کد خبر 369233
تاریخ انتشار: ۱۶ آذر ۱۳۹۳ - ۰۸:۴۷

یک هفته‌نامه آلمانی در گزارشی با اشاره به تحولات اخیر در فرگوسن و تداوم نژاد‌پرستی در آمریکا، ضمن انتقاد از رویکرد رئیس‌جمهور این کشور نوشت آنچه گذشت در واقع پایانی تراژیک برای کسی بود که عنوان نخستین رئیس‌جمهور سیاه‌پوست آمریکا را یدک می‌کشد.

به گزارش مشرق، در بعدازظهر همان روزی که فرگوسن به آتش کشیده شد مردی در لباسی که شبیه لباس کشیش‌هاست، با تاسف به آنچه برجای مانده خیره شده بود. پلیس‌های سفیدپوست در ایستگاه پلیس محلی دیده می‌شوند و طوری لباس پوشیده‌اند که گویی به جنگ رفته‌اند.«آلوین هرینگ» همان کشیش سیاه‌پوست می‌گوید:«این اتفاقات هیچوقت تمام نمی‌شوند.او از آگوست و پس از بالاگرفتن ناآرامی‌ها و از آن زمان که «مایکل‌براون» نوجوان 18 ساله کشته شد در اقدامات اعتراضی شرکت کرده است. وی می‌گوید:« زخمی چرکین و عمیق در قلب و روح فرهنگ و جامعه آمریکایی ایجاد شده است.»

هرینگ تاکید می‌کند:«نژادپرستی سازمان یافته که مردم هر روز با آن مواجه هستند، آنها را به شدت خشمگین کرده و غیر ممکن است که این مردم حس کنند، مورد علاقه قرار گرفته‌اند و یا به آنها احترام گذاشته شده است. در واقع رنگین‌پوستان اعتقادی به اینکه دیده می‌شوند و زندگی آنها ارزش دارد، حس نمی‌کنند.»

در حین همین صحبت‌ها بود که 8 تن از نیروهای پلیس به فردی حمله کردند و او را از میان جمعی که حضور داشت بیرون کشیدند و وی را هدف ضرب و شتم قرار دادند.اتهام این فرد این بود که بطری سیاه پلاستیکی  خالی را به کناری پرتاب کرده بود.

«اشپیگل» در گزارشی نوشت که هرینگ از وقتی که این اعتراضات شروع شده امیدوار بود که «باراک اوباما»نخستین‌رئیس جمهور سیاه‌پوست آمریکا به فرگوسن برود. این کشیش آمریکایی امیدوار است که اوباما می‌توانست پیام محکمی با این سفر پیام مهمی به جوانان سیاه‌پوست بدهد که با اقدامات اخیر سرخورده شده بودند.

امیدهایی که بر باد رفت

هرینگ با اشاره به بعدازظهری که شهر سنت لوئیس بار دیگر به خشونت کشیده شد، به حضور اوباما در این شهر  تاکید می‌کند. و می گوید: «رئیس‌جمهور بیش از حد محتاط است و تردید دارد. او باید در فرگوسن باشد و همدردی بیشتری نشان دهد.»

در واقع مرینگ همان حرف هایی را می‌زند که بسیاری از آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار درباره رئیس جمهور فکر می‌کنند. این دیدگاه محدود به حواث اخیر و پس از صدور حکم دادگاه مبنی بر برائت پلیس سفید پوست براون ایجاد نشده است. جامعه سیاه‌پوستان آمریکا امید زیادی به رئیس جمهوری داشتند که گمان می‌کردند به آنها تعلق دارد. آنها وقتی سال 2008 و 2012 پای صندوق‌های رای رفتند احساس می‌کردند که نقطه عطفی در شرف تحقق است. این را می‌توان در شمار سیاه پوستانی که در انتخابات شرکت کردند مشاهده کرد.


بنابر این نقشه، 12.6 درصد از مردم آمریکا، آفریقایی‌تبار هستند و بیشتر در ایالت شرقی و جنوب سرقی آمریکا زندگی‌می‌کنند.

 

تعداد سیاه‌پوستان در هیچ‌کدام از انتخابات‌های پیش از این 2 انتخابات، هرگز به این تعداد نرسیده بود. در وقاع وقتی دوره‌ای برای گروهی در کاخ‌سفید به پایان می‌رسد، سیاه‌پوستان همواره امیدوارند که شرایط برای آنها تغییر کند. اما در مارس 2008 وقتی اوبامای سیاه پوست نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری شد، در سخنرانی تاریخی خود درباره نژادپرستی، این حس را به مخاطبان القا کرد که وی همان کسی است که می‌تواند کشور را متحد کند. اما نوامبر امسال مشخص شد که او همچنان رئیس جمهور کشوری است که بیش از پیش با چندپارگی دست به گریبان است که یکی از بزرگترین شکاف‌های موجود بین ساکنین این کشور همان تبعیض میان سیاه و سفید است.

تراژدی واقعی نخستین رئیس جمهور سیاه‌پوست آمریکا

وقتی که اوباما دوشنبه گذشته درباره حکم دادگاه پلیس سفیدپوست بیانیه‌ای صادر کرد، به نطر می‌رسید که بیشتر از هر زمان دیگری در دوران ریاست‌جمهوری خود احساس درماندگی می‌کرد.به نطر می‌رسید که به قدری نگران است که در همان لحظه از سمت خود کناره‌گیری خواهد کرد.

البته بسیاری از آنچه در این روزها بر سیاه‌پوستان گذشته است از کنترل اوباما خارج است. فدرالیسم در آمریکا به معنای این است که رئیس‌جمهور تاثیر کمی می‌تواند بر رفتار پلیس و دستگاه قضایی ایالتی داشته باشد. در این گونه موارد وی فقط می‌تواند چنین رفتارهایی را گزارش کند، رفتاری که البته بسیاری از سیاه پوستان معتقدند اوباما در پیگیری آن کوتاهی کرده است. از دید کاخ‌سفید سخنرانی‌هایی شبیه به آنچه اوباما داشت بیشتر از آن که بتوانند موثر باشند، تاثیر معکوسی بر اجتماع دارند.

پول کمتر، آموزش کمتر، تاثیر کمتر

«کرنل وست» از استادان بازنشسته داتشگاه پرینستون و یکی از روشنفکران آفریقایی‌تبار معتقد است:« فرگوسن پایان دوران اوباما را رقم زد. این پایان غم‌انگیزی است چرا که ما امید فراوان در این راه قدم گذاشتیم و حالا باید با نامیدی به آن پایان بدهیم.»

وست می‌گوید:« اوباما هیچکاری برای بهبود سیستم قضایی که سیاه‌پوستان را نادیده می‌گیرد صورت نداد. بخشی از انتقادهایی که متوجه رئیس‌جمهور است به مسایل نژادی و مسایل مربوط به اختلاف طبقاتی اشاره دارد که آن هم به نوعی علیه سیاه‌پوستان است.



در بخش دیگری از این گزارش آمده است که گلوله‌هایی که در فرگوسن شلیک شدند در واقع خطری برای صلح در جامعه‌ای بودند که پیش از این یکبار برای درکنار هم قرار گرفتن فرهنگ‌ها و ترکیب سیاه و سفید جشن گرفته است.اما در واقع ایالات متحده کشوری دوپاره است که در آن سفیدپوستان طبقه برگزیده و گروه آفریقایی‌تبارها تقسیم شده است؛ گروهی که پول کمتری دریافت می‌‌کنند، از آموزش در سطح پایین‌تری برخوردارند و تاثیر کمتری در تحولات اجتماعی دارند. این در حالی است که در بسیاری از مناطق رشد بالای جمعیت اسپانیولی زبان‌ها بر سیاه پوستان سایه افکنده است.

البته در آمریکا شمار قابل توجهی ستاره سینما، شخصیت‌های ورزشی  سیاه‌پوست دارد و از سال 2009، یک رئیس‌جمهور سیاه هم به این فهرست اضافه شده است. اما هرگز سابقه نداشته است که سیاه‌پوستان از دسترسی به حقوق‌خود محروم باشند. به عبارتی با گذشت 50 سال پس از اصلاحات گسترده‌ای که «لیندن جانسون» رئیس جمهور وقت آمریکا با هدف برابر سیاه و سفید صورت داد، بی‌عدالتی در این کشور همچنان ادامه دارد.

نژادپرسی سازمان یافته

نژادپرستی که در موسسات ایالتی ترویج می‌یابد. یکی از این موارد این است که امکان اینکه جوان سیاه‌پوستی به ضرب گلوله کشته شود، 21 بار بیشتر از جوانی سفید پوست است.کشته شدن مایکل براون هم بر طبق همین قوانین اقدام غیرطبیعی نبود چرا که فقط 10 روز قبل از این حادثه، پلیس نوجوانی 12 ساله را در «کلیولند» هدف گلوله قرار داد، جرم او این بود که با تفنگ اسباب‌بازی خود بازی می‌کرد

 
در واقع تظاهرات فراگیر در کشور نوعی اعتراض به این بود که همچنان با  گذشت 51  سال و مبارزات «مارتین لوتر کینگ» و سخنرانی معروف وی «من رویایی دارم...»، همچنمان سیاه و سفید با تبعیض مواجه می‌شوند. بسیاری از نیروهای پلیس جوانان سیاه را به چشم خطری برای اجتماع نگاه می‌کنند که باید جلوی آن گرفته شود و بسیاری از سیاه‌پوستان هم پلیس‌های سفید را آدم کش های نژادپرست می‌دانند.

اشپیگل نوشت در تاریخ آمریکا در مواردی خشونت راه را برای دستیابی سیاه پوستان به اهدافشان مساعد کرده است. وقتی که «شادراخ مینکینز» برده فراری در سال 1851 در وبستون دستگیر شد، مخالفان برده داری با حمله به دادگاه وی را آزاد کردند و این اقدام به عنوان سرآغاز تغییر نگرش به برده‌داری بود.همچنین مخالفت «رزا پارکز» با سوار شدن به قسمت عقب اتوبوس در سال 1955، که منجر به دادگاهی شدن وی و در نهایت غیرقانونی اعلام شدن تبعیض در وسایل حمل‌ونقل عمومی بود، نمونه دیگری از این دست اقدامات است.اما جنبشی که مارتین‌لوتر کینگ آن را رهبری کرد را می‌توان بزرگترین موفقیت سیاهان آمریکا در به دست آوردن حقوق برابر اجتماعی دانست. با این حال تظاهرات‌های مسالمت‌آمیز سال 1964 و نافرمانی مدنی همواره پیش‌زمینه‌ای از خشونت را در خود داشته‌اند؛ اقداماتی که همواره راه نجات سیاهان تلقی می‌شود.

منبع: فارس