در این گزارش تحولات عراق و منافع مشترک ایران و آمریکا به همراه موارد اختلافی این دو کشور مورد بحث و بررسی قرار گرفته است تا تأثیر آن بر مذاکرات هستهای مشخص شود؛ این گزارش در نهایت داعش را فصل مشترک آمریکا و ایران میداند که میتواند به تحقق توافق هستهای کمک کند با این امید که دو کشور برای نابودی دشمن مشترک هکاری کنند؛ گرچه ایران پیش از این هرگونه همکاری با ائتلاف ساختگی ضد داعش را رد کرده است. دو کشور (بویژه ایران) نیز مذاکرات را صرفا هستهای میدانند، هرچند طرف آمریکایی بسیار تلاش دارد مسائل منطقهای را نیز در بین مباحث هستهای مطرح کند.
بخشهای دیگری از این گزارش مفصل پیش از این منتشر شده است:
مذاکرات هستهای؛ سناریوهای توافق و پیامدهای عدم توافق
کدام کشورهای منطقه در روند مذاکرات مانعتراشی میکنند؟
سایه سنگین بحرانهای غیر هستهای بر مذاکرات هستهای
آمریکا یا ایران؛ کدامیک بیشتر نیازمند توافق هستهای هستند؟
- دانلود نسخه اصلی گزارش موسسه صلح آمریکا
عراق؛ اختلاف و اشتراک توأمان
از زمان سرنگونی حکومت صدام حسین تاکنون عراق گرفتار بحران سیاسی بوده است. رهبران احزاب عرب سنی، عرب شیعه، کرد و ترکمن مرتباً تهدید میکنند اگر راهکارهای اتخاذ شده به نفعشان نباشد از پست خود کنار میروند. به خصوص رهبران کرد و عرب سنی در موارد بیشماری مذاکرات بر سر تهیه قانون اساسی، اختصاص بودجه، توزیع درآمدهای نفتی، حاکمیت بر مناطق مورد منازعه، انتخاب رئیس جمهور، و امتناع بغداد از عفو رقبا و بعثیهای سابق را ترک گفتهاند. آشتی ملی هیچگاه مطرح نبوده است و همه به دنبال انتقامگیری و قدرتطلبی بودهاند.
ناکامی مالکی
نوری المالکی نخست وزیر عراق پس از پیروزی بحث برانگیزش در انتخابات سال 2010 وعدههای خویش مبنی بر تقسیم قدرت را نادیده گرفت و در عوض وزارتخانههای کلیدی کشور و دفاع را تحت کنترل خود قرار داد، پارلمان را از حق پیشنهاد قوانین محروم کرد، کمیسیونهای تنظیمی مستقل که هدفشان نظارت بر عملکرد و اقدامات دولت بود را حذف کرد، و رقبا و به ویژه اعراب سنی را پاکسازی کرد.
تهدید داعش
در ماه دسامبر 2013، گروه داعش دست به پیکار نظامی در فلوجه زد و شش ماه بعد کنترل شهر موصل و تقریباً یک سوم خاک عراق را در دست گرفت، مرز میان عراق و سوریه را از بین برد، و اقدام به تأسیس خلافت اسلامی زد. این اولین بار بود که یک گروه تروریستی اسلامگرا سرزمینهایی را تصرف میکرد و با هدف دست زدن به جهاد در سطح دنیا تأسیس یک دولت مستقل را اعلام میکرد. از دیدگاه عراق، ایران و همسایگانش، بحران عراق یکی از بدترین بحرانهایی به شمار میرود که موجودیت کشورها را تهدید میکند. هدف داعش تصرف دمشق و بغداد و از بین بردن آن دسته از مسلمانان ـ مسلمانان سنی و به ویژه شیعه ـ است که با ارزشهای دولت اسلامی و بنیادگرای داعش همسو نیستند.[4] از نظر سنیها این امر به معنای پذیرش همه معیارهای و آیینهای خلیفه ابراهیم است که سابقاً با نام ابوبکر البغدادی شناخته میشد؛ از دید سنیهای متمرد و مسلمانان شیعه که مرتد شمرده میشوند چنین چیزی به معنای مواجهه با مجازات مرگ است (مجازات از طریق مصلوب شدن، سر بریده شدن، و زنده به گور شدن)؛ برای زنان نیز این امر به معنای تجاوز، ازدواج اجباری با جنگجویان داعش، و در صورت آزادی کشته شدن به دست اعضای خانواده خویش است.
به علاوه، داعش تهدید کرده است که در راستای حمله به منافع آمریکا در منطقه به کویت حمله میکند و از جنگجویان خارجی خود، به ویژه آنهایی که گذرنامه اروپایی و آمریکایی دارند، خواسته است تا به کشورهای خود بازگشته و در آنجا آماده دست زدن به حملات تروریستی شوند.[5]
ایران و عراق: گذشته خصومت آمیز، روابط مبهم در حال حاضر
ایران و عراق از جاهطلبیهای ارضی مشترکی برخوردار بودهاند، با یکدیگر جنگیدهاند، و از زمان تصرفات عربی ـ اسلامی در قرن هفتم از ارزشها و رهبران مذهبی مشترکی برخوردار بودهاند. هر دو کشور در طول تاریخ خود توسط قوای نظامی اشغال شدهاند و همین تجربیات دیدگاه فعلی آنها نسبت به ترکها، انگلیسیها، روسها، و آمریکاییها را شکل دادهاند و روابط مبهم میان آنها را در حال حاضر تعریف میکنند. هر دو کشور تحت حاکمیت جناحهای سیاسی و فرقهگرای شیعه قرار دارند که مصصم به حفظ میراث ملیگرایانه اسلامی و انقلابی خویش هستند، میراثی که با روشها و شیوههای دموکراتیک در هم تنیده شده است.
سلطه مسائل قومی و ملی
اگرچه توجه عموم به اختلافات فرقهای معطوف گردیده است، اما این در واقع ملیگرایی و مسائل قومی هستند که در هر دو کشور وفاداریها و هویتها را شکل میدهند.[6] موفقیتهای سریع داعش این سؤال را مطرح میسازند که آیا فرقه گرایی به یک نیروی محرکه در عراق و در منطقه تبدیل شده است؟ تصرف موصل و دیگر شهرهای واقع در مناطق سنینشین شمال غرب عراق در بهار امسال آشکارا با حمایت مخالفان عرب سنی عراق، سران قبایل محلی، بعثیهای خائن، و افسران سابق ارتش صورت گرفت. اینها در واقع همانهایی هستند که در سال 2006-2007 هم دست به شورش زده بودند و البته در آن زمان یکی از گروههای وابسته به القاعده نقش داعش را ایفا میکرد.[7] پس از سقوط موصل و فروپاشی ارتش عراق، دولت اقلیم کردستان عراق از آشوب و هرج و مرج بهره گرفته و با استقرار نیروهای پیشمرگه اقدام به اشغال مناطقی کرد که بر سر آنها با بغداد مشاجره داشت.[8] مسعود بارزانی رئیس دولت اقلیم کردستان پا را از این هم فراتر گذاشت و از برگزاری همهپرسی درباره استقلال کردستان سخن به میان آورد. داعش سپس به مقابله با کردها پرداخت تا آنها را به سمت مناطق کوهستانی به عقب رانده و از مناطق (به ادعای داعش) متعلق به اعراب سنی عراق بیرون براند. اکنون که این گزارش در حال تهیه است نیروهای پیشمرگه به کمک آمریکا در حال مبارزه با داعش هستند و تلاش میکنند چند روستای کردنشین و بزرگترین سد برقآبی عراق که بر روی رودخانه دجله در نزدیکی موصل ساخته شده است را بازپس گیرند.[9]
واکنش آمریکا و ایران به بحران عراق
جنگ داخلی عراق که از مدتها قبل پیش بینی میشد در کنار فاجعه انسانی ناشی از آن عملاً پیشاپیش همه عراقیها را تحت تأثیر قرار داده است چه عراقیهایی که در ساکن مناطق جنگی هستند و چه آنهایی که در نزدیکی این مناطق زندگی میکنند. در تاریخ 14 آگوست 2014، نوری المالکی نخست وزیر عراق زیر فشارهای همه جانبه از سمت خود استعفا داد.
ایران و آمریکا دیدگاه یکسانی در قبال داعش دارند
واشینگتن و تهران در رابطه با کمک به بغداد و کردها به نتیجه گیری یکسانی دست یافتهاند و هر دو به اربیل، پایتخت اقلیم کردستان، هشدار دادهاند که کنترل سیاسی بیشتر بغداد بر کردستان پیششرط ارائه کمکهای نظامی بیشتر است.[10] سنجش میزان کمکهایی که ایران اخیراً ارائه کرده است کار دشواری است؛ بر اساس گزارش مطبوعات و شاهدان عینی واحدهای نظامی متعلق به ایران در شمال عراق مستقر شده و کمکهایی نیز به شبه نظامیان شیعه مستقر در بغداد و جنوب عراق اعطا گردیدهاند. حزبالله نیز مشاورانی را به عراق اعزام کرده است.[11]
منافع ناچیز عراق در ارتباط با توافق هستهای
واکنش عراق به توافق هستهای را باید بخشی از روابط پیچیده مربوط به گذشته دانست. عراق در سال 1958 یک نیروگاه هستهای از شوروی خریداری کرد و جزء اولین کشورهای خاورمیانه بود که اقدام به چنین کاری میکرد، اما در عین حال ادعا میکرد اطلاعات زیادی درباره بمبهای هستهای از طریق برنامه آمریکایی موسوم به «برنامه اتم برای صلح» در دهه 1950 به دست آورده است.[12] تهران در جریان جنگ 1980-1988 از پیشرفتهای عراق به عنوان ابزاری جهت توجیه برنامه تسلیحات هستهای خود بهره گرفت.[13] از زمان سرنگونی صدام حسین نه ایران و نه عراق درباره فعالیتهای هستهای طرف دیگر اظهار نظری نکردهاند و تنها به اظهارات تمجیدآمیز بسنده کردهاند.
نیروگاه هستهای اوزیراک عراق پیش از حمله اسرائیل در سال 1981
گزینههای موجود در رابطه با آینده: یک، دو یا سه عراق و یا هیچ
حتی قبل از حمله داعش، کارشناسان تجزیه بالفعل عراق را پیش بینی میکردند، هرچند در رابطه با تعداد کشورهایی که در نتیجه تجزیه عراق شکل میگیرند اجماع نظر وجود نداشت. در اینجا چند سناریو در این رابطه مطرح میگردند.
راهکار یک دولت
عراق یکپارچه باقی میماند و کردها هم در کوتاه مدت قانوناً مستقل گردیده و توافقی با بغداد منعقد میکنند که بر اساس آن عراق سهم دولت اقلیم کردستان از بودجه فدرال را پرداخت خواهد کرد و کنترل این دولت بر استانهای مورد منازعه را خواهد پذیرفت. ایران و آمریکا هم همچنان به اعطای کمکهای نظامی و بشردوستانه به عراق ادامه میدهند. همه همسایگان عراق، به ویژه ترکیه و ایران، این راه حل را ترجیح میدهند.
راهکار دو دولت
کردها اعلام استقلال میکنند اما مواجهه داعش با متحدان عرب سنی خویش که با آنها اشتراکات چندانی ندارد باعث میشود اعراب سنی و شیعه عراق به یکدیگر نزدیکتر شوند؛ شیعیان که از لحاظ تاریخی به کشور وفادار بودهاند خود را عرب دانسته و انزجار خود را از اقدام کردستان مبنی بر تصرف سرزمینهایی که به زعم آنها متعلق به اعراب، ترکمنها و کردها است نشان میدهند. در چنین وضعیتی کردها احتمالاً از حمایت ترکیه، ایران، و آمریکا یا دیگر قدرتهای منطقه محروم میشوند.[14] همچنین تصور میشود اعراب سنی در راستای جلوگیری از ایجاد یک خلافت آکنده از رعب و وحشت راهشان را از داعش جدا کنند. دولتهای جدید عراق و کردستان دولتهایی ضعیف بوده و به احتمال زیاد به ترکیه وابسته خواهند بود. چشم امید اعراب عراق به ایران و اردن دوخته خواهد شد و کردستان نیز به سمت اسرائیل متمایل خواهد شد. آمریکا و ایران شاید در راستای اجتناب از شکل گیری چنین سناریویی از مقاصد مشترکی برخوردار باشند.
راهکار سه دولت
بر اساس چنین سناریویی سه کشور شیعه، سنی و کرد شکل میگیرند که هر سه کشورهایی ضعیف بوده و در راستای حفظ بقای خویش، دسترسی به فعالیتهای تجاری، و صدور کالا به حامیان خود وابسته خواهند بود. از میان این کشورها تنها کشور شیعی است که به واسطه ثروت نفت خویش، دسترسی به خلیجفارس، و رابطه با ایران قادر خواهد بود به رشد پایدار و بلند مدت دست یابد. کردها در راستای دسترسی به فعالیتهای تجاری و صدور نفت به ترکیه وابسته بوده و در راستای دستیابی به رفاه و امنیت مالی نیز یه سرمایهگذاریهایی خارجی وابسته خواهند بود.
راهکار فقدان دولت
در این سناریو هیچگونه کشور یا دولتی وجود ندارد و تنها جنگ سالاران، شبه نظامیان، و کنفدراسیونهای شهری و طایفهای مرتبط با ایران، عربستان، ترکیه، و اردن مشاهده میشوند. در کشوری که هیچ حکومت یا دولتی وجود ندارد خطر بیثباتی ناشی از فعالیت آزادانه تروریستها در مناطق فاقد هرگونه حاکمیت بالا خواهد بود.
بر اساس هر یک از سناریوها، پیشروی داعش باعث میشود سیاستهای آمریکا در قبال عراق و سوریه شفافتر شوند و همچنین اهمیت هماهنگ سازی راهبردها میان آمریکا و ایران پررنگتر میشود ـ یعنی میان دو کشوری که از گزینه یک دولت یا مدیریت گزینههای دیگر بیشترین منفعت را میبرند.
دیدگاه ایران نسبت به عراق
ایران و عراق تقریباً در طول صد سال گذشته در حال جنگ یا آتشبس بودهاند. روابط میان دو کشور در طول این مدت به ندرت شبیه روابط مبهم و ظاهری موجود از زمان سقوط صدام بوده است. آنها همچنین دارای 900 مایل مرز مشترک هستند و در طول تاریخ گروههای همپیمان از جمله اقلیتهای ناراضی، جناحهای مخالف، اسرائیل، و آمریکا را رو دو روی هم قرار دادهاند. در سال 1975، صدام و شاه در یک اقدام چشمگیر قرارداد الجزایر را منعقد کردند که بر اساس آن کنترل شطالعرب و مناطق موجود در امتداد خط تالوگ در دست ایران قرار میگرفت و عراق از تحریک کردهای ایران دست برمیداشت. ایران نیز در عوض کمکهای خویش به شورشیان کرد عراق را متوقف میساخت.[15]
هویدا و صدام حسین پس از امضای قرارداد الجزایر - دیدار محمدرضا پهلوی و صدام پس از قرارداد الجزایر
جنگ ایران ـ عراق
در ماه سپتامبر 1980، عراق که در آن زمان در مقایسه با ایران از قدرت بیشتری برخوردار بود از هرج و مرج ناشی از انقلاب سال 1979 استفاده کرده و به این کشور تجاوز کرد. هر دو طرف برداشت اشتباهی از دیگری داشتند. صدام از این میترسید که روحانیون ایران به دنبال صدور ایدئولوژی انقلاب خود به شیعیان عراق باشند و در عین حال بر این باور بود که سنیهای عرب ایران به سرنگونی جمهوری اسلامی کمک خواهند کرد. آیتالله خمینی نیز بر این باور بود که شیعیان عراق از بغداد فاصله گرفته و به حمایت از ایران جدید خواهند پرداخت. هر دو طرف اشتباه میکردند؛ جوامع فوقالذکر در هر دو کشور در طول هشت سال جنگ به کشور خود وفادار ماندند.[16]
راهبرد ایران در قبال عراق
ایران از سیاست منسجمی در قبال عراق برخوردار بوده است. حاکمان ایران همواره رویکرد زیرکانهای در راستای مهار جاهطلبیهای رهبران عراق اتخاد کردهاند ـ و در این راستا از تنشهای قومی و فرقهای موجود در عراق بهرهبرداری کردهاند، به دنبال مشاهده علائم ضعف این کشور بودهاند، و در راستای کنترل این کشور از نقاط ضعف داخلی، سیاسی، و اقتصادیاش بهره گرفتهاند. این شیوه به ویژه از سال 2003 تاکنون برای جمهوری اسلامی جواب داده است. تهران عملاً از هر رهبر شیعه و سیاستمدار بلند پروازی حمایت کرده است و نفوذ خود را بر سیاستمداران دیگر گروههای مذهبی و قومی نیز اعمال کرده است.
ایرانیهای حاضر در عراق
از سال 2003 به بعد میلیونها زائر، هزاران تاجر، و شماری بسیاری از کارشناسان نظامی و امنیتی از ایران به عراق سفر کردهاند. این سفرها هم در راستای اهداف خیرخواهانه و هم در راستای اهداف شرورانه از جمله حمایت از احزاب شیعه و گروههای شبه نظامی آنها صورت گرفتهاند.[17] از آنجا که عراق عملاً مرزها را کنترل نمیکند ایرانیها بدون اینکه در معرض بازرسی و کنترل قرار گیرند وارد این کشور میشوند؛ هدف آنها نیز از زیارت گرفته تا تجارت، سرمایه گذاری و قاچاق (مواد مخدر، اسلحه، و شاید انسان) منغیر است. عراق کانون اسلام شیعه است؛ این کشور دارای چهار شهر مذهبی مهم است که مراکز جهانی تحصیل و فقه به شمار میروند. سفیر ایران در بغداد و سردار قاسم سلیمانی از فرماندهان ارشد سپاه در عراق و سوریه مهمترین «دیپلمات» های ایرانی در عراق به شمار میروند. مشاوران ایرانی نیز در بسیاری از سازمانهای امنیتی، اطلاعاتی، انتظامی، و دولتی عراق رخنه کردهاند و در این سازمانها از نفوذ قابل توجهی برخوردارند.
دیدگاه عراق نسبت به ایران
شیعیان عراق تحت تأثیر موفقیت انقلاب اسلامی در ایران قرار گرفتهاند و دیدگاه روحانیون ایران درباره سنتهای و نمادهای شیعی در هر دو کشور طنین انداز شده است. بسیاری از شیعیان عراقی که خواهان خاتمه یافتن حکومت سرکوبگر صدام بودند به دنبال تکرار انقلاب ایران در عراق بودند؛ با این وجود، همه شیعیان عراق خواستار برقراری حکومت ولایت فقیه مدنظر آیتالله خمینی نیستند. اکثر شیعیان ساکن عراق و منطقه خلیجفارس از دکترین آیتالله سیستانی مبنی بر آرامش و سکوت پیروی میکنند که به معنای مخالفت با مشارکت روحانیون در حکومت است؛ اما چنین چیزی مانع تبدیل شدن عراق به یک کشور اسلامی تحت حاکمیت قوانین مذهبی (شریعت) نمیشود. حتی آیتالله سیستانی نیز طرفدار چنین حکومتی است.[18]
صدام تندروهای مذهبی شیعه را بزرگترین تهدید برای خود میدانست. اعراب سنی عراق همچنان به شیعیان بیاعتمادند و شیعیان عراق و ایران را «صفوی» مینامند. این نام در واقع اشارهای است به گرایش ایرانیها به اسلام شیعه که در قرن شانزدهم و در زمان حکومت شاه اسماعیل صفوی صورت گرفت. اعراب سنی عراق همچنین به حاشیه رانده شدن اقلیت سنی در دولت جدید عراق را تقصیر ایران میدانند و ایران را به تلاش جهت جدا کردن آنها از جهان عرب سنی متهم میکنند.
معانی و مفاهیم مربوطه برای سیاست آمریکا
تهران و واشینگتن از منافع مشترک فراوانی در عراق برخوردارند و هیچکدام دوست ندارند شاهد تجزیه عراق باشند. ایران مصمم است که شاهد هدایت حکومت عراق توسط اکثریت شیعه باشد، حال آنکه آمریکا رهبری را ترجیح میدهد که همه گروههای عمده قومی و فرقهای را در حکومت شرکت دهد. با این حال، از نظر ایران یک نکته حیاتی و مهم این است که هر حزب، جناح یا فردی که بر عراق حکومت میکند و منافع تهران را به رسمیت میشناسد باید تحت حاکمیت شیعیان باشد و از قدرت کافی جهت حفظ یکپارچگی عراق برخوردار باشد و در عین حال قادر به تهدید ایران نباشد. تهران در جریان مخالفت با مالکی از خود انعظاف پذیری نشان داد ـ و تغییر مالکی را بر نیاز به حفظ ثبات و مسیر راهبردی خویش ترجیح داد.[19]
ضعف عراق به عنوان یک کشور
صرفنظر از پیامدهای ناشی از حمله داعش باید گفت عراق تا سالها کشوری ضعیف باقی خواهد ماند و قادر نخواهد بود از مرزهای خود دفاع کند یا مانع دخالت همسایگان قدرتمندش در امور سیاسی کشور شود. تا زمانیکه ایران در راستای حفظ یک عراق یکپارچه تلاش میکند آمریکا نیز احتمالاً دلایل بیشتری برای همکاری با تهران دارد. اما اگر بغداد به مرکز یک دولت شیعی تحت حمایت نظامی ایران تبدیل شود که به جنگ فرقهای با سنیها و دیگر گروهها دست میزند در آن صورت آمریکا و ایران فاقد هرگونه منافع مشترک در این زمینه خواهند بود.
مسائل هستهای
ایران در قالب بخشی از ملاحظات امنیت ملی خویش با هر دولتی در عراق همکاری میکند و از حاکمان بغداد و دولت اقلیم کردستان انتظار دارد از برنامههای هستهای غیرنظامی و نظامیاش حمایت کنند. با این حال، تهران در این رابطه به هشدارهای رهبران عراقی یا کرد توجه نخواهد کرد و در رابطه با موضوعات هستهای با آنها مشورت نخواهد کرد. مالکی به بحث هستهای اشاره چندانی نکرد و حیدر العبادی جانشین وی نیز احتمالاً مسیر مشابهی را دنبال خواهد کرد.
توصیههای در رابطه با سیاست آمریکا
آمریکا و ایران گفتگوهای هستهای را از دیگر موضوعات مجزا کردهاند. با این وجود، با توجه به اقدامات داعش دیپلماسی هستهای با مسائل منطقهای پیوند خورده و این احتمال را مطرح ساخته است که موفقیت در زمینه حصول توافق هستهای میتواند ایران را به گفتگو بر سر سرنوشت عراق ترغیب کند. حمایت شدید ایران از جانشین مالکی از این حکایت دارد که آمریکا و ایران حتی قبل از حصول توافق هستهای همکاریهای خویش را آغاز کردهاند.
رویدادهای جاری در عراق تقریباً به طور قطع بر روابط میان بغداد، تهران، و واشینگتن اثر خواهند گذاشت و میتوانند قضاوت ما را دستخوش تغییر کنند. اگر داعش به پیشرویهای خود ادامه دهد و با تکیه بر آوازه رعبآور و قابلیتهای نظامی برتر خویش ضربات بیشتری بر ارتش تضعیف شده و بیروحیه عراق وارد کند زمینه مشترک فوقالذکر شاید حتی بیشتر هم شود. آمریکا باید پس از حصول توافق هستهای موارد زیر را مدنظر قرار دهد:
· موافقت ایران را در راستای حمایت از یکپارچگی عراق و شکست داعش جلب کند. جدایی کردها و اعراب تقریباً به طور قطع به شکلگیری منازعات آتی منجر خواهد شد.
· اولویتهای خویش در منطقه را ورای چارچوب گفتگوهای هستهای تعیین کند؛ سیاستهای خویش را به طور واضح و شفاف به اطلاع دیگر کشورها از جمله ایران برساند و به آنها بگوید که داعش جدیترین تهدید برای کشورهای خاورمیانه محسوب میشود.
· ببیند آیا ایران در زمینه فشار بر دولت جدید بغداد و تاکید بر نیاز به آشتی در عراق، پایان دادن به قوانین ضد بعثی و اجرای اصلاحات در سیستمهای امنیتی و قضایی همکاری میکند یا نه.
*انتشار این گزارش به معنای تأیید تمام یا بخشی از محتوای آن نیست.
[1] For context on sectarianism’s local roots and the use of sectarianism as a ruling strategy, see Frederic Wehrey, Sectarian Politics in the Gulf: From the Iraq War to the Arab Uprisings, New York: Columbia University Press, 2013; and Toby Matthiesen, Sectarian Gulf: Saudi Arabia, Bahrain and the Arab Spring that Wasn’t, Stanford: Stanford University Press, 2013.
[2] A GCC–U.S. Strategic Cooperation Forum was created on March 31, 2012, and subsequent ministerial meetings were held on October 1, 2012, and September 26, 2013. The September 2013 meeting of the Strategic Cooperation Forum saw the formation of a joint U.S.–GCC Security Committee to address issues related to counter-terrorism and border security. U.S. Department of State, "Joint Communique from the Second Ministerial Meeting for the US-GCC Strategic Cooperation Forum,” October 1, 2012, http://www.state.gov/r/pa/prs/ps/2012/10/198516.htm.
[3] See Frederic Wehrey, "A New U.S. Approach to Gulf Security,” Policy Outlook, March 10, 2014. http://carnegieendowment.org/2014/03/10/new-u.s.-approach-to-gulf-security/h30d.
[4] After Baghdad, many Arabs believe it will move into the Arabian Peninsula to conquer Mecca and Medina and destroy the shrines in the two holy cities. Many Arabs also believe that Saudi Arabia will not be able to fight ISIS because the organization and its loyalists follow precepts and practices preached by Wahhabi clerics and is supported by Saudi nationals, media, and popular opinion. Private interviews by Judith Yaphe, August 2014.
[5] For threat to United States, see Greg Miller, "Islamic State Working to Establish Cells Outside the Middle East, U.S. Says,” Washington Post, August 14, 2014, http://www.washingtonpost.com/world/national-security/islamic-state-working-to-establishcells- outside-iraq-and-syria-us-says/2014/08/14/639c32b0-23f5-11e4-8593-da634b334390_story.html?utm_source=Sailthru&utm_medium=email&utm_term =%2ASituation%20Report&utm_campaign=SITREP%20AUG%2015%202014.
Individual westerners fighting for foreign radical groups have long been a concern, but the well-established pattern is of already
radicalized individuals seeking out groups rather than the other way around, and of the groups using them chiefly as ordinary fighters
and occasionally for propaganda. "At this point, we have no credible information that ISIL is planning to attack the U.S.”
See, "The honorable Matthew G. Olsen, Director, National Counterterrorism Center,” Brookings Institution, September 3, 2014,
http://www.brookings.edu/~/media/events/2014/09/03%20national%20counterterrorism%20center%20threat%20assessment%20
isil%20al%20qaeda%20iraq%20syria%20beyond/03%20nctc%20director%20speech.pdf
[6] In terms of demographics, Iran’s 80 million people are approximately 90% Shi’a, 5% Sunni, and 5% other (Zoroastrian, Christian,
and Jewish). Iraq’s population of 32.6 million is approximately 75% Arab and 20% Kurd ethnically; by sect it is 60–65% Shi’a Arab and 37% Sunni (Arab and Kurd), with a smattering (3%) Turkmen, Assyrian-Chaldean Christian, and Yazidi. For more see the
CIA World Factbook, https://www.cia.gov/library/publications/the-world-factbook/geos/iz.html and https://www.cia.gov/library
publications/the-world-factbook/geos/ir.html.
[7] In early 2014, Al-Qaeda leader Ayman al-Zawahiri disavowed ties with ISIS, which was formed from an Al-Qaeda affiliate led by Jordan terrorist Abu Musab al-Zarqawi, killed in Iraq in 2006. Zawahiri accused Zarqawi and his successor Abu Bakr al-Baghdadi
of being too violent in their murderous pursuit of Iraq’s Shi’a, with the aim of instigating sectarian civil war there. See Liz Sly, "Al-
Qaeda Disavows any Ties with Radical Islamist ISIS Group in Syria, Iraq,” Washington Post, February 3, 2014, http://www.washingtonpost.
com/world/middle_east/al-qaeda-disavows-any-ties-with-radical-islamist-isis-group-in-syria-iraq/2014/02/03/2c9afc3a-
8cef-11e3-98ab-fe5228217bd1_story.html.
[8] For more on the Peshmerga (or Kurdish paramilitary) and their fighting with ISIS, see Dominique Soguel, "With Islamic State
threatening region, can Iraq's Peshmerga turn the tide?” Christian Science Monitor, August 18, 2014, http://www.csmonitor.com/
World/Middle-East/2014/0818/With-Islamic-State-threatening-region-can-Iraq-s-peshmerga-turn-the-tide-video.
[9] The Peshmerga are said to have reclaimed the dam as of August 18, 2014: Paul Wood, "Iraq Ccrisis: Mosul Dam Recaptured from Militants—Obama,” BBC World News, August 18, 2014, http://www.bbc.com/news/world-middle-east-28833519.
[10] For more discussion, see Malcolm Rifkind, "If we have to work with Iran to defeat the Islamic State, so be it,” Telegraph, August 17,
2014, http://www.telegraph.co.uk/news/worldnews/middleeast/iran/11040245/If-we-have-to-work-with-Iran-to-defeat-the-Islamic-State-so-be-it.html.
[11] Qassim Abdul-Zahra and Hamza Hendawi, "Iranian Commanders on Front Line of Iraq’s Fight Against ISIL,” Associated Press, July 17, 2014, http://www.washingtontimes.com/news/2014/jul/17/iranian-commanders-on-front-line-of-iraqs-fight/?page=all.
[12] For more on the history of Iraq’s nuclear program, see "Iraq Country Profile,” Nuclear Threat Initiative,” February 2013,
http://www.nti.org/country-profiles/iraq/nuclear/.
[13] For more on Iran’s nuclear program initiative in response to Iraq’s program, see David Albright and Andrea Stricker, "Iran’s
Nuclear Program” The Iran Primer, U.S. Institute of Peace, 2011, http://iranprimer.usip.org/resource/irans-nuclear-program
[14] See "Israel Would Welcome Kurdish State,” Al-Monitor, July 2, 2014, http://www.al-monitor.com/pulse/politics/2014/07/iraqcrisis-israel-welcome-kurdish-state-us-turkey.html.
[15] For official U.S. government documentation of the Algiers Agreement at the time, see "The Implications of the Iran-Iraq Agreement,”
U.S. Department of State, Central Intelligence Agency and Defense Intelligence Agency joint report, May 1, 1975 (released
August 2004), http://www2.gwu.edu/~nsarchiv/NSAEBB/NSAEBB167/01.pdf.
[16] There is extensive literature and analysis of the Iran-Iraq war. For more recent analysis, see Lawrence G. Potter and Gary G. Sick
(eds), Iran, Iraq, and the Legacies of War. New York: Palgrave Macmillan, 2004.
[17] The Supreme Council, or SCIRI, was meant to be an umbrella organization for Iraqis in exile in Iran. After its return to Iraq it became
the Islamic Supreme Council, or ISCI. Its Badr Brigade militia of approximately 20,000 was headed by Abd al-Aziz al-Hakim
and fought during the Iraq–Iran war. For more on SCIRI/ISCI and Shi’ite politics in Iran, see: "Shiite Politics in Iraq: The Role of the Supreme Council,” International Crisis Group, Middle East Report No. 70, November 15, 2007, http://www.crisisgroup.org/~/
media/Files/Middle%20East%20North%20Africa/Iraq%20Syria%20Lebanon/Iraq/70_shiite_politics_in_iraq___the_role_of_the_supreme_
council.ashx.
[18] For more on Ayatollah al-Sistani, see Sharon Otterman, "Iraq: Grand Ayatollah Ali al-Sistani,” Council on Foreign Relations, September
1, 2004, http://www.cfr.org/iraq/iraq-grand-ayatollah-ali-al-sistani/p7636. 16 For more on Iran’s opposition to Maliki along
with the United States, see Ambiz Foroohar and Zaid Sabah, "Iran Joins U.S. in Backing Replacement for Iraq’s Maliki,” Bloomberg
News, August 12, 2014, http://www.bloomberg.com/news/2014-08-12/iran-joins-u-s-in-backing-replacement-for-iraq-s-maliki.html.
[19] For more on Iran’s opposition to Maliki along with the United States, see Ambiz Foroohar and Zaid Sabah,
"Iran Joins U.S. in Backing Replacement for Iraq’s Maliki,” Bloomberg News, August 12, 2014,
http://www.bloomberg.com/news/2014-08-12/iran-joins-u-s-in-backing-replacement-for-iraq-s-maliki.html.