امروز اگر در اروپا یک بازیکن فوتبال به موسسات خیریه سر نزند نمی تواند به راحتی در جمع دوستان صمیمی خود حضور پیدا کند و مرتبه اجتماعی او نیز به شدت آسیب خواهد دید.

گروه ورزشی مشرق - بسیاری از مردم بر این باورند که فرهنگ خوب هرگز خود به خود به وجود نمی آید و معمولا این قانون و سخت گیری‌های قانونی است که کم کم به فرهنگ تبدیل می شود و لابد مثال کمربند ایمنی را زیاد شنیده اید که روزگاری مایه هم رنگ جماعت نبودن بود و امروز نبستن آن به یک فاجعه فرهنگی تبدیل شده و نتیجه اخلاقی آن هم این است اگر سخت گیری نمی کردند و جریمه ای در کار نبود امروز به یک فرهنگ تبدیل نمی شد!

البته که نمی‌شود در این مورد حکم قطعی داد اما بهانه خوبی است برای پرداختن به این مهم که در فوتبال اروپا بسیاری از اتفاقات خوب و انسانی از سال‌ها پیش به یک قانون تبدیل شد و کاملا اجباری بود و هر بازیکنی که بر خلاف آن عمل می‌کرد متضرر می شد، بعد از سال‌ها اما همه این اتفاقات خوب به یک فرهنگ تبدیل شد و امروز اگر یک بازیکن فوتبال به موسسات خیریه سر نزند نمی تواند به راحتی در جمع دوستان صمیمی خود حضور پیدا کند و مرتبه اجتماعی او نیز به شدت آسیب خواهد دید.

قانون باشد یا خیر به هر حال برای یک بازیکن فوتبال با ثروت نجومی شاید یک عمل واجب تلقی شود، بازیکنی که برای رسیدن به ثروتش البته سختی‌های زیادی را متحمل شده و روزهای سختی را تجربه کرده است، بارها آسیب دیده و در اردوهای بسیار سختی دور از خانواده و کشورش شدیدترین تمرینات روحی و جسمی را تجربه کرده است اما همه اینها دلیل قانع کننده ای برای توجیه بی توجهی به کودکی که می خواهد در کنار او عکس یادگاری بگیرد، نیست.

به عنوان یک خبرنگار در حوزه ورزش از بسیاری بازیکنان فوتبال ایران شنیده ام که پس از پیشنهاد برای حضور در یک موسسه خیریه بلافاصله می گویند: باور کنید صد تا از اینها هستند، من واقعا وقت نمی‌کنم!
بله، متاسفانه یا خوشبختانه، صدها موسسه خیریه و مردم نهاد وجود دارند که کاری جز خدمت به مردم نمی شناسند و در این میان گاه به کمک دولت هم می آیند و جور برخی کمبود بودجه ها و کمبود نیروی انسانی را می کشند. صدها موسسه خیریه وجود دارند و چاره ای ندارند که همگی به دنبال راهی هر چند کمرنگ برای داشتن کمک مالی بیشتر باشند تا شاید بیش از پیش بتوانند، برای خرید دارو، مواد غذایی، ملزومات مردم اقدام کنند. در این شرایط یک بازیکن فوتبال که در مصاحبه های خود همیشه بر مردمی بودنش تاکید جدی دارد برای چه کارهایی وقت دارد که به این کارها نمی رسد؟

شاید توقع بیش از حدی باشد که بخواهیم یک بازیکن فوتبال مدام در خدمت کودکان مبتلا به سرطان باشد اما قرار هم بر این نیست و به عنوان مثال شاید بشود به حضور رسمی جواد نکونام در کنار کودکان مبتلا به سرطان اشاره کرد که با یک بار حضور خود برای ماه ها باعث دلگرمی آن موسسه خیریه شد، پیراهن امضا شده او در یک حراجی به فروش رفت و کودکی که در کنار نکونام عکس یادگاری گرفته بود هنوز هم به شوق دیدن دوباره او با روحیه ای وصف ناپذیر روی تخت بیمارستان می خوابد و با پرستاران خود همکاری می کند.

معمولا متن قرارداد یک بازیکن فوتبال در سطح حرفه ای هرگز رسانه ای نمی شود و مدیر برنامه های یک بازیکن حق دارد اجازه رسانه ای شدن جزئیات قرارداد موکلش را ندهد اما طبق قانون یک بازیکن فوتبال موظف است به سوالات خبرنگاران در مورد قراردادش به صورت شفاف و بدون هیچ‌گونه سکوت خبری، پاسخ دهد.

قرارداد ایکر کاسیاس برای هشتمین بار با رئال مادرید در آغاز سال میلادی 2013 تمدید شد و خبرنگار آس اسپانیا در همان روز از کاسیاس خواست درباره جزئیات قراردادش به خبرنگاران توضیح بدهد، جالب اینجا است که ایکر کاسیاس از خبرنگار as اسپانیا خواسته بود بخشی را که به شرط مهم کاسیاس برای تمدید قرارداد اشاره داشت رسانه ای نکند اما خبرنگار به این خواسته بی توجهی کرد تا همه مردم جهان از نیت خوب ایکر با خبر شوند، در واقع کاسیاس در قرارداد تازه خود از باشگاه رئال مادرید خواسته بود تا تعهد بدهد هر ماه به میزان 12 درصد از حقوق 4 هفته او را به بیمارستان مرکزی کودکان مادرید تحویل دهد و خود باشگاه نیز مبلغی را که هرگز کمتر از 10 هزار یورو در ماه نباشد به حساب بانکی این بیمارستان قدیمی در شهر مادرید واریز کند.

این شرط مهم کاسیاس برای تمدید قرارداد خود با رئال مادرید بود و به جز این هیچ شرط دیگری برای تمدید قرارداد خود نداشت. و سوال مهم این که ایکر کاسیاس و بازیکنانی نظیر وی در فوتبال اروپا چگونه پرورش پیدا می کنند و این فرهنگ در کجا ریشه دارد؟

به گزارش مشرق، مارتین راجرز نویسنده بخش ورزشی وب سایت یاهو و گاردین در این باره می نویسد: « یک بازیکن با فرهنگ و با اخلاق در فوتبال حرفه ای امروز، یک شبه رشد نمی‌کند، خانواده او اهمیت دارد، محیطی که در آن درس خوانده، معلمانش، مردم شهرش، دانشگاهش و حتی سیستم اداره کشورش در تربیت چنین بازیکنی نقش دارند. اگر فرانچسکو توتی به یک ابرستاره مردمی تبدیل می شود شک نکنید که او هم مدیون شهر رم است و این رم است که توتی را پرورش داده است.»

اکنون نویسنده کمی به خود جرات می دهد و ضمن احترام به همه بازیکنان با اخلاق و مردمی فوتبال سرزمین عزیزمان، ابتدا از خود و سپس از همه می پرسد: « شهری مثل تهران به یک بازیکن جوان فوتبال که در باشگاه های مهم لیگ برتر فوتبال ایران شاغل می شود، چه هدیه داده که امروز از او توقع مردمی بودن داشته باشیم؟ آیا وی الزاما بهترین سیستم آموزشی را تجربه کرده است؟ آیا بازیکن جوانی که امروز در تیم فوتبال استقلال یا پرسپولیس عضویت دارد، حضور در کنار کودکان بیمار یک بیمارستان قدیمی در جنوب شهر را یک وظیفه شهروندی می داند؟ چه کسی و یا چه کسانی باید این مهم را پیش از این به این بازیکن جوان آموزش می دادند؟ آیا توجه به نقش حیاتی و مهم پیشکسوتان فوتبال در این میان کمرنگ نشده است؟ و آیا کسی متوجه این فاجعه خاموش شده است؟ »

به فوتبال حرفه ای اروپا برگردیم، باشگاه بارسلونا و آکادمی لاماسیا، به عنوان نماد تمام حرفه ای پرورش ستاره های جوان در فوتبال حرفه ای دنیاست. در این اکادمی اتفاقات بزرگ و تمام حرفه ای زیاد رخ می دهد، از تغذیه بگیرید تا موارد مهمی چون روانشناسی، تاسیس آکادمی حقوق در ورزش، تاسیس آکادمی مدیریت ورزشی، تاسیس بنیاد خیریه به مدیریت کودکان! و حتی تاسیس شرکت چند منظوره خدماتی که هیات مدیره آن را نوجوانان تشکیل می دهند و آنها برای ترمیم چمن زمین آکادمی تصمیم می گیرند و با هم جلسه می گذارند.

در کنار این‌همه اتفاق مهم و جالب، یک حادثه فوق جذاب هم رخ می دهد: هر مربی جوانی که برای استخدام در آکادمی لاماسیا فرم استخدام پر می کند، باید سابقه حداقل 2 سال فعالیت داوطلبانه داشته باشد و تعهد رسمی بدهد که پس از دریافت حقوق 3 ماه اول خود، یکی از کودکان مبتلا به سرطان بیمارستان مرکزی بارسلونا را به صرف شام و تجربه یک میهمانی باشکوه با هزینه خود به منزلش دعوت کند. معمولا در چنین میهمانی هایی، یک یا چند بازیکن اصلی تیم بارسلونا نیز به اصرار آن مربی جوان حاضر خواهند شد تا کودک مورد نظر شبی بسیار رویایی را تجربه کند و روحیه ای بسیار خوب داشته باشد.

به امید روزی که توجه به امور خیریه در فوتبال ایران نزد فوتبالیست‌های دوست‌داشتنی و مردمی صد چندان شود.