گروه گزارش ویِژه مشرق - "کنفرانس امنیتی هرتزلیا" به عنوان یکی از مهمترین کنفرانسهای امنیتی-استراتژیک رژیم صهیونیستی با هدف کمک به این رژیم برای شناختن اهداف امنیتی اطراف و نحوه تعامل با آنها در سرزمینهای اشغالی برگزار میشود. در این کنفرانس، تعداد زیادی از سران سیاسی و نظامی و اقتصادی رژیم صهیونیستی شرکت دارند و علاوه بر صهیونیستها، تعداد قابل توجهی از مقامات مطرح بینالمللی شامل تعدادی از نخست وزیران و وزیران اروپایی و مسئولان ارشد برخی موسسات و سازمانهای اقتصادی جهان نیز حاضر میشوند.
امسال، با توجه به حساس شدن مذاکرات هستهای ایران با 1+5 و تمرکز بیش از پیش اسراییل بر روی موضوع هستهای ایران، کنفرانس مربوط به ایران با دوز بالاتری تشکیل یافت. از طرف دیگر، کارشناسان هرتزلیا با توجه به نفس پیشرفت چشمگیر چین بعنوان نقطه ثقل بسیاری از حوادث آتی، به موضوع این کشور نیز پرداختند. لذا، تمرکز این نوشتار بر دو موضوع هستهای ایران و چشمانداز سیاسی چین در قبال همسایگانش استوار است.
زمان: 8 تا 10 ژوئن 2014
مکان: هرتزلیا، اراضی اشغالی فلسطین
مدعوین ویژه برنامه "شبیهساز پس از توافق با ایران"
الف: آمریکا
1. "جیمز بی اشتاینبرگ" (James B. Steinberg) ، معاون وزیر امور خارجه اسبق آمریکا و استاد علوم اجتماعی حقوق بینالملل دانشگاه سیراکوس.
2. دکتر گری سیمور (Gary Samore) ، هماهنگکننده اسبق کاخ سفید در زمینه کنترل سلاحهای کشتار جمعی.
ب: روسیه
1. پروفسور "سرگی کاراگانوف" (Sergey A. Karaganov) رییس افتخاری هیئت رییسه شورای سیاست خارجه و دفاع روسیه و استاد سیاست جهانی دانشگاه مسکو.
2. دکتر "جنیفر اشکاباتور" (Jennifer Shkabatur)، استاد دانشگاه هاروارد، متخصص توسعه اجتماعی و کارشناس بانک جهانی.
ج: اتحادیه اروپا
1. رافائل ال لابارداجی (Rafael L. Bardají) مشاور اسبق امنیت ملی اسپانیا و مدیر بنیاد دوستان اسراییل در اسپانیا.
د: چین
1. وانگ سوئولائو (WANG Suolao) مدیر مرکز مطالعات خانواده، موسسه مطالعات بینالملل، و استاد دانشگاه پکن.
ه: اسراییل
1. "زلمان شووال" (Zalman Shoval) سفیر اسبق اسراییل در آمریکا.
2. دکتر "آریل (ایلای) لویت"، معاون مدیر کل سیاستگذاری کمیسیون انرژی هستهای اسراییل.
3. دکتر رانن برگمن (Ronen Bergman) از روزنامه یدیعوت آحارونوت.
و: ایران
1. پروفسور "علیرضا نادر" تحلیلگر ارشد سیاست بینالملل از موسسه RAND.
2. "مئیر جاویدانفر" از دفتر دیپلماسی و استراتژی موسسه آموزش عالی IDC Herzliya.
ز: عربستان سعودی و کشورهای حوزه خلیج فارس
1. دکتر "جون بی آلترمن" (Jon B. Alterman) از موسسه امنیت جهانی و ژئو استراتژی "زبیگنیو برژینسکی" و مدیر برنامه خاورمیانه مرکز مطالعات خاورمیانه و استراتژیک.
ح: گروه کنترل
1. دکتر "شائول شای" (Shaul Shay)، رییس بخش مطالعات موسسه سیاست و استراتژی زیر نظر موسسه آموزش عالی IDC Herzliya.
2. دکتر "آنتونی اچ کوردزمن" (Anthony H. Cordesman) از مرکز مطالعات استراتژیک و بینالملل.
3. یوسی هالندر (Yossie Hollander) رییس موسسه اسراییلی برنامه¬ریزی اقتصادی.
4. دکتر اودد بروش (Oded Brosh) مشاور ارشد و تامی اشتاینر (Tommy Steiner) نماینده دفتر استراتژی و سیاست موسسه موسسه آموزش عالی IDC Herzliya.
چشمانداز مذاکرات هستهای ایران و 1+5
(سخنران: دکتر گری سیمور Gary Samore)
گری سیمور در سخنرانی خود در کنفرانس هرتزلیا امسال به این اشاره کرد که با توجه به علنی نشدن جزییات توافقات حاصله میان ایران و گروه 1+5، وی باور دارد که این مذاکرات در مسیر خوبی افتاده است. خبر خوش وی این بود که توافقات موقت که از 14 ژانویه 2014 بین طرفین ایجاد شده، آنطور که اسراییل توقع داشت پیش رفته است. طبق این توافقات، ایران موظف است که بخشی از فعالیتهای هستهای خود را به حالت تعلیق درآورد و این شامل محدود کردن تولید مواد انشقاقی برای سلاحهای هستهای میشود. وی ادامه داد که طبق آخرین گزارش آژانس بینالمللی انرژی هستهای (IAEA)، ایران اکثر ذخیره اورانیوم غنیشده 20 درصد خود را یا رقیق و یا تبدیل، هر گونه غنیسازی بالای 5 درصد، نصب سانتریفیوژهای بیشتر و ساخت موارد تاسیساتی بیشتر در رآکتور پژوهشی آب سنگین اراک را متوقف کرده است.
این کارشناس و مدیر اندیشکده بلفر گفت "در مقابل، اتحادیه اروپا و آمریکا نیز بخشی از داراییهای بلوکه شده ایران و تحریمهای تجاری قبلی را آزاد کردهاند. به اعتقاد سیمور، توافق موقت به عنوان گام اول محک زدن حسن صداقت طرف مقابل، اقدام بسیار هوشمندانهای از سمت 1+5 بود. آمریکا، با تهدید شرکتها به عدم معامله با ایران و تنبیه متخلفین، و سوق دادن ایران به سمتی که فقط متکی بر اقتصاد نفتی خود شده است، به آن چیزی رسید که در نظر داشت. باید این را بگویم که این توافقات بیشتر به سود طرف غربی بود تا طرف ایرانی. چرا که در مقابل آزاد سازی فقط بخشی از داراییها و رفع بخشی از تحریمها، موفق شد که برنامهای هستهای ایران را متوقف سازد".
وی، تاکید بر این کرد که غرب نباید از 2 موضوع غافل شود: "اول اینکه، ایران ترجیح میدهد که با توجه به دردسرهای نیل به تولید سلاح هستهای، راکتور آب سنگین اراک را به نوعی فدای تداوم غنیسازی کند. این کشور هم اکنون دارای 19 هزار دستگاه سانتریفیوژ نسل اول (IR-1) است که 10 هزار مورد آن در حال غنیسازی است. همچنین یک هزار سانتریفیوژ قدرتمندتر نسل دوم (IR-2) که هنوز عملیاتی نشده، نصب شده است. از طرفی، 1+5 خواستار این شده که ایران بطور شفاف تعداد و انواع سانتریفیوژها را اعلام کند، ذخیره اورانیوم با غنای پایین را محدود نماید، غنیسازی بالای 5 درصد را متوقف سازد، توسعهسازی سانتریفیوژهای پیشرفته را ادامه ندهد، و تاسیسات فردو را یا تعطیل کند و یا تغییر کاربری دهد. ایران هم میتواند اورانیوم با غنای پایین را به سوخت برای نیروگاه بوشهر تبدیل کند. در کل، 1+5 خواستار توقف برنامه هستهای ایران حداقل تا یک دهه است. این توقف، مانع از دستیابی ایران به اورانیوم مناسب برای تولید بمب هستهای میشود".
سیمور، در ادامه اینچنین گفت: "به نظرم، تلاشهای 1+5 برای محدودسازی و یا تعطیلی مراکز هستهای ایران به نوعی دور زدن خود است. چرا که خیلی بعید است که ایران نیل به بمب هستهای را از زیرزمینهای این تاسیسات شناخته شده دنبال کند. ضمن آنکه به خوبی میداند که در مقابل حمله نظامی آسیبپذیر هستند. علاوه بر این، آژانس بینالمللی انرژی هستهای چندین بار متوجه شده است که ایران، در هر حال، برنامه هستهای خود را تا نیل به هدف به صورت مخفیانه به پیش خواهد برد. با توجه به صحبتهایی که با منابع آگاه کنگره داشتم، عمل سیاسی قابل دفاع این است که حالت تعلیق فعالیتهای هستهای ایران را تحت نظارت دقیق آژانس تا حداقل 10 سال تمدید کنیم. این تنها راه جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای است".
این کارشناس آمریکایی، به سخنان روحانی مبنی بر عدم توقف غنیسازی در حال حاضر از سوی ایران و عدم تعلیق برنامهها برای مدت دراز اشاره کرده و ایران را در پی این دانست که به هر طریقی که شده تعلیق سانتریفیوژها را به چند سال محدود کند و به نوعی با سیاسیبازی، آرام آرام به یکصد و 50 هزار سانتریفیوژ برساند.
وی در ادامه افزود: ایران در حال حاضر منتظر عمل به وعده روسیه مبنی بر تولید سوخت تازه است تا بدینوسیله با تولید اورانیوم با غنای پایین، نیروگاه بوشهر را تقویت کند. لذا، با وجود چنین شرایطی، باید منتظر این باشیم که ظرف مدت چند هفته –و نه چند ماه- به سلاح هستهای دست یابد. باید آگاه باشیم که یک زیرساخت صنعتی غنیسازی، به ایران این فرصت را میدهد که تاسیسات دارای نیروی انسانی و عناصر مشخص را تبدیل به تاسیسات بسیار مخفی نماید.
اما دومین مورد از نگاه سیمور، مربوط به رفع کامل تحریمها است. وی مدعی است در صحبتهایی که با ایرانیها داشته، آنها خواستار رفع کامل تحریمها بدون مدت محدود در صورت تعلیق بلند مدت هستند. این امر، با توجه به حضور دو جبهه قدرتمند دموکرات و جمهوریخواه در سنا و مجلس نمایندگان آمریکا تقریبا غیرممکن است. نمایندگان آمریکایی معتقدند که حتی اگر ذرهای هم به ایران اجازه غنیسازی داده شود، این تحریمها نباید برداشته شود. سیمور، تحریمهای فعلی آمریکا را ملغمهای از تحریم علیه برنامه هستهای و تحریم علیه موضوع حقوق بشر ایران میداند.
وی اظهار داشت: "من بر این باورم که مذاکرهکنندگان گروه 1+5 یک قطعنامه مرحله به مرحله را پیش روی ایران گذاشته اند. یک مرحله از تعلیق برنامه هستهای در ازای یک مرحله از رفع تحریمها. مشکل اینجاست که 1+5 رفع تحریمها را در ازای از کار انداختن تدریجی سانتریفیوژها خواستار است، اما ایران رفع تحریمها را در ازای کاهش سرعت برنامه هستهای و بکار اندازی تدریجی سانتریفیوژها میخواهد (به بیان دیگر، ایران حاضر است که در ازای رفع تحریم سرعت برنامه هستهای خود را پایین بیاورد، اما غرب در ازای رفع تحریم خواهان توقف تدریجی برنامه هستهای است). از طرفی، ایران به هیچ وجه حاضر نیست که مانند عراق پس از جنگ خلیج، مورد بازرسیهای ناگهانی آژانس قرار بگیرد".
سیمور، هر دو طرف را مشتاق به حفظ روند دیپلماتیک برای حل مشکل دانست. ایران، تحریم بیشتر را دوست ندارد و غرب هم تاب و تحمل فعالیت هسته ای بیشتر ایران را اصلا ندارد. وی ابراز داشت که قهر و خصومت به نفع دو طرف نیست.
ژنرال بنی گانتز رئیس ستاد مشترک ارتش رژیم اسرائیل
وی، در ادامه اینچنین گفت: به نظرم ایران از وحشت فشار اقتصادی و پیشبینی اعتراض درونی مردم خود، مجبور به عقبنشینی از مواضع هسته¬ای خود شد. اما به محضی که تحریمها برداشته شود و جانی دوباره از لحاظ اقتصادی بگیرد، شروع به کارشکنی خواهد کرد. من بر این باورم که قبول توافق از سوی ایران، یک بازی سیاسی و زیرکانه از سوی مقامات این کشور است نه عقبنشینی از بمب هستهای. آمریکا و دیگر اعضاء 1+5 نباید پس از توافق نهایی، قصه را تمام شده بدانند. نظارت و جاسوسی اطلاعاتی لحظه به لحظه باید صورت بگیرد، تا در صورت بروز هر گونه کارشکنی و فعالیت مخفیانه از سوی ایران، تحریمها از سر گرفته شده و یا حمله نظامی صورت گیرد.
سیمور در پایان افزود: "اگر مذاکرهکنندگان 1+5 بتوانند بدون کاستن از حجم تحریمها با خرید زمان، در سرعت برنامه هستهای ایران کاهش ایجاد کنند، خیلی خوب است. هدف اینکه، در درازمدت از حجم فعالیت ایران کاسته و در عین حال حجم تحریمها به همان شکل باقی بماند".
بازداری پس از توافق هستهای با ایران
(سخنران: اودد بروش Oded Brosh)
اودد بروش سخنرانی خود را اینگونه آغاز کرد: بگذارید واضح بگویم که این تنفسهای مابین مذاکرات هستهای، به نفع ایران و به ضرر هر چه تمامتر ما است. ما با دو طیف اعتقاد نسبت به برنامه هستهای ایران روبرو هستیم: طیف اول تحلیلگران، که تعدادشان کمتر است معتقدند که اتفاقا وجود بمب هستهای برای ایران خوب است؛ چرا موجب ایجاد تعادل و موازنه در منطقه حساس خاورمیانه میشود. اما طیف دوم، نظر مخالف دارند. آنها معتقدند که در صورت دستیابی ایران به سلاح هستهای، این کشور در راستای اهداف شریرانه از آن استفاده خواهد کرد.
اودد بروش در ادامه به این اشاره کرد که رهبران جهانی به خوبی میدانند که بازداری یک ایران هستهای تقریبا غیرممکن است: "این که میگویم غیرممکن یعنی درصد این بازداری ضمن محتمل بودن خیلی کم است. هر گونه بازداری در مقابل ایران هستهای میتواند منجر به آثار و عواقب فاجعهآمیز شود. عواقبی از نوع عواقب جنگ سرد که شامل بدبینی و نفرت دو ملت آمریکا و روسیه نسبت به هم، حس تفوق بر یکدیگر، دو قطبی شدن جهان، و خلق ارزشهای پوچ مادی بود".
این کارشناس افزود: "ما با دو فرضیه در برنامه هستهای ایران روبرو هستیم. فرضیه اول که برخی تحلیلگران به آن معتقدند اینست که ایران همانند صدام حسین خواستار سلاح هستهای جهت اقدامات تلافیجویانه و حفظ نظام خود است. فرضیه دوم که غالب تحلیلگران به آن معتقدند اینست که ایران «احتمالا» و «تقریبا اصلا» سلاح هستهای را تا زمان اقدام بازدارانه در دفاع از خود، استفاده نمیکند. و شاید به خاطر همین فرضیه دوم است که غرب اقدام بازدارانه مناسبی صورت نمیدهد؛ اما باید گفت که به «احتمالا» و «تقریبا اصلا» به هیچ وجه نمیتوان اعتماد کرد".
"باید در نظر داشت که در صورت حمله اتمی به ایران در آینده، این کشور توانایی اقدام تلافیجویانه اتمی را ندارد. حمله اول از سوی اسراییل و حمله دوم از سوی آمریکا میتواند آثار بسیار مخربی برای ایران به همراه داشته باشد و یکجا نفسش را ببرد. البته در این وهله، آنقدر احتمالات بالا میرود که صحت یک فرضیه ثابت را مجال نیست. ممکن است ایران با اطمینان کامل به قدرت بازدارندگی خود و ترس آمریکا و اسراییل از اقدامات تلافیجویانه این کشور، نتیجه دیگری را رقم بزند. به هر حال، باید در نظر داشت که کشور حملهکننده از ریسک شروع یک حمله اتمی باخبر است؛ و خوب است به یاد داشته باشیم که «گاهی حقایق ذهنی به حقایق عملی تبدیل میشوند»".
"بازداری ایران اتمی که تقریبا غیرممکن است. این فرض را هم میگیریم که ایران به سلاح هستهای دست نخواهد یافت. اما با همه این تفاسیر، از آنجایی که روح آژانس هم از فعالیتهای مخفی هستهای ایران باخبر نمیشود، باید با جنگ اطلاعاتی به سراغ ایران برویم. تمامی اتفاقات باید از طریق سرویسهای جاسوسی مستقیما به تصمیمسازان غربی رصد شود".
"دست کم فعلا میتوان امیدوار بود که ایران طبق روال چند دهه گذشته دست به عصا راه خواهد رفت و از هر گونه تنش با جامعه بینالمللی احتراز خواهد کرد. به نظرم، ریز جزییات توافقات باید برای اذهان عمومی جهان روشن شود. چرا که ممکن است در صورت توافق نهایی، بعدها شاهد تخلف ایران از آن باشیم؛ تا حداقل در صورت وقوع چنین امری، همگام و موازی با آگاهی مردم جهان، توجیه قابل قبولی برای مقابله با ایران داشته باشیم".
بروش در پایان سخنان خود گفت: "اگر در هر صورتی توافق حاصل نشود، مهره بعدی را ایران باید حرکت بدهد. ایران یا مطابق با "تفاهمنامه" JPA به سمت از سرگیری مذاکرات میرود و یا به رویکرد پیش از ژوئن 2014 باز میگردد که همانا بهرهبری از پتانسیل تعلیق است؛ و شامل نصب و اجرایی شدن سانتریفیوژهای نوع IR-2m، ادامه نصب سیستمهای زیربنایی در رآکتور IR-40 اراک، از سرگیری غنیسازی تا سطح 20 درصد، و حتی تا 60 درصد (طبق تهدید برخی تندروها در ایران که گفته بودند در صورت توافق موقت، غنیسازی تا 60 درصد پیش خواهد رفت) را شامل میشود. این مسائل، به خودی خود بحث چالش با برنامه هستهای ایران را پیچیدهتر میکند؛ اما بازی ما در داستان تعلیق نقش بسزایی در پیشبرد آتی این مذاکرات دارد".
روحانی و روزهای پس از توافق هستهای
(سخنران: علیرضا نادر)
اما "علیرضا نادر" -تحلیلگر ارشد سیاست بین الملل از موسسه RAND- اینچنین سخنرانی خود را ارائه داد:
"روی کار آمدن روحانی در ایران، به معنای رویکرد جدید این کشور نسبت به مذاکرات هستهای است. امضاء تفاهمنامه هستهای در نوامبر 2013 نشان از رویکرد مثبت روحانی به قضیه دارد. میتوان گفت که امضاء این سند بدون وجود فردی "تقریبا عملگرا" چون روحانی ممکن نبود. وی در بدترین شرایط انزوا و تحریم، تلاش کرده که تا حدودی موقعیت ایران در جهان را به سطح بهتری برساند. رویکرد وی، از سمت رهبر ایران و سپاه پاسداران حمایت میشود. از طرفی رهبر ایران و سپاه پاسداران ضمن اینکه اعتمادی به غربیها ندارند، خواهان کاهش فشار اقتصادی بر ایران میباشند. آنها به روحانی اختیار تام داده و از او خواستهاند که طی مذاکرات، ادامه مقبول برنامه هستهای را برای غربیها جای بیاندازد؛ و البته پس از حصول توافق نهایی، سیاستهای داخلی و خارجی وی را کنترل و محدود خواهند کرد. روحانی هم در چهارچوب نظام، برخی از سیاستهای خارجی خود را دستخوش تغییراتی خواهد کرد".
"روحانی پیش از انتخابات ژوئن 2013 (خرداد 1392)، با اعتداگرایان و اصلاحطلبان به توافق رسید و نهایتا پیروز شد. محمود احمدی نژاد را میتوان خالق بزرگترین دوران بحران از زمان جنگ ایران و عراق در تاریخ جمهوری اسلامی دانست. رویکرد هستهای و سیاسی او در عرصه بینالمللی، بانی بوجود آمدن تحریمهای شدید علیه ایران بود. وعده برقراری دولت تدبیرگرا از سوی روحانی، در دل آنان که از سیاست تندرویانه 8 ساله احمدینژاد در مواجهه با جامعه بینالملل دلچرکین بودند نشست. وی، با برآورد صحیح از عواقب عدم توافق با جامعه بینالمللی، توانسته که تا اینجا "سناریوی برد-برد" خود را جلو ببرد و وحشت جامعه بینالملل از یک ایران هستهای را کاهش دهد و اعمال تحریمهای بیشتر علیه ایران را -دست کم فعلا- متوقف سازد".
این کارشناس اندیشکده RAND در ادامه افزود: "رهبر ایران، با طرح «نرمش قهرمانانه» از روحانی و برنامه وی حمایت کرده است. در این استراتژی، رژیم ایران رویکرد انقلابی خود نسبت به آمریکا را کنار نمیگذارد اما با انعطاف قابل قبولی بحثها را جهت نیل به اهداف دو طرف پیش خواهد برد. ایران، باخبر از عواقب عدم سازش، ضمن رفع تحریمها خواستار حقوق هستهای خود است. این حقوق هستهای، برای ایران به منزله حفظ ارزشهای انقلابی علیه آمریکا است. تا حدی که ادامه غنیسازی اورانیوم حتی از وجود تحریمهای بیشتر و تحمل آنها، مهمتر است. روحانی، تا زمانی که بتواند دانش تکنولوژیکی و زیربنای هستهای ایران را حفظ کند، همچنان از حمایت رهبر ایران و سپاه پاسداران برخوردار خواهد بود".
"یکی دیگر از سیاستهای روحانی، بهبود روابط ایران با عربستان و کشورهای حوزه خلیج فارس است. اما خیلی بعید است که رویکرد ایران نسبت به اسراییل و دشمنی آن با "دولت یهودی" که از حیث سیاسی-جغرافیایی بسیار هم سودمند است، تغییر یابد. از طرفی، در حالی که روحانی و ظریف –وزیر خارجه وی- ممکن است خواستار تلطیف و تسهیل روابط با آمریکا باشند، رهبر ایران و سپاه پاسداران از هراس تخریب ارزشهای انقلابی و در نتیجه باز شدن دریچه هجوم فرهنگ غربی به ایران، میل به تحقق آن ندارند".
"روحانی در سیاست داخلی با چالشهای وحشتناکی روبرو است. محافظهکاران، او را به همراهی و مماشات با اصلاح طلبان که از نظر آنها "فتنهگر" هستند، متهم میکنند. مخالفان روحانی، در هراس از این هستند که پیروزی وی در مذاکرات هستهای موجب تقویت قدرت وی در دنبالهگیری سیاستهای خطرناک خارجی (دوستی با آمریکا) و دستیابی وی به حقوق فردی و محترم هر ایرانی (که آن را "غربی" مینامند) -که از شعارهای انتخاباتی وی بود- شود. البته خیلی بعید است که روحانی به فکر انتقال سیاسی و اجتماعی قدرت باشد. چرا که او به هیچ وجه دوست ندارد که برنامه موفقاش (رفع تحریمها و سرمایهگذاری کشورهای غربی در ایران) تحت تاثیر اصلاحطلبان دچار تزلزل و تخریب شود".
نادر، در پایان سخنانش ابراز داشت: "به نظر من، حصول یک توافق نهایی در پایان مذاکرات ایران با 1+5 به هیچ وجه عجیب نیست. هم آمریکا و هم ایران دارای انگیزه کافی برای یک توافق دوطرفه هستند. و این یعنی ایران به بمب هستهای دست نیابد و در مقابل از غنیسازی هم بهره بگیرد. این، یک خروجی ایدهال نیست اما دست کم، واقع گرایانهترین شکل توافق است. در این برهه زمانی حساس، هر گونه چرخش و تغییر در سیاست خارجی ایران میتواند موجب عدم توافق هستهای شود. در حقیقت، دوره «رادیکالیسم احمدی نژادی» به پایان رسیده، اما ظلم حکومت به مردم ایران و عداوت با اهداف آمریکا در منطقه همچنان ادامه خواهد داشت".
چین و همسایهگان مضطرب (برخی ملاحظات استراتژیک)
سخنران: ادوارد. ان. لوتواک ( Edward N. Luttwak)
"ادوارد لوتواک" -استراتژیست سیاسی و نظامی و تاریخ شناس معاصر امریکایی- نیز در مورد چین و همسایگان آن سخنرانی کرد:
"ائتلاف ژاپن-هند، بیش از 5 سالی است که در مقابل جاهطلبیهای ارضی چین مقاومت میکند. اما این فرایند زمانی سرعت بیشتری به خود گرفت که رهبران جدید دو کشور با انرژی فراوان اقدام به برقراری دیالوگ فردی استراتژیک کردند، و در اولین نمونه، فیلیپین و ویتنام را که تحت فشار ارضی چین قرار دارند، مورد حمایت قرار دادند.
به هر حال، به رغم مشکلاتی که در دوستی با اسراییل وجود داشت، هند و ژاپن اقدام به بهینه ساختن روابط خود با اسراییل کردند. اما طرف هندی در ورابط خود از استحکام بیشتری برخوردار بود".
وی تحلیل رویکرد فعلی سیاسی چین را بعنوان نقطه ثقل بسیاری از حوادث آتی جهان در 9 بند بشرح ذیل ارائه داد:
1. مقاومت در مقابل چین اگر چه از آسانتر از مقاومت در مقابل قدرتی چون شوروی سابق است، اما شکل پیچیدهتری دارد، چرا که چین نمیتواند براحتی با همه چیز مخالف باشد. در نتیجه میتوان اکنون رقابت سالم رقبای چین را به جای مواجهه با این کشور شاهد بود-اگر چه مواجهه در این سالها شکل روزافزون داشته است. هر چیزی که موجب تضعیف شوروی سابق شد، خوب بود؛ چرا که تضعیف نظامی آن را در پی داشت. اما قصه در مورد چین متفاوت است. تضعیف چین یعنی تضعیف جهان.
2. چرا مقاومت در مقابل چین آسانتر است؟ پاسخ ساده است: چین به جای استفاده از یک استراتژی مطلوب به سراغ یک استراتژی ضد تولیدی رفته است. بهترین استراتژی برای سیاست فعلی چین، استراتژی «خیزش صلح-آمیز» است که هیچ نقطه برخوردی با دیگران در آن یافت نمیشود، هیچ کشوری مورد تهدید واقع نمیگیرد، و هیچ تمامیت ارضی مورد طلب کشوری دیگر نیست. لذا، شاهد سرمایهگذاری کشورها بخصوص ژاپن و آمریکا در چین خواهیم بود. این امر، هم اقتصاد کلی چین را پیشرفت خواهد داد و هم موجب رشد تاثیر جهانی آن خواهد گردید.
اما چین رویکرد جهانی خود را مبنای استراتژی «خیزش صلحآمیز» بنا کرده و در این میان با مستنثنی کردن ژاپن، از آن به عنوان "شیطان آسیا" یاد میکند. چین، با تمامی همسایهگان خود و حتی آمریکا سر دوستی دارد؛ اما ملیگرایان و سردمداران این کشور اساسا با ژاپن مشکل داشته، آن را مانع دوستی چین و آمریکا دانسته و حتی در صدد تخریب ائتلاف ژاپن-آمریکا میباشند. به هر حال، چین بجای انتخاب رویکرد مثبت، با 7 همسایه خود در تضاد و نزاع است. با هند، بر سر ایالت "آروناچال پرادش" و منطقه "لداخ"، با ژاپن بر سر جزیره سنکاکو و با فیلیپین، ویتنام، اندونزی، مالزی، و برونئی بر سر دریای چین جنوبی نزاع دارد. طبیعتا این 7 کشور، متحدان بسیاری دارند که مهمترین آنها آمریکا و استرالیا هستند. ظاهرا، حکومت چین دارای حافظه تاریخی ضعیفی است؛ چرا که از شکست امپراتوری خود در قرن نوزدهم در ایجاد شکاف در بین این کشورها درس نگرفته است.
3. یکی از مهمترین دلایلی که به چین را در حد استفاده از یک استراتژی دست دوم نگاه داشته است، عدم انسجام در میان سردمداران این حکومت است. این کشور، پر جمعیتترین کشور دنیا است و جمعیت آن رشد روزافزونی دارد. اما رهبران چین، به دلیل جاهطلبیهای متعدد، میلی به همراهی با صفوف ملیگرایان و عرق نوستالژیک ملی ندارند.
4. اینکه همیشه راه حلهای فرعی کارآمد هستند واقعیت دارد، اما دولتمردان چینی یک کلام بر استراتژی هنر جنگ سان تزو تمرکز کرده و با این رویکرد قصد تشکیل ائتلاف گروه G2 در همکاری با آمریکا و حذف ژاپن از گردونه رقابت را دارند.
5. هفت/7 کشوری که از سوی چین مورد تهدید هستند، اکنون دیگر در حال تقویت استراتژیک خود بوده و از آنجا که همه از درد مشترک در مقابل چین برخوردارند، در حال همکاری دوطرفه با یکدیگر میباشند. بطور مثال، هند پرسنل زیردریایی جدید ویتنام را آموزش میدهد. همچنین همکاریهای دیپلماتیک و دیدارهای نظامی میان این کشورها بسیار زیادتر از گذشته شده است. در این میان، هند چندان روی خوشی به چین نشان نمیدهد و به سمت ژاپن متمایل شده است. در حقیقت، چین فقط کره جنوبی را برای ورود به قطب خود دارد.
6. چین را در مقابل ائتلاف ژاپن، هند، و ویتنام یارای مقاومت نیست. این ائتلاف، جمعیتی بیشتر از جمعیت چین دارد و از حیث ظرفیت اقتصادی و تکنولوژی هم از چین جلوتر است. باید آگاه بود که آمریکا، استرالیا، و 4 کشور دیگر نیز به اندازه قابل توجه از جمعیت، ثروت، و تکنولوژی برخوردارند. ضمن اینکه آمریکا بازداری اتمی ژاپن را تضمین کرده است.
حتی اگر چین طی دهههای آینده 2 تا 3 برابر این 7 کشور پیشرفت کند –که بسیار بعید است- باز با اینحال این رویکرد تهاجمی موجب خلق مشکلات عدیده برای این کشور خواهد شد. البته باید آگاه بود که چین مطمئن از نیروی نظامی کافی که سیاستهای فرصتطلبانه را طی این چند سال در دستور کار خود قرار داده است، تهدیدی بزرگ برای استقلال ژاپن به حساب میآید.
7. چین حقیقتا در استراتژی ضعیف عمل میکند. تهدید 7 کشور در یک زمان در عالم سیاست یک اشتباه بزرگ محسوب میشود، و همین پاشنه آشیل چین است. به رغم سلسله شکستهای تاریخی چین در طی سالیان دراز، چینیها هنوز بر این باورند که روح امپراتوری در آنها موجب پیروزی پیوسته میگردد.
طرحهای استراتژیک بلندمدت چین نشان از "استدلال ناصحیح حرکت اول" دارد. شاید ذکر این مثال بسیار مناسب باشد: میتوان بر فراز رودخانه بصورت سیستماتیک پل ساخت، اما رودخانه بطور فعال و ذاتی خواستار ایجاد پل بر روی خود نیست. قصه چین و 7 کشور نیز همین است. جاهطلبیهای این کشور، مقاومت 7 کشور را به طور روزافزون افزایش میدهد.
8. در حقیقت، هیچ نوع همبستگی میان سطوح مختلف استراتژی در چین وجود ندارد. به معنایی روشنتر، هیچ هارمونی طبیعی میان "سطح تاکتیکی واحد رزم"، "سطح عملیات" که مشخص کننده نتیجه جنگ میباشد، "استراتژی اتحاد ملی" که سازماندهنده کمپینها است، و "سطح نهایی نتایج" که استراتژی ارشد محسوب میگردد، وجود ندارد.
صلاحیت یا عدم صلاحیت در سطح استراتژیک هیچ ربطی به این دو در سطح عملیاتی یا تاکتیکی ندارد.
نکته اینکه صلاحیت عملیاتی همراه همیشگی عدم صلاحیت استراتژیک در نبردهای جنگی است. آلمانهای نازی تقریبا همه نبردهای خود را پیروز شدند اما در همه جنگهای خود شکست خوردند –"پرل هاربر" از حیث عملیاتی برای ژاپن موفقیت به همراه داشت، اما از حیث استراتژیک شاهد شکست این کشور بودیم.
9. هیچ چیز نمیتواند مانع چین برای دستیابی به تواناییهای جدید نظامی اعم از موشکهای بالیستیک مجهز به کلاهکهای جنگی پیشرفته که قادر به ساقط کردن یک جنگنده با تنها یک اصابت خواهند بود، شود. پس، پیشرفت فیزیکی صنعت نظامی چین باید جدی گرفته شده و به آن پاسخ جدی داده شود؛ فارغ از عدم کفایت استراتژیک چین.
جمعبندی
کارشناسان مسائل ایران در کنفرانس امسال، پیوسته سعی در تزریق دکترین خود در قبال سیاستهای هستهای به شریان فکری مذاکره کنندگان 1+5 داشتند. از خلال این سخنان، اینطور بر میآید که اسراییل به شدت از حصول توافق مشترک بین ایران و طرف مقابل نگران است. نیل به یک توافق مرضیالطرفین-گو آنکه در سطح توافق موقت باشد- به هیچ وجه برای رژیم صهیونیستی اقناع کننده نخواهد بود.
تداوم پروژه ایرانهراسی که به مثابه ماری باید سر آن را در اندیشکدههای اینچنینی و دم آن را در جراید و رسانههای غربی یافت، به خوبی در ضیافت برنامهریزی شده هرتزلیا نمود داشت. تلاش کارشناسان مربوطه چه در بحث سیاست خارجه ایران–چشم انداز مذاکرات هستهای- و چه رویکرد داخلی، بر این بود که تصویری مستعد توجه و تخریب از ایران ارائه گردد و از این رهگذر، هدف اصلی که همانا چرخش وارونه دیدگاه جامعه بینالمللی و مذاکرهکنندگان نسبت به ماهیت نیت صادقانه ایران است، محقق گردد.
تاکید بر میل ایران برای دستیابی به بمب هستهای که بارها از سوی کشور ما رد و بر صلحآمیز بودن آن تاکید شده، قویترین دستاویزی است که بطور مشترک در بین سخنان کارشناسان فوق دیده میشد. ایرانهراسی، تمام آنچیزی است که شرکتکنندگان کنفرانس هرتزلیا در آستانه تحقق یک توافق دوطرفه مطلوب، به منزله تیر آخر در نظر گرفتهاند.
برگرفته از:
http://www.herzliyaconference.org