارش نمی‌دهیم. هدف ما صرفاً برنامه‌سازی برای تلویزیون نیست بلکه پرورش فیلمنامه‌نویسان جوان، افزایش تجربه کارگاهی فیلمسازان و کارگردانان و حتی دانشجویان برای رسیدن به شرایط مطلوب برنامه‌سازی هم دنبال می‌شود. یعنی اهداف آموزشی، کارگاهی و تربیتی در کنار برنامه‌سازی داریم. این نوع اهداف ما را وادار می‌کند که با افراد کار کنیم نه با شرکت‌هایی که برای خودشان هدف‌هایی دارند. البته در تولید فیلم‌های سینمایی برای تقویت شرکت‌های خارج از حوزه، این کار می‌شود ولی در واحد تلویزیونی نه.


تاکنون چه برنامه‌هایی تولید کرده‌اید؟ چه گروه‌هایی دارید؟

ابتدا درباره پخش برنامه بگویم که با عنایت آقای ارگانی مدیریت محترم شبکه دوم سیما که همیشه نسبت به حوزه هنری و فعالیت‌های فرهنگی و هنری کشور در همه سطوح مساعدت داشته‌اند فعلاً برنامه‌هایمان از شبکه دوم پخش می‌شود. البته با توجه به عنایت رهبر معظم انقلاب که تمایل دارند حوزه هنری به صورت کمکِ تلویزیون کار کند، شبکه اول نیز تمایل خواهد داشت که تولیدات حوزه هنری را پخش کند ولی شروع کار از شبکه دوم بوده است تا ساعات پخش را بررسی و ارزیابی کنیم. برنامه «ساعت 25» شب‌های جمعه میان ساعت 21 تا 21:30 از شبکه دوم پخش می‌شود. برنامه‌ای که به وسیله آقای نادر طالب‌زاده در امریکا فیلمبرداری شده و توسط آقای محمدعلی فارسی مونتاژ شده است. این برنامه به فروپاشی تمدن غرب و علی الخصوص امریکا اختصاص دارد. انگیزۀ ساخت چنین برنامه‌هایی به این برمی‌گردد که انقلاب اسلامی ‌و تفکر بنیادی آن، دو حیثیت سلبی و ایجابی دارد. یکی در جهت اثباتِ ارزش‌های خویش و دیگری در جهت نفی فرهنگ و تفکرات دیگری که در تقابل و تعارض با این فرهنگ قرار دارند. در این دو نسبت باید کار کرد، کما اینکه ما خود چنین کرده‌ایم. یعنی در «ساعت 25» چون اعتقاد داشتیم که هر واقعه‌ای در این روزگار مرتبط با پیروزی انقلاب اسلامی ‌است، مدت‌ها قبل از بروز شورش‌های اخیر در امریکا به فیلمبرداری «ساعت 25» در آنجا اقدام کردیم. ما معتقدیم که امریکا نیز مثل شوروی از هم می‌پاشد و این آغاز ماجرا است.

تشکیلات واحد تلویزیونی حوزه هنری با توجه به ضرورت‌ها و در جواب به نیازهای موجود در حال حاضر شامل اجزای زیر است:

1. شورای سیاستگذاری و طرح و برنامه، متشکل از کارشناسان و مسئولان واحد تلویزیونی.

2. شوراهای واسط بین نظام تولید و شورای سیاستگذاری. در جلسات این شوراها که حول محورهای مختلف تشکیل می‌شوند سیاست‌های اتخاذ شده صورت عملی و اجرایی می‌یابند و برای موضوعات، پیش طرح‌هایی اجرایی ــ نزدیک به سناریو ــ تهیه می‌شود که در اختیار کارگردانان قرار گیرد. جلسات این شوراها حول محورهای زیر تشکیل می‌گردد: بانوان، کودکان و نوجوانان، جوانان، مسائل قضایی و بزهکاری، مناسبت‌ها، اعیاد و وفیات و مناسبت‌های مربوط به انقلاب و...

3. واحد تحقیقات ــ تحقیقات مقدماتی پیش از تولید

4. واحد سناریو شامل: دفتر بررسی سناریو، دفتر تولید فیلمنامۀ بلند و سریال، دفتر تولید فیلمنامۀ کوتاه

5. گروه بانوان ــ که خود این گروه نیز در بطن خویش دارای واحد تحقیقات، آرشیو و واحدهای مورد نیاز اجرایی است.

6. گروه فیلم و سریال ــ که وظیفه اجرای سناریوهای داستانی و سریال‌ها را بر عهده دارد.

7. دفتر تولید برنامه‌های مستند ــ که موقتاً تحت نظر مسئول و قائم مقام واحد تلویزیونی اداره می‌شود.

8. پشتیبانی تولید، تجهیزات و تدارکات، استودیو، انبارها و ستاد اداری و مالی.

گروه‌های دیگری نیز ــ گروه مناسبت‌ها، گروه کودکان و گروه جوان، گروه جانبازان ــ در آغاز کار تأسیس شد که به علت محدودیت کارِ برنامه‌سازی ــ با توجه به بودجه موجود ــ تعطیل گشت. در صورت نیاز، امکان تأسیس این گروه‌ها کماکان وجود خواهد داشت.

سه محور اساسی مصوبِ جلسات شورای سیاستگذاری که برای برنامه‌سازی اختیار شده است عبارتند از:

الف. تاریخ معاصر، عمدتاً یکصد و پنجاه سال اخیر

ب. تاریخ صدر اسلام

ج. موضوعات اجتماعی و فرهنگی در حیطه‌های مختلف، انقلاب اسلامی ‌و جنگ تحمیلی، مسائل زنان، مسائل جوانان، برنامه‌هایی برای کودکان و نوجوانان، شناخت غرب و غربزدگی، بزهکاری و مسائل قضایی، اشغال فلسطین، فرهنگ کار و...

برنامه‌های در دست تولید آن، اینها است:


الف. سریال‌ها

1. سریال «پاییز بلند» (تاریخ معاصر)، شامل شش قسمت تلویزیونی و یک فیلم سینمایی. داستان این فیلم در سال 1317 هجری شمسی رخ می‌دهد و به مسئلۀ کشف حجاب و ممانعت‌هایی که رضاشاه در برابر انجام مراسم محرم ایجاد کرده بود می‌پردازد.

2. راه حل (گدایان)، (موضوعات اجتماعی، فرهنگ کار)، شامل 4 قسمت تلویزیونی دربارۀ فرهنگ کار است.

3. پرواز غدیر 24 (موضوعات اجتماعی، جوانان)، شامل پنج قسمت تلویزیونی. داستان این فیلم دربارۀ تلاش بی‌وقفه و عاشقانه جوانانی است که قصد دارند هواپیما بسازند و بالاخره موفق می‌شوند. هدف از تهیه این سریال تشویق جوانان است در جهت تلاش برای سازندگی کشور و دستیابی به استقلال.

4. آن سوی روشنایی (موضوعات اجتماعی، جنگ تحمیلی)، شامل هفت قسمت تلویزیونی دربارۀ زندگی آزادگان در اردوگاه‌های عراق و حماسه‌های اسارت.

5. احمد بن موسی(ع) شاهچراغ (تاریخ صدر اسلام دوران امامت حضرت امام رضا (ع))، سناریوی این سریال نوشته شده و در مرحله تکمیل و بازنویسی است.

6. سریال پیک تردید دربارۀ صلح امام حسن(ع)، شامل شش قسمت، که سناریوی آن به اتمام رسیده است.

7. میرزا ملکم خان (تاریخ معاصر)، شامل پنج قسمت تلویزیونی و یک فیلم سینمایی که در مرحله نگارش سناریو قرار دارد. داستان این فیلم در دوران مظفرالدین شاه و ناصرالدین شاه قاجار و وقایع مشروطه اتفاق می‌افتد.

8. تا رهایی...، سریالی شش قسمتی درباره مسائل قضایی نوجوانان.

9. گوهر مراد، سریال سه قسمتی برای نوجوانان.


ب. مجموعه‌های داستانی

1. مجموعه‌ای شامل ده فیلم کوتاه داستانی 25 تا 35 دقیقه درباره کودکان و برای آنها.

2. مجموعه تلاش، شامل شش فیلم کوتاه داستانی درباره تلاش جوانان و نوجوانان برای سازندگی و کسب استقلال.

3. روزهای آفتابی، مجموعه‌ای سیزده قسمتی که پیرامون جنگ تحمیلی است.

4. شکوفه‌های زیتون که مجموعه‌ای است ده قسمتی درباره فلسطین و مبارزات مردمی ‌مناطق اشغالی.

5. مجموعه داستانی قصص قرآن که یکی از داستان‌های آن به نام اصحاب کهف به اتمام رسیده و در مرحله مونتاژ قرار دارد.


ج. مجموعه‌های مستند و مستند داستانی

1. بانوان. در اهتمام به مسئلۀ زنان این مظلومان و محرومان همیشگی تاریخ، گروه بانوان وسیع‌ترین گروه تشکیل شده در واحد تلویزیونی حوزه هنری است. تحقیقات گرانقدری که در این گروه انجام گرفته و در دست انجام است پشتوانه تولید ده‌ها برنامه مستند و مستندِ داستانی و داستانی قرار خواهد گرفت.

تولید برنامه‌های مستند حول سه محور «زن و تحصیل، زن و اشتغال، زن و زندگی» آغاز شده است و درباره سایر مسائل از جمله، حجاب بانوان، زن به مثابۀ مادر، زن به مثابۀ همسر، زنان در جنگ، زن و هنر و... کار در مرحلۀ تحقیق قرار دارد.

موضوعاتی که ذیل عنوان «زن و تحصیل» مورد توجه قرار گرفته‌اند از این قرار هستند: انگیزۀ تحصیل دختران، مدرک‌گرایی، فمینیسم، موانع تحصیل دختران در سطوح ابتدایی، دبیرستانی و تحصیلات عالیه، مشکلات رفاهی و آموزشی دانشجویان و طلبه‌های دختر، مشکلات تحصیل دختران در خارج از کشور و بحث دربارۀ ضرورت و یا عدم ضرورت آن.

موضوعاتی که ذیل عنوان «زن و اشتغال» مورد توجه قرار گرفته عبارتند از: انگیزۀ اشتغال زنان (اشتغال به چه بهایی؟)، مشاغل کاذب، اشتغال دوگانه زنان در خانه و اجتماع، تفاوت‌های روحی و جسمی ‌زنان و مردان در امر اشتغال، بررسی قانون کار زنان، تأمین اجتماعی زنان، مسئلۀ مهد کودک‌ها و مشکل ایاب و ذهاب و...

2. عریضه. شامل بیست برنامه مستند و مستند داستانی درباره بزهکاری، مسائل قضایی و مسائل مربوط به زندان‌ها. موضوعاتی که تاکنون مورد توجه قرار گرفته عبارتند از: قتل ناموسی (که در خوزستان و در میان عشایر عرب شایع است)، خون‌بس (قتل بر سر آب و خاک در لرستان)، قتل غیرعمد (کانون‌های اصلاح و تربیت)، زندان‌های نمونه (در کرمان و اصفهان)، دارالعباده (دربارۀ شهر یزد که در میان شهرستان‌های بزرگ و کوچک ایران از لحاظ قلّت جرم و جنایت و تعداد زندانیان از همه جا کمتر است و به همین علت نام فیلم را دارالعباده نهاده‌ایم)، و موضوعاتی از این قبیل. در این مجموعه ما جرم را بیشتر از جنبۀ گناه مورد توجه قرار داده‌ایم تا به عنوان یک مسئلۀ حقوقی.

3. شناخت غرب و غربزدگی

الف. مجموعه مستندی با موضوع «فروپاشی تمدن غرب» شامل هشت قسمت فیلم مستند به نام ساعت 25 که هم اکنون از شبکه دوم پخش می‌شود. این مجموعه در امریکا فیلمبرداری شده است. این فیلم‌ها در آلمان، هلند و امریکا فیلمبرداری شده است و برنامه‌ها از میان 60 ساعت فیلم ویدئو انتخاب خواهد شد. توضیح اینکه اگر امکان ادامه این کار فراهم شود آنچه به دست خواهد آمد مجموعه‌ای است بی‌نظیر از فیلم‌هایی که به طور مستند و کاملاً زنده موضوع فروپاشی تمدن غرب را در مواجهه با انقلاب اسلامی ‌و مشکلات خودشان ــ نظیر ایدز، رکود اقتصادی، فقر و فساد و... ــ نشان خواهد داد.

ب. مجموعه سیزده قسمتی دیگری با عنوان غربزدگی

4. آن سوی ارس، مجموعه‌ای شامل سه قسمت فیلم مستند که در آذربایجان شوروی فیلمبرداری شده است.

5. مجموعه مستندی درباره تاجیکستان و ترکمنستان.

6. مجموعه مستندی که در بوسنی و هرزگوین فیلمبرداری شده و در حال مونتاژ است.

7. مجموعه مستند دیگری که در ژاپن فیلمبرداری شده است.

8. تاریخ، نمرده است (میراث فرهنگی و ضرورت حفظ آن، موزه‌ها و دزدی‌های میراث فرهنگی) شامل ده قسمت مستند و مستند داستانی.

9. مجموعه مستند جغرافیای تاریخی هجرت علی بن موسی الرضا(ع) که تحقیقات آن تمام شده و در مرحلۀ فیلمبرداری است.

10. مجموعه 26 قسمتی مستند داستانی 15 خرداد که به کارگردانی جناب آقای مهدی شهید کلهر انجام می‌گیرد.

11. مجموعه مستند «انتظار» درباره مهدویت و مظاهر آن.

12. مجموعه مستند تحلیلی «شبیخون» در تجربه و تحلیل فیلم‌هایی که بعد از پیروزی انقلاب در دنیا برای مبارزه با فرهنگ معنویت و آنچه اصطلاحاً بنیادگرایی می‌نامند ساخته شده است.


درباره کودکان برنامه‌ای ندارید؟

چرا. ولی این عرصه بسیار ظریف و حساسی است که تا اهداف و غایات به طور مشخص معلوم نشود و قالب‌های کار پیدا نشود به آن پا نخواهیم گذاشت. کودکان هستند که جامعه فردا را می‌سازند و ما کودکان را مهمترین مخاطبان تلویزیون می‌دانیم اما تا بررسی‌هایمان به انجام نرسد و همه مشخصات کارهایی که می‌خواهیم انجام دهیم در نیاید، نمی‌دانیم چه کار می‌توان کرد. تجربیاتی کاملاً بدیع در دست انجام داریم که تا به جواب نرسند بهتر است از اعلام آن خودداری کنیم.


حرف دیگری دارید که قابل ذکر باشد؟

درباره مناسبت‌ها اعم از مناسبت‌های مربوط به اعیاد و وفیات اولیاء و ائمه(ع) و یا مناسبت‌های مربوط به انقلاب اسلامی‌ برنامه‌های وسیعی در دست کار داریم که چند نمونه از آن را ذکر کردم، از جمله پیک تردید ــ صلح امام حسن(ع) ــ یا جغرافیای تاریخی هجرت حضرت امام رضا(ع) و یا احمد بن موسی(ع)... برنامه‌سازی در زمینۀ مناسبت‌ها مقدمتاً به تحقیقات بسیار وسیع نیازمند است. ما دو گروه تحقیق تشکیل داده‌ایم یکی در قم و دیگری در شیراز، شامل اساتید تاریخ و طلبه‌ها و دانشجوهای فاضل و علاقمند که دسته‌بندی‌های دقیقی انجام داده‌اند و با استفاده از کتاب‌ها و مخصوصاً کتابخانه حضرت آیت‌الله العظمی‌ مرعشی نجفی ــ که خداوند در جوار رحمت خویش سکنایشان دهد و به اجداد طاهرینشان ملحق کند ــ مشغول فیش‌برداری و تحقیق هستند. از جمله عناوین مورد تحقیق سی نفر از صحابه پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) که راویان احادیث هستند و بزرگانی چون حضرت معصومه(س) حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) که در شهر ری مدفون هستند و امامزاده‌های مختلف... بررسی فرهنگ عاشورایی در سراسر ایران و غیره، قابل ذکر است.

آنچه در دست انجام است باز هم از این همه که عرض شد وسیع‌تر است اما بنده با احتیاط این اخبار را ذکر می‌کنم تا از صداقت بیشتری برخوردار باشد.