در این اخبار و گزارش ها، ضمن تخطئه ساخت بنای جدید در ساختمان مرکز بهائیت ایران که منزل حبیب پاسال (ثابت) در آن قرار دارد، منزل سرکرده فرقه بهائیت در ایران که حلقه اصلی مدیریت و هماهنگی های فرقه ضاله بهائیت به شمار می رفته است "خانه ارزشمند" و "خانه تاریخی" و "میراث ارزشمند کشور " برشمرده شده است!
این در حالی است که صرف ساخته شدن خانه ای در قبل از پیروزی انقلاب، نشانه و مستندی بر تاریخی بودن آن محل محسوب نشده و از سوی دیگر، اطلاق توصیفاتی چون کاخ ورسای ایران تنها بهانه ای برای مهم جلوه دادن این ساختمان به نظر می رسد.
در حالی که بایستی متولیان پاسخگو باشند که چرا تاکنون تصمیمی برای تخریب منزل فردی که اسناد ساواک از وی به عنوان " محور اقتصاد بهائیت در دوران پهلوی" (گزارش اطلاعات داخلی ساواک، با عنوان محافل داخلی مخابره شده از سوی مامور ویژه شماره 718/300 مورخ 25 آذر 42 ) یاد می شود در تهران انجام نداده اند و دلیل تعلل در از بین بردن نشانه های بازر دست ساز صهیونیزم در رژیم شاهنشاهی چیست؟
البته می توان فرض را بر بی اطلاعی منتشر کنندگان این مطالب نیز گذارد اما تنوع و تعدد این موضوع و حواشی و مدل پرداختن آن این امید را که تلاشی هماهنگ برای دفاع از یک مرکز ضدانقلاب و ضد ایرانی اجام نمی شود کم رنگ و بی اثر می کند.
برای آشنایی خوانندگانی و منتشر کنندگان مطالب اینچنینی که کمتر با سرکرده بهائیت ایران و بزرگترین کارتل مواد مخدر به روایت ساواک آشنا هستند خلاصه ای از وضعیت وی تقدیم می شود.
ثابت پاسال کیست؟
حبیب الله ثابت معروف به ثابت پاسال در سال 1283 شمسی در تهران و در خانواده ای که پشت اندر پشت یهودی بودند ، متولد شد. پدرش که پارچه فروش بود ، به فرقه بهائیت پیوسته بود. وی تحصیلات متوسطه را در مدرسه سن لویی ( مدرسهء فرانسویان ) گذراند . ثابت پاسال در طوی زمان ، به یکی از ثروتمندترین مردان ایران تبدیل شد و گفته می شد دومین فرد ثروتمند، پس از شاه است.
در اسناد و مدارک بسیـاری، ثروتمند شدن ثابت پاسال که پدرش یک یهودی پارچه فروش دوره گرد بود، به بهایی بودنش و حشر و نشر او با مراکز صهیونیستی و بهائیان فعال در دربار محمدرضا پهلوی که کم هم نبودند نسبت داده اند. بعید به نظر می رسد در صورت عدم وابستگی به دربار، بهائیت و محافل صهیونیستی ، ثابت پاسال می توانست به چنین ثروت هنگفتی دسترسی یابد.
پرونده این سوء استفاده بعدها توسط سازمانهای نظارتی زمان شاه نیز بررسی گردید لیکن بدلیل نزدیکی او به دربار، بویژه حسب ارتباطات ویژه ء میان او و نخست وزیر وقت، امیر عبـاس هویدا – که او نیز بهایی بود – این پرونده به دست فراموشی سپرده شد.