رونی کلمن کیست؟ آیا غول آمریکایی می‌تواند الگوی کاملی برای جوانان ایرانی علاقمند به ورزش باشد؟ اهداف دوستان رونی کلمن از برنامه‌ریزی این سفر و برنامه‌های جانبی آن چیست؟ آیا این سفر را باید مقدمه رسمی‌شدن مافیای مکمل‌های ورزشی دانست؟ گزارش مشرق ضمن معرفی غول آمریکایی، اهداف، دستاوردها و پیامدهای این سفر را بررسی می‌کند.

گروه گزارش ویژه مشرق - «رونی کلمن»، قهرمان هشت دوره مسابقات معروف «مستر المپیا»، «آرنولد کلاسیک» و ....، و خلاصه معروف‌ترین بدنساز زنده جهان، وارد تهران شد. او قرار است برای علاقه‌مندانش فیگور بگیرد، عکس و امضا بدهد، گواهینامه آموزشی طلاکوب با مهر و امضا خود بدهد و خلاصه جوانان ایرانی را به ورزش - از نوع پرورش اندام - ترغیب کند. بدنسازی ورزشی بسیار پرطرفدار در ایران است و در هر کوی و برزنی در کشور، دست کم با چند تخته پرس و چند میله هالتر و تعدادی وزنه، یک باشگاه بدنسازی به راه افتاده است. در نتیجه، حضور غول بدنسازی دنیا (البته در دوران بازنشستگی‌اش)، اتفاق قابل توجهی برای علاقه‌مندان پرشمار این رشته در ایران است. رونی کلمن کیست؟ چرا محبوب است؟ چرا جوانان ایرانی چنین اقبالی به بدنسازی دارند؟ بدنسازی چگونه ورزشی است؟ حضور رونی کلمن چه دستاوردهایی برای ما و جوانان ما دارد؟



اینکه رونی کلمن در بدو ورود در حرکتی نمادین به بهشت زهرا می‌رود و از قطعه شهدا بازدید می‌کند و حالتی شبیه به قرائت فاتحه هم می‌گیرد نیز قابل تقدیر است. هرچند، نمادین بودن آن وقتی بیشتر جلوه می‌کند که بدانیم او از این دست حرکات نمادین،‌ پیش از این هم داشته است؛ البته برای تروریست‌های ارتش آزاد. اما در این گزارش، قصد پرداخت به این حواشی نه چندان مهم را نداریم.

در سطور پیش رو به سؤالات بالا پاسخ می‌دهیم.

بدنسازی حرفه‌ای؛ وداع با دوران بدنسازی طبیعی

گرچه سابقه شکل گیری بدنسازی به عنوان یک ورزش را می‌توان به اواخر دهه 1930، و شروع مسابقات «آقای آمریکا» بازگرداند، که در آن علاوه بر بدنسازان، بوکسورها و وزنه برداران و کشتی گیرها هم شرکت داشتند، اما شروع اوج‌گیری محبوبیت آن به اواخر دهه 1950، و راه اندازی مسابقات «قهرمانی بدنسازی آماتوری جهان» یا «آقای جهان» در در مونترال کانادا 1959، باز می‌گردد.


آرنولد شوارتزنگر و سرجیو اولیوا در مسابقات 1973

با پایه‌گذاری مسابقات «مستر المپیا» توسط «جو وِیدر»[1]، پول و تبلیغات بین المللی وارد این رشته شد و شکوفایی بدنسازی حرفه‌ای رقم خورد. چهره‌ای که بدنسازی را به یک آیکان (نشانگان) بین‌المللی تبدیل کرد، ورزشکار اتریشی الاصل، «آرنولد شوارتزنگر»، بود که در کل دهه 1970، با هفت بار قهرمانی در آقای المپیا، سلطان بلامنازع بدنسازی جهان بود. حضور آرنولد در سال 1981، در فیلم مشهور «ترمیناتور» اثر جیمز کامرون، در نقش یک روبوت انسان نما با پیکری عضلانی و پیچ در پیچ، بیشترین اقبال و شهرت را بعد از جیمز کامرون و خود آرنولد، نصیب صنعت-تجارت بدنسازی کرد.


جو ویدر پایه‌گذار مسابقات جهانی پرورش اندام معروف به «مستر المپیا»

دهه 1980، با کنار رفتن آرنولد از مسابقات، دوران سلطه «لی هَنی»[2] آمریکایی، با 8 دوره قهرمانی از 1984 آغاز شد. بعد از او، در دهه 1990، نوبت «دوریان یتس»[3] آمریکایی بود که از 1992 تا 1997، قهرمان 6 دوره پی در پی این مسابقات شد. با کنار رفتن یتس در 1997، همگان انتظار داشتند که «فلکس ویلر»[4] سیاه پوست، قهرمان بلامنازع این رشته باشد، اما حضور ناگهانی یک چهره نسبتا گمنام به نام «رونی کلمن»، همه معادلات را عوض کرد، و ویلر به اصطلاح رفت به خاطرات پیوست. این اما خود، ماجرایی دیگر دارد که در همین گزارش به آن خواهیم رسید.


لی هنی و دوریان یتس از قهرمانان سابق مستر المپیا


ورود استروئیدهای آنابولیک، یا اختراع دستگاه عضله سازی

از اوایل دهه 1990، با ورود داروها و هورمون‌های رنگارنگ به بازارهای جهانی، به تدریج بدنسازی بدون مصرف دارو، تقریبا از صحنه روزگار محو شد. به این معنی که، به جز افرادی که برای تفنن، یا از سر جوگیری‌های مقطعی چند صباحی در این ورزش سر می‌کنند، تقریبا همه کسانی که می‌خواهند به طور حرفه‌ای‌تر آن را پی بگیرند، با عرضه انواع داروها، در انواع بسته‌بندی‌های جذاب روبه رو می‌شوند که از سوی به اصطلاح مربیان برنامه‌دهنده به آن‌ها معرفی می‌شود. این ادعای گزافی نیست که تقریبا همه سالن‌های بدنسازی کشور، از مدرن ترین باشگاه‌های بالاشهری، تا باشگاه‌های محقر در شهرهای دورافتاده کشورمان، یک اتاق تزریقات و مصرف مکمل هم در پستوهای خود دارند. نوجوانان و جوانانی که با سرهای پر باد وارد این باشگاه ها می‌شوند تا پس از مدتی با بازوها وسینه‌های پر جبروت مدتی مبهوت یال کوپال مثلا اساتید خود می‌شوند که در تخته پرس کنار آن‌ها وزنه روی وزنه می‌گذارد و با رگ‌های گردن بیرون‌زده و نعره‌های درویش لرزان، رکورد‌های خود را جا به جا می‌کنند. همین جاست که به قول فقها، مفسده پدیدار می‌شود. مربی تبدیل به بت عیار می‌شود که باید به هر قیمت پا جا پای او گذاشت. مربیان کارکشته هم که هنگام وزنه زدن، به رغم ژست بی‌تفاوتی که می‌گیرند، شش دانگ حواسشان به دهان‌های باز و چشمان گشاده نوجوانان 16 17 ساله است، بعد از چند جلسه شگرد موفق همیشگی را رو می‌کنند: تجویز میانبرهایی برای تنومند شدن!

این چنین است که بدنساز مبتدی، که ساده دلانه در چند جلسه اول، همه کنسروهای ماهی تن، بسته‌های خرما و شانه‌های تخم مرغ بقالی محل را کنترات کرده است (و البته نتیجه مطلوب و سریع را دریافت نکرده است)، پیشنهاد استفاده از مکمل‌ها (طبق گفته مربی بی ضرر) را در هوا می‌قاپد. جالب این جاست که در این طور مواقع، مربی مورد نظر، که خود بشکه متحرک هورمون‌های انسانی و جدیدا حیوانی است، در قالب یک پزشک یا فارماکولوژییست (داروشناس) کارکشته فرو می‌رود و تضمین‌های سفت و سخت می‌دهد:

" نه آقا! کدام ضرر؟ این ها همه تاییدیه اف دی اِی داره...همش عناصر داخل طبیعت هست...دکترها این حرفا رو واسه دکان خودشان میگن....."

بدنساز نورسته چراغ سبز را نشان می دهد، و آن گاه مربی هم در باغ سبز را به رویش می‌گشاید: زرادخانه ای از انواع و اقسام مکمل‌ها، داروها و هورمون‌ها.

لازم به ذکر است که بخشی از مکمل‌های غذایی هستند که به شرط اصل بودن و تولید در کارخانه‌های معتبر، ضررهای حاد و آسیب زننده ندارند، بلکه صرفا به عنوان تامین کالری‌های مورد نظر و همچنین عضله‌سازی طبیعی و در حد معقول، به کار می‌روند. از این دسته، می‌توان به پروتئین‌ها، آمینواسید‌ها، کربوهیدرات‌ها، گلوکوز، روغن‌ها، چربی‌ها، ویتامین‌ها، و مواد معدنی اشاره کرد که در بسته‌بندی‌های استاندارد و توسط کمپانی‌های معظم و شناسنامه‌دار تولید می‌شوند. اما این‌ها بخش مقدماتی و به اصطلاح بدیهی برنامه غذایی یک بدن ساز ( و البته ورزش‌های قدرتی دیگر) است.

صحبت ما بر سر داروها و هورمون‌هایی است که اگر بخش عمده جوانان علاقه مند ما عوارض و عملکرد واقعی آن را بدانند، عطای کول جِی کاتلر و سرشانه ناصر الصونباتی و پشت بازوی شهریار کمالی را به لقایش ببخشند. رایج‌ترین داروهای مورد استفاده در بدنسازی (فارغ از آیتم های عجیب غریبی چون پودر بال کوسه، عصاره شاخ گوزن، معجون ستون فقرات ببر تاسمانی و....) از این قرار است:

هورمون‌های رشد ماهیچه:

تستوسترون

اندروجنیک-آنابولیک استروئیدها[5]

هورمون رشد انسانی[6]

انسولین

فاکتورهای رشد شبه انسولین[7]

پیش هورمون‌ها، پیش استروئیدهای آنابولیک و پریکرسرهای استروئیدی

هورمون های تیروئید

کلنبوترول[8]

دینیتروفنول2 تا [9]4

اریتروپوییتن[10]

نوراِفِدرین، افدرین و افدرا

محرک‌ها

دیورتیک‌ها (داروهای ادرارآور)

آمفتامین ها

سینتول

محصولات تحت آزمایش محرک رشد

سلول های بنیادی ماهیچه

مسدود کننده میوستاتین[11]

دوپینگ ژنی

مدولاتورهای انتخابی پذیرنده های اندروژن[12](هورمون خصوصیات مردانه)

و امثال این ها....

اصولا تستوسترون (هورمون جنسی مردانه) و سایر هورمون‌های این چنینی، به این دلایل در بین بدنسازان محبوبیت دارند: 1.اثر محسوسی در افزایش سطح عضله‌سازی بدن دارند. 2.قیمت‌های به نسبت ارزانی دارند. 3.اثرات مخرب آن ها بلافاصله و آشکارا بروز نمی‌یابد.

باید توجه داشت که بدنسازان، معمولا همین که پای در مسیر قهرمانی می‌گذارند، چند هورمون استروئید آنابولیک را با هم و در دوزهای بالا استفاده می‌کنند تا در زمان کوتاه‌تری، حجم بیشتری ماهیچه به دست بیاورند (مصرفی حدود 10 تا 100 برابر یک بدنساز آماتور). در یک چرخه دوماهه مصرف استروئید آنابولیک توسط یک بدنساز مستعد و پرکار، او می‌تواند حجمی به اندازه 5 تا 15 کیلوگرم به دست آورد.

باید به این نکته توجه کرد که اگر استروئیدهای آنابولیک، موجب افزایش حجم سلول ماهیچه‌ای می‌شوند، هورمون‌های رشد موجب افزایش قابل توجه تعداد این سلول‌ها می‌گردند. هورمون‌های رشد به نسبت استروئیدها، قیمت بسیار بالاتری دارند و در نتیجه معمولا توسط قهرمانان حرفه‌ای این رشته استفاده می‌شوند.

تاکید می‌شود این‌ها تازه شناخته‌شده‌ترین مواد ممنوعه رایج در بدنسازی و پرورش اندام است. فهرست مواد ممنوعه و همچنین مواد مورد استفاده در سرتاسر جهان بسیار طویل‌تر خواهد بود. نکته بسیار مهم و اساسی درباره کارکرد هورمون‌ها این که، میزان حضور آن‌ها در خون و دوز اثرکننده، حدود مشخصی دارد و گاه در مقیاس‌های بسیار کوچکی چون نانوگرم است. بدیهی است که مصرف بی‌رویه و بی‌قاعده این هورمون‌ها و داروها، چه تاثیر مهلکی بر سازوکارهای درونی بدن و عملکرد ارگان‌های داخلی بدن انسان دارد. در ادامه به برخی از مهم‌ترین سوءاثرهای مصرف این مواد اشاره می‌کنیم.


کلیه‌های پلاسیده، مردانگی تحلیل‌رفته

شایع ترین اثرات مخرب مصرف این مواد و هورمون‌ها روی کلیه‌ها و دستگاه تناسلی مردان است. کلیه‌ها و کبد مرکز تصفیه سموم و مواد زاید از خون انسان هستند و در صورت مواجه‌شدن با حجم زیاد موادی که متابولیزه کردن آن‌ها برای این ارگان‌ها دشوار است (ترکیبات دارویی)، کم کم دچار اختلال در بافت و کارکردهای خود می‌شوند. به علاوه، اصلی‌ترین پذیرنده‌های هورمون‌هایی چون تستوسترون در اجزای دستگاه تناسلی، مثل بیضه‌ها قرار دارند.

دکتر «محمدرضا صفری نژاد»، متخصص اورولوژی، در مصاحبه با وبسایت «سلامت نیوز» (91/10/13) درباره اثرات منفی مصرف بی رویه مکمل به ظاهر بی‌ضرری چون کراتین، چنین می‌گوید:

"از میان مکمل‌هایی که ورزشکاران استفاده می‌کنند، کراتین سردسته مکمل‌هایی است که برای کلیه مضرات زیادی دارد. همانطور که می‌دانید کار کلیه‌ها این است که میزان کراتین اضافی بدن را دفع کنند. اگر ما بیش از حد کراتین مصرف کنیم یک بار بزرگی به کلیه‌ها تحمیل می‌کنیم در نتیجه در درازمدت آسیب می‌بینند و در صورتی که کلیه‌ها قادر به دفع کراتین نباشند با مسمومیت مواجه می‌شویم."

این کارشناس، ضمن توضیح مکانیسم اثر هورمون‌های بدنسازی در ایجاد یا تشدید امراضی چون سرطان پروستات، احتباس ادراری و تخریب کلیه‌ها، نکته‌ای تکان دهنده درباره عوارض آن را متذکر می‌شود:

"خطرناک‌ترین اثر هورمون‌های مردانه بر روی دستگاه ادراری – تناسلی مردان این است که اگر مردی مقادیر زیادی از هورمون‌های مردانه را به مدت زیادی استفاده کند در اصطلاح می‌گوییم بیضه‌های مرد دچار آتروفی می‌شود، یعنی کوچک می‌شود و تقریبا از بین می‌رود، که هم دچار اختلالات جنسی و هم دچار ناباروری می‌شود که متاسفانه غیرقابل‌ برگشت بوده و درمان‌پذیر نیست."

ایشان 10 تا 15 درصد بیماران مردی را که برای درمان ناباروری به او مراجعه می‌کنند، کسانی می‌داند که خودسرانه و به توصیه مربیان بدنسازی خود داروها و هورمون‌های بدنسازی مصرف می‌کنند.

وبسایت بیمارستان مشهور «مایوکلینیک»[13]، در مطلبی درباره عوارض این داروها و هورمون‌ها، از نوع جدیدی از استروئید خبر می‌دهد که به آن‌ها «داروهای طراح»[14] می‌گویند. این داروها اختصاصا برای ورزشکاران حرفه‌ای در جریان مسابقات ساخته می‌شود، و هیچ اثری از خود در تست‌های دوپینگ رایج به جای نمی‌گذارد. چون چنین دارویی ماهیتا مورد نظارت کیفی «انجمن غذا و داروی آمریکا» قرار نمی‌گیرد، هیچ مطالعه تاییدشده‌ای هم در مورد عوارض آن وجود ندارد، و همین خطر آن را افزایش می‌دهد. به علاوه، نویسنده این مقاله به نکته بسیار هشداردهنده‌ای اشاره می‌کند. به این مضمون که چون ورزشکاران قدرتی در دوزهای بالا این مواد را مصرف می‌کنند، هیچ کدام از افرادی که پیش از عرضه داروها به بازار، حاضر به آزمایش آن روی خود می‌‌شوند، قبول نمی‌کنند که چنین دوز بالایی از یک داروی آزمایشی روی آن‌ها صورت گیرد. نتیجه این که آثار اکثر این داروها روی ورزشکاران، پیش از توزیع مشخص شده نیست.

این وبسایت علمی معتبر، عوارض کلی این استروئیدها را اجمالا این گونه صورت‌بندی می‌کند:

افزایش فشار خون (هایپرتنشن)، افزایش کلسترول بد در خون، آکنه‌ها و جوش‌های وسیع پوستی، طاسی (در مردان و زنان)، تغییرات ساختمان قلب و کبد و کلیه، شکل گیری بافت پستانی در مردان، صدای بم و پرمویی در زنان، صدای زیر و کم مویی بدن در مردان، به هم خوردن و تاخیر در روال قاعدگی در زنان، اختلال در عملکرد جنسی، تحلیل رفتن بیضه‌ها (آتروفی)، بزرگی پروستات در مردان، سرطان‌های پروستات و کبد و کلیه.

وبسایت «موسسه ملی سو مصرف داروها»، وابسته به دولت ایالات متحده، در گزارشی درباره عوارض استروئیدهای آنابولیک، مصرف بی‌رویه هورمون را موجب اختلال در روند طبیعی عملکرد غده‌های درون‌ریز بدن می‌داند. طبق گزارش این سایت، در تحقیقی مفصل که روی تعداد زیادی بدنساز مرد انجام گرفته است، بیش از نیمی از این مردان دچار آتروفی بیضه بودند. این مرکز هم ضمن تایید همه عوارض پیش گفته، از مکانیسم اثر قابل توجهی صحبت می‌کند که بر اساس آن، افزایش مصنوعی سطح هورمون‌های رشد و استرویید‌ها در سنین نوجوانی و در سنین رشد، ممکن است منجر به رساندن این پیام اشتباه به استخوان‌ها شود که رشد به اندازه کافی انجام گرفته است، و در نتیجه اختلالات عجیب و غریبی چون کوتاهی قد، و رشد نامتوازن اجزای بدن را موجب شود.

به علاوه، این هورمون‌ها به دلیل کاهش سطح لیپوپروتئین‌های متراکم و کم-متراکم حامل کلسترول در خون، میزان چربی‌ها در رگ‌های اصلی قلب را بالا می‌برند و در نتیجه کندی جریان خون، باریک‌شدن رگ‌ها و در نهایت سکته‌های قلبی را (حتی در افراد زیر 30 سال) موجب می‌شوند.

موسسه «روانپزشکی کنونی»[15]، در مطالعه مفصلی که در پایگاه اینترنتی خود منتشر کرده است، برخی تبعات روانی منفی استفاده از داروهای بدنسازی را این گونه برمی‌شمرد:

برخورد پرخاشجویانه و تهاجمی

حس بیمارگونه خودبزرگ بینی

بی مبالاتی مفرط

کم خوابی مزمن

فعالیت جنسی بیش از حد

فاز افسردگی ناگهانی

ناتوانی در لذت بردن از فعالیت های پیش از این لذت بخش

بی خوابی شدید

نکته قابل توجه دیگر این که، اگر به مسابقات حرفه‌ای «مستر المپیا» (معتبرترین مسابقه زیبایی اندام جهان) نگاه کنید، بسیاری از بدنسازان حرفه‌ای دنیا، از جمله همین جناب «رونی کلمن»، دارای شکم‌های بزرگ، همچون شکم یک زن 8 ماه باردار هستند. در صورتی که در قهرمانان نسل‌های قبل‌تر دنیا، مثلا آرنولد شوارتزنگر، شکم‌ها صاف و عضله‌ای است. این امر به مصرف همان هورمون‌ها و فاکتورهای رشد برمی‌گردد که در موارد زیادی منجر به افزایش بی‌رویه حجم اعضای درون‌پرده شکمی ورزشکار می‌شود. البته ما شاهد بی‌قوارگی‌ها و بی‌تناسبی‌های پیکری (مثلا دست‌های دراز، پاهای کوتاه، باسن بسیار بزرگ و امثال این‌ها) نیز هستیم که همه در پی اختلالات رشد حاصل از این داروها ایجاد می‌شود.


این ها بخش هایی از مطالعاتی است که در باب آثار و تبعات منفی داروهای بدنسازی انجام گرفته است.


رونی کلمن؛ آقای المپیا یا تزریقات‌چی بزرگ؟

رونی دین کلمن[16]، در سال 1964، در شهر بستراپ ایالت لوئیزیانای آمریکا به دنیا آمد. او فارغ التحصیل رشته حسابداری از دانشگاه دولتی گرمبلینگ[17] است. در دوران دانشگاه فوتبال آمریکایی بازی می‌کرد. پس از فارغ التحصیلی به خدمت پلیس شهر آرلینگتن تگزاس درآمد. او از 1989 تا 2000 افسر پلیس، و از 2000 تا 2003 افسر ذخیره بود.

در همان سال‌های اول ورودش به پلیس، افسر همکارش به او توصیه کرد که به باشگاه ورزشی متعلق به یک بدنساز آماتور به نام «برایان دابسن» برود. دابسن هم به کولمن پیشنهاد عضویت رایگان مادام العمر در باشگاهش را داد، به شرطی که برای مسابقات «آقای تگزاس» آن سال، کولمن تحت نظر او تمرین کند. او در مسابقات آن سال در هر دو رده سنگین وزن و مجموع، قهرمان شد و حتی مربی خود دابسن را هم شکست داد. اولین عنوان خود به عنوان یک حرفه ای را در «پروکاپ» کانادا 1995 به دست آورد. در سال بعد هم دوباره قهرمان این مسابقات شد و در 2007 مقام اول را در مسابقات جایزه بزرگ روسیه به دست آورد. اما شهرت اصلی وقتی به او روی آورد که در مسابقات سال 1998 «آقای المپیا»، به قهرمانی رسید.

از آن پس ثروت و شهرت همه جانبه ای به او روی آورد. او در تبلیغات بسیاری از مواد و مکمل های بدنسازی حضور داشت. باشگاه‌های ورزشی در سرتاسر ایالات متحده توسط او افتتاح می‌شد. فیلم‌های ویدیویی آموزشی از او ساخته می‌شد. جوایز و نشان‌های بسیاری چه در داخل ایالات متحده و چه در دیگر نقاط دنیا دریافت کرده است. او از 1998 تا 2005، بر صنعت بدنسازی دنیا حکومت می‌کرد. گرچه هم اکنون هم معروف‌ترین بدنساز دنیاست. تنها دو نفر در تاریخ بدنسازی 8 بار آقای المپیا را برده‌اند (کلمن و لی هَنِی[18] ). به علاوه، او رکورد 26 بار بردن مسابقات بدنسازی معتبر را در «فدراسیون بین‌المللی بدنسازی»[19] به ثبت رسانده است ( رکورد قبلی با 22 بار در اختیار وینس تیلِر[20] بود). او در سال 2006 و 2007 دوبار پی در پی از رقیب سرسختش «جی کاتلر»[21] در آقای المپیا شکست خورد و در نتیجه اعلام بازنشستگی کرد. گرچه در سال 2009، در یک مصاحبه رادیویی با «مازل اسپورت»[22]، خبر از بازگشتش به آقای المپیا داد، اما دیگر در این مسابقات یا مسابقات معتبر دیگر حاضر نشد.

در سال 2011، کمپانی مکمل‌های خود را به نام «رونی کلمن نوتریشن» راه‌اندازی کرد. در سال 2012 او عرضه مجموعه مکمل‌ها و اقلام تغذیه‌ای بدنسازی به نام «رونی کلمن سیگنچر سریز»[23] را آغاز کرد که یکی از پرفروش‌ترین برندها در این عرصه است. شعار این برند که در وبسایت آن نقش بسته، این است: "ما فقط به شما مکمل نمی‌فروشیم....ما به شما سبک زندگی می‌فروشیم."


رونی کلمن حالا در دوران بازنشستگی‌اش مشغول فروش مکمل‌های بدنسازی به جوانان -عمدتا شرقی- مشتاق بدنسازی است.

بر اساس برآوردها، وزن هنگام مسابقات کلمن حدود 135 کیلوگرم، و وزن حالت معمول او به 170 کیلو هم می‌رسد. بر هر انسان عادی هم روشن است که ساختن 135 کیلوگرم عضله خالص، با رژیم غذایی معمول، حتی اگر انسان در طول شبانه روز مشغول بلعیدن احشام، ماکیان و تخم مرغ و ماهی و لبنیات هم باشد، حاصل نمی‌شود. در این که بدنسازان حرفه‌ای دنیا (حتی بدنسازان نیمه حرفه‌ای درون کشورمان)، جدای از مصرف انواع و اقسام مکمل‌های غذایی (که چیزی مانند مصرف آب و چای برای انسان‌های عادی است)، یک فارماکوپه کامل از انواع استروئیدها و هورمون ها را مصرف می‌‌کنند شکی نیست.

بدیهی است که سلطان همه بدنسازان، که معبود و مقصود همه بدنسازان عالم است و به اذعان همه کارشناسان، حجم عضله او همه حد و مرزهای عضله سازی را پشت سر گذاشته است، نمی‌تواند یک نمونه اتو‌کشیده از یک بدنسازی سالم و طبیعی باشد. در داخل آمریکا، بسیاری از منتقدان یا رقبای کلمن، سعی کرده اند بر اساس شواهد بیرونی، برنامه مصرف استروئید معروف‌ترین بدن ساز دنیا را حدس بزنند.


رونی کلمن سال 2012- البته رونی کلمن همیشه هم با عضله‌های برجسته نیست!

پایگاه اینترنتی «اوولوشنری»[24] که مخصوص فاش کردن اسرار زیرزمینی دنیای بدنسازی است، چنین برنامه‌ای را برای کلمن، برای یک دوره 16 روزه، تصور می‌کند:

سوستانون (روزی 500 میلی‌گرم)، آنادرول (روزی 100 میلی‌گرم)، دیانابول (روزی 100 میلی‌گرم)، دکا دورابولین (روزی 200 میلی‌گرم)، اکوئیپوز(روزی 300 میلی‌گرم) کاردارین جی دابلیو- 50(روزی 30 میلی‌گرم)، آندارین اس4 (روزی 100 میلی‌گرم) به علاوه هورمون رشد انسانی و انسولین و سایر مواد. البته این برنامه شامل دارویی به نام «ان2-گارد»[25] هم می شود که برای کمک به کبد نگون بخت کلمن، جهت جلوگیری از ترکیدن در برابر این همه استروئید و هورمون استفاده می‌شود.

رونی کلمن، در یکی دو سال اخیر، در چند سمینار به طور سربسته از نقش یک نفر در شکل‌گیری رکورد افسانه‌ای خود صحبت کرد، ولی در سال گذشته، در پستی که در اینستاگرام خود گذاشت، با گذاشتن عکسی از فیگورگیری خود در کنار فرد مورد نظر، قضیه را تا حد زیادی اعتراف کرد. این فرد کسی نبود جز «فلکس ویلر»، یکی از مشاهیر بدن‌سازی دنیا، که تا پیش از گل کردن ناگهانی کلمن در آقای المپیا 1998، امید اول قهرمانی آن سال محسوب می‌شد، و البته با اختلاف کمی در آن سال مغلوب رونی کلمن نا آشنا و تازه از راه رسیده شد. بدون هیچ حرف و حدیثی، عین پست او را می‌آوریم:


یکی از سمینارهای تبلیغ محصولات رونی کلمن

"در یک روز سرد در آوریل 1994، ما در یک تور مسابقاتی در فرانسه و آلمان بودیم. فلکس تازه آرنولد کلاسیک را برده بود. و حالا در راه قهرمانی در دو مسابقه حرفه‌ای پیش رو بود. یکی در آلمان بود و یکی در پاریس. فلکس هر دو مسابقه را راحت برد، در حالی که من در هر دو ششم شدم. در آن روز مشخص، من یک بدنساز بدون مصرف داروی همیشه بازنده بودم. تصمیم گرفتم به اتاق فلکس بروم و بپرسم که چطور او همیشه به راحتی برنده می‌شود. وقتی از آن مسابقات به خانه برگشتم، او همه کارهایی را که برای آمادگی در مسابقات انجام می‌داد، با من در میان گذاشته بود. من توصیه‌های او را کلمه به کلمه به کار بردم و در اولین مسابقه حرفه‌ای بعدی برنده شدم. پس می‌توانم تصدیق کنم که او همه اطلاعات لازم برای قرارگرفتن در مسیر درست به من داد، مسیر یک بدنساز حرفه‌ای بودن. یک دلیل دیگر برای موفقیت من در اولین عنوان آقای المپیا وجود دارد و فلکس تنها دلیل برنده‌شدن من بود چرا که همه اطلاعات لازم را در اختیار من گذاشت و من در تکستی دیگر آن را به شما می‌گویم چون یک راااااااه خیلی دراز است."

در این فیلم هم می‌توانید همین خاطره کلمن را از زبان خودش بشنوید:

لینک مطلب اینستاگرام کلمن درباره خاطره بالا را نیز می‌توانید در این جا ببینید:

http://generationiron.com/ronnie-coleman-admits-flex-wheeler-reason-won-mr-olympia/

در ادامه چند تصویر قبل-بعد از بدنسازان مطرح سال‌های اخیر میبینیم که یا به مصرف استروئید اذعان کرده‌اند یا اسناد استفاده آن‌ها افشا شده است:

فلکس ویلر

جی کاتلر

دنیس وولف

کای گرین


آرنولد شوارتزنگر

دوریان ییتس


آیا می‌توان بدنسازی را «ورزش» نامید؟

اگر هدف از ورزش کردن را سلامتی جسم و روان بدانیم، اگر هدف از ورزش قهرمانی را علاوه بر سلامت جسم و روح (که مبناست)، کسب افتخار و شهرت بدانیم، آیا بدنسازی در این مقوله می گنجد؟

ساعت‌ها مصرف انواع پروتئین‌ها، کربوهیدرات‌ها و سایر مواد مغذی، و بعد ساعت‌ها تمرین با وزنه‌های سنگین، در محیط‌های دم کرده و فیگور گرفتن جلوی آیینه، کدام هدف را محقق می‌کند؟ آیا می‌توان کتمان کرد که بدنسازان حرفه‌ای، حتی اگر، خوش‌شانس باشند و در اوج دوران فعالیت خود در کارکردن با انواع و اقسام وزنه‌های سنگین دچار آسیب‌های جدی نشوند، در سنین بالای 35 سال به انواع ناراحتی‌ها و امراض مفصلی و استخوانی و ماهیچه‌ای دچار می‌شوند؟ آیا پرداختن به بدنسازی حرفه‌ای، و سال‌ها وسواس فکری داشتن با حجم عضله و دور بازو و دور سینه و امثال این‌ها، منجر به اعتلای روحی و معنوی انسان می‌شود؟ اگر یکی از اهداف ورزش قهرمانی را شکل گیری روحیه همکاری و رقابت سالم بدانیم، بدنسازی چه کمکی به این هدف می‌کند؟ آیا الگوهای ورزشی ما چون تختی و پوریای ولی، به ما نیاموخته‌اند که هر چه انسان جسم و تن قوی‌تری پیدا می‌کند، فروتنی و افتادگی روحیش باید اعتلا یابد؟ آیا ورزش نارسیسیتی (خود شیفتگی-محور) بدنسازی، که محور آن رسیدن به بدن زیبا و برتری جویی جسمی است، چیزی برای اعتلای روحی در خود دارد؟

بگذریم از این که متاسفانه شاهد بوده‌ایم که قهرمانان نامدار این رشته، حتی در داخل کشور، بعضا سوابق نامطلوبی در زورگیری، زورگویی و خلاف کاری داشته و دارند (حتما برادران معروف در مسابقات قوی‌ترین مردان ایران را به یاد دارید که در اوج این مسابقات نیز کار به دعوا و چاقوکشی میان آنها و رقبایشان رسید؟).

وقتی به اثرات روانی مصرف داروهای بدنسازی در افزایش پرخاشگری و رفتار ستیزه‌جویانه رجوع کنید، دلیل سهم بالای کسانی که در این رشته فعالیت حرفه‌ای دارند، در درگیری‌ها و خشونت‌های خیابانی آشکار می‌گردد. گرچه قتل ناجوانمردانه و فجیع قهرمان با اخلاق پاورلیفتینگ ایران، مرحوم روح الله داداشی نشان داد که الزاما داشتن یال و کوپال و عضلات حجیم و گره خورده، مصونیت به وجود نمی‌آورد.

بماند اینکه جوانان شیفته این رشته با گذراندن چندماهی از تمرینات بدنسازی و مصرف برخی از داروها و مکمل‌های یادشده، با شکل و شمایلی دیگر در جامعه حاضر می‌شوند تا محصول عضله‌سازی و بازوهای کلفت‌شده و سینه ستبرشده را در خیابان‌ها برداشتند کنند. غافل از این که هر انسان فهیم و معقولی با دیدن چنین کسی، تنها سر به تاسف تکان خواهد داد و از توهمات و پندارهای بادکنکی چنین کسی در دل پوزخندی نثارش خواهد کرد. چه خوب است که جامعه شناسان و متخصصان حوزه مطالعات اجتماعی، تحقیقاتی روی این موضوع صورت دهند، که هزاران باشگاه بدنسازی که در سرتاسر کشور مشغول فعالیت هستند، چه سهمی در تربیت روحی و روانی این همه به اصطلاح هنرجو دارند.

حتی اگر این تعداد چشمگیر و حیرت آور باشگاه ها، تنها 5 درصد تاثیر منفی که بر جسم نوجوانان و جوانان ما می‌گذارند، بر روح آن ها اثر مثبت داشته باشند، آن گاه ما دست همه دست اندرکاران این عرصه را می‌بوسیم و از گفته‌‌های خود اعلام برائت می‌کنیم. وقتی پزشکان و اهل فن، یکسره و به درستی، به عموم مردم هشدار می‌دهند که از مصرف خودسرانه داروهای معمول موجود در بازار اجتناب کنند تا در درازمدت دچار آسیب‌های جدی حاصل از آن نشوند، آیا جوانان ما که در اوج دوران شکوفایی جسمی خود، بی محابا و به صورت سیستماتیک تن به مصرف داروها و مکمل‌هایی می‌دهند که هیچ نظارتی بر آن وجود ندارد، راه درستی در پیش گرفته‌اند؟

آیا صرف این که مربی یک باشگاه، که با عرض معذرت از مربیان فهیم و باسواد این عرصه، عمدتا تحصیلات پایه‌ای معمول خود را به زور تمام کرده‌اند، و هیچ چیزی از فیزیولوژی، فارماکولوژی، بایولوژی و خیلی چیزهای دیگر نمی‌دانند، برنامه‌های تغذیه‌ای و مکمل و فلان و بهمان تجویز کنند، مجوز مناسبی برای بازی کردن با سلامت و زندگی آینده سازان مملکت ماست؟ آیا بار آوردن نسلی عصبی، ناآرام و آسیب‌دیده از مصرف مکمل‌های عضله‌ساز چیزی جز خیانت ملی نام می‌گیرد؟

معضلات فرهنگی

وقتی صحبت از تهاجم فرهنگی و طرح‌های فرهنگی غرب برای جوامع شرقی و مستقل می‌شود، بلافاصله عده ای لب ورمی‌چینند و سگرمه در هم می‌کنند، که باز تئوری توطئه گل کرده است و آسمان را به ریسمان می‌بافند تا همه دنیا را سیاه جلوه دهند. اما حقیقت ماجرا این است، که تهاجم فرهنگی وجود دارد و متاسفانه تا عمق لایه‌های جامعه ما رسوخ کرده است. پرورش اندام و فیگور گرفتن، مبنایی کاملا غربی دارد، و از فرهنگ اومانیستی یونان باستان (آتن و به ویژه اسپارت) ریشه گرفته است.

در تاریخ تمدن ویل دورانت، به این مساله اشاره شده است که در آتن باستان، تقریبا همه شهروندان عریان می‌گشته‌اند، و پوشاندن بدن نشان از وجود نقص و کمبود بدنی در فرد بوده است، و فرد پوشاننده خود دچار تحقیر از سوی دیگران می‌شد. به علاوه، وجود فرهنگ انسان-خدایی در یونان باستان، موجب رونق هنر پیکرتراشی و تندیس‌سازی درآن بوده است، چرا که خدایان المپ، همه تجسم انسانی داشته‌اند، و وجود بدن‌های زیبا و پیچ خورده، از مشخصات بارز خدایان دوره پاگانی یونان بوده است. همین فرهنگ در دوران رنسانس اروپا، دوباره در غرب رستاخیز پیدا کرد و مبنای اومانیسم مدرن (انسان-محوری) در دوران افول دین و عصر مرگ خدا (به تعبیر نیچه) شد.

اگر به تاریخ قرن گذشته رجوعی داشته باشیم، می‌بینیم که وقتی در آلمان نازی، هیتلر و حلقه یاران او قصد داشتند نوعی فرهنگ پاگانی را، در قالب احیای آیین های کافرانه نوردیک (ژرمن های باستان ساکن اسکاندیناوی) جایگزین مسیحیت کنند (به رهبری هاینریش هیملر فرمانده اس اس) انواع و اقسام پیکرها و تندیس‌های عظیم و عریان الهگان و خدایان باستان، سرتاسر مراکز فرهنگی آلمان را در نوردید. اگر علاقه‌مندان به مباحث تاریخی، فیلم مستند معروف «لنی ریفنشتال»، فیلم ساز مشهور نازی به اسم «المپیا» را به دقت ببینند ( فیلمی درباره مقدمات و برگزاری المپیک 1936 برلین) در آن تاکید ایدئولوژی نازی بر قداست پیکر ورزیده و تراشخورده انسان سفیدپوست آریایی آشکار می‌شود.

از سوی دیگر، می توان این سوال را پرسید که چرا اکثریت قریب به اتفاق قهرمانان اسطوره‌ای بدنسازی، آمریکایی هستند؟ چرا قهرمانان بدنسازی و ورزش احمقانه کشتی کچ، جزو ستون‌های فرهنگ پاپیولار آمریکا هستند (که بالتبع، در عصر جهانی‌سازی، از طریق تولیدات فرهنگی به سایر نقاط جهان هم تبلیغ می‌شوند). چرا در دوران اوج جنگ سرد در دهه 1970 و 1980، همزمان با ایدئولوژی عظمت‌طلبانه راست‌های آمریکایی به رهبری ریگان، ناگهان عضلات پیچ خورده آرنولد و سیلوستر استالونه، به نماد برتری مرد آمریکایی تبدیل می‌شود؟

جواب این سوال‌ها، مجالی فراتر از این گزارش می‌طلبد که تامل در آن را به مخاطبان فهیم واگذار می‌کنیم.

{$sepehr_album_25523}
کمپانی تولید مکمل‌های بدنسازی رونی کلمن پیش از ایران، در دیگر کشورها - عمدتا شرقی - سمینارهایی تحت عنوان آموزشی اما با هدف تبلیغ و ایجاد نمایندگی فروش محصولات، برگزار کرده است


نکته پایانی

آنطور که در خبرها آمده است، مدیریت سفر رونی کلمن به ایران را خانم «روناک یونسی»، بازیگر سینما و تلویزیون به عهده دارد. از سوی دیگر، جزو برنامه‌های حضور کلمن، برنامه فیگورگیری کلمن برای خانم‌های ایرانی است که امیدواریم تا زمان انتشار این گزارش خبر لغو آن منتشر شده باشد.

فارغ از این که اصولا فیگور گرفتن غول بی‌شاخ و دمی چون کلمن برای خانم‌های ایرانی که الحمدالله والمنه، قرار نیست در هیچ مسابقه زیبایی اندام جهانی و غیرجهانی شرکت کنند (یعنی هنوز این قدر غیرت در ایران نمرده است که کار به آن جا بکشد)، چه خاصیتی و فایده‌ای دارد؟ اصولا بناست چه خیری، به طور کلی، از ورود بانوان ایرانی به عرصه بدن‌سازی فیگوراتیو برای خودشان و جامعه حاصل شود؟ همین حالا هم فریاد‌های فمینیست‌های وطنی گوش فلک را کر کرده است، و دغدغه‌های بانوان ایرانی را در حد رفتن به ورزشگاه آزادی و فلان و بهمان جلوه می‌دهند. فقط چشممان به ورود خانم‌های ایرانی به عرصه بدن سازی حرفه‌ای نمایشی، روشن نشده بود، که گویی بناست به دست اندرکاری خانم یونسی و همسر محترمشان (و البته دوستان زحمتکش پشت صحنه) شروع آن کلید بخورد. خانم یونسی که پیش از این سوابق عکس های فیگوراتیو آتلیه ایشان (نه چندان منطبق با شوونات) عرصه فضای مجازی را پر کرده است، گویا در کنار سایر فمینیست‌های محترم، موفق به کشف یکی دیگر از دغدغه‌های بانوان ایرانی شده است.

ما آنچه شرط بلاغ بود گفتیم...

منابع:

http://subscribe.imngmedicalmedia.com/onecount/login/loginlogout

http://www.mayoclinic.org/healthy-lifestyle/fitness/in-depth/performance-enhancing-drugs/art-20046134

http://www.drugabuse.gov/publications/research-reports/anabolic-steroid-abuse/what-are-health-consequences-steroid-abuse

http://www.salamatnews.com/news/64223

http://www.evolutionary.org/ronnie-coleman-steroids-cycle

http://www.true-natural-bodybuilding.com/steroids.html

http://www.true-natural-bodybuilding.com/steroids.html

https://www.youtube.com/watch?v=cR1KFXssow0

http://supplementreviews.com/forum/index.php?topic=12033.0

http://fitnessblackbook.com/main/im-shocked-that-bodybuilding-is-still-popular

http://generationiron.com/ronnie-coleman-admits-flex-wheeler-reason-won-mr-olympia

http://www.ronniecoleman.net

https://www.youtube.com/watch?v=JkpDTtvOFns

http://nattyornot.com/underground-secrets-steroids-nobody-wants-know

http://www.bigroncoleman.com

http://en.wikipedia.org/wiki/World_Amateur_Bodybuilding_Championships

http://www.ronniecolemannutrition.com

http://en.wikipedia.org/wiki/Ronnie_Coleman

http://www.ancientgreece.com/s/Sculpture

http://en.wikipedia.org/wiki/Olympia_%281938_film%29

http://www.spiegel.de/international/germany/confronting-the-nazi-perpetrators-new-exhibition-explodes-myth-of-ss-castle-wewelsburg-a-687435.html

http://thevikingworld.pbworks.com/w/page/4717689/Odinism%3A%20Ideology%2C%20Customs%2C%20and%20Practices

http://www.pwnfitness.com/2013/03/14/what-ronnie-coleman-looks-like-today-2012-2013

http://bodybuilding.blogfa.com


[1] Joe Weider

[2] Lee Haney

[3] Dorian Yates

[4] Flex Wheeler

[5]androgenic-anabolic steroids (AAS)

[6] HGH

[7] insulin-like growth factors (IGFs)

[8] clenbuterol

[9] 2,4-dinitrophenol (DNP)

[10] erythropoietin (EPO)

[11] myostatin inhibitors

[12] selective androgen receptor modulators (SARMs)

[13] Mayoclinic

[14] Designer drugs

[15] currentpsychiatry

[16] Ronnie Dean Coleman

[17] Grambling

[18] Lee Haney

[19] IFBB

[20] Vince Taylor

[21] Jay Cutler

[22] Muzzlesport

[23] Ronnie coleman signature series

[24] Evolutionary.org

[25] N2Guard