به گزارش مشرق، حضور و نفوذ افراد مسلحِ مشکوک در برخی ولایتهای جنوبی افغانستان و احتمال منصوب بودن این افراد به گروه داعش به این پرسش میانجامد که نیت نهایی و مقصد اصلی این افراد کجاست و با پر رنگ شدن حضور آنان در بخشهایی از افغانستان چه اتفاقاتی در انتظار کشورهای منطقه خواهد بود.
احتمالات مرتبط به افغانستان
حضور افراد منتسب به داعش در ولایتهای جنوبی افغانستان نظیر«هلمند»، «پکتیکا»، «غزنی» و «زابل» نشان از آن دارد که این گروه (داعش)، مسیری را برای ورود و حضور خود در افغانستان انتخاب کرده که حدود 19 سال پیش، طالبان از همان مسیر و مجرا وارد این سرزمین شد.
با این توضیح طالبان نیز ابتدا در ولایتهای جنوبی افغانستان اعلام حضور کردند؛ مسیری که نهایت و سرانجام آن برای طالبان، حاکمیت 5 ساله و سپس تقدیر تلخ شکست و سرنوشت سربه نیستشدن بخش زیادی از طالبان و سقوط یکباره و غیرقابل پیشبینی برای این گروه بود.
روز گذشته، «ژنرال مرادعلی مراد» فرمانده عمومی نیروهای زمینی افغانستان در ارتباط با این مسئله اظهار داشت: گزارشهایی وجود دارد که گروه داعش در بخشهایی از جنوب این کشور از جمله ولایت هلمند رخنه کرده و با طالبان مسلح درگیر شده و بر آنان فشار وارد کردهاند که با آنان بیعت کنند و در درگیری که میان طالبان مسلح و نقاب پوشان موسوم به گروه داعش صورت گرفته، پرچم سفید را پایین نموده و پرچم سیاه را بالا کردهاند.»
این مقام امنیتی افغان ضمن اشاره به اینکه داعش با حضور در ولایات هلمند و زابل، در صدد نفوذ و ایجاد جبهه در شمال افغانستان هستند، تاکید کرد: در زمانی که نیروهای امنیتی افغان عهدهدار « دفاع مستقلانه» از افغانستان هستند، وجود و نفوذ داعش در برخی ولایتهای جنوبی این کشور باید جدی گرفته شود.
با درنظرداشت پیشبینی فرمانده عمومی نیروهای زمینی افغانستان، چنانچه داعش بتواند با استقرار در جنوب افغانستان بخشهایی از شمال این کشور را نیز به حوزه حضور خویش بیفزاید، در آن صورت داعش خواهد کوشید تا با جریانهای دارنده روحیه رادیکال و سرشت سلفی در کشورهای آسیای مرکزی، مانند جریان مذهبی «سلفیه» در تاجیکستان و «حزب التحریر» که در برخی از کشورهای آسیای مرکزی فعال است، ارتباط برقرار کرده و زمینهای برای تجمیع و تراکم تواناییهای افراط در سطح سرزمینهای آسیایی، مساعد و مهیا سازد.
اتفاقا یکی از ویژگیهای مشترک بین داعش و حزب التحریر این است که هر 2 در صدد احیای سیستم و سازوکارهای «خلافتی» است و این ویژگی مشترک میتواند بستر ایجاد پیوند پایداری بین این دو جریان را تمهید و تقویت کند.
در صورتی که داعش فعالیتهای خود را بیشتر به افغانستان متمرکز و متوجه سازد، در این صورت اتفاقات زیر قابل پیشبینی است.
جابجایی طالبان و داعش
«جاوید کوهستانی» کارشناس نظامی و یکی از آگاهان سیاسی افغان به این باور است که افراد و عناصر وفادار به طالبان پس از این زیر پرچم داعش به فعالیتهای تروریستی و تحرکات تخریبی خود در افغانستان ادامه خواهد داد.
این ژنرال پیشین ارتش افغانستان در گفتوگویی که چندی پیش با خبرنگار خبرگزاری فارس در کابل، داشت، تصریح کرد: پاکستان برای اخذ امتیازهای سیاسی بیشتر از غرب و نشان دادن حُسن نیت و حس همکاری با دولت افغانستان، رهبران طالبان را پشت میز مذاکره با دولتمردان افغانستان خواهد نشاند؛ اما در عوض از داعش به عنوان حربه و ابزار فشار علیه دولت افغانستان استفاده خواهد کرد.
توافق و تبانی طالبان با داعش
هرچند گزارشها حاکی از وجود اختلاف و حتی درگیری بین شبهنظامیان طالبان و افراد منتسب به داعش در بخشهایی از ولایت جنوبی هلمند وجود دارد؛ اما ممکن است این جنگها، جنگهای ظاهری و زرگری باشد تا طالبان و داعش، 2 گروه جدا از هم و دارای اختلافات عمیق عملکردی و فاصلههای فکری کاهشناپذیر، از هم به نظر آید.
این که طالبان و داعش به قدری از هم دور اند و نسبت به هم بدبین که درگیریهای مسلحانه بین آنان اتفاق افتاده، تصوری است که تقویت آن به طالبان این امکان را میدهد که بخش کوچکی از این گروه (طالبان) با نشان دادن چراغهای سبز صلحجویی به دولت افغانستان، امکان امتیازگیریهای سیاسی از طریق چانهزنیها و مذاکرات را تعقیب کنند و از سوی دیگر بدنه اصلی و بخش وسیعی از طالبان زیر نام داعش جبهه جنگ و جدالهای مسلحانه در برابر دولت افغانستان را گرم و فعال نگه دارد تا تمایل به تمکین و توجه بیشتر به خواستها و مطالبات طالبان را در دولت وحدت ملی بپرورد.
توجه به این که هنوز داعش در مناطقی فعال بوده که تحت تسلط نسبی طالبان قرار دارد، این فهم و فرضیه در مورد نوع نسبت داعش و طالبان(تبانی و توافق این 2 گروه) در افغانستان را تقویت میکند.
با این توضیح که چنانچه اختلافات طالبان و داعش، اختلافات واقعی و عمیق میبود، تاکنون این 2 گروه هم به درگیریهای مسلحانه و خشونتهای خونین و هم به رویاروییهای نرمافزارانه و تبلیغاتی در برابر هم میپرداختند؛ به عبارتی دیگر آرامی و انعطاف طالبان در برابر داعش آنهم در مناطقی که طالبان از توان نظامی نسبی برخوردار است، نشان از آن دارد که آبِ طالبان و داعش در یک جُوی جاری است.
خواب داعش برای ایران
یکی از پندارها و پیشبینیهای ممکن این است که هدف و انگیزه اصلی از استقرار داعش در افغانستان، هدف قرار دادن همسایه غربی این کشور یعنی جمهوری اسلامی ایران باشد؛ زیرا کشورهای حامی و دستور دهنده داعش به این گروه این گونه القاء کرده که ایران عامل اصلی و مهمترین سبب سرکوب و شکست این گروه در سوریه و عراق بوده است.
طبق این فرض، داعش خواهد کوشید تا با یافتن جای پای در ولایتهای جنوبی افغانستان و سپس تحکیم پایگاهها و پناهگاههای خود در این مناطق، در صدد یافتن راه رخنه به ایران شود و در این راستا از برخی عناصر ناخرسند از وضعیت فعلی در ایران مانند بلوچهایی که در مناطق هممرز با افغانستان زندگی میکنند، استفاده و استمداد خواهد جست؛ هرچند با درنظرداشت تواناییها، آمادگیها و امکانات امنیتی ایران، تحقق ایدۀ آفرینش انگیزههای اغتشاش و آشوب در آن کشور برای داعش کاری ناممکن و دستنیافتنی مینماید.
داعش و دورنمای هراس افکنی برای کشورهای منطقه
به هر تقدیر، آنچه مسلم است این است که حضور داعش در افغانستان به این گروه تروریستی امکان آن میدهد که تا با جریانهای جنگجو و خشونتگرایی چون «سپاه صحابه»، «لشکر جهنگوی»، «جماعت الدعوة»، «حرکت المجاهد»، «جیش المسلمین»، «شورای کویته»، «شبکه حقانی» و سایر گروههای تندرو و تروریستی فعال در منطقه همسو گردد و با تعقیب اهداف افراطی و آرمانگرایانه، امنیت کشورهای منطقه را با چالشهای چند وجهی و مخاطرات جدی مواجه سازد.