به گزارش مشرق، رفت و آمدهای بی سر و صدای چهره های مشکوک به تهران زیاد شده است؛ سفرهایی که با ویزا و پوشش های مختلف انجام می شود و در نهایت هدف مشترکی را دنبال می کنند.
از کشیش و توریست و فعال اقتصادی گرفته تا تحلیل گران ارشد موسسات فکری و نظری تنها یک هدف را دنبال می کنند؛ تلاش برای «نزدیک شدن ایران و آمریکا» در عرصه های مختلف ولی با نیت های پنهان.
در این میان و در راه تلاش برای برقراری رابطه ایران و آمریکا، گروهی جلوتر از مقامات آمریکایی حرکت می کنند؛ گروهی که بیشتر خاصیت دلالی رابطه میان ایران و آمریکا را بر عهده دارند.
این جریان در سال های اخیر تلاش های زیادی را بر قراری رابطه ای دوستانه میان ایران و آمریکا انجام داده و در این راه سعی کرده خود را خیرخواه جامعه ایران و آمریکا نشان دهد؛ تلاشی که در ابتدای فعالیت های این گروه ها توانست برخی را قانع کند ولی در ادامه مشخص شد که دلالان رابطه میان ایران و ایالات متحده آنچنان قابل اعتماد نیستند.
فعالیت جدید دلال های رابطه ایران و آمریکا
در سال های اخیر چهره های بسیاری سعی کرده بودند با استفاده از روابط پنهان و آشکار خود، رابطه و دیالوگی را میان مسئولان ایران و آمریکا ایجاد کنند.
یکی از راهکارهای این جریان در سال های گذشته استفاده از ظرفیت نخبگان و چهره هایی بود که ضمن داشتن روحیه لازم برای حضور در جریان طرفدار رابطه با آمریکا، در برخی مراکز قدرت نیز صاحب نفوذ باشند.
این جریان در کنار جذب چهره های دارای نفوذ ذر ایران هدف دیگری را نیز دنبال می کند؛ جذب چهره هایی برای کادرسازی در جهت اهداف پنهان ایالات متحده آمریکا، اهدافی که نه تنها در برقراری رابطه با ایران محدود نمی شود بلکه وارد حوزه هایی نظیر براندازی نرم علیه جمهوری اسلامی ایران نیز خواهد شد.
چندی پیش یکی از روزنامه های کشور از طرح جدید آمریکا برای نزدیک شدن به ایران خبر داد؛ پروژه ای که اینبار قرار است از سوی یک جوان نفوذی به اجرا گذاشته شود.
این روزنامه در گزارشی با عنوان «پروژه پل» از برنامه جدید دولت آمریکا برای وارد کردن برخی چهره های به ظاهر علمی و فرهنگی به ایران در جهت محقق ساختن اهداف براندازانه خود با ظاهر تلاش برای نزدیکی رابطه ایران و آمریکا توسط نهادی به اسم «YGL» پرده برداشت.
در این گزارش اما نام چهره مرموزی که قرار است به عنوان یکی از سرپل های برنامه جدید آمریکا در ایران نقش آفرینی کند به اختصار و با عنوان «م.ش» آمده است؛ اما سوال جدی در این میان است که «م.ش» چه کیست و با چه کسانی در ایران رابطه داشته و قرار است چه پروژه ای را در ایران به ثمر برساند؟
محمد شعبانی؛ یک دلال نفوذی/ فارغ التحصیل دانشگاهی امنیتی در انگلیس
نهادهایی نظیر «YGL» مدت ها به دنبال چهره ای می گشتند که رابطه مستحکمی با برخی نهادهای تاثیرگذار در تهران داشته باشد؛ نهادهایی که ضمن داشتن جایگاه مشورتی و تحقیقاتی بتوانند در بر روی جامعه هدف این نهادها یعنی جامعه روشنفکری ایران اثرگذار باشند.
محمد شعبانی گزینه مناسب این جریان برای اجرای پروژه جدید خود بود؛ کسی که رابطه کاری خوبی با یکی از مراکز تحقیقاتی در کشور دارد و مدتی را به عنوان سردبیر مجله مطالعاتی این مرکز مشغول به کار بوده است.
شعبانی که در سوئیس متولد شده حدود 11 سال پیش برای ادامه تحصیل به انگلیس رفت و در دانشگاه «سوآز» مدرک کارشناسی خود را دریافت کرد و پس از آن به تهران بازگشت.
وی به دلیل تسلط به زبان انگلیسی در یکی از رسانه ها استخدام شد و پس از مدتی نیز به صورت همزمان در یکی از مراکز تحقیقاتی کشور مشغول به کار شد و سمت سردبیری نشریه انگلیسی زبان این مرکز را بر عهده گرفت.
اما شروع سرمایه گذاری لابی های دلال رابطه میان ایران و آمریکا با شعبانی از ارتباط پنهان وی را نایاک شکل گرفت.
نایاک یا شورای ملی آمریکاییان ایرانی تبار که ریاست آنرا تریتا پارسی بر عهده دارد چند سالی است با عنوان حمایت از حقوق ملت ایران در آمریکا فعالیت می کند؛ سازمانی که در کنار فعالیت های ظاهری برای دفاع از ایران در برابر تحریم ها، همواره دارای اقدامات مشکوکی از قبیل تلاش برای نفوذ به مراکز قدرت در جمهوری اسلامی را در دستور کار داشته است.
این نهاد شعبانی را که دارای ارتباط خوبی با حسین موسویان عضو اسبق تیم مذاکره کننده هسته ای دارد از طریق وی شناسایی کرده و ارتباط خود را با شعبانی گسترده تر می کند.
موسویان به دلیل نفوذ خود در آمریکا مقالات نوشته شده از سوی شعبانی را در مجلات پرتیراژ و معروف آمریکایی به چاپ می رساند و همین مساله توجه جدی نایاک را به شعبانی جلب می کند.
شعبانی از سال 2010 همکاری جدی خود را با نایاک با انتشار مقالاتی در راستای اهداف این نهاد در سایت های مختلف آمریکایی آغاز می کند.
نکته قابل توجه درباره شعبانی این است که وی چندی پس از رصد اقدامتش توسط نهادهای امنیتی از دستگاه های دولتی اخراج می شود.
وی در سال 2012 به انگلیس باز می گردد و در مجددا در دانشگاه «سوآز» که یکی از مراکز عضو گیری سرویس اطلاعاتی انگلیس است، در مقطع دکترا مشغول به تحصیل می شود.
دانشگاه محل تحصیل شعبانی که با عنوان «مرکز عالی مطالعات شرقی- آفریقایی دانشگاه لندن» فعالیت می کند، بیشتر کارکردی استعماری در کشور انگلستان دارد و همچنین محلی است برای تربیت دیپلمات ها و نیروهای امنیتی انگلیسی در حوزه های فرهنگ، زبان، سیاست و تاریخ کشورهای مستعمره انگلستان، که رابطه پنهانی با نهاد های امنیتی انگلستان بالاخص MI6 دارد.
این دانشگاه امنیتی که تحت نظر مدیران ارشد انگلیسی و اروپایی قرار دارد، اکثر دانشجویان خود را از موسسات دولتی اروپایی و امریکایی انتخاب می کند و کم تر دیده می شود که افرادی از آسیا و همچنین کشورهای آفریقایی وارد این دانشگاه شوند و زیر نظر اساتید این دانشگاه تحصیلات خود را ادامه دهند اما پروژه نفوذ به نهادهای قدرت در ایران آنقدر مهم است که شعبانی اجازه ورود دوباره به این دانشگاه را پیدا می کند.
بنابر این گزارش، رابطه شعبانی و نایاک هر روز گسترده تر می شود و وی را به عنوان سرمایه جدید برای دلالی رابطه میان ایران و آمریکا، تا سطح یک کارشناس مطرح مسائل ایران در شبکه های آمریکایی نظیر CNN بالا می برد.
«سرپل» های نفوذ به مراکز تصمیم گیری در ایران چه کسانی هستند؟
شعبانی سال گذشته در موسسه تحقیقات استراتژیک لندن به سخنرانی پرداخت و جالب اینکه سخنرانی دیگر این مراسم روزبه پارسی برادر تریتا پارسی رئیس نایاک بود.
روزبه پارسی نیز مانند شعبانی تلاش می کند که در راستای اهداف نایاک در ایران اقداماتی را انجام دهد و دعوت های مشکوک وی به تهران و حضور در مراکز خاص تحقیقاتی راه را برای اجرای پروژه های پنهان این گروه بازتر می کند.
روزبه پارسی در 28 دی ماه سال 1391 به تهران می آید و در مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه نشست علمی برگزار می کند؛ همراه روزبه پارسی در این نشست کسی نیست جز محمد علی شعبانی.
اما نکته قابل توجه دیگری درباره سفر روزبه پارسی به تهران و سخنرانی وی در مرکز مطالعات خاورمیانه وجود دارد.
با بررسی نام هیات امنای این مرکز به نام های جالبی بر می خوریم. محمود سریع القلم، سید حسین موسوی و محمود هاشمی بهرمانی (برادر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام) از جمله اعضای هیات امنای این مرکز هستند؛ چهره هایی که در میان آنها می توان به محمود سریع القلم به عنوان یکی از جدی ترین طرفداران برقراری رابطه میان ایران و آمریکا اشاره کرد.
با بررسی بیشتر می توان اهداف این مرکز را نیز با توجه حضور چهره هایی نظیر پارسی و شعبانی در آن تطبیق داد.
در قسمت معرفی این مرکز یکی از اهداف آن «برقراری ارتباط نزدیک با سایر مراکز مطالعاتی در خارج از کشور» بیان شده که به عنوان راهکاری برای حضور چهره های خاص در این مرکز تبدیل شده است.
حضور شبکه مرموز آمریکایی در تهران/ «YGL» در ایران به دنبال چیست؟
در سایه بی توجهی برخی نهادهای مسئول، اعضای گروه موسوم به رهبران جوان جهان «YGL» که در ظاهر وظیفه بهبود رابطه میان ایران و آمریکا را بر عهده دارد قرار است تا چند روز آینده (25 اردیبهشت) وارد ایران شده و همایش هایی را در تهران و اصفهان برگزار کنند.
برخی منابع خبری امروز برنامه و جزئیات سفر این گروه به تهران را فاش کردند؛ برنامه هایی که نشان می دهد برنامه ریزی گسترده ای برای حضور بدون درد سر این شبکه در کشورمان تدارک دیده شده است.
یکی از سایت های خبری در گزارش خود فاش کرد که این گروه قرار است در زمان حضور خود در تهران در همایشی با همکاری مرکز مطالعات وزارت امور خارجه و سخنرانی چهره هایی نظیر هادیان و چگینی شرکت کنند.
به گفته این سایت اعضای «YGL» قرار است در مدت حضور خود در ایران در کنفرانس هایی به دعوت سفارت های سوئیس و اسپانیا شرکت کرده و همچنین با تجار، شخصیت های علمی و فرهنگی نیز دیدارهایی داشته باشند.
چهره های نزدیک به این گروه امروز (8 اردیبهشت) نیز سعی داشتند در دانشگاه مدیریت تهران پیش همایشی را برای افرادی که قرار است در کنفرانس برلین این گروه شرکت کنند، برگزار نمایند.
نکته قابل توجه این است که اسپانسر مالی این گروه خانواده نمازی از نزدیکان به لابی نایاک در ایران است؛ اسپانسری که پیش از این نیز نام وی به عنوان یکی از سرپل های پروژه «NED» در ایران مطرح بود.
بنابر این گزارش، با کنار هم قرار دادن پازل های این جریان در کنار یکدیگر می توان به شبکهای نه چندان پیچیده از چهره ها و محافل به ظاهر مطالعاتی رسید که در راستای تحقق اهداف اهداف دلالان رابطه میان ایران و آمریکا حرکت کنند.
بدون شک همکاران و سرپل های نفوذی لابی ها آمریکایی در ایران نمی توانند منکر اهداف پنهان موسساتی نظیر نایاک و برخی چهره های مساله دار شوند؛ ولی نکته قابل تامل عدم برخورد جدی برخی دستگاه ها با این چهره های نفوذی است که احتمالا در آینده ای نه چندان دور به فعالیت های خود شکل حدی تری خواهند داد.
از کشیش و توریست و فعال اقتصادی گرفته تا تحلیل گران ارشد موسسات فکری و نظری تنها یک هدف را دنبال می کنند؛ تلاش برای «نزدیک شدن ایران و آمریکا» در عرصه های مختلف ولی با نیت های پنهان.
در این میان و در راه تلاش برای برقراری رابطه ایران و آمریکا، گروهی جلوتر از مقامات آمریکایی حرکت می کنند؛ گروهی که بیشتر خاصیت دلالی رابطه میان ایران و آمریکا را بر عهده دارند.
این جریان در سال های اخیر تلاش های زیادی را بر قراری رابطه ای دوستانه میان ایران و آمریکا انجام داده و در این راه سعی کرده خود را خیرخواه جامعه ایران و آمریکا نشان دهد؛ تلاشی که در ابتدای فعالیت های این گروه ها توانست برخی را قانع کند ولی در ادامه مشخص شد که دلالان رابطه میان ایران و ایالات متحده آنچنان قابل اعتماد نیستند.
فعالیت جدید دلال های رابطه ایران و آمریکا
در سال های اخیر چهره های بسیاری سعی کرده بودند با استفاده از روابط پنهان و آشکار خود، رابطه و دیالوگی را میان مسئولان ایران و آمریکا ایجاد کنند.
یکی از راهکارهای این جریان در سال های گذشته استفاده از ظرفیت نخبگان و چهره هایی بود که ضمن داشتن روحیه لازم برای حضور در جریان طرفدار رابطه با آمریکا، در برخی مراکز قدرت نیز صاحب نفوذ باشند.
این جریان در کنار جذب چهره های دارای نفوذ ذر ایران هدف دیگری را نیز دنبال می کند؛ جذب چهره هایی برای کادرسازی در جهت اهداف پنهان ایالات متحده آمریکا، اهدافی که نه تنها در برقراری رابطه با ایران محدود نمی شود بلکه وارد حوزه هایی نظیر براندازی نرم علیه جمهوری اسلامی ایران نیز خواهد شد.
چندی پیش یکی از روزنامه های کشور از طرح جدید آمریکا برای نزدیک شدن به ایران خبر داد؛ پروژه ای که اینبار قرار است از سوی یک جوان نفوذی به اجرا گذاشته شود.
این روزنامه در گزارشی با عنوان «پروژه پل» از برنامه جدید دولت آمریکا برای وارد کردن برخی چهره های به ظاهر علمی و فرهنگی به ایران در جهت محقق ساختن اهداف براندازانه خود با ظاهر تلاش برای نزدیکی رابطه ایران و آمریکا توسط نهادی به اسم «YGL» پرده برداشت.
در این گزارش اما نام چهره مرموزی که قرار است به عنوان یکی از سرپل های برنامه جدید آمریکا در ایران نقش آفرینی کند به اختصار و با عنوان «م.ش» آمده است؛ اما سوال جدی در این میان است که «م.ش» چه کیست و با چه کسانی در ایران رابطه داشته و قرار است چه پروژه ای را در ایران به ثمر برساند؟
محمد شعبانی؛ یک دلال نفوذی/ فارغ التحصیل دانشگاهی امنیتی در انگلیس
نهادهایی نظیر «YGL» مدت ها به دنبال چهره ای می گشتند که رابطه مستحکمی با برخی نهادهای تاثیرگذار در تهران داشته باشد؛ نهادهایی که ضمن داشتن جایگاه مشورتی و تحقیقاتی بتوانند در بر روی جامعه هدف این نهادها یعنی جامعه روشنفکری ایران اثرگذار باشند.
محمد شعبانی (سمت چپ) و روزبه پارسی (سمت راست)
محمد شعبانی گزینه مناسب این جریان برای اجرای پروژه جدید خود بود؛ کسی که رابطه کاری خوبی با یکی از مراکز تحقیقاتی در کشور دارد و مدتی را به عنوان سردبیر مجله مطالعاتی این مرکز مشغول به کار بوده است.
شعبانی که در سوئیس متولد شده حدود 11 سال پیش برای ادامه تحصیل به انگلیس رفت و در دانشگاه «سوآز» مدرک کارشناسی خود را دریافت کرد و پس از آن به تهران بازگشت.
وی به دلیل تسلط به زبان انگلیسی در یکی از رسانه ها استخدام شد و پس از مدتی نیز به صورت همزمان در یکی از مراکز تحقیقاتی کشور مشغول به کار شد و سمت سردبیری نشریه انگلیسی زبان این مرکز را بر عهده گرفت.
اما شروع سرمایه گذاری لابی های دلال رابطه میان ایران و آمریکا با شعبانی از ارتباط پنهان وی را نایاک شکل گرفت.
نایاک یا شورای ملی آمریکاییان ایرانی تبار که ریاست آنرا تریتا پارسی بر عهده دارد چند سالی است با عنوان حمایت از حقوق ملت ایران در آمریکا فعالیت می کند؛ سازمانی که در کنار فعالیت های ظاهری برای دفاع از ایران در برابر تحریم ها، همواره دارای اقدامات مشکوکی از قبیل تلاش برای نفوذ به مراکز قدرت در جمهوری اسلامی را در دستور کار داشته است.
این نهاد شعبانی را که دارای ارتباط خوبی با حسین موسویان عضو اسبق تیم مذاکره کننده هسته ای دارد از طریق وی شناسایی کرده و ارتباط خود را با شعبانی گسترده تر می کند.
موسویان به دلیل نفوذ خود در آمریکا مقالات نوشته شده از سوی شعبانی را در مجلات پرتیراژ و معروف آمریکایی به چاپ می رساند و همین مساله توجه جدی نایاک را به شعبانی جلب می کند.
شعبانی از سال 2010 همکاری جدی خود را با نایاک با انتشار مقالاتی در راستای اهداف این نهاد در سایت های مختلف آمریکایی آغاز می کند.
نکته قابل توجه درباره شعبانی این است که وی چندی پس از رصد اقدامتش توسط نهادهای امنیتی از دستگاه های دولتی اخراج می شود.
وی در سال 2012 به انگلیس باز می گردد و در مجددا در دانشگاه «سوآز» که یکی از مراکز عضو گیری سرویس اطلاعاتی انگلیس است، در مقطع دکترا مشغول به تحصیل می شود.
دانشگاه محل تحصیل شعبانی که با عنوان «مرکز عالی مطالعات شرقی- آفریقایی دانشگاه لندن» فعالیت می کند، بیشتر کارکردی استعماری در کشور انگلستان دارد و همچنین محلی است برای تربیت دیپلمات ها و نیروهای امنیتی انگلیسی در حوزه های فرهنگ، زبان، سیاست و تاریخ کشورهای مستعمره انگلستان، که رابطه پنهانی با نهاد های امنیتی انگلستان بالاخص MI6 دارد.
دانشگاه سوآز؛ دانشگاهی برای تربیت روشنفکران برانداز
این دانشگاه امنیتی که تحت نظر مدیران ارشد انگلیسی و اروپایی قرار دارد، اکثر دانشجویان خود را از موسسات دولتی اروپایی و امریکایی انتخاب می کند و کم تر دیده می شود که افرادی از آسیا و همچنین کشورهای آفریقایی وارد این دانشگاه شوند و زیر نظر اساتید این دانشگاه تحصیلات خود را ادامه دهند اما پروژه نفوذ به نهادهای قدرت در ایران آنقدر مهم است که شعبانی اجازه ورود دوباره به این دانشگاه را پیدا می کند.
بنابر این گزارش، رابطه شعبانی و نایاک هر روز گسترده تر می شود و وی را به عنوان سرمایه جدید برای دلالی رابطه میان ایران و آمریکا، تا سطح یک کارشناس مطرح مسائل ایران در شبکه های آمریکایی نظیر CNN بالا می برد.
«سرپل» های نفوذ به مراکز تصمیم گیری در ایران چه کسانی هستند؟
شعبانی سال گذشته در موسسه تحقیقات استراتژیک لندن به سخنرانی پرداخت و جالب اینکه سخنرانی دیگر این مراسم روزبه پارسی برادر تریتا پارسی رئیس نایاک بود.
روزبه پارسی نیز مانند شعبانی تلاش می کند که در راستای اهداف نایاک در ایران اقداماتی را انجام دهد و دعوت های مشکوک وی به تهران و حضور در مراکز خاص تحقیقاتی راه را برای اجرای پروژه های پنهان این گروه بازتر می کند.
روزبه پارسی در 28 دی ماه سال 1391 به تهران می آید و در مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه نشست علمی برگزار می کند؛ همراه روزبه پارسی در این نشست کسی نیست جز محمد علی شعبانی.
اما نکته قابل توجه دیگری درباره سفر روزبه پارسی به تهران و سخنرانی وی در مرکز مطالعات خاورمیانه وجود دارد.
با بررسی نام هیات امنای این مرکز به نام های جالبی بر می خوریم. محمود سریع القلم، سید حسین موسوی و محمود هاشمی بهرمانی (برادر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام) از جمله اعضای هیات امنای این مرکز هستند؛ چهره هایی که در میان آنها می توان به محمود سریع القلم به عنوان یکی از جدی ترین طرفداران برقراری رابطه میان ایران و آمریکا اشاره کرد.
سخنرانی روزبه پارسی در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه در ایران
با بررسی بیشتر می توان اهداف این مرکز را نیز با توجه حضور چهره هایی نظیر پارسی و شعبانی در آن تطبیق داد.
در قسمت معرفی این مرکز یکی از اهداف آن «برقراری ارتباط نزدیک با سایر مراکز مطالعاتی در خارج از کشور» بیان شده که به عنوان راهکاری برای حضور چهره های خاص در این مرکز تبدیل شده است.
حضور شبکه مرموز آمریکایی در تهران/ «YGL» در ایران به دنبال چیست؟
در سایه بی توجهی برخی نهادهای مسئول، اعضای گروه موسوم به رهبران جوان جهان «YGL» که در ظاهر وظیفه بهبود رابطه میان ایران و آمریکا را بر عهده دارد قرار است تا چند روز آینده (25 اردیبهشت) وارد ایران شده و همایش هایی را در تهران و اصفهان برگزار کنند.
برخی منابع خبری امروز برنامه و جزئیات سفر این گروه به تهران را فاش کردند؛ برنامه هایی که نشان می دهد برنامه ریزی گسترده ای برای حضور بدون درد سر این شبکه در کشورمان تدارک دیده شده است.
یکی از سایت های خبری در گزارش خود فاش کرد که این گروه قرار است در زمان حضور خود در تهران در همایشی با همکاری مرکز مطالعات وزارت امور خارجه و سخنرانی چهره هایی نظیر هادیان و چگینی شرکت کنند.
به گفته این سایت اعضای «YGL» قرار است در مدت حضور خود در ایران در کنفرانس هایی به دعوت سفارت های سوئیس و اسپانیا شرکت کرده و همچنین با تجار، شخصیت های علمی و فرهنگی نیز دیدارهایی داشته باشند.
چهره های نزدیک به این گروه امروز (8 اردیبهشت) نیز سعی داشتند در دانشگاه مدیریت تهران پیش همایشی را برای افرادی که قرار است در کنفرانس برلین این گروه شرکت کنند، برگزار نمایند.
نکته قابل توجه این است که اسپانسر مالی این گروه خانواده نمازی از نزدیکان به لابی نایاک در ایران است؛ اسپانسری که پیش از این نیز نام وی به عنوان یکی از سرپل های پروژه «NED» در ایران مطرح بود.
بنابر این گزارش، با کنار هم قرار دادن پازل های این جریان در کنار یکدیگر می توان به شبکهای نه چندان پیچیده از چهره ها و محافل به ظاهر مطالعاتی رسید که در راستای تحقق اهداف اهداف دلالان رابطه میان ایران و آمریکا حرکت کنند.
بدون شک همکاران و سرپل های نفوذی لابی ها آمریکایی در ایران نمی توانند منکر اهداف پنهان موسساتی نظیر نایاک و برخی چهره های مساله دار شوند؛ ولی نکته قابل تامل عدم برخورد جدی برخی دستگاه ها با این چهره های نفوذی است که احتمالا در آینده ای نه چندان دور به فعالیت های خود شکل حدی تری خواهند داد.