کد خبر 396984
تاریخ انتشار: ۲۰ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۵:۴۲

آیا هاشمی فعالیت‌های سیاسی‌اش را کاهش می‌دهد یا همچنان قصد دارد در رده نخست سیاسی خود را به محک افکار عمومی بگذارد؟!

به گزارش مشرق، پس از رحلت آیت‌الله مهدوی کنی ماه‌ها بود که بحث ریاست مجلس خبرگان رهبری در محافل سیاسی مطرح می‌شد و همه چیز به انتخابات اسفندماه ریاست مجلس خبرگان رهبری حوالت داده شده بود. انتخاباتی که همه آن را بین دوگانه هاشمی رفسنجانی و هاشمی‌شاهرودی می‌دانستند اما آنچه اتفاق افتاد پیروزی ضلع سوم یعنی آیت‌الله محمد یزدی بود؛ پیروزی قاطعی که هاشمی رفسنجانی و یارانش را مبهوت کرده است. انتخابات ریاست مجلس خبرگان در 2 دور برگزار شد که در دور اول، با انصراف آیت‌الله هاشمی شاهرودی آقایان محمد یزدی و هاشمی رفسنجانی با کسب اکثریت نسبی آرا به دور دوم انتخابات راه یافتند و در دور دوم نیز در نهایت آیت‌الله محمد یزدی با کسب 47رأی (اکثریت آرا) رئیس مجلس خبرگان رهبری شد و هاشمی رفسنجانی تنها توانست 24 رأی را کسب کند که اگر به آن توجه شود، برای هاشمی و طیف همراه او یک پیام روشن دارد. دولت یازدهم نمادی از تفکر آیت‌الله هاشمی در عرصه مدیریتی کشور است و پس از انتخابات سال 92 – اگرچه با آرای شکننده 57صدم درصدی- هاشمی تفکر خود را مورد اقبال جامعه می‌دانست اما واقعیت این است که همواره و در انتخابات گوناگون تفکر کارگزارانی با طرد اجتماعی مواجه شده است. پس از انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم همه بر این تحلیل واقف بودند که نامزد منتخب پایگاه اجتماعی مستقل ندارد و عقبه سیاسی حامیان او از یک سو و خطاهای استراتژیک اصولگرایان در عدم وحدت از سوی دیگر باعث شده بود با همین چند صدم درصد آرای اضافه رئیس‌جمهور یازدهم شود و به همین دلیل از همان ابتدا با بحران پایگاه اجتماعی مواجه بود.

گفتمان توسعه‌گرای‌کارگزاران که هاشمی و روحانی به آن تعلق دارند، سیاست خارجی و تعامل با غرب را در اولویت خود قرار می‌دهد و به همین واسطه دولت همه داشته‌های خود را در سبد مذاکرات هسته‌ای که به عقیده آنها منجر به رابطه با غرب می‌شد، گذاشت اما توافقنامه ضعیف ژنو باعث شد ظرفیت‌های منفی علیه دولت فعال شود و چالش‌های «استقلال-توسعه»، «عدالت- توسعه» و «نخبه ـ توده» در برابر آنها قرار گیرد که نمود عینی آن در راهپیمایی 13 آبان 92 بروز پیدا کرد.

«توزیع سبد کالا» اولین بزنگاه روحانی و هاشمی و یارانشان در دولت تدبیر و امید بود که می‌توانست کارآمدی یا ناکارآمدی آنها را در عرصه داخلی نمایش دهد اما تصاویری که دولت در این توزیع از خود ساخت «عدم کارآمدی» بود و در آوردگاه دیگر یعنی «انصراف از مرحله دوم یارانه نقدی» این تفکر با یک رفراندوم 97 درصدی علیه خودشان مواجه شدند.

همه سیاستمداران، هاشمی رفسنجانی را جزو «بازیگردانان» عرصه سیاسی کشور می‌دانند و معتقدند آنچه هاشمی را از سال 84 به بعد و بویژه سال 88 تاکنون در فضای سیاسی کشور زنده نگه داشته بود مشی منتقدانه و صدای مخالفت وی با وضع موجود بوده است، اما واقعیت این است که مدت‌هاست سیاست‌ورزی غریزی هاشمی بر سیاست‌ورزی عقلانی او چیره شده است. هاشمی، اطرافیانش و رسانه‌های حامی وی در سال‌های گذشته با بالا بردن بار انتقادات غیرمنصفانه و سیاهنمایی مطلق از وضع موجود، خواستار تغییر وضع موجود بودند. این فشار بالا باعث شد ظرفیت منفی وضع موجود از ظرفیت منفی هاشمی نیز بیشتر باشد و روحانی با شعار تغییر وضع موجود به دنبال کسب آرای ریاست‌جمهوری برآید.

هاشمی‌رفسنجانی پیش از انتخابات حمایت رسمی خود را از حسن روحانی اعلام می‌کند و پس از انتخابات در جلسات متعدد با وی شرکت می‌کند و از احوال دولت سرکشی می‌کند تا آنجا که به وی لقب «پدرخوانده دولت روحانی» را می‌دهند. چند ماه پیش در گفت‌وگویی به دفاع از دولت می‌پردازد و می‌گوید: «مجموعاً از وضعی که الان دولت یازدهم دارد، راضی هستم». وی در ادامه ابتدا به دفاع از شخص روحانی می‌پردازد و می‌گوید: «از اوایل انقلاب  با افکار، عقاید و سلیقه‌های آقای روحانی آشنا بودم و تا الان که کاملاً ایشان را می‌پسندم. قبل از اینکه خودم نامزد شوم، از ایشان خواسته بودیم نامزد شوند و شدند بنابراین همان کسی است که ما مایل هستیم این مسؤولیت را در این مرحله حساس داشته باشد».

وی چند روز پیش نیز در مصاحبه‌ای اعلام کرده بود: «دکتر روحانی را به طور کامل قبول دارم. ما با ایشان از مجلس همکاری داشتیم و در جنگ خیلی همکاری داشتیم و بعد هم در مرکز تحقیقات بوده‌اند. زمانی که من ریاست‌جمهوری بودم، ایشان دبیر شورایعالی امنیت ملی کشور بود. ما با ایشان از لحاظ تفکر خیلی نزدیک هستیم و هیچ شبهه‌ای در صلاحیتشان برای من نیست. کابینه‌اش را هم با توجه به شرایط فعلی کشور، نسبتاً خوب انتخاب کرد».

هاشمی‌رفسنجانی از مخالفت با وضع موجود به موضع نمایندگی وضع موجود تغییر مکان داد و ظرفیت‌های منفی وی فعال شد و حالا انتخابات ریاست مجلس خبرگان رهبری بزنگاهی بود برای آنکه هاشمی مقبولیتش را بعد از چند سال دوباره محک بزند. از چند هفته قبل بازی انتخاباتی هاشمی شروع شده بود. مصاحبه‌ای که با روزنامه جمهوری اسلامی انجام داد و در آن از «شورایی کردن رهبری» و همچنین «مدت‌دار کردن آن» صحبت کرده بود، اولین قدم بود. هاشمی در اظهارنظری عجیب و غیرمحترمانه وعده داده بود که در صورتی که «ناصالحان» برای ریاست خبرگان نامزد شوند، خواهم آمد. اظهارنظری که قطعا از چشم خبرگان ملت دور نماند. بعد از آن هاشمی در جمع مسؤولان وزارت کشور حضور پیدا کرد و از مظلومیت‌ها و مصائبش گفت و از موفقیت‌هایش و سایت هاشمی نیز در مطلبی از هاشم‌زاده‌هریسی اعلام کرد: «رأی اکثریت خبرگان به هاشمی» است. هاشمی تمام فضاسازی‌ها را برای حضورش انجام داده بود و اطرافیانش به نقل از وی اعلام کردند «با نامزدی آیت‌الله هاشمی‌شاهرودی و آیت‌الله واعظ‌طبسی ضرورتی برای ثبت‌نام در انتخابات برای ریاست خبرگان نمی‌بیند و در صورتی که آیت‌الله مصباح‌یزدی، آیت‌الله احمد جنتی و آیت‌الله سیداحمد خاتمی نامزد شوند حتما در عرصه رقابت ورود می‌کند».
وی درباره نامزدی برخی افراد مجلس خبرگان همچون آیت‌الله محمدعلی موحدی‌کرمانی و آیت‌الله محمد یزدی، اظهارنظری نکرد اما در روز رأی‌گیری، هاشمی که در کنار روحانی نشسته بود با وجود کاندیداتوری آیت‌الله هاشمی‌شاهرودی و آیت‌الله محمد یزدی، به عهد خود وفا نکرد و اشتیاقش او را مجاب کرد اعلام کاندیداتوری کند.

رأی خبرگان رهبری به هاشمی این پیام را داشت که نمایندگی وضعیت موجود توسط هاشمی و اظهارنظرهای وی همچنان ظرفیت‌های منفی او را حتی در بین خبرگان ملت نیز در حد بالایی افزایش داده است. رأی خبرگان رهبری به آیت‌الله محمد یزدی که در ایام فتنه تمام‌قد در مقابل فتنه ایستاد در برابر «نه» به هاشمی که آن را همراهی کرد نمودی از وضعیت جامعه در برابر وی و همفکرانش در عرصه مدیریتی کشور است.

همچنان که پیش‌تر در یادداشت «هاشمی، نماینده وضع موجود» گفته شد، ظرفیت‌های منفی هاشمی هر روز بالاتر می‌رود که این نه‌تنها برای هاشمی بلکه برای همراهان هاشمی در دولت یازدهم نیز تبعات منفی خواهد داشت و هر اندازه که حمایت هاشمی از روحانی علنی‌تر می‌شود پایگاه اجتماعی روحانی بیش از پیش کاهش می‌یابد بویژه آنکه مدیریت با طرز تفکر این جریان در یک سال و اندی گذشته باعث نصف شدن قیمت نفت، حل نشدن مساله هسته‌ای، فشار بیش از حد به مردم در حوزه اقتصادی و توقف صنایع بزرگ و چرخ فعالیت‌های کشور شده است. البته اینها هنوز به نتیجه دادگاه مهدی هاشمی و «ح- ا» نرسیده است که قطعا مجازات‌هایی که قوه قضائیه در قبال جرم این افراد صادر خواهد کرد پیام‌های بیشتری برای مردم درباره این تفکر خواهد داشت که منجر به کاهش مقبولیت آنها خواهد شد.

حال با این شرایط باید دید هاشمی و طیف سیاسی همراه او در انتخابات مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان رهبری و انتخابات ریاست‌جمهوری آینده آیا باز هم با تمام قوا ورود پیدا خواهند کرد؟ آیا هاشمی فعالیت‌های سیاسی‌اش را کاهش می‌دهد یا همچنان قصد دارد در رده نخست سیاسی خود را به محک افکار عمومی بگذارد؟!


منبع: روزنامه وطن امروز