دانشکده های علوم اجتماعی در 2 دانشگاه علامه طباطبایی و تهران در روزهای گذشته میزبان نشست های تخصصی با موضوع بررسی جامعه شناختی حضور گسترده ی مردم در مراسم تشییع «مرتضی پاشایی» خواننده ی موسیقی پاپ بودند.




گروه اجتماعی مشرق؛ مرگ پاشایی در 23 آبان ماه سبب شد جمعیتی انبوه و چشمگیر در مراسم تشییع جنازه ی او به خیابان ها بیایند؛ رخدادی که حیرت بسیاری از مردم عادی و صاحبنظران را برانگیخت و زیر عنوان «پدیده ی پاشایی» به موضوع بررسی های جامعه شناختی، مطالعات فرهنگی و ارتباطاتی تبدیل شد.

دانشکده ی علوم اجتماعی دانشگاه علامه روز دوشنبه 17 آذرماه 1393 میزبان نشستی تخصصی با عنوان «میزگرد تحلیل جامعه شناسی مرگ پاشایی» بود و دانشکده ی علوم اجتماعی دانشگاه تهران نیز فردای آن روز، میزبان نشستی با عنوان «پدیدارشناسی فرهنگی یک مرگ؛ بررسی جامعه شناختی پدیده درگذشت پاشایی» با حضور استادان و صاحبنظران حوزه ی جامعه شناسی و علوم اجتماعی بود؛ نشستی که از طرف «انجمن جامعه شناسی ایران» برگزار شد.


****نشست دانشگاه علامه طباطبایی


*** ناشناخته ماندن نیاز جوانان زمینه ساز شکاف نسلی


«سعید معیدفر» جامعه شناس و استاد بازنشسته ی دانشگاه تهران نخستین سخنران نشست دانشگاه علامه بود. وی با اشاره به حضور گسترده ی مردم و قشرهای مختلف در مراسم تشییع پیکر پاشایی گفت: مهم ترین بحث در این سوگ، غیرمترقبه بودن آن است و ما به همین دلیل نمی توانیم تحلیل خوب و دقیقی از آن داشته باشیم. امروز در سطح جامعه تغییری در سطح گروه های مرجع در جریان است و مردم به سمت شخصیت های فرهنگی و هنری می روند. پاشایی نیز چهره یی متعلق به دهه ی 60 است که در اوج جوانی به رغم موفقیت هایی که در زمینه ی موسیقی داشت، ناکام می شود و دنیا را ترک می کند.

این جامعه شناس با اشاره به مساله ی شکاف نسلی در ایران گفت: بحث شکاف نسلی در کشور ما چند سال است که مطرح شده است اما شاید کسی باور نداشت که چنین پدیده یی اتفاق می افتد. ما نسلی داریم که برآمده از انقلاب است و این نسل همچنان صدای بسیار بلندی دارد. این نسل می خواهد سبک زندگی، باورها و رفتارهایش را به گوش نسلی که بسته است برساند. این در حالی است که همچنان در برابر این نسل مقاومت شکل می گیرد.


*** شبکه های اجتماعی و افزایش محبوبیت هنرمندان

«هادی خانیکی» استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی از دیگر صاحبنظران حاضر در این نشست بود که پدیده ی مرگ پاشایی را از منظر گستردگی شبکه های اجتماعی مورد بررسی قرار داد. وی بحث خود را با عنوان «روایت در بستر شبکه» آغاز کرد و مرگ پاشایی را یک «فراواقعیت» دانست که مدت ها در ذهن بسیاری از کارشناسان خواهد ماند زیرا شکل گیری این پدیده موجب شد بسیاری از کارشناسان اجتماعی و مسوولان جامعه غافلگیر شوند.

وی یکی از مهمترین ویژگی های پدیده ی پاشایی را نقش شبکه های اجتماعی در گرد هم آوردن افراد عنوان کرد و گفت: هر چند پاشایی هنرمندی به نسبت محبوب و دارای طرفدارانی بود ولی ما نباید از نقش شبکه های اجتماعی و فضاهای مجازی در شکل گیری این پدیده چشم پوشی کنیم. بسیاری از کسانی که در این مراسم حضور داشتند پاشایی را نمی شناختند ولی حضور در شبکه های اجتماعی این احساس را به آنها داد که باید در این مراسم حضور یابند و دیده و شناخته شوند.

خانیکی در میان شبکه های گوناگون اجتماعی، «وایبر» پیام رسان تلفن همراه را موثرترین ابزار مجازی جذب مردم به حضور در مراسم تشییع پاشایی دانست و گفت: وایبر به خاطر ویژگی های منحصر به فرد مانند ارسال فیلم و قطعه های موسیقی که دارد در جامعه ی ما پرطرفدار است و نقش پررنگی در شکل گیری این پدیده داشت.

استاد ارتباطات دانشگاه علامه در عین حال بیماری سرطان پاشایی را یکی دیگر از دلایل برجسته شدن وی در جامعه دانست و گفت: اگر ما فقط بر نقش شبکه های اجتماعی در محبوبیت پاشایی تکیه کنیم، باید هر هفته منتظر یک پاشایی در جامعه باشیم؛ این در حالی است که باید اعتراف کرد بیماری سرطان وی که امروز به یک مساله ی اجتماعی برای جامعه ی ما تبدیل شده نیز عاملی مکمل در شکل گیری این پدیده بودند.

جمع شدن برخی تضادها در شخصیت پاشایی یکی دیگر از موضوع هایی بود که خانیکی از آن به عنوان محرکی برای شکل گیری پدیده ی پاشایی یاد کرد. به گفته ی این استاد دانشگاه، از یک طرف خانواده ی پاشایی یک خانواده مذهبی و پدر او مداح بود و از سوی دیگر خود پاشایی ویژگی های یک خواننده ی پاپ امروزی و شخصیتی جوان پسند داشت.


*** مرگ پاشایی به مثابه ی یک حیرت

«محمد امین قانعی راد» رییس انجمن جامعه شناسی ایران یکی دیگر از سخنرانان حاضر در این نشست بود. قانعی راد با یادآوری برخی مراسم های تشییع چند صد هزارنفری قبل و بعد از انقلاب گفت: مردم ایران از لحاظ فرهنگی مردمانی عاطفی هستند که معمولا در سوگ افراد بزرگ همیشه نهایت احترام را به فرد دارند و مصداق این سخن من حضور گسترده ی مردم در تشییع جنازه ی «آیت الله بروجردی» مرجع تقلید برجسته، «غلامرضا تختی» قهرمان کشتی جهان و المپیک و یکی از خوانندگان زن در سال های قبل از انقلاب است. در مورد پاشایی نیز حضور مردم در مقابل بیمارستان محل بستری خواننده ی پاپ (بیمارستان بهمن) و انتشار فیلم هایی از آخرین لحظات زندگی وی موجب شد که مردم بیشتر نسبت به مرگ وی حساس شوند.

قانعی راد در ادامه ی سخنان خود نقدی را به تحلیل معیدفر در زمینه ی شکاف نسلی وارد کرد و گفت: اینکه ادعا کنیم شکاف نسلی تنها به وسیله ی گوش دادن به موسیقی و تفکر خاصی در جامعه ایجاد می شود از اساس غلط است زیرا در جامعه ی ما برخی از جوانان با پاشایی آشنایی نداشتند و در برابر، بسیاری از بزرگسالان و پدران و مادران آهنگ های این خواننده ی پاپ را گوش می دادند.

این جامعه شناس با اشاره به حیرت و تعجب بوجود آمده از حضور گسترده ی مردم در تشییع پیکر پاشایی گفت: این حیرت برای کسانی پیش آمد که پاشایی را نمی شناختند؛ سیاستمداران کشور، مدیران آموزشی، معلمان، رسانه ی ملی و بسیاری از پدر و مادرها از جمعیت بیش از حد انتظار حاضر در مراسم تشییع پاشایی حیرت کردند و در برابر، کسانی که با او آشنا بودند از این حیرت برکنار بودند.

رییس انجمن جامعه شناسی با تاکید بر این که پدیده ی سوگ پاشایی «شکاف آگاهی» یا «حفره ی آگاهی» در جامعه ی ایران را نشان داد، تصریح کرد: شکاف آگاهی از یک سو بین مسوولان و عموم مردم و در سوی دیگر بین جوانان و مسن ترها رخ داده است که البته این مساله به معنی تفاوت در ارزش هایشان نیست.

قانعی راد در نشست دانشگاه تهران نیز ضمن بازگویی همین تحلیل به نگرانی یی اشاره کرد که بر اثر همسنجی حضور شهروندان در مراسم تشییع پاشایی با مراسم دیگر چهره های شناخته شده ی فرهنگی، علمی و نیز سیاسی کشور بروز یافته است. به گفته ی این جامعه شناس، وقتی که ما ویژگی های اخلاق مداری، عاطفی بودن و ... مردم را دلیل حضور گسترده ی آنان در مراسم تشییع پاشایی قلمداد می کنیم این پرسش مطرح می شود که چرا همین ویژگی ها در مورد شخصیت ها و چهره های برجسته ی دیگر آشکار نمی شود.


*** مرگ پاشایی، نه حیرت برانگیز بلکه فرصت بود


در ادامه ی این نشست، «ابوتراب طالبی» عضو هیات علمی دانشگاه علامه در سخنرانی خود گفت: به دلیل حاکمیت نگاه های ساختارگرایانه یی که در ذهن و ضمیر جامعه شناختی ما نشسته است، نمی توانیم برخی واقعیت های اجتماعی را راحت هضم کنیم و به دنبال این هستیم که با انگاره ی شکاف نسلی این پدیده را تحلیل کنیم؛ از این رو موضوع را وارد حوزه ی سیاست می کنیم.

طالبی در ادامه ی انتقاد از تحلیل کسانی که شکاف نسلی را دلیل حضور مردم در مرگ پاشایی می دانند، اظهار کرد: شرکت تمام قشرهای جامعه در مراسم سوگواری مرحوم پاشایی، نشانه هایی از نبود شکاف نسلی و ارزشی در جامعه ی ایران است.

عضو هیات علمی دانشگاه علامه با اشاره به سخنان قانعی راد مبنی بر حیرت انگیز بودن پدیده ی پاشایی گفت: اتفاقات بعد از مرگ پاشایی برای جامعه ی ما حیرت نیست بلکه یک فرصت است که باید آن را با دیده ی واقع بینانه نگاه کنیم.


*** «فرهنگ سلبریتی» در جامعه در حال شکل گرفتن است


چرایی محبوبیت پاشایی و حضور چشمگیر مردم در تشییع جنازه ی وی یکی از مهمترین محورهای سخنان «وحید شالچی» جامعه شناس و عضو هیات علمی دانشکده ی علوم اجتماعی دانشگاه علامه بود.

شالچی در ابتدای سخنانش گفت: شاید روزانه ده ها آلبوم در سطح دنیا تولید می شود ولی به یقین نمی توان گفت که همه ی آنها محبوب و موفق می شوند؛ زیرا در هنر یک گیرایی خاص وجود دارد که باید مورد قبول مخاطبان واقع شود.

او با انتقاد از آنچه شناخت سطحی برخی کارشناسان و مسوولان از پدیده های اجتماعی خواند، گفت: یکی از مهمترین بحث هایی که در مرگ پاشایی مورد کم توجهی قرار گرفته است، گسترش فرهنگ سلبریتی (افراد محبوب و پرطرفدار در جوامع مانند هنرمندان، خوانندگان و فوتبالیست های مطرح) بود.

به گفته ی شالچی، فرهنگ سلبریتی در جامعه ی ایرانی روندی شتابنده دارد و بر مبنای آن و بدون توجه به فضیلت واقعی افراد، در مورد آنان ارزشگذاری صورت می گیرد؛ مساله یی که بر بستر برخی منافع اقتصادی به واقعیتی انکارناپذیر تبدیل شده است.

وی ادامه داد: ما به زندگی روزمره ی خود توجهی بایسته نداریم. آنجا که معنای زندگی اجتماعی خلق می شود، ساختارها بازبینی و بازسازی می شوند. یعنی زندگی روزمره را نمی شناسیم. اگر به زندگی روزمره وارد شویم موسیقی و نقش آن را می توانیم ببینیم.

شالچی تاکید کرد: امروزه موسیقی بخشی جدایی ناپذیر از زندگی جوان ایرانی است و این جوانان بسیاری از آرزوها و رویاهای خود را در عمق موسیقی می بییند. همچنین سبک جدید زندگی بدون حضور موسیقی در ایران امکان ندارد.

در ادامه، استادان جامعه شناسی حاضر در این نشست به برخی پرسش های حاضران پاسخ گفتند.


****نشست دانشگاه تهران


*** حضور در مراسم پاشایی اقدامی خودانگیخته بود


جلایی پور عضو هیات علمی دانشگاه تهران اولین سخنران نشست تخصصی انجمن جامعه شناسی بود که در دانشگاه تهران برگزار شد. وی ضمن اشاره به نقش شبکه های اجتماعی در جمع کردن مردم در مراسم تشییع پاشایی، این حضور را خودانگیخته خواند.

وی در بیان چرایی حضور گسترده ی مردم در مراسم تشییع پاشایی گفت: تغیرات اجتماعی فراگیر جامعه ناشی از گسترش آموزش و رسانه های عمومی، ستاره بودن پاشایی در موسیقی پاپ و پرطرفدار بودن این موسیقی، حضور در برنامه های صدا و سیما و همسانی ویژگی های شخصیتی خواننده ی پاپ با شرکت کنندگان در مراسم وی، چهار عامل و محرک برای حضور مردم در مراسم مرگ پاشایی بود.

وی در ادامه به سه عامل مکمل دیگر در حضور گسترده ی مردم در مراسم پاشایی اشاره کرد و گفت: نخستین عامل تمام کننده یی که موجب شد مردم و قشرهای مختلف به صورت گسترده در این مراسم حضور یابند، اجازه ی دولت برای این حضور بود؛ زیرا اگر دولت با این مساله به صورت علنی مخالفت می کرد ما هیچ وقت شاهد این امر نبودیم.

وی دومین عامل مکمل را ترکیبی بودن پوشش رسانه یی مرگ پاشایی دانست که هم صدا و سیما و هم شبکه های اجتماعی به طور همزمان بدان پرداختند. جلایی پور، سومین عامل مکمل را میل برخی افراد به دیده شدن قلمداد کرد که از این فرصت برای نشان دادن خود استفاده کردند.


*** نوقبیله گرایی در مرگ پاشایی


«محمد سعید ذکایی» عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی دیگر سخنران نشست انجمن جامعه شناسی، مرگ پاشایی و حضور مردم در مراسم درگذشت وی را یک کنش اجتماعی دانست که در حوزه ی فرهنگی شکل گرفت و نمی توان برای آن یک تبیین سیاسی ارایه کرد.

به گفته این جامعه شناس، در این مراسم ما شاهد بودیم انواع آیین های سوگواری از سنتی گرفته تا نوین شکل گرفت و تجربه ی پاشایی بیانگر انواعی از مشارکت عاطفی، مشارکت دیجیتال، معاشرت پذیری مدرن، تاکید بر نوع خاصی از سبک زندگی و دعوت به چارچوب های اخلاقی جدید بود.


*** مراسم پاشایی، گونه یی از یک تخطی کارناوالی

«محمود شهابی» عضو هیات علمی دانشگاه علامه نیز در ادامه ی این نشست، مراسم پاشایی را یک نوع «تخطی کارناوالی» در جامعه دانست و گفت: ما می توانیم مصداق این تخطی را در گردهمایی های خیابانی مربوط به انتخابات ریاست جمهوری یا راهیابی ایران به جام جهانی ببینیم. تخطی کارناوالی مرگ پاشایی یک نوع تخطی عمومی بود که نوعی دهن کجی به ساختارهای سنتی را نشان داد.

شهابی افزود: یکی از مهمترین زمینه های شگل گیری کارناوال پاشایی، تغییر در نگرش جوانان و عوض شدن سبک زندگی است که موجب شکل گیری گروه های زیر زمینی و پنهان در جامعه شده است.

وی بی اعتنایی بزرگسالان و مسوولان نسبت به نیازهای نسل جوان را یکی از مهترین و ابتدایی ترین دلایل شکل گیری تخطی های کارناوالی دانست.

مدرس دانشگاه علامه در ادامه با اشاره به انکار خواسته های نسل نو در سبک های زندگی جدید تصریح کرد: در مراسم تشییع پاشایی یک بغض کارناوالی همراه با تحقیرشدگی ترکید. ما در برابر گسترش خواست های جدید تا زمانی که سیاست حزبی منسجم نداشته باشیم و به سوی جامعه ی مدنی حرکت نکنیم، باید منتظر ظهور چند باره ی پدیده هایی مانند پدیده ی مرحوم پاشایی باشیم.

شهابی با اشاره به برخی ویژگی های تخطی های کارناوالی، از آن به عنوان سوپاپ اطمینانی برای نظام های سیاسی یاد کرد که نباید از آن هراسان بود زیرا می تواند کارکردهایی مثبت و فرصت هایی نیز برای این نظام ها در بر داشته باشد.


*** فرهنگ نوظهور در برابر فرهنگ های غالب و رسوب یافته


«نعمت الله فاضلی» مدرس علوم اجتماعی دانشگاه علامه نیز یکی دیگر از سخنرانان حاضر در این همایش بود که پدیده ی پاشایی را نتیجه ی شکلی از فرهنگ در حال ظهور ایرانی دانست که نیازمند واکاوی و توجه بیشتر است.

وی گفت: ما باید برای بررسی پدیده ی پاشایی، سه پاشایی را مورد بررسی قرار دهیم. یک پاشایی به معنای خواننده و آواز خوان پاپ؛ پاشایی دوم کسی است که آواز خواند و تشییع شد که این 2 پاشایی نخست حکایت از یک امر فرهنگی و اجتماعی دارند. پاشایی سوم، کسی است که هم تشییع، هم تفسیر و هم به یک دلالت سیاسی تبدیل شد و مهمترین بحث ما، پدیده شدن پاشایی سوم است.

وی با یادآوری سه پارادایم در تفسیر مرگ پاشایی، گفت: پارادایم اول که یک پارادایم سنتی است سعی دارد از مرگ پاشایی نوعی بازتولید سنت های ایرانی را صورت دهد و خوانشی معمول را از مرگ و پدیده ی وی ارایه دهد. پارادایم دوم در تفسیر پدیده ی پاشایی پارادایم انتقادی است که تفسیری متفاوت با پارادایم اول را ارایه می کند و با خوانشی دیگرگون آن را یک جنبش اجتماعی در برابر تفکر و ارزش های غالب می داند.

این جامعه شناس با انتقاد از 2 پارادایم نخست به پارادایم سومی اشاره کرد که به نظر وی بهترین خوانش را می توان به وسیله ی آن از مرگ پاشایی داشت. فاضلی بر مبنای پارادایم سوم و در انتقاد از پارادایم نخست این پرسش را مطرح کرد که اگر این حادثه یک امر طبیعی و معمول است، چرا در مرگ دیگر چهره های عرصه ی ورزش، هنر و موسیقی رخدادی این چنین شکل نمی گیرد؟

وی در انتقاد از مفسران پارادایم دوم هم گفت: کسانی که مرگ پاشایی را یک جنبش می دانند به نظرم یک کار باطل انجام می دهند؛ زیرا هر جنبشی دارای یک آرمان است که بر محور آن اهداف خود را پیش می برد؛ این در حالی است که پدیده ی پاشایی دال مرکزی و آرمانی خاصی ندارد. همچنین در هیچکدام از پلاکاردهای شرکت کنندگان در مراسم پاشایی هیچ نمودی از اعتراض وجود نداشت که بتوان از آن تفسیری انتقادی کرد.

مدرس دانشگاه علامه طباطبایی برای ترسیم پارادایم سوم با اشاره به مفهوم قبیله گرایی جدید، بر ویژگی های زندگی در کلانشهرها پرداخت و گفت: یکی از مهمترین لازمه های زندگی کلانشهری نیاز به تعاملات است که امروزه به خاطر رواج فردگرایی افراطی در جامعه به حاشیه رفته است. در فضای کنونی و بر مبنای ویژگی های زندگی کلانشهری، افراد در پی فاصله گرفتن موقت و هر از چندگاه از فردگرایی خود و نوعی ملاقات گذرا و کم هزینه با یکدیگر هستند؛ حضور در جمع هایی که به رغم پاسخ گویی به این نوع ملاقات ها و با هم بودن ها، تنهایی کلانشهری ما را تضمین می کند.

فاضلی در ادامه ی بحث خود با عنوان «سه پاشایی، سه پارادایم و سه فرهنگ» گفت: در زمان حاضر سه فرهنگ در جامعه ی ما وجود دارد. نخست فرهنگ سنتی که می توان از آن زیر عنوان فرهنگ رسوب کرده یاد کرد؛ دومین فرهنگ، فرهنگ غالب است که ما در ایران باید آن را فرهنگ حکومتی تعریف کنیم و سومین نوع فرهنگ، فرهنگ در حال ظهور است که با 2 فرهنگ یاد شده تفاوت زیادی دارد. این فرهنگ هنوز به صورت رسمی و در زمان حاضر از سوی فرهنگ حکومتی به رسمیت شناخته نشده ولی ممکن است در دهه های دیگر شاهد آن باشیم که در جامعه به صورت گسترده بروز پیدا کند. وی پدیده ی مرگ پاشایی را نمودی از تلاش فرهنگ نوظهور برای رقابت با انواع دیگر فرهنگ ها برشمرد.


*** حضور جوانان دهه ی 60، دهن کجی به فرد گرایی لجام گسیخته بود


«مهدی منتظر قائم» عضو هیات علمی دانشگاه تهران، دیگر سخنران نشست انجمن جامعه شناسی ایران درباره ی پدیدار شناسی مرگ پاشایی بود. وی در توصیف این خواننده گفت: وی یک ستاره ی در حال ظهور و تثبیت بود که هنوز به پایان راه نرسیده بود. در مقایسه با دیگر ستارگان، وی یک ستاره ی پاک بود و از این رو، از هر قشری طرفدار داشت. نکته یی که در تحلیل های دیگر سخنرانان کمتر بدان پرداخته شده این است که پاشایی یک قربانی بود؛ قربانی سرطان یعنی بیماری که در سال های اخیر گسترش بسیاری یافته است. ما در سال های اخیر یاد گرفته ایم با قربانیان سرطان، قربانیان حوادث جاده یی و ... همدری کنیم و آنان را قربانیان سیستمیک بدانیم، البته نه سیستم به معنای دولت و حاکمیت بلکه بالاتر از آن یعنی قدرت.

منتظر قائم ادامه داد: پدیده ی پاشایی متعلق به متولدان دهه ی 60 یعنی کسانی است که حدود 30 سال سن دارند؛ کسانی که ویژگی اصلی آنان سیاست زدگی است که نتیجه ی سرخوردگی از سیاست فردگرا و نیز جمع گرای ملی است. این پدیده نه فقط نشانگر یک جنبش بلکه چند جنبش در زیر پوست جامعه است.

به گفته ی این مدرس دانشگاه تهران، نسل نو می خواهد فرصت زیست بیابد. این نسل عواطف را به رسمیت می شناسد. در برابر، عقلانیت های برآمده از ایدیولوژی ها را بر نمی تابد و به معنای ساده می گوید من می خواهم زندگی کنم.

منظر قائم ادامه داد: تا وقتی که ما بخواهیم انسان را از طریق مفاهیم سیاسی رایج و سنتی تفسیر کنیم و تا زمانی که شهروند را در ادبیات پست مدرن مورد بررسی قرار ندهیم نمی توانیم پدیده ی پاشایی را به درستی تفسیر کنیم. این حوادث فرار از فردیت های افراطی را نمایش می دهد. جامعه ی ما به دنبال لحظاتی است که فردگرایی را در پیوند با برخی جمع ها قرار دهد. فرد می خواهد از چنین فرصت هایی برای پیوند هویت خود با یک خاطره ی جمعی سود ببرد. بدین ترتیب در این نوع گردهمایی ها صلح طلبی و آرامش طلبی وجود دارد.

این مدرس جامعه شناسی افزود: دولت ما همچنان به دنبال حمایت از ارزش های مدرن مربوط به عصر دولت های جدید است در حالی که جامعه به سمت فضای پست مدرن حرکت می کند. از این رو جامعه از وضعیتی که خود را درگیر بازی های سیاسی ببیند توبه می کند و نمود این توبه، رخداد پدیده ی پاشایی است.


*** پدیده ی پاشایی نمود سیاست زدایی

اما خبرسازترین و حاشیه دارترین بخش نشست انجمن جامعه شناسی، سخنرانی «یوسفعلی اباذری» مدرس جامعه شناسی دانشگاه تهران بود. وی انتقادهای تندی را متوجه پاشایی و هواداران وی کرد.

اباذری سخنان خود را اینگونه آغاز کرد: صدا و سیمای ما در همین هفته های اخیر مستندی را پخش کرد که نشان از مرگ استان سیستان و بلوچستان داشت. تمرکز و توجه مردم، رسانه ها و جامعه شناسان بر مرگ پاشایی در حالی صورت می گیرد که یک استان کشور در حال نابود شدن است و صدایی از کسی بر نمی آید.

اباذری ادامه داد: وقتی از پاشایی به عنوان یک خواننده سخن می گوییم از موسیقی او سخن می گوییم. من با استناد به سخنان یک موسیقی شناس برجسته می گویم پاشایی خواننده یی متعلق به مبتذلترین سبک موسیقی یعنی پاپ بود که در آن سبک نیز پیش پا افتاده ترین شعرها و آهنگ ها را با صدایی «فالش» (خارج از دستگاه) می خواند.

اباذری دلیل اصلی شکل گیری پدیده ی پاشایی را سیاست زدایی دانست که نمود آن میدان دادن به افراد غیر نخبه همچون ورزشکاران، بازیگران، خوانندگان و ... در امور سیاسی است. به گفته ی این مدرس دانشگاه، در سال های اخیر هم حاکمیت و هم مردم دچار ترسی متقابل از یکدیگر شده اند. از این رو هم مردم و هم حاکمیت به سمت سیاست زدایی حرکت می کنند و در این فضا شخصی چون پاشایی به یک اسطوره و نماد تمرکز بر امور غیر سیاسی تبدیل می شود.

این سخنان اباذری و انتقاد بسیار شدید وی از موسیقی، هواداران و تشییع کنندگان پاشایی سبب شد تا این نشست در فضایی هیجانی و اعلان اعتراض برخی شرکت کنندگان به پایان برسد.
منبع: ایرنا