او میگوید: قبل از تشکیل تیپ 10 سیدالشهدا، بیشتر نیروهای تیپ در تیپ 27 محمدرسول الله(ص) بودند. من چند صباحی در تیپ 20 رمضان بودم، بعد به لشکر محمد رسول الله(ص) رفتم و پس از آن به تیپ سیدالشهدا(ع) آمدم.
دیدار متوسلیان و وزوایی
تیپ 10 سیدالشهدا(ع) در تاریخ 15 فروردین سال 61 با حکم داوود کریمی فرمانده وقت سپاه تهران، به فرماندهی محسن وزوایی تشکیل شد.
قبل از صدور این حکم، "محمد اویسی" مسئول عملیات سپاه تهران مامور میشود تا با جمعی از دوستانش، کارهای مقدماتی راهاندازی تیپی ویژه تهرانیها در کنار تیپ 27 محمد رسول الله(ص) را انجام دهد.
محسن وزوایی به همراه 5 نفر دیگر با قطار عازم اهواز میشوند تا در پادگان گلف(پایگاه منتظران شهادت) با محسن رضایی دیداری داشته باشند و در رابطه با راهاندازی تیپ جدید صحبت کنند.
حسین خالقی که به همراه محسن وزوایی بوده است، میگوید: قطار به ایستگاه دوکوهه که رسید، توقف کرد. وقت نماز صبح بود. محسن پرسید: حاج حسین قطار برای نماز ایستاده است؟ میخواستم پاسخ بدهم که درب کوپه باز شد و احمد متوسلیان به داخل کوپه آمد. گفت: شنیدهام که قرار است شما به پادگان گلف بروید و با محسن رضایی صحبت کنید. من اینجا منتظرتان ایستادم تا با شما در همین رابطه صحبت کنم.
احمد متوسلیان میگوید: عملیات نزدیک است. تیپ محمد رسول الله(ص) نیروهای خوبی دارد اما فرمانده نداریم. اگر صلاح میدانید پیش آقامحسن نروید و شما همینجا برخی از گردانها و معاونتها را تحویل بگیرید. بعد از عملیات خودم کمک میکنم تا تیپ راهاندازی شود.
وزوایی و دوستانش، پیشنهاد احمد متوسلیان را میپذیرند. با وجود اینکه مقدمات راهاندازی تیپ قبل از عملیات فتح المبین صورت گرفته بود اما این تیپ در تاریخ 15 فروردین و بعد از عملیات با حکم داوود کریمی شکل مییابد.
دلیل راهاندازی تیپ سیدالشهدا(ع)
دولابی در پاسخ به این سوال که چه نیازی به راهاندازی تیپ دیگری ویژه رزمندگان تهران بود، میگوید: در تهران و حومهی آن، نیروهای بسیاری داشتیم و نیاز بود که تهران به غیر از تیپ محمدرسول الله(ص)، تیپ دیگری داشته باشد. آن زمان عراق نیز نیروهای زیادی به جبهه نبرد آورده و یگانهای خود را ارتقا داده بود. لذا باتوجه به حجم زیاد داوطلبان و نیروهای بسیجی نیاز بود تا سازماندهی صورت بگیرد و یگانی قوی در کنار تیپ 27 راهاندازی شود. همانطور که در خاطره فوق، متوسلیان بیان داشتند، نیروها زیاد بودند اما کادر فرماندهی کم بود، لذا تشکیل یگان میتوانست این خلا را پر کند.
فرماندهان باتوجه به این مساله، تصمیم گرفتند چند یگان را به مجموعهی سپاه اضافه کنند که یکی از آنها تیپ 10 سیدالشهدا(ع) بود. همچنین تیپ 20 رمضان، توپخانه 63 خاتم، تیپ پدافندی 10 محرم و یگان ش.م.ر بعثت نیز اضافه شدند.
در مجموع 13 یگان در تهران راه اندازی شد. برخی از این یگانها کارهای امنیتی داخل شهر برعهده داشتند و بیشتر آنها نیز در جبههی جنوب و غرب فعالیت داشتند.
پس از آن دیدار، وزوایی و دوستانش به تیپ محمدرسول الله(ص) میروند. وزوایی فرمانده گردان حبیب و شهید زارع فرمانده گردان بلال میشود.
عملیات فتح المبین با موفقیت انجام میشود. بسیاری از زمینهای ایران از اشغال رژیم بعث آزاد و امام آن عملیات را فتح الفتوح میداند.
حدود 40 روز پس از انجام آن عملیات، عملیات بیت المقدس آغاز میشود. باوجود اینکه دستور تشکیل تیپ 10 سیدالشهدا(ع) داده شده بود اما به دلیل نزدیک بودن عملیات، فرصت نمیشود تیپ سر و سامانی بیاید، لذا همان روند در عملیات فتح المبین ادامه یافت و محسن وزوایی مامور تشکیل تیپ سیدالشهدا(ع) در تاریخ 10 اردیبهشت 61 به شهادت رسید.
بعد از شهادت وزوایی و انجام عملیات بیت المقدس که همراه با آزادسازی خرمشهر بود، رژیم صهیونیستی به لبنان حمله میکند. بخشی از تیپ 27 محمدرسول الله(ص) مامور میشود تا به سوریه برود. قرار بود یک یگان نیز از ارتش اعزام شود اما مسئولان متوجه نقشهی رژیم صهیونیستی میشوند و دستور میدهند نیروها به ایران بازگردند و احمد متوسلیان در آخرین روزهایی که در لبنان بود به اسارت نیروهای حزب فالانژ درمیآید.
فرماندهی موحد دانش
پس از عملیات بیت المقدس، عملیات رمضان صورت گرفت که در آن عملیات به موفقیتهای چندانی دست پیدا نکردیم. مرحلهی نخست عملیات به خوبی انجام شد اما مرحلهی دوم و سوم با عدم الفتح روبرو شد.
موحد دانش که همراه با متوسلیان به لبنان رفته بود. پس از بازگشت در شهریور سال 61 فرمانده تیپ تازه تاسیس سیدالشهدا(ع) میشود.
با فرماندهی موحد دانش، عدهای از فرماندهان تیپ 27 همچون مرتضی زارعی، حسین خالقی، کاظم رستگار و بهمن نجفی با او به تیپ سیدالشهدا(ع) آمدند.
موحد در شهریورماه گردانهای تیپ را راهاندازی میکند. این تیپ در ابتدا 3 گردان به نامهای حضرت قاسم(ع)، حضرت علی اصغر(ع) و قمر بنی هاشم(ع) داشت و سپس یگانهای مخابرات و پشتیبانی رزم نیز کلید خوردند.
در زمان اجرای عملیات محرم و مسلم ابن عقیل، تیپ سر و سامان مییافت. در عملیات مسلم ابن عقیل، تیپ سیدالشهدا آمادهی ورود به عملیات شد. به نقطهی رهایی نیز رفت اما وارد عمل نشد.
فرماندهی کاظم نجفی رستگار
پس از اجرای عملیات مسلم ابن عقیل، علی موحد دانش به دلایلی از فرماندهی تیپ استعفا میدهد و شهید کاظم رستگار نجفی فرمانده این تیپ میشود.
آذرماه سال 61 رستگار فرمانده تیپ شد. او به تیپ آشنایی داشت و رزمندگان را میشناخت. حاج کاظم گردان زهیر را به مجموع گردانهای تیپ اضافه کرد. در ادامه نیز گردانهای حضرت علی اکبر(ع)، گردان عاشورا و گردان حر به این تیپ اضافه گشتند، به طوری که تیپ 10 سیدالشهدا(ع) در عملیات خیبر در سال 62، هشت گردان داشت.
در مرحله نخست عملیات والفجر مقدماتی، تیپ محمدرسول الله(ص) وارد عمل شد که ابراهیم هادی در آن مرحلهی نخست به شهادت رسید و ماجرای گردان کمیل و حنظله پیش آمد. قرار بود در مرحلهی دوم این عملیات لشکر ما وارد عمل شود که عملیات لو رفت و وارد عملیات نشدند.
با فاصلهی چند ماه پس از عدم الفتح والفجر مقدماتی، عملیات والفجر یک در فروردین سال 62 در منطقه فکه آغاز شد. در آن عملیات فرمانده تیپ کاظم نجفی رستگار بود اما موحد دانش به عنوان نیروی عادی در کنار رزمندگان حضور داشت و نجفی رستگار را در امر فرماندهی کمک میکرد. موحد تا زمان شهادتش به عنوان یک نیروی عادی و نه فرمانده در منطقه حضور داشت و همچون سایر رزمندگان برای دفاع از میهن اسلامی میجنگید. در نهایت او در عملیات والفجر2 در حالی که که یک دست نداشت و بدنش پر از ترکش بود، به شهادت رسید.
پس از اجرای عملیات خیبر، شهید نجفی رستگار نیز به دلایلی از فرماندهی تیپ استعفا میدهد و در فروردین 63 محمد خزاعی به عنوان سرپرست تیپ 10 سیدالشهدا(ع) انتخاب میشوند اما نجفی رستگار همچون موحد همچنان در کنار سایر رزمندگان حضور دارد. در نهایت او و حسن بهمنی که برای شناسایی به منطقهای رفته بودند به شهادت رسیدند.
فرماندهی علی فضلی
پس از ادارهی هشت ماهه تیپ توسط محمد خزاعی، در خرداد سال 64 علی فضلی فرمانده تیپ سیداالشهدا(ع) میشود. او پیش از این فرمانده تیپ المهدی(عج) بود. این تیپ تا زمان اجرای عملیات والفجر8، عملیاتهای زیادی را انجام داد. بعد از عملیات والفجر8 در اسفند 64 این تیپ به لشکر ارتقا یافت و تا سال 76، فضلی فرمانده این لشکر قهرمان باقی ماند.
پس از سردار فضلی، سرداران ناصح، یزدانی و عراقی فرماندهی این لشکر را عهدهدار بودند.
تا قبل از آمدن فضلی به تیپ بیشتر نیروها اعزامی از تهران بودند. با آمدن فضلی، شهید کلهر قائم مقام تیپ شد و رزمندگان کرج، اشتهارد، ساوجبلاغ، شهریار، ورامین و... به تیپ اضافه شدند. اکنون حدود 40 درصد شهدا لشکر متعلق به استان البرز و حدود 60 درصد متعلق به استان تهران هستند.
تقدیم 4 هزار شهید به انقلاب اسلامی
باقری دولابی در ادامه بیان کرد: در مجموع 134 عملیات در دوران دفاع مقدس انجام شد که لشکر سیدالشهدا(ع) در 50 عملیات حضور داشته است. نقش لشکر در این عملیاتها آفندی و پدافندی بوده است. این لشکر 4 هزار شهید به انقلاب اسلامی تقدیم کرد که از این تعداد 74 شهید فرمانده گردان به بالا بودند. 365 شهید نیز فرمانده دسته، فرمانده گروهان و معاون گردان بودند. همچنین این لشکر حدود 600 جانباز بالای 25 درصد دارد.
این لشکر نسبت به سایر یگانها کمترین اسیر داشته است. قبل از قبول قطعنامه، 20 نفر از رزمندگان این لشکر به اسارات دشمن درآمده بودند و بعد از قبول قطعنامه و با حمله مجدد عراق به خاک ایران 40 رزمنده اسیر شدند.
ماجرای دیدار رزمندگان لشکر سیدالشهدا(ع) با امام خمینی(ره)
در عملیات کربلای 5، منطقهای به نام شلحه در خاک عراق بود که اجرای عملیات در آنجا بسیار سخت بود و هر یگانی مسئولیت اجرای عملیات در آن منطقه را بر عهده نمیگرفت. محسن رضایی فرمانده سپاه به سردار فضلی دستور میدهد که وارد عمل شود اما فضلی از اجرای این کار امتناع میکند. محسن رضایی گوشی تلفن را به آقای هاشمی میدهند، آقای هاشمی میگوید "من حکم امام دارم که وارد عمل شوید" فضلی میگوید من یک شرط دارم. هاشمی میگوید چه شرطی؟ فضلی میگوید: بعد از عملیات میخواهیم با امام دیدار کنیم.
هاشمی هماهنگی میکند و به فضلی میگوید: قبول است. در نتیجه لشکر 10 سیدالشهدا(ع) در آن منطقه وارد عمل میشود. پس از اجرای عملیات اعضای لشکر خدمت امام میرسند، سردار فضلی در آنجا گزارشی را نیز خدمت حضرت امام(ره) ارائه میکنند.
ستاد کنگره لشکر سیدالشهدا(ع)
سال 74، رهبر معظم انقلاب اسلامی به سپاه پاسداران ابلاغ کردند که ستاد کنگرههای شهدا راهاندازی شود. هدف از این ابلاغ پژوهش در زندگی و آثار شهدا بود تا بتوان این ایثارگریها و پیامها را به نسل بعد منتقل کرد. لشکر 17 علیبنابیطالب(ع) اولین لشکری است که ستاد کنگره شهدا را راه اندازی میکند. لشکر 10 سیدالشهدا(ع) دومین لشکر در اجرای این دستور بود که مسئولیت آن را نیز سردار فضلی بر عهده گرفتند و سردار خادم نیز جانشین وی شدند.
بنده آن زمان معاون طرح و هماهنگی ستاد کنگره شهدا بودم. با راهاندازی کنگره، کارمان را با تیمهای مختلف جهت جمع آوری خاطرات شهدا آغاز کردیم. پس از مدتی به دلیل مشغلههایی که سردار فضلی داشتند، خادم مسئول ستاد کنگره شد و من نیز جانشین وی شدم. خادم نیز به دلیل ادامهی تحصیل به خارج از کشور رفت و مسئولیت این ستاد بر عهدهی من افتاد و اکنون قریب به 12 سال است که مسئول ستاد کنگره شهدا هستم.
در طول 20 سال از راهاندازی ستاد کنگره شهدا، خاطرات و اطلاعات 2800 شهید را جمع آوری کردیم. اطلاعات شهدا را در 6 ردیف، مرتب کردیم. برخی شهدا بسیجی بودند. برخی فرمانده بودند. لذا برای هر ردیف از شهدا، باید اطلاعات خاصی را جمع آوری میکردیم.
ردیف اول فرماندهان و جانشینان شهید بودند. به طور مثال موحد دانش، کاظم نجفی رستگار، محسن وزوایی، جنگروی، کلهر و سیدحسین میررضی جزو شهدای ردیف اول هستند. همچنین باید یادآوری کرد، در دورهای که سردار فضلی مجروح بودند میررضی سرپرستی لشکر را بر عهده داشت.
شهدای ردیف دوم، مسئول ستاد، فرمانده گردان، مسئول محورها، مسئول اطلاعات عملیات، معاونتهای عملیات، لجستیک و اطلاعات بودند. ردیف سوم جانشین گردان، جانشین معاونتها و جانشین محورها هستند. ردیف چهارم فرمانده گروهانها، ردیف پنجم فرماندههای دستهها و ردیف ششم سایر نیروها هستند.
با والدین و همرزمان شهدا مصاحبه شده است که در پروندههاشان است. متاسفانه تاکنون 60 درصد پدران و مادران شهدا به رحمت خدا رفتهاند. اسناد ما اکنون به صورت مصاحبه، حجمی و نوشتاری هستند. در طی این 10 سال، 25 عنوان کتاب منتشر شده است و 18 عنوان دیگر نیز در دست انتشار داریم که احتمالا تا سال 95 این تعداد کتاب نیز منتشر خواهد شد.
جمع آوری و شناسنامهدار کردن 400 هزار قطعه عکس
5 سال پیش که سیستم سازمانی سپاه تغییر کرد و لشکرها به سپاه استانی تبدیل شدند. لشکر 10 سیدالشهدا به سه قسمت تقسیم شد. بخشی در استان البرز، بخشی در شهرری و بخش دیگری در تهران ماند. لذا کنگره شهدا لشکر زیر نظر هیچ سپاهی نیست و هزینهها توسط بازنشستگان تامین میشود.
مکانی که اکنون در اختیار داریم را از اوقاف اجاره کردهایم. تاکنون 400 هزار قطعه عکس جمع آوری و شناسنامهدار کردهایم. همچنین 600 ساعت فیلم از دوران دفاع مقدس جمع آوری کردهایم.
معارف جنگ
شهید صیادشیرازی طرحی را به نام معارف جنگ آغاز کردند. فرماندهان ارتش و سپاه را به منطقه عملیاتی میبردند و آنها در رابطه با فعالیتهای یگانها خود در عملیات مربوط به آن منطقه توضیحاتی را ارائه میکردند.
از سال گذشته ما این کار را برای لشکر آغاز کردیم. فرماندهان لشکر را به فکه بردیم تا درباره عملیات سیدالشهدا که حدود 150 شهید دادیم خاطراتی بیان کنند. در این برنامه خانواده شهید اسکندرلو و برخی از خانوادههای شهدای آن عملیات نیز حضور داشتند. فرماندهان و رزمندگان نحوه اجرای عملیات و شهادت همرزمان خود را در آن منطقه بیان کردند.
مادر شهید اسکندرلو در آن برنامه بیان داشت: بیان این اتفاقات برایم به قدری زیبا بود که انگار حسینم، اتفاقات را برایم تعریف میکرد