دکتر سید جواد حسینی در گزارشی با عنوان «درباره ی مردی که هیچگاه از مواضعش عدول نکرد» به مرور اجمالی کارنامه عالم مجاهد، پارسا، سیاستمدار، صادق، انقلابی و یاردیرین امامین خمینی و خامنه‌ای (آیت الله مهدوی‌کنی) پرداخته است.

به گزارش مشرق، دکتر سید جواد حسینی  در گزارشی با عنوان «درباره ی مردی که هیچگاه از مواضعش عدول نکرد» به مروری اجمالی کارنامه عالم مجاهد، پارسا، سیاستمدار، صادق ، انقلابی و یاردیرین امامین خمینی و خامنه ای(آیت الله مهدوی کنی) پرداخته است:
 
«... بعد از امام، مِن حیث ‌المجموع، چه از نظر اجتهادی که توأم با رهبری است - و نه اجتهاد مطلق- و چه از نظر اداره کشور در بحران‌های مختلف، ما مثل ایشان (آیت الله خامنه ای) سراغ نداریم. خداوند ایشان را تا 120 سال نگه دارد. من خودم این‌جور باور دارم و از روی عقیده‌ حرف می‌زنم، نه از روی مصلحت‌اندیشی. چه در زمانی که بنا شد ایشان رئیس‌جمهور باشند و بنده نخست‌وزیر، چه بعد از رحلت امام که ایشان رهبر شدند، در این 20 و چند سال، من واقعاً به عقیده خودم عمل کرده‌ و روی عقیده‌ام ایستاده‌ام و در تمام این نوساناتی که واقع شد و با تمام مشکلاتی که بود، اعتقادم این بود که رهبری ایشان منحصر به فرد است و ایشان خوب می‌توانند مملکت را اداره کنند و باید ایشان را تأیید کرد؛ لذا در همه این بحران‌ها و بالا و پایین رفتن‌ها و با همه نوسانات، اعتقاد من این بوده است که باید ایشان را تأیید کرد. اصلح ایشان است و ما صالحش را هم پیدا نکردیم چه رسد به اصلح. من معتقدم ایشان هم از نظر مدیریت و هم از نظر تقوا در جایگاه رفیعی است، چون ما به عنوان نایب امام زمان‌عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف درباره رهبر بحث می‌کنیم...» (1)
 
 1.         اشاره:
 
جوامع همواره محمل بحران‌ها بوده و هستند اما بحران‌های سیاسی اثراتی عمیق تر برجای گذاشته و گاه سرنوشت یک جامعه را تغییر می‌دهند. رهبران جوامع همواره تلاش می کنند تا با مدیریت بحران ها، آسیب ها و خسارت ها را به حداقل برسانند. برای رسیدن به این هدف یعنی مدیریت بحران‌ها و فتنه ها؛ رهبران همواره به یارانی صدیق و مورد اعتماد نیاز دارند تا به عنوان بازوان رهبران؛ آنها را یاری دهند. به عبارت دیگر همواره در زمان هایی که بحران ها شکل می گیرند؛ این رهبران و بازوان مورد اعتماد آنها هستند که تلاش می کنند آتش فتنه فرو نشانند تا بحران ها و فتنه ها کمترین ضربه را به جامعه و نظام اجتماعی وارد کنند. در بحران های سیاسی این تلاش سخت تر است، چرا که یافتن شخصیت ها و یارانی با بینش سیاسی صحیح، جامع و عمیق برای مدیریت بحران ها دیریاب خواهد بود. یاران و بازوانی که با داشتن بینش عمیق سیاسی، قدرت شناسایی جریان ها را قبل از بروز بحران و فتنه دارند.
 
حضرت آیت الله مهدوی کنی از جمله چهره ها و شخصیت های انقلابی هستند که نیازی به معرفی ندارند اما از ابعاد مهم این شخصیت آن است که ایشان در بازه‌هایی که انقلاب و نظام اسلامی دچار بحران و فتنه می شد حضوری برجسته داشته و همواره مورد اعتماد و اطمینان امام و رهبری نظام قرار گرفته‌اند. به عبارت دیگر با توجه به ویژگی های که در شخصیت آیت الله مهدوی کنی وجود دارد؛ رهبران انقلاب اسلامی در بازه های حساسی که انقلاب و نظام اسلامی دچار بحران یا فتنه می شده از این یار صدیق استفاده کرده و می کنند.
 
با مراجعه به صحیفه ی حضرت امام (ره) در می یابیم که در نامه ها و احکامی که به نام ایشان صادر شده؛ صفات و ویژگی هایی نظیر: فقاهت، وثاقت، امانت، حسن تدبیر و مدیریت، اعتماد و ... (صحیفه ی امام (ره)، ج 19، ص 71) به عنوان مهمترین خصوصیات این شخصیت از سوی حضرت امام (ره) بیان شده است.
 
همچنین در دوره ی رهبری حضرت آیت الله خامنه‌ای نیز نوع رابطه ی آیت الله مهدوی‌کنی با مقام معظم رهبری و سخنان رهبری در مورد این شخصیت؛ نشان از ادامه ی صفات قبلی در سال های بعد از رحلت امام خمینی (ره) دارد. رهبر معظم انقلاب برای تجمع بسیجیان دانشگاه امام صادق علیه السلام، پیامی ارسال نمودند که خود دلیلی برای این ادعاست: «روحیه و احساس ناب بسیجی آنگاه که با دانش و اندیشه ورزی درآمیخته شود جوهره ای عزیز و کارآمد پدید خواهد آورد که کلید رهگشای هدف های بزرگ تواند شد، و آنگاه که این پدیده در دانشگاهی که مفتخر به مدیریت روحانی عالیقدری چون آیت الله آقای مهدوی ظهور کند انتظار  می رود تأثیرات آن مضاعف گردد. انشاءالله سید علی خامنه ای، 27 خرداد»(2)
 
البته باید بیان داشت که هر چند همواره ملاک حال فعلی افراد می باشد اما در این مجال درصددیم که بیان کنیم حضرت آیت الله مهدوی کنی به عنوان یک شخصیت انقلابی همواره با انقلاب و امام و رهبری بوده و تلاش کردند با هزینه کردن از خود، از انقلاب و ولایت فقیه حفاظت کند. این بررسی و کندوکاو گذشته از آن روست که ابعاد حضور ایشان را در دوران فعلی بهتر درک کنیم. هر چند ایشان اصرار چندانی بر برجسته سازی نقش خود در جریان حوادث قبل و بعد از انقلاب اسلامی ندارند اما بی شک نقش ایشان در بحران هایی که انقلاب آنها را پشت سر گذاشته بی بدیل است. ایشان در کتاب خاطرات خود این روحیه ی خود را اینگونه شرح  می دهند: «این نکته را نیز خدمت شما عرض کنم که من معمولا سعی می کردم در جریانات حضور ملموس و مشهود نداشته باشم. این خصلتی است که در من وجود دارد، شاید هم خوب نباشد. به همین جهت در تمام جریانات، غیر از آنجاهایی که ضرورت داشته، ظاهر نمی شدم و معمولا پشت پرده بودم. در عین حال کارهای بزرگ داشتم، ولی در همان کارهای بزرگ هم خودم را نشان نمی دادم. بالطبع این گونه بودم. ولی الآن هم همین طور باشد و به همین جهت من در آن روزی که امام تشریف آوردند با اینکه جزو شورای انقلاب بودم و قاعدتا باید با دوستان دیگر جلو باشم، ولی آنجا هم جلو نبودم ...» (خواجه سروی، 1385، ص 197)
 
در این مجال درصددیم با توجه به نقش و جایگاه این شخصیت ارزشمند انقلاب اسلامی، برهه ها و بازه های بحرانی از تاریخ انقلاب اسلامی که این شخصیت به عنوان یار و یاور امام و رهبری حضور یافته و تلاش کرده اند تا انقلاب و نظام اسلامی را از گزند حوادث دور سازند بپردازیم.
 
 این مطلب به دو بخش عمده تقسیم می شود. بخش اول اشاره به مسئولیت هایی دارد که ایشان در بازه های حساس انقلاب پذیرفته و در قسمت دوم تلاش شده تا احکامی که در موارد مختلف به نام ایشان و از سوی رهبران نظام جمهوری اسلامی صادر شده مورد بررسی قرار گیرد.
 
الف) برهه ها ی حساس و بحرانی
 
1.     روزهای انقلابی؛ شورای انقلابی
 
در تب و تاب وقوع انقلاب اسلامی در ماه های پایانی سال 57 شورایی تشکیل شد که اعضای آن وظیفه ی مدیریت جامعه ی طوفان زده و انقلابی ایران را بر عهده داشتند، از این رو در شرایط بحرانی منتهی به انقلاب اسلامی به شدت وجود شورایی از معتمدین و معتقدین به انقلاب و رهبری حضرت امام (ره) خالی می نمود. به دنبال احساس این خلاء؛ امام (ره) تصمیم گرفتند قبل از خارج شدن کنترل امور از دست رهبری انقلاب و تصرف انقلاب توسط نیروهای منحرف و یا ورود افراد غیر معتقد به داخل خانواده ی انقلاب؛ اقدام به تشکیل شورایی با عنوان شورای انقلاب کنند. طرح این شورا پس از هجرت حضرت امام خمینی (ره) در تاریخ 13/7/57 از عراق به فرانسه و استقرار در دهکده ی نوفل لوشاتو در حومه ی پاریس؛ پایه ریزی شد. با هجرت امام (ره) به فرانسه، رفت و آمد یاران ایشان از ایران به فرانسه برای تبادل نظر و هدایت موثر انقلاب شدت یافت. در یکی از ملاقات های امام (ره) با استاد شهید مطهری (ره) صحبت از شورای انقلاب شد تا با تدبیر و هدایت این شورا در داخل کشور، انقلاب ضربه نهایی را بر پیکر رژیم وارد آورد. امام (ره) در نامه ی خود به مرحوم شهید بهشتی (ره) به دو نکته ی سرعت در تشکیل شورای انقلاب و استفاده از شخصیت های مورد اعتماد تأکید می کنند. «بسمه تعالى‏. پس از اهداى سلام و تحیت، وقت دارد سپرى مى‏شود و من خوف آن دارم که با عدم معرفى اشخاص، مفسده پیش آید. بنا بود به مجرد آمدن ایشان (م. ط) (منظور شهید مرتضی مطهری است) با اشخاص مورد نظر یکى یکى و جمعى ملاقات کنید و نتیجه را فوراً به این جانب اعلام کنید. و نیز مرقومى که معرف باشد با خط و امضاى عدد معلوم بفرستید. من در انتظار هستم و باید عجله شود، و نیز استفسار از بعضى آنها براى مسافرت به خارج. در هر صورت همه موضوعات که به شما و ایشان تذکر داده شد، لازم است با عجله انجام گیرد و اگر اشخاص دیگرى نیز پیدا شد ملحق شود. و السلام» (صحیفه امام (ره)، ج‏4، ص307)
 
آیت الله مهدوی کنی در خاطرات خود در مورد تشکیل شورای انقلاب و عضویت در آن می گویند: «در همین ایام بود که بحث شورای انقلاب مطرح شد. البته ما از مسافرت های آقایان اطلاع داشتیم... در آن زمان مرحوم شهید مطهری (ره) بیشتر از همه در ارتباط با امام بودند. بعد هم جناب شهید بهشتی بودند که افراد را به امام پیشنهاد می دادند و ایشان هم اگر می پذیرفتند بعد به آنها اعلام می کردند و موافقت آنها را می گرفتند ... مسأله ی تشکیل شورای انقلاب در آن زمان چیز بسیار هراسناکی بود البته خطرناک هم بود که در آن زمان تعدادی از روحانی و غیر روحانی به عنوان شورای انقلاب؛ یعنی انقلاب علیه دستگاه جمع بشوند و به منظور تأسیس دولت انقلاب تشکیلاتی درست کنند... یادم می آید که آیت الله مطهری، آیت الله طالقانی، بنده، آیت الله خامنه ای، آقای هاشمی، و آقای باهنر بودیم. شورای انقلاب چند تغییر و تحول داشت ، ...» (خواجه سروی، 1385، ص 183) بی شک حضور در شورای انقلاب و تشکیل کانونی برای مدیریت جامعه ی انقلابی ایران، اقدامی بود که در صورت کشف آن از سوی رژیم پهلوی، مطمئنا سرنوشتی جز اعدام در انتظار اعضای آن نبود. هر چند این تصمیم در آذر ماه اتخاذ شد و شورای انقلاب تشکیل شد، اما موجودیت آن رسماً در دی ماه اعلام گردید. (کردی،85،ص105)
 
امام خمینی(ره) در تاریخ 22دى 1357 با ارسال پیامی خطاب به ملت ایران وجود تشکلی به نام شورای انقلاب را آشکار نمود. متن پیام به این شرح بود: « بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏، سلام و تحیت بر ملت قهرمان و شریف ایران! سلام بر شهداى راه حق!... به موجب حق شرعى و بر اساس رأى اعتماد اکثریت قاطع مردم ایران که نسبت به این جانب ابراز شده است، در جهت تحقق اهداف اسلامى ملت، شورایى به نام «شوراى انقلاب اسلامى» مرکب از افراد با صلاحیت و مسلمان و متعهد و مورد وثوق موقتاً تعیین شده و شروع به کار خواهند کرد. اعضاى این شورا در اولین فرصت مناسب معرفى خواهند شد. این شورا موظف به انجام امور معین و مشخصى شده است؛ از آن جمله مأموریت دارد تا شرایط تأسیس دولت انتقالى را مورد بررسى و مطالعه قرار داده و مقدمات اولیه آن را فراهم سازد...» (صحیفه امام (ره)، ج‏5، ص: 426-427) در متن پیام امام (ره) اعضای شؤای انقلاب را تأیید نموده و آنان را افراد مورد وثوق خطاب کرده اند.
 
بدین ترتیب پایه ی شورای انقلاب هنگام اقامت امام خمینی (ره) در پاریس ریخته شد. در آذرماه 1357 به دستور امام اعضای آن انتخاب شدند و برنامه ریزی ها و اقدامات لازم برای مراحل بعدی انقلاب و تشکیل دولت انتقالی فراهم شد. اهمیت و جایگاه شورای انقلاب و اعضای آن آنگاه مشخص می شود که دریابیم امام خمینی (ره) در پیام خود خطاب به ملت ایران برای شرکت در اولین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، شورای انقلاب را به منزله ی مجلس شورای اسلامی معری می کنند. «.... من از شما مى‏خواهم که تا انعقاد مجلس شوراى اسلامى که شوراى انقلاب به منزله آن است، از شوراى انقلاب اسلامى و از افراد آن شورا که خدمتگزار به اسلام و به ملت و مورد تأیید این جانب هستند پشتیبانى نمایید. من از شوراى انقلاب مى‏خواهم که به خدمت صادقانه خود ادامه دهند و از همه اعضاى دولت، چه کشورى و چه لشکرى مى‏خواهم که صادقانه با آنان همکارى نمایند و چون برادران با وفا از هم پشتیبانى کنند و چنانکه دستور اسلام است، ید واحده بر «مَنْ سِوى‏» باشند.» (صحیفه امام (ره)، ج‏12، ص151)
 
به عبارت دیگر با توجه به چینش اعضای شورای انقلاب تحت اشراف امام خمینی (ره)، این شورا متناسب با جریانات و تحولات کشور پس از شور و مشورت تلاش می نمود با اتخاذ بهترین راه حل ـ متناسب با حال و هوای انقلابی ـ و بعد از تأیید امام خمینی( ره) دولت موقت را مأمور به اجرای آن نمایند. بعد از استعفای دولت موقت شورای انقلاب خود عهده دار امور اجرایی تا استقرار ارکان نظام جمهوری اسلامی شد. بعد از استعفای دولت موقت امام خمینی (ره) دستور دادند تا روحانیون شورای انقلاب عملا مدیریت اجرایی       بخش های مختلف جامعه ی انقلابی را تا استقرار نهادهای نظام بر عهده بگیرند. بخش مهمی از فعالیت شورای انقلاب که با موجودیت آن نیز در ارتباط بود «برنامه ها و تصمیمات شورا» بود. از مهمترین اهداف این شورا زمینه چینی برای سرنگونی رژیم شاهنشاهی و مشخص نمودن افراد مفید برای تأسیس حکومت اسلامی بود. اعضای شورا در ارتباط دائم با امام خمینی(ره) بودند. (خواجه سروی، 85، ص182-185 و کردی، 85، ص105) آیت الله مهدوی کنی در خاطرات خود با ذکر تحولات سریع جامعه ی انقلابی در سال 57 بیان        می دارند: «... کارهای اجرایی خیلی تند و بحرانی بود ... ما در شورای انقلاب گرفتار کارهای روزمره بودیم و جریانات روز اجازه نمی داد تا آقایان بنشینند و با طرح های مطالعه شده و هماهنگ با اوضاع برای اداره ی این انقلاب عظیم اسلامی برنامه ریزی کنند و تا حدودی مسأله ی طبیعی بود و شاید جز آن راهی وجود نداشت ...» (خواجه سروی، 1385، ص 184) در حقیقت ترکیبی که در شورای انقلاب شکل گرفته بود به عنوان بازوان و یاران امام (ره) تلاش داشتند تا تحولات و بحران ها را مدیریت نمایند. بدیهی بود که حضور شخصیت های مورد وثوق و مدیر در این بازه ی زمانی چقدر مهم و تأثیرگذار بوده است.

 
2.      کمیته ی استقبال و خطرات آن
 
وقتی حضرت امام (ره)، تصمیم به بازگشت به وطن گرفتند، انقلابیون برای برگزاری مراسم استقبال و نیز حفاظت از جان ایشان اقدام به تشکیل کمیته ی استقبال از امام کردند تا هم مراسم تشریفات را بر عهده بگیرد و هم از ایشان حفاظت نماید. اولین جلسه ی این کمیته ی در مدرسه ی رفاه برگزار شد و در آن جلسه، اعضای شورای مرکزی این کمیته برگزیده شدند. با تماس امام (ره) با شهید مطهری (ره) مبنی بر تصمیم امام (ره) برای ورود به ایران، کمیته ای از شخصیت های مورد اعتماد و اطمینان برای تدارک زمینه ای امنیتی و انتظامی تشکیل شد. از جمله شخصیت هایی که به اشاره ی شهید مطهری (ره) در این کمیته حضور داشت، آیت الله مهدوی کنی بود. ایشان در کتاب خاطرات خود در این زمینه می گویند: «امام پس از مدتی توقف در پاریس، عازم تهران شدند، دولت بختیار مانع ورود امام شد و فرودگاه ها را بست. به دنبال این اقدمات، آقایان علما از بلاد مختلف به دانشگاه تهران آمدند و در مسجد دانشگاه تهران تحصن کردند. بنده چون در کمیته ی استقبال بودم در آنجا تحصن دائم نداشتم. عده ای سبانه روز در آنجا بودند و بعضی ها هم به آنجا آمد و رفت می کردند. بنده از آنهایی بودم که می رفتم و می آمدم.» (خواجه سروی، 1385، 188)

 
آنچه از خاطرات مبارزین آن دوره استنتاج می شود آن است که حضور و فعالیت در کمیته ی استقبال برای محافظت جان امام (ره) بسیار مهم بوده و شهید مطهری (ره) با دقت و وسواس زیادی در گزینش افراد تلاش داشتند تا از حوادث ناگوار جلوگیری نمایند. از طرف دیگر حضور در این کمیته و برنامه ریزی برای حضور امام (ره) در ایران از نگاه رژیم طاغوت خود جرمی سنگین بود.
 
 3.      جامعه روحانیت مبارز؛ بازوان امام و رهبری
 
بعد از شروع نهضت امام خمینی (ره) بخشی از جریان روحانیت که معتقد به منش و مکتب سیاسی امام خمینی (ره) بودند به پشتیبانی و حمایت از این نهضت روی آورده و تلاش نمودند تحت رهبری امام خمینی (ره) به اهدف خود برسند. این جریان به دلیل دارا بودن ظرفیت هایی مختلف و همچنین پایگاه اجتماعی عمیق تلاش نمود تا توان خود را برای برقراری حکومت اسلامی بر اساس نظریه ولایت فقیه به کار بندد. از جمله این ظرفیت ها می توان به: نهاد مرجعیت، نهاد مسجد، گستردگی و پیوستگی شبکه روحانیت، ظرفیت ماه های محرم و رمضان و فرهنگ عاشورا، وجوهات شرعی، اعتماد جامعه به قشر و طبقه ی روحانیت و ... را        نام برد. یک از مهمترین تشکل جریان روحانیت «جامعه روحانیت مبارز» می باشد که در قبل و بعد از انقلاب اسلامی در مراحل مختلف به ایفای نقش پرداخت. این تشکل در سال 1356 تحت نظر امام خمینی (ره) به فعالیت خود نظم سازمانی و تشکیلاتی بخشید. آنچه که از خاطرات مؤسسین اولیه «جامعه روحانیت مبارز» استنباط می شود آن است که این تشکل از سال 1342 یعنی پس از قیام تاریخی حضرت امام خمینی (ره) به صورت غیر رسمی تأسیس شده بود اما شکل تشکیلاتی و رسمی آن که با نوشتن اساسنامه همراه بوده؛ مربوط به سال 1356 می باشد. (خواجه سروی، 85 ص، 173) از جمله وظایفی که این تشکل بر عهده گرفت،        می توان به: رساندن پیام امام خمینی (ره) به تمام نقاط ایران، سازماندهی اعتصابات و تظاهرات سراسری، ساماندهی تظاهرات تهران، تهیه ی قطع نامه ها، جهت دهی به خواست های مردم، تعیین شعارهای اصلی، مشاوره و رایزنی، جمع آوری پیشنهادات و طرح ها و عرضه ی آن به امام خمینی (ره)، جمع آوری کمک ها و توزیع آن، تبیین استراتژی برای امامان جماعات وآموزش آنان برای بسیج مردم، تأسیس کمیته های انقلاب بعد از پیروزی انقلاب، اعلام مواضع، جلوگیری از انحراف انقلاب و ... اشاره نمود.
 
با بررسی شرایط و موقعیت سیاسی ـ اجتماعی جامعه ی ایران در سال 1356 از نقش تأثیرگذار جامعه روحانیت بیشتر آگاه می شویم. سال 1356که با تشکیل و اعلام موجودیت «جامعه روحانیت» همراه بود دارای تحولات عمیق و سریع بود. در زمستان 1356 با مرگ مشکوک آیت الله مرحوم سید مصطفی خمینی (ره) بار دیگر نام امام (ره) به صورت وسیع بر سر زبان ها افتاد و موجی از تحرک و شور انقلابی را ایجاد نمود. این اتفاق فرصتی را برای نیروهای مذهبی به وجود آورد تا اعتقاد و احترام قلبی خود را نسبت به رهبر انقلاب بروز دهند. محافل ختمی که به این منظور تدارک دیده شد و همچنین سیل تلگراف های علمای مناطق مختلف برای امام خمینی (ره) رژیم را در حالت انفعال قرار داد. با انتشار مقاله ای توهین آمیز در تاریخ 17 دی ماه 1356 در روزنامه ی اطلاعات؛ شهر قم به عنوان اولین شهر در اعتراض به این اقدام رژیم در روز 19 دی به پا خاست. واقعه 19 دی و بروز و ظهور نیروهای مذهبی باعث شد تا روحانیت بتواند رهبری جریان مخالف رژیم طاغوتی را به دست بگیرد. جامعه روحانیت در تقارن با سال جدید و نوروز سال 1357 با صدور اعلامیه ای سال نو را سالی خواند که با درد و رنج همراه است و باید با احساس عمیقی از احترام به شهیدان قم و تبریز و همدردی با خانواده های مصیبت زده ی آنان آغاز کرد. در خرداد سال 1357 نیز جامعه روحانیت مبارز به تبعیت از امام (ره) اعلامیه ای صادر نموده و از مردم خواست تا با مقاومت منفی، یاد و خاطره واقعه 15 خرداد سال 42 را گرامی بدارند. در متن این اعلامیه آمده است: «روحانیت تهران به پیروی از مراجع عظام اعلام  می دارد: چون اوضاع و احوال کنونی ایران نشان می دهد رژیم در نظر دارد پانزده خرداد دیگری به وجود آورد، چه بهتر آنکه شکوه و عظمت این روز تاریخی امسال با مقاومت منفی نشان داده شود...» (اسناد انقلاب اسلامی، ج 3، 1374، ص 309) همچنین جامعه روحانیت مبارز به پیروی از حضرت امام(ره) در تحریم جشن های نیمه شعبان و چراغانی با صدور اعلامیه ای تلاش نمودند تا پیام حضرت امام (ره) در این رابطه با فراگیری هر چه بیشتر اجرا شود. در این اعلامیه آمده است: « با الهام از اعلامیه مرجع عالی قدر جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی آقای خمینی اعلام می داریم که مراسم با شکوه میلاد مسعود حضرت ولی عصر ارواحنا فداه امسال بدون هیچ گونه چراغانی و مبادله ی تبریک برگزار می شود و با برقراری سخنرانی های آگاه کننده و بیداری بخش بر جراحات قلب مقدس آن حضرت مرهم گذارده شود» ( اسناد انقلاب اسلامی، ج 3، 1374، ص 323)
 
اما مهمترین اقدام جامعه روحانیت مبارز در سال 57 اقامه ی نماز عید فطر به امامت آیت الله شهید مفتح و سخنرانی شهید دکتر باهنر بود. این نماز در حقیقت هیمنه ی رژیم را در پایتخت شکست. جمعیت این نماز را تا حدود 100 هزار نفر تخمین زده بودند. بعد از اتمام نماز، جمعیت نمازگزار از قیطریه ی تهران تا میدان راه آهن به تظاهرات و راهپیمایی پرداختند. دست اندرکار اصلی این برنامه جامعه روحانیت مبارز بود که توانست با برنامه ریزی کارآمد فضای پایتخت را به نفع شور انقلابی تغییر دهد. امام خمینی (ره) با ارسال اعلامیه ای از این اقدام جامعه ی روحانیت مبارز تقدیر و تشکر کردند (صحیفه امام (ره)، جلد 3، ص 454) به این ترتیب جامعه روحانیت مبارز توانست با عنوان بازوی اجرایی امام خمینی (ره) در کوران حوادث اوایل انقلاب نقش اول را در پیروزی انقلاب اسلامی ایفا کند. نقش و تأثیرگذاری جامعه روحانیت مبارز تنها به قبل از پیروزی نهضت محدود نشد بلکه پس از پیروزی نهضت نیز این تشکل تلاش نمود تحت رهبری های امام خمینی (ره) به وظایف خود عمل کند. با توجه به شخصیت های تأثیر گذار مؤسس در تشکیل جامعه روحانیت مبارز و با توجه به قبول مسئولیت های متعدد و حساس در جریان انقلاب و همچنین بعد از پیروزی انقلاب اسلامی می توان به نقش این تشکل و مؤسسین آن در پیشبرد اهداف انقلاب پی برد. انتصاب شخصیت های تشکل جامعه روحانیت توسط حضرت امام (ره) در مناصب مختلف نظام نوپای انقلاب اسلامی و در رأس آنان شخصیت آیت الله مهدوی کنی نشان از جایگاه این تشکل و شخصیت دارد. حضور فعال اعضای این تشکل در نهادهایی نظیر شورای انقلاب، کمیته هایی انقلاب، کمیته ی استقبال، وزارت کشور، دولت موقت، نخست وزیری، شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام، شورای انقلاب فرهنگی، هیئت حل اختلاف سران قوا، بازسازی مناطق جنگ زده و ... دلیلی بر این مدعاست. نقش جامعه روحانیت مبارز تنها به دوران امام (ره) منتهی نشد. حضور فعال این تشکل و اعضای برجسته ی آن در مناصب مختلفی نظیر ائمه جماعات و جمعه ی سراسر کشور، فقهای شورای نگهبان، اعضای مجلس خبرگان رهبری، مجلس شورای اسلامی و هدایت و رهبری نیروهای اصول گرا در انتخابات متعدد مجلس، شوراهای اسلامی و ریاست جمهوری از جمله نقش ها و حضور این نهاد پر قدرت در بره های حساس انقلاب و نظام است. نقش و جایگاه آیت الله مهدوی کنی در تشکیل و دبیرکلی این نهاد مقدس در سال های قبل و بعد از انقلاب نیز جای بحث و بررسی دارد. تشکیل نهادی به عنوان بازوی ولایت فقیه در شؤوون مختلف و تلاش برای اجرایی ساختن فرامین مقام ولایت از جمله ابعاد برجسته ی حضور آیت الله مهدوی کنی در این نهاد سیاسی ـ مذهبی است.

 
4.     کمیته ی انقلاب و مدیرت بحران ها
 
پس از پیروزی انقلاب 1357 و تسخیر پادگان‌ها، سلاح‌های زیادی به دست مردم افتاد و بیم آن می‌رفت در خلأ وجود نیروی نظامی متمرکز، امنیت کشور به خطر افتد و تهدیدی از این ناحیه متوجه انقلاب شود؛ لذا، امام‌(ره) در 23 بهمن 1357 و تنها یک روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی در پیامی به ملت ایران فرمودند: «لازم است مردم هرچه زودتر از خیابان‌ها به مساجد و مراکز اجتماع بروند و به فرمود‌ه‌ی علمای اعلام و خطبای محترم گوش دهند و برعلمای بلاد است که به مساجد و مراکز عمومی تشریف برده و مردم را دعوت به صلاح و سداد کنند و از اعمال خلاف شرع و خلاف مسیر نهضت به شدت جلوگیری نمایند». (صحیفه‌ی امام، ج 6، 128ـ 129). بلافاصله پس از صدور این فرمان، کمیته‌های انقلاب اسلامی در مساجد سراسر کشور تشکیل و در زمینه‌ی تأمین امنیت کشور به ویژه تهران مشغول به کار شدند. این کمیته‌ها بر اساس فرمان امام (ره) به بازگرداندن آرامش به جامعه می‌پرداختند و به‌خصوص در جمع‌آوری سلاح از دست مردم و نیز مقابله با ضد انقلاب فعال بودند. لزوم سازماندهی این نیروها و استقرار آرامش باعث شد تا حضرت امام‌(ره) در 1358 در حکمی آیت‌الله مهدوی کنی را به فرماندهی کمیته‌های انقلاب اسلامی منصوب نماید. آیت الله مهدوی کنی در کتاب خاطرات خود نحوه ی صدور حکم فرماندهی کمیته های انقلاب را این گونه بیان می کنند: « امام در آن وقت در مدرسه ی علوی تشریف داشتند. ما با دوستان در روز دهم یا یازدهم اسفند نشسته بودیم. این قدر یادم هست که مرحوم شهید بهشتی، شهید باهنر، آقای هاشمی، آیت الله خامنه ای، آیت الله مفتح، آیت الله محلاتی، آیت الله شاه آبادی و آقای ناطق نوری در آن جلسه حضور داشتند. در اتاقی نشسته بودیم و از جریاانات و اوضاع مملکت صحبت می کردیم.
 
ساعت حدود یازده و نیم بود که ناگهان مرحوم شهید مطهری سراسیمه از اتاق دیگر وارد شدند و گفتند: چه نشسته اید که امکان دارد فاجعه ای رخ دهد. گفتم چه شده؟ گفتند: الآن این نهضتی ها و بعضی از این وزرای نهضت، اینها با آقای لاهوتی در محضر امام هستند و امام، حکم فرماندهی نیروهای انقلابی را برای آقای لاهوتی نوشته اند و بناست ساعت یازده از رادیو پخش شود و این فاجعه است. نه از جهت خود آقای لاهوتی که خود آقای لاهوتی آدم بدی نیست، ولی ایشان فردی عاطفی و به یک معنا احساسی و ساده است و اینها دورش را گرفته اند و ممکن است رگ حیاتی انقلاب؛ یعنی نیروهای مسلح انقلاب را در اختیار اینها قرار دهد و این خیلی خطرناک است... آقای مطهری در اینجا هم با انگیزه ی نجات امت به پا خاستند و از آقایان استمداد طلبیدند. آقایانی که نشسته بودند گفتند: حالا چه کار کنیم؟ امام برای ایشان حکم می نویسد. ایشان فرمودند یکی از شماها مسئولیت کمیته ها را بپذیرد، بعد یک فکری می کنیم. ایشان گفتند برای اینکه از دست این آقایان نجات پیدا کنیم یک نفر از شما مسئول این کار بشود. تک تک گفتند که شما قبول می کنید؟ شما قبول نمی کنید؟ و ... تا قرعه ی فال به نام بنده افتاد. گفتم این کار، کار من نیست و من بلد نیستم اصلا کمیته یعنی چه؟ گفتند: حالا فعلا شما قبول کنید. من گفتم که من به تنهایی نمی توانم این کار را بکنم. آقای مطهری گفتند: من شما را در اوایل کار کمک می کنم ... » (خواجه سروی، 1385، ص 228)
 
پس از آن، کمیته‌های انقلاب اسلامی در سراسر کشور تشکیل و زیر نظر فرمانده‌ کمیته‌ی مرکزی در تهران به فعالیت پرداختند. از اهم اقدامات کمیته‌های انقلاب اسلامی در آن مقطع می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد: 1. مقابله با توطئه‌های ضد انقلاب؛ 2. دستگیری عوامل رژیم گذشته و زندانی کردن آنان و یا تحویل آنها به مراجع قضایی؛ 3. جمع‌آوری سلاح‌های سنگین و سبک در دست مردم؛ 4. جلوگیری از قاچاق اسلحه؛ 5. توقیف اموال عوامل رژیم گذشته و تحویل آن به مراجع ذی‌صلاح 6. انتظامات و حفظ امنیت شهرها و روستاهای کشور؛ 7. کشف جرایم و پیگرد متهمان؛ 8. مراقبت و پاسداری از وزارتخانه‌ها و مؤسسات اداری؛ 9. مبارزه با احتکار و گرانفروشی؛ 10. مبارزه با زمین‌خواری و رباخواری و ارتشا؛ 11. انتظامات انتخابات از جمله انتخابات همه‌پرسی جمهوری اسلامی، مجلس خبرگان قانون اساسی؛ 12. پاسداری از تمامیت ارضی در مقابل گروه‌های تجزیه‌طلب در مناطق مرزی کشور؛ 13. همکاری با ارگان‌ها و نهادهای دیگر در انجام وظیفه‌ی محوله؛ 14. کمک به بازسازی ارتش و دیگر نیروهای نظامی و ... را می توان بر شمرد.
 
در زمان مسئولیت ایشان در کمیته های انقلاب، با توجه به جامعه ی انقلابی آن روز و وفور ناامنی تصدی این مسئولیت بسیار سخت و طاقت فرسا بود. مدیریت امنیت کشور در شرایطی بحرانی نظیر انقلاب، جنگ، خودمختاری در مناطق مختلف کشور، و ... تنها صحنه های کوچکی از این مسئولیت خطیر بود. بحران هایی نظیر بحران اصفهان، غائله ی آذربایجان، بحران قهدریجان، بحران تبریز در سال های اول انقلاب توسط نهاد کمیته های انقلاب اسلامی مدیریت شدند. که حضور و نقش آیت الله مهدوی کنی به عنوان فرمانده و  نماینده ی حضرت امام (ره) در نهاد کمیته های انقلاب اسلامی را می توان از جمله صحنه های حساس و خطیر انقلاب اسلامی ایران دانست.
 
5.     وزارت کشور و بحران امنیت
 
با تشکیل دولت موقت نیاز بود تا وزارت خانه توسط شخصیت های انقلابی و مورد اعتماد مدیریت شوند. از جمله وزراتخانه های مهم و تأثیرگذار که به نوعی متصدی امر امنیت در کشور محسوب می شد، وزارت کشور بود. اجماع نیورهای اسلام گرای شورای انقلاب این بود که این مسئولیت به آیت الله مهدوی کنی سپرده شود. آیت الله در کتاب خاطرات خود این جریان را انیگونه بیان می کند: «قبل از تصدی وزارت کشور در شورای انقلاب بودم. پیش از من آقای هاشمی رفسنجانی مسئولیت فوق را داشتند. دقیقا نمی دانم وزیر یا سرپرست بودند، ولی چون قرار بود که در انتخابات مجلس نامزد شوند، در شورای انقلاب این بحث پیش آمد که اگر آقای هاشمی در انتخابات شرکت نمایند باید از مسئولیت خود استعفا دهند و طبق مقررات شورای انقلاب می بایست فردی جانشین ایشان بشود. بنابراین پیشنهادهایی در مورد جانشین ایشان ارائه شد. بالاخره مرحوم شهید بهشتی، جناب آقای هاشمی و دیگران گفتند که آقای مهدوی این مسئولیت را بپذیرد. به من گفتند شما قبول می کنید؟ دلیل آنها این بود که مدیریت آقای مهدوی در کیمته خوب بوده و در زمینه ی برقراری امنیت تجربه دارند. دقیق یادم می آید که آقایان می گفتند: چون ایشان کمیته را خوب اداره کرده می تواند وزارت کشور را نیز اداره کند، چرا که وزارت کشور هم با نیروهای انتظامی ارتباط دارد ... من عرض کردم نمی توانم این منصب را بپذیرم، برای اینکه احساس می کنم نمی توانم وزیر باشم. چون من سابقه ی این کارها را ندارم من اصلا این کارها را نکرده ام. گفتند: نه! می توانی. خلاصه من خیلی اصرار کردم که این پست را نپذیرم. ولی آنها خیلی اصرار کردند. حتی در چشمان من اشک جمع شد. گفتم: این مسئولیت بزرگی است، ... » (خواجه سروی، 1385، ص 276) حضرت امام (ره) نیز در خلال صحبت های خود پذیرفتن منصب وزارت کشور با مسئولیت آیت الله مهدوی کنی را مورد تأیید قرار داده و فرمودند: « ... وزارت کشور از وزارتخانه‏هاى بسیار وسیع است و بحمد اللَّه در رأسش هم آقاى مهدوى واقع شدند که خوب ما از سابق ایشان را ارادت داشتیم و حالا هم ارادت داریم و بعدها هم ارادت خواهیم داشت به ایشان...» (صحیفه ی امام (ره)، ج 15، ص 124)
 
بعد از ریاست جمهوری شهید رجایی و نخست وزیر شهید باهنر (ره)، آیت الله مهدوی کنی دوباره به عنوان وزیر کشور به مجلس معرفی شد که از سوی مجلس به عنوان وزیر کشور با بالاترین رأی در بین وزرا انتخاب شدند. از جمله مهمترین حوادث این دوره می توان به ترور شخصیت های انقلاب، بحران استان ها، انتخابات پی در پی مجلس و ریاست جمهوری، کارشکنی های بنی صدر، بحران سازی گروهک ها و ... را برشمرد. در تمامی این بحران ها که انقلاب پست سر گذاشت یکی از مهمترین مراکزی که تلاش داشت تا این بحران را مدیریت کند وزارت کشور بود که در رأس آن آیت الله مهدوی کنی قرار داشت.



6.     انفجار ترور شخصیت های انقلاب
 
در شهریور سال 1360 در جریان بمب گذاری دفتر نخست وزیری، رئیس جمهور و نخست وزیر به شهادت رسیدند. بی شک بعد از فقدان شخصیت های مهمی چون شهید بهشتی، شهید رجایی و شهید باهنر مدیریت بحران سخت تر می شد. بعد از انفجار در دفتر نخست وزیری، سران قوا و نیروهای انقلاب که جمعی متشکل از آیت الله خامنه ای، حاج احمد آقا، آقای هاشمی رفسنجانی، آیت الله موسوی اردبیلی و آیت الله مهدوی کنی بود تصمیم بر این شد که تا انتخابات دوره بعدی ریاست جمهوری و انتخاب نخست وزیر و همچنین تشکیل کابینه، آیت الله مهدوی کنی به عنوان نخست وزیر عهده دار امور باشند. در خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی به این نکته اشاره شده و تأکید شده که امام (ره) با نخست وزیری آیت الله مهدوی کنی موافق بوده اند: « ... جلسه‌ غیررسمی‌ و غیر علنی‌ برای‌ مشورت‌ در امر نخست‌ وزیری‌ مهندس‌ [میرحسین‌]موسوی‌ تشکیل‌ شد.مخالفان‌ می‌گفتند امام‌ نظرشان‌ این‌ بوده‌ که‌ نخست‌ وزیر از حزب‌ نباشد. به‌ اصلح‌ بودن‌ آقای‌ مهدوی‌ کنی‌ تکیه‌می‌کردند و موافقان‌ هم‌ جواب‌ دادند» (هاشمی، عبور از بحران، خاطرات روز ششم آبان 1360)
 
در آن دوره حساس و سرنوشت ساز و بعد از ترور شخصیت هایی نظیر شهید بهشتی، شهید مطهری، شهید باهنر، شهید مفتح، شهید رجایی رحمة الله علیهم و همین طور سوء قصد نافرجام علیه آیت الله خامنه ای و آقای هاشمی رفسنجانی، عملا امام (ره) و انقلاب نیروهای خدوم و بازوان خود را از دست داده و کشور با کمبود نیروهای اجرایی و مدیر کارآمد مواجه شد. در آن مقطع حساس با اجازه امام (ره) آیت الله مهدوی کنی به عنوان نخست وزیر به مجلس معرفی شده و ایشان با ترمیم کابینه تا استقرار دولت بعدی متصدی امور شدند. امام (ره) نیز در جمع اعضای هیئت دولت به نخست وزیری آیت الله مهدوی کنی به اشاره نقش مهم آنان در ثبات کشور بعد از ترورهایی که منجر به شهادت یاران امام و انقلاب شده آنان را به ثبات قدم و ضرورت حفظ جان خود توصیه می کنند. امام (ره) در جمع معرفی اعضای هیئت دولت به نخست وزیری آیت الله مهدوی کنی در بیت امام (ره) فرمودند: «البته این برنامه‌‏اى که جنابعالى ذکر کردید، همین برنامه‏‌اى است که ما مى‏‌خواهیم و من امیدوارم که موفق بشوید که برنامه در خارج تحقق پیدا ... من مى‏‌خواستم چند تا نکته را عرض بکنم: یکى اینکه لا بد همه آقایان مى‏‌دانند که در تبلیغات خارج، همه گروهها تقریباً، همه رادیوهاى فاسد تبلیغ مى‏‌کنند که ایران به یک مویى بند است، کأنّه دیگر اصلًا رفته، دیگر این آخر عمرش هست؛ تمام مى‏‌شود ... نباید هم به هم بخورد، بنا هم ندارد. دلیل بر اینکه این ترورها هر چه باشد، کشور ما را هیچ در آن تغییر نداده، این، این است که یک نخست‏‌وزیرى ترور مى‏‌شود، همان روزش نخست وزیر دیگر تعیین مى‏‌شود؛ یک رئیس جمهور ترور مى‏‌شود، در موعد قانونى‏‌اش یا زودتر شاید، یک رئیس جمهور تعیین مى‌‏شود...» (صحیفه ی امام (ره)، ج 16، ص 187) از نکات قابل توجه این دوره ی بحرانی این است که آیت‌الله مهدوی کنی هر چند مایل به پذیرفتن این مسئولیت نبودند اما به دلیل شرایط انقلاب و دستور امام (ره) ایشان به عنوان تکلیف آن را پذیرفتند.
 
7.      ریاست جمهوری آیت الله خامنه ای
 
بعد از شهادت مرحوم رجایی (ره)، آیت الله خامنه ای از سوی نیروهای اسلام گرا نامزد انتخابات ریاست جمهوری شدند. آیت الله مهدوی کنی نیز به عنوان نامزد احتمالی ریاست جمهوری اعلام آمادگی کردند که بعد از مدتی بنا به هماهنگی که از قبل بین نیروهای انقلاب وجود داشت و برای اینکه رئیس جمهور منتخب از رأی بالایی برخوارد باشد؛ به نفع آیت الله خامنه ای از دور رقابت انتخابات کنار کشیدند و حتی در برنامه های تبلیغاتی خود آیت الله خامنه ای را اصلح معرفی کردند. هر چند ایشان می توانستند تا آخر باشند و درصدی از آراء را به خود اختصاص دهند و بر طبل رقابت و اختلاف کوبیده و بر این نکته تأکید کنند که تا آخر انتخابات هستم، در این صورت حتما اوضاع به گونه ای دیگر رقم خورده و نیروهای اسلام گرا در آن موقعیت حساس دچار تشتت می شدند.
 
در کتاب خاطرات ایشان در مورد این دوره ی حساس آمده: «در جریان ریاست جمهوری آیت الله خامنه ای، آنچه یادم مانده است، آن است که پس از شهادت آقای باهنر و آقای رجایی، بحث ریاست جمهوری جدا مطرح بود. روزی ما در راه روی مجلس، جلسه ای داشتیم. جلسه غیر رسمی بود. در آن جلسه: من، مقام معظم رهبری، جناب آقای هاشمی و جناب آقای موسوی اردبیلی بودیم. ظاهرا حاج احمد آقا هم بودند. دوستان در آن جلسه به آقای خامنه ای پیشنهاد دادند که شما نامزد ریاست جمهوری بشوید ... قرار شد که بنده و جناب آقای شیبانی و آقای عسگر اولادی به منظور احتیاط نیز نامزد ریاست جمهوری شویم ... بالاخره یک روز قبل از انتخابات چون بر حسب ظاهر من نیز نامزد شده بودم مثل سایر کاندیداها مصاحبه کردم ... در پایان هم گفتم اما با تمام این حرف ها بنده فکر می کنم بهترین کسی که این نقش را می تواند ایفا بکند آیت الله خامنه ای هستند. بنابراین بنده الآن اعلام انصراف می کنم و از ملت می خواهم به ایشان رأی بدهند ... بعد از اینکه انتخابات تمام شد و آراء اعلام شد و آیت الله خامنه ای به ریاست جمهوری انتخاب شدند. هیئت دولت را تشکیل دادیم ... بنده همان جا استعفانامه ی خودم را نوشتم و برای آیت الله خامنه ای فرستادم. تا دست ایشان در انتخاب نخست وزیر باز باشد ...» (خواجه سروی، 1385، ص 365). این رفتار نشان از این دارد که رقابت سیاسی هرگز هدف نیستند بلکه ابزاری برای رسیدن به اهدافی مقدس محسوب می شوند.
 


8. حوادث بعد از دوم خرداد، دفاع از ولایت فقیه

 
بعد از پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری در سال 1376، عملا فضای کشور به یکباره دچار نوعی فضاسازی علیه ارکان و نهادهای انقلابی نظام شد. تلاش روزنامه های زنجیره ای برای تحدید اختیارات ولایت فقیه و مشروط دانستن آن به آراءمردم از جمله اهداف بود که در دستور کار برخی از جریان های سیاسی و روزنامه ها قرار گرفت. برخی از روزنامه ها تلاش کردند با ترویج افکار مختلف فکری و عقیدتی نظیر اختلاف قرائت ها زمینه های تحدید اختیارات ولایت فقیه را فراهم سازند. از جمله شخصیت هایی که در این دوره تلاش کردند با سخنرانی ها و نگارش مقالات متعدد به مقابله با این جریان برخیزند، آیت الله مهدوی کنی بود. ایشان در کتاب خاطرات خود در خصوص این جریان ها می گویند: « من در سخنرانی شب احباء گفتم، ما در این راه (دفاع از ولایت فقیه) تا پای شهادت ایستاده ایم و در مسئله ی ولایت کوتاه نمی آییم. شما برای اینکه ولایت فقیه را زیر سؤال ببرید چرا ولایت علی علیه السلام را زیر سؤال می برید؟ چرا ولایت خدا را زیر سؤال می برید؟ آخر حیا هم خوب چیزی است و بی حیایی هم اندازه دارد. هر چیزی حدی دارد؛ بعد گفتم آیا شما در زمان امام (ره) جرئت می کردید این حرف ها را بزنید، چرا شما نان را به نرخ روز  می خورید؟ در آن زمان در خط امام بودید، این امام همان امامی است که ولایت فقیه را به صورت مطلق و عام قبول داشت. نظریه ی امام در سخنان وی در صحیفه ی نور مکرر آمده است، ولی امروز احساس امنیت می کنید و جانشین او را زیر سؤال می برید، ... در واقع ولایت در مقام اجرا، روح حکومت و موجب قوام آن در برابر انحرافات است و در واقع ولایت، عمود نظام اسلامی و انقلاب دینی ما است و اعمال آن بدون حفظ ساختار قانونی، نامعقول و ناممکن است و در حقیقت این ساختار مورد تأیید والی است و نظام ولایی بدون این ساختار عملا غیر میسر و اصولا ولایت بدون آن مفهوم و معنا ندارد...» (خواجه سروی، 1385، ص 369)
 
به این ترتیب آیت الله مهدوی کنی به عنوان یکی از شخصیت های برخاسته از روحانیت اصیل شیعی در مقابل هجمه ها علیه ولایت فقیه ایستاده و تلاش کردند با زبان و قلم خود از این ستون خیمه ی انقلاب محافظت کنند.
 
9.      فتنه ی 88
 
با وقوع وقایع بعد از انتخابات 1388، بسیاری از خواص لغزیدند و در ورطه ی مخالفت با ولایت یا سکوت در برابر خواسته های رهبری افتادند. در این بین از جمله شخصیت هایی که از ابتدا در مقابل این جریان عمارگونه ایستاد و تلاش کرد با تبیین صحیح اوضاع از جایگاه ولایت حفاظت کنند شخصیت آیت الله مهدوی کنی بود. ایشان در قالب سخنرانی ها و بیانیه ها، بر این نکته تأکید کردند که مهمترین مشکل اصحاب فتنه این بود که در مقابل ولایت فقیه ایستادند. ایشان در ضمن خاطره ای این نوع نگرش اصلاح طلبان و میرحسین موسوی را اینگونه بیان می کند: «آقای آقازاده قبل از انتخابات 88 پیش من آمد و گفت: «شما با آقای میرحسین موسوی مخالفت نکن و سکوت کن». من دو تا ایراد گرفتم و گفتم:‌ «من آقای میرحسین را از نظر اقتصادی یک آدم سوسیالیست می‌دانم. ایشان نه فقط در دوران جنگ که اصولاً سبک تفکرش این بود. روی بدی و خوبی این عقیده بحث ندارم، ولی به هر حال ایشان عقیده‌اش این بود. مسئله بعدی هم اینکه ایشان به آقای خامنه‌ای اعتقاد ولایی ندارد. ولایت آقای خامنه‌ای مثل ولایت بوش و مائوتسه تونگ نیست. مردم آنجا هم آنها را رهبر می‌دانند، ولی ما آقای خامنه‌ای را به معنای عام و آنچه که در دنیا مرسوم است، رهبر نمی‌دانیم، بلکه می‌گوییم ایشان نائب امام زمان«عج» است و نوعی تقدس برای این جایگاه قائلیم. این تقدس، در نظام ما کارساز است و ما بر اساس این اعتقاد دنبال کسی می‌رویم. مردم هم با همین اعتقاد در زمان امام بچه‌هایشان را به جبهه‌ها می‌فرستادند و شهید می‌دادند. آقای میرحسین به این اعتقاد ندارد. ممکن است بگوید رهبری را در قانون اساسی قبول دارد، ولی این برای ما کافی نیست.» آقای آقازاده گفت: «در زمان امام ایشان را قبول نداشت، چون امام رهبر بود، ولی الان که ایشان رهبر شده‌اند، قبولشان دارد». گفتم: «خیر، این نوع رهبری را که ما می‌گوییم، ایشان قبول ندارد» گفت: «دارد» گفتم «ندارد و خواهی دید». (3) به نظر می رسد که حوادث و تحولات بعد از انتخابات به خوبی نشان داد که این بینش آیت الله مهدوی کنی صحیح بوده و مشکل اصلی اصحاب فتنه عدم فهم درست و عمیق از مبانی ولایت فقیه و جایگاه آن در نظام اسلامی بود.
 
 10. ریاست مجلس خبرگان رهبری
 
ریاست مجلس خبرگان رهبری از ابتدا با ریاست آیت الله مشکینی (ره) جایگاه و عظمتی دو چندان یافت. بی شک ویژگی های شخصیتی و شأن فقاهتی آیت الله مشکینی (ره) باعث شد تا عملا هیچ کس در زمان حیات ایشان درصدد رقابت با ایشان برای ریاست مجلس خبرگان نباشد. البته باید به این دلایل قداست اعضای مجلس خبرگان رهبری و عدم روحیه ی قدرت طلبی را نیز افزود. با رحلت آیت الله مشکینی (ره) عملا خلاء دو ویژگی بارز اخلاقی و فقاهتی آن شخصیت بزرگ در جایگاه ریاست مجلس خبرگان رهبری بیش از پیش ملموس بود.
 


مجلس خبرگان رهبری بعد از رحلت آیت الله مشکینی به ریاست آیت الله هاشمی رفسنجانی رأی داد. در دو دوره ای که آیت الله هاشمی رفسنجانی برای ریاست مجلس خبرگان اعلام آمادگی کردند، حضرات آیات جنتی و یزدی نیز به عنوان رقیب در انتخابات ریاست مجلس خبرگان شرکت کردند که آیت الله هاشمی رفسنجانی هر بار با کسب آرای نزدیک به 50 نفر از اعضاء، به ریاست مجلس خبرگان رهبری برگزیده شدند.
 
یکی از خصوصیات سیاسی آیت الله مهدوی کنی آن بوده که هیچگاه در هیچ انتخاباتی اعلام حضور ننموده و برای پذیرفتن منصبی اعلام آمادگی نمی کردند. در زمان رحلت آیت الله مشکینی (ره) ایشان عضو مجلس خبرگان نبودند. با رحلت آیت الله مشکینی و برگزاری انتخابات میان دوره ای مجلس خبرگان رهبری، آیت الله مهدوی کنی به عنوان منتخب مردم تهران به مجلس خبرگان رهبری راه یافتند. حتی در این مرحله نیز با اصرار شخصیت هایی نظیر آیت الله یزدی ایشان راضی به کاندیدا شدن برای مجلس خبرگان شدند. بعد از راهیابی آیت الله مهدوی کنی به مجلس خبرگان زمزمه ها برای ریاست ایشان شروع شد که ایشان با توجه به جایگاه آیت الله هاشمی رفسنجانی و به دلیل احتمال سوء استفاده ی دشمنان از اختلافات روحانیون مجلس خبرگان از این موضوع صرف نظر کرده و آن را مسکوت گذاشتند. بعد از انتخابات 1388 و انتقادات گسترده نسبت به رفتار و عملکرد آیت الله هاشمی رفسنجانی، اعضای خبرگان رهبری به دنبال تغییر ریاست مجلس خبرگان بوده و تلاش کردند تا آیت الله مهدوی کنی را برای پذیرفتن این منصب متقاعد سازند.
 
در همین حین، بسیاری از خبرگزاری ها و رسانه های داخلی و خارجی با دامن زدن به این موضوع تلاش کردند تا از آن بحرانی جدید در کشور بسازند. آیت الله مهدوی کنی در ابتدا با نپذیرفتن این موضوع، تلاش کردند تا از به وجود آمدن اختلاف و بحرانی دیگر در کشور پرهیز کنند. اما با اصرار اعضای مجلس خبرگان این موضوع ابعاد جدیدتری یافت. در نهایت با قبول آیت الله هاشمی رفسنجانی مبنی بر عدم کاندیداتوری برای ریاست مجلس خبرگان، آیت الله مهدوی کنی اعلام آمادگی کرده و در نطق ابتدایی خود تلاش کردند رسانه ها داخلی و خارجی معاند و دشمنان نظام را مأیوس ساخته، اثرات این جابجایی را به حداقل برسانند. ایشان در اولین نطق خود در جایگاه ریاست مجلس بیان داشتند که کاندیداتوری ایشان بر اساس احساس وظیفه بوده و از آیت الله هاشمی رفسنجانی به عنوان یاور دیرین خود در دوران قبل و بعد از مبارزه نام بردند. آیت الله مهدوی کنی نظارت بر رهبری را پاسداری و صیانت از رهبری ذکر کردند و گفتند: این امر مهم به عهده خبرگان رهبری است و نباید بگذاریم دشمنان، این عمود خیمه انقلاب را بشکنند.
 
مقام معظم رهبری نیز در دیدار خود با اعضای مجلس خبرگان رهبری، این نحوه مدیریت افکارعمومی در تغییر ریاست مجلس خبرگان رهبری را بسیار داهیانه و انتخاب آیت الله مهدوی کنی به این منصب را بسیار به جا و به حق توصیف کردند. ایشان با تشکر از خبرگان عالی شأن امت، به ناکام ماندن دشمنان در قضیه انتخاب هیأت رئیسه مجلس خبرگان اشاره کردند و با قدردانی از اعضای خبرگان فرمودند که دشمنان انتظار داشتند میان خبرگان اختلاف بوجود آید و مسابقه خدمت به رقابت منفی برای تصرف موقعیت‌ها و جایگاه‌ها تبدیل شود اما به برکت اخلاص خبرگان و عقل و تدبیری که در رفتارها و گفتارها مشاهده شد، این مسئله به فضل الهی، به خیر اسلام و جمهوری اسلامی تبدیل شد. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، همچنین انتخاب آیت‌الله مهدوی کنی را به ریاست مجلس خبرگان، انتخابی بجا و به حق خواندند و بیان کردند که ایشان از ابتدای انقلاب تا امروز در همه عرصه‌ها از جمله روحانیت ـ سیاست ـ مسائل جاری کشور ـ «حوزه و دانشگاه» و دیگر عرصه‌ها، شخصیت برجسته و بارزی بوده‌اند. (4)
 
آیت الله مهدوی کنی نیز همواره بر نقش و اهمیت جایگاه ولایت فقیه و مصداق آن تأکید داشته و تلاش می‌کنند از این جایگاه به صورت حداکثری محافظت نمایند.
 
 ب: احکام دریافتی از امام و رهبری
 
آیت الله مهدوی کنی از جمله شخصیت هایی بودند که از سوی امام (ره) و مقام معظم رهبری مسئولیت های مختلف پذیرفتند. این مسئولیت ها؛ علاوه بر نقش و قابلیت ایشان، نشان از اعتماد و اطمینان رهبران نظام جمهوری اسلامی به این شخصیت دارد. با مروری بر موضوعات احکام صادره به نام ایشان مشخص می شود که در بیشتر این موارد، ایشان به عنوان بازوان امام (ره) و رهبری حضور یافته و تلاش حداکثری در مسئولیت های مختلف نموده اند.
 
1.      فقیه شورای نگهبان
 
آیت الله مهدوی کنی سابقه ی دو دوره عضویت در شورای نگهبان از سوی حضرت امام (ره) را دارد که نشان شأن فقهی ایشان در نزد حضرت امام (ره) دارد.  «بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏. جناب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ محمد رضا مهدوى کنى- دامت افاضاته‏ طبق اصل 91 قانون اساسى جمهورى اسلامى که به منظور پاسدارى از احکام اسلام و قانون اساسى از نظر عدم مغایرت مصوبات مجلس شوراى اسلامى با آنها شورایى تشکیل مى‏‌شود و انتخاب اعضاى فقهاى آن شورا بر طبق شرایط تعیین شده به عهده این جانب مى‏‌باشد، بدین وسیله جنابعالى را به عنوان یکى از شش فقیه به عضویت شوراى نگهبان منصوب مى‏‌نمایم. از خداى تعالى موفقیت هر چه بیشتر شما را امیدوارم.  روح اللَّه الموسوی الخمینى‏». (صحیفه ی امام(ره)، ج 16، ص 101)
 
همچنین زمانی که آیت الله مهدوی کنی وزیر کشور شدند به دلیل تزاحمی که بین فقاهت شورای نگهبان و وزارت کشور وجود داشت، ایشان از محضر حضرت امام (ره) برای انتخاب یکی از این دو مسئولیت استفتاء کردند که حضرت امام (ره) حضور ایشان در شورای نگهبان را ارجح دانستند. (صحیفه ی امام (ره)، ج 13، ص 170).
 
2.     نماینده ی امام در حل اختلاف بین سران قوا
 
در جریان اختلاف بین شهید بهشتی (ره) و ابوالحسن بنی‌صدر و شهید رجائی (ره)، امام تصمیم گرفتند با تشکیل هیئت حل اختلاف آرامش را به کشور بازگردانده و از شکل‌گیری زمینه ی وقوع فتنه ها و بحران احتمالی بعدی جلوگیری نمایند، از این رو تصمیم بر این شد هر یک از طرفین اختلاف، نماینده‌ای را جهت بررسی و حل اختلاف تعیین نمایند. از سوی حضرت امام‌خمینی (ره)، آیت الله مهدوی کنی انتخاب شده و به عنوان نماینده ی حضرت امام (ره) در هیئت حل اختلاف حضور داشتند. حکم حضرت امام (ره) به این شرح است: «بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏. جناب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ محمد رضا مهدوى کنى- دامت افاضاته‏
 
جنابعالى را به نمایندگى خویش تعیین نمودم تا با نماینده‌‏اى که جناب آقاى بنى صدر و نماینده دیگرى که جناب حجت الاسلام آقاى بهشتى و جناب حجت الاسلام آقاى هاشمى رفسنجانى و جناب آقاى رجایى تعیین مى‏‌نمایند، موارد تخلفات از حقوق قانونى هر یک رسیدگى بنمایند؛ و نیز در زمان جنگ که زمانى استثنایى است، به اقوال و اعمال هر کس که موجب اختلاف و تشنج در کشور مى‏‌شود رسیدگى بنمایند. و نیز در همین زمینه، مطبوعات و رسانه‌‏هاى گروهى را مورد بررسى قرار دهید، تا هر کس و هر چه به حسب رأى اکثریت متخلف و تخلف به شمار آمد در مرتبه اول به آنان تذکر دهید تا در اصلاح خود بکوشند؛ و در مرحله بعد به وسیله رسانه‏‌هاى گروهى به مردم شریف کشور معرفى، و در تمام موارد فوق به دادستان کل کشور گزارش دهید. ... انتظار مى‏‌رود که آنچه را به عهده آقایان گذاشته شده است، که یک تکلیف شرعى است، قاطعانه و بدون غمض عین عمل نمایند... روح اللَّه الموسوی الخمینى‏) صحیفه امام (ره)، ج‏14، ص: 250.
 
بدیهی است در این برهه ی حساس حضور شخصیتی که وابستگی حزبی نداشته و بتواند به عنوان نماینده ی حضرت امام (ره) در هیئت حل اختلاف حضور پیدا کند مهم و ضروری می نمود.
 
3.     نماینده امام در سازمان بهزیستی کشور
 
در جریان دفاع مقدس و بروز مشکلات ناشی از جنگ، سازمان بهزیستی کشور نیازمندی های مالی فراوانی پیدا کرد. از این رو حضرت امام (ره) با انتصاب آیت الله مهدوی کنی به این سمت تلاش کردند تا با نظارت فقیهی عادل، برای این منظور استفاده کنند. با درخواست سازمان بهزیستی، حضرت‌امام (ره) آیت الله مهدوی کنی را برای این منظور در نظر می‌گیرند. حضرت امام (ره) در پاسخ به درخواست وزیر مشاور و رئیس سازمان بهزیستى کشور در مورد استفاده از سهم امام (ع) براى رفع مشکلات مجروحین و معلولین با نظارت جناب حجت الاسلام آقاى مهدوى‌کنى اعلام می‌دارند: «بسمه تعالى‏ با نظارت ایشان، مورد قبول است. ایشان مورد تأیید و اعتماد مى‏‌باشند. از خداوند متعال توفیق آقایان را خواستارم. روح اللَّه الموسوی الخمینى‏» (صحیفه امام، ج‏14، ص: 335)
 
 4.      نماینده ی امام (ره) در ستاد کمک‏رسانى به مردم مناطق بمباران شده
 
با شدت گرفتن حملات رژیم بعث در خاک ایران و بمباران مناطق مسکونی، مشکلات و مصائب مختلفی برای جامعه ایجاد شد که خود می توانست تبدیل به زمینه‌ای برای بحران های بعدی شود. مشکلات و موانع در کمک رسانی، حملات پی در پی رژیم بعث عراق و عوامل دیگر اوضاع را برای امداد مختل ساخته بود. از این رو حضرت امام (ره) با صدرو حکمی آیت لله مهدوی کنی را به ریاست ستاد کمک‌رسانی به مناطق بمباران شده و جنگ زده منصوب کردند و از ایشان خواستند با جدیت این امر را دنبال کنند.
 
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏. جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى مهدوى کنى- دامت افاضاته‏
 
با توجه به حوادث ناگوار فوق العاده ناشى از حملات وحشیانه موشکى و بمباران‌هاى مکرر مناطق مسکونى شهرها و روستاها به وسیله عوامل استکبار جهانى و حزب بعث عفلقى عراق، ناچار نیاز به کمکهاى فورى و ضربتى احساس مى‏‌شود. در این رابطه لازم است ستادى تشکیل شود که با اختیارات کامل و فوق برنامه نیازهاى تدارکاتى و عاطفى مردم محترم مصیبت زده و داغدیده را بدون وقفه برآورده سازد. لازم به تذکر است که به متصدیان و مأموران این امر اسلامى امر و سفارش اکید شود که با احترامات فایقه با این عزیزان مظلوم بر خورد گردد... کلیه ارگانهاى دولتى و نهادهاى انقلابى، اعم از وزارتخانه‏‌ها و ادارات تابعه، خصوصاً وزارت صنایع و بازرگانى، موظف‏‌اند همکاری‌هاى لازم را مبذول دارند ... لازم است جنابعالى این جانب را از جریان امور، و خداى نخواسته اگر در تحقق اهداف فوق به مانعى برخوردید، مستحضر نمایید. از خداوند متعال توفیق و تأیید همگان را خواستار است. و السلام علیکم و رحمة اللَّه. 14 مهر 62 روح اللَّه الموسوی الخمینى‏» (صحیفه ی امام (ره)، ج‏18، ص 180)
 
5.      نماینده ی امام (ره) و رهبری در ستاد انقلاب فرهنگی
 
با وقوع انقلاب فرهنگی در دانشگاه ها، حضرت امام (ره) با تشکیل ستادی تلاش کردند آن را مدیریت نموده و موقعیت موجود را با توجه به نیازهای انقلاب اسلامی تطبیق دهند. وجود شخصیت‌هایی با تفکر اصیل اسلامی و مورد اعتماد از جمله مقتضیات اعضای این ستاد بود. آیت‌الله مهدوی کنی از شخصیت هایی بودند که از سوی حضرت امام (ره) برای این مهم در نظر گرفته شدند. بازنگری در دروس دانشگاه‌ها، تلاش برای اسلامی‌سازی محیط و محتوای دانشگاه‌ها، دروس دینی و اسلامی در محتوای آموزشی از جمله اهداف اولیه ی این ستاد بود. حکم امام (ره) به آیت الله مهدوی کنی به این شرح است:
 
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏. جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ محمد رضا مهدوى کنى- دامت افاضاته‏. بدین وسیله جنابعالى را به عضویت ستاد انقلاب فرهنگى منصوب مى‌‏نمایم. امید است با همکارى و همفکرى با اعضاى محترم این ستاد و نیز افراد صاحب‌نظر متعهد و اساتید و دانشجویان محترم و مسئول در هر چه سریعتر بازگشایى دانشگاه هاى کشور کوشش نمایید. ان شاء اللَّه ملت شریف ایران در آینده‌‏اى نزدیک، شاهد فعالیت علمى دانشگاه ها در سراسر ایران باشند. توفیق جنابعالى و سایر اعضاى محترم و همه افرادى که در این زمینه کوشش مى‌‏نمایند را از خداوند متعال خواستارم. و السلام علیکم. دوم دى ماه 1360. روح اللَّه الموسوی الخمینى‏» (صحیفه امام (ره)، ج‏15، ص: 445)
 
همچنین آیت الله مهدوی کنی از سوی مقام معظم رهبری نیز به عنوان یکی از اعضای حقیقی شورای عالی انقلاب فرهنگی در دوره های بعد منصوب شدند.
 
6.    نماینده و ناظر از حاکم شرع در مدرسه ی مروی و موقوفات آن
 
مدرسه ی مروی و موقفات آن از جمله مدارس مهم دروس حوزوی در تهران است. حضور طلاب و مدرسین متعدد آن را تبدیل به یکی از مهمترین حوزه های کشور ساخته است. در متن وقف نامه ی این مدرسه قید شده که نظارت بر این مدرسه و تولیت آن باید به دست فقیهی مجتهد و عادل باشد. با پیروزی انقلاب اسلامی و شکل گیری نظام ولایت فقیه لازم بود تا تولیت این مدرسه و متعلقات آن توسط ولی فقیه زمان امضا شود. حضرت امام خمینی (ره)، آیت الله مهدوی‌کنی را برای این مهم در نظر گرفتند. متن این حکم نشان از اعتماد عمیق و وثیق امام (ره) به آیت الله مهدوی کنی دارد.
 
 بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏
 
خدمت جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ محمد رضا کنى- دامت افاضاته‏
 
با حسن تدبیر و مدیریت و وثاقت و امانت که در جنابعالى محرز است، مناسب دیدم براى تصدى امور مدرسه مروى با تمام متعلقات آن از موقوفات و غیرها به جنابعالى زحمت دهم. لهذا جنابعالى را به سمت متولى مدرسه مروى و موقوفات و کتابخانه و آنچه متعلق به آن است منصوب نمودم. امید است خداوند تعالى به جنابعالى توفیق مرحمت فرماید، در تمشیت امور آنجا خصوصاً تقویت جنبه‏هاى علمى و تقوایى و تربیت فضلا و علما. ان شاء اللَّه تعالى علما و مدرسین تهران- دامت برکاتهم- کوشش نمایند در تعلیم و تربیت طلاب محترم مدرسه و با رفت و آمد خودشان چنانچه سیره سلف صالح- رحمهم اللَّه- بود این مدرسه را با علم و عمل روشنى بخشند. از خداوند تعالى تأیید و توفیق جنابعالى را خواستار و امید است با عنایات خاصه بقیة اللَّه- ارواحنا لمقدمه الفداء- در این مقصد مهم شرعى کامیاب باشید. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته. روح اللَّه الموسوی الخمینى‏ ». (صحیفه امام (ره)، ج‏19، ص 112)
 
7.     حل مشکلات سازمان تبلیغات اسلامی
 
سازمان تبلغات اسلامی از جمله نهادهایی بوده که با وقوع انقلاب اسلامی شکل گرفته بود. این سازمان در ابتدا توسط شورای عالی اداره می شد. مشکلات اداری و مالی و مدیریت شورایی این سازمان باعث شده بود که عملا این سازمان در نیل به اهداف خود ناتوان باشد. از این رو به پیشنهاد آیت الله مهدوی کنی قرار شد برای برون رفت ازاین مشکلات؛ طرحی نوشته شده و با قید مشکلات این سازمان و اصلاح موارد، خدمت امام (ره) ارسال گردد. با صحبت آیت الله مهدوی کنی و تشریح مشکلات، به پیشنهاد آیت الله مهدوی کنی، آیت الله جنتی به ریاست این سازمان منصوب از سوی حضرت امام (ره) شدند. امام (ره) در پاسخ به نامه ی آیت الله مهدوی مرقوم داشته اند: « بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏. جناب حجت الاسلام و المسلمین آقاى مهدوى کنى- دامت افاضاته. با سلام و دعا براى وجود جنابعالى. آنچه مرقوم داشته‌‏اید:
 
1- از طرف این جانب مانعى نیست که طى حکمى جناب حجت الاسلام آقاى جنتى را مسئول سازمان تبلیغات اسلامى بنمایم، مشروط بر اینکه مسأله را پیش آقایان اعضاى محترم سازمان تبلیغات طرح کنید که خداى ناکرده آقایان نگران نشوند.
 
2- در مورد صرف سهم مبارک امام- علیه السلام- آنچه نزد خود شما مى‏‌آید، جنابعالى مختارید هر گونه صلاح مى‌‏دانید عمل کنید. و نیز اجازه مى‌‏دهم تا آن کسانى که از من در سهم اجازه دارند به همان میزان اجازه‏‌شان در صورت تمایل از طریق جنابعالى صرف در تبلیغات اسلامى نمایند...
 
روح اللَّه الموسوی الخمینى‏» (صحیفه امام (ره)، ج‏21، ص: 271)
 
8.     انتصاب از جانب امام (ره) در شورای بازنگری در قانون اساسی
 
همچنین در جریان بازنگری قانون اساسی از جمله شخصیت هایی که با حکم امام (ره) در شورا حضور داشته و از طرف ایشان به این مقام منصوب شدند، آیت‌الله مهدوی کنی بودند.
 
9.    ریاست مرکز رسیدگی به امور مساجد
 
همچنین در سال 1368 آیت الله مهدوی کنی از سوی مقام معظم رهبری مسئول مرکز رسیدگی به امور مساجد سراسر کشور شدند. حضور ایشان در جامعه روحانیت مبارز و تشکیل شبکه ای از روحانیون مورد اعتماد و خدوم در سراسر کشور و تلاش برای بر طرف کردن مشکلات و موانع فرهنگ مسجد در کشور از جمله اقدامات آیت الله مهدوی کنی در این مرکز بوده است. در حکم مقام معظم رهبری برای آیت الله مهدوی کنی نکات مهمی نهفته است:
 
«بسم الله الرحمن الرحیم
 
آیت‌الله جناب آقای مهدوی‌کنی دامت برکاته
 
مراجعات متعدد از سوی مرتبطین با مساجد تهران من‌جمله ائمه جماعت، گروه‌های بسیج، متولیان و متصدیان و غیرهم حاکی از فقدان مرکز و مرجع مقبول و آگاه و نافذالکلمه‌ای در امر مساجد یعنی اصلی‌ترین پایگاه دین و معنویت و اخلاق است. شک نیست که حفظ قداست مساجد و تقویت هماهنگ جنبه‌های معنوی و انقلابی و تعلیمی و تبلیغی آن نیازمند سلامت و امنیت محیط آن و دور ماندن از منازعات و مناقشات داخلی در آن است. لذا شایسته است جنابعالی که بحمدالله برخوردار از وجاهت و قبول و حرمت در نزد حضرات آقایان ائمه جماعت مساجد شهر تهران می‌باشید با تعیین مرکزی و نمایندگانی به مهمه‌ی مساجد پرداخته و در موارد لازم با کمک و حمایت از برنامه‌های اسلامی در مساجد و یا لدی‌الاقتضاء با نصب امام جماعت و دیگر مسؤولین مربوط به مساجد، به رونق و کارآئی و شکوفائی هر چه بیشتر این پایگاه‌های انقلاب و اسلام کمک نمائید توفیق متزاید جنابعالی را از خداوند متعال مسئلت می کنم والسلام علیکم و رحمةالله. سید علی خامنه ای 17/7/68»
 
10.عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام
 
در ترکیب دوره های اول و دوم مجمع تشخیص مصلحت نظام، آیت الله مهدوی کنی از جمله شخصیت هایی بودند که از سوی مقام معظم رهبری به عضویت در این شورا منصوب شدند. سابقه ی مدیریت اجرایی در وزارت کشور و نخست وزیری و عضویت در شورای نگهبان و ستاد شورای انقلاب فرهنگی و ... بی شک در زمینه سازی این انتصاب بی تأثیر نبوده است. در هر دو دوره آیت الله مهدوی کنی از سوی مقام معظم رهبری به عنوان شخصیت حقیقی منصوب شده اند. آیت الله مهدوی کنی در مورد نقش و جایگاه مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقدند: « همین اِعمال ولایت را هم باز امام بردند به مجمع تشخیص مصلحت نظام که بازوی اعمال ولایت است و هنگامی که بین مجلس و شورای نگهبان اختلافی روی می‌دهد، مجمع تشخیص مصلحت تصمیم می‌گیرد. این همان اعمال ولایت است که به صورت قانونی هم درآمده است.» (6)
 
11. تربیت نخبگان، دانشگاه امام صادق علیه السلام
 
دانشگاه امام صادق علیه السلام از جمله نهادهای غیر دولتی می باشد که طبق اساسنامه ی آن ریاست این دانشگاه از سوی مقام ولایت فقیه منصوب شده و رئیس دانشگاه در حکم نماینده ی ولی فقیه می باشد. از ابتدای تأسیس این دانشگاه تا به امروز ریاست این دانشگاه از آن آیت الله مهدوی کنی و با اجازه ی امام (ره) و مقام معظم رهبری بوده است. یکی از مهمترین ویژگی های شخصیتی آیت الله مهدوی کنی در کنار ابعاد سیاسی، اجرایی و مدیریتی؛ بعد فرهنگی، اخلاقی و تربیتی ایشان است. ایشان بعد از استقرار ارکان نظام اسلامی  و برقراری نسبی در مدیریت کشور، از امور اجرایی کناره گیری نموده و تلاش خود را در عرصه ی علمی و فرهنگی متمرکز ساختند. تلاش در حیطه های علمی و و پرورش نیروی نخبه در حوزه ی علوم انسانی و تربیت نخبگانی در حیطه های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و .. برای نظام و جامعه ی اسلامی از جمله تلاش هایی ایشان محسوب می شود.
 
تأسیس و مدیریت دانشگاه امام صادق علیه السلام که اکنون تبدیل به یکی از دانشگاه های معتبر در داخل و خارج از کشور شده و توانسته صدها متخصص در حوزه های مختلف علوم انسانی به جامعه عرضه کند؛ خود یکی از نمادهای مجاهدت این شخصیت می باشد که بی شک ثمره ی اخلاص ایشان است. مقام معظم رهبری در عید غدیر 1384 در جمع اساتید، دانشجویان و کارکنان دانشگاه امام صادق علیه السلام این دانشگاه را پدیده ای ممتاز تلقی کرده و بیان کردند: « اما راجع به دانشگاه امام صادق؛ ببینید آقایان! دانشگاه امام صادق یک پدیده‌ى ممتاز است؛ صرفاً یک دانشگاه مثل بقیه‌ى دانشگاه‌ها نیست که فقط مى‌خواهند دانشجو و عالم تربیت کنند؛ این هم هست؛ منتها علاوه‌ى بر این، مى‌خواهد از همه جهت، یک الگوى دانشگاه اسلامى باشد؛ از جهت انگیزه‌هاى ایمانى، رعایت‌هاى عملى و رفتارى، و عشق به علم و علم‌آموزىِ عاشقانه و مؤمنانه. این که امام مى‌فرماید: «من دوست داشتم بر سر شاگردان تازیانه‌ها بلند مى‌شد، براى این‌که اینها را به علم بکشانند»، این معنایش چیست؟ علم را اسلام قدسیت بخشیده، علم یک امر مقدس است؛ دنبال علم رفتن داراى قدسیت است. این‌طور نیست که علم مثل هر ابزار دیگرى، فقط وسیله‌اى براى پول در آوردن باشد - حالا پول هم از آن در مى‌آید - اما قدسیت علم باید حفظ شود؛ «العلم نور»؛ نور بودن علم باید مورد نظر باشد و از جمله‌ى شؤون دانشگاه اسلامى، یکى همین است. همه خیال مى‌کنند دانشگاه اسلامى که مى‌گوییم، یعنى حجاب‌ها این‌طورى باشد، پسرها آستین کوتاه نپوشند و زلف‌ها بلند نباشد؛ اینها که معناى دانشگاه اسلامى نیست! دانشگاه اسلامى از لحاظ ایمان، انگیزه، شور مقدس، رفتار اسلامى و علم‌آموزى مؤمنانه، اینها شرط دانشگاه اسلامى است. آن وقت جهت دادن؛ جهت دادن به این علم‌آموزى ؛ که بهترین کارى که در دانشگاه شد، یکى همین بود که این دانشگاه را مخصوص علوم انسانى کردند؛ که این منطقه‌ى واقعاً خلأ و فراغى بود؛ یک خلأ است که آن باید پُر شود. خوب، اگر شما که دانشجوى این دانشگاه هستید و در این بیست و چند سالى که این دانشگاه سرپاست، توانسته باشد این رسالت را انجام دهد - که یک نمونه‌ى دانشگاه و متخرّجین دانشگاه، به صورت مطلوب و اسلامى فراهم بیاورد - این دانشگاه به دستاورد بسیار بزرگى رسیده است. این دانشگاه، این است. از این دانشگاه، توقع چیز دیگر و فراتر از این است ...» (7)
 
-      جمع بندی:
 
1.      جوامع همواره محمل بحران ها بوده و هستند.
 
2.      بحران های سیاسی در یک جامعه تأثیرات بیشتری بیشتری داشته و تا مدت ها باقی خواهند ماند.
 
3.     رهبران جوامع برای مدیریت بحران ها باید از یاران و بازوان مورد اعتماد و اطمینان استفاده نمایند تا از این طریق خسارت ها را به حداقل رسانده آن را مدیریت کنند.
 
4.    در جریان وقوع انقلاب اسلامی و استقرار نظام اسلامی، بحران ها و فتنه های مختلف و متعددی به وقوع پیوستند که، امام (ره) و مقام معظم رهبری تلاش کردند تا این بحران ها و فتنه ها را مدیریت نموده و نظام اسلامی را محافظت نمایند.
 
5.    در این بین اشخاص و شخصیت هایی وجود داشته اند که از سوی امام (ره) و مقام معظم رهبری همواره مورد اعتماد بوده و در بره های حساس و خطیر از آنها به عنوان بازوان خود استفاده می کردند.
 
6.    شخصیت آیت الله مهدوی کنی از جمله ی این شخصیت هاست که هرگاه نظام و جایگاه ولایت فقیه در خطر افتاده و نیازمند مساعدت و محافظت بوده اند حضوری فعال داشته و تلاش کردند تا از خود هزینه کنند.
 
7.    حضور فعال و سرنوشت ساز آیت الله مهدوی در بحران های زمان حیات امام (ره) و پس از آن در زمان رهبری آیت‌الله خامنه ای نشان از جایگاه این فقیه مجاهد دارد.
 
8.      مروری بر احکامی که از سوی حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری به این شخصیت و مسئولیت هایی که ایشان در طول دوران مبارزه تا به امروز پذیرفته اند دلیلی بر این مدعاست. ایشان مرد بحران‌ها هستند.
 

پی نوشت:
 
1.         http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13900913000245 همچنین به نقل از مجله ی پاسدار اسلام.
 
2.http://www.snn.ir/NSite/FullStory/News/?Serv=1&Id=192259&Sgr=3       و سایت بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام http://basijisu.ir/portal/post.php?id=910401134236&sid=890920212811
 
3.        http://www.khabaronline.ir/detail/187913/
 
4.        http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=11620
 
5.         http://farsi.khamenei.ir/message-content?id=2200
 
6.          http://www.tabnak.ir/pages/?cid=13133
 
7.         http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3328
 
منابع:
 
-        جعفریان، رسول (1387)، جریان و سازمان های مذهبی ـ سیاسی (از روی کار آمدن محمدرضا شاه تا پیروزی انقلاب اسلامی) سال‌های 1320- 1357؛ تهران: مؤسسه خانه کتاب.
 
-         حسینیان روح الله، (1383)، چهارده سال رقابت ایدئولوژیک شیعه در ایران1343-1356؛ تهران: نشر مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول.
 
-         خواجه سروی غلامرضا، (1382)، رقابت سیاسی و ثبات سیاسی در جمهوری اسلامی؛ تهران: نشر مرکز اسنادانقلاب اسلامی چاپ اول.
 
-         خواجه سروی غلامرضا، (1385)، خاطرات آیت الله مهدوی کنی؛ تهران: نشر مرکزاسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول.
 
-        خمینی (ره)روح الله امام، ولایت فقیه؛ (1385)، تهران: انتشارات مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، چاپ سیزدهم.
 
-        دارابی، علی (1379) سیاستمداران اهل فیضیه (بررسی و نقد پیشینه و عملکرد جامعه روحانیت مبارز تهران)؛ تهران: انتشارات سیاست.
 
-         دارابی، علی (1388) جریان شناسی سیاسی در ایران؛ تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
 
-         کردی، علی (1383)، استاد به روایت اسناد؛ تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
 
-        کردی علی (1385)، زندگی و مبارزات شهید دکتر آیت الله بهشتی؛ تهران: نشر مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول.
 
ماخذ: پایگاه تبیینی و تحلیلی جریان شناسی دیده‌بان