به گزارش مشرق، «دمیتری مدویدیف» نخست وزیر روسیه در مراسم تدفین پادشاه عربستان شرکت کرد. به نوشته روزنامه «وزگلاد»، اعزام هیئتی در این سطح بالا به معنای آن است که روسیه درصدد توسعه روابط خود با عربستان سعودی است، کشوری که نه تنها یکی از کشورهای مهم جهان اسلام است، بلکه یکی از نقش آفرینان مطرح در عرصه سیاست ژئوپلیتیکی جهان محسوب می شود.
«ولادیمیر پوتین» رئیسجمهوری روسیه در پیام تسلیت خود برای شاه سلمان، جانشین ملک عبدالله، پادشاه مرحوم را سیاستمداری تیزهوش، سازگار و رهبری بانفوذ نامید که کشور عربستان سعودی احترام، نفوذ و قدرت خویش در عرصه بین المللی را مرهون وی است. پوتین روابط روسیه و عربستان را بطور مرسوم دوستانه و دارای توان بالقوه تقویت و توسعه در تمامی زمینهها ارزیابی کرد. رئیس جمهوری روسیه در سال 2003 و در جریان سفر ملک عبدالله به مسکو با ملک سلمان، جانشین وی آشنا شده و میداند که با چه کسی روابط آتی دو کشور را بنا خواهد گذاشت.
به نوشته این روزنامه، اکنون زمانی که عربستان سعودی، تقریبا عامل اصلی کاهش قیمت جهانی نفت و مخالف سرسخت «بشار اسد» رئیس جمهوری سوریه است، روابط مسکو و ریاض بسیار پیچیده تر از گذشته خواهد بود. ضمن اینکه نیروهای خاصی بسیار مایلند که روسیه و عربستان سعودی بیشتر دشمن یکدیگر باشند تا متحد هم ، و این در حالی است که دو کشور علاقه مندیهای مشترکی نیز، چه در عرصه منطقه و چه در سطح جهانی، با یکدیگر دارند.
کنسولگری اتحاد جماهیر شوروی در قرن 19 ، دقیقا در سال 1926 ، بعنوان نخستین کشور غیرعرب در جده فعالیت خود را آغاز کرد، ولی در دهه 1930 مسکو روابط خود را با عربستان قطع کرد و این کشور سریعا به یکی از مهمترین عوامل بازی آنگلوساکسون در منطقه تبدیل شد و به خاطر ذخایر غنی نفت خود، مورد توجه خاص آمریکا قرار گرفت و به تدریج بعنوان یکی از متحدین اصلی واشنگتن در منطقه مطرح گردید.
روابط عربستان با اتحاد جماهیر شوروی تا مدتها حتی دیپلماتیک هم نبود و مقامات ریاض، شوروی را به خاطر نظام کمونیستی آن و همچنین حمایت مسکو از رژیمهای انقلابی سکولار در جهان عرب، مانند سوریه، مصر، یمن جنوبی، الجزایر و لیبی، اصلا دوست نداشتند. در آن زمان شوروی از خط مشهای ضد امپریالیستی در سراسر جهان، از جمله در جهان عرب، بشدت حمایت میکرد.
بدین ترتیب عربستان به یکی از متحدین جدی کشورهای غربی تبدیل شد. بعد از جنگ سال 1967 بین فلسطین و اسرائیل، که شوروی از اعراب حمایت کرد و غرب طرف اسرائیل را گرفت، اوضاع تغییر کرد. بعد از جنگ بعدی و در اکتبر سال 1973 ، ملک فیصل، پادشاه وقت عربستان، فروش نفت به بازارهای جهانی را متوقف کرد و جهان را وارد یک بحران نفتی جدی نمود و باعث شد تا قیمت نفت به 4 برابر افزایش پیدا کند.
البته با این وجود، مواضع آمریکا در قبال عربستان هیچ تغییری نکرد، هرچند ضربه جدی به اقتصاد غرب وارد شد. برای همین باید گفت که عربستان سعودی نه تنها مهره آمریکا نبود، بلکه در صورت تمایل میتوانست ابتکارعمل را در دست بگیرد و هرگز یک متحد ساده برای آمریکا بشمار نرفته و از آن زمان نقش مهمی در عرصه سیاست جهانی پیدا کرد.
این روزنامه میافزاید: در زمانی که شوروی به افغانستان حمله کرده بود، عربستان پول و افرادی که برای عقاید خود در افغانستان بجنگند را تامین کرد و در نهایت این آمریکا بود که به منافع ژئوپلیتیکی زیادی رسید. یکی از مهمترین فواید این همکاری ژئوپلیتیکی در سال 1985 باعث افت شدید قیمت نفت در بازارهای جهانی شد که در نهایت به فروپاشی اتحاد جماهیر شوری منجر شد. البته برغم این مسائل روسیه در سال 1999 روابط دیپلماتیک خود را با عربستان سعودی از سرگرفت.
در اوایل دهه 1990 که اتحادی جماهیر شوروی فروپاشید و دیگر یک ابرقدرت نبود، آمریکا این اجازه را به خود داد تا به عراق که رئیس جمهوریش در آن زمان صدام حسین، متحد مسکو بوده و کویت را اشغال کرده بود، حمله کند. و این جنگ هرج و مرجی بزرگی را به منطقه خاورمیانه آورد که تا به امروز ادامه دارد، هرچند در آن زمان کمتر کسی از آن صحبت میکرد. با این وجود و برخلاف انتظار آمریکا، این کشور نتوانست مواضع خویش را در آن زمان در جهان عرب تقویت کند. واشنگتن سعی کرد مناقشه فلسطین و اسرائیل را حل و فصل کند، ولی جهان عرب متوجه شد که آمریکا قصد ندارد بطور واقعی و برای تشکیل دولت فلسطین به اسرائیل فشار آورد. و عربستان متوجه شد که بازیچه قرار گرفته و در نهایت اوضاع به حمله تروریستی 11 سپتامبر به آمریکا منجر شد که به لشکرکشی آمریکا به افغانستان و عراق انجامید، ولی این کار نیز باعث ثبات و قدرت بیشتر عربستان نگردید و اکنون نیز بازیهای منطقه به پیدا شدن گروه تروریستی داعش منجر شده است.
روزنامه «وزگلاد» مینویسد: در حقیقت تمامی این مسائل بازی «استعمارآتلانتیکی» بود که هدف آن تقسیم و تفرقه افکنی و در نهایت تسلط بر جهان عرب است. برای آنها فرق نمیکند چه کسانی اسلام گرایان، سوسیالیست ها، وهابی ها یا دیگر نیروها قدرت را در دست داشته باشند، فقط مهم آن است که آنها با یکدیگر درگیر باشند. در واقع آنگلوساکسونها متحد خوبی برای عربستان سعودی نیستند، چرا که اگر لازم باشد، آنها را هم قربانی اهداف خویش میکنند.
شاهزادگان عربستان هر چه که میگذرد، واقعیات موجود را بهتر درک میکنند و به همین دلیل هم کاملا آشکار سیاست درب نیمه بسته را آغاز کردهاند، این کشور از جایگاه خود در شورای امنیت سازمان ملل سرباز زد که باعث دلخوری جدی واشنگتن شده و از رژیم نظامی السیسی در مصر حمایت میکند. حال این سئوال باقی است که آیا آنها خواهند توانست بازیهای سیاسی خود را بدون در خطر انداختن استقلال کشور خود همچنان ادامه دهند؟
در حال حاضر در روابط روسیه و عربستان سعودی مشکل جدی وجود ندارد، البته اختلافات دو کشور بر سر سوریه و ایران، باعث نشده که آنها در سایر عرصهها با یکدیگر همکاری نداشته باشند. عربستان نقش رهبری جهان عرب را دارد و مقامات ریاض قادر هستند که با استفاده از موقعیت خویش و با اعلام قواعد بازی جدید، البته نه در عرصه انرژی یا مالی جهان، بلکه در عرصه ژئوپلتیک تاثیرگذار باشند، برای اینکه تنها با تغییر توازن قدرت در این عرصه، هم روسیه و هم عربستان خواهند توانست صلح و آرامش را در سرزمینهای خویش حفظ کنند.