حسینیه مشرق -مرحوم حسن جلیلوند را مداحان و ذاکران تهران به خوبی میشناختند؛در حالی که جای خالی این مسألهگو، قصیدهخوان و قاری و حافظ روشندل قرآن کریم که بیشتر عمر خود را صرف آموزش کلام خدا و احکام الهی به مردم جنوب تهران کرد، هنوز ملموس است.
او که متولد 1314 شهر قزوین بود، از رنجها و دردهای اوایل قرن 14 و بیماریهای دهه 1320 بینصیب نماند. در سن چهار سالگی بر اثر بیماری فراگیر آبله نابینا شد و پس از مدتی، همراه پدر و مادر و برادرش به تهران مهاجرت کرد. شاید یکی از دلایل مهاجرت او و خانوادهاش، درمان نابینایی بود که البته تا آخر عمر، راه به جایی نبرد و او تا همین 10 سال قبل با آن دو چشم بیسو، دنیا را در تاریکی تحمل کرد؛ هرچند دل او به نور قرآن مجید روشن بود و نام سیدالشهدا (ع) لبانش را معطر ساخته بود.
خانواده جلیلوند در جنوب تهران و در محله «گود عربها» ساکن شدند و همین سکونت موجب میشد تا او با مداحان زیادی در این محله پیوند بخورد و در 16 سالگی، پس از آموختن سواد قرآنی و یادگیری خط مخصوص نابیناینان (بریل) لباس فاخر مداحی را به تن کند.
استادان مرحوم حسن جلیلوند را آنطور که خودش میگفت، شیخ محمود حلبی، مرحوم حاج اصغر معززی (مداح) و عباس نفری، استاد قرآن روشندلان تشکیل میدادند، اما او با بهرهگیری و تأثیرپذیری از مداحان جنوب تهران، به ویژه آنها که هیأت جامعه مداحان صبح شنبه را شکل داده بودند، موقعیت بهتری پیدا کرد.
حفظ کردن شعرهای بلند و قصاید پرمغز از فؤاد کرمانی، صغیر اصفهانی، ریاضی یزدی، عارف یکدل و خوشدل تهرانی، یکی از شاخصههای ممتاز مرحوم حسن جلیلوند بود. از اینها مهمتر اما، حفظ کردن قرآن کریم و آموختن آن به دیگران بود. به نحوی که حاج عباس جلیلوند، مداح اهل بیت (ع) و فرزند آن مرحوم میگوید که پدرش هفتهای پنج جلسه در جلسات احکامی که برای بانوان تشکیل شده بود، شرکت میکرد و به تدریس قرآن و بیان احکام و مسائل شرعی در محلههای مختلف میپرداخت.
رفتن به روضههای خانگی، یکی دیگر از کارهای مرحوم حسن جلیلوند بود که هر روز عصرها به آن اهتمام داشت و دست در دست فرزندش به خانههای مردم میرفت و روضه میخواند. آن طور که گفته میشود، روضه مورد علاقه این مداح روشندل، توسل به بیبی فاطمه زهرا (س) بوده است.
جلیلوند، اواخر عمر خود را در بیماری گذراند و تنی رنجور و خسته داشت. عمر زیادی نکرده بود، اما در همین 69 سال، بیش از نیم قرن سابقه نوکری داشت. او از ابتدای سال 83 به علت سکته معزی در بستر افتاد و توان حرکتش را از دست داد. پرستاری از این مداح و ذاکر با اخلاص سیدالشهدا، هفت ماه خانواده او، به ویژه فرزندش عباس را سخت به خود مشغول کرد؛ تا اینکه 19 روز رفته از پاییز همان سال سر به تیره تراب فرو برد و به ارباب بیکفنش پیوست. این مداح روشندل در قطعه 207 بهشت زهرا آرمیده است.
مرحوم حسن جلیلوند (سمت راست) در کنار حاج سیداحمد هاشمی
او که متولد 1314 شهر قزوین بود، از رنجها و دردهای اوایل قرن 14 و بیماریهای دهه 1320 بینصیب نماند. در سن چهار سالگی بر اثر بیماری فراگیر آبله نابینا شد و پس از مدتی، همراه پدر و مادر و برادرش به تهران مهاجرت کرد. شاید یکی از دلایل مهاجرت او و خانوادهاش، درمان نابینایی بود که البته تا آخر عمر، راه به جایی نبرد و او تا همین 10 سال قبل با آن دو چشم بیسو، دنیا را در تاریکی تحمل کرد؛ هرچند دل او به نور قرآن مجید روشن بود و نام سیدالشهدا (ع) لبانش را معطر ساخته بود.
خانواده جلیلوند در جنوب تهران و در محله «گود عربها» ساکن شدند و همین سکونت موجب میشد تا او با مداحان زیادی در این محله پیوند بخورد و در 16 سالگی، پس از آموختن سواد قرآنی و یادگیری خط مخصوص نابیناینان (بریل) لباس فاخر مداحی را به تن کند.
استادان مرحوم حسن جلیلوند را آنطور که خودش میگفت، شیخ محمود حلبی، مرحوم حاج اصغر معززی (مداح) و عباس نفری، استاد قرآن روشندلان تشکیل میدادند، اما او با بهرهگیری و تأثیرپذیری از مداحان جنوب تهران، به ویژه آنها که هیأت جامعه مداحان صبح شنبه را شکل داده بودند، موقعیت بهتری پیدا کرد.
حفظ کردن شعرهای بلند و قصاید پرمغز از فؤاد کرمانی، صغیر اصفهانی، ریاضی یزدی، عارف یکدل و خوشدل تهرانی، یکی از شاخصههای ممتاز مرحوم حسن جلیلوند بود. از اینها مهمتر اما، حفظ کردن قرآن کریم و آموختن آن به دیگران بود. به نحوی که حاج عباس جلیلوند، مداح اهل بیت (ع) و فرزند آن مرحوم میگوید که پدرش هفتهای پنج جلسه در جلسات احکامی که برای بانوان تشکیل شده بود، شرکت میکرد و به تدریس قرآن و بیان احکام و مسائل شرعی در محلههای مختلف میپرداخت.
رفتن به روضههای خانگی، یکی دیگر از کارهای مرحوم حسن جلیلوند بود که هر روز عصرها به آن اهتمام داشت و دست در دست فرزندش به خانههای مردم میرفت و روضه میخواند. آن طور که گفته میشود، روضه مورد علاقه این مداح روشندل، توسل به بیبی فاطمه زهرا (س) بوده است.
جلیلوند، اواخر عمر خود را در بیماری گذراند و تنی رنجور و خسته داشت. عمر زیادی نکرده بود، اما در همین 69 سال، بیش از نیم قرن سابقه نوکری داشت. او از ابتدای سال 83 به علت سکته معزی در بستر افتاد و توان حرکتش را از دست داد. پرستاری از این مداح و ذاکر با اخلاص سیدالشهدا، هفت ماه خانواده او، به ویژه فرزندش عباس را سخت به خود مشغول کرد؛ تا اینکه 19 روز رفته از پاییز همان سال سر به تیره تراب فرو برد و به ارباب بیکفنش پیوست. این مداح روشندل در قطعه 207 بهشت زهرا آرمیده است.