وقتی حضور 600 نفر در تدفین قهرمان ورزش کانادا به زنده بودن این جامعه تعبیر می‌شود، چگونه تفاسیری عجیب از توجه و احترام ایرانی‌ها به شخصیت‌های خود منتشر می‌شود.

گروه ورزشی مشرق - ژان بلیوو (Jean Béliveau) اسطوره هاکی روی یخ ایالت کبک کانادا در 83 سالگی درگذشت. هر چند این موضوع به احتمال فراوان جهانی نیست و برای مردم بسیاری از کشورها کوچکترین اهمیتی نخواهد داشت؛ اما مثل همیشه ماجرای «مقایسه» به میان آمد. بر آن شدیم تا قیاسی میان این حادثه با مشابهات آن در کشور داشته باشیم.

نویسنده از خواننده محترم این درخواست را دارد تا به رغم اهمیت موضوع از نوشتن نام اشخاص در بخش ایرانی خودداری کند و قیاس مصداقی در این دامنه را به عهده اشخاص بگذارد. بحث اصلی نیز همین است که اسم‌ها گاهی باید کنار بروند تا ماجرا با لباس بی لباسی حقیقت، رخ بنماید و تعریف شود.

یک اسطوره در گوشه ای از جهان درگذشت. بد نیست بدانید محبوبیت قهرمان هاکی روی یخ در شهر مونترال ایالت کِبِک کانادا اگر بیشتر نباشد کمتر از محبوبیت یک قهرمانی ملی کشتی نزد مردم مازنی یا یک قهرمان بزرگ والیبال نزد جوانان ارومیه نیست.

دوم دسامبر 2014، ژان بلیوو ستاره هاکی روی یخ ایالت کبک کانادا درگذشت؛ مردی که در زندگی حرفه ای خود نزدیک به 20 فصل درخشش در هاکی را تجربه کرد. وی در لیگ حرفه‏‌ای ملی کانادا از سال 1950 تا 1971 عضویت داشت و خوش درخشید. بارها در جمع 10 قهرمانی هاکی روی یخ کانادا و 3 ورزشکار ملی کانادا حاضر شد و جوایزی را دریافت کرد. او در زمان بازیگری خود یکی از پرکارترین ورزشکاران در امور خیریه بود و بارها با اصرار او جمع کثیری از مردم مونترال برای کمک به کودکان بی سرپرست، بیماران مبتلا به ام.اس و سرطان و همچنین بیماران مهاجری که بیمه نداشتند گردهم آمده و کمک های مالی هنگفتی را جمع آوری کردند.

زندگی شخصی او البته حاشیه هایی نیز داشت؛ اما در کل به عنوان یک مرد خوش اخلاق و دارای پشتکار فراوان نزد مردم کبک شهرت داشت. چنین اسطوره ای اما بعد از مرگش در مدت زمان یک روز کاری، آنقدر حاشیه و سوژه خبری داشت که شاید در کل سال‌های درخشش خود تا این حد خبرساز نبود!



شاید به طور کلی، ذات «مقایسه» آن‌هم بدون پایه منطقی درست نباشد اما غرض نویسنده تنها رسیدن به این نکته است که در نقد برخی حوادث داخلی جانب انصاف را با عینکی بین المللی رعایت کنیم. بیهوده به تحلیل منابع خبری بیگانه دل نبندیم و آنچه را که غریبه ها می پسندند نقل محافل خویش نکنیم.

یک اسطوره مردمی در گوشه ای از خاک کانادا درگذشت و در یک شب بسیار سرد زمستانی، حداقل 600 تن از هواداران او در مرکز تجاری Bell گردهم آمدند و در حالی که به سختی در سرمای شدید زمستان معروف مونترال توان ایستادن نداشتند؛ به احترام این اسطوره مقابل تندیس برنزی او ایستادند و سکوت کردند. دسته ‏های گل گرانقیمت مردم یکی پس از دیگری در کنار تندیس برنزی این اسطوره چیده شد و کم کم تعداد جمعیت کاهش یافت و تندیس برنزی اسطوره در خیابان سرد مرکز شهر، تنها ماند.

فردای آن روز روزنامه های کانادا به سراغ این سوژه خبری رفتند و نوع پرداختن به این موضوع نیز در نوع خود جالب بود. روزنامه های وابسته به جدایی طلبان کبک بر کبکی بودن این اسطوره تاکید داشتند و در مقالات خود اشاره ای به کانادایی بودن او نداشتند. در این میان روزنامه نسبتا خنثی «مترو» از قول فیلیپ کویارد، نخست وزیر کبک نوشت: او یک کبکی بزرگ بود؛ نه تنها در ورزش بلکه در زندگی خود و به همه ما یاد داد که یک کبکی بزرگ باشیم!



روزنامه Le Devoir از قول هارپر، نخست وزیر کانادا نوشت: آقای بلیوو یک ورزشکار با استعداد و شجاع در تاریخ کانادا بود!

روزنامه اسپورت چاپ ونکوور نیز در خبری کوتاه این تیتر را انتخاب کرد: بلیوو درگذشت!

واکنش مردم نیز در خور توجه است. در گزارش شبکه دولتی CBC کانادا آمده است: عده ای از مردم صبح روز بعد از انتشار درگذشت بلیوو در کنار تندیس برنزی او جمع شدند و شعارهایی در حمایت از استقلال کبک سردادند. این در حالیست که در طول زندگی خود هرگز به سمت سیاست نرفته بود. باید از این عده پرسید بر اساس کدام فرض یا حدس این اسطوره درگذشته را برای مقاصد سیاسی خود انتخاب کرده اند؟

خیلی از ورزشکاران کبک نیز به احترام بلیوو فعالیت خود را برای یک روز متوقف کرده و حتی زنگ ورزش بسیاری از مدارس نیز تحت تاثیر این اتفاق بود و به صورت کامل برگزار نشد.

در این میان اما بد نیست واکنش مردم به این همه ابراز احساسات را مطالعه کنید. وقتی به شبکه های اجتماعی سر بزنید متوجه می شوید که هیچ کدام از جوانان حاضر در گروه های مختلف شبکه های مجازی اجتماعی از افراط مردم در ادای احترام به این اسطوره ناراضی نبوده و حتی در فرصت های بدست آمده از همه مردم تشکر می کنند. کسی در صفحات اجتماعی به حضور مردم در مراسم خاکسپاری اعتراض نمی کند. استاد دانشگاه کنکوردیا در دپارتمان مردم شناسی روی صفحه توئیتر خود می نویسد: شوخی که نیست، یک اسطوره از جمع ما رفته و مردم به خاطر او غمگین هستند، این یعنی این که جامعه ما هنوز زنده است!



تشخیص زنده بودن جامعه کبک از دید استاد دانشگاه کنکوردیا به خاطر تجمع 600 هوادار در کنار تندیس یک اسطوره جالب است. بد نیست این استاد دانشگاه جامعه ایرانی را در مراسم خاکسپاری یک قهرمان یا شخصیت محبوب تماشا کند و متوجه پیچیدگی این اجتماع سرزنده و فعال و پویا شود!

درست یا غلط، اسطوره پروری با ادای احترام به یک قهرمانی ملی، افراط و تفریط یا انجام فریضه شهروندی، هر چه که باشد زیر تیغ تند نقد قرار نمی گیرد. روزنامه ها، شبکه های اجتماعی و وب سایت های خبری و تحلیلی بر گرده جمعیت حاضر در یک مراسم اجتماعی، شلاق نقد نمی کوبد.