اسفندماه سال 1366 فاجعه‌ای همسان بمباران اتمی ناکازاکی و «هیروشیما»ی ژاپن در کردستان عراق در پی بمباران شیمیایی شهر حلبچه در کردستان عراق اتفاق افتاد که در آن حدود 5000 نفر از جمله زنان و کودکان به شهادت رسیدند.

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، سال‌های پایانی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران با فاجعه ضدبشری «حلبچه» و نسل کشی کُردها در جریان عملیات «اَنفال» در خاک کشور عراق از سوی صدام حسین، آنچنان پیوندی برقرار کرده است که سینه برگ‌های تاریخ را به خس‌خس و چشم جوامع بشری را به سوزش و ریزش اشک، نم‌ناک می‌کند.

جلّاد و مسئول اجرای این کشتارها کسی نبود جز، «علی حسن المجید» که به «علی انفال» و «علی شیمیایی» لقب گرفت. او پسر عموی صدام حسین رئییس جمهور اعدامی و دیکتاتور رژیم بعثی عراق بود که در مدت 100 روز جان حدود 183 هزار کُرد را که عمدتا هم زنان و کودکان بی‌گناه بودند در عملیاتی به نام «انفال»، گرفت.

مقدمه این جنایت ضد بشری با بمباران شیمیایی شهر «حلبچه» کردستان عراق در روز25 اسفندماه سال1366 آغاز شد. علی شیمیایی ابتدا توأم با بمباران متعارف شهرهای ایران از جمله تهران، شهر حبلچه را هم مورد حمله قرار داد تا با شکسته شدن «در» و پنجره منازل این شهر، مردم دیگر نتوانند در برابر کاربرد سلاح نامتعارف شیمیایی از خود مقاومتی نشان دهند.

به مناسبت بیست و هفتمین سالروز فاجعه انسانی حلبچه، سرویس فرهنگ حماسه ایسنا، گفت‌وگویی با دکتر «ناظم عمر دباغ» نماینده اقلیم کردستان عراق در ایران انجام داده است.

دباغ درباره استقرارش در تهران، تبعیضی که نسبت به کردهای عراق در گذشته شده است، مقاومت و جنبش کردها، شخصیت ناهنجار صدام و همکاری دیگر کشورها با صدام و کاربرد سلاح شیمیایی توسط صدام می‌گوید: به عنوان یکی از اعضای اقلیم کردستان عراق اواخر سال 1995 میلادی به تهران آمدم و نمایندگی سیاسی این تشکیلات در ایران را از اواسط سال 2007 میلادی برعهده گرفتم.

همواره مردم کردستان عراق در طول حکمرانی رژیم‌های سابق این کشور به دلیل تبعیض و ظلمی که به آنها می‌شد در حال مبارزه بودند اما در زمانی صدام، بسیار قاطعانه و محکم با حرکت و جنبش کردها برخورد کرد. مهم‌ترین این سرکوب‌ها بمباران شیمیایی شهر حلبچه‌ و عملیات «انفال» بود.

آغاز نسل زدایی از کُردها

صدام معتقد بود که مردم کردستان و انقلابیون کُرد با جمهوری اسلامی ایران و پاسداران همکاری دارند اما واقعیت این نبود. بلکه خصلت و اخلاق رژیم بعث عراق به گونه‌ای مبنای دیکتاتوری و فاشیستی داشت و همین باعث شد که از سلاح‌های شیمیایی برای نابودی و نسل‌کشی کُردها استفاده کند. از همین رو مردم بی‌گناه اقلیم کردستان عراق و مبارزین و انقلابیون کُرد را با عوامل شیمیایی بمباران کرد. در پی این جنایت‌جنگی که در اواخر جنگ تحمیلی عراق علیه ایران انجام شد، مردم کُرد عراق به ایران آمدند. براثر بمباران شیمیایی حلبچه نزدیک 5000 نفر زن و مرد و کودک به شهادت رسیدند و 12 هزار نفر هم زخمی شدند. به دنبال این جنایت، کل شهر حلبچه تخلیه شد. در اینجا لازم است بگویم که واقعا جمهوری اسلامی ایران به مردم کُرد پناه داد و ب مشکلات پزشکی آنها رسیدگی کرد.

علاوه بر این ایران چند کار مهم پس از بمباران شیمیایی حلبچه توسط رژیم بعث عراق انجام داد. نخست اینکه مرزهای غربی خودش را باز گذاشت و میزبان مردم بی‌گناه کُرد شد. سپس بسیار زود به مجروحان و آوارگان پناه داد و به آنها کمک‌های پزشکی کرد.همچنین با سازماندهی تیمی از خبرنگاران بین‌المللی کاری کرد تا همه جهان با ابعاد فاجعه‌بار این جنایت صدام آشنا بشوند. این مسأله برای همیشه در ذهن کردها به عنوان حسن‌نیت ایرانیان ماندگار شده است. چون بدون شک اگر ایران این کارها را انجام نمی‌داد، بمباران‌های شیمیایی قبلی و نسل زدایی «انفال» پشت پرده باقی می‌ماند و در آن شرایط کسی متوجه و مطلع نمی‌شد. اما ایران کاری کرد که همه جهان ابعاد ناگوار این فاجعه انسانی را حس کند.

پس از بمباران شیمیایی شهر حلبچه، عراق در عملیاتی که آن را «انفال» می‌نامید در چند مرحله در یک بازه زمانی 100 روزه دست به کشتار مردم بی‌گناه کُرد زد که براثر آن حدود 183 هزار نفر از مردم و به خصوص زنان و کودکان را کشت. این عملیات در ابتدای سال 88 از مرز گرمیان (یکی از مناطق کردستان در عراق) آغاز شد و مناطق «کرکوک»، «کفری»، «کلار»، «چَمچَمال»، «دوکان»، «سه دار»، «کوی» و... را طی کرد تا به منطقه «بادینان» رسید. اما انفال هشت مرحله بود. مرحله اول از این مرز که گفتم آغاز شد و مرحله هشتم هم در منطقه بادینان خاتمه پیدا کرد. پس از اینکه عراق به کویت لشکر کشی کرد دست از این جنایت برداشت چرا که دیگر به منفعتش نبود.

عملیات انفال، حلبچه

در حقیقت بمباران شیمیایی کردها به دستور صدام حسین و به فرماندهی «علی حسن مجید» پسر عموی صدام که به دلیل جنایت‌هایش به «علی شیمیایی» معروف شد صورت گرفت. در حقیقت حمله عراق به کشور کویت موجب شد که اعتبارش را در دنیا از دست بدهد چرا که مردم جنگ زده کُرد و دیگر کشورها فهمیدند که عراق دست به کشورگشایی زده است و این موضوع از محبوبیت او در عرب‌های منطقه نیز کاست. به دنبال لشکرکشی صدام به کویت، آمریکا با همکاری چند کشور ائتلافی علیه صدام تشکیل داد.

تشکیل جبهه کردستانی

کُرد‌ها نیز از این فرصت به دست آمده بهره بردند و توانستند جنبشی راه‌اندازی کنند. این جنبش بستری را برای بازپس‌گیری مناطقی که به کردها تعلق داشت، فراهم کرد. اما پس از خاتمه قضیه کویت، بار دیگر توافقی میان عراق و نیروهای هم پیمان شکل گرفت و صدام نیز از این فرصت استفاده کرد تا دوباره کردستان را مورد تهاجم قرار بدهد. بنابراین بار دیگر مردم کرد به ترکیه و به ویژه ایران آمدند و آن زمان در حقیقت آوارگان کرد کوچ میلیونی کردند. در آن زمان «جبهه کردستانی» به رهبری جلال طالبانی و مسعود بارزانی و دیگر سران کُرد در کردستان عراق شکل گرفت و منطقه «پرواز ممنوع» اعلام کردند. مردم عراق اراده یافتند تا کم کم سرنوشت خود را به دست بگیرند و بار دیگر یک انتفاضه و قیام شکل گرفت. با تشکیل این جبهه، اقلیم کردستان عراق انتخابات برگزار کرد و پارلمان خود را تشکیل داد.

با آغاز تهاجم نظامی آمریکا به کشور عراق در سال 2001 میلادی و فروپاشی رژیم بعثی صدام و دستگیری او به همراه چند تن از سران بعث، دادگاهی برای محاکمه صدام شکل گرفت که ما در آن توانستیم او و «علی شیمیایی» را به خاطر جنایت‌هایش به اعدام محکوم کنیم.

صدام یک دیکتاتور بود و همیشه برای اثبات تسلطش یک انگیزه به وجود می‌آورد تا بتواند سیاست‌های خود را به مردم تحمیل کند. به نظرم صدام با توجه به کارهایی که در طول ریاست جمهوری‌اش انجام داد نه‌تنها دشمن کُرد و فارس بود بلکه به همان اندازه نیز دشمن عرب‌ها بود. او حتی به سران حزب بعث هم به دلیل خصلت و جنایت پیشگی‌اش رحم نمی‌کرد.

نباید اسم دیگری بر روی صدام گذاشت

وقتی صدام را دستگیر کردند؛ یکی از آژانس‌های خبری از من پرسید که تعریف شما از صدام چیست؟ گفتم:«نباید اسم دیگری بر روی صدام گذاشت. کارهای او را فقط صدام حسین انجام داده است. همین اینکه به او «صدامی» بگوییم بهترین تعریف و توصیف است. چون یک رهبر «عُقده‌ای» و دیکتاتور بود و از آنجایی که رفتاری اجتماعی نداشت از کودکی به این صورت ناهنجار رشد کرده بود. در حقیقت صدام نماد همه جنایت‌ها است.»

من باور ندارم که ایران در حلبچه از بمب شیمیایی استفاده کرده است و این ادعا را صدام و حامیان خودش مطرح کرده‌اند که ایران از سلاح شیمیایی استفاده کرده است.صدام با این توجیه می‌خواست از جنایت‌هایی که انجام داده‌ بود خود را مبرا کند. بنابراین ما اصلا فکر نمی‌کنیم که ایران این کار را انجام داده باشد و علاوه بر این هیچ سند و مدرکی دال بر آن وجود ندارد. این دلیل نمی‌شود که چون ایران در آن منطقه حضور نظامی (عملیات والفجر10) داشته است پس ایران این کار را انجام داده باشد. دیگر مناطقی که حکومت عراق در زمان صدام به آن حمله کرد چطور؟ حتی صدام در مکان‌های عمومی ایران هم از این سلاح استفاده کرده است.
دشمنان ما کسانی هستند که حامی صدام بودند و می‌خواستند خود را بی‌گناه جلوه دهند به همین خاطر حرف‌های بی پایه و اساسی مبنی بر استفاده ایران از سلاح‌های شیمیایی بیان می‌کنند.

متأسفانه من آمار دقیقی از اینکه کدام کشورها به عراق کمک کردند در دست ندارم اما وزارت شهدای اقلیم کردستان عراق و نماینده مردم شیمیایی این اطلاعات را دارند. ما برای انتقال تاریخی که در کردستان عراق اتفاق افتاده است و بیان جنایت‌هایی که در حق کُردهای کردستان شده است در نظر داریم این موضوع‌ها را در کتاب تاریخ در مدارس و دانشگاه بنویسیم تا نسل جدید بدانند چگونه اکنون این آزادی و رفاه را دارند.

مروری بر جنایت‌های شیمیایی صدام

به گزارش ایسنا، ارتش عراق در مدت 48 ساعت یعنی از 26 تا 27 اسفند ماه سال 1366 به دستو صدام و به فرماندهی «علی شیمیایی» با ده‌ها سورتی پرواز و نزدیک به 100 توپ سنگین حدود 500 بمب و راکت شیمیایی و 1500 گلوله شیمیایی را روی سر مردم بیگناه حلبچه و دیگر روستاهای کُرد نشین ریختند.

ترکیب عوامل بمب های شیمیایی

این بمب و گلوله‌ها حاوی گازهای کشنده و خطرناکی با ترکیبات سیانور(هیدروژن سیانید)، عامل خفه کننده(فسژن)، عامل مهلک اعصاب(سارین)، تاول‌زاهای شدید گوگردی و نیتوژنی بویژه خردل سولفورموستاد (ایپریت) و مخلوط ترکیبات سیانور با عوامل اعصاب بودند. بارش جنگ‌افزارهایی با ترکیبات نام برده شده بر سر مردم بی‌گناه کُرد عراقی، گورستانی به نام حبلچه را در ذهن تاریخ رویاند و سرنوشت صدام و سران حزب بعث را بعدها رو سیاه کرد.

پیش‌درآمد جنایت حلبچه، بمباران شیمیایی شهر «سردشت» ایران بود که سازمان‌های بین‌المللی نسبت به این اقدام ددمناشانه دشمن واکنش بازدارنده‌ای بروز ندادند که این امر گویایی تبانی به سود صدام و اجماع بین‌المللی به زیان ایران بود. تمامی خبرگزاری‌های بزرگ، فاجعه حلبچه را در ابتدا در حد یک خبر بسیار معمولی جلوه دادند اما اقدام به موقع و هوشمندانه ایران مبنی بر سازماندهی کردن خبرنگاران بین‌الملی موجب بازتاب فراگیر خبر در سطح جهان شد.

نکته قابل توجه دیگر این است که بسیاری از مسئولان کشورهای اروپایی یا افرادی که اکنون برای شهدای حلبچه یادبود می‌گیرند در آن موقع هیچ واکنشی از خودشان نشان ندادند. در آن زمان کشورهایی مانند عربستان، کویت و ترکیه که دارای قدرت بودند هم هیچ کمک درخور توجهی نکردند و موضع گیری روشنی نداشتند.

کمک شیمیایی 207 شرکت اروپایی به صدام

از منظر حقوق بین‌المللی، بمباران شیمیایی حلبچه نقض آشکار پروتکل 17 ژوئن 1925 در محکومیت کاربرد سلاح‌های شیمیایی، اسناد کنفرانس صلح لایحه 1899 و1907، ماده شش اساسنامه دادگاه نورنبرگ 1964، ماده پنج عهدنامه واشنگتن 1922، ماده سه اعلامیه جهانی حقوق بشر1948 و کنفرانس منع کاربرد از سلاح‌های شیمیایی (پروتکل منع استفاده از سلاح شیمیایی 1929 و کنوانسیون چهارم ژنو 1949) بود و از این منظر فراتر از جنایت جنگی، مصداق بارزی از جنیایت ضد بشری با هدف امحای دسته جمعی گروهی از انسان‌ها محسوب می‌شود و در مجموع 207 شرکت اروپایی از جمله هلند، آلمان و فرانسه به رژیم بعث صدام سلاح و کشتار جمعی فروختند.

حلبچه بخشی از عملیات انفال و کشتار بیش از 183 هزار کُردعراقی است. همچنین عملیات انفال اول که در روز 9/2/1988 تا تاریخ 23/2/1988 به‌طور مرتب ادامه داشت، عملیاتی سخت بود؛ برای این‌که باید مردم را از روستاها به سمت زندان‌های دسته‌جمعی در «توبزاوا» در نزدیکی کرکوک منتقل می‌کردند؛ تا بعداً آن‌ها را با اتومبیل به کوه‌های «حمرین» یا «حَزَر» یا «نُگره سلمان» ببرند، اما صدام حسین تصمیم گرفت حلبچه را در همان مکان خودش به گور دسته‌جمعی تبدیل کند، بدون این‌که مردمانش را به‌جای دیگری منتقل کند.

نسل زدایی حلبچه

رأی نهایی در مورد پرونده انفال براساس مواد ۱۱، ۱۲ و ۱۳ قانون شماره ۱۰‌ سال ۲۰۰۵، قانون دادگاه عالی جنایات عراق و رأی نهایی در مورد پرونده حلبچه نیز با همان مواد قانونی مورد تأیید قرار گرفت. در کنار اینها، در روز 2010/1/17 این جنایت به‌عنوان نسل‌کشی و جنایت علیه بشریت (ژینوساید) قلمداد نشد، ولی دادگاه تجدیدنظر در روز 28/2/2010 آن را به‌عنوان نسل‌کشی اعلام کرد و به انفال تبدیل شد، زیرا از اساس انفال است. هم‌اکنون جنگ عراق و ایران خاتمه یافته است، ولی منازعه همچنان ادامه دارد، خسارات ناشی از جنگ پیگیری نشده است. حلبچه به استان تبدیل شد؛ ولی زخم‌ها هنوز التیام نیافته‌اند و خسارات ناشی از بمباران شیمیایی هنوز جبران نشده است. عراق و ایران همچون دو کشور با همدیگر مشکلات را برطرف می‌کنند ولی نه از راه دادگاه عدالت بین‌المللی لاهه.
منبع: ایسنا