ضیافت مونیخ با طعم دیدارهای هستهای به دل روزنامههای اصلاحطلب نشست. روزنامههای زنجیرهای اصلاحات روز شنبه را با تمرکز خبری و تحلیلی پیرامون دیدار ظریف و کری در مونیخ آغاز کردند.
ارگان رسمی حزب مردمسالاری شنبه را با تیترهای «ملاقات ظریف-کری؛ این بار در مونیخ» و «عدهای علیه دولت اتاق عملیات تشکیل دادهاند» روانه پیشخوان مطبوعات کشور شده است.
· روایتی از سایت احمدینژاد
نه خبری از «افشاگری» بود و نه از «نامه» جدید به یاران قدیمی؛ وعده احمدینژاد برای 12 بهمن فقط رونمایی از یک سایت بود. مهدی مالمیر در صفحه سیاسی روزنامه مردمسالاری به این موضوع پرداخت و نوشت «آنهایی که دفتر و دستک قدرت را باغی بی پاییز میدیدند و به رغم برخوردار بودن از پر رونق ترین بازار نفت، روزگاری برای کشور رقم زدند که هیچ آگاهی بیگرهای در گلو و بیلرزهای بر پُشت، یارای یادآوری آن را ندارد، حالا در دوره ملالآورِ دوری از قدرت وهوای منگی آور شهر تهران لافی بیشتر از این نمیتوانند بزنند که «به زودی میآییم». گویی که هشت سال یکه تازی آنها در میدان سیاست با همه خسارات ریز و درشتش، خاطراتی است که مردم سرخوشانه بر روی شنهای ساحلِ دریا نوشتهاند و با تندبادِ وعده آنها در یک سایت خبری به هوا میرود!
در این سایت اطلاعرسانی، بیانیه دکتر به مناسبت حوادث اخیر پاریس و تبریک ایشان به مسیحیان جهان برای فرارسیدن سال نو میلادی و نیز پیام تسلیت ایشان به مناسبت درگذشت «مشفق کاشانی» در پیشانی خودنمایی میکند اما هرچه چشم بگردانیم، نه هیچ خط و خبری از پاسخ مستدل به منتقدان سیاستهای دولت مهرورز به چشم میآید و نه رد و نشانی از خودروهای دولتی که هنوز به اموال عمومیبازنگشتهاند دیده میشود! چراکه بیانیه «دکتر» از پیش با تاکید بررعایت «مصالح» کشور ودر پیش گرفتن استراتژی ادامه «سکوت» در برابر نکته گیران، تکلیف همه را روشن کرده و نوید داده که آفتاب پشت ابر نمیماند و افشاگری و پاسخگویی را بر سبیل گذشته، به زمانی نامعلوم حواله داده است! در عوض، تا آنجا که چشم کار میکند، مبارکگویی دوستداران دولت گذشته و ابراز شادمانی از آفتابی شدن «دکتر» در عـرصه عمومیودلتنگی از غیبت یک سال ونیمه ایشان است! گویی در آن هشت سال کذا، هیچ گردی بردامان دولت مهرورز ننشسته و مردم، سر از پای نشناخته در انتظار ظهور دوباره «دکتر» میسوزند! اینکه در یک سایت خبری عمومی همه کامنتها یکریز به تمجید وثنای رییس دولت پیشین میپردازند نیزاز نکات بامزه ایست که خواندنشان خالی از تفریح نیست! اما از همه اینها گذشته، سایت جدید رییس دولت پیشین را میتوان فشرده و کلکسیونی از همه ضعفهای دولت گذشته دانست»
روزنامه ابتکار شنبه را به تیترهای «بذرهای امید برای فصل اکران» و «مذاکرات هستهای، به پیش» اختصاص داد.
· ما که بیگناهیم!
روزنامه ابتکار در صفحه سیاسی خود به مروری بر اصرار متهمان مفاسد اقتصادی بر بیتقصیریشان نسبت به حکم دادگاهها پرداخته است؛ گروه سیاسی این روزنامه در بخشی از یادداشت «ما که بیگناهیم!» نوشته است «این روزها احمدینژاد از رحیمی برائتجویی میکند. در حاشیه پرونده بابک زنجانی سکوت مرموزی در جریان است که به گفته معاون اول رئیسجمهوری، باعث شده است عناصر اصلی ماجرا زیر نام زنجانی خود را پنهان کنند. مرتضوی هم پروندههای مختلفی دارد که مثلاً در مورد ماجرای کهریزک حکمش را دریافت کرده است، اما در مورد پرونده تأمین اجتماعی همچنان به دادگاه رفت و آمد دارد.
در هر سه مورد اصرار بر بیگناهی قابل توجه است. به عنوان مثال بابک زنجانی هرگز جرم خود را نپذیرفت وخود را بسیجی اقتصادی خواند. بابک زنجانی در مصاحبهای در شهریور ماه سال گذشته، در حالی که بازار اتهامات به او داغ شده بود و دیگر «ب. ز» معروف برای مردم، تداعی نام وی بود در رفع اتهاماتش گفت: «هیچیک از اتهامهایی که به من زده میشود پایه و اساس ندارد و تاکنون هیچ مرجع رسمی در این زمینه با من صحبت نکرده است». او همچنین تاکید کرده بود: «نه دلال نفتیام نه رانتخوار؛ بسیجی اقتصادیام» اما با این حال دی ماه بود که پرونده تخلفات وی آن قدر وزن یافت که به بازداشت او منجر شد.»
گروه سیاسی روزنامه ابتکار در انتهای این یادداشت نوشت «حالا هم نوبت سعید مرتضوی، دیگر خط قرمز محمود احمدینژاد در دولت دهم است که خود را بیگناه بداند. هنوز از یادها نرفته است که در گزارش تحقیقوتفحص از تامیناجتماعی که در صحن علنی مجلس قرائت شد، سعید مرتضوی، مدیریت پیشین این سازمان به فساد مالی و تخلفات گسترده متهم شد واین در حالی بود که او بنا بر رأی دیوانعالی کشور به دلیل محکومیت در پرونده کهریزک، برای همیشه از قضاوت کنار گذاشته شده بود. بعد از آن اما اوایل مهر ماه، مساله شکایت کارگران از سعید مرتضوی ابعاد جدیتری یافت»
روزنامه اصلاحطلب اعتماد نیمتای بالای صفحه اول خود را به تیترهای «مونیخ؛ شانس زمستانی مذاکرات» و «انتخاب شهردار توسط مردم» اختصاص داده است.
· در تله اصلاحطلبستیزان
احمد پورنجاتی که روزگاری در ردای مخالفین اصلاحات در سال 1376 حضور پیدا میکرد؛ در گفت و گو با روزنامه اعتماد به استراتژی اصلاح طلبان پرداخته است. وی معتقد است که جریان اصلاحات «جامعه محور» است و حیات خود را با قدرت گره نمیزند.
عضو شورای مشورتی سید محمد خاتمی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکهدر مدت اخیر اصلاحطلبان تلاش زیادی کردند که برای نهادهای مختلف حاکمیت پالسهای مثبتی بفرستند که تاکید کنند ما نمیخواهیم اپوزیسیون نظام باشیم و قصد خروج از حاکمیت را نداریم. آیا این موضوع را باید به توبه سیاسی تفسیر کرد و اینکه اصلاحطلبان دائم بگویند ما خطوط قرمز نظام را پذیرفتهایم و رعایت میکنیم این تاکید به خودیخود باعث میشود بدبینیها به خوشبینی تبدیل شود؛ اظهار داشت«دو مساله مطرح است یکی اینکه اصلاحطلبان دایما اصول خود را تکرار کنند و شهادتین بگویند که ما که هستیم. این موضوع در حد ضرورت گفته شده و باید هم گفته شود. اصلاحطلبان میخواهند مواضع خود را دایما بیان و اتمام حجت کنند. در واقع کسانی که بهانهجویی نمیکنند مواضع را بدانند. این پالسها و نشانههایی که مطرح میشود ریاکارانه نیست.
اما من هم موافقم که بیان این مواضع به خودی خود نمیتواند این بدبینیها را به خوشبینی تبدیل کند. اما باید در نظر بگیریم که یکی از بدترین روشها در صفبندیهای سیاسی در جامعه یک پارچهسازی طرفهای ماجراست. همانطور که در مجموعه اصلاحطلبان طیفهای مختلف وجود دارد در آن طرف ماجرا چه جریان اصولگرا و چه بخشهایی از حاکمیت دیدگاههای متفاوتی در مورد اصلاحطلبان وجود دارد، بسیاری هستند که نگاهشان به جریان اصلاحطلب یک دست نیست.
این افراد و گروهها ممکن است در موقعیتهای مختلفی باشند. برخی در موقعیتهای تاثیرگذارتر و برخی در موقعیتهای کمتاثیرتری هستند. اما نکته مهم این است که حرف درست و حق را از یک موضع بدون مجادله و غیرریاکارانه و به تعبیری غیر فرصتطلبانه باید زد. در این شرایط باید مرزبندیها را مشخص کرد وقتی اصلاحطلبان میگویند ما در چارچوب قانون اساسی و ارزشهای انقلاب حرکت میکنیم اما اصولگرایان باید به این نکته منصفانه بنگرند که اصلاحطلبان برداشت و تفسیر خودشان را میتوانند در این محدوده داشته باشند. تفاوت قرائت اصلاحطلبان از قانون و جمهوریت و غیره نباید مایه فشارآوردن طرف مقابل باشد.
در عین حال که اصول مشترکی با اصولگرایان داریم وجوه افتراقی بسیاری هم داریم که باید برای افکار عمومی مطرح شود تا مردم خود اقدام به انتخاب یکی از این دو قرائت و گفتمان بکنند. با اینکه در این سالها تلاش بسیاری شده تا جریان اصلاحات محو شود اما این تلاش نه شدنی است و نه مفید چراکه گفتمان اصلاحات، گفتمان درون نظام است و اکثریت بیشماری از ایرانیان معتقد و دلبسته این گفتمان هستند. در نتیجه اصولگرایان و جریانهایی که به دنبال مرگ اصلاحات هستند بیتوجه به پایگاه اجتماعی این جریان فکری و سیاسی در حال حذف جماعت کثیری از ایرانیان از دایره تصمیمگیری در سرنوشت خودشان هستند و این مساله ماحصلی ندارد جز آسیب وارد کردن به ارکان اصلی جمهوریت نظام. جریانهایی که میخواهند گفتمان اصلاحات را از سیاست ایران حذف کنند جمهوریت نظام را بدون توجه نشانه گرفتهاند.
بر همین اساس یکی از اقدامات و راهبردهای اصلاحطلبان این است که توهم خطر اصلاحطلبان برای کسانی که غیرواقعبینانه و با اشتباه به دنبال حذف این جریان هستند را برطرف کنند و به آنان بفهمانند که با آسیب وارد کردن به اصلاحات خود نیز مغضوب تودههای اجتماعی خواهند شد که همین موضوع سرنوشت سیاسیشان را با بحران و خطر مواجه میسازد.»
وی همچنین در پاسخ به پاشنه آشیل اصلاحطلبان اظهار داشت «پاشنه آشیل اصلاحطلبان گرفتار شدن در دام سوژههای اصلاحطلبستیزان است. اینکه جناح رقیب تلهای را برای اصلاحطلبان دایما طراحی میکند و متاسفانه برخی مواقع دوستان اصلاحطلب در این تلهها و سوژهها و زمینهایی که طرف مقابل طراحی کرده است گرفتار میشوند. بر همین اساس اصلاحطلبان اولاً باید بدانند که از خطاها یا سازوکارهای جزیی که در گوشهای ممکن است مستمسک غائلهسازی جریانهای رقیب باشد پرهیز کنند. ما نباید در فلان نشریه یا روزنامه به موضوعی که خودمان هم آن را مهم نمیدانیم از روی ذوق و سلیقه بپردازیم و موجب نوعی سندسازی شویم. پس بنابراین نباید پابرهنه وارد سوژهسازیهای جناح رقیب شویم.
نکته بعدی این است که سخن هر فرد در این مجموعه را متاسفانه و به اشتباه به حساب جریان اصلاحات میگذارند. از آن طرف میبینیم اگر یک روزنامهداری در مورد یک مساله سیاست خارجی حرفی بزند که روابط دو کشور را به هم بریزد کسی به روی خودش نمیآورد اما در این طرف اگر کسی نظر شخصی خود را بگوید که اندکی گزک تلقی شود به یک بحران برای اصلاحطلبان تبدیل میشود و بلافاصله از سوی رقبا، اصلاحطلبان محکوم به ارتباط با سازمان سیا و خارجیها میشوند. بنابراین سنجیدهتر صحبت کردن اصلاحطلبان میتواند کمک کند تا کمتر گرفتار دام رقبا شوند.»
روزنامه اصلاحطلب شرق صفحه اول خود را به تیترهای «به ملت میگوییم در مذاکرات چه زحماتی کشیده شد» و «تا آخر پای روحانی ایستادهایم» اختصاص داد.
· عارف و روحانی ائتلاف نکردند / عارف تنها نامزد اصلاحات به روایت خاتمی
گروه سیاسی روزنامه شرق در میزگردی با حضور حسن رسولی، فعال سیاسی اصلاحطلب و عضو شورای مرکزی بنیاد باران، غلامعلی دهقان، سخنگوی حزب اعتدال و توسعه و آذر منصوری فعال سیاسی اصلاحطلب به بررسی راهبرد جریان اصلاحات در انتخابات آتی پرداخت.
حسن رسولی ازنزدیکان محمد رضا عارف در روایت انتخابات 1392 اظهار داشت «من خودم مستقیم از آقای خاتمی شنیدم که اگر قرار باشد جریان اصلاحات نامزدی در انتخابات داشته باشد، کسی جز دکتر عارف نیست. بنابراین آنچه در انتخابات ۹۲ رخ داد این بود که رهبری اصلاحات با تحلیل شرایط و ارزیابی آرایش نیروها و با عنایت به دو هدف منافع ملی به معنای کمک به عدمشکلگیری دولتی شبیه دولت قبلی از یکسو و فراهمترشدن فضا برای دموکراسی در ایران با استفاده از موقعیت ممتاز و برجسته خودشان از آقای دکتر عارف به صورت کتبی و رسمی تقاضا کردند که شما کنارهگیری کنید.
درصورتیکه در رقابتهای انتخاباتی قبل از کنارهگیری، آقای عارف به صورت رسمی رقیب آقای روحانی بود. البته زاویهای با هم نداشتند و کاملاً همگرا بودند. بعد از مصلحتسنجی رهبری اصلاحات، آقای عارف کنار رفتند؛ نه اینکه ائتلاف کرده باشند؛ چون اگر ائتلافی در میان بود باید میان آقای خاتمی در رأس یا بین نامزد اصلاحات یعنی آقای عارف و آقای روحانی که خودشان را نامزد میانه معرفی میکردند، ائتلاف قبل از کسب قدرت صورت میگرفت؛ یعنی باید مینشستند با این فرض که اگر این اجماع ظرفیت آقای روحانی و عارف در قوه مجریه، موفقیت کسب کند، سهم هرکدام از طرفین این ائتلاف با هدف همافزایی در اداره کشور چقدر خواهد بود؟ که چنین اتفاقی نیفتاد و حرکت اخلاقی و ملی دکتر عارف بسیار تعیینکننده و بجا و نشاندهنده رهبری کارآمد و بلوغ جریان اصلاحات بود. اتفاقی که اگر در سال ۸۴ افتاده بود، شاید معادلات اصلاً بهگونهای دیگر رقم میخورد و ما شاهد حوادث این هشتسال نبودیم.
بنابراین رخداد سال ۹۲ از جنس کنارکشیدن در مقابل رقیبی بود که نسبت به سایر رقبا به جریان اصلاحات نزدیکتر بود؛ حرکتی در جهت جلوگیری از رویکارآمدن و تکرار دولتی که حتی امروز حامیانش هم نسبت به آن ابراز برائت میکنند.»
در بخش دیگر این گفتوگو آذر منصوری از حزب منحله مشارکت اظهار داشت «بدونتعارف بگویم که تنها سازوکار مشخصی که میتواند نمایندگان نهاد منتخب را پاسخگو کند، حزبیشدن انتخابات است؛ یعنی احزاب نقش اساسی داشته باشند و احزاب گسترده با تشکیلات سازمانیافته و برنامه مشخص در انتخابات حضور پیدا کنند. قانون احزاب هم باید به سمت کارآمدی و اصلاح وضع موجود و تأثیرگذاری احزاب در فضای سیاسی کشور بهپیش رود. در کشورهای توسعهیافته چندحزب مشخص و فراگیر که قدرت دارند، نقش اصلی را ایفا میکنند و چنانچه یکحزب نتواند به وعدههایش عمل کند در انتخابات بعدی اقبال نخواهد داشت، سازوکار حزبی یعنی همین. من باز به مثال شورای شهر بازگردم؛ دونفر بودند که خلفوعده کردند، یکی از این دونفر نامزد حزبی بود. فرد غیرحزبی برای خودش الزام پاسخگویی ندید، اما حزباسلامی کار که معرف ایشان بود خود را موظف دید به مردم پاسخ دهد. این حداقلهایی است که ما در فضای سیاسی کشور داریم و به مراتب اگر بتوانیم در قالب یکجبهه مشخص با برنامه و فهرست نامزدهای مشخص در انتخابات حضور پیدا کنیم و این جریان شناسنامهدار و برای مردم شناخته شده باشد، نمایندگانی که با حمایت این جریان حضور پیدا خواهند کرد چنانچه خلفوعده کنند، قاعدتاً این جبهه در انتخابات بعدی با اقبال مردم مواجه نمیشود. ضمن اینکه در تعیین مصداقها هم باید صددرصد دقت صورت بگیرد.»
روزنامه آرمانامروز صفحه اول خود را به تیترهای «دیپلماسی داغ ایرانی از مسکو تا مونیخ» و «حفظ انقلاب با تهمت و تخریب ممکن نیست» اختصاص داد.
· وقتی شریعتمداری سخنگوی روحانی میشود؟!
فریبا نهاوندی در صفحه سیاسی روزنامه آرمان امروز به سخنان حاج حسین شریعتمداری واکنش نشان داده است؛ وی در همین راستا نوشت « به نظر میرسد آقای شریعتمداری با چنین گفتاری که تاکنون به طور رسمی اعلام و حتی اشارهای به آن نشده است گام دیگری برای اثبات مخالفت خود با رویه دولت یازدهم برداشته است.
برخی این گمانه را مطرح میکنند که پس از انتشار حکم قضایی که برای محمدرضا رحیمی صادر شد و بررسی پرونده تخلفات برخی دیگر از دولتمردان دولتهای نهم و دهم که روز میز مراجع تصمیمگیری است، این اظهارات قابل تأمل است. به راستی چرا آقای شریعتمداری کمتر از اتهامات دولتمردان قبلی صحبت میکند و تصور نمیکند که جامعه امروز تشنه دفاعیات اصولگرایان از حمایتهای حداکثری از دولت قبل هستند؟ آیا ایشان تصور میکنند با مخاطب قراردادن رئیسجمهور، افکار عمومی تخلفات افراد مورد حمایت اصولگرایان را فراموش خواهد کرد؟ هرگز اینگونه نیست و آنچه در دولتهای مورد حمایت اصولگرایان رخ داد در حافظه ملت ماندگار است.
یک گمانه دیگر هم البته در مورد اظهارات چهارشنبه آقای شریعتمداری مطرح است که به انتخابات مجلس دهم بازمیگردد بدین نحو که جناح اصولگرا اکنون بهخوبی میداند که دیگر مانند قبل از اعتماد عمومی «طیف حامی خود» برخوردار نیست و بسیاری موضوعات از جمله عملکرد دولتهای اصولگرای نهم و دهم و تخلفات برخی دولتمردان که از آرای لیستهای انتخاباتی آنها خواهد کاست پس برای گرفتن جلوی ضرر با علم به اینکه اکنون اعتماد عمومی جامعه نسبت به اصلاحطلبان و میانهروها بسیار افزایش یافته است، وظایفی برای خود تعریف کردهاند که احتمالاً کاستن از محبوبیت دکتر روحانی هم در این دسته قرار میگیرد. به هر حال نه ایشان در شورایعالی امنیت ملی مسئولیت دارند و نه در دولت صاحب مسئولیت هستند.
از طرفی همه میدانیم که اخبار جلسات شورای عالی امنیت ملی محرمانه است و اگر قرار است خبری به اطلاع عموم برسد دبیر این شورا آن را منتشر خواهد کرد. اینکه آقای شریعتمداری از یک مسئله درونی دولت خبر میدهد نشان دهنده آن است که احتمالاً قصدی سیاسی از انتشار آن داشته است. البته شبیه اینگونه اظهارات از وی مسبوق به سابقه است.»
روزنامه دولتی ایران، صفحه اول خود را به تیترهای «مذاکره هستهای در ایستگاه مونیخ» و «تخریب وزارت ارشاد با جعل خبر» اختصاص داد.
· بولتنسازان علیه دولت
«انتقاد» از رفتار دولت یازدهم از دیدگاه روزنامه دولتی ایران تعبیر به «بولتن نویسی» و «بولتن سازی» شده است؛ روزنامه ایران در صفحه اول خود به انتقاد از منتقدان با حاشیه امن پرداخته است؛ گروه سیاسی در همین راستا نوشت «روحانی کار بولتنسازان را «نقد سیاه» نام داده بود؛ کاری که در حصاری از مصونیت آهنین، خود را ایمن میداند. آنها میخواهند دامنه سیاهکاری خود را به سمت سپید بیوت علما و مراجع برسانند. شک نیست که بزرگان بیش از هر جبهه و جماعتی، احتیاطی اکید و چه بسا وسواسگونه دارند در راستیآزمایی اخباری که روی میزشان مینهند. این عین تعلیم دیانت مبین است که سخن هر از راه رسیدهای را باید با محک محکم دقت و احتیاط، عیار زد.
بولتنسازان و حاشیهپردازان گاه آبروی خود را چنان به آب وضو خیس میکنند که صاحبخانه را از سنگ محک و عیارسنجی و راستیآزمایی منصرف میکند. این ترفند توطئهگرایانه اهل تهمت و افتراست که دروغ را چنان بزرگ میبافند تا خواننده یا شنونده به گمان کذب نیفتد و ظن دروغ در ذهنش جولان نکند.
قصه رضایت ارشاد به انتشار آلبوم تکخوانی زنان، توهمی از همین جنس است. کیمیاگران بولتنساز، با قداست 100 تسبیح، جلوهفروشی میکنند و لباس عوامفریبی ارزشگرایی را بر تن میکنند و میکوشند در پیشگاه خانه مراجع عظام و علمای اعلام بیتوته کنند تا خبری خالی از صحت را بباورانند و صادق بنمایانند. ارشاد، اما نه این بار و یکبار، بلکه بارها و بارها این خیالآفرینیها را دروغ و بهتان و بیاخلاقی دانسته است. تردید اگر دارید از کنار حاشیهسازان عبور کنید و چشم در چشم واقعیات بدوزید تا بیوساطت هیچ نمام و سخنچینی دریابید که ماجرا مطلقاً متفاوت از پخت و پز بولتنسازان است.»