جنگ با افراطیون تکفیری باید توسط قدرت های اسلامی منطقه و در قالب یک همکاری میان ایران، مصر، ترکیه و عربستان شکل گیرد. واشنگتن کاندیدای مناسبی برای رهبری جنگ علیه داعش نیست.

گروه بین الملل مشرق- امضای قرارداد 600 میلیون دلاری تسلیحاتی اخیر بین بغداد و واشنگتن تنها چند روز پس از حضور «دمپسی» رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا نشان می دهد که اوباما به همراه دموکرات‌ها و بدنه ای از جمهوری خواهان در حال "تغییر وضعیت" خویش نسبت به تحولات عراق است.

آن گونه که آمریکایی‌ها مدعی شده‌اند، این قرارداد تسلیحاتی به درخواست بغداد بوده و در چارچوب توافقنامه همکاری ‌های نظامی میان دو کشور بوده است و براساس آن آمریکا متعهد شده تا قطعات یدکی برای تانک‌های «M1A1» و همچنین قطعات یدکی برای یدک کش‌های تاکتیکی «M1070» ارسال کند.

براساس این قرارداد، آمریکا برای ارتش عراق خودروهای سبک و نیمه سنگین زرهی نیز ارسال می‌کند و همچنین قطعات یدکی لازم برای اسلحه‌های سنگین و نیمه سنگین را نیز تامین کند.

این اولین قرارداد تسلیحاتی میان بغداد و واشنگتن نیست و پیش از این هم قراردادهای مهم نظامی مهمی از جمله فروش جنگنده‌های اف-16 میان دو کشور منعقد شده بود اما طرف عراقی بارها از آمریکایی‌ها به دلیل تاخیر در تحویل تسلیحات و یا تحویل ندادن برخی از این تسلیحات علی رغم نیاز فوری بغداد به آن در جنگ با داعش، از مقامات کاخ سفید انتقاد کرده بودند.

با شعبه های نظامی آمریکا در عراق آشنا شوید

 
رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا در رایزنی هایی که با مقامات ارشد عراقی از جمله نخست وزیر این کشور داشته است، حامل طرح آمریکا برای اجرای گام های بعدی طرح آمریکا برای مهار داعش بود. بازتاب هایی که از این دیدارها وجود داشت، انسجام بخشی، تثبیت و در مرحله بعد گسترش حضور زمینی نیروهای آمریکایی را به وضوح نشان می دهد. طبق گزارشهای منابعی که رصد دقیقی بر حضور آمریکا در عراق دارند این کشور 12 پایگاه را برای حضور در عراق مد نظر دارد، که اکثرا در مناطق سنی نشین آمریکا مستقر خواهند شد. اسامی 9 پایگاه مهمی که تا به حال اسم آنها درز نموده است، عبارت است از:

1. مرکز عملیات مشترک بغداد (در قالب ائتلاف بین المللی). 2. مرکز عملیات مشترک اربیل(در قالب ائتلاف بین المللی). 3. پایگاه هوایی "حریره" در شمال اربیل. 4. پایگاهی در منطقه ای موسوم به "تاجی" در شمال عراق. 5. پایگاه "الحبانیه" در استان «الانبار». 6. پایگاه "عین الاسد" در استان الانبار. 7. پایگاه اسپایکر (15 کیلومتری جنوب شرقی تکریت). 8. پایگاه شهر «العسکریه» واقع در 80 کیلومتری شمال بغداد. 9. پایگاه "الدبس" واقع در حومه «کرکوک».


رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا در جمع نظامیان آمریکایی پایگاه "عین الاسد" استان الانبار؛ اکثر این نظامی ها تجربه حضور در عراق را در بازه سالهای 2003 تا 2011 دارا هستند.

نام سه پایگاه دیگر آمریکایی ها قصد احداث آن را دارند، اعلام نشده است. اهداف مشترکی که برای این 12 پایگاه متصور می شود، عبارت است از:

1. آمریکایی ها قصد تاسیس یک پایگاه کلاسیک نظامی به لحاظ استاندارهای جهانی در این حوزه را ندارند. در واقع آنها نمی خواهند این دوازده مجموعه را به یک پایگاه نظامی همچون «اینجیرلیک ترکیه» و «العدید قطر» تبدیل نمایند. البته گمانه زنی هایی در مورد پایگاه شماره سه (حریره) وجود دارد که آمریکایی ها پس از سه سال جدایی از این پایگاه، دیگر قصد ندارند پس از نابودی داعش در یک چشم انداز یک دهه ای این پایگاه را ترک نمایند.

2. آموزش نیروهای نظامی عراق، خصوصا اهل سنت در دستور کار است. جمع بندی استراتژیست‌های آمریکایی از اشتباهات گذشته شان در عراق این بود که کم توجهی آنها به اهل سنت مساله ساز شده است و باید درصدد جبران این امر برآیند. نوع انتخاب پایگاهها در مناطق جغرافیایی اهل سنت عراق نشان می دهد که نظامیان آمریکایی قصد دارند در یک فرآیند 10 الی 12 ماهه پیش از تاسیس «گارد ملی» توسط دولت شیعه مرکزی عراق به منظور تمرکزدایی قدرت از بغداد و توزیع آن در سراسر کشور، نیرویی مشتمل بر هزاران عضو قبایل سنی محلی ایجاد شود، تا به عنوان یک نیروی ارتباطی بتواند انجام وظیفه کند.

پس از آموزشهای لازم یه این نیروها قرار است این نیروها، توانایی مقابله با تروریستهای داعش که مناطق غربی و شمالی عراق را تصرف کرده اند داشته باشند. در این راستا، پنتاگون هم با انتشار بیانیه ای اعلام کرد که نیروهای آمریکا مراکزی برای تعلیم نظامی سه تیپ از نیروهای پیشمرگ و 9 تیپ از نیروهای ارتش عراق احداث می کنند.

3.
اقدامات اطلاعاتی- امنیتی را می توان به عنوان ماموریت تعدادی دیگر از واحدهای اطلاعات نظامی نیروهای ارتش آمریکا دانست. فعالیتهایی از قبیل شناسایی موقعیتهای اصلی تروریستها، توان رزمی واقعی دشمن، جاسوسی، بازجویی از عوامل تروریستها و عملیات روانی را از وظایف این عده افراد دانست. از تعداد 2900 نیروی فعلی نظامی که در 12 پایگاه آمریکایی ها در عراق پراکنده شده اند یا قرار است پراکنده شوند 20 الی 30 درصد از نیروها، نیروهای اطلاعاتی- امنیتی ارزیابی می شوند.

4. استفاده درست و به موقع از پهپادها با پراکندگی ایجاد شده در سطح جغرافیای عراق یکی دیگر از اهداف پایگاههای آمریکایی ها است. آمریکایی ها یک تجربه اصولی در پاکستان و یمن از پهپادها به دست آورده اند. این تجربه ذی قیمت چند ماهی است که به عراق سرریز شده است. آمریکایی ها با پهپادهای خویش قصد ایجاد یک "موازنه امنیتی" در قلمرو سرزمینی دولت به اصطلاح اسلامی را دنبال می نمایند.



غفلت‌هایی که برای آمریکا دردسرساز خواهد شد

در ابتدا داعش به عنوان یک نوع رویکرد انقلابی به معنای کوشش در جهت تغییر در جریانهای سیاسی  جاری در منطقه (ترکیه، عراق و سوریه) در نظر گرفته شده بود. در حالی که داعش می توانست در راستای موزائیکی کردن کشورهای عراق، سوریه، ترکیه و احتمالا ایران به کار آید و در مدار بازنگری نسبی سیاست خارجی آمریکا و شکل دادن به یک خاورمیانه جدید با نقشه ژئواستراتژیک و تقسیم ژئواکونومیک (منابع نفت و گاز) عمل کند، در عمل نتایج مخرب تری برای سیاست خارجی آمریکا و متحدین کلیدی اش در بر داشت.

اوج گرفتن دامنه افراطی گری و تروریسم گسترده در کشتار مردم بی گناه (مسیحیان، ایزدی ها، کردها و شیعیان) با برجسته شدن دولت به اصطلاح اسلامی، سیاست ضد اتباع غربی و کشتن آنها اعلام سیاست علنی ضد غربی بود که طی ویدیوهای موهن قتل و سر بریدن خبرنگاران غربی به جهان مخابره شد.

سر بریدن اتباع غربی آن هم توسط تروریست های اعزامی از غرب پیام آشکاری به آمریکا و اروپا بود که تجربه القاعده دوباره تکرار شده است. لذا از ترس و واهمه چنین حقیتی بود که نشست سران غرب و عرب در پاریس طراحی گشت. به طور کلی قبل از حضور داعش، آمریکا تلاش داشت همزمان به سمت آسیا توجه کند و حتی در اوج بحران اوکراین اوباما به آسیا سفر کرد تا سیاست نگاه به شرق و توجه بیشتر به رویکرد چین و تهدید چین در حوزه اقتصادی، نظامی و سایبری را برجسته نماید.

در این میان خلق و بحران داعش قابلیت سیاست خارجی آمریکا در رهبری مدیریت بحران های بین المللی را به چالش کشید. مدیریت بحران ناشی از رویکرد داعش، در کنار  مانور دادن روی ایران هراسی (پرونده ای هسته ای) یا مبارزه با تروریسم، فقدان ژرف نگری و مقطعی شدن اندیشه سیاسی آمریکایی ها را در خاورمیانه به روشنی به نمایش گذاشت.



آمریکایی ها کمتر از نقش و دامنه بازی بازیگران کانونی مثل ارتجاع عرب (عربستان، قطر و امارات) و ترکیه -که دائما نقش سلبی در تحولات خاورمیانه دارند و فضای بسیار مبهمی برای آنها ترسیم می کنند- دارای درک و برداشت سیاسی هستند و به نقش ایجابی ایران توجه نداشته و حتی برای مدیریت این شرایط برنامه مشخصی از همکاری و تعامل نداشته و ندارند.

شرایط حساس و بحرانی عراق لازم دارد که آمریکایی ها به دو بایسته در تنظیم سیاست راهبردی خویش توجه داشته باشند. نخست این که، داعش یک گروه ساده که متشکل از مشتی تروریست کوتوله (تعبیر رئیس ستاد مشترک آمریکا از داعش) با اهداف رادیکال باشد نیست؛ بلکه این گروه یک ساختار پیشرفته و برنامه ای جامع برای کنترل مناطق زیر اشغال خود دارد و بنا را بر رضایت افراد زیر کنترل خود گذاشته است نه اجبار صرف.

دوم این که، هرگونه مبارزه جامع با داعش نیازمند تقویت دولت مرکزی عراق است و از راه این دولت باید مبارزه با این گروه را پیش برد. بنابراین هر راهبردی که بر پایه آن نقش دولت مرکزی عراق کم رنگ شود یا خارج از چارچوب دولت مرکزی صورت بگیرد نمی تواند نتایج ملموسی در پی داشته باشد.

پیشروی های ارتش و نیروهای مردمی عراق نیز به خوبی نشان داده است که عملیات زمینی که توسط ارتش عراق صورت می گیرد تنها راه نجات عراق از تروریست های داعش است. موفقیت های ارتش در بازپس گیری پالایشگاه «بیجی» نمود بارزی از موفقیت هایی است که ارتش عراق کسب کرده است.



آمریکا در حال تکرار گذشته است؟

آمریکا جنگ علیه تروریسم را در سال 2001 علیه طالبان و القاعده شروع کرد که نتیجه 10 سال جنگ آمریکا در افغانستان و عراق، گسترش تروریسم در منطقه بوده است. در این جنگ ها نه تنها طالبان و القاعده حذف نشدند، بلکه گروه های تروریستی خطرناکی همچون جبهه النصره و داعش بوجود آمده اند.

با توجه به این تجربه ها، جنگ با افراطیون تکفیری باید توسط قدرت های اسلامی منطقه و در قالب یک همکاری میان ایران، مصر، ترکیه و عربستان شکل گیرد. آمریکا پیش از این به دو کشور افغانستان و عراق حمله نظامی کرده و عواقب فاجعه باری برای این دو کشور، منطقه و حتی برای خود افغانستان داشته است. از این رو واشنگتن کاندیدای مناسبی برای رهبری جنگ علیه داعش نیست.