به گزارش مشرق، از آغاز "فتنه شام" تا همین امروز، در بخشهای مختلف خبری رسانه ملی، روایت اوضاع و احوال دمشق، حلب، حمص، ادلب، درعا، حما و جای جای سوریه را بیش از همه از او شنیدهایم. حدود دو سال و نیم پیش، در روزهایی مهمان «نسیم» شد که تقریبا سراسر سوریه در آتش جنگ نیابتی بزرگی میسوخت که تروریستهای داعش و جبهه النصره و ... به نیابت از ائتلاف غربی - عربی به راه انداخته بودند. اکنون در زمستان ۹۳ در حالی میزبان او می شویم که سوریه تا حدود زیادی از بحران عبور کرده و به اذعان بسیاری از ناظران بینالمللی، طرح تغییر نظام سیاسی سوریه از طریق جنگ کاملا شکست خورده است. "حسن شمشادی" گفتنیهای زیاد و نگفتنیهای بیشتری داشت. حاصل گفتگوی صمیمانه و بیش از دو ساعته ما با وی پیش روی شماست.
مهمترین فرازهای گفتگو:
* آقای شمشادی! خوشحالیم که یک بار دیگر در خدمت شما هستیم. سوریه نسبت به بار قبل که مهمان ما بودید یعنی اوائل سال ۹۱ بطور کلی چه تغییراتی داشته؟ آیا از بحران عبور کرده است؟
- اگر دقیقاً بخواهم بگویم، یک ماه و۱۱ روز دیگر، بحران سوریه چهار ساله میشود. همانطور که کلی سوال پرسیدید، میخواهم جواب سوال اولتان را کلی بدهم.
بحران سوریه از روزی که شروع شد به اسم "انقلاب مردم سوریه" در رسانههای عربی و غربی به آن پرداخته شد. نشانهها و فکتهایی که رسانههای مختلف درباره تظاهرات در سوریه ارائه میدادند، میخواستند آنطور برداشت شود که این تظاهرات ادامه انقلابهای مردمی در کشورهای تونس، مصر، لیبی، یمن و بحرین است. البته به بحرین آنچنان پرداخته نمیشد. این تعبیر را خیلی دوست دارم که از طریق رسانهها موج را ایجاد کردند، موجسواری کردند و از موجسواریشان فیلم گرفتند و موجسواریهایشان را با گستردگی زیاد در شبکههایشان نشان میدادند.
همانطور که میدانید، تظاهرات مردمی یا در ظاهر "مخالفتهای مردمی" ابتدا در چند منطقه سوریه آغاز شد. در درعا، جنوب حمص، در مناطق مرکزی سوریه و بعد در دمشق، و خیلی زود این تظاهرات به خشونت و درگیری کشیده شد و به سمتی رفت که بعد از مدتی عملاً شاهد ورود گروههای مسلح سازماندهی شده به سوریه بودیم. هر چه که گذشت بیشتر دستشان رو شد که به دنبال چه هستند و برای چه آمدند. در جلسه دو سال گذشته که خدمت شما دوستان بودیم یادآور شده بودم که اینها آمدند و خیلی تبلیغ کردند و باد در غبغبه انداختند که قضیه سوریه در چند هفته تمام خواهد شد؛ رئیس جمهور و نظام سوریه ساقط میشود و تشکیلات دیگری سر و کار خواهد آمد. گفتههایی که منتشر کردند به فراوانی در اینترنت موجود است. چند هفته گذشت و موفق نشدند. گفتند شش ماه و باز هم موفق نشدند. گفتند یک سال و هیچ تغییری صورت نگرفت و الآن در آستانه پایان چهارمین سال بحران سوریه هستیم و بحمد الله باز هم موفق نشدند.
مهمترین فرازهای گفتگو:
* آقای شمشادی! خوشحالیم که یک بار دیگر در خدمت شما هستیم. سوریه نسبت به بار قبل که مهمان ما بودید یعنی اوائل سال ۹۱ بطور کلی چه تغییراتی داشته؟ آیا از بحران عبور کرده است؟
- اگر دقیقاً بخواهم بگویم، یک ماه و۱۱ روز دیگر، بحران سوریه چهار ساله میشود. همانطور که کلی سوال پرسیدید، میخواهم جواب سوال اولتان را کلی بدهم.
بحران سوریه از روزی که شروع شد به اسم "انقلاب مردم سوریه" در رسانههای عربی و غربی به آن پرداخته شد. نشانهها و فکتهایی که رسانههای مختلف درباره تظاهرات در سوریه ارائه میدادند، میخواستند آنطور برداشت شود که این تظاهرات ادامه انقلابهای مردمی در کشورهای تونس، مصر، لیبی، یمن و بحرین است. البته به بحرین آنچنان پرداخته نمیشد. این تعبیر را خیلی دوست دارم که از طریق رسانهها موج را ایجاد کردند، موجسواری کردند و از موجسواریشان فیلم گرفتند و موجسواریهایشان را با گستردگی زیاد در شبکههایشان نشان میدادند.
همانطور که میدانید، تظاهرات مردمی یا در ظاهر "مخالفتهای مردمی" ابتدا در چند منطقه سوریه آغاز شد. در درعا، جنوب حمص، در مناطق مرکزی سوریه و بعد در دمشق، و خیلی زود این تظاهرات به خشونت و درگیری کشیده شد و به سمتی رفت که بعد از مدتی عملاً شاهد ورود گروههای مسلح سازماندهی شده به سوریه بودیم. هر چه که گذشت بیشتر دستشان رو شد که به دنبال چه هستند و برای چه آمدند. در جلسه دو سال گذشته که خدمت شما دوستان بودیم یادآور شده بودم که اینها آمدند و خیلی تبلیغ کردند و باد در غبغبه انداختند که قضیه سوریه در چند هفته تمام خواهد شد؛ رئیس جمهور و نظام سوریه ساقط میشود و تشکیلات دیگری سر و کار خواهد آمد. گفتههایی که منتشر کردند به فراوانی در اینترنت موجود است. چند هفته گذشت و موفق نشدند. گفتند شش ماه و باز هم موفق نشدند. گفتند یک سال و هیچ تغییری صورت نگرفت و الآن در آستانه پایان چهارمین سال بحران سوریه هستیم و بحمد الله باز هم موفق نشدند.
بطور خلاصه وضعیت میدانی در در ۱۴ استان سوریه به این صورت است: مناطقی در اشغال تروریستها و گروههای مسلح است که مهمترین آنها استان الرقه است که الآن ظاهرا به پایتخت "خلافت اسلامی" ابوبکر خودخوانده داعشی تبدیل شده است. تقریباً میشود گفت صد در صد رقه در اختیارشان است در مناطق دیگر نیز حدود نیمی از استان حلب و شمال این استان در اختیارشان است؛ بخش عمدهای از استان دیر الزور، مناطقی در استان حمص و حما، مناطقی در درعا در قنیطره(مرز با سرزمینهای اشغالی) و در مناطقی در حومه دمشق که به صورت نقطهای حضور دارند. طی دو سال اخیر تغییرات بسیار سریعی در خصوص تحولات میدانی اتفاق افتاده؛ مناطقی را گروههای تروریستی اشغال کردند که ارتش سوریه، نیروی مردمی و نیروهای مقاومت به سرعت این مناطق را آزاد کردند و برخی از مناطق نیز پس از اشغال همچنان تحت تصرف این گروهها است. یک تعبیر زیبایی را بشار اسد چند ماه پیش در گفتگویی با یک رسانه غربی به کار برد، خبرنگار پرسید: الان وضعیت سوریه چطور است؟ بشار اسد در پاسخ گفت ما در وضعیت بسیار خوبی هستیم اما به حالت "کرّ و فرّ" این وضعیت برای ما صد در صد نیست و در وضعیتی هستیم که در برخی مناطق پیشروی داریم و تروریستها را شکست میدهیم و در برخی مناطق نیز آنها پیشروی دارند و ما عقبنشینی میکنیم. حمایتهایی که از گروههای تروریستی در سوریه شده است و همچنان نیز ادامه دارد طبیعتاً مبارزه و شکست آنان را با مشکلاتی مواجه ساخته است؛ زیرا بسیاری از مناطقی که تروریستها اشغال کردهاند، مناطقی مسکونی و شهری است و جنگ پارتیزانی در میان است و مسلما پاکسازی این مناطق به دلیل وجود غیرنظامیان بسیار سخت است؛ کارشناسان نظامی هم میگویند که سختترین جنگها جنگ شهری است. به همین دلیل نظام سوریه و به طور مشخص بشار اسد و دیگر دولتمردان این کشور دستور دادهاند که نیروهای ارتش سعی کنند تا در مناطق حضور غیرنظامیان کمترین تلفات را از مردم داشته باشند و این موضوع کار را دشوار کرده است. یکی از بهترین مشاورههایی که نظام جمهوری اسلامی ایران در چهارسال گذشته به نظام سوریه داده است روش برخورد با تروریستها در مناطق غیرنظامی است تا از این طریق کمترین تلفات مردمی در جنگ به جا بماند و این به اذعان بسیاری از شخصیتهای سوری یکی از بهترین مشورتها و توصیههایی است که ایران به دولت سوریه ارائه داده است. در غیر این صورت ارتش سوریه میتوانست این مناطق را بوسیله حملات هوایی و توپخانهای بسیار سریعتر پاکسازی کند ولی دو فاکتور حضور غیرنظامیان و زندگی زیرزمینی تروریستها که از طریق حفر تونلهای طولانی به آن دست پیدا کردهاند، مبارزه در این مناطق دشوار است. گاهی شاهد بودیم که برخی از مناطق به شدت بمباران موشکباران میشوند و تصور میشود که درگر کسی در آن منطقه نیست ولی به محض ورود نیروهای ارتش، تروریستها از طریق منافذ زیرزمینی ایجاد شده خارج میشدند و به مقابله میپرداختند.
عملاً بعد از گذشت حدود چهارسال از تحولات سوریه کشورهای غربی و حامیان تروریستها به این نتیجه رسیدند که دولت سوریه با عملیات نظامی و با حمایتهایی که از گروههای تروریستی میکنند سرنگون نخواهد شد و به این موضوع در تمام جلسات خصوصی و غیرخصوصی خود اعتراف دارند و همه جا بیان کردند و الآن به دنبال راهکاری آبرومندانه برای برون رفت از وضعیت کنونی هستند و می خواهند طرحی را ارائه دهند که نظام سوریه در آن بطور صددرصدی حضور نداشته باشد زیرا اگر دولت سوریه ابقا شود، شکست صددرصدی برای آنها خواهد بود و از سوی دیگر میدانند که توانایی براندازی دولت سوریه را ندارند لذا به دنبال راه حلی میانه هستند.
بطور کلی وضعیت این چنین است که طبق روال چند سال گذشته در سوریه هم زندگی هست هم جنگ، هم ناامنی هست هم امینت. دانشگاه هست، تعطیلی هست، آوارگی هست، مراسم عروسی و جشن و شادی و پایکوبی هست، تشییع جنازه هست، کار سیاسی فرهنگی و اقتصادی هست همه چیز در کنار هم هست در جاهای مختلف و در سطح و عمق مختلف وجود دارد.
* وضعیت پایتخت سوریه چگونه است؟ دمشق در سالهای بحران کانون ناامنیها و انفجارهای متعدد بود. از جمله انفجار ساختمان امنیت ملی. میخواهیم بدانیم در حال حاضر چگونه است؟ وضعیت زینبیه در حال حاضر به چه شکلی است؟
- بگذارید یک یادآوری کلی از وضعیت پایتخت داشته باشم، به طور مشخص در ماههای مرداد و شهریور ۹۱ سختترین، خطرناکترین و وحشتناکترین روزها پایتخت سوریه بود. زمانی که گروههای تروریستی از همه جهت به سمت مرکز دمشق حمله کردند، یعنی اینطور نبود که از یک جبهه وارد شوند. از جبهههای مختلف و در تمام حومه دمشق حضور داشتند و به مرکز شهر حمله میکردند. در بسیاری از خبرها کلمه "ریف دمشق" به گوشتان خورده است، این ریف دمشق در حقیقت همان حومه دمشق است اما با این تفاوت که در برخی از مواقع مسافتهای ۵۰ کیلومتری هم جزئی از حومه دمشق محسوب میشود و این مناطق برای خود اداره و شهرداری جداگانهای دارد. حمله تروریستها از ریف دمشق به سمت مرکز به جایی رسید که حتی خود دفتر کار و منزل آقای بشار اسد را که در مرکز شهر دمشق قرار دارد با آرپیجی و خمپاره هدف قرار میدادند. البته به دلیل امنیت بالای این منطقه، تروریستها توانایی ایستادن یا مقاومت در این مناطق را نداشتند و بعد از انجام حمله متواری میشدند ولی میخواهم به پیشرفت گروههای تروریستی در دمشق اشاره کنم. که در این مرحله ارتش و نیروهای مقاومت ایستادگی کردند و از سقوط پایتخت جلوگیری شد. در این میان شبکههایی مانند العربیه و الجزیره یک هفته تمام اعلام میکردند که دمشق سقوط کرده، بشار فرار و ارتش سقوط کرد و ما در آن زمان بسیار تلاش کردیم که با تهیه گزارشهای متعدد نشان دهیم که زندگی همچنان در دمشق جاری است و تمام شایعات شبکههای عربی درباره دمشق کذب است.
در یک مقطع زمانی، تروریستها توانستند مناطقی از حومه دمشق را اشغال کنند و ارتش توانست در یک بازه زمانی مشخص بسیاری از این مناطق را آزاد کند. در آن زمان بحث ناظران اتحادیه عرب شکل گرفت و گروه ناظران وارد دمشق شد. میشود گفت طرح ناظران اتحادیه عرب یک فریب برای دولت سوریه بود؛ ناظران گفتند اگر میخواهید که ما بیاییم شما باید نیروهای ارتش را از مناطق حضور ما خارج کنید تا اقدامات میانجیگری را انجام دهیم. دولت سوریه با حسن نیت این اقدام را پذیرفت و به ارتش دستور عقبنشینی داد ولی در مقابل گروههای تروریستی تحت پوشش ناظران اتحادیه عرب اقدام به پیشروی در مناطق تحت تسلط ارتش کردند و مناطقی که دست ارتش سوریه بود را هم گرفتند و از آن به بعد بو که دولت سوریه با هیچ طرح صلحی که عقبنشینی ارتش را شامل شود موافقت نکرد و اعلام کرد؛ نیروهای ارتش در مناطق تحت تسلط باقی خواهند ماند و ما مذاکرات را پیگیری میکنیم. در حال حاضر مناطقی که به طور مشخص در آنان درگیری وجود دارد شامل دوما، جوبر، زملکا، نیمی از داریا و سقبا است. در حال حاضر عملیات ارتش سوریه یک تمرکز اساسی گرفته تا به صورت منطقه به منطقه حومه دمشق را پاکسازی کنند و خطر حملات خمپارهای به دمشق را از بین ببرند و درحال حاضر این تمرکز در منطقه جوبر است. البته تروریستها آنقدر استحکامات و زندگی زیرزمینی دارند که هر چقدر هم مناطق را بمباران کنند شکست آنها کار سختی است. امنیت دمشق مدتها است یعنی نزدیک به یکسال است که تأمین شده. بسیاری از از پستهای بازرسی که داخل شهر وجود داشت برچیده شده و خیلی از خیابانهایی که نزدیک دو سال برای جلوگیری از عبور خودروهای بمبگذاری شده بسته بود، بازگشایی شده است. البته هنوز از مناطقی که دست افراد مسلح است و هر چند وقت یکبار خمپارهای به سمت بعضی از مناطق شهری شلیک میشود.
در مورد حرم حضرت زینب(س) میشود گفت که در ۱۴ ماه گذشته تقریباً در امنیت کامل بوده به جز روز تاسوعای امسال که ۹ خمپاره به سمت حرم شلیک شد. تاسوعای سال گذشته ارتش سوریه عملیاتی را در منطقه حجیره انجام دادند که باعث عقبنشینی سه کیلومتری تروریستها و پایان دسترسی آنان به حرم حضرت زینب(س) شد زیرا تروریستها پیش از این هر زمان که میخواستند می توانستند حرم را هدف قرار دهند. حرم حضرت رقیه(س) هم در مرکز شهر و در بافت قدیمی شهر قرار گرفته و تروریستها به خود حرم تا کنون دسترسی پیدا نکردهاند زیرا حضور نیروهای مدافع حرم و مقاومت در آنجا بسیار قوی است و تنها چند بار حرم حضرت رقیه را با خمپاره هدف قرار دادند که تنها یک بار به پشت بام حرم برخورد کرد و در چندین بار دیگر به اطراف حرم اصابت کرده و به خود حرم آسیبی نرسیده است.
* اربعین امسال خبر داشتیم که وضعیت امنیتی زینبیه بسیار خوب بود و «نسیم» خبری به نقل از خبرنگارمان در سوریه مبنی بر حضور میلیونی عزاداران در مراسم پیاده روی اربعین امسال منتشر کرد. لطفاً در این زمینه توضیح دهید.
- البته در سوریه تاکنون چیزی به نام پیاده روی روز اربعین به سمت حرم حضرت زینب(س) شبیه عراق وجود نداشته ولی اربعین امسال برای اولین بار حضور باشکوهی را در حرم حضرت زینب(س) شاهد بودیم در مراسم امسال گرچه پنج نفر شهید شدند ولی با تمام مشکلات مراسم بسیار با شکوهی هم در حرم حضرت زینب(س) و هم در حرم حضرت رقیه(س) برگزار شد. بسیاری از سوریها، عراقیها و لبنانیها حضور داشتند؛ حتی من کاروانی از پاکستان دیدم و یک سری از ایرانیها حضور داشتند. برخی از شخصیتهای اهل سنت هم در مراسم حضور داشتند؛ در نهایت مراسم امسال به نسبت سالهای گذشته بسیار با شکوه بود.
* وضعیت مخالفان به چه شکلی است؟ قبلاً ارتش آزاد بود و بعد النصره آمد و بعد داعش اضافه شد. لطفاً توضیح دهید.
- مخالفان سوری را باید به دو دسته تقسیم کرد یک دسته مخالف سیاسی هستند که از ابتدای تحولات سوریه موضع سیاسی اتخاذ کردند و دسته دوم نیز از روز اول اسلحه دست گرفتند. دسته دوم در ابتدا اعلام کردند که ما تعدادی از نظامیان فراری از ارتش سوریه هستیم که البته در مورد قسمتی از مخالفان این موضوع صدق میکرد. اما این افراد پوشش و ویترینی بودند که با آنها مصاحبه میکردند و فیلم میگرفتند ولی زمانی که شما به زیر مجموعه این افراد نگاه میکردید، همه کسانی بودند که میتوانستند سلاح حمل کنند از جمله دزد، قاچاقچی و کسانی که با نظام مشکل داشتند که به اسم ارتش آزاد شکل گرفتند. در مملکتی که بحران پیش بیاید دیگر هر چهار پنج نفری که بتوانند اسلحه دست بگیرند اعلام موجودیت کرده و گروه مخصوص خود را شکل میدهند و یک پرچم دست میگیرند؛ الآن طبق بررسیهایی که انجام شده، بیش از ۱۰۰ گروه مسلح در سوریه وجود دارد و اعضای این گروهها از چند ده نفر شروع میشوند تا چند ده هزار نفر که الآن قویترین آنها داعش است و بعد از آن "جبهه النصره" و بعد گروههای دیگر مثل "جیش المجاهدین" و غیره، شاید الآن ضعیفترین گروه مسلح در سوریه ارتش آزاد است. بسیار جالب است که گروههایی مانند داعش و جبهه النصره در مناطق مختلف با هم درگیرند یعنی در منطقهای داعش با جبهه النصره درگیر است و در منطقهای دیگر جبهه النصره و ارتش آزاد درگیر هستند. در مجموع میتوان گفت تمام گروههای مسلح در سوریه با یکدیگر درگیر هستند ولی با شدت و ضعفهای مختلف و تمام این درگیریها بر سر منافع است. به معنای دیگر درگیری بر سر وسعت نفوذ، غنائمی که به دست میآید، احیاناً منابع نفت و گازی که وجود دارد یا قاچاقی که میتواند از طریق این مناطق انجام شود؛ در برخی مناطق جنسهای چند برابر قیمتی که به مردم میفروشند، صادراتی که از آنجا میتوانند غیر قانونی داشته باشند. و یا درگیری بر سر مناطق مرزی است زیرا از این طریق میتوانند راحتتر به جذب نیرو یا اخذ اموال خارجی بپردازند یا نفت و گاز بفروشند. این گروهها غیر از آنکه با یکدیگر در مناطق مختلف درگیر هستند به صورت بسیار دقیق و سازماندهی شده سرکردهها و اعضای یکدیگر را ترور میکنند و از همدیگر گروگان میگیرند و گروگانها را برای آزاد کردن نیروهایی خود که توسط گروههای اسیر شدهاند استفاده میکنند. میتوان گفت درگیری این گروهها با یکدیگر در نهایت به نفع دولت سوریه است.
* ضریب نفوذ گروههای تروریستی در میان مردم چقدر تغییر داشته است؟ شاهد بودیم که در ابتدای بحران سوریه، گروهها از ظرفیت منفی که در بخشهایی از جامعه سوریه علیه دولت وجود داشت، چه فرقهای و چه مذهبی، اینها استفاده کردند و روی موج سوار شدند. در حال حاضر این موج هست یا خیر؟
- به نکته خوبی اشاره کردید زمانی که گروهها شروع به فعالیت کردند و آن موج را به وجود آوردند از همان ظرفیتها و مشکلات پیدا و پنهانی که در آن دولت سوریه وجود داشت و مشکلات پنهان ۳۰ الی ۴۰ سالهای که روی هم جمع شده بود؛ یا به تعبیر رهبر معظم انقلاب "مطالبات اجتماعی مردم سوریه" و از قومیتگرایی و مذهبگرایی مردم استفاده کردند و سوار موج شدند. در ابتدای بحران این روند رو به رشد بود، یعنی هر چقدر که میگذشت اقبال عمومی بخشهایی از مردم سمت مخالفان افزایش مییافت، این موضوع تا یک مرحلهای ادامه داشت و آن مرحله آغاز عملیات مسلحانه بود و وقتی که عملیات مسلحانه شروع شد روند اقبال مردمی به حالت ایستا درآمد و از زمانی که این گروهها خشونتها علیه مردم را آغاز کردند، اقبال مردم نسبت به آنان شروع به ریزش کرد و هر چه گروهها خشنتر میشدند این ریزش بیشتر شد. زمانی که به سنی، مسیحی، دروزی، کرد، عرب و شیعه رحم نکردند، ریزش بیشتر شد. حتی این گروهها به خودشان هم رحم نکردند و هر چه که گذشت این ریزش بیشتر شد.
حدود ۹ ماه تا یک سال، قبل از انتخابات ریاست جمهوری سوریه که خرداد ماه امسال انجام شد؛ در مصاحبهای دیگر از من پرسیده شد که اگر انتخابات در سوریه تحت نظارت سازمان ملل برگزار شود، بشار اسد رأی میآورد؟ من پاسخ دادم: بله، بشار اسد بین ۶۰ تا ۷۰ درصد رأی میآورد و گفتم: بسیاری از مردم سوریه ممکن است با دولت یا نظام سوریه اختلافی داشته باشند ولی دوستدار شخص بشار اسد هستند. در حال حاضر بسیاری از کسانی که به تعبیر ما با حمایت از تروریستها به جمعیت سیاه تبدیل شدند با دیدن اقدامات تروریستی این گروهها به جمعیت خاکستری تبدیل شده و رفته رفته به جمعیت سفید و طرفدار بشار اسد مبدل شدند. البته این موضوع به این معنا نیست که صد در صد مردم سوریه با بشار اسد موافق هستند زیرا این دروغ است و همانطور که در ابتدای بحران سوریه نمیتوانستید بگویید که همه مردم سوریه علیه بشار اسد هستند؛ ولی به جرأت میشود گفت: بیش از ۶۵ تا ۷۰ درصد مردم سوریه خود بشار اسد را دوست دارند و میخواهند تا وی در قدرت باقی بماند. این درصد از مردم به دلیل اقدامات تروریستی گروههای مسلح و از سوی دیگر چون میدانند که اصلاحطلب تر از بشار اسد در سوریه وجود ندارد به آن رأی دادند. با وجود آنکه گروههای مخالف بشار اسد ادعا کردند که وی به روسیه فرار کرده ویا در کشتی روسی در طرطوس حضور دارد دیدید که با اقتدار نه تنها فرار نکرد بلکه همین اخیرا در خط مقدم درگیریها در منطقه جوبر حضور یافت و با نظامیان سوری غذا خورد، در حالی که دشمن در چند صد متری وی قرار داشت. بشار اسد حتی یک روز هم فرار نکرد و در دفترش در دمشق بود.
* آیا در این سالهای بحران مصاحبهای با بشار اشد داشته اید؟
خیر. بارها درخواست کردیم که از یک روز از زندگی بشار اسد فیلمی تهیه کنیم ولی موافقت نکردند و حتی درخواست کردیم که مصاحبهای اختصاصی داشته باشیم ولی دولت سوریه ترجیحش این است که با رسانههایی گفتگو شود که مخاطب آنها اطلاعات دقیقی از سوریه ندارد و یا تحت تأثیر دروغ پراکنی شبکههای غربی قرار گرفته باشند که این موضوع طبیعی است. ما درخواست کردیم ولی عذرخواهی کردند و گفتند تا به حال ۱۴ درخواست از شبکههای مختلف داشتهایم ولی همه را رد کردیم. تمایلی به این موضوع نداشتند.
* وضعیت مناطقی که در آنها میان ارتش و گروه های مسلح مصالحه صورت گرفته، به چه صورت است؟ آیا تهدیدی از این مناطق دمشق یا دیگر شهرها را تهدید میکند؟ وضعیت تأمین امنیت این مناطق به چه صورت است؟ آیا ارتش به صورت صد در صدی در این مناطق وجود دارد یا تأمین امنیت بین گروهها تقسیم شده است؟
- مناطقی که از طریق آنها دمشق تهدید میشود، شامل مناطقی که در آنان مصالحه انجام شده نیست، بلکه مناطقی است که همچنان در اختیار گروههای تروریستی است مانند منطقه "جوبر". مصالحه در مناطق حومه دمشق یا دیگر شهرهای سوریه نکته ویژهای دارد. و آن این است که در زمان مصالحه گروههای مسلح مستقر در شهر در ضعیفترین حالت به سر میبردند. برای مثال ابتدا ارتش سوریه شهر مورد نظر را محاصره میکند و این محاصره قطعا باعث ایجاد فشار بر گروههای مسلح از سوی ساکنان آن منطقه میشود. آنقدر این محاصره به طول میانجامد تا خود مردم متقاضی میشوند که یا گروههای مسلح خارج شوند یا مصالحه با ارتش انجام شود. از سوی دیگر ارتش سوریه اعلام میکند اگر تا تاریخ معین شده توافقی صورت نگیرد، تبعات آن بر عهده خودتان خواهد بود. سپس بزرگان شهر برای جلوگیری از عملیات ارتش میانجیگری خود را شروع میکند تا به نتیجه مطلوب برسند. در حال حاضر سیاست دولت برای امن سازی پایتخت تنها اقدام نظامی نیست. چه بسا درگیری در بسیاری از مناطق حومه دمشق از طریق مصالحه پایان یافته است. البته در برخی مناطق سیاست مصالحه نفعی نداشته و این به دلیل تسلط چند گروه مسلح بر آن منطقه است برای مثال در یک منطقه داعش حضور دارد، جبهه النصره نیز هست، ارتش آزاد و جیش المجاهدین هم هستند، ایجاد توافق میان این چهار گروه و بعد از آن توافق آنان با دولت کار دشواری است. ولی در بسیاری از مناطق که تنها یک گروه حضور دارند سیاست مصالحه عملا امکان پذیر است.
پایه اصلی تمام مصالحهها چند شرط اساسی است. اول ارتش میگوید که ما به سمت شما حمله نمیکنیم و شما هم نباید گلولهای به سمت ما شلیک کنید، دوم گروههای مسلح باید تمام تمام سلاح سنگین خود را تحویل دهند، سوم، در ورودیهای مناطق ایست بازرسیهای مشترک برقرار میشود، چهارم اینکه میگویند شما اجازه دهید که مردمی که آواره شدند اگر میخواهند به خانههاشان برگردند و یا آنهایی که داخل این مناطق هستند اجازه خروج داشته باشند و پنجم اگر برق، آب و.. قطع باشد تا جایی که امکان پذیر باشد وصل میشود و امکان ورود کمکهای غذایی و دارویی سازمان ملل و مایحتاج عمومی مردم را فراهم میکنند.
* تعداد مخالفان و اعضای گروههای تروریستی در سوریه چقدر است؟
تاکنون کسی نتوانسته دقیق درباره تعداد نفرات مخالفان آمار دقیقی ارائه کند. زیرا تعداد افراد روی زمین را باید با افرادی که زیر زمین زندگی میکنند(تونلهای حفاری شده) جمع کرد ولی حدود یک سال و نیم گذشته یک مؤسسه تحقیقات دفاعی در لندن، تحقیقی را درباره شمار اعضای گروههای مخالف در سوریه منتشر کرد. این مؤسسه تحقیقاتی اعلام کرد؛ طبق بررسیهای دقیق انجام شده صد هزار نفر از ۸۳ کشور جهان در حال مبارزه با دولت سوریه هستند؛ در ادامه گزارش آمده بود از تمام کشورهای عربی به غیر از "جیبوتی" نفراتی در سوریه تحت پوشش گروههای مسلح حضور دارند و نام تمام کشورهای عربی از جمله عربستان، فلسطین، اندونزی، مالزی و را ذکر کرده بود و به نظر من این آمار قریب به یقین است. و تصور من این است که با اعلام برنامههایی که آمریکا برای آموزش و تسلیح گروههای مسلح به اصطلاح "معتدل" مخالف دولت سوریه روی میز قرار گرفته و قرار است در ترکیه، اردن، قطر و عربستان برگزار شود که تعداد این افراد ما بین ۱۰ الی ۱۵ هزار نفر خواهد بود؛ شمار مخالفان سوری بالاتر هم خواهد رفت از سوی دیگر خبرهایی منتشر شد که بر اساس آن، ماهانه هزار نفر به تروریستها در سوریه اضافه میشود و بدین معنا است که هرچه از آنها کشته میشود از آن طرف اضافه میشوند.
* ورود داعش به عراق چه تأثیری بر عملیات این گروه در سوریه داشت؛ آیا باعث تضعیف یا تقویت این گروه شد؟ در حال حاضر آیا این تضعیف یا تقویت ادامه دارد؟
- در ابتدای ورود داعش به عراق، هدف از آن قدرت نمایی بیشتر بود و آنان تبلیغ میکردند که ما در سوریه حضور داریم و در مدت زمان بسیار کوتاه توانستیم چندین استان عراق را نیز تصرف کنیم. در ابتدای ماجرا موضوع همین بود. ولی با گذشت زمان و پیشرویهای ارتش عراق و پاکسازی مناطقی که تحت تصرف داعش و پس از آن حمله بیثمر و طولانی به عین العرب یا کوبانی که در حال حاضر چندین ماه از درگیری در آن میگذرد باعث تخلیه قدرت داعش شد و دیگر موضوع بر وفق مراد آنها پیش نرفت. با این حال، وضعیت فعلی داعش نسبت به گذشته ارتقا داشت. ولی ابهت داعش با فرار اعضای آن از مناطق آزاد شده در عراق فرو ریخته و کمتر شده است.
* وضعیت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی سوریه بعد از انتخابات ۲۰۱۴ به چه صورت است؟
- از نظر سیاسی، با توجه به شکست گروههای مخالف و مسلح در اسقاط دولت سوریه و آغاز انتخابات ریاست جمهوری با مشارکت بالا و رأی بالایی که به بشار اسد به دست آورد؛ شکی وجود ندارد که در حال حاضر جایگاه بشار اسد و قدرت دولت سوریه بسیار افزایش داشته و یکی از نشانههای این موضوع تلاش گروههای مختلف سیاسی و جوامع بینالمللی برای به دست آوردن راهکار سیاسی برای برون رفت از بحران سوریه است. نماینده سازمان ملل در امور سوریه را برای ایجاد توافق به دمشق اعزام میکنند، از سوی دیگر روسیه طرح میدهد، یا مقامات ترکیه در سفر به ایران اعلام میکند که بحران سوریه باید از طریق سیاسی حل شود. در اصل تمام این تغییر سیاستها به دلیل نتایج انتخابات ریاست جمهوری است. پس از نظر سیاسی قدرتمندتر است. از نظر اقتصادی اگر بحران سوریه را ۴ سال در نظر بگیرم، دو سال ابتدایی بحران، دولت توانست بسیار عالی سکان کشور را حفظ کند؛ در حقیقت علیرغم همه فشارهایی که به سوریه تحمیل شد بسیار خوب ظاهر شدند. من بر کلمه "بسیار خوب" تأکید دارم زیرا ایران را در زمان جنگ تحمیلی شاهد بودیم که چگونه تحت فشار بود و دوسال اول جنگ ایران در مقایسه با مدت زمانی مشابه جنگ سوریه بسیار متفاوت بود. پس از گذشت دو سال و آغاز سال سوم وضعیت رفته رفته رو به وخامت رفت. و علت اصلی این موضوع قطع منابع درآمدی سوریه بود که بر دو قسمت بود. اولین و مهمترین آنها توریسم بود. سالانه هشت میلیون نفر توریست به سوریه سفر میکردند و درآمد عاید از این بخش سالانه میلیاردها دلار بود. ولی زمانی که کشور دچار بحران و جنگ میشود مخارج کشور بسیار افزایش میآبد. آمادهسازی ارتش، تهیه مهمات، مبارزه با تحریمهای بین المللی، تهیه مایحتاج مردم و غیره؛ لذا پس از گذشت دو سال وضعیت اقتصادی سوریه بسیار ضربه دید و رفته رفته با گذشت زمان این موضوع وخیمتر شد، به خصوص در یک سال اخیر که ارزش لیر سوریه در برابر دلار به یکباره سه برابر افت کرد و قیمت ما یحتاج مردم به سرعت بالا رفت.
از نظر فرهنگی، همچنان بسیاری از مراسمات فرهنگی مانند تئاتر و سینماها فعال هستند، دانشگاهها و مدارس فعالیت دارند و سمینارها و کنفرانسهای علمی، فرهنگی و مذهبی سوریه همچنان پابرجا است.
* در بحث فرهنگی بیشتر بر موضوع تقویت مقاومت در میان مردم تأکید کنیم، به طور منطقی زمانی که جنگ یا بحرانی در یک مملکت رخ میدهد یک فضای وحدت میان مردم آن کشور ایجاد میشود حتی اگر برخی از اقشار جامعه نسبت به موضوعاتی انتقاد داشته باشند، از این وحدت حمایت میکنند. آیا در سوریه چنین موضوعی رخ داد؟
- بخشی از مردم مخالف حکومت سوریه با دیدن اقدامات تروریستها از مخالفت با دولت سوریه دست برداشتند و به سمت بشار اسد مایل شدند. شاید در ابتدای تحولات سوریه تنها ۴۰ درصد مردم به طور صددرصد موافق نظام سوریه بودند؛ ۲۰ تا ۳۰ درصد خاکستری بودند و مابقی مردم به گروههای مخالف روی آوردند. برای مثال از جمعیت حدود ۱۲ درصدی علویهای سوریه حتی یک نفر هم به سمت مخالفان گرایش نداشت، از سوی دیگر تمام مسیحیان، جمعیت دروزیها، بخشی از کردها و شیعیانی که آمارشان کمتر از یک درصد کل جمعیت سوریه است و مهمترین آنها از جمعیت ۶۵ درصدی اهل تسنن سوریه، ۲۰ الی ۲۵ درصد از ابتدا از دولت سوریه حمایت میکردند و تا الان نیز به حمایت خود ادامه میدهند. اما مردمی که به به طرف گروههای مخالف گرایش پیدا کردند از آنها انتظار داشتند که اسلام واقعی را برای آنان به ارمغان بیاورند ولی پس از مشاهده جنایت این گروهها و اقدامات تروریستی آنان، به سمت دولت مایل شدند. در حال حاضر ما در شهدای ارتش سوریه، شهید علوی داریم، شیعه داریم مسیحی داریم، کُرد داریم، دروزی داریم، اهل سنت داریم و همانند خانوادههای شهدای ایران زمانی که به عیادتشان میرویم، همه میگویند که تا پایان ایستادگی میکنیم حتی اگر تمام اعضای خانوادههایمان کشته شوند به خاطر کشورمان مهم نیست و به شما اطمینان میدهم که این تنها شعار نیست.
* آیا در جنگ با داعش، تفاوتی میان سوریه و عراق وجود دارد؟
- در سوریه بُعد ملی میهنی بیشتر است. در عراق با توجه به فتوای آیت الله سیستانی و بسیج مردمی در این رساتا، بعد مذهبی بسیار پررنگ است.
* عملکرد رسانه ها در قبال بحران سوریه را چطور ارزیابی میکنید؟
- رسانههای سوریه در ابتدای تحولات این کشور بسیار ضعیف بودند و در حقیقت خط مشی مشخصی برای پوشش اخبار و سیر وقایع نداشتند. در ابتدای تحولات هر روز از شبکههای سوریه تصاویر تشییع دهها نفری کشته شدگان ارتش را نمایش میدادند. بعدها گروهی از مستشاران رسانهای توصیه کردند که پخش مکرر چنین تصاویری در شاریط جنگ، باعث تضعیف روحیه در میان مردم میشود. این توصیهها باعث تغییر رویکرد شد و نتیجه مثبتی داشت. اخیرا رسانههای سوریه برنامههایی را برای بازدید از خانواده شهدای ارتش و نیروهای مردمی تدارک دیدهاند که بسیار بر روحیه مردم و ایجاد وحدت تأثیر داشته است. بشار اسد نیز در رأس حامیان خانواده شهدای سوریه بود. در بسیاری از مواقع، بشار اسد بدون اطلاع قبلی به خانواده شهدا سر میزند و جویای وضعیت معیشتی آنان میشود. برای مثال، نزدیک به دو سال پیش تیراندازی در دانشگاه دمشق صورت گرفت که درپی آن دو نفر کشته و یک نفر نیز زخمی شد. بعدها بشار به همراه و همسر خود، نیمه شب به صورت سرزده و به دور از پوشش رسانهای به منزل فرد زخمی شده در آن حادثه رفتند.
در نهایت باید اعتراف کرد که وضع رسانههای سوریه نسبت به ابتدای بحران تفاوت بسیار زیادی داشته و تلاش رسانهها برای عادی نشان دادن وضعیت در سوریه بسیار مفید بوده.
* مردم سوریه به قناعت معروف هستند آیا این قناعت مردم در گذر از بحران فعلی تأثیری داشته است؟
- بله مردم سوریه انسانهای بسیار قانعی هستند برای مثال تصور کنید که یک کارمند لیسانسه با سابقه ده سال کار، متأهل و دارای چهار فرزند با خانه مستأجری و یک ماشین متوسط، تنها با ۴۰۰ دلار بسیار راحت زندگی میکنند و تفریحات خود را نیز به جا انجام میدهند. یا برای مثال تصور کنید در ۲۴ ساعت شبانه روز، در برخی مواقع ۲۰ ساعت برق قطع است. حتی تصور این شرایط برای ما دشوار است ولی شهروندان سوری بدون هیچ اعتراضی در این شریط زندگی میکنند. صفهای طولانی بنزین، کپسولهای گاز که هرکدام بیش از ۸۰ هزار تومان قیمت دارد و دیگر سختیهای زندگی برای آنها بی معنا است. روزی بود که محل سکونت من در دمشق حدود ۱۸ ساعت بدون برق، آب، گاز، گازوئیل و اینترنت بود؛ زمانی که برق وصل شد و من توانستم ارتباط برقرار کنم، همه فکر میکردند که اتفاقی برای من افتاده است.
* آیا مردم یا دولت کشورهای مجاور سوریه مانند لبنان و اردن، کمکهای انسان دوستانهای برای مردم سوریه ارسال میکنند؟
- ابتدای امر باید این موضوع را در نظر داشت که نظارت بر مرزهای مشترک این کشورها با سوریه بسیار زیاد است و دولتها نیز به دلیل فشارهای بین المللی چنین اقدامی را انجام نمیدهند و یا بالعکس، کمکها برای گروههای تروریستی داعش یا جبهه النصره ارسال میشود؛ البته به عنوان مثال در مرز لبنان، کمکهایی برای مردم سوریه ارسال میشود که آنچنان چشمگیر نیست.
* خبرهای منتشر شده حاکی از آن است که دولت سوریه در بسیاری از مناطق، به محض آزادسازی، فعالیت خود را برای بازسازی زیرساختها و یا بازسازی منازل مردم به منظور بازگشت آوارگان آغاز میکند.
- حقیقت این است که در بسیاری از مناطق چنین اقداماتی آغازشده است، در مناطق دیگر موضوع بازسازی به طور مقطعی انجام شد و در بعضی مناطق به دلیل مشکلات زیاد، توفیقی حاصل نشده است. دولت تاکنون در هیچ منطقهای، روند بازسازی را بطور کلی آغاز نکرده است و تنها به بازسازی زیرساختهایی مانند برق، آب و گاز و آن هم در حد توان پرداخته است. باید توجه داشت که مشکلات بسیار زیاد است و چنگ در برخی نقاط همچنان جریان دارد با این وجود دولت سوریه تا جایی که توان داشته باشد کوتاهی نمیکند.
نکته دیگر اینکه دولت سوریه هرگز میان شهروندان تبعیض قائل نمیشود و تا آنجا که بتواند سعی دارد تا مردمی را که از اقدامات گروههای تروریستی خسته شدهاند جذب کند. تظاهرات اخیر مردم استان حلب علیه گروههای تروریستی داعش و جبهه النصره موید این رویکرد است.
* آیا آمار دقیقی از میزان تسلط گروههای تروریستی یا دولت سوریه بر مناطق مختلف این کشور وجود دارد؟
در این موضوع دو دیدگاه وجود دارد؛ دیدگاه اول نظر مخالفین است؛ مخالفین ادعا دارند که ۷۰ تا ۸۰ درصد سوریه را در اختیار دارند و این موضوع "دروغ محض" است. دیدگاه دوم میگویند ۸۰ درصد خاک سوریه در اختیار آنان است که این موضوع هم صحت ندارد.
قبل از پرداختن به این موضوع باید بگویم که مساحت بسیار زیادی از سوریه را صحرا تشکیل میدهد و به دلیل خالی از سکنه بودن، این مناطق در حقیقت در حوزه نفوذ هیچیک از دو طرف نیست. ولی زمانی که تروریستها قصد داشته باشند حوزه نفوذ خود را بزرگ نشان دهند، این صحراها و مناطق خالی از سکنه را نیز به حوزه استحفاظی خود اضافه میکنند و و آن را با رنگ سیاه نشان میدهند. ولی در واقع تنها ۲۰ الی ۳۰ درصد مناطق مسکونی سوریه در اختیار مخالفان است. یک مثال دیگر میزنم؛ در حومه دمشق در بسیاری از مناطق مخالفان به صورت نقطهای حضور دارند ولی زمانی که میخواهند مناطق تحت تصرف خود را برای رسانهها تشریح کنند، این نقاط را به یکدیگر متصل کرده و یک منطقه بزرگ را به عنوان منطقه تحت تصرف خود مشخص میکنند. در صورتی که در تمام نقاط حومه دمشق، مخالفان در محاصره کامل ارتش به سر میبرند.
* آیا دولت سوریه توانایی اداره کشور با وضعیت اقتصادی فعلی را دارد؟
باید اعتراف کرد که مناطق نفتی تقریباً تحت سیطره مخالفان است، صنعت کشاورزی نیز تنها کفاف بازار داخلی را میدهد، همچنین صادرات و واردات به دلیل تیرگی روابط با کشورهای همسایه و همچنین تسلط تروریستها بر برخی از مرزها متوقف شده است. در حال حاضر کمکهای دوستان خارجی، توان مقاومت به سوریه داده است.
* آینده سوریه را چگونه ارزیابی میکنید؟
- برداشت من این است که پایان تروریسم و ناامنیها در سوریه طولانی خواهد بود و در کوتاه مدت و یا میان مدت، این کشور روی آرامش را نخواهد دید. در سال ۸۶ نیز همین گفته را درباره نا امنی در عراق اعلام کردم و گفتم: بیثباتی در عراق ادامه دار خواهد بود. علت اصلی این موضوع نیز، ریخته شدن خون در این کشورها است. جایی که خون ریخته میشود به این راحتیها روی آرامش نخواهد دید. درباره اوضاع سوریه یک موضوع دیگر نیز وجود دارد و آن وجود گروههای مسلحی است که در چهارسال گذشته وجود نداشتند. سومین علت موضوع انتقامگیری طایفهای در سوریه است و چهارمین عامل کشورهای حامی تروریسم در سوریه هستند زیرا این کشورها با وجود ادعاها درباره حمایت از راه حل سیاسی در سوریه، برای منافع خود همچنان به حمایت از تروریستها ادامه داده و آنها را همچون مار در آستین پرورش میدهند تا در روز مبادا از آنان استفاده کنند. برای مثال فرض کنید بعد از حل بحران، دولتی تشکیل شود که باب میل خارجیها نباشد یا بر سر انتخاب نخست وزیر، فلان نماینده، فلان استاندار به توافق نرسند، این گروهها دوباره فعال میشوند. علت آخر که از همه علل یاد شده بزرگتر است، این است که پدیدآورندگان تروریستها در منطقه و فرا منطقه و با تمام حمایتهای پیدا و پنهان که صهیونیستها از این گروهها داشته و میکنند؛ نه امیدوار به آرامش در سوریه هستند نه میخواهند که چنین اتفاقی رخ دهد. نه تنها برای سوریه بلکه نمیخواهند منطقه آرامش داشته باشد، این کشورها سوریه را ویران شده، درگیر یا بهتر بگویم "خود درگیر" میخواهند.
اما از نظر سیاسی برداشت من این است که اوضاع سیاسی سوریه خوب است و همه پدیدآورندگان بحران این کشور الآن در شرایطی هستند که خودشان متوجه شده و مطمئن هستند که نظام سوریه با زور اسلحه از بین نمیرود. آقای بشار اسد با زور اسلحه کنار نخواهد کرد چون حامیانشان اجازه نمیدهند هم حامیان داخلی و هم حامیان منطقهای. در حال حاضر کشورهای مسبب بحران سوریه به دنبال راهکاری سیاسی برای خارج شدن آبرومندانه از هستند اما میخواهند در صورت اعطای امتیازات، منافع خودشان را هم حفظ کنند.
اخیرا طرحی از سوی روسیه برای پایان بحران در سوریه ارائه شده است ولی با وجود آنکه مسکو یکی از متحدان اصلی دمشق به شمار میآید، طرح پیشنهادی تنها برای منافع داخلی روسیه است. به معنای دیگر روسیه پیشنهاد داده است، میانجیگری و ریش سفیدی در سوریه را در ازای لغو تحریمهای غربی علیه مسکو بر عهده میگیرد.
* سوالی که مطرح میشود این است که در صورت حل سیاسی بحران سوریه، صد هزار تروریستی که با وعدهها مختلف به سوریه آمدهاند چه میشوند؟
اینها همه مارهایی هستند که بعدها دامنگیر کشورهای حامی خواهند شد. به نظر شما چرا آمریکا اقدام به تشکیل ائتلافی برای مبارزه با این گروهها کرده و روزانه چند میلیون دلار صرف مبارزه با آنها میکند؟ اولین هدف از تشکیل این ائتلاف، باقی نگاه داشتن حضور فیزیکی در منطقه است. هدف دوم نابودی گروههای تروریستی است زیرا ترس از وجود این افراد روز به روز در غرب افزایش مییابد. تروریستها با تجربه شدهاند و به خونریزی عادت دارند؛ مغز آنان شستشو داده شده و شما تصور کنید این افراد قصد بازگشت به کشورهای خود را دارند. بارها هشدار داده بودیم که حمایت از تروریستها دامنگیر خودتان میشود. اکنون این انتحاریها میخواهند به خیابانهای آمریکا، انگلیس و آلمان بازگردند و بیکار نخواهند نشست و یکی یکی خودشان را منفجر میکنند.
کشورهای غربی ائتلاف را تحت پوشش حمله به داعش ایجاد کردهاند؛ داعشی که خودشان از آن حمایت کردند. ولی در اصل این ائتلاف ابزاری برای باز شدن دستشان به منظور حضور در منطقه است. آن پروازی که توسط جنگندههای آمریکایی بالا سر ما میچرخد فقط به دنبال هدف قرار دادن داعش نیست؛ هدفهای دیگری را نیز دنبال میکند. برخی اوقات ارتش عراق پیش میرود و جنگندههای آمریکایی برای داعش مهمات و سلاح پرتاب میکنند و بعد میگویند "ببخشید اشتباه شد"؛ در جایی دیگر نیروهای مردمی پیش میروند و مورد حمله جنگندههای آمریکایی قرار میگیرند و باز عذرخواهی می کنند. در ظاهر هدفشان مقابله با داعش است، اما در باطن جبهه مقابل را هدف قرار میدهند.
حالا این ائتلاف را آمریکا طوری با خودش همراه کرده که بگوید ایها الناس اینها همه از کشورهایتان رفتند و اگر برگدند خیابانهایتان یکی یکی میرود روی هوا! جمع شوید تا نابودشان کنیم اما به این راحتی جمع نمیشوند. این ناامنی هم گسترده است و هم توسعه یافتهتر خواهد شد.
* شما اشارهای به مقاومت اعتقادی یا ملی میهنی در سوریه داشتید؛ آیا در میان مخالفان نیز این چنین است به معنای دیگر آیا کسی از سر اعتقادات در سوریه میجنگد، یا تمام مخالفان به دنبال منافع هستند؟
- بستگی دارد، در میان صد هزار نفری که عضو گروههای تروریستی یا مخالفان هستند، بر حسب گروهها این موضوع فرق میکند. داعشیها بیشتر اعتقادی میجنگند؛ اعضای جبهه النصره ۵۰ - ۵۰ هستند. اعضای ارتش آزاد تنها به دنبال منافع خود هستند. مابقی گروهها نیز به دنبال منافع هستند. برای مثال در برخی از عملیاتها، ارتش سوریه را همراهی میکردیم. در مناطقی که در اختیار داعش یا جبهه النصره بوده شاهد بودیم که خیلی کم از جنازههایشان را باقی میگذارند. برای مثال سر اجساد را به وسیله نارنجک نابود میکردند یا بر چهره آنان اسید میریختند تا از شناسایی جلوگیری شود. در برخی مناطق دیگر شاهد بودیم که بسیاری از تروریستهای کشته شده، پای خود را به وسیله طناب بسته بودند تا از فرار خود جلوگیری کنند. این یعنی ما حاضریم بمیریم ولی عقب نشینی نکنیم یعنی اینها اعتقادی میجنگند. مبارزه با کسی که با اعتقاد میجنگد سخت است ولی مبارزه با فرد منفعت طلب بسیار آسان است.
* سهم جبهه مقاومت در سوریه چقدر است. آیا نگاه مردم سوریه به دخالت محور مقاومت در سوریه مثبت است آیا فکر میکنند مقاومت سوریه را نجات داده است؟
- ما در سوریه گروهی واقعبین داریم و گروهی ملی میهنی، در این موضوع واقعبینان عموماً میدانند که سوریه را مقاومت نگاه داشته، گروه ملی میهنی نیز نقش مقاومت در سوریه را منکر نمیشوند ولی معتقدند که ارتش سوریه بازیگر اصلی میدان است. عموم مردم سوریه دیدشان نسبت به مقاومت مثبت است و همه نسبت به جبهه مقاومت قدردان بودند و میدانند که نقش ایران پررنگتر از روسیه و چین بوده است.
* در مقاطعی شاهد مواضع و رفتارهایی از سوی برخی چهره ها یا جریانات فلسطینی در همراهی با مخالفان سوری بودیم. به نظر شما این مساله در حمایت سوریه از آرمان فلسطین تاثیری خواهد داشت؟
- خود آقای بشار اسد حدود سه یا چهار ماه پیش یک جایی سخنرانی کرد و گفت "ما همچنان در محور مقاومت هستیم، ما همچنان حامی گروههای مقاومت هستیم، ما همچنان حامی گروههای مقاومت فلسطینی هستیم اما بین مقاومت شریف و واقعی ضد اسرائیل و مقاومت دروغین و ظاهری تفاوت قائلیم". یعنی سوریه حامی مقاومت در نهایت خواهد ماند اما به تعبیر بشار اسد "مقاومت واقعی"
* به عنوان یک فعال رسانه ای چه نگاهی به عملکرد حرفه ای رسانه ای در بحران دارید؟
- متأسفانه رسانه های جریان مقاومت چه ایران چه غیر ایران در بحث خبرنگاری بحران و خبرنگاری جنگ دچار ضعف اطلاعات و آموزش هستند. در این زمینه نه آموزش دیدهایم و نه آموزش میدهیم و هر کسی که تجربهای دارد بعد از گذشت دورانی بازنشسته شده و خانه نشین میشود. هیچ فردی تجربیات خود را منتقل نمیکند. سرمایههای بسیار عظیمی در این زمینه داریم ولی الآن کسی حتی اسمشان را نمیداند. ما هنوز از خبرنگاران جبهه و جنگ دفاع مقدس بسیاری را در اختیار داریم ولی به جز یادآوری خاطرات آن دوران هیچ بهره دیگری از آنان نمیبریم یا از آنان تجربهای را مدون کنیم. خبرنگاری که زنده بماند و در بحران بیرون بیاید میتواند پیامی را برساند، عکس و تصویری را برساند. نه تهنها جنگ، اگر خدای ناکرده فردا روزی دوباره قصهای مثل فتنه ۸۸ پیش آمد، من و شمای خبرگار نباید مثل ۱۰ سال پیش عمل کنیم پس تجربه و بلوغ وعملکرد بهتر چه میشود؟
* در این چهار سال تلخترین خاطرهای که دارید و در مقابل شرینترین اگر در ذهنتان هست را بیان کنید؟ و آخرین باری که در معرض شهادت بودید چگونه فرار کردید؟
- خاطرات تلخ زیادی دارم همانطور هم خاطرات شیرین.
شاید تلخترینش شهادت هادی باغبانی، مستندساز ایرانی در حلب بود که خیلی برای من تلخ بود. با اینکه من خیلی با ایشان حشر و نشر نداشتیم. خودش به آن چیزی که میخواست رسید ولی برای من خیلی تلخ بود.
خاطره بسیار شیرین هم اینکه تاسوعای پارسال بود که ساعت ۶ صبح با ما تماس گرفتند و گفتند بیایید سمت زینبیه. اتفاقاً همکارم محمد عرفانی نیز آن موقع سوریه بود و با هم رفتیم. شب تاسوعا نیروهای مدافع حرم عملیات کرده بودند و تروریستها را پس از دو سال ایجاد نامنی در اطراف حرم، سه کیلومتر به عقب رانده بودند. در آن روز شهید محمودرضا بیضایی از دواطلبان مدافع حرم، پرچم یا اباالفضل را بجای پرچم النصره در نقاط تصرف شده بالا برد. وقتی به خیابانی که به علت ناامنی دو سال نمیتوانستیم رد شویم رسیدیم، همه با هم رو به روی حرم حضرت زینب سلام دادیم. اشک همه درآمده بود.
* در این سالها حتما بارها در معرض خطر بودید، خطرناکترین این لحظات را به یاد دارید؟
- یک بار در حلب در کمین افتادم که گزارش آن هم از تلویزیون پخش شد. از همه طرف شلیک میکردند، به همکارم گفته بودم که دوربینت یک سره روشن باشد و اصلا خاموش نکن. در آن روزها میگفتند که حلب سقوط کرده، ما از فرودگاه به سمت حلب میرفتیم که یک دفعه دیدیم از در و دیوار گلوله میبارد. از دو طرف جاده شلیک میکردند. ماشین جلویی و عقبی ما را زدند. تصویربردار ما سرش را پایین گرفته بود اما دوربین را میچرخاند و فیلم میگرفت من همانطور بدون هیچ تکانی نشسته بودم. به هر حال از آن معرکه گذشتیم، جلوتر پیاده شدیم، یک گاوداری بود، باز محاصرهمان کردند اما بخیر گذشت.
چند بار هم به ساختمان استانداری حلب که یک ساختمان ۱۳ طبقه و بلند در وسط شهر است رفتیم. استاندار را راضی کردیم که اجازه بدهد بالای پشت بام برویم. گفتند خیلی خطرناک است اما من گفتم ایرادی ندارد، وسعت شهر را میخواهم نشان بدهم. در حال خروج از دفتر استاندار در طبقه دوم که تک تیرانداز آنجا را از بیرون هدفگیری کرد ولی کسی آسیبی ندید. به هر صورت بالای پشت بام رفتیم، سه چهار نیروی امنیتی که با ما آمده بودند بالا، نشستند و به من هم میگفتند که بنشین، اما من اگر مینشستم نمیتوانستیم تصویر بگیرم، در حین تصویربرداری مدام تک تیرانداز به سمت ما نشانه میگرفت و از کنار گوشمان رد میشد.
* آیا احساس خستگی میکنید و دوست دارید زودتر به ایران برگردید؟
- احساس خستگی؟ دوست دارم بعد از سوریه به نیجریه بروم که مسلمانان مظلوم آن گرفتار تروریستهای بوکوحرام شدهاند.