فرقی نمی کرد که چه پیشه ای داشتند، از استاد و شاگرد گرفته تا کارگر و مدیر، همه در لباس یک رزمنده بودند.
حالا در پس سالها گذر از آن لحظه های ناب، چیزی برای زنده نگه داشتن نام آن دلیر مردان احساس می شود. خلأیی که باید پرشود تا نسل امروز بداند برای سربلندی امروزشان چه کسانی دیروز جان دادند و ایستاند.
در میان شهدای جنگ، نام های بسیاری دیده می شود. اما شاید بتوان سعید جانبزرگی را شهیدی نامید که با هنرش به جنگ با دشمن رفت. دوربینی بر گردن که سالها حماسه ثبت کرد تا یاد نام آوران جنگ از یاد نرود.
به مناسبت برگزاری کنگره شهدای عکاس در یزد به سراغ زهرا صبری همسر این شهید بزرگوار رفته ایم تا برایمان بگوید سعید با هنرش چگونه به ندای امام(ره) لبیک گفت.
زهرا صبری در گفت و گو با خبرنگار فارس از خاطراتش با این شهید بزرگوار می گوید:
شهید سعید جانبزرگی که از جانبازان شیمیایی دفاع مقدس بود در تاریخ 12 اسفندماه سال 1344 متولد شد و در 24 آذر 1371 با او ازدواج کردم. پس از 9 سال زندگی سعید در 21 تیر ماه سال 1381 در اثر جراحات شیمیایی به شهادت رسید.
9سال با سعید زندگی کردم. دو فرزند از او به یادگار مانده. در طی این مدت که در کنارش بودم، خصوصیات اخلاقی و ایمانش زبانزد اقوام بود. صفاتی که انسان مومن داراست، در ایشان نیز مملو بود. ساده زیستی، صداقت نیز از نقاط بارز اخلاقی او بود.
*مهمترین خاطره زندگی ما
مهمترین خاطره من از زندگی با سعید، خواندن خطبه عقدمان توسط رهبرمعظم انقلاب بود.سال 1371 مصادف با تولد حضرت زهرا (س) و امام خمینی(ره) نوبت ما شد تا برای جاری کردن خطبه عقد توسط رهبرانقلاب، به بیت برویم. ساعت 8 صبح در زیر بارش باران به بیت رهبری رسیدیم. قبل از حرکت حاج آقا گفت که غسل شهادت بکنیم. در آن روز 11 زوج دیگر هم همراهمان بودند. با لطف خدا اولین خطبه برای ما خوانده شد. در ابتدا آقا توصیه به مسائل دینی کردند و اینکه زندگی ساده ای داشته باشیم. و سفارش به جهیزه ساده و مهریه 14 تا سکه. و یک جمله ایشان خیلی برای ما جالب بود. گفتند: «اصل زندگی شما دو نفر هستید. سعی کنید رضایت همدیگر را به دست بیاورید.»این فرمایش رهبری را سعید بزرگ نوشت و قاب کرد و در کنار عکس عقدمان به دیوار زد تا نصیحتی برای دیگران هم که به منزلمان می آمدند باشد.
*آخرین عکس از لنز سعید
سعید نیتش خدایی بود. در زمان جنگ با وجود سختی که داشت، با توجه به ایمان بالا در مناطق مختلف جنگی حضور پیدا می کرد. سعی داشت، آثار ماندگاری رقم بزند تا دیگران استفاده نمایند. می گفت عکس باید نمادی از واقعیت باشد تا تاثیر گذاری بیشتر داشته باشد. نسل آینده با این آثا آرمانهای شهدا را بیشتر درک می کند. متاسفانه امروز بسیاری نیت مادی دارند و به دنبال شهرت و گرفتن جوایز و تقدیر هستند. اما سعید عاری از این اهداف مادی بود. در تفحص هم با عشقی که در وجودش داشت، عکس می گرفت. آخرین اثرش هم مربوط به سفر حج بود که معنویت در آن بارز است.
*نسل جوان امروز تشنه دیدن و شنیدن از شهیدان است
مهمترین نقش را رسانه های گروهی ایفا می کنند. اگر اینها خاموش باشند، یقینا آثار شهیدان هنرمند محو می شود نسل جوان امروز تشنه دیدن و شنیدن از شهیدان است. شهیدان هنر نیز که در این میان مظلوم و گمنام هستند باید توجه ویژه ای به آنها شود. برگزاری برنامه و نمایشگاه ها می تواند خوب باشد. اما رسانه های تاثیر گذارتر مثل تلویزیون بهتر می توانند یاد شهیدان را زنده نگه دارند.
متاسفانه از زمان شهادت سعید بسیار کم برنامه ای در خصوص او پخش شده است. یا کم بوده یا دیر وقت. باید طوری برنامه ریزی شود که در زمان خاص و مناسب سبب جذب مخاطب شود. و آثار هنری سعید در زمان جنگ و تفحص به همگان معرفی شود.
*کمتر کاری که در برابر این جهاد عظیم می توان کرد
امیدوارم برگزاری کنگره شهدای عکاس، شروعی باشد برای معرفی شهدای عرصه هنر به خصوص عکس که در لحظه های سخت 8 سال دفاع مقدس در صحنه های حساس حضور داشتند تا برای امروز با آثارشان رشادتها را به تصویر بکشند. من فکر می کنم کمتر کاری که در برابر این جهاد عظیم می توان کرد زنده نگه داشتن یاد و راهشان است.