کد خبر 379443
تاریخ انتشار: ۱۱ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۰:۳۱

هرکس مسئول طناب ها بود کسی از دیوار بالا می رفت و کارتن را روی بلندگو می گذاشت کسی هم مأمور بود تا خبر ورود عراقی ها را بدهد با نزدیک شده سربازان عراقی، مسئول طناب ها، طناب را کشیده و کارتن روی زمین می افتاد!

گروه جهاد و مقاومت مشرق: چند ماه از اسارت من گذشت که عراقی ها در هر آسایشگاه یک بلند گو نصب کردند که از عصر، برنامه رادیو پخش می کرد، شروع برنامه با تلاوت قرآن کریم بود، هرچند یک بار سرباز عراقی با صدای ناهنجار می خواند و تنها سوره یوسف را بلد بود اما قابل تحمل بود. پس از تلاوت قرآن اخبار سانسور شده به زبان فارسی پخش می شد و بین خبرها ترانه های مبتذل و محرک پخش می شد که بچه ها را عذاب می داد!

تنها عکس العملی که می توانستیم انجام دهیم این بود که یک کارتن به اندازه بلندگو تهیه کنیم و داخل آن را پر از تکه های پتو و حوله کنیم و آن را با چند طناب روی بلندگو ببندیم که صدای بلندگو را کمتر بشنویم! با این کار صدای کمتری در آسایگاه پخش می شد و بچه ها به کارهای خود می رسیدند، ضمن اینکه صدای بلندگو تا ۱۱ شب ادامه داشت.

هرکس مسئول طناب ها بود کسی از دیوار بالا می رفت و کارتن را روی بلندگو می گذاشت کسی هم مأمور بود تا خبر ورود عراقی ها را بدهد با نزدیک شده سربازان عراقی، مسئول طناب ها، طناب را کشیده و کارتن روی زمین می افتاد! با این کار کمتر عذاب بلندگو را می کشیدیم، تا اینکه پس از مدتی بچه ها به مسئول آسایشگاه پیشنهاد دادند که از قاری جهانی استفاده شود و فقط قاری عراقی نخواند.

این پیشنهاد با استقبال مسئولین اردوگاه مواجه شد و از شر قاری عراقی خلاص شدیم تا این که در شب های جمعه رادیو عراق برنامه ای تهیه کرده بودند به این منوال که ابتدا سخنرانی های مسئولین ایرانی را با تمسخر پخش کرده و به مسخره می گرفتند! با این حال هنگام پخش سخنرانی مسئولین ایرانی پای بلندگو جمع می شدند و سراپا گوش می شدند. گزارش سربازان عراقی به مسئولین اردوگاه باعث شد تا این برنامه دیگر پخش نگردد.

بخشی از خاطرات سرهنگ پاسدار گشتاسب رستمی /سایت جامع آزادگان