به ذهن هیچکس خطور نمی‌کرد کودکی مسیحی که مرتب از مدرسه فراری بود تا در دامان طبیعت محل تولدش آزادانه به مطالعه بپردازند روزی عاشق امام اول شیعیان و نویسنده دایرة المعارف «امام علی(ع) ،صدای عدالت انسانی» شود و تشیع را مکتب طغیان علیه ظلم توصیف کند.

گروه گزارش ویژه مشرق - «جرج سجعان جرداق» نویسنده و روشنفکر لبنانی روز چهارشنبه (14 آبانماه 93) در سن 88 سالگی بدرود حیات گفت. وی اگرچه یک مسیحی شمرده می‌شد اما به قول خودش عاشق مرام و انسانیت علی(ع) بود و وی خود را یک شیعه و علوی می‌دانست. او همان کسی است که ته دل آرزو می‌کند ای کاش روزگار به ما یک امام علی (ع) دیگر می‌داد.

«جرج سجعان جرداق» در سال 1931 میلادی در منطقه «مرجعیون» لبنان و در یک خانواده مسیحی ارتدوکس و اصیل متولد شد. پدر و مادر وی اگرچه مسیحی بودند اما به امام علی (ع) عشق می‌ورزیدند و این عشق در منزل آنها متجلی بود به نحوی که بر سر در خانه خود عبارت «لا فتی الا علی، لا سیف الا ذوالفقار» را نصب کرده بودند.

خانواده و اقوام جرداق همه از تحصیلکردگان و روشنفکران محل تولد وی بودند. پدر جرداق مهندس و عمویش دانشمند بزرگ ریاضی بود. اما جرج کوچک تحت تاثیر شدید برادر روشنفکرش «فواد» بود . فواد نیز به شدت از جرج حمایت می کرد و وی همان کسی بود که بارقه‌های اول عشق به تالیف و تحقیق در مورد امام علی (ع) را در ذهن جرج با اهدای یک نهج البلاغه به وی در همان سنین کودکی روشن کرد‌. جرداق پس از گذراندن تحصیلات اولیه در محل تولدش وارد کالج کلیسایی آن زمان لبنان شد و پس از فارغ‌التحصیلی در تعدادی از دانشگاه‌های بیروت به تدریس ادبیات عرب و فلسفه مشغول شد. البته وی در کنار تدریس، به تالیف، نویسندگی، همکاری با روزنامه و مجلات و رادیو نیز مشغول بود.

اگرچه شاید بسیاری بر اشعار بسیار زیبا و نقدهای جرج جرداق متمرکز شوند اما بخش درخشان زندگی وی تالیف دایره المعارف «علی، صدای عدالت انسانی» در چند جلد بود: «علي (ع) و حقوق بشر.» «علي (ع)و انقلاب فرانسه»، «علي (ع) و سقراط»، «علي (ع) و روزگارش» و «علي (ع) و قوم گرايي عربي» و سپس کتاب «روائع نهج البلاغه» را به اين مجموعه اضافه کرد.


جرج جرداق در گفت‌وگویی صمیمانه با مجله‌ای عربی به زندگی شخصی و کاری خود پرداخته است و از فراز و فرودهای روزگار می‌گوید. ادامه این نوشته بر اساس سخنان خود جرداق تنظیم شده است.


جرج جرداق در کنار امام موسی صدر

جرداق محل تولد خود را زیباترین منطقه زمین می‌دانست و همواره از آن به نیکی یاد می‌کرد و هیچ وقت حاضر نشد از آن دل بکند. او فواد بردار بزرگش را که یک زبانشنان، شاعر و مهندس بود ، بهترین راهنمای خودش در طول زندگی توصیف می‌کرد. جرج جرداق در زمان کودکی علاقه چندانی به مدرسه نداشت و هر وقت فرصتی می‌یافت از مدرسه فرار می‌کرد تا در کنار چشمه‌سارهای مرجعیون و زیر درخت‌های زیبای آن «دیوان متنبی» و «مجمع البحرین» ناصیف یازجی را با علاقه خاصی بخواند. فواد تنها کسی بود که در آن زمان از او دفاع می کرد و اعتقاد داشت جرج جرداق باید به دنبال علاقه خودش برود حتی اگر مستلزم آن فرار از مدرسه باشد. وی سپس یک جلد نهج البلاغه را به جرداق هدیه داد و از آن به بعد کتاب امیر المومنین (ع) نیز به مجموعه مطالعات جرج افزوده شد و تا آخر عمر رهایش نکرد. جرج جرداق به توصیه برادرش هرچه قدر از نهج البلاغه را که در توانش بود حفظ می‌کرد و در سن 13 سالگی بخش اعظم نهج البلاغه را حفظ بود.

فواد جرداق به برادرش گفته بود که خیر بسیاری در نهج‌البلاغه نهفته است و خود فواد قصاید بسیاری در مدح امیر‌المومنین (علیه‌السلام) داشت. قصایدی که عظمت مبادی انسانی امام علی (ع) و نبوغ این شخصیت بزرگ تاریخ را وصف می‌کرد و جرج در مراسم‌های مختلف می‌شنید و بخشی از آنها را در پیوست کتاب «علی و قومیت عرب» افزوده است. جرج جرداق این اتفاق را مقدمه حک شدن تصویر والای امام علی (ع) از زمان کودکی در ذهنش توصیف می‌کند‌.

جرج جرداق درباره راز عدم نوشتن در باره شخصیت دیگری غیر از علی علیه السلام گفته است: عده‌ای از مردم کشورهای حوزه خلیج فارس و مصر به من پیشنهاد می‌کردند که مثلا در مورد عمر و یا دیگران بنویسم... اما من نپذیرفتم نه به این خاطر که بخواهم بگویم عمر و یا کس دیگری بد است؛ نه اصلا اینطور نبود، بلکه من پس از علی علیه اسلام کسی را شایسته نوشتن ندیدم و تصمیم گرفتم که جز در مورد علی (ع) ننویسم.

جرداق درباره سیدالشهدا (ع) نیز می‌گوید: حسین بن علی (ع) امام عادل بود و در جنگ با یزید فاسق دستور شرعی داشت.

او همچنین درباره قیام امام حسین (ع) و علت اینکه چرا بیشتر به آن حضرت نپرداخته است می‌گوید: «پی بردم که حسین(ع) ادامه‌دهنده راه  پدرش علی (ع) است و به این موضوع نیز در نوشته‌هایم اشاره کرده‌ام. از فسق معاویه و جنایت وی و همچنین ظلم یزید و زورگویی‌های وی نیز نوشتم.»

جرداق معتقد است که شخصیتی نزدیک به علی علیه السلام و روش تفکر وی وجود ندارد. او علی علیه اسلام را انسانی ناب برمی‌شمارد و معتقد است که لازم نیست صفت ربوبیت به ایشان بدهیم؛ علی یک انسان است اما قدرت ایشان در ایجاد نوعی بیداری و نوعی آگاهی جهانی در زمینه حقوق و برابری و عدل و عفو و تسامح  باعث شده است تا وی در نظر برخی افراد فرا بشری باشد.

جرداق آنگاه می‌گوید: «علی علیه السلام یک انسان نمونه بودند. ایشان در دولتش عدالت محمدی (ص) را بنیان نهادند. مگر ایشان نیست که می‌گوید فقر در وطن، غربت است. مال در غربت، وطن است و اینکه مردم دو گروه هستند: یا برادر تو در دین هستند و یا همنوع تو در آفرینش. این همان چیزی است که جبران خلیل جبران نیز به آن اشاره کرده است. جبران از امام علی(ع) تاثیر پذیرفت و در مورد ایشان می‌گوید پیامبر(ص) امام علی (ع) را به عیسی بن مریم تشبیه می‌کرد؛ این تشبیهی تنها جسمانی نیست چون من یقین دارم که نور علی از نور پیامبران و فرستادگان خداوند متفاوت نیست.» [1]

از آنجایی که بخشی از تدریس‌های جرداق مربوط به امام علی (ع) بود وی به دنبال شناخت بیشتر این شخصیت مطالعات گسترده‌تری را آغاز کرد. جرداق پس از مدتی بحث و جستجو در کتاب‌های مختلف دریافت که بیشتر نوشته‌های پیرامون امام علی (ع) مربوط به امور تاریخی و محدوده زمانی و مکانی معینی است و برای تمام مردم در تمام دوره‌ها مفید نیست. علاوه اینکه بیشتر کتاب‌ها به موضوعاتی مانند خلافت و غیره پرداخته بودند و کمتر کسی به تالیف از امیرالمومنین (ع) بر اساس فکر علوی دست زده بود. تفکری که اگر در جامعه‌ای نهادینه می‌شد آن را زیر و رو می کرد.

سرانجام اینکه شروع به مطالعه عمیق نهج‌البلاغه از منظری نو نمود و دریافت که حق صحبت پیرامون امام علی (ع) نه تنها ادا نشده است بلکه شاید در این زمینه بسیار اجحاف شده باشد. او امام علی (ع) را شخصیتی فراتر از مکان و زمان محدود یافت و عشق به این امام مسیر زندگی و تالیفات او را تغییر داد و به نویسنده دایره المعارف چند جلدی «علی، صدای عدالت انسانی » تبدیلش کرد. وی در این جلد اول این دایره المعارف با عنوان«علي (ع) و حقوق بشر» با دلایل محکم اثبات کرد که امام علی (ع) پیشرو تمام متفکران اروپا و جهان است. در جلد دوم «علي (ع)و انقلاب فرانسه» پیشرو بودن امام علی (ع) بر فلاسفه انقلاب‌های بزرگ را ثابت کرد. در جلد سوم «علي (ع) و سقراط»، از آنجایی که سقراط به عنوان پدر فلاسفه بزرگ بشری شناخته می‌شود جرداق ثابت کرد که دیدگاه‌های امام علی (ع) و سقراط در تمام زمینه‌ها به هم ارتباط دارد.

جردج جرداق در پاسخ به سوالی پیرامون نظر شخصی اش از امام علی (ع) می‌گوید: علی (ع) فرمول کیهانی بی مانند برای تفکر انسانی برگرفته از قوانین ثابت است که زمان و مکان از جوهر آن نمی‌کاهد. او یک دانشمند، عالم و ادیب در شخصیتی واحد است.

دایره المعارف جرداق از امام علی (ع) مورد استقبال دانشمندان و بزرگان مسیحی و اسلامی به ویژه شیعیان قرار گرفت. برخي از بزرگ‌ترين شخصيت‌هاي ادبي و علمي جهان اسلام و دنياي عرب همچون «ميخائيل نعيمه» و شيخ «محمد جواد مغنيه» و برجسته‌ترين علماي شيعه چون آيت الله العظمي «بروجردي» و آيت الله العظمي «حکيم» و علامه «سيد عبدالحسين شرف الدين» او را ستوده‌اند.

جرداق پیرامون جایگاه امام علی (ع) در تفکر مسیحیت می‌نویسد که اگر به برخی از آثار اروپایی در قرون وسطی به ویژه  ایتالیا نگاهی بیندازیم درمی‌یابیم که بسیاری از مردم به امام علی (ع) به دلیل شباهت‌ سخنان و روش امام به مسیح (ع)، به عنوان یک قدیس می‌نگرند. جرداق به عنوان نمونه به سخنان اندیشمند فرانسوی «کارا دیفو» اشاره می‌کند که تا چه حد تحت تاثیر شخصیت امام علی (ع) قرار گرفته است. وی از میان مسیحیان عرب نیز به نوشته‌های « جرجي زيدان»‌، « جبران خليل جبران»، «ميخائيل نعيمه »، «مارون عبود »، «بولس سلامه »، «فؤاد جرداق » ، «عبد المسيح محفوظ» و شگفتی آنها از شخصیت امام علیه (ع) اشاره می‌کند.

ماجرای ملاقات جرداق با رهبر انقلاب

در یکی از این جلسات آقای جرج جرداق، نویسنده‌ ‌مسیحی، خدمت مقام معظم رهبری رسیدند. از آنجا که ایشان نمی‌توانست سوار هواپیما بشود ساحل به ساحل و مرز به مرز از لبنان به عشق دیدن مقام معظم رهبری به تهران آمده بود.

در جریان ملاقات ایشان به زبان عربی با آیت‌الله خامنه‌ای صحبت می‌کرد و آقا هم که به زبان عربی تسلط کامل دارند به زبان عربی با همدیگر صحبت می‌کردند. آقای جرج جرداق خدمت آقا گزارش می‌داد که من کتابی راجع به امام علی (ع) نوشته‌ام و همچنین درخواست صله از مقام معظم رهبری کرد.


آقا فرمودند: «به تهران خیلی خوش آمدید. امیدوارم که سفر بر شما خوش بگذرد. از شهرهای مختلف ایران از جمله مشهد، اصفهان، شیراز و جاهای دیگر حتماً دیدن فرمایید و من به عنوان یک فرزند امیرالمؤمنین از شما تشکر می‌کنم. شما بر من منت گذاشتید و مطالبه‌ ‌صله کردید. صله‌ ‌شما بسیار بزرگ است ولی به یک شرط؛ شرط آن این است که کارتان را تمام کنید «الاحسان بالاتمام.» تکمیل کار شما این است که کتابی درباره‌ ‌حضرت زینب، دختر امیرالمؤمنین بنویسید. من قول می‌دهم اگر شما این کتاب را بنویسید خداوند علیّ اعلی صله‌ ‌بزرگی به شما خواهد داد.»

آقای جرج جرداق با این سخنان رهبر معظم انقلاب تشکر و خداحافظی کرد. من ایشان را تا دم در بدرقه کردم. در همین اثنا آقای جرج جرداق به من گفت: «این سیدّنا القائد بشّرنی بالاسلام.» و سه بار این حرف را تکرار کرد. یعنی رهبر معظم، من را به اسلام بشارت دادند.
گفتم: «ایشان به شما چه گفتند که شما را به اسلام بشارت دادند. گفت: «همین که فرمودند کتابی درباره‌ ‌حضرت زینب بنویس، خداوند علی اعلی به شما صله‌ ‌بزرگی خواهد داد، این بشارتی بود به اسلام. یعنی این که اگر من کتابی درباره‌ ‌آن بزرگوار بنویسم توفیق اسلام پیدا خواهیم کرد و مسلمان از دنیا خواهیم رفت.

جرداق جایگاه کتاب نهج البلاغه در تفکر انسانی را در راس و قله می‌داند و اعلام می‌کند تمامی ارزش‌هایی که قرنها دانشمندان و متفکران و جامعه شناسان به دنبال کشف و توضیح آن بودند به صورت یکجا در نهج البلاغه آورده شده است.

اما جرج جرداق مسیحی پس از سالها مطالعه در مورد امام اول شیعیان در پاسخ به سوالی پیرامون شناختش از تشیع می‌گوید: معنای تشیع نپذیرفتن هر آنچه که انسان را از طریق سازمانها و قوانین اجتماعی و سیاسی آزار می‌دهد، است. معنای تشیع دست رد زدن به سوءاستفاده و بهره‌گیری انسانی از انسان دیگر و یا گروهی از گروهی دیگر است. تشیع انقلاب علیه تمام حکومت‌هایی است که با زور به دنبال این اعمال هستند. حوادث شرق همه گویای این مطلب هستند. انقلاب تشیع و شیعیان بر مظالم حکام در تاریخ جز برای عدالت انسانی و رحمت و مودت، طرفداری از مستضعفان و سرباز زدن در مقابل ظلم نبوده است.

مرحوم جرداق در اواخر عمر نیز با مشکلات مالی بسیاری دست به گریبان بود و به سختی روزگار می‌گذراند. کتاب‌هایش در ایران به چاپ رسید و طبق گفته خودش هیچگاه حق و حقوق او به عنوان مولف پرداخت نشد و از سوی مقامات ایران نیز توجهی به این شرایط نامناسب نمیشد؛ اما صدای جرداق نیز به جایی نرسید تا سال‌های آخر عمرش در تنگدستی سپری شود.

اکنون پس از درگذشت وی، ایران برای خرید کتابخانه وی اعلام آمادگی کرده است.

خلاصه اینکه، جرج جرداق کسی بود که پس از شناخت امیرالمومنین (ع) کسی را شایسته نوشتن نیافت و پیشنهادها در مورد نگارش از شخصیت‌های دیگر را رد کرد و تا پایان عمر بر سر عقیده خود ایستاد.

منابع:

[1] "سخنان خواندنی جرج جرداق مسیحی در گفت وگو با شفقنا"

http://shafaqna.com/persian/shafaqna/item/63239

http://shamsa.ir/ziyarat/interview/1868-1390-12-13-07-02-56

http://shamsa.ir/ziyarat/interview/1863-1390-12-09-05-07-24

http://en.safinahmagazine.ir/safinah2/59-interview-george-jordac.html

http://www.ibna.ir/vdcbgfb5grhbgzp.4eur.html

http://english.irib.ir/radioculture/iran/history/item/144569-iran-ready-to-purchase-george-jordac%E2%80%99s-librar

http://www.al-akhbar.com/node/219126

http://www.ahyasalam.com/song_functions.php?artistid=118&lang=AR&what=bio

http://www.alquds.co.uk/?p=246441

http://assafir.com/Article/1/382374

http://bachehayeghalam.ir/slideshow/%D9%85%D9%84%D8%A7%D9%82%D8%A7%D8%AA-%D8%AC%D8%B1%D8%AC-%D8%AC%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%82-%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%85-%D9%85%D8%B9%D8%B8%D9%85-%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1%DB%8C/