گروه جنگ نرم مشرق- بسیاری از مستندهای منتشر شده در شبکههای تلویزیونی کشورهای مختلف، در میان انبوهی از برنامههای سرگرمکننده این شبکهها گم میشود. از آنجایی که بسیاری از این مستندها حاوی اطلاعات و اسناد ذیقیمتی از وقایع و اشخاص مختلف هستند، مشرق مدتی است که با رصد این مستندها، بعضی از آنها را انتخاب و ترجمه کرده تا مخاطبان از محتوای این مستندهای علمی و خبری استفاده کنند؛ برای نمونه میتوان به مستندهای «واقعیتهای پشت پرده جهاد نکاح»، «تروریست فکری در دانشگاههای آمریکا» و «زنان ایزدی چگونه توسط داعش به عنوان برده به فروش میرسند» اشاره کرد.
یکی از جدیدترین مستندهای تحت عنوان «به نام سود»، مربوط به ارتباط داعش و ترکیه میشود؛ راوی مستند به مناطق کردنشین آزادشده در سوریه رفته و با افراد مختلفی در آنجا مصاحبه کرده است.
این مستند به اسنادی که پس از فرار تروریستها در شهر الشدادی (کردستان سوریه) کشف شده و همینطور اعترافات داعشیهایی که در
عملیات آزادسازی، دستگیر شدهاند، میپردازد. «به نام سود» با بررسی ابعاد تجارت نفتی داعش
و ارتباط نزدیک این گروهک با ترکیه، به گذرنامههای تروریستها اشاره میکند که با مهر
ورود به ترکیه و جزوههای آموزش جنگ علیه دولت سوریه که در ترکیه چاپ شدهاند، به جنگ با مردم سوریه رفتهاند.
ذخایر بزرگ نفتی در کردستان سوریه
مناطق اطراف شهر «الشدادی» در کردستان سوریه، ذخایر بزرگ نفتی دارند و همین دلیل خوبی بود تا داعش با اشغال این شهر، مردمش را وادار کند تا به نفع تروریستها در تأسیسات نفتی منطقه کار کنند. با این وجود، اواخر بهمن ماه سال 94، نیروهای کُرد توانستند الشدادی را از داعش پس بگیرند.
شهر «الشدادی» با عملیات نیروهای کُرد از دست داعش نجات یافت
ساکنان محلی میگویند واسطههایی که از «رقه» و «حلب» برای دریافت محمولههای نفتی میآمدند، اغلب نام ترکیه را میبردند. همچنین یکی از تروریستها که اسیر نیروهای کُرد شده هم مقابل دوربین شهادت داده که این گروهک تروریستی نفت خود را به ترکیه میفروشد. وی و یکی دیگر از تروریستهای داعشی که اهل عربستان بود، میگویند عبور از مرز ترکیه هم برای آنها کار سادهای بوده است.
گزارش پیش رو شامل مطالب و تصاویری منحصر به فرد از شهر آزادشده از دست داعش و مصاحبه با مردم الشدادی است که در پالایشگاههای نفت داعش کار میکردهاند. علاوه بر این، اعترافات تروریستهای اسیرشده داعش نیز بخشی از این گزارش را تشکیل میدهد.
اسناد زیادی از تروریستهای داعشی در الشدادی به جا ماند
شهر الشدادی چگونه آزاد شد
نیروهای کرد سوریه در پی آزادسازی مناطق شمالی سوریه و بستن مرز این کشور با ترکیه هستند. آنها وظیفه خود را جلوگیری از انتقال نفت سوریه به ترکیه و همینطور انتقال سلاح از ترکیه به درون سوریه هستند. «سیلاو سرکفتین» فرمانده زن 29 ساله «یگانهای مدافع خلق» (شاخه نظامی حزب اتحاد دموکراتیک و مسئول حفاظت جان کردهای سوریه) میگوید: «ما داعشیها را هر کجا که باشند، شکار میکنیم. تا زمانی که «یگانهای مدافع خلق» وجود داشته باشد، نمیگذاریم مردم ما [کُردها] را بکشند.»
سرکفتین میگوید سه سال است که در قالب یگانهای مدافع خلق میجنگد و در برخی روستاها با داعشیها چشم به چشم شده و فرار تروریستها را دیده است. وی توضیح میدهد: «اینها داستان نیست. واقعیتی است که ما هر روز با آن زندگی میکنیم. تا همین چند روز پیش، داعش هنوز اینجا بود. با خانواده و کودکان خود اینجا زندگی میکردند. همه ساختمانها[در منطقه] پر از داعشی بود. تمام دنیا میگوید هیچکس جلودار داعش نیست، اما وقتی ما آمدیم، داعشیها طوری فرار کردند که کفشهایشان را جا گذاشتند.»
این سرباز کُرد میگوید با دستهای خودش جسد تروریستهای اهل ترکیه و کشورهای دیگر را برداشته است. وی با اشاره به اینکه تروریستها از کشورهای مختلفی بودند، تأکید میکند: «امروزه میتوانیم با قطعیت بگوییم که ترکیه به شکل عملی و فعالانه از داعش حمایت میکند. ما بیسیمهای ترکی و شماره تلفنهای ترکیه را در میان مدارک جامانده از داعش پیدا کردیم. دستگاههای ارتباطی که ما پیدا کردیم، همه زبان کاربریشان ترکی بود در صورتی که ساکنین این منطقه عرب هستند.»
«سیلاو سرکفتین» یکی از فرماندهان «یگانهای مدافع خلق»
این فرمانده یگانهای مدافع خلق میگوید: «اخیراً ترکیه است که [رسماً و به جای هدف قرار دادن داعش] به کردستان سوریه حمله میکند. در مناطق مرزی به ما حمله میکنند. ترکها این کار را تعمداً انجام میدهند، وگرنه چرا کشورهای دیگر این کار را نمیکنند؟ چرا هیچکس نمیبیند داعش از جانب چه کسانی حمایت میشود؟ از همه کشورها این سؤال را میپرسم. چرا هیچکس متوجه نمیشود؟ حقوق بشری که از آن صحبت میکنند کجاست؟»
اسناد بهجامانده از داعش
پس از عملیات کردهای سوریه برای آزادسازی الشدادی، تروریستها زمان کافی برای از بین بردن تمام اسنادی را نداشتند که در شهر وجود داشت. البته، بسیاری از اسناد را ریشریش کرده بودند، اما اسناد زیادی هم به جا مانده بود که از جمله آنها مشخصات زندانیان در دست داعش و جرم آنها بود. به عنوان مثال، «مجاهد علی الزعیتر» به جرم «تمایل به خروج از جهاد» محکوم شده بود.
پوسترهایی که در محل استقرار تروریستها وجود داشت، قوانین و مقررات داعش را نشان میداد. به عنوان مثال، در کنار پوسترهایی درباره مجازات تراشیدن ریش یا ارتکاب به زنا (که با توجه به جهاد نکاح در داعش عجیب به نظر میرسد)، یکی از پوسترها که یادآور طرز فکر حاکمان عربستان سعودی هم هست، بیان میکند که مجازات دزدی، قطع دست سارق است.
دستورالعمل داعش برای مجازات سارقان
یکی از اسنادی که جالب توجه بود، برگههای آزمونی بود که معلمان قبل از آموزش کودکان در مدارس داعشی باید آن را میگذراندند. یکی از سؤالات این آزمون این بود که اگر زنی از شوهرش بخواهد تا او را از درون یک آتش نجات دهد، حکمی که درباره آن زن میدهید چیست. پاسخ این سؤال این بود: «این زن کافر است. اگر مخلوقات خدا از کسی جز خداوند طلب کمک کنند، مرتکب گناه شدهاند.»
سؤال دیگر این بود که «یک سرباز داعشی سر کسی را میبرد. شما درباره کسی که این سرباز را تمسخر میکند، چه حکمی میدهید؟» و پاسخ سؤال این است که «این فرد، قرآن را تمسخر کرده است. بریدن سر با شمشیر، مجازاتی است که قانون شریعت آن را تجویز کرده است.»
کودک 13 سالهای که در پالایشگاه الشدادی کار میکند
یکی از ساکنین شهر آزادشده که «عبدالملک ابن مروان» نام دارد؛ وی که تنها 13 سال سن دارد، میگوید سواد خواندن و نوشتن ندارد، و دیگر به مدرسه هم نمیرود، چون «داعش [وقتی وارد الشدادی شد] مدارس را بست و معلمها را بیرون کرد.» عبدالملک چند سالی میشود که مانند اکثر ساکنان محلی در پالایشگاههای نفت کار میکند.
«عبدالملک ابن مروان» کودک 13 سالهای که
در پالایشگاه نفت الشدادی کار میکند
نکتهای که درباره این نوجوان جالب است، اینکه حتی او هم از ارتباط داعش با ترکیه باخبر است، هرچند به روش خود. این کارگر پالایشگاه نفت الشدادی میگوید: «اگر به ترکیه نفت نمیدادند، اسلحه هم این کشور دریافت نمیکردند. [تروریستها با نفت میروند و با سلاح برمیگردند.»
عبدالملک درباره شرایط خوب پیش از ورود داعش هم توضیح میدهد و اینکه چگونه وقتی ارتش آزاد سوریه وارد شهر الشدادی شد، قیمت همه چیز افزایش پیدا کرد. قیمتها زمانی که جبههالنصره شهر را تصرف کرد، باز هم بیشتر شد و بعد از تسلط داعش بر منطقه به اوج خود رسید. این نوجوان کُرد، درباره کاری که داعش از او میکشیده هم میگوید: «[تروریستها] نفت خام نامرغوب و مخلوط با آب و خاک را میآوردند و ما آن را پالایش میکردیم و تنها یک دلار میگرفتیم. همه سود را دیگران میبردند.»
مشاهدات یک مهندس برق درباره تجارت نفتی داعش
«ابوشهاب» یکی از ساکنان الشدادی، و یک مهندس برق است. وی میگوید: «وقتی داعش آمد، من شاغل بودم. گفتند میخواهند اینجا زندگی کنند و من باید تعمیرات آنها را انجام بدهم. نمیتوانستم نه بگویم. اگر با آنها همکاری نمیکردم، من را به زور میبردند و به اتهام حمایت از دولت، مجازات میکردند. ممکن است سر شما را ببرند، شلاقتان بزنند یا تمام داراییهایتان را بگیرند و بگویند اموال دولتی است.»
«ابوشهاب» یک مهندس برق اهل الشدادی است که مدتی
مجبور بود دستگاهها و خودروهای داعش را تعمیر کند
این شهروند کُرد سوری توضیح میدهد: «پول زیادی در این منطقه جابهجا میشد، چون [تروریستها] نفت زیادی از اینجا پمپاژ میکردند. به جرأت میتوان گفت هفتهای یک میلیون دلار درآمد از اینجا داشتند. طرف قراردادهای آنها از حلب با تانکرهایی میآمدند که میتوانست 170 تا 180 بشکه نفت را حمل کند. هر روز حدود 5 هزار بشکه نفت از اینجا میبردند. قیمت هر بشکه 30 دلار بود. مردم میگویند آنها را به ترکیه و کشورهای دیگر صادر میکردند.»
تروریست اسیرشده از توهمش درباره داعش میگوید
«محمد احمد محمد» یکی از تروریستهای داعش است که توسط کردهای سوریه دستگیر شده، اهل شهر مکه است و حسابدار داعش بود. وی درباره عضویت در داعش میگوید: «پیامبر به ما گفته تا خلافتی تشکیل دهیم. بنابراین عبارت «خلافت اسلامی» یعنی یک دولت اسلامی در نظر من جذاب بود. با یکی از دوستانم در اینباره صحبت کردم و او هم گفت باید به استانبول بروم.»
محمد ادامه میدهد: «به ترکیه رفتم. در فرودگاه، هنگام کنترل پاسپورت هیچ مزاحمتی برای من ایجاد نشد. کارهای اداری هم در یک چشم به هم زدن انجام شدند. عبور از مرز هم سخت نبود. مانند عبور از یک خیابان معمولی بود. حتی یک نفر به من گفت، داعش مرزها را برداشته است و دیگر مرزی [بین ترکیه و سوریه] وجود ندارد. من این را شنیده بودم، اما تا وقتی با چشمان خودم ندیدم، باورم نمیشد. اگر ترکیه میخواست ورود پناهندگان به خاکش را متوقف کند، از مدتها قبل میتوانست این کار را انجام بدهد. اما [وضعیت در مرز] اصلاً گویای چنین چیزی نبود.»
«محمد احمد محمد» تروریست داعشی از عربستان سعودی
این تروریست سعودی درباره تصور اولیهاش از داعش میگوید: «من توهم یک سبک زندگی «پرهیزکارانه» را داشتم. مانند زمانی که هیچ تجملی نبود، هیچ رستورانی نبود، فروشگاههای بزرگ نبودند. اما آنچه [درون داعش] دیدم، غیر از این بود. ما در عربستان سعودی هم همین نوع اسلام و حجاب و غیره را [که داعش ترویج میکند] داریم. پس چه نیازی بود به سوریه بیایم.»
توضیحات تروریست اهل ترکیه درباره ارتباط داعش با آنکارا
«محمود قاضی تاتار» یک تروریست اهل ترکیه درباره پیوستنش به داعش میگوید: «وقتی صحبت از جهاد است، هیچ چیز دیگری اهمیت ندارد، حتی جان خود شما. من در ترکیه حوصلهام سر رفته بود. به جایی رسیده بودم که فقط میخواستم به جای دیگری بروم، به هر قیمتی. از خانوادهام، دوستانم و همه خسته شده بودم. [وقتی داعش شهرت یافت] فکر کردم فرصتی پیدا شده است. 17 نفر دیگر از ترکیه هم همراه با من به سوریه آمدند.» این تروریست ترک درباره عبور از مرز ترکیه میگوید: «بدون هیچ مشکلی از مرز عبور کردیم. به سادگی یک قدم زدن معمولی.»
اگر به پاسپورت تروریستهای خارجی داعش که کشته شدهاند نگاه کنید، یک نکته در تقریباً همه آنها مشترک است: مهر ترکیه. تروریستها چه از عربستان، چه قزاقستان، چه لیبی، چه تونس و چه خود ترکیه، همه از طریق مرز ترکیه وارد سوریه میشوند. محمود میگوید: «به نظر من، ترکیه [عمداً] به ما اجازه میدهد از مرز عبور کنیم، چون دولت ترکیه و داعش یک دشمن مشترک دارند: «یگانهای مدافع خلق». ترکیه میگوید من دستهای خودم را آلوده نمیکنم، بلکه دیگران را به جان دشمنانم میاندازم.»
«محمود قاضی تاتار» تروریستی که از ترکیه به داعش پیوسته است
محمود در پاسخ به این سؤال که اگر اردوغان دشمن یگانهای مدافع خلق و بشار اسد است، پس طرفدار کیست، میگوید: «داعش، جبههالنصره و احرارالشام. میخواهد این گروهها این مناطق [کردنشین] را کنترل کنند. در این صورت، تجارت نفت گسترش پیدا میکند و [دسترسی وسیع و آسان به] نفت یکی از آرزوهای ترکیه است.»
تروریستی که از الشدادی به داعش پیوست
«محمد قاضی» یکی از اعضای داعش است که از خود منطقه الشدادی به این گروه تروریستی پیوست. وی میگوید: «ما هیچ شغلی نداشتیم. مردم از گرسنگی رنج میبردند. بنابراین من تصمیم گرفتم به داعش بپیوندم. برادر من عضو ارتش سوریه است. همسرم هم موافق پیوستن من به داعش نبود. اما من به فکر این بودم که چه کار باید بکنم تا زنده بمانم. تصور کنید داعش را ترک میکردم. بعدش چه؟ آلمان که دیگر نمیتواند پناهنده بپذیرد.»
«قاضی» درباره ارتباط اردوغان با داعش توضیح میدهد: «همه میگویند ترکیه با داعش همکاری میکند و اردوغان پدر داعش است. [با این حال] دشمنِ دشمن شما، دوست شماست. ترکیه به یگانهای مدافع خلق حمله میکند. داعش هم به کردها حمله میکند...» وقتی از قاضی میپرسید اگر فرزندش یکی از فیلمهای سر بریدن داعش را ببیند و از او بپرسد دلیل این کار چیست، به فرزندش چه خواهد گفت، کمی فکر میکند و میگوید: «پاسخی برای این سؤال ندارم!»
«محمد قاضی» از شهر الشدادی به داعش پیوست
این در حالی است که وقتی از عبدالملک (کودک 13 سالهای که ابتدای گزارش درباره او توضیح دادیم) درباره پیوستن به داعش میپرسید، میگوید: «آنها برای پول و نفت میجنگند و آدم میکشند. بنابراین من هیچ وقت به آنها نخواهم پیوست. وقتی داعش اینجا بود، همیشه میترسیدم من را هم بکشند.»
وی در پاسخ به این سؤال که آیا در آینده در سوریه خواهد ماند یا دوست دارد به کشور دیگری برود، میگوید: «در آینده هم دوست دارم در سوریه بمانم. ترکیه میخواست از داعش حمایت کند تا بتوانند سوریه را نابود کنند... اما سوریه مقابل آنها خواهد ایستاد و میتواند آنها را بیرون کند.» همه اینها در حالی است که ترکیه به شدت انکار میکند که با داعش همکاری داشته باشد.