به گزارش مشرق، پادشاه عربستان بنابر اعلام خود سعودیها 91 سال عمر کرده است و در آخرین روز سال 2014 دربار این کشور خبر داد که ملک عبدالله برای معاینه راهی بیمارستان شده اما دو روز بعد با اصلاح مطلب پیشین اعلام شد که ملک عبدالله از التهاب ریوی رنج میبرد و دچار ذات الریه شده است.
در چنین شرایطی گمانه زنیهای متعددی در رسانهها مطرح میشود، برخی از احتمال مرگ وی و برخی از سپرده شدن امور کشور به ولیعهد خبر دادهاند اما در این میان نکته قابل توجه این است که چرا فرایند جابجایی قدرت در عربستان(به قدرت رسیدن ولیعهدها بجای پادشاهان) که همواره به شکل آرامی انجام میشده اینبار از نگاه ناظران تنش آمیز به نظر خواهد آمد.
بیماری ولیعهد
جدای از عدم حضور شخص پادشاه برای نظارت بر روند انتقالی چه به علت مرگ و چه به علت ابتلا به بیماری صعب العلاج، ابتلای پادشاه به بیماری میتواند بسایر نگران کننده باشد چراکه شاهزاده سلمان بن عبدالعزیز شاهزاده 78 ساله که خودش به کهولت سن مبتلا است درحالی گزینه اصلی جانشینی است که بسیاری از ناظران از ابتلایوئلیعهد به آلزایمر و زوال عقل خبر میدهند.
در همین زمینه روزنامه الشعب الجدید چاپ قاهره گزارش داده که سایمون هندرسون کارشناس مرکز تحقیقاتی واشنگتن نوشته که ولیعهد سلمان فاقد تمرکز لازم برای حضور در جلسات است و پس از مدت کوتاهی تمرکز ذهنی خود را از دست میدهد
اختلافات درباره شخص و سمت جانشین ولیعهد
پادشاه عربستان در 27 مارس 2014 شاهزاده «مقرن بن عبد العزیز» را به عنوان جانشین ولی ولیعهد منصوب کرد که در صورتی که کشور به طور همزمان بدون پادشاه و ولیعهد قرار گرفت، این شاهزاده زمام امور را بدست بگیرد.این در شرایطی است که شاهزاده بدون داشتن رای قاطع در شورای بیعت که ساختار طراحی شده برای انتخاب ولیعهد در عربستان است به این سمت دست یافته و از سوی دیگر این سمت در نگاه بسیاری از شاهزادهها و اعضای خانواده سلطنتی سمتی ساختگی است.
همچنین شاهزادههای شاخه سدیری برگزیده شدن فرزند کوچکتر ملک عبدالعزیز بنیان گذار رژیم سلطنتی به عنوان جانشین ولیعهد را تاکتیکی برای دور نگه داشتن احمد بن عبدالعزیز برادر بزرگتر مقرن میدانند تا از این طریق فرزندان خود ملک عبدالله به ویژه متعب بن عبدالعزیز که ریاست گارد سلطنتی را برعهده دارد بتواند به جایگاه معاون دوم نخست وزیر و همچنین ولی ولیعهد بعدی عربستان دست پیدا کند و همزمان جایگاه خانواده سدیریها در برابر شاخه الشمریها که شاخه فرزندان ملک عبدالله است، تضعیف شود.
به حاشیه رانده شدن شورای بیعت
شورای بیعت سازوکاری بود که در سال 2006 به دستور پادشاه و با حضور بسیاری از اعضای تاثیر گذار خانواده سلطنتی طراحی شد تا وظیفه انتخاب ولی العهد را برعهده بگیرد. از همان ابتدا این مسئله بحثی گسترده را درپی داشته است، به طوری که برخی شاهزادهها این شورا را صوری و بدون کارکرد می دانند. در همین زمینه شاهزاده سیف بن سعود برادرزاده پادشاه عدم استفاده شورای بیعت در ماجرای انتخاب مقرن را در صفحه توئیتر خود علنی کرد.
«مجتهد»، فعال توئیتری عربستانی که هویت وی مجهول و به انتشار اخبار محرمانه خاندان آل سعود مشهور است، نیز شورای بیعت را وسیلهای برای مشروعیت بخشی اقدامات پادشاه عنوان کرده است تا از این طریق بتواند شاهزاده متعب پسر ملک عبدالله را از مسیر مقرن به ولیعهدی نزدیک کند.
آشکار شدن اختلافات درونی خانواده سلطنتی
اختلافات در درون خانواده سلطنتی در گذشته به صورت سری بود ولی در شرایط کنونی رسانههای جهان نسبت به تحولات عربستان دارای حساسیت بالایی هستند، ماجرای دختران پادشاه که در بند هستند، همچنین جدایی برخی از اعضای این خانواده از رژیم حاکم، انتقادات شاهزادهها از یکدیگر از جمله انتقاد شاهزاده سعود از شورای بیعت و «خالد التویجری» رئیس دربار عربستان و رد و بدل شدن برخی پیامها توسط شاهزادهها علیه یکدیگر در شبکههای اجتماعی نمونههایی از علنی شدن اختلافات در خانواده سلطنتی است که پنهان بودن اختلافات در آن امری سنتی است.
درگیری میان جناحهای خانواده سلطنتی
درگیری آشکاری میان دو جناح قدرت در جریان است که در یک سو جناح پادشاه با هدایت خالد التویجری رئیس دربار قرار دارد که هدف به قدرت رساندن شاهزاده متعب بن عبدالله از مسیر مقرن بن عبدالعزیز پس از مرگ یا دور شدن سلمان بن عبدالعزیز از قدرت به دلیل بیماری را در سر میپروراند. در همین راستا ملک عبدالله با تعیین فرزندانش و افراد نزدیک به خودش در سمتهای کلیدی تلاش دارد تا این زمینه را فراهم کند.
از جمله این انتصابها، گماردن پسرش عبدالعزیز بن عبدالله به عنوان معاون وزیر امور خارجه، همچنین انتصاب مشعل و ترکی دو پسر دیگرش به عنوان امرای مکه(پایتخت دینی) و ریاض(پایتخت سیاسی) عربستان و همچنین تبدیل گارد سلطنتی به ریاست فرزندش متعب به وزارتخانه در راستای تضعیف وزارت دفاع تحت ریاست سلمان بن عبدالعزیز و فرزندانش؛ این اقدامات در واقع در راستای تضعیف جناح سدیریها در هیئت حاکمه عربستان سعودی بوده است. انتصاب خالد بن بندر به عنوان رئیس دستگاه اطلاعاتی که از نزدیکان به جناح ملک عبدالله پادشاه است هم در همین راستا قابل تحلیل است.
در سوی مقابل جناح سدیری که رهبریاش با ولیعهد سلمان است و چهره اثر گذار آن احمد بن عبدالعزیز وزیر کشور برکنار شده عربستان است که نفوذ قابل توجهی در میان خانواده سلطنتی و قبایل عربستانی دارد و همچنین محمد بن سلمان و محمد بن نایف وزیر کشور فعلی هستند که روابط خوبی هم با کشورهای غربی دارند.
جناح سدیری برنامه خود را بیشتر بر این امر متمرکز کرده که ولیعهد در مقابل تغییرات طراحی شده توسط پادشاه مقاومت کند و به دنبال این است تا موقعیت مقرن بن عبدالعزیز را به سود احمد بن عبدالعزیز تغییر دهند.
نگرانی آمریکا و غرب از روند جابجایی قدرت در عربستان
آمریکا به طور سنتی به دلیل نفوذ کم در دسته بندیهای موجود در خانواده سلطنتی و همچنین نگرانی از عواقب دخالتش در روند جابجایی قدرت در عربستان از دخالت در این زمینه پرهیز میکره اما شرایط فعلی برخلاف گذشته میتواند پتانسیل وقوع بحران را داشته باشد. آمریکا نیاز دارد تا فرایند انتقالی به سرعت طی شود و این در شرایطی است که به خانواده سلطنتی در این زمینه اعتماد ندارد.
آمریکا از سوی دیگر با توجه به شرایط منطقه و قدرت گیری گروه داعش بیش از پیش نسبت به تحولات در عربستان نگرانی دارد، همچنین عربستان نقش مهمی در بازار انرژی دارد . از همین رو واشنگتن تلاش می کند تا دو جناح سدیری و ملک عبدالله را به یکدیگر نزدیک کند و دو سفر «متعب بن عبد الله» و«محمد بن نایف» به عنوان دو چهره تاثیر گذار دو جناح مذکور به واشنگتن در ماههای اخیر در همین راستا قابل تحلیل است و حتی شنیدهها حاکی از آن است که در نشست میان پادشاه عربستان با باراک اوباما در سال 2014 در ریاض هم بحثهایی در این زمینه میان دو طرف انجام گرفته است.