به گزارش مشرق، میثم مطیعی مداحی است که نگاهی نو را به مداحی ایران وارد کردهاست. اتصال به دغدغههای اجتماعی یکی از این رویکردها است که هم در متن اشعار و هم در اقدامات او قابل رهگیری است. در این رویکرد راهاندازی خیریه میثاق برای کمک به آسیبدیدگان سیل و زلزله یا رفتن به اعماق معادن ذغالسنگ و سرزدن به وضعیت معیشت معدنکاران قابل ذکر است. اما از سوی دیگر خواندن اشعار عربی در هیئت میثاق با شهدای دانشگاه امام صادق (ع) حتی با لهجههای محلی عراقی و بحرینی باعث شد بسیاری از علاقهمندان ایران در خارج از مرزها مشتاق صدای او باشند. توسعه صدای او به لبنان و میان علاقهمندان سید حسن نصرالله نیز رسیده است و مداحان لبنانی قبل از سخنرانیهای سیدحسن نصرالله در انتخاب و تقلید از شعر و سبک او از هم سبقت میگیرند.
اما در داخل مرزهای ایران نوآوری دیگر او مورد توجه قرار گرفته و صف علاقه مندان و منتقدانش را ایجاد کرده است. اشعار روشنگر اجتماعی، اقتصادی و به خصوص سیاسی او در مورد مسائل روز باعث شده است مداحی های او به هیچ عنوان کلی و بدون ارجاع نباشد بلکه هر کسی بتواند خود را مخاطب اشعارش دانسته و در میانه ابیات، دنبال ارجاعات و روشنگری ها باشد.
* این بار اما از تریبون نماز جمعه قم ...
برای چهار سال پیاپی تریبون عید فطر محل اشعار بصیرتی و روشنگرانه میثم مطیعی بود. هیچ مداحی اینچنین متناوب در سال های متمادی به یک مراسم ملی که رهبر معظم انقلاب هم در آنجا حاضر است دعوت نشده اما استقبال عمومی و تبعیت از سیاست های کلی نظام در اشعار این مداح جوان باعث شد تا این اعتماد به او و عقبه دانشگاهی و پرتوانش بشود. پس از حضور چهار ساله در سال ۹۸، اما حاج محمود کریمی به مراسم عید فطر دعوت شد. افرادی از درون جامعه حزب اللهی گمانه های حذف و طرد او را مطرح کردند اما حضور مطیعی در مراسمات مختلف از جمله شب تاسوعا و اربعین حسینیه امام خمینی (ره) بر همه آن گمانه ها خط باطل کشید.
مطیعی در برنامه میدان انقلاب شبکه سه سیما که شب اول محرم امسال پخش شد اشاره کرد که عنوان مداح انقلابی را برای خود نمی پسندد چرا که همه مداحان را انقلابی می داند و نباید دایره انقلاب را محدود و محصور کرد. او بر فشارهای مختلف روی نگاه و سبک محتوایی مداحی اش صحه گذاشت اما تأکید کرد به حاشیه ها توجه نمی کند و آنچه را درست می داند اجرا می کند چرا که ملهم و برگرفته از شعور و موقعیت سنجی است. آنجا که شعار، شور و مهمتر از همه شعور را به عنوان توصیه های سه گانه آیت الله مجتبی تهرانی به او ذکر کرد.
* شعری پر از ارجاع و ایهام
در حدود ۵۰ بیت شعری بود که میثم مطیعی در قم اجرا کرد. حساسیت این موضعگیری مطیعی بالاتر از سایر مواضع او بود چرا که در تلاطم اوضاع کشور در مسئله افزایش قیمت بنزین هنوز مرز بین اعتراض و اغتشاش آنچنان پر رنگ نبود و بعد از سخنرانی مقام معظم رهبری در روز یکشنبه فضای انتقادات و اعتراضات از درون جامعه انقلابی خاموش شد چرا که احساس می کردند هر بیان و واکنشی می تواند به عنوان مخالفت با گفتار و رویکرد زعیم انقلاب تفسیر شود.
از سوی دیگر نارضایتی ها از نحوه اجرای افزایش قیمت بنزین وجود داشت و ناخودآگاه سویه انتقادات به سمت طرح سؤال از چرایی حمایت رهبری از نظر سران قوا سوق یافته بود و جوانان و دانشجویان سردرگم بودند. ناراضی اما محکوم به خاموشی! مطیعی اما در این میان یک تنه به خط زد تا به بسیاری از گره های ذهنی جواب دهد و سعی کند تلفیق هنر و سیاست را در عرصه تبیین و روشنگری به کار گیرد.
شعر با بیتی طلایی شروع می شود:
باز هم فتنه! امان از فتنههای رنگ رنگ
باز هم کشتار و غارت، باز سوغات فرنگ
فضاسازی و تجربه های ما از اوضاع فتنه گون را یادآور شده و به پیامدهای آن می رسد:
این طرف نابود شد دارایی نانآوری
آن طرف خاکستری ماند از جهاز دختری
باز از داغ شهیدان سینهها غوغا شده
آه از آن نوزاد یک ماهه که بی بابا شده
در بخشی از شعر به طراحی پشت پرده آشوبگران پرداخته شده که چه طرح هایی را برای اتصال قفل ترافیک خیابانی به قفل فرآیند سیاسی (انسداد) اندیشیده بودند:
خواب میدیدند هر قشری به میدان پا نهد
هر گروهی با شعاری در خیابان پا نهد
این یکی فریاد استعفای دولت سر دهد
آن یکی در آتش تعطیلی مجلس دمد
هر یکی چیزی بگوید، حق و باطل گم شود
موجی از سردرگمیها قسمت مردم شود
سخنرانی روز یکشنبه رهبر انقلاب نیز بخش مهمی از شعر مطیعی بود که اینگونه بیان شد:
صبح یکشنبه کلامی روی آتش آب ریخت
فتنه را دیدم که حیران و هراسان میگریخت
تا صف مردم از این آشفتگیها دور شد
اغتشاشی کور بر جا ماند و فتنه کور شد
باز هم از فتنه قابیل رد شد کاروان
با تولای علی از نیل رد شد کاروان
توجه به سؤالات برخی از جوانان انقلابی و انتظارات نابه جا از سکاندار انقلاب هم به خوبی روایت شد:
گرچه بعضی از خودیها آن زمان دلخور شدند
از سؤال و شبهه و نقد و تأمل پر شدند
از چه رو آقا خودش را خرج دولت کرد باز؟
خویش را آماج تیغ طعن و تهمت کرد باز
غافل از این که چه جنگی پشت این صحنه به پاست
در کمین گاهند گرگان لحظهای غفلت خطاست
خضر راه است او، دگر چون و چرا کردن چرا؟
نور ماه است او، تو راه از چاه بشناس و بیا
اما یکی از ارجاعات مهم شعر در انتها بود که با واکنش و تکبیرهای مکرر نمازگزاران همراه شد:
با صف اول نشینان فاش میگوییم راز
اعتراض ما سر جای خودش باقیست باز
اعتراض ما به سستیهای تدبیر شماست
از گرانی ها، از این ۶ سال تأخیر شماست
مردم آرام ما از این تلاطم دلخورند
دلخوشان بازی برجام! مردم دلخورند
از معطل کردن کشور سر میز فریب
که نشد از آن به جز تحریم روزافزون نصیب
دم به دم از گفت وگو با اجنبی دم میزنید
پس چرا در گفت وگو با مردم خود الکنید؟
مردم ما از تکبر، از تورم شاکیاند
از لجوجان سیاست باز، مردم شاکیاند
باز گردید آی... ای دلدادگان آمریکا
راه حل اینجاست آری در همین ایران ما
***
* مطیعی چه میگوید؟
اما میثم مطیعی به خبرنگار «رسالت» میگوید از ابتدا قصد ورود و نقش آفرینی نداشته اما گذشت زمان و انباشت شبهه ها و ناگفته ها از سویی و سکوت چهرههای مختلف باعث شده است نسبت به سؤالات جوانان و به خصوص دانشجویان انقلابی احساس دغدغه کند.
مطیعی می گوید: «در ابتدا سعی کردیم نسبت به مسئله آگاهی پیدا کنیم و جوانب امر را بسنجیم که علت افزایش قیمت بنزین چه بود، چگونه اجرا شد، چرا مردم احساس نارضایتی کردند و اصولا مهمترین سؤال این است که بهترین کاری که می شود در وضعیت فعلی هم جامعه و هم دولت بکند چیست؟ برای همین ساعت ها صرف تحلیل و سنجش فضای اجتماعی کردیم که واقعا فراتر از توان و بضاعت انسانی و امکاناتی ما بود، اما خوب است مردم بدانند حتی برای یک بیت شعر چندین ساعت رفت و برگشت بین شاعران و بنده صورت می گیرد و الحمدلله به کم هم قانع نیستیم.» می خندد و از بار سنگین شاعران و خودش در این مسیر می گوید: « اصولا مردم از امثال ما کار کم و کم کیفیت قبول نمی کنند انتظار دارند نقطه زنی کنیم و هم با مردم باشیم هم پشت سر ولی قدم بگذاریم برای همین هر گفته و حرکت ما باید فکر شده باشد.»
از مطیعی پرسیدم چرا قم؟ آیا تهران دیگر پذیرای شما نیست؟ او گفت: «همه جای ایران سرای من است... این هفته سمنان، قزوین و فیروزکوه می روم و اگر هم تریبونی در قم یافتم سعی کردم حق مطلب را ادا کنم چرا که قم شهر علم و علما است و باید موضعگیری ها وزین و با تأمل باشد. در مورد تهران هم باید بگویم بیش از دو سوم مراسماتم در اینجا است و هیئت میثاق با شهدا در دهه محرم هر شب حدود ۳۰ هزار نفر را در خود جا می داد که دلدادگی مردم تهران به سیدالشهدا (ع) است و امثال ما در این مسیر فقط نقطه اتصال هستیم. البته این که گفتم به معنای پایتخت نشینی نیست بیشتر به علت مشغله تدریس و دانشگاه است که پابند جوانان جویای علم هستیم و ساعات موظفی دانشگاه را باید حاضر باشیم برای همین خیلی شرمنده دعوت های مردمی از نقاط مختلف کشور هستم.»
در پایان پرسیدیم آیا دولت نقطه مثبت هم دارد یا باید همیشه منتقد بود؟ او با خنده گفت: «قطعا نقاط مثبت هست ما هم در رسانههای رسمی خود قدردانی از اقدامات مثبت را داریم. اولین قدردانی اتفاقا از اقدام قوه قضائیه بود که ۵۶ هزار میلیارد تومان به بیت المال برگرداند. حتما در ادامه از کارهای خوب تقدیر می کنیم این وظیفه ما است اما مهم است که عمل قابل تقدیر هم درست شروع شود هم درست به اتمام برسد و هم اینکه درست اطلاعرسانی شود. مثلا طرح ملی مسکن اقدام بسیار خوبی است که تازه شروع شده ما هم تشکر میکنیم که فشار اجاره نشینها و بی خانمانها بالاخره گوش شنوایی در آقایان پیدا کرد اما آیا پس از هشت سال دوره تصدی این دولت شاهد تحویل یک واحد از این طرح جدید خواهیم بود یا اینکه عملا فهرست نویسی شده و تحویل دولت بعد می شود. گلایه ما به نگاه بیرون است که کشور را تعطیل کرده است.»
متن کامل شعر مطیعی در نماز جمعه قم درباره پروژه بنزین ۹۸
باز هم فتنه! امان از فتنه های رنگ رنگ
باز هم کشتار و غارت، باز سوغات فرنگ
میهن من! باز زخم از نابرادر خورده است
گرم جنگ رو به رو، از پشت خنجر خورده است
حرف دارد با دل ما، قدر یک تاریخ حرف
سرخی خون شهیدان بر سپیدی های برف
باز هم ابلیس، از صورت نقاب انداخته
جاهلیت شعله بر جان کتاب انداخته
خاک میهن! باز هم جسم شهیدی سهم توست
شرحه شرحه پیکر سرو رشیدی سهم توست
باز با کبریت دشمن آتشی افروختند
در میان شعله دیدم خشک و تر میسوختند
چیست کار و بار دوزخ زادهها؟ آتش زدن
دزدی و کشتار و قرآن خدا آتش زدن
باز هم خون...خون پاک لاله بر چنگال گرگ
برنگشتنهای سنگین پدرهای بزرگ
باز هم خوش رقصی باروت ها در بادها
کُشتهسازیهای هالیوودی جلادها
این طرف نابود شد دارایی نانآوری
آن طرف خاکستری ماند از جهاز دختری
باز از داغ شهیدان سینه ها غوغا شده
آه از آن نوزاد یک ماهه که بی بابا شده
در گلومان خشک شد فریادهای اعتراض
در هجوم های و هو گم شد صدای اعتراض
در کمین بودند گرگان، فتنه در سر داشتند
خوابهایی دیده بودند و سر شر داشتند
خواب میدیدند هر قشری به میدان پا نهد
هر گروهی با شعاری در خیابان پا نهد
این یکی فریاد استعفای دولت سر دهد
آن یکی در آتش تعطیلی مجلس دمد
هر یکی چیزی بگوید، حق و باطل گم شود
موجی از سردرگمی ها قسمت مردم شود
خویش را در خیل مردم جا دهد آشوبگر
یعنی از مردم بگیرد جان و از مردم، سپر
آتشی خیزد که خاموشی نگیرد سالها
کینه هایی که فراموشی نگیرد سالها
صبح یکشنبه کلامی روی آتش آب ریخت
فتنه را دیدم که حیران و هراسان میگریخت
تا صف مردم از این آشفتگی ها دور شد
اغتشاشی کور بر جا ماند و فتنه کور شد
باز هم از فتنهی قابیل رد شد کاروان
با تولای علی از نیل رد شد کاروان
فتنه رفت و فتنه گردان، غرق رسواییش ماند
انقلاب ما در اوج اقتدار خویش ماند
با کلامی مختصر نیرنگشان بر باد رفت
خرج های چند سال دشمنان بر باد رفت
گرچه بعضی از خودی ها آن زمان دلخور شدند
از سوال و شبهه و نقد و تأمل پر شدند
از چه رو آقا خودش را خرج دولت کرد باز؟
خویش را آماج تیغ طعن و تهمت کرد باز
غافل از این که چه جنگی پشت این صحنه به پاست
در کمین گاهند گرگان لحظه ای غفلت خطاست
خضر راه است او، دگر چون و چرا کردن چرا؟
نور ماه است او، تو راه از چاه بشناس و بیا
از ریاض و لندن و پاریس این آتش رسید
دود آن هم میرود در چشمشان، خواهند دید
حاجیان بار بسته جانب میقات غرب!
چیست جز تحریم و آشوب و بلا سوغات غرب؟
با صف اول نشینان فاش میگوییم راز
اعتراض ما سر جای خودش باقیست باز
اعتراض ما به سستی های تدبیر شماست
از گرانیها، از این شش سال تأخیر شماست
مردم آرام ما از این تلاطم دلخورند
دلخوشان بازی برجام! مردم دلخورند
از معطل کردن کشور سر میز فریب
که نشد از آن بجز تحریم روزافزون نصیب
دم به دم از گفتگو با اجنبی دم میزنید
پس چرا در گفتگو با مردم خود الکنید؟
مردم ما از تکبر، از تورم شاکی اند
از لجوجان سیاست باز، مردم شاکی اند
نسل آدم تا قیامت، ایمن از قابیل نیست
با فریدونی که خود ضحاک شد تکلیف چیست؟
طعنه بر دست عدالت می زند قارون عصر
مردمان را خرد و کوچک دیده از بالای قصر
باز گردید آی... ای دلدادگان آمریکا
راه حل اینجا ست آری در همین ایران ما
وای بر آنان که دل دارند با دشمن گرو
حشر آمریکاپرستان با ترامپ و پومپئو!
هرکه خاک این وطن خرج قمار خویش کرد
باخت و یک عمر بدبختی نثار خویش کرد
جان مولا با ولی این عهد و پیمان مشکنید
این نمک خوردید صد بار، این نمکدان مشکنید
هرکه با خوبان خیانت کرد سیلی می خورد
فاسد اینجا بی برو برگرد سیلی میخورد
گردنه در گردنه این راه هم طی می شود
آخر هر فتنه ای اینجا نه دی می شود
با چراغ لاله ها اینک ره ما روشن است
راهیان صبح میدانند فردا روشن است
نوبه نو با هر شهیدی عهد ما تجدید شد
راه سبز ما به خون سرخشان تمدید شد
باز دل، چشم انتظاری را روایت می کند
صاحبی داریم ما، ما را هدایت میکند
جان هستی اوست باید بگذریم از جان خویش
تا ظهورش برنگردیم از سر پیمان خویش