بهرام افشارزاده، مدیرعامل باشگاه استقلال عنوان کرد: بعضی از اعضای هیئت مدیره فشار می‌آوردند تا قلعه نویی را اخراج کنم.

به گزارش مشرق، بهرام افشارزاده مرد محبوب ورزش ایران است. بیش از 35 سال سابقه مدیریت اجرایی در ورزش. 5 دوره دبیرکلی کمیته المپیک، برای او به سختی این چند ماه مدیریت در استقلال نبوده و می گوید:« به من تکلیف شد به استقلال بیایم .» او در این گفت و گوی صریح  از دلایل حضورش در استقلال، شرایط این تیم، امیر قلعه نویی، تیم ملی و ... سخن گفته است. این مصاحبه را در ادامه بخوانید:

در یک مصاحبه گفتید امکان ندارد بمانید و اگر هم برگردید این پست را دیگر قبول نمی کنید، معمولا اهل صحبت از رفتن نیستید چه اتفاقی افتاده که این را گفتید؟

من از روز اول هم یک مدیرعامل انتقالی بودم و قرار نبود همیشگی باشم؛ در حقیقت از ابتدا بنا بود بیاییم و فضایی را ایجاد کنیم که خصوصی سازی بتواند  باعث بروز مسائلی شود تا خریدارهای خوبی پیدا شوند و باشگاه را بخرند. بعد از این هم ممکن است من نسبت به فرد یا گروهی که باشگاه را خریداری می کنند شناخت نداشته باشم و یا آنها نسبت به من آگاهی نداشته باشند، من حاضر نیستم خودم را به هیچ کس تحمیل کنم و معتقدم هر کسی که می آید بهتر است عوامل خودش را بگمارد؛ البته هر کسی که برای سرمایه گزاری در این کار می آید حتما با یک سری افراد خبره ورزشی و اقتصادی هماهنگ کرده، مثل زمانی که ریاست جمهوری تغییر می کند و می خواهد کار جدیدی را آغاز کند، حتما این کار را با افراد جدیدی که با خودش همخوان هستند شروع خواهد کرد. باشگاههای استقلال و پرسپولیس، باشگاههای بزرگی هستند و کسی که می آید باید با فردی که می خواهد به عنوان مدیرعامل کار کند یا اعضای هیئت مدیره تعامل داشته باشد، ممکن است آن فرد من را نشناسد یا من احساس کنم نمی توانم با آنها کار کنم باید این را بپذیریم.

این چه ویژگی فوتبال است که کسی که پنج دوره دبیر کلی کمیته ملی المپیک که قلب تپنده ورزش ایران را بر عهده داشته، در شش ماه به این نتیجه می رسد که فوتبال یا ساختار آن ایده آل نیست و برابر مقررات بین المللی نیست؟

به نظر من ساختار اشتباه است، اول این که این یک تیم است؛ گرچه ما تیم شمشیربازی، شطرنج و ژیمناستیک را هم راه انداختیم، ولی به طور کلی یک تیم است که باید شاکله بنیادی آن براساس منطق و اصول حداقلی یک باشگاه موفق خارجی مثل باشگاههای انگلستان، آلمان، اسپانیا و ... یعنی باشگاههایی که اساس و اسلوب دارند، درآمدزا هستند، بازیکنان میلیارددلاری خرید و فروش می کند و اساسنامه روشن و صافی دارند تعیین شود؛ اما الان اینطور نیست و اساسنامه و آیین نامه براساس دل افراد و تفکر آنها نوشته شده است و براساس فضای قبلی بوده، نه فضای الان که مردم واقعا به فوتبال علاقمند هستند و اگر افرادی بیایند که از نظر تفکر، اقتصادی و ورزشی باشند، باشگاه استقلال و پرسپولیس صد در صد درآمد خواهد داشت؛ چون هم بازیکنان می توانند از این امکانات استفاده کنند و هم مسئولان باشگاه و مردم به این دو باشگاه علاقمند هستند. با توجه به فرصتی که به من داده شد، اگر مردم یا شما قضاوت کنید خواهید دید که من توانستم موفق عمل کنم.

باشگاه های استقلال و پرسپولیس در ده بیست سال گذشته که ورزش ما درآمد زا شده، بیشتر از این که برای خود این تیم ها آورده داشته باشند برای اطرافیان آنها آورده داشته و از آنها برندهای اختصاصی ساخته اند، یعنی به بدهی های این باشگاه ها اضافه شده و به دارایی های اطرافیان افزوده است؛ شما هم این فضا را داشتید؟

خوشبختانه این افرادی که الان اعضای هیئت مدیره هستند، همه تمکن مالی دارند و نیازی به باشگاه ندارند و انتظار هیچ مسئله خاصی هم نخواهند داشت، افرادی هم که به عنوان معاون چه حقوقی و چه مالی ... هستند، من تا این لحظه احساس می کنم هیچگونه ... شما کمتر مدیر باشگاهی می بینید که صبح تا شب وقتش را در باشگاه بگذراند، من واقعا در این مدت وقت گذاشتم و تفکر و قضاوت مردم و افرادی که می آیند را می دانم، کمتر به مسئولینی برخوردم که بخواهند از کنار باشگاه ها به سود برسند؛ البته ممکن است مواردی باشد که من به آن نرسیده باشم یا دلال هایی بوده باشند که پشت پرده با بازیکن صحبت کردند بعد ما رفتیم آن بازیکن را گرفتیم، در این مورد هم کسی نبوده که من ظنی داشته باشم. ولی به طور کلی کار باشگاه داری، کار یک گروه همدل و یک کار اساسی و بنیادی است. براساس اساسنامه افراد باید تمام وقت اینجا باشند و حضور پیدا کنند و با مسائل مجامع بین المللی آشنایی داشته باشند؛ باید افرادی باشند که بتوانند با دستگاه های مختلف مملکتی ارتباط برقرار کنند و بتوانند برای باشگاه درآمد داشته باشند، خیلی از مسائل وجود دارد که نیاز است یک باشگاه دارای عوامل ویژه باشد. احساس من این است که ما در این مدت تمام سعی خودمان را کردیم که حواشی را کم کنیم و تا آنجا که امکان داشته در یک فضای سالم و سلامت و آرام حرکت کنیم که در اوایل فصل اول هم این آرامش را داشتیم، ولی از نیمه فصل اول یک مقدار گرفتاری ایجاد شد که سعی کردیم در این 50 روز تعطیلی لیگ آن مشکلات را آسیب شناسی و حل کنیم، الان خوشبختانه اوضاع تیم خوب است و تیم یک آرامش ویژه دارد، ما توانستیم با هوادارها صحبت کنیم و احترام به بزرگترها، احترام به تیم، احترام به پیشکسوت ها را به آنها گوشزد کردیم.  یک پارادوکس ویژه ای در این باشگاه ها وجود دارد که باید با آن عاقلانه برخورد کرد، من سعی کردم با مشورتی که با دوستان و بزرگتران و رسانه ها داشتم، برخورد خوبی با آن داشته باشم. در این مورد از رسانه ها تشکر می کنم که همیشه به من کمک کردند و ایرادات باشگاه را قبل از این که در رسانه شان بنویسند به ما می گویند. اما به هر صورت این کار کار بسیار مشکل و سنگینی است و باید به آن توجه خاص داشت.

معمولا در استقلال یا پرسپولیس این اتفاق نمی افتد کهدر یک فصل  6-7 نتیجه ناکام پشت هم داشته باشند و مربی را نگه دارند. اما شما اعتماد کردید. اگر در آن هفته ها سرمربی را برکنار می کردید، هیچکس ایرادی نمی گرفت، ولی ایستادید؛ شاید این ریسک بزرگی بود و می توانست به رفتن خودتان هم بینجامد، همانطور که در پرسپولیس هم این اتفاق افتاد؛ چطور شد که تصمیم گرفتید پای کادر فنی بمانید؟

من تجربه مدیریت چندین ساله در ورزش کشور چه به عنوان معاون سازمان در دو دوره و چه مدیرکل و چه مدیریت های خاص و اثر گذار را دارم؛ بالاخره جمع تجاربی که من در این چند سال داشتم این بود که هیچ وقت کار عجله ای و غیرمنطقی انجام ندهم و خوشبختانه در این کار هم با وجودی که خیلی ها در مورد آقای قلعه نویی و کادر فنی صحبت کردند، ولی من می دانستم توانایی این افراد به چه صورت است، در فوتبال هم بعضی اوقات برد حادثه است، باخت هم از بد حادثه است و ما اولا جایگزینی برای آقای قلعه نویی نداشته و نداریم و ایشان از افراد باسابقه فوتبال است، می گویند وقتی به یک آدم می خواهی نگاه کنی به گذشته اش نگاه کن و آینده اش را برایش ترسیم کن. قلعه نویی چندین سال در باشگاه ها در اصفهان، تبریز و استقلال موفق بوده و چندین کاپ قهرمانی داشته. من اگر می خواستم این مربی را به این زودی تعویض کنم که افشارزاده نبودم، خیلی ها هم صحبت کردند، فشار هم آوردند، این که من می گویم سختی کشیدم رسانه ها نه این که مستقیم، غیرمستقیم ...

حتی اعضای هیئت مدیره؟

بله! اعضای هیئت مدیره و خیلی از افراد دیگر، ولی من مقاومت و ایستادگی کردم و خوشبختانه همین که آقای قلعه نویی احساس کرد که پشتوانه ویژه ای در باشگاه دارد، با تمام توانش از حیثیت خودش و حیثیت باشگاه دفاع کرد و البته ایشان علاقه ویژه ای به خود من دارد و من سعی کردم از ایشان حمایت کنم. به هر صورت الان آقای خطیبی رامثال می زنم، تیم ایشان رده پنجم جدول است، من نمی دانم با چه دلیلی، به خاطر یک باخت یا دو باخت، ایشان را برکنار کردند؛ من نمی دانم به چه صورت است، ولی این را نمی پسندم. افرادی که این تصمیم را می گیرند، به نظر من یا تحت تاثیر جو قرار می گیرند یا مسائلی که ما از آنها اطلاع نداریم به آنها فشار می آورد. در هر صورت آقای خطیبی عضو تیم ملی و باشگاه استقلال و تا به حال مربی موفقی بوده، اینطور برخورد کردن به نظر من منطقی نیست. من از سال 1982 تا الان تیم های مختلفی به خارج و داخل مملکت برده ام، تیم برد یا باخت، موفق شد یا نشد، وقتی برمی گشتند آسیب شناسی می کردیم. کار ما در بازی های آسیایی گوانگجو با 59 مدال طلا، نقره و برنز و مقام چهارمی آسیا کار کمی نبود یا در المپیک 2012 لندن کسب 12مدال، یک کار استثنایی بود، 4طلا، 5نقره و 3برنز یک رکوردی بود که دست نیافتنی بود. انشالله که در آینده هم من از خدا می خواهم مدال هایمان زیادتر از این باشد، ولی خب تقابل با افکاری که تندرو هستند کار سختی بود که من صد در صد مقابله کردم و خوشبختانه نتیجه هم داد. این 50روز هم در باشگاه استقلال چیزی که در توانم بود برای تیم انجام دادم.

آقای قلعه نویی قبول کرد که اشتباه می کند؟

من نمی خواهم این را بیان کنم؛ وقتی آدم می بیند تیم نتیجه نمی گیرد باید آسیب شناسی کند و ببیند این عدم دستیابی به موفقیت برای یک آدم توانا مثل قلعه نویی با یک تیم اینچنینی به چه دلیل است؛ به نظرم این فضایی که الان در باشگاه هست قبلا نبود، افرادی که عضو تیم ملی بودند وقتی می آمدند با یک تقابل می آمدند، ولی الان با یک تعامل و محبت آمدند و وقتی همه این ها در زمین خودشان مطرح نیستند و فقط تیم اهمیت دارد این آرامش منعکس می شود.

این را قبول دارید که نباید اینطور جنگ بین تیم ملی و استقلال اتفاق می افتاد؟ شما خیلی راحت یکی مثل آندو را از دست دادید و چیزی نمانده بود اگر باشگاه ایستادگی نمی کرد امیرحسین صادقی را هم از دست می دادید، خسرو و هاشم و ... به جاهایی رسیده بودند که نمی دانستند چه کار کنند؟

تقابل با تیم ملی و آقای کی روش بود؛ البته کاری به مسائل آقای کی روش ندارم، ولی من یک تز ویژه راجع به ایشان دارم که نخواهم گفت.

یعنی منتقد ایشان هستید؟


حالا! به هر صورت! ولی من می خواهم بگویم وقتی ما 2-3-5 بازیکن از تیممان به تیم ملی دعوت می شوند، باید خوشحال باشیم و بگوییم چرا از باشگاه ما کم انتخاب شدند؛ این تقابل این چنینی به نظر من خوب نیست، ضمن این که قبل از بازی که با عراق داشتند صحبت هایی کردند که به نظر من منطقی نبود، ما باید تیم را تقویت کنیم و خوشحال باشیم که 5نفر از تیم ما در تیم ملی هستند.

اینها را به آقای قلعه نویی هم گفتید؟

نه نگفتم، ولی در رسانه ها اشاره کردم. بالاخره تیم ملی است و ما باید آن را تقویت کنیم، ضمن این که آقای قلعه نویی هم در یک جاهایی حق داشتند، آقای کی روش حق ندارد که...

قطعا حق دارد به هر حال بیشترین بازیکن را به تیم ملی می دهد از طرفی هم باید ...

بالاخره انسان وقتی در یک فضایی تحت فشار قرار می گیرد، ممکن است صحبت هایی کند که بعدا هم از آن پشیمان شود. من به آقای کی روش هم اجازه نمی دهم و نمی پسندم که به آقای قلعه نویی یا درخشان یا هر شخص دیگری توهین کند، درخشان و قلعه نویی پیشانی مربیان تیم ملی هستند.

یک جنگ در فوتبال ما راه افتاده که فکر می کنم کسانی مثل شما سال هاست در مقابل آن ایستاده اید؛ این که به یک طرف انگ اجنبی بزنیم و به یک طرف سنتی بگوییم، بعد اینها را به جان هم بیاندازیم؛ شما حداقل در این سی ساله خیلی مربی خارجی خوب آوردید این نگاه چه بلایی سر ورزش می آورد؟

به نظرم فدراسیون باید یک آشتی ملی اعلام می کرد بین مربیان ایرانی و خارجی و بازیکنان ایرانی و خارجی و این سد را می شکست، یک مقدار در این میان باید فدراسیون فوتبال پادرمیانی می کرد و اجازه نمی داد به مربیان خارجی اهانت کنند یا صحبتی کنند یا حداقل به کمیته انضباطی ارجاع می داد، به هر صورت بیگانه بیگانه است، باخت هم باخت است؛ من می خواهم بگویم این رسالت را باید فدراسیون و بزرگان فوتبال انجام می دادند که متاسفانه بزرگان فوتبال ما یا نمی خواهند پا میان بگذارند یا از آنها نمی خواهند که این کار را انجام دهند. حداقل باید خود فدراسیون به عنوان یک مرجع می آمد، صحبت می کرد و بین طرفین آشتی ملی اعلام می کرد و این فضا را تلطیف می کرد. البته به نظر من بدون این که فدراسیون دخالت کند هم این کار خیلی راحت انجام می شود و خود ورزشکار و خود مربیان داخل و خارج این تعامل را ایجاد کردند.

یک گیری که وجود دارد و آقای قلعه نویی از آن ضربه خورده این است که با داور، مربی ایرانی، مربی خارجی و ... خیلی وارد دعوا می شود، بعد هم حس ایشان این است که دشمنانی دارند که می خواهند از پشت به ایشان خنجر بزنند؛ در این مورد با ایشان صحبت کرده اید؟

من بارها ایشان را نصیحت کرده ام و این را  قبول دارم که هر چقدر در فوتبال صحبت نکنی، به  همان میزان موفق هستی. باید این فضا را ببندی، یکی باز کنی، نه این که ده تا پنجره باز کنی؛ خود به خود ده تا پنجره باز کنی باید با ده نفر صحبت کنی و تمام نیرو و فکری که باید روی تیم باشد صرف صحبت با مربی، بازیکن، داور و ... می شود. به نظر من چند مسئله وجود دارد، ما به هیچ وجه نباید با داور صحبت کنیم، وقتی سوت زد بازی تمام است. همانطور که در فوتبال های خارجی می بینید، وقتی داور سوت می زند بازی تمام می شود و بازیکن سرش را پایین می اندازد و می رود، یعنی این فرهنگ برای آن فرد یا مربی جا افتاده، ما می بینیم که مربی های خارجی کمتر جیغ و داد یا ابراز احساسات می کنند، وقتی یک پنالتی می شود یا یک خطای عمد می شود می گویند داوره دیگه! ما باید به داور آرامش بدهیم، او را در فضایی قرار ندهیم که به سوت زدنش شک کند، وقتی شک کرد اشتباه خواهد کرد. باید کاری کنیم که او راحت قضاوت کند. راجع به بازیکن و رسانه هم همینطور، مثلا رسانه ها باید صحبت کنند و اگر واقعا اشکال یا ایرادی گرفتند، باید تحمل 70میلیون جمعیت را داشته باشیم. گرچه  "بردن آبروی مومن، مثل قتل اوست" و من این را نمی پسندم که کسی را تخریب کنیم، نه در ورزش و نه در کل جامعه، اینها انعکاس برون مرزی پیدا می کند و این کوچکترین مسئله ای است که ایجاد می شود؛ کم ما رسانه های خارجی نداریم، اینها همه این مسائل را آگراندیسمان می کنند و پای فرهنگ ما می گذارند؛ ما یک فرهنگ غنی 2500ساله داریم، سعدی، حافظ، ابوعلی سینا و  افراد شاخص و بزرگ زیادی داریم، ما دین حضرت علی و حضرت محمد را داریم، باید ببینیم حضرت علی و حضرت محمد راجع به اخلاق چه می گویند و به آنها تاسی کنیم. مربیان ما باید حتما به خارج از کشور بروند و در کنار تیم های خارجی باشند و بتوانند از اینترنت و فضای بین المللی... استفاده کنند تا یک مقداری از آن فضا و هاله ای که دورشان را گرفته بیرون بیایند و ببینند فضای بیرون چه شکلی هست و در دنیای خارج چه خبر است، الان آن چیزی که در آلمان، برزیل یا کشورهای پیشرفته می گذرد در کشور ما هست؟ نه! می خواهم بگویم مربیان ما باید از این فضاها استفاده کنند.

البته یک نسل نویی از مربیان مثل یحیی گل محمدی، رسول خطیبی و علیرضا منصوریان یک سری از این بچه هایی هستند که هم خارج بازی کردند و هم علم آنها را قبول دارند؟

همین علیرضا منصوریان را من خودم چقدر ایستادگی کردم در تیم امید، ولی واقعا رفت و آنجا گزارش غلط  به ایشان دادند و از بازیکن دو اخطاره استفاده نمود و تیم امید صعود نکرد.ولی می خواهم بگویم بله! الان اینها خوب هستند و باید به اینها میدان داد، ضمن این که فدارسیون باید آموزش لازم را برای این ها بگذارد و فضای مناسب را برایشان ایجاد کند و به جای این که مربی خارجی بیاورد خرج این مربی های جوان و اعزام آنها به تورنمنت های بین المللی کند. همانطور که می دانید ما بازیکنان خیلی خوبی داریم که لژیونر بودند و برگشتند، هم زبان می دانند هم ... باید به اینها احترام بگذاریم و بزرگشان کنیم تا بتوانند آینده فوتبال ما را بسازند.

شاید شما راحت تر بتوانید به آقای قلعه نویی بگویید، نباید اینطور باشد که مثلا وقتی تیمش دقیقه 96 به سپاهان گل می زند، آنجور وارد زمین شود و این برایش مثل فضای مرگ و زندگی باشد؟

من این را هم قبول دارم، اما باید به او هم حق بدهیم او هم در یک فضای خیلی بدی قرار گرفته.

خودش خودش را در این فضا قرار می دهد؟

وقتی که آن فضا برای ایشان ایجاد شده، بالاخره او کسی بوده که دارای سابقه دیرینه مربیگری بوده، اینطور نیست که با یک شکست کاخ آمال و آرزوهایش فرو بریزد، ولی هر کسی تحت تاثیر برد یا باخت قرار می گیرد. دیروز کنار زمین مربی پیکان را دیدم با چه آرامشی کنار زمین ایستاده بود، اگرچه ممکن است درونش اینطور آرام نباشد، یا مثلا استیلی یا منصوریان یا یحیی گل محمدی. من امیدوارم که در فوتبال فضایی باشد که هم مدیر باشگاه، هم هیئت مدیره، هم مربی و هم بازیکن در آرامش بتوانند کارشان را جلو ببرند، اگر آرامش نباشد و تقابل باشد مطمئن باشید ما موفق نخواهیم شد.

آقای وزیر گفتند آن فرمولی که در استقلال داشتیم را در پرسپولیس هم انجام دادیم، اما یکی ثبات و آرامش دارد یکی نمی دانم چرا اینطور شده تازه شما کمتر هم پول گرفتید؟

البته ایشان ممکن است با توجه به شناختی که از بنده داشتند و ... در کل من مسائل و مشکلات را کمتر به ایشان منعکس کردم و در خودم ریختم و سعی کردم خودم وقت بگذارم و مشکلات راحل کنم. البته من یک پشتوانه هم داشتم که خیلی به من کمک کرد، آن هم  پشتوانه شناخت مردم، بازیکن ها، ورزشکارها، یا کلا سیستم شناخت ورزش کشور بود. وقتی من یک وظیفه را قبول کردم در آن ذوب و غرق می شوم،  عمری را در ورزش بودم و نسبتا در هر جایی بودم سعی کردم با تمام توانم کار کنم.

الان تیم می خواهد واگذار شود و بحث خصوصی سازی جدی شده، شما و هیئت مدیره اسناد مالی را  آماده کرده اید؟

الان مشغول برطرف کردن اشکالاتی که داریم هستیم و در طبقه دوم هم از سازمان حسابرسی مشغول هستند، تاکید من بر این است که هر چه زودتر حسابداری و ...

تیم نزدیک به فروختن است ولی هنوز حساب های مالی آن آماده نشده؟

اینها یک سری مشکلات هستند که آنها را حل می کنیم، من امیدوارم تا بیست و هفتم که این کار صورت می گیرد بحث حسابداری و مالی شفافی را به سازمان خصوصی سازی ارائه دهیم که فردی که آمد مشکلی نداشته باشد؛ ولی کسی که خریدار شد نیاز است مدتی به باشگاه بیاید و نسبت به این مسائل و مشکلات آگاهی پیدا کند تا بتواند با خیال راحت کارش را انجام دهد.

شما سند اینجا را ندارید؟

آقای دادکان اینجا را بخشی با کمک های مردمی خریده و یک مقداری هم خود باشگاه پول داده و سند را به نام فدراسیون صادر کردند که خدای نکرده اینجا به نفع شخص خاصی فروش نرود.

الان چطور می خواهید اینجا واگذار شود؟

با فدراسیون در تماس هستند تا بتوانند این مشکل را حل کنند. بالاخره اموال فدراسیون نبوده و خود آقای دادکان هم اذعان دارند که یک مقداری باشگاه پول داده و یک مقداری هم با همکاری ویژه آقای دادکان از کمک های مردمی خریداری شده.

امیدوار هستید ملک به مالک جدید واگذار شود؟

من امیدوار هستم این کار هر چه زودتر انجام شود. این حالت دوگانگی که ایجاد شده به ما خیلی ضربه زد و اسپانسر خودش را نسبت به این مسئله بیگانه حساب کرد، اما ما واقعا خیلی با درایت عمل کردیم و به قول معروف پوست کلفتی کردیم، برای این که الان وقتی فردی به نام اسپانسر می آید و می داند که بعد از بیست و هفتم نمی تواند انجام وظیفه کند، یک مقداری هاله آینده اش مبهم است و خود به خود همکاری لازم را نخواهد داشت؛ اما خوشبختانه اسپانسر ما آقای سبکدست اینطور نیست، ما سعی کردیم این فضا را ایجاد کنیم که بیاید و کمک کند، یک مقداری کمک ها مانده و طلبکار هستیم که انشالله این چند وقت هم بیایند آنها را هم مشخص کنند تا بتوانیم با کسی که می آید به صورت شفاف صحبت کنیم که این کار انجام بگیرد.

مجموعه مرغوبکار هم جز مجموعه هایی است که باید واگذار شود، به نظر می رسد در آنجا هم مشکل دارید؟

مشکلی نداریم، اما این مجموعه مال ما نیست، قبل از این که من بیایم آقای فتح الله زاده آن را تحویل اداره کل دادند؛ البته ما یک مقدار وسیله آنجا داریم، امکاناتی که آنجا خریداری و نصب کردند و الان آنجا هست مال باشگاه استقلال است.

مثل این که مصوبه ای از طرف هیئت دولت صادر شده که واگذار شود ولی مجلس آن را لغو کرده ؟

این به قبل مربوط بوده، ولی الان آقای پورحسینی اعلام کردند که مشکلی ندارد؛ حتما با اداره کل و وزارت ورزش صحبت کردند و این مسئله را حل کردند که آن را اعلام کردند چون در آن اعلانیه که بود مرغوبکار را نوشته بودند.

**در حالی که مهمترین دارایی باشگاه استقلال که کمپ هست در آن نیست ؟

برای کمپ ما هزینه کردیم؛ هم آقای فتح الله زاده، هم آقای واعظی موسوی و خود ما هزینه کردیم، شاید نزدیک به دو میلیارد تومان آنجا از کمک های مردمی و خود باشگاه خود آقای قلعه نویی هزینه کردند؛ ************ کمک کرده ولی این الان به نتیجه نهایی می رسد برای صادر کردن سند کمپ استقلال به باشگاه استقلال منتها در آن خصوصی سازی نیست اینها مربوط به خود...***

کمپ حجازی را اگر از استقلال بگیرند شاید استقلال یک بخشی از هویتش را از دست بدهد ؟

همینطور است.

به نظر می رسد هیئت مدیره در این زمینه هیچ نقشی ندارد؟

نه من این را به رسانه ها اعلام کردم و به خود آقای پورحسینی هم گفتم. حالا نمی دانم ولی ببینید وقتی یک کاری را مجلس تصویب کرد اینها مجبور هستند که آن را انجام بدهند، تقابل باشگاه استقلال با خصوصی سازی و با مجلس که حتما یک هاله مثبتی را در این مورد دیدند که گفتند انجام شود درست نیست. ما به عنوان مدیرعامل واگذاری یا انتقالی مجبوریم که شرایط را مهیا کنیم تا این کار زودتر صورت بگیرد.

زمین تلو را هم دولت از شما پس گرفت؟

می گفتند، ولی من نمی دانم چطور است چون الان در آن اعلانیه هست.

مثل این که در 20سال گذشته دور این زمین را حتی دیوار هم نکشیدند؟

بله، تهیه حتی سیم خاردار یا یک دیوار نیم متری برای 30هکتار زمین هزینه بالایی می خواهد؛ من دومرتبه آنجا را دیدم، برای اردوها هم خوب است، آنجا می توانیم یک کمپ کامل تهیه کنیم، یک زمین فوتبال، خوابگاه ورزشی و ... یک فضای خوبی را می شد در آنجا ایجاد کرد ولی خب مسئله مالی و مسئله کمبود بودجه داشتیم، تا حدی که حتی امکان این که حصار کشی کنیم، یا نقشه برداری کنیم که بتوانیم یک آینده روشنی برای آن ترسیم کنیم در این 9ماه که من در اینجا بودم نبوده.

اگر از تیم گرفته شود اتفاق بدی است ؟

به هر صورت ببینید خصوصی سازی خودش یک بازوی توانای دولت است و خود وزارت اقتصاد و دارایی این توانایی را دارد که با زمین شهری مکاتبه کند یا از امکاناتی که شهرداری دارد استفاده کنند، در اصل باید با  سازمان هایی که می توانند زمین را در اختیارشان قرار دهند مکاتبه کنند، ولی به هر صورت کار بسیار سنگینی به عهده خصوصی سازی هست که باید اینها را به یک جمع بندی برساند تا یک نتیجه مثبت به دست بیاورد و یک باشگاه خوبی را اداره کند.

شما از مدیرانی بودید که از همان ابتدا معتقد بودید قیمت این دو باشگاه بیش از صد میلیارد است و حتی یک بار هزار میلیارد را هم مطرح کردید، الان این قیمتی که گذاشتند خوب است؟

اعتقاد من این است اگر 40درصد این مبلغ را خریدار بدهد و نیروی انسانی که اینجا می آیند، گروهی باشند که مسائل فنی، اجتماعی و اقتصادی بدانند و با موانعی که الان خصوصی سازی برطرف خواهد کرد و یک مقدار وضع بدهی ها و باشگاه مشخص می شود مطمئن باشید باشگاههای استقلال و پرسپولیس بعد از دو سه سال سوددهی خواهند داشت، مثل باشگاه های خارجی می توانند قرض الحسنه بفروشند یا بانک باز کنند یا حتی سهام بفروشند، ما بین 5 تا 10 میلیون هوادار فعال داریم و اگر فضایی ایجاد کنند که اعتماد کنند و بیایند سهام بخرند و این پول را در بانک بگذاریم و سودش را ...

یعنی 5میلیون هوادار دارید که حاضرند هزینه کنند؟

بله، منتها این فضا برای ما نبود آنقدر بدهی و مشکلات و برطرف کردن موانع داشتیم...

یک سری موارد خوب هم تصویب شده که کمک می کند مثل همین آزادی تبلیغات ستاره ها و ...

فضا الان برای تبلیغات این دو باشگاه و باشگاه های دیگر خیلی خوب است، منتها نیروی کارآمد این کار می خواهد.

و البته یک تغییر نگاه که این تیم ها ابزار سیاسی نیستند؟

بله صد در صد! واقعا به نظر من اینها ابزار سیاسی نخواهند بود، ما وقتی می بینیم این دو باشگاه بازی دارند یا یک باشگاه خوب بازی می کند، خیابان ها کمتر شلوغ است و یا می روند در خانه هایشان تلویزیون می بینند یا به استادیوم می روند، که البته استادیوم کمتر می روند. اما به خاطر این که فضای تلویزیونمان اینطور نیست که گرایش صددر صد مردم به آن وجود داشته باشد، خب این سرگرمی مردم است باید بیایند و استفاده کنند.

البته این یک درد است که دیروز در ورزشگاه آزادی هزار نفر هم شاید نبودند؟

می گفتند 7هزار نفر ولی به هر صورت خیلی کم است؛ البته هوا دار هم بود و اگر تلویزیون هم این کار را نکند همانطور که با پخش نکردن  3-4بازی خیلی به اسپانسر ضرر زد؛ آقای کفاشیان باید اول فصل این کار را می کرد نه وسط فصل این کار را کند و اسپانسر را از وظیفه ای که دارد دور و مردم را از دیدن بازی ها محروم کند.

شما یک تفاوتی با مدیران دیگر دارید همه کسانی که در این مدت در این باشگاهها بودند الان به دنبال این هستند که یک کنسرسیومی راه بیندازند و این باشگاه را بخرند برای شما جذابیت ندارد؟

هیچ جذابیتی ندارد.

چرا؟

خمیره تفکر من باشگاه داری نیست، این وظیفه را که آقای گودرزی به من محول کرد سعی کردم به بهترین نحو انجام دهم، باشگاه داری این است که من به تیم علاقمندم، ولی این کار یک سری افراد ویژه است که بخواهند انجام دهند من آن شخصی نیستم که بخواهم بیایم با این و آن تقابل کنم، جیغ بزنم، دادم بزنم. من یک فضای آرام می خواهم که بتوانم در آن کار کنم و تفکر خودم را پیاده کنم و از افراد با تجربه در کارم استفاده کنم، بدون نقص و غرض کارم را انجام دهم و بدون اینکه بخواهم تبلیغات کنم در یک فضای آرام کار کنم. این کار نیاز به افرادی دارد که عاشقانه نسبت به باشگاه داری علاقمند باشند، من باشگاه را دوست دارم ولی نه این که اداره باشگاه با من باشد.

بدهی های باشگاه تقریبا چقدر است؟

حدود 70میلیارد است. تا به حال 150هزار دلار بدهی بازیکنان سابق را دادیم.

شما یک حکم  شش امتیاز تعلیقی دارید؟

نه اصلا، تا به حال هیچی نداریم، یک حکم 380هزار دلاری داریم که آماده می کنیم.ما سعی می کنیم با مذاکرات کاری را که به نفع باشگاه است انجام بدهیم.

ولی خیلی به کسر 6امتیاز نزدیک است؟

آن را هم سعی می کنیم ان شالله به یاری خداوند با مکاتباتی که انجام می دهیم حل کنیم و البته از آقای مانوسی فر که همکاری ویژه ای در این زمینه داشتند تشکر می کنم. از مدیران قبلی آقای واعظ، فتح الله زاده و اولیایی هم تشکر می کنم که اصلا این باشگاه تا اینجا رسیده.

خیلی تشکر می کنید ولی الان یک میلیون دلار جریمه معوق دارید؟

آنها را هم باید ببینیم چه شده و آسیب شناسی کنیم که آیا نداری باعث این شده یا عدم مدیریت بوده.

دو تا خرید بد هم خودتان داشتید؟

داسیلوا واقعا استفاده نشده و فروزان را به عنوان دروازه بان اصلی گذاشتند، هلمیکر هم آزمایش کامل داشتند، 5شنبه با آقای دکتر نوروزی و دکتر مردانی، آقای دکتر معینی، نظری، ماجدی و نماینده خود هلمیکر 4-5ساعت جلسه داشتیم به این صورت که مشخص شد در معاینه اولیه سالم بوده اما در بازی که در اهواز انجام شده رباط پای راستش کاملا آسیب دیده و در حال حاضر برای ما قابل استفاده نبوده است، ما در بیست روز چهار بازی داریم و ایشان 4تا 6هفته باید استراحت کنند تازه ریکاوری را هم کنار بگذاریم هفت هفته می شد و به درد ما نمی خورد، مجبور شدیم او را کنار بگذاریم البته این مسائل در فوتبال در دنیا هم هست منتها نه به این صورت.

آخه در یک تیم در دو سال 11-12 بازیکن خریداری شده که تقریبا کارایی آنها صفر بوده؟

این عیب است، حسن نیست در هر صورت آنهایی هم که اقدام به این کار کردند در جهت کار مثبت این کار را انجام دادند ولی خب اتفاق می افتد.

خود شما به نظر می رسد یک کمیته ای برای خرید بازیکن گذاشتید و فکر می کنم یک مقدار در این موضوع حساس تر باشید؟

الان که من فکر نمی کنم دیگر بتوانیم برای این فصل بازیکن خارجی بیاوریم، ان شالله آن افرادی که می آیند ما سعی کردیم داشته های قبل و حالمان را در اختیار آنها قرار بدهیم اگر بخواهند که به مشکل برنخورند.
منبع: خبرآنلاین