اگر چه اطرافیان ملک سلمان مصمم به اعمال سیاست مشت آهنین در تقابل با جریان رقیب در خاندان حاکم و افکار عمومی مردم هستند، اما به نظر می‌رسد روند پر فراز و نشیبی پیش روی هفتمین پادشاه سرزمین شن‌ها قرار دارد.

گروه بین‌الملل مشرق - مرگ عبدالله بن عبدالعزیز ششمین پادشاه خاندان آل سعود در عربستان سعودی گر چه در مدت طولانی بیماری وی قابل پیش‌بینی بود، اما پیامدها و چالش‌های این تحول بنیادین تا قبل از چیده شدن پازل جدید قدرت در این کشور نسبتاً مبهم بود. شاید بتوان گفت تصمیم شتابزده ملک سلمان بن عبدالعزیز در عزل و نصب‌های متعدد قبل از مراسم خاکسپاری شاه سابق نقش عمده‌ای در تبیین افق پیش روی عربستان سعودی در دوره پس از ملک عبدالله داشت.

آنچه از اولین عزل و نصب‌های شاه جدید عربستان قابل مشاهده بود، اینکه طبق روال گذشته در این کشور اولویت جانبداری از پادشاه جدید در رأس مؤلفه‌های انتخاب افراد جدید در سمت‌های حساس داخلی قرار دارد و در این میان توجه به تخصص‌ و میزان کارآیی و لیاقت افراد در رده‌های بعدی قرار دارد. 

گرچه ملک سلمان و اطرافیان وی مصمم هستند سیاست مشت آهنین را در تقابل با جریان رقیب در خاندان حاکم و افکار عمومی مردم این کشور برای مستحکم کردن پایه‌های قدرت خود دنبال کنند، اما به نظر می‌رسد روند پر فراز و نشیبی پیش روی هفتمین پادشاه مملکت شن‌ها قرار داشته باشد. با نگاهی اجمالی به محیط عربستان سعودی در ابعاد داخلی و بین‌المللی و همچنین ساختار جدید قدرت در این کشور می‌توان چالش‌های مرحله "پسا عبدالله" را در موارد زیر برشمرد.   

اول: تشدید جنگ قدرت در عربستان سعودی:

گرچه سران سعودی با چینش سریع هرم قدرت در عربستان به دنبال تبیین این نکته بودند که مرگ پادشاه جنگ قدرت بین شاهزادگان سعودی ایجاد نکرد، اما نگاهی دقیق‌تر به معادله‌ رقابت‌های سیاسی برای تصدی پست‌های مهم نشان می‌دهد، دوره جدید مرحله تشدید رقابت نفوذ در خاندان حاکم سعودی است. مؤلفه اصلی این درگیری در رویارویی متعب بن عبدالله فرزند شاه فقید با محمد بن نایف نمایندگان دو جریان رقیب در خاندان حاکم موسوم به سدیری ها و خانواده عبدالله است.




متعب بن عبدالله

بن نایف که بیشتر از متعب از حمایت آمریکا برخوردار است، با انتخاب به عنوان جانشین ولیعهد گام مهمی در رسیدن به تاج ‌و تخت پادشاهی برداشته است. این در حالی است که متعب که بازوی قدرت نظامی و گارد شاهنشاهی را نیز در اختیار دارد، معتقد است هر ساختار بندی در خاندان حاکم که حق وی در وراثت قدرت را به رسمیت نشناسد، درگیری بین شاخه‌های خاندان حاکم را به حالت انفجار می‌رساند. این جریان حساب ویژه‌ای روی بیماری شاه جدید عربستان و جانشینی ولیعهد جدید باز کرده که می تواند مقدمه ای برای رسیدن متعب به پادشاهی باشد.

از سوی دیگر حضور مقرن بن عبدالعزیز در میان سه مرد قدرتمند عربستان از دیدگاه سدیری ها "وصله ناجور" به شمار می‌رود، ملک سلمان که با حکم الزام آور شاه قبلی مجبور به پذیرش ولایت عهدی مقرن بن عبدالعزیز شده است، در رأس خاندان سدیری سناریوهایی برای براندازی وی کلید زده است، مخالفان مقرن وی را یک کنیز زاده معرفی کرده و معتقدند او از نفوذ بالایی در خاندان حاکم برخوردار نیست و با مجموعه ای از اقدامات می توان وی را به راحتی کنار زد. بر اساس این سناریو امیر احمد بن عبدالعزیز وزیر کشور سابق عربستان که در زمان ملک عبدالله از قدرت کنار گذاشته شد، محتمل‌ترین گزینه برای جانشینی مقرن به شمار می رود. 

علاوه بر اینها انتقال قدرت از نسل دوم به نوادگان عبدالعزیز به صورت طبیعی می‌تواند با چالش‌ها و زلزله در عرصه‌های رقابت قدرت در محافل حاکم سعودی همراه باشد، چرا که جریانی که در این مرحله قدرت را در دست بگیرد، دیگر عامل بازدارنده‌ای مانند منشور انتقال قدرت عبدالعزیز را در برابر خود نخواهد دید و می تواند سلطنت را در بین فرزندان شاه موروثی نماید و دست دیگر جریان‌ها به کلی از حاکمیت قطع شود.


مقرن بن عبدالعزیز

دوم: افت قیمت نفت و اقتصاد ورشکسته عربستان

با وجود اینکه سیاست‌های عربستان در جنگ نفتی با رقبای خود یکی از مهم‌ترین عوامل افت قیمت نفت در بازارهای جهانی به شمار می‌رود، اما خسارت‌های گسترده ناشی از این کاهش قیمت به یکی از چالش‌های اساسی در اوضاع اقتصادی این کشور تبدیل شده است. گرچه عربستان تولید نفت خود را به بالاترین حد در سال‌های اخیر رسانده است اما افت شدید قیمت‌ها، خسارت دهها میلیارد دلاری برای ریاض به دنبال داشته که اقتصاد این کشور از مهار این رقم ناتوان است. کسری بودجه 38 میلیارد دلاری که مقامات رسمی عربستان سعودی آن‌ را اعلام کردند، مؤید این مطلب است.

به این ترتیب میانگین فقر و بیکاری در کشور نفت‌خیز عربستان که حتی پیش از این نیز شاخص های نگران کننده‌ای داشت، بدتر شده و طبق آمارهای موجود طبقه متوسط در جامعه سعودی در حال اضمحلال است و مولفه‌های جامعه دو قطبی شامل ثروت‌های خیالی و فقر مطلق در این کشور نمایان شده است.

شاه جدید عربستان نگران این موضوع است که افکار عمومی همزمانی بحران اقتصادی این کشور با به قدرت رسیدن او را درک نکرده و افت استانداردهای رفاه اجتماعی و خدماتی در این کشور را با ساختار جدید قدرت مرتبط بدانند. 



سوم: سیاست خارجی ثابت و بحران‌های پیرامونی

گرچه تحلیلگران مسائل بین‌المللی اعتقاد دارند مبانی سیاست خارجی عربستان سعودی و مواضع این کشور در قبال پرونده‌های منطقه‌ای در سایه تغییر ساختار قدرت در عربستان سعودی دستخوش تغییر نخواهد شد، اما اوضاع ژئوپلتیک منطقه خبرهای خوبی برای عربستان سعودی ندارد. اوضاع امنیتی در شبه ‌جزیره عربستان دائماً در حال تغییر است و حضور قدرتمند جریان حوثی در عرصه سیاسی یمن زنگ خطر را در مرزهای جنوبی این کشور به صدا در آورده است.

انقلاب مردمی و مسالمت‌آمیز بحرین با وجود تمام تلاش‌های عربستان و غرب همچنان راه خود را دنبال می‌کند
و افکار عمومی منطقه هنوز هم به دنبال یافتن دلیلی برای اشغالگری نیروهای خارجی موسوم به سپر جزیره در بحرین هستند. طناب سوریه به گونه‌ای دور سیاست‌های ریاض پیچیده است که هر اندازه عربستان آن را می‌کشد، حلقه گزینه‌های پیش روی این کشور در عقب‌نشینی آبرومندانه از مطالبات مداخله‌ جویانه در سوریه تنگ‌تر می‌شود. انزوای گروه‌های مورد حمایت عربستان در کشورهای مختلف منطقه از عراق گرفته تا لبنان و یمن تشدید شده و گروهک تروریستی داعش با تشدید فشارها در عراق به مرزهای عربستان نزدیک شده است.

روند مذاکرات منطقه‌ای و بین‌المللی شامل مذاکرات ایران و آمریکا در موضوع فعالیت‌های هسته‌ای و تلاش روسیه برای حل‌وفصل سیاسی بحران سوریه از طریق گرد آوردن مخالفان و حامیان دولت دور میز گفتگوها از دیگر چالش‌های به ارث رسیده از دوران سلطنت ملک عبدالله برای شاه جدید است.



چهارم: عربستان و مقوله تروریسم

گرچه مرگ عبدالله بن عبدالعزیز بهترین زمان برای تغییر سیاست‌های تبلیغاتی ریاض در مورد پدیده تروریسم است، اما به نظر می‌رسد ساختارهای داخل عربستان برای این تغییر ریشه‌ای آماده نیست. بنابر این ملک سلمان باید به دنبال راهکاری برای حل تناقضات ناشی از حمایت‌های شبه رسمی این کشور از گروه‌های تروریستی منطقه و حضور در ائتلاف بین‌المللی ضد تروریستی و ضد داعش پیدا کند.

روزنامه ال پائیس اسپانیا در این زمینه می نویسد: دولت ریاض پشتیبان سیاست های آمریکا در منطقه است و به گروه ائتلاف به سرکردگی آمریکا پیوسته تا به بمباران مواضع تروریست های داعش بپردازد، اما این حمایت می تواند بر ضد عربستان در داخل کشور تمام شود، زیرا بخشی از مردم خود را به ایدئولوژی افراطیون نزدیک‌تر می دانند تا به لیبرالیسم آمریکایی.


این روزنامه می افزاید: ملک سلمان باید جنگ در منطقه، تهدید گروه افراطی داعش و روابط پر تشنج با واشنگتن را مدیریت کند.

پنجم: تقابل با جریان‌های افراطی و محافظه‌کار داخلی

مشی متجدد و میانه روی ملک سلمان یکی از نکات اشتراک وی با پادشاه سابق عربستان است، از این منظر می‌توان گفت رقابت و درگیری بین دو جریان حاکمیت سیاسی و قدرت شیوخ افراطی و موسسات مذهبی در دوره پادشاهی جدید عربستان نیز ادامه پیدا خواهد کرد، البته با حضور اشخاصی نظیر محمد بن نایف که از گروه‌های نزدیک به جریان‌های دینی وهابی است، انتظار می رود موسسات دینی موقعیت بهتری نسبت به گذشته در داخل عربستان سعودی پیدا کنند. ماهیت این رقابت‌ها در زندگی اجتماعی شهروندان سعودی به ویژه در زمینه آزادی‌های فردی و اجتماعی و حقوق بشر تأثیر بسزایی دارد.

ششم: ساختار فروپاشیده شورای همکاری خلیج فارس

یکی دیگر از مشکلاتی که از دوران پادشاهی ملک عبدالله به ارث گذاشته شده، اوضاع نابسامان و فرو پاشیده شورای همکاری خلیج‌ فارس است. کشورهای این شورا بجز امارات و بحرین سیاست‌های استبداد مآبانه ریاض در تحمیل دیدگاه های خود به اعضای شورا را رد می کنند و همین موضوع مشکلات متعددی را فرا روی این شورا قرار داده است، مشکلاتی که اعضای شورا هر از چندگاهی با برپایی نشست در سطوح مختلف و گرفتن عکس یادگاری به دنبال مخفی نگه داشتن آن هستند.

اختلافات عربستان با قطر یکی دیگر از ابعاد این مشکل است
که البته اخیراً پیشرفت‌هایی در زمینه آشتی بین دو کشور به دست آمده است، این در حالی است که برخی تحلیلگران نسبت به ماهیت واقعی این آشتی نیز تردید دارند.

هفتم: اعلام موضع در قبال رژیم صهیونیستی

رژیم صهیونیستی با صحنه آرایی خاص تحولات منطقه‌ای طی سال‌های اخیر موفق شد عربستان سعودی و برخی دیگر از رژیم‌های عربی که از سرایت موج انقلاب‌های مردمی می‌ترسیدند را به عادی‌سازی روابط با خود بکشاند، این روند تأثیر منفی در سیاست خارجی عربستان سعودی در قبال مسائل منطقه‌ای به ویژه آرمان فلسطین داشته است. اوج بی‌توجهی رژیم آل سعود به مصیبت‌های ملت فلسطین در جنگ 51 روزه گذشته ملموس بود که با وجود کشتار وحشیانه ملت فلسطین از سوی صهیونیست‌ها، هیچ موضع در خور توجهی از سوی مقامات ریاض صادر نشد.

یکی از موضوعاتی که شاه جدید در سایه تنش‌ها و جنایت‌های روز افزون صهیونیست‌ها در اراضی اشغالی باید به آن پاسخ دهد، اعلام موضع و مرزبندی رسمی و صریح در قبال دشمن صهیونیستی است که لازمه آن پایان دادن به همکاری‌های امنیتی و اطلاعاتی با این رژیم است، البته این در صورتی است که ملک سلمان به کسب جایگاه در نزد افکار عمومی ملت‌های منطقه و جهان اسلام و نقش تاثیر گذار و مستقل در تحولات منطقه توجه نشان دهد.  



هشتم: تلاش برای بهبود مناسبات با آمریکا

یکی از چالش‌های فراروی ملک سلمان، تعیین راهبرد مناسبات عربستان سعودی با آمریکا در سایه تیرگی نسبی روابط دو جانبه در نتیجه برخی مواضع منطقه‌ای واشنگتن از جمله مخالفت با ورود مستقیم به جنگ سوریه و ادامه مذاکرات هسته‌ای با ایران است. ریاض همچنین از عقب‌نشینی واشنگتن در آنچه لزوم براندازی بشار اسد رئیس‌جمهور سوریه نامیده، خشمگین است.

البته تعیین محمد بن نایف از نزدیک‌ترین مهرهای سعودی به آمریکا به عنوان جانشین ولیعهد نشان می‌دهد که ملک سلمان تمایلی به ادامه چالش با آمریکا ندارد و به دنبال اجرای مطالبات این کشور در ابعاد سیاست داخلی و بین‌المللی است. این روند می‌تواند با تغییرات جزئی در مواضع ریاض نسبت به برخی پرونده‌های منطقه‌ای از جمله سوریه همراه باشد.

نهم: بیماری شاه جدید عربستان

گزارش‌های غیررسمی از وضعیت جسمانی شاه جدید عربستان نشان از آن دارد که وی علاوه بر بیماری‌های قلبی و بیماری های مربوط به پیری، دچار آلزایمر است، مجله فارین پالیسی در این زمینه می نویسد دو سال پیش «بروس ریدل»، تحلیلگر سازمان سیا در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که شاهزاده سلمان بیمار است و بر اساس برخی گزارش‌ها شایسته تصدی منصب پادشاهی نیست، اما معاونانش که در این مدت تصمیم سازان در سایه مسایل مربوط به وی بوده اند، این اخبار را رد می‌کنند.


به نظر می رسد ملک سلمان به علت بیماری، سن بالا و اینکه در ولیعهدی فرد موفقی نبود، امور عربستان را به فرد دیگری واگذار کند که در این زمینه هم مشکلاتی وجود دارد، چرا که او روابط دوستانه‌ای با مقرن بن عبدالعزیز ولیعهد جدید عربستان ندارد و به علت فقدان اصالت خانوادگی او را شایسته این منصب نمی‌داند.



دهم: فقدان شخصیت کاریزماتیک در منصب پادشاهی

ملک عبدالله با تجربه عملی 20 ساله به عنوان شخصیت اول تصمیم گیری در کشور شخصیتی با نفوذ به شمار می رفت، سابقه طولانی 52 ساله وی در مناصب حساس کشوری و حضور 32 ساله او در پست ولیعهدی و سلطنت و قاطعیت بالا از وی یک چهره کاریزماتیک ساخته بود، این در حالی است که ملک سلمان توانایی و تجربه ملک عبدلله را ندارد و باید دید با وجود بیماری اش، وضعیت حاکمیتی عربستان به چه سمت و سویی خواهد رفت.

همچنین تصمیمات جدید شاه عربستان برخی قبایل پرنفوذ این کشور را به مخالفت با وی سوق خواهد داد، از جمله این قبایل آل التویجری است که خالد التویجری نماینده آن ها از تمامی سمت های رسمی خود در ریاست دفتر پادشاهی و ریاست گارد شاهنشاهی و دبیری هیئت بیعت برکنار شده و به نوشته مجتهد فعال افشاگر سعودی فراری شده است. این خاندان اهرم های متعددی از جمله در ابعاد اقتصادی در اختیار دارد که ممکن است از آن ها بر ضد شاه جدید بهره بگیرد.