کد خبر 389623
تاریخ انتشار: ۲۶ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۲:۰۴

گویا دختر آقای حداد که باردار بود، بیمار شده بود و امکان داشت خطری متوجه فرزندش شود و آقای مرادی هم به آقای حداد توصیه کرده بود نذر کنید اگر نوه‌تان سالم به دنیا بیاید، نامش را "خدیجه" بگذارید؛ این نذر را دختر و داماد آقای حداد هم پذیرفته بودند.

گروه فرهنگی مشرق - در روزگاری به سر می‌بریم که گویا عاملیت به شریعت پویای نبوی و شعائر معرفتی محمدی حتی میان متدینین هم هزینه دارد. هجمه‌هایی که به حجت‌الاسلام شهاب مرادی در باب پیام تبریک به دکتر غلامعلی حداد عادل رخ عیان کرد بیشتر از میان جماعتی نمود یافت که همواره خود را دلمشغول ارزش‌ها و خطر کمرنگ‌شدن آن می‌دانند. حال آنکه این روحانی محبوب جوانان از آغازین روزهایی که فعالیت تبلیغی خود را آغاز کرده است همواره دلمشغول احیای شعائر بوده است. تاکید مکرر بر بازسازی بقیع، توجه ویژه به مسائل خاص جوانان و ... همگی نشان می‌دهد که وی تا چه حد در این باب کوشا بوده است. ظرفیت مدنیی که وی با تکیه بر بیان لین و همدلانه با جوانان ایجاد کرده است چندی پیش در کمپین "من عاشق محمدم" خود را نشان داد. بیش از 18 هزار بازنشر متن و تصویر صفحه شخصی شهاب مرادی در اینستاگرام نشان داد که می‌توان با تکیه بر فعالیت مؤثر تبلیغی- مدنی، شعائر دینی را به اعلا مرتبه در ساحت اجتماعی عرضه کرد.

از همین روست که برخی برخوردهای شتابزده بیش از آنکه شگفت‌آور باشد، تأسف‌آور است. همگان می‌دانند که وجه همت شهاب مرادی در این سالها احیای نام و یاد بانوی فداکار اسلام، ام‌المؤمنین حضرت خدیجه(س) بوده است. این امر چه در منابر وی و چه در برنامه‌های تلویزیونی او بیان شده است. پس چه جای بر آشفته شدن است از یک پیام تبریک برای تمسک به نام بانوی نبی اسلام؟ آیا تقدیر عملی و علنی از یک شخصیت رسمی که از مردم عادی برای نامیدن اهل بیت خود به نام همسر پیامبر(ص)، پیشی گرفته است، شایسته تحسین است یا هجمه؟

افرادی که در این باب حجت‌الاسلام مرادی را متهم به مداهنه کرده‌اند، بی‌شک قواعد احیای شعائر را نمی‌دانند و گمان می‌کنند که می‌توان از بالا به پایین و بخشنامه‌ای به مردم، ضرورت پاسداشت این امر را گوشزد کرد!

پیشینه این موضوع به‌خوبی نشان می‌دهد که چگونه می‌توان به صورت عملی یاد و نام بانویی را در جامعه بسط داد که اسلام مدیون اوست. این پیشینه در فضای مجازی از قول یک شاهد عینی چنین روایت شده است. روایتی که حاجت به شرح اضافه را از میان می‌برد و اصل موضوع را به خوبی مشخص می‌کند.



«تابستان امسال، خداوند متعال توفیق داد تا در معیت تنی چند از دوستان، راهی حج شوم. در آن سفر ، حاج شهاب مرادی چندی روزی را همراه ما بود. آقای حدادعادل به همراه دختر و دامادشان (که اگر اشتباه نکنم آقای صالحی نام داشت) نیز در حج بودند. گویا دختر آقای حداد که باردار بود، بیمار شده بود و امکان داشت خطری متوجه فرزندش شود و آقای مرادی هم به آقای حداد توصیه کرده بود نذر کنید اگر نوه‌تان سالم به دنیا بیاید، نامش را "خدیجه" بگذارید. این نذر را دختر و داماد آقای حداد هم پذیرفته بودند. بعد از این ماجرا بود که توفیق دیگری نصیب جمع ما شد و دسته جمعی به زیارت آرامگاه حضرت خدیجه کبری(س) رفتیم. در آنجا حاج شهاب مرادی، روضه‌ای درباره حضرت خدیجه خواند که بسیار اثرگذار بود مخصوصاً این یادآوری که که ریشه و اساس اهل بیت(ع) حضرت خدیجه است. سپس به حاضران پیشنهاد کرد که اگر خداوند دختری به آنها داد نامش را خدیجه بگذارند. همچنین در جمع ما اعلام کرد که قرار است نوه آقای حداد هم اگر دختر باشد، خدیجه نام نهاده شود.»

برخی از ما از یاد برده‌ایم که می‌توان بی‌هزینه و بی‌تشکیلات، فعالیت مؤثر دینی را عرضه کرد. می‌توان همدلانه به موضوعات ورود کرد و همدلی را زنده کرد. پیام تبریک به حدادعادل به خاطر تولد نوه او نبود بلکه تبریکی معنوی بود برای کسی که پیشگام زنده‌کردن نام و یاد خدیجه(ع) بوده است و فارغ از عرف‌های عجیبی که در میان حادث شده است و نام‌هایی مانند خدیجه را فاخر نمی‌داند از این عرف منحط گسسته است و خانواده خود را مزین به نام همسر نبی اسلام کرده است.

با این وصف باید گفت، شهاب مرادی در این باب راهی را گشوده است که که طعن طاعنان و قضاوت عجولان بر آن گزندی وارد نمی‌کند. مدعیان اما در این خصوص باید به جای تکیه‌زدن به سریر کرسی قضاوت، پای در رکاب مرکب جهاد عقیدتی بگذارند. در روزگاری که از هر سو آیین و دین ما را نشانه رفته‌اند، هجمه به فعالیت‌های مؤثر دینی و تبلیغی چیزی فراتر از گل به خودی است.

سجاد نوروزی