ایران می‌داند که نیازی به تقابل مستقیم با آمریکا نیست چرا که آمریکا با این شرایط مالی، 20 تا 30 آینده دوام نخواهد آورد. بنابراین، تمامی نرمش‌هایی که ایران برای حفظ صلح انجام می‌دهد اهمیتی ندارد. ایران در نهایت پیروز خواهد بود.

گروه جنگ نرم مشرق- اخبار ایران و تحلیل‌های پیرامون آن به طور مستمر در رسانه‌های خارجی - اعم از غربی، شرقی و منطقه‌ای - منعکس می‌شود. نگاهی به موضوعات پرداخته شده درباره ایران می‌تواند تصویری کلی از نقاط تمرکز این رسانه‌ها در داخل و نحوه انعکاس و جهت‌دهی آن به فضای افکار عمومی در کشورهای خود و جهان ارائه دهد.

***

وزیر خندان و فرمانده سپاه قدس: دو چهره ایران

به گزارش مجله دیپلمات، سناتور تام کاتن که آن نامه جنجالی را برای مقامات ایران نوشت اخیراً گفت: در ایران هیچ چیزی به غیر از تندروهایی وجود ندارد که آمریکایی‌ها را در سراسر دنیا می‌کشند. از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، این ایده وجود داشته است که در این کشور روحانیون تندرو حاکم هستند. اما، پس از گذشت تقریباً چهار دهه از پیروزی انقلاب می‌بینیم که دو چهره مشهور در سطح جهان در حقیقت روحانیون نیستند.

یکی از این افراد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران و مسئول مذاکرات هسته‌ای ایران است. ظریف که مشهور به وزیر خندان در ایران است به کاردانی و خوش‌خلقی معروف است. وی در ایران و خارج از کشور بسیار محبوب است. وی در آمریکا تحصیل کرده است و با غرب کاملاً آشناست.

پیش‌زمینه و آموزش ظریف کاملاً در تضاد با فرد دیگری است که در ایران سرشناس است. سردار قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. سپاه قدس، شاخه سپاه برای عملیات‌های ایران در خارج از مرزهای کشور می‌باشد. سردار سلیمانی که تا چندی پیش برای غربی‌ها ناشناخته بود نبرد ایران با نیروهای داعش را هدایت کرد و توانست کنترل اوضاع را به دست بگیرد. وی از یک خانواده محروم می‌آید. سلیمانی در اوایل انقلاب به سپاه ملحق شد.

مسیرهای ظریف و سلیمانی شباهت زیادی با هم ندارند. رویکردهای آنها نسبت به سیاست خارجی و حفاظت از منافع کشور متفاوت است. اما، آنها دو چهره محبوب در ایران محسوب می‌شوند.

محبوبیت ظریف به خاطر میانه‌روی و رابطه وی با دنیاست، چیزی که خیلی از ایرانی‌ها آرزوی آن را در سر می‌پرورانند.

سردار سلیمانی از سویی دیگر بخاطر جانفشانی‌هایش برای مقابله با حملات خارجی محبوبیت کسب کرده است. در تابستان گذشته زمانی که داعش در عراق و سوریه روی کار آمد، بسیاری در ایران درباره خطرات این گروه برای کشور صحبت می کردند. در این موقع، سردار سلیمانی و تیمش وارد میدان شدند و نشان دادند که ائتلاف بین‌المللی ناکارآمد است. آنها توانستند نیروهای داعش را به عقب برانند و از ایران حفاظت نمایند.

ظریف و سلیمانی تفاوت‌های بسیاری در پیش‌زمینه خانوادگی، تحصیلی، شغلی و رویکردی دارند. اما، هر دو باهم نماد سیاست خارجی ایران هستند. آنها نمایانگر پیچیدگی‌های سیاست ایران هستند.


اوباما 28 بار قول داد که ایران به تسلیحات اتمی دست نخواهد یافت

به گزارش پایگاه فری‌بیکن، اوباما حداقل 28 بار از زمانی که برای اولین بار در سال 2008 وارد کاخ سفید شد تا حالا گفته است که به ایران اجازه نخواهد داد که مجهز به تسلیحات اتمی شود. حالا، پس از توافق هسته‌ای احتمالی با ایران، اوباما در یک مصاحبه تلویزیونی پذیرفت که ایران می‌تواند به تسلیحاتی اتمی دست یابد.

تا کنون صحبت‌های اوباما بر این مساله تاکید داشت که تمامی گزینه‌های برای ممانعت از دستیابی ایران به تسلیحاتی اتمی روی میز است. شاید بهتر باشد به لحن وی در مصاحبه‌ای در سال 2012 توجه کنیم. لحن صحبت‌های وی اندکی تغییر کرده بود. وی گفت: اما درباره ایران، تا زمانی که من رئیس جمهور هستم، ایران به تسلیحات اتمی دست پیدا نخواهد کرد.

این سخنان به این مساله اشاره می‌کنند که دستیابی ایران به اینگونه تسلیحات مشکل رئیس جمهور بعدی است.


هژمونی دلار و موضوع توافق هسته‌ای با ایران: داستانی در پسِ داستانی دیگر

به گزارش پایگاه گلوبال ریسرچ، یک کارشناس مسائل بین‌الملل چندی پیش گفت: معاهدات بین المللی مورد سوء استفاده غرب قرار می‌گیرند. آمریکا بارها در مسائل داخلی ایران دخالت کرده است. پرونده هسته‌ای تنها بهانه‌ای برای تضعیف جمهوری اسلامی است و هیچ‌کاری با موضوعات دیگر ندارد.

این سخنان دقیق هستند. پرونده هسته‌ای ساختگی تنها بهانه‌ای برای تغییر حکومت ایران است. اما، این پرونده جنبه‌های دیگری نیز دارد. درحالی‌که بحث‌های بسیاری درباره دستاوردهای توافق لوزان برای ایران و گروه 5+1 مطرح شده است، باید این نکته را فهمید که داستانی در پس‌ِ این داستان وجود دارد.

جزئیات کوچکی هست که کمتر کسی درباره آنها اندیشیده است. در سال 2007، ایران قصد داشت بورس نفتی خود را راه‌اندازی کند، یک مرکز بین‌المللی نفتی مانند بازار بورس که در آن تمامی کشورها می‌توانند با استفاده از یورو نفت خرید و فروش کنند. این به معنای نابودی هژمونی دلار بود. این مساله برای واشنگتن غیرقابل پذیرش بود.

روزانه میلیون‌ها دلار هیدروکربن در جهان رد و بدل می‌شود، این مساله تاثیر بسیاری در اقتصاد آمریکا دارد. تا زمانیکه نفت و گاز به دلار مبادله می‌شود و تا زمانیکه دنیا به نفت و گاز نیاز دارد، تا آن زمان دنیا به دلار نیاز خواهد داشت. سیاست پولی «تسهیل کمی» به آمریکا اجازه داد تا میلیونها دلار را چاپ و از آنها برای حمایت مالی از جنگ‌ها و بحران‌ها در سراسر جهان استفاده کند. مشکلی نیست. این فقط نوعی بدهی است. این باعث شد تا میزان بدهی‌های آمریکا ظرف 7 سال اخیر از 48 تریلیون دلار به 130 تریلیون برسد.

پس نباید به ایران این اجازه داده می‌شد تا قدرت هژمونی دلار را با استفاده از بازار مبادلات نفت و گاز با استفاده از یک پول جایگزین زیر سوال ببرد. به همین خاطر باید بهانه‌ای درست می‌شد. به همین خاطر واشنگتن با حمایت رژیم صهیونیستی ایران را محور شرارت خواند و همچنین با کمک تبلیغات وسیع رسانه‌ای، برنامه هسته‌ای ایران تهدیدی برای امنیت جهان معرفی شد.

دلار ستون اصلی امپراطوری هژمونی دنیاست. بدون آن، این امپراطوری از هم فروخواهد پاشید. واشنگتن این مساله را می‌داند. این مساله درباره صدام حسین و قذافی نیز رخ داد. اما موضوع ایران پیچیده‌تر است. ایران از حمایت‌‎های روسیه و چین برخوردار است. ممکن است که ایران با کمک سروصداهای رسانه‌ها سرانجام تسلیم شود. اما، حتی آژانس‌های اطلاعاتی غرب نیز می‌دانند که ایران به دنبال تسلیحات اتمی نیست و هدف این کشور تنها تولید دارو و انرژی است.

اهمتی ندارد که ایران به غنی‌سازی 20 درصد دست یافته است، این سطح غنی‌سازی برای تولید بمب اتمی کافی نیست. اما باید به هر شکل ممکن و با استفاده از دروغ‌های بزرگ ایران را سرکوب کرد.

هیچ اهمیتی ندارد که مذاکرات نفس‌گیر لوزان و تمامی اقدامات دیپلماتیک چه نتیجه‌ای داشت. آمریکا سرانجام بهانه‌ای برای ضربه‌زدن به ایران پیدا می‌کند. هیچ معاهده یا قانونی وجود ندارد که جلوی تنها کشور متخاصم در دنیا را بگیرد. کلید قدرت آمریکا در توان اقتصادی این کشور است. پانزده سال قبل 90 درصد ذخائر ارزی دنیا به دلار بود. این میزان در سال 2010 به 60 درصد رسید و در حال حاضر نزدیک به 50 درصد است.

ایران این مساله را می‌داند که نیازی به تقابل مستقیم با آمریکا نیست چرا که این امپراطوری با این شرایط 20 تا 30 آینده دوام نخواهد آورد. بنابراین، تمامی نرمش‌هایی که ایران برای حفظ صلح انجام می‌دهد اهمیتی ندارد. ایران در نهایت پیروز خواهد بود.


چرا ایران نیاز دارد که بر خاورمیانه مسلط شود

به گزارش پایگاه نشنال اینترست، روز هفتم مارس، سردار سلامی جانشین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: قدرت ایران اسلامی تا یمن گسترش پیدا کرده است. انقلاب اسلامی بر کشورها و مردم منطقه از دریای مدیترانه تا باب‌المندب در یمن تاثیر گذاشته است.

پس از آن محسن رضایی فرمانده اسبق سپاه پاسداران از مقابله حوثی‌های یمن با نیروهای سعودی ابراز خوشحالی کرد و گفت: جبهه مقاومت به رهبری ایران با حمله سعودی‌ها و صهیونیست‌ها در عراق، لبنان، سوریه، بحرین و حالا در یمن مقابله می‌کند.

حمایت ایران از حوثی‌های یمن در بافت رقابت ژئوپلتیک با عربستان سعودی معنا پیدا می‌کند. هر دو کشور سال‌هاست که بر سر برتری در منطقه خلیج فارس با هم رقابت می‌کنند.

از یک سو، ایران به شکل قابل توجهی توانسته‌ است امپراطوری نظامی پسامدرن خود را برپا کند که در نوع خود بی‌نظیر است: امپراطوری که مستعمره، تانک، ماشین جنگی، ناوهواپیمابر ندارد. از سویی دیگر، عربستان سعودی به عنوان رهبر کشورهای اهل تسنن در تلاش است تا ائتلافی را با حضور مصر و ترکیه برای مقابله با تهدید ایران شیعی ایجاد نماید.

پس از آنکه ریاض و تهران مدت‌ها با کمک جنگ‌های نیابتی قصد داشتند یکدیگر را تضعیف نمایند، حالا آنها بر سر یمن به زورآزمایی پرداخته‌اند. یمن حیاط خلوت استراتژیک عربستان است و ایران آن را به همین دلیل یک پیروزی بزرگ می‌داند. ایران با تاثیرگذاری بر یمن به دنبال آن است تا ریاض را تحت فشار قرار دهد تا از عراق و سوریه بیرون رود چرا که این دو کشور بخشی از فضای راهبردی ایران محسوب می‌شوند. افزایش فشار بر مرز جنوبی عربستان می‌تواند این هدف را محقق نماید.

تنش‌های بین ریاض و تهران را همچنین می‌توان از منظر ژئوفرهنگی نیز بررسی کرد. کاملاً مشخص است که ایدئولوژی انقلابی و ضداستعماری انقلاب ایران به عنوان مولفه اصلی در افزایش تاثیرگذاری این کشور در منطقه محسوب می‌شود. از این فرآیند در ایران به عنوان صدور انقلاب یاد می‌شود.

هیچ‌یک از عوامل ژئوپلتیکی و ژئوفرهنگی در گرایش ایران به سمت یمن موثر نمی‌باشند. برعکس، شناخت عمیق تهران از آینده باعث شده است که این کشور به برقراری روابط با حوثی‌ها متمایل شود. ایران در مرکز خاورمیانه بزرگ است. ایران به عنوان دژ شرق نزدیک اولین ابرقدرت دنیای قدیم محسوب می‌شود.

ایران از دو جهت حائز اهمیت است. نخست، این کشور شیعه است و تنها کشور منطقه است که به زبان فارسی سخن می‌گوید. این دو عامل باعث «تنهایی راهبردی» ایران شده است. وقوع انقلاب اسلامی در ایران و جنگ ایران و عراق نیز بر اهمیت این تنهایی راهبردی افزود. در بحبوحه جنگ، عراق کمک‌های بسیاری از شیخ‌نشین‌های عرب، آمریکا و شوروی دریافت می‌کرد. برای بسیاری از ایرانی‌ها، جنگ هشت ساله، جنگ ایران با تمام دنیا بود این در واقع تاییدی است بر تنهایی راهبردی ایران.

این مساله باعث شده است که ایران همیشه با تهدیداتی از جانب کشورهای دیگر مواجه باشد. پس بهترین تصمیم این است که ایران دفاع را از بیرون مرزهای خود شروع کند. به این ترتیب، برقراری ارتباطات راهبردی با گروه‌های شیعی شبه‌نظامی از قبیل حوثی‌ها ابزاری راهبردی برای ایران بوده است تا این تنهایی راهبردی را جبران کند. طی سه دهه اخیر، این ارتباطات بخش مهمی از راهبرد ایران محسوب شده‌اند.


آیا جنگ سایبری ایران و آمریکا به پایان رسیده است؟

به گزارش پایگاه دیلی بیست، واشنگتن و تهران به تفاهمی درباره تسلیحات اتمی دست یافتند. درباره زرادخانه‌های سایبری چطور؟ هنوز نه.

توافق‌نامه بین‌المللی که هفته گذشته حاصل شد می‌تواند در محدودسازی برنامه هسته‌ای ایران موثر باشد. اما، مقامات آمریکایی و کارشناسان امنیت سایبری مطمئن نیستند که ایران توانمندی دیگر خود یعنی تسلیحات سایبری را کنار بگذارد، تسلیحاتی که ایران از آنها بارها علیه اهداف آمریکایی استفاده کرده است.

آیا اقدامات جاسوسی سایبری آمریکا علیه ایران خاتمه خواهد یافت؟ کارشناسان می‌گویند که این گونه اقدامات نیز ادامه خواهد داشت.

هفته گذشته در حالی‌که اوباما تلاش‌های آخر خود را برای برداشتن تحریم‌های ایران به عنوان بخشی از توافق هسته‌ای انجام ‌داد، کاخ سفید دستور اجرایی جدیدی را صادر کرد که به آمریکا اجازه خواهد داد تا تحریم‌هایی را علیه کشورها و شرکت‌هایی که حملات سایبری را علیه آمریکا انجام می‌دهند و تهدیدی برای امنیت ملی آمریکا محسوب می‌شوند وضع نماید.

به نظر می‌رسد بخشی از این دستور که به تهدیدات علیه سلامت اقتصادی و ثبات مالی مربوط می‌شود با ایران در ارتباط باشد چرا که آمریکا ایران را مقصر حملات سایبری به بانک‌های این کشور در سال 2012 می‌داند.

اقداماتی که قابل تحریم هستند عبارتند از ایجاد اختلال جدی در دسترسی به رایانه‌ها یا شبکه‌های رایانه‌ای.

یک کارشناس اطلاعاتی آمریکا در این‌باره گفت که این هشداری برای ایران است که اگرچه واشنگتن آماده است بخشی از تحریم‌ها را طبق مذاکرات هسته‌ای بردارد، اما کاخ سفید می‌تواند ایران را به خاطر اقدمات تهاجمی سایبریش مجازات کند. وی ادامه داد: ایران مدت‌هاست که تحت تحریم‌های سنگین قرار دارد، اما اگر این تحریم‌ها به عنوان بخشی از توافق هسته‌ای کاهش یابند، ممکن است تحریم‌های شدیدتری به سبب اقدامات سایبری ایران علیه این کشور وضع شود.

مقامات آمریکایی علاقه زیادی دارند که ایران را به خاطر حملات سایبری سرزنش کنند. جیمز کلپر مدیر اطلاعات ملی آمریکا گفت که ایران مسئول حمله سایبری به یک شرکت شرط‌بندی (شلدون آدلسون) در سال 2014 بوده است.

تمامی این حملات نشان از توان سایبری ایران دارد، کشوری که در چند سال قبل در تلاش بود تا توان سایبری خود را افزایش دهد. کارشناسان معتقدند که این احتمالاً سریع‌ترین تکاملی است که در بین ارتش‌های سایبری در سراسر دنیا شاهده بوده‌ایم.

این اقدام آمریکا با این هدف انجام می‌شود که ایران را وادار نماید تا از توانمندی سایبری خود برای انجام حملات استفاده نکند و این توانمندی را تنها برای سرقت اطلاعات و انجام جاسوسی به کار برد.


مسأله، پرونده هسته‌ای ایران نیست

به گزارش پایگاه کانترپانچ، آمریکا بالاخره توانست به یک توافق اولیه با یکی از تهدیدات ادعا شده علیه ایالات متحده دست یابد. اما نباید تنها به ظاهر این توافق اکتفا کنیم. آمریکا نشان داده است که همیشه یک داستان را در قالب یک داستان دیگر دنبال می‌کند.

ایران پس از سقوط حکومت شاه، همیشه شاهد تنش‌هایی با آمریکا بوده است. این تنش‌ها با حمله صدام حسین به ایران و سپس اعمال تحریم‌های اقتصادی شروع شد. در واقع، برای آمریکا ایران مستقل، کشوری که با سلطه آمریکا-عربستان-رژیم صهوینستی مقابله می‌کند، یک تهدید است.

آنچه در بین صحبت‌های مطرح شده در خصوص مذاکرات لوزان سوئیس کمتر مورد توجه قرار گرفت این است که برنامه هسته‌ای ایران برای آمریکا و حتی رژیم صهیونیستی تهدیدی محسوب نمی‌شود. بحث بر اساس این پیش‌فرض است که برنامه هسته‌ای ایران نوعی تهدید است. بنابراین، تمامی مذاکرات هسته‌ای گروه 5+1 با این پیش‌فرض شروع شد. ایران که هیچ‌گاه به دنبال تولید تسلیحات اتمی نبوده است تهدید محسوب می‌شود، اما کشورهایی نظیر رژیم صهیونیستی که تسلیحات اتمی دارند بره‌های بی‌گناهی هستند که از جانب گرگ‌های ایرانی مورد تهدید قرار گرفته‌اند!

بحث هسته‌ای تهدید نیست. رژیم صهیونیستی زمانی‌که از جانب صدام حسین احساس خطر کرد، به این کشور حمله پیش‌دستانه کرد. این رژیم زمانی‌که از جانب موشک‌های حماس احساس خطر کرد، به بچه‌های معصوم غزه حمله کرد. اما درباره ایران، این رژیم احساس خطر نمی‌کند. پس، فقط می‌نشیند و درباره این تهدید فریاد می‌زند.

توانمندی هسته‌ای ایران تهدید نیست، بلکه تهدید تاثیرگذاری غیرهسته‌ای ایران در منطقه و اتحاد این کشور با گروه‌های مقاومت فلسطین، یمن، سوریه و لبنان مشکل اصلی است.

ایران می‌خواهد با صلح زندگی کند. ایران به هیچ کشوری حمله نکرده است و تنها از جانب کشورهای خارجی مورد حملات اقتصادی و فرهنگی قرار گرفته است. تهدید جدی است، تهدی تاثیرگذاری و استقلال. ایران باید به فهمد این است استقلالش قابل قبول نیست.