به گزارش گروه بینالملل مشرق، این روزها کوبانی و کردها، داعش، ترکیه و اردوغان و کلماتی از این قبیل، بسیار بر سر زبانها رانده میشود و اخبار مربوط به آنها تیتر اول بیشتر رسانهها و شبکههای اجتماعی را به خود اختصاص داده است و اغلب آنها در بیان این نکته مشترک هستند که گروه تروریستی موسوم به داعش در حال سلاخی کردن کردها در شهر کوبانی در مرز سوریه و ترکیه هستند. بعضی از کشورها در جایجای جهان داد مقابله با این گروه تروریست را سر میدهند و بعضی دیگر هم متهم به این هستند که در حال کمکرسانی به این گروه و دامن زدن به جنایات آنها برای نیل به اهداف خود هستند. یکی از کشورهایی که این روزها در مظان اتهامات شدیدی قرار دارد ترکیه است.
ترکیه از لحظه شروع اعتراضات در سوریه از سال 2011 گمان میکرد که بشار اسد سرنگون خواهد شد، اما همینطور که زمان میگذشت، رفتهرفته نسبت به این احتمال دلسرد میشد. مسئلهای که در این میان بسیار ترکیه را درگیر این ماجرا ساخت، این بود که در سایهی رویدادهای اخیر نه تنها بشار اسد، بلکه خود ترکیه بهتدریج به دردسر افتاده است. آنکارا با خطراتی که مرزهای ترکیه را تهدید میکرد بهگونهای برخورد کرده است که توازن سیاسی را در این کشور بر هم زده و ارتش را مجدداً به قدرت رسانده است. همچنین خطمشیهای پیگیریشده توسط این کشور، روند صلح با کردها را که از چندی پیش آغاز شده بود تا مرز عقیم شدن کشانده است.
الف) نگاهی به درگیری ها
در 2 اکتبر 2014 پارلمان این اجازه را صادر کرد که ترکیه نیروهای نظامی خود را در مرزهای جنوبی مستقر سازد تا بتواند با خطرات و تهدیدهایی که از این ناحیه متوجه این کشور میشود مقابله کند. افکار عمومی این حرکت را بهعنوان سرآغازی برای جنگ با شبهنظامیان موسوم به داعش پنداشت، اما گروههای اعزامی به این مناطق گویا فراموش کردند که باید روی هدفی به نام داعش متمرکز شوند و در عوض تمام تمرکز خود را روی پ.ک.ک. (حزب کارگران کردستان) گذاشتند؛ گروهی نظامی که از سال 1984 به بعد در حال نزاع و جنگ علیه ترکیه است. همین امر این شائبه را برمیانگیزد که شاید از ابتدا هم پارلمان با همین هدف اجازهی گسیل نیروها به مرزهای جنوبی را داده باشد.
سخنان رئیسجمهور این کشور مبنی بر اینکه داعش و پ.ک.ک. هر دو شبیه هم هستند و ابراز تأسف وی از اینکه جهان آنگونه که با داعش برخورد میکند با پ.ک.ک. به مبارزه برنمیخیزد، گواهی بر این مدعاست. وی همچنین در یک تصمیم سریع و صریح، کمک و مداخلهی دولت خود را در انجام اقدامات لازم برای کمک به کردها و پ.ک.ک. بهعنوان بخشی از مذاکرات جاری خود با آنها، به حالت تعلیق درآورد.
ب) نگاه کردها به اقدامات آنکارا
کردهای سوریه و ترکیه معتقدند که آنکارا بهطور مخفیانه به نیروهای داعش کمک میکند تا از این طریق منطقهی مشترک مرزی با سوریه را از وجود کردها پاک کند. این اتهامات در واکنش ترکیه به اعلام استقلال «روجاوا»، منطقهای کردنشین در سوریه، ریشه دارد؛ یعنی وقتی که حکومت ترکیه اعلام کرد که اجازه نخواهد داد در مقابل عمل انجامشدهای در سوریه قرار گیرد و برای جبههی النصر و القاعده کمک فرستاد تا با کردها مبارزه کنند. اکنون که داعش شهر کردنشین کوبانی را تحت محاصرهی خود درآورده است و در حال پاکسازی کردهاست، ترکیه اولین مظنون و چه بسا متهم این عمل ضدکرد خطاب شده است. کردها معتقدند ایجاد منطقهی حائل، که ترکیه قصد ایجاد آن را دارد، تنها و تنها کردها را هدف قرار داده است. چندی پیش هم که عبدالله اوجالان، رهبر زندانی پ.ک.ک، هشدار داد اگر کوبانی سقوط کند، روند صلح با ترکیه پایان خواهد یافت و جنگ با این کشور از سر گرفته خواهد شد، گویای نگاه بغضآلود و مظنونانهی کردها به ترکیه در شکلدهی به این فاجعهی عظیم قومی و انسانی است.
ج) نیاز اردوغان و کردها به هم
این نکتهی بسیار مهمی است که هم اردوغان و هم کردها برای رسیدن به خواستهایشان به یکدیگر نیاز مبرم دارند. از یکسو، آتشبسی که میان اردوغان با پ.ک.ک. یک سال قبل ایجاد شد به تقویت دولت او منجر شده است و وی نمیخواهد این نیروی بهدستآمده را به هیچ قیمتی از دست دهد. یکی از بارزترین نمونههایی که نشان از منفعت حاصل از این آتشبس داشت، اتخاذ موضع بیطرفی از جانب جنبش کردها در جریان اعتراضات گِزی (Gezi) در سال 2013 بود که در غیر اینصورت، ملحق شدن کردها به این جنبش، میتوانست دولت اردوغان را با مشکلاتی اساسی روبهرو سازد.
از سوی دیگر، اوجالان به این امید است که همکاری با ترکیه میتواند اهدافی را که وی مدتها به آن چشم داشته برایش به ارمغان آورد؛ اهدافی مانند استقلال در بخشهای کردنشین ترکیه و آزاد شدن خودش از زندان. لازم به توضیح نیست که این منطق اوجالان همیشه خدشهپذیر بوده است، زیرا چندان با عقل جور درنمیآید که اردوغان که همچنان در پی متمرکز کردن قدرت در دست خود بوده، بخواهد این متاع گرانبها را با کردها شریک شود. بهعلاوه رهبران کرد باید بدانند که «دیاربکر»، پایتخت غیررسمی کردهای ترکیه، تا زمانی که ترکیه اجازه ندهد و خود بدان اعتقادی نداشته باشد، مرکزی دموکراتیک نخواهد بود. به عبارتی، کردها چارهای جز این ندارند که سرنوشت خود را به دستان اردوغان بسپارند.
آنکارا با خطراتی که مرزهای ترکیه را تهدید میکرد بهگونهای برخورد کرده است که توازن سیاسی را در این کشور بر هم زده و ارتش را مجدداً به قدرت رسانده است. همچنین خطمشیهای پیگیریشده توسط این کشور، روند صلح با کردها را که از چندی پیش آغاز شده بود تا مرز عقیم شدن کشانده است.
د) چشمانداز سیاست در ترکیه و نقش کردها
نکتهای که باعث پیچیدگی بحث میشود این است که اگرچه اردوغان از نگه داشتن کردها در کنار خود بسیار منتفع میشود، اما ناآرامیهای کنونی در سوریه گلوی هر دو طرف را میفشارد. در یک طرف کردها میبایست خشم روزافزون نسل جوان خود را، که شائبهی دخالت ترکیه در سلاخی کردهای سوریه همچنان آنها را تحریک میکند، کنترل کنند که این امر بهنوبهی خود میتواند باعث تندروتر شدن رهبران کرد شود. در همین حین و در طرف دیگر، ناامنی فزاینده در مرزهای جنوبی ترکیه اردوغان را مجبور کرده است تا با دقت بیشتری بر روی دیدگاهها و پیشنهادهای نظامیان متمرکز شود.
در 30 آگوست امسال فرماندهی ارشد نظامی در ترکیه نارضایتی خود را از روند صلح اعلام کرد و نکدت اوزیل، رئیس ستاد کل، از اینکه حکومت در مورد مسائل اخیر با وی مشورت نکرده بسیار ناراضی است. وی خاطرنشان کرد که خطقرمزهای ارتش، یعنی یکپارچگی و حفظ تمامیت ارضی ملت، لایتغیر بوده و هست. او در پی اظهاراتش در مورد سختگیریهای ارتش در این موارد، قول داد که اگر قرار باشد این خطقرمزها زیرپا گذاشته شود، متعاقباً ارتش وارد عمل خواهد شد. پرواضح است که پیام اوزیل به دولت این بوده است که ارتش بههیچوجه خودمختاری کردها را تحمل نخواهد کرد.
1. نظامیان و نظامیگری چرخدندههای اقتدارگرایی آنکارا
نگرانی نظامیان در این مورد حتی قبل از رأی پارلمان به اعزام نیرو به مرزهای جنوبی و دخالت در سوریه و عراق بود. در این زمان، اوزیل بههمراه چندی از فرماندهان ارتش و نیروی هوایی، جلسهای (اولین جلسه از این نوع) برگزار کردند تا در آن دولت را راجعبه خطرات پیشرو و همچنین موضع نظامیان توجیه کنند. در این جلسه، فرماندهان از دولت خواستار شدند که سریعاً در چهار نقطه، که یکی از آنها کوبانی است، منطقهی حائل ایجاد کند تا منافع امنیتی ترکیه را حفظ کرده باشد؛ حتی اگر این تصمیم با مخالفت ایالات متحده روبهرو شد.
آخرین باری که ارتش ترکیه در موقعیت مشابهی جهت تعیین تکلیف برای حکومت و شکلدهی به سیاستهای آن قرار گرفت، طی دههی 1990 بود؛ یعنی زمانی که جنگ میان ترکیه و گروه پ.ک.ک. شدت یافته بود. اکنون دوباره زمانی فرارسیده است که قدرت، در سایه تهدیدهای امنیتی که از جانب مسائل مربوط به کوبانی، کردها و داعش شدت یافته است، مجدداً شاهد چرخشی به نفع نظامیان باشد. حزب عدالت و توسعه سابقاً با زندانی کردن صدها افسر و حمایت از قدرت دولت انتخابی در شورای امنیت ملی، که زمانی در کنترل ارتش بود، نظامیان را رام کرده بود. اما در پی رویدادهای اخیر، بسیاری از این افسرها با تصویب بیانیهای در شورای قانون اساسی، مبنی بر اینکه حق این افراد زیرپا گذاشته شده است، آزاد شدند. شاید اردوغان به این فکر بوده است که با این کار میتواند ارتش را قویتر کند و در نتیجه، از حمایت نظامیان در تغییر موضع حامیان افرادی که یک زمانی متحد او بودند، اما هماکنون دشمن وی هستند، برخوردار شود.
باید به یاد داشت که اردوغان یک راستگراست. در نتیجه، سوق یافتن وی به سمت نظامیان و میدان دادن به دیدگاههای آنها در مورد مسئلهی کردها، اقدامی چندان غیرمنتظره و غیرعادی محسوب نمیشود. دولتهای راستگرا در ترکیه، هم بهلحاظ تاریخی و هم بهلحاظ دموکراتیک، به سمت ارتش و همچنین محرومسازی ملت از آزادی و آزادی-خواهی متمایل بودهاند. نظر به همین، اتحاد ضدکرد از جانب اردوغان و ارتشیان چیزی نیست جز مهر تأییدی بر هویت محافظهکارانه و وطنپرستانهای که خصیصهی اساسی جمهوری ترکیه است.
2. عقیم ماندن مذاکرات صلح با کردها یعنی انسداد روند دموکراتیک
این در حالی است که نمیتوان احتمالات دیگر در مورد صورتبندی سیاسی در ترکیه را نادیده گرفت. از این رو، لازم به ذکر است که اثرات ناآرامیهای اخیر در سوریه، پتانسیل این را دارد که بهمثابهی یک کاتالیزور عمل کرده و صورت-بندی سیاسی را در ترکیه بهگونهای تغییر دهد که این کشور را در مسیری اقتدارگرا یا دموکراتیکتر قرار دهد.
در ضمن، برای کردها نیز شروع مجدد درگیری، پایانی مرگآور است، زیرا آنها هرگز نمیتوانند ترکیه را شکست دهند. بنابراین بهترین گزینه برای آنها این است که به دنبال متحد شدن با حزب اجتماعی دموکراتیک، یعنی حزب مردمی جمهوریخواه (CHP) باشند. این حزب بههمراه حزب دموکراتیک مردمی طرفدار کردها (HDP)، برخلاف حزب عدالت و توسعه که خواهان برخورد قاطعانه با کردهاست، ائتلافی ضدجنگ را تشکیل دادهاند که این میتواند برای کردها مزیتی چشمگیر باشد.
علاوه بر این، این دو حزب ایدئولوژی اجتماعی مشترکی دارند که البته با توجه به بحث ملیگرایی میتوان آن دو را از هم تفکیک کرد. با این حال، هر دو این احزاب به دنبال روندهایی برای تحقق همکاری در انتخابات آتی ترکیه در سال 2015 هستند و این امر ایجاب میکند که هر دو تغییرات چشمگیری را متحمل شوند و کمی از اصول سفت و سخت ملیگرایانهی خود فاصله گیرند. با این تفاصیل، اگر قرار باشد که این دو حزبِ اجتماعیِ دموکراتیکِ کُرد و تُرک افقی مشترک داشته باشند، ترکیه به هدفی نائل خواهد شد که از دههی 1970 کمبود آن را در کشور لمس میکرده است؛ یعنی یک حزب اجتماعی دموکراتیک قدرتمند که میتواند جایگزینی برای طیف اقتدارگرا باشد.
فرجام سخن
در پایان ذکر این نکته لازم به نظر میرسد که با توجه به سیر تاریخی ترکیه، چیزی که بیشتر محتمل به نظر میرسد شکلگیری یک دولت ائتلافی میان کردها و ترکها نیست. تجربهی تاریخی نشان داده است که هرگاه ناامنی در ترکیه افزایش یابد و منازعه و درگیری، از هر نوع، در این کشور بالا گیرد، فرصتی فراهم خواهد شد که نظام سیاسی در ترکیه رنگوبوی اقتدارگرایانه به خود بگیرد و اقتدارگرایان در سیاست حرف بیشتری برای گفتن داشته باشند. این روند به سمت اقتدارگرایی و سانسور عقاید، نه تنها برای آیندهی ترکیه، بلکه برای اتحاد آنها با جامعهی غربی، تهدیدی ساختاری محسوب میشود *
منبع: برهان
ترکیه از لحظه شروع اعتراضات در سوریه از سال 2011 گمان میکرد که بشار اسد سرنگون خواهد شد، اما همینطور که زمان میگذشت، رفتهرفته نسبت به این احتمال دلسرد میشد. مسئلهای که در این میان بسیار ترکیه را درگیر این ماجرا ساخت، این بود که در سایهی رویدادهای اخیر نه تنها بشار اسد، بلکه خود ترکیه بهتدریج به دردسر افتاده است. آنکارا با خطراتی که مرزهای ترکیه را تهدید میکرد بهگونهای برخورد کرده است که توازن سیاسی را در این کشور بر هم زده و ارتش را مجدداً به قدرت رسانده است. همچنین خطمشیهای پیگیریشده توسط این کشور، روند صلح با کردها را که از چندی پیش آغاز شده بود تا مرز عقیم شدن کشانده است.
الف) نگاهی به درگیری ها
در 2 اکتبر 2014 پارلمان این اجازه را صادر کرد که ترکیه نیروهای نظامی خود را در مرزهای جنوبی مستقر سازد تا بتواند با خطرات و تهدیدهایی که از این ناحیه متوجه این کشور میشود مقابله کند. افکار عمومی این حرکت را بهعنوان سرآغازی برای جنگ با شبهنظامیان موسوم به داعش پنداشت، اما گروههای اعزامی به این مناطق گویا فراموش کردند که باید روی هدفی به نام داعش متمرکز شوند و در عوض تمام تمرکز خود را روی پ.ک.ک. (حزب کارگران کردستان) گذاشتند؛ گروهی نظامی که از سال 1984 به بعد در حال نزاع و جنگ علیه ترکیه است. همین امر این شائبه را برمیانگیزد که شاید از ابتدا هم پارلمان با همین هدف اجازهی گسیل نیروها به مرزهای جنوبی را داده باشد.
سخنان رئیسجمهور این کشور مبنی بر اینکه داعش و پ.ک.ک. هر دو شبیه هم هستند و ابراز تأسف وی از اینکه جهان آنگونه که با داعش برخورد میکند با پ.ک.ک. به مبارزه برنمیخیزد، گواهی بر این مدعاست. وی همچنین در یک تصمیم سریع و صریح، کمک و مداخلهی دولت خود را در انجام اقدامات لازم برای کمک به کردها و پ.ک.ک. بهعنوان بخشی از مذاکرات جاری خود با آنها، به حالت تعلیق درآورد.
ب) نگاه کردها به اقدامات آنکارا
کردهای سوریه و ترکیه معتقدند که آنکارا بهطور مخفیانه به نیروهای داعش کمک میکند تا از این طریق منطقهی مشترک مرزی با سوریه را از وجود کردها پاک کند. این اتهامات در واکنش ترکیه به اعلام استقلال «روجاوا»، منطقهای کردنشین در سوریه، ریشه دارد؛ یعنی وقتی که حکومت ترکیه اعلام کرد که اجازه نخواهد داد در مقابل عمل انجامشدهای در سوریه قرار گیرد و برای جبههی النصر و القاعده کمک فرستاد تا با کردها مبارزه کنند. اکنون که داعش شهر کردنشین کوبانی را تحت محاصرهی خود درآورده است و در حال پاکسازی کردهاست، ترکیه اولین مظنون و چه بسا متهم این عمل ضدکرد خطاب شده است. کردها معتقدند ایجاد منطقهی حائل، که ترکیه قصد ایجاد آن را دارد، تنها و تنها کردها را هدف قرار داده است. چندی پیش هم که عبدالله اوجالان، رهبر زندانی پ.ک.ک، هشدار داد اگر کوبانی سقوط کند، روند صلح با ترکیه پایان خواهد یافت و جنگ با این کشور از سر گرفته خواهد شد، گویای نگاه بغضآلود و مظنونانهی کردها به ترکیه در شکلدهی به این فاجعهی عظیم قومی و انسانی است.
ج) نیاز اردوغان و کردها به هم
این نکتهی بسیار مهمی است که هم اردوغان و هم کردها برای رسیدن به خواستهایشان به یکدیگر نیاز مبرم دارند. از یکسو، آتشبسی که میان اردوغان با پ.ک.ک. یک سال قبل ایجاد شد به تقویت دولت او منجر شده است و وی نمیخواهد این نیروی بهدستآمده را به هیچ قیمتی از دست دهد. یکی از بارزترین نمونههایی که نشان از منفعت حاصل از این آتشبس داشت، اتخاذ موضع بیطرفی از جانب جنبش کردها در جریان اعتراضات گِزی (Gezi) در سال 2013 بود که در غیر اینصورت، ملحق شدن کردها به این جنبش، میتوانست دولت اردوغان را با مشکلاتی اساسی روبهرو سازد.
از سوی دیگر، اوجالان به این امید است که همکاری با ترکیه میتواند اهدافی را که وی مدتها به آن چشم داشته برایش به ارمغان آورد؛ اهدافی مانند استقلال در بخشهای کردنشین ترکیه و آزاد شدن خودش از زندان. لازم به توضیح نیست که این منطق اوجالان همیشه خدشهپذیر بوده است، زیرا چندان با عقل جور درنمیآید که اردوغان که همچنان در پی متمرکز کردن قدرت در دست خود بوده، بخواهد این متاع گرانبها را با کردها شریک شود. بهعلاوه رهبران کرد باید بدانند که «دیاربکر»، پایتخت غیررسمی کردهای ترکیه، تا زمانی که ترکیه اجازه ندهد و خود بدان اعتقادی نداشته باشد، مرکزی دموکراتیک نخواهد بود. به عبارتی، کردها چارهای جز این ندارند که سرنوشت خود را به دستان اردوغان بسپارند.
آنکارا با خطراتی که مرزهای ترکیه را تهدید میکرد بهگونهای برخورد کرده است که توازن سیاسی را در این کشور بر هم زده و ارتش را مجدداً به قدرت رسانده است. همچنین خطمشیهای پیگیریشده توسط این کشور، روند صلح با کردها را که از چندی پیش آغاز شده بود تا مرز عقیم شدن کشانده است.
د) چشمانداز سیاست در ترکیه و نقش کردها
نکتهای که باعث پیچیدگی بحث میشود این است که اگرچه اردوغان از نگه داشتن کردها در کنار خود بسیار منتفع میشود، اما ناآرامیهای کنونی در سوریه گلوی هر دو طرف را میفشارد. در یک طرف کردها میبایست خشم روزافزون نسل جوان خود را، که شائبهی دخالت ترکیه در سلاخی کردهای سوریه همچنان آنها را تحریک میکند، کنترل کنند که این امر بهنوبهی خود میتواند باعث تندروتر شدن رهبران کرد شود. در همین حین و در طرف دیگر، ناامنی فزاینده در مرزهای جنوبی ترکیه اردوغان را مجبور کرده است تا با دقت بیشتری بر روی دیدگاهها و پیشنهادهای نظامیان متمرکز شود.
در 30 آگوست امسال فرماندهی ارشد نظامی در ترکیه نارضایتی خود را از روند صلح اعلام کرد و نکدت اوزیل، رئیس ستاد کل، از اینکه حکومت در مورد مسائل اخیر با وی مشورت نکرده بسیار ناراضی است. وی خاطرنشان کرد که خطقرمزهای ارتش، یعنی یکپارچگی و حفظ تمامیت ارضی ملت، لایتغیر بوده و هست. او در پی اظهاراتش در مورد سختگیریهای ارتش در این موارد، قول داد که اگر قرار باشد این خطقرمزها زیرپا گذاشته شود، متعاقباً ارتش وارد عمل خواهد شد. پرواضح است که پیام اوزیل به دولت این بوده است که ارتش بههیچوجه خودمختاری کردها را تحمل نخواهد کرد.
1. نظامیان و نظامیگری چرخدندههای اقتدارگرایی آنکارا
نگرانی نظامیان در این مورد حتی قبل از رأی پارلمان به اعزام نیرو به مرزهای جنوبی و دخالت در سوریه و عراق بود. در این زمان، اوزیل بههمراه چندی از فرماندهان ارتش و نیروی هوایی، جلسهای (اولین جلسه از این نوع) برگزار کردند تا در آن دولت را راجعبه خطرات پیشرو و همچنین موضع نظامیان توجیه کنند. در این جلسه، فرماندهان از دولت خواستار شدند که سریعاً در چهار نقطه، که یکی از آنها کوبانی است، منطقهی حائل ایجاد کند تا منافع امنیتی ترکیه را حفظ کرده باشد؛ حتی اگر این تصمیم با مخالفت ایالات متحده روبهرو شد.
آخرین باری که ارتش ترکیه در موقعیت مشابهی جهت تعیین تکلیف برای حکومت و شکلدهی به سیاستهای آن قرار گرفت، طی دههی 1990 بود؛ یعنی زمانی که جنگ میان ترکیه و گروه پ.ک.ک. شدت یافته بود. اکنون دوباره زمانی فرارسیده است که قدرت، در سایه تهدیدهای امنیتی که از جانب مسائل مربوط به کوبانی، کردها و داعش شدت یافته است، مجدداً شاهد چرخشی به نفع نظامیان باشد. حزب عدالت و توسعه سابقاً با زندانی کردن صدها افسر و حمایت از قدرت دولت انتخابی در شورای امنیت ملی، که زمانی در کنترل ارتش بود، نظامیان را رام کرده بود. اما در پی رویدادهای اخیر، بسیاری از این افسرها با تصویب بیانیهای در شورای قانون اساسی، مبنی بر اینکه حق این افراد زیرپا گذاشته شده است، آزاد شدند. شاید اردوغان به این فکر بوده است که با این کار میتواند ارتش را قویتر کند و در نتیجه، از حمایت نظامیان در تغییر موضع حامیان افرادی که یک زمانی متحد او بودند، اما هماکنون دشمن وی هستند، برخوردار شود.
باید به یاد داشت که اردوغان یک راستگراست. در نتیجه، سوق یافتن وی به سمت نظامیان و میدان دادن به دیدگاههای آنها در مورد مسئلهی کردها، اقدامی چندان غیرمنتظره و غیرعادی محسوب نمیشود. دولتهای راستگرا در ترکیه، هم بهلحاظ تاریخی و هم بهلحاظ دموکراتیک، به سمت ارتش و همچنین محرومسازی ملت از آزادی و آزادی-خواهی متمایل بودهاند. نظر به همین، اتحاد ضدکرد از جانب اردوغان و ارتشیان چیزی نیست جز مهر تأییدی بر هویت محافظهکارانه و وطنپرستانهای که خصیصهی اساسی جمهوری ترکیه است.
2. عقیم ماندن مذاکرات صلح با کردها یعنی انسداد روند دموکراتیک
این در حالی است که نمیتوان احتمالات دیگر در مورد صورتبندی سیاسی در ترکیه را نادیده گرفت. از این رو، لازم به ذکر است که اثرات ناآرامیهای اخیر در سوریه، پتانسیل این را دارد که بهمثابهی یک کاتالیزور عمل کرده و صورت-بندی سیاسی را در ترکیه بهگونهای تغییر دهد که این کشور را در مسیری اقتدارگرا یا دموکراتیکتر قرار دهد.
در ضمن، برای کردها نیز شروع مجدد درگیری، پایانی مرگآور است، زیرا آنها هرگز نمیتوانند ترکیه را شکست دهند. بنابراین بهترین گزینه برای آنها این است که به دنبال متحد شدن با حزب اجتماعی دموکراتیک، یعنی حزب مردمی جمهوریخواه (CHP) باشند. این حزب بههمراه حزب دموکراتیک مردمی طرفدار کردها (HDP)، برخلاف حزب عدالت و توسعه که خواهان برخورد قاطعانه با کردهاست، ائتلافی ضدجنگ را تشکیل دادهاند که این میتواند برای کردها مزیتی چشمگیر باشد.
علاوه بر این، این دو حزب ایدئولوژی اجتماعی مشترکی دارند که البته با توجه به بحث ملیگرایی میتوان آن دو را از هم تفکیک کرد. با این حال، هر دو این احزاب به دنبال روندهایی برای تحقق همکاری در انتخابات آتی ترکیه در سال 2015 هستند و این امر ایجاب میکند که هر دو تغییرات چشمگیری را متحمل شوند و کمی از اصول سفت و سخت ملیگرایانهی خود فاصله گیرند. با این تفاصیل، اگر قرار باشد که این دو حزبِ اجتماعیِ دموکراتیکِ کُرد و تُرک افقی مشترک داشته باشند، ترکیه به هدفی نائل خواهد شد که از دههی 1970 کمبود آن را در کشور لمس میکرده است؛ یعنی یک حزب اجتماعی دموکراتیک قدرتمند که میتواند جایگزینی برای طیف اقتدارگرا باشد.
فرجام سخن
در پایان ذکر این نکته لازم به نظر میرسد که با توجه به سیر تاریخی ترکیه، چیزی که بیشتر محتمل به نظر میرسد شکلگیری یک دولت ائتلافی میان کردها و ترکها نیست. تجربهی تاریخی نشان داده است که هرگاه ناامنی در ترکیه افزایش یابد و منازعه و درگیری، از هر نوع، در این کشور بالا گیرد، فرصتی فراهم خواهد شد که نظام سیاسی در ترکیه رنگوبوی اقتدارگرایانه به خود بگیرد و اقتدارگرایان در سیاست حرف بیشتری برای گفتن داشته باشند. این روند به سمت اقتدارگرایی و سانسور عقاید، نه تنها برای آیندهی ترکیه، بلکه برای اتحاد آنها با جامعهی غربی، تهدیدی ساختاری محسوب میشود *
منبع: برهان