مطیعی در فاطمیه امسال "عفاف و حجاب" را هوشمندانه به عنوان موضوع محوری اشعار و مداحی های خود قرار داده و با بهره گیری از اشعار فاخر شعرایی چون محمد مهدی سیار و رضا یزدانی، و همچنین معارف دینی در خصوص حجاب، نوحه های شنیدنی، جذاب و پرمغزی را اجرا نموده است.

گروه فرهنگی مشرق -  همزمان با ایام عزای شهادت سرور زنان عالم و اولین شهیده ی ولایت، حضرت فاطمه الزهرا (س)، مراسمات عزاداری متعددی در سراسر ایران اسلامی در حال برگزاری است.
از جمله این مراسمات "هیئت میثاق با شهدا دانشگاه امام صادق (ع)" است که چندین سال است به یکی از محوری ترین هیئات شهر تهران بدل شده و برنامه های آن با استقبال گسترده خصوصا از سوی جوانان و دانشجویان مواجه می شود.

از ویژگی های مهم میثاق با شهدا، تناسب محتوای سخنرانی و اشعار مداحی های آن با موضوعات روز و مهم جامعه و جهان اسلام و همچنین پرداخت عالمانه به معضلات اخلاقی و اعتقادی جوانان است، که به خوبی توانسته پیوند و تلفیق قابل توجهی میان مضامین مذهبی و مفاهیم سیاسی، اجتماعی و اخلاقی مبتلا به برقرار کند. که در این میان حاج میثم مطیعی مداح جوان و توانمند این هیئت، نقش محوری دارد.

مطیعی در فاطمیه امسال "عفاف و حجاب" را هوشمندانه به عنوان موضوع محوری اشعار و مداحی های خود قرار داده و با بهره گیری از اشعار فاخر شعرایی چون محمد مهدی سیار و رضا یزدانی، و همچنین معارف دینی در خصوص حجاب، نوحه های شنیدنی، جذاب و پرمغزی را اجرا نموده است.

از جمله آنها شعر " گفتی حجاب حکم خداست/ هنوز تو گوشمه صدات" سروده محمد مهدی سیار است که در شب شهادت حضرت زهرا (س) در هیئت میثاق با شهدا در مسجد دانشگاه امام صادق (ع) اجرا شد.
در این شعر، محمد مهدی سیار به زیبایی ماجرای نخستین بار چادر به سر کردن حضرت زینب (س) به دست حضرت زهرا (س) را توصیف نموده و تأکیدی هم بر آیه 31 سوره نور مبنی بر ضرورت حجاب برای زنان مسلمان دارد.

- برای شنیدن صوت مداحی شعر "عفاف و حجاب" با شعر محمد مهدی سیار و با اجرای میثم مطیعی (کلیک) کنید.

زهرا زهرا
شوق پریدنه، تو قلب تو ولی
پلکی بزن نگاهی کن، به غربت علی
زهرا زهرا، یا بنتَ خیرِ الانبیاء
کلِّمینی، بنتُ النبیِ المصطفی
بی جوابه، این ناله‌های من چرا؟
أنا ابنُ عَمِّکِ علی، چشماتو باز کن که بازم
گریه کنم از غربتت، گریه کنی از غربتم
(بمان کنارم)

زهرا زهرا
امشب چه غصه ای، تو دل زینبه
گمونم خونده از نگات، که آخرین شبه
یا می‌میرم، از نفسای آخرت
یا می‌کشه، منو نگاه دخترت
ببین چطور، پر می‌زنه دور و برت
ببین که با بغض و سکوت، نگاه زینب چی می‌گه
کاشکی می‌شد که پیشمون، میموندی یک کم دیگه
(هستی حیدر)

مادر مادر
چادر نمازمو، سر می‌کنم برات
شاید دوباره ببینم، لبخندو رو لبات
یادش به خیر، وقتی چادر کردی سرم
گفتی چقد، چادر میاد به دخترم
لبخندت رو، از خاطرم نمی‌برم
گفتی حجاب حکم خداست، هنوز تو گوشمه صدات
وقتی که یادم می‌دادی، آیه قل للمؤمنات*...
(مادر خوبم)

وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها
وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‏ جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ ...(سوره نور؛ آیه 31)

و به زنان با ايمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوس ‏آلود) فرو گيرند، و دامان خويش را حفظ كنند و زينت خود را- جز آن مقدار كه نمايان است- آشكار ننمايند و (اطراف) روسرى‏ هاى خود را بر سينه خود افكنند (تا گردن و سينه با آن پوشانده شود)، و زينت خود را آشكار نسازند...