به گزارش مشرق، اغتشاش و عملیات تروریستی طی چهار سال گذشته در سوریه لحظهای هم متوقف نشده هرچند این روند گاها شاهد روندی سینوسی بوده است. فراز و فرودهایی که گاها رسانه های مخالف و موافق را یکی تا مرز سقوط دولت مردمی بشار است و در مقابل رسانه های هوادار را تا سرحد اعلام نزدیکی شکست کامل گروه های تروریستی پیش برده است.
اما در سایه تحولات اخیر در سوریه پرسش هایی مطرح می شود که پاسخ به آن می تواند بخش هایی از این بحران را نمایان تر سازد:
چرا طی یک ماه گذشته بحران سوریه جایگاه خود را از صدر اخبار از دست داده بود؟
چه دلیلی باعث کمرنگ شدن این اخبار و حتی کاهش اقدامات نظامی گروه های تروریستی در این کشور گردید؟
چرا از چند روز پیش بار دیگر عملیات در سوریه افزایش یافته است ؟
وبه تعبیری واضحتر چه پارامترهایی بر روند این بحران تاثیر گذارند؟
ابتدا باید اعتراف کرد این فراز و فرودها بیش از آنکه نشات گرفته از کاهش رویکرد ائتلاف ضد سوری برای کاهش روند تجاوزات در این کشور بحران زده باشد بیانگر جوانب دیگری از طرح فراگیر هرج ومرج در منطقه خاورمیانه میباشد که گاه مستلزم آن است که توجه رسانه ها به یک منطقه بیش از دیگر مناطق باشد.
این مسئله به وضوح بعد از آغاز تجاوز ائتلاف عربستان به یمن نمایان گردید تا مسئله سوریه ناگهان به ردههای پایینتر اهمیت پیگیری در رسانه ها تغییر موقعیت دهد.
این موضوع نه تنها در رسانه ها کاملا ملموس بود بلکه گویی شماری از گروه های تروریستی هم به تبع این رویکرد وبه طور همزمان دامنه عملیات پر سر و صدای خود را در سوریه کاهش دادند وبه دنبال آن حتی عملیات ارتش سوریه علیه تروریست ها نیز در رسانه های بی طرف و همسو نیز به شکلی در بایکوت قرار گرفت و به آن شکل و سیاق سابق منعکس نگردند.
اما به یکباره طی چند روز اخیر تحولات سوریه مجددا صدر اخبار رسانه ها را به خود اختصاص داد. «بمباران جنگنده های ائتلاف آمریکایی چندین خانواده را در ریف حلب به دیار نیستی فرستاد، جبهه النصره خود را برای پیشروی به سوی لاذقیه آماده می کند، منطقه "جسر الشغور" و اطراف آن همچنان محل درگیری و زد وخورد نظامیان ارتش سوریه با گروه های تروریستی است، جنگ سخت گروه النصره برای تسلط بر مناطقی از درعا و الحسکه و دست آخر بحران در اردوگاه یرموک در اطراف دمشق همچنان به قوت خود باقی است» جزو تیترهای روزانه ای است که حداقل طی چند روز گذشته رسانه ها را به خود مشغول کرده است.
به راستی علت آن افول آنی و این فوران ناگهانی چیست؟
با نگاهی به مقالات منتشر شده در رسانه های عربی به چند محور کلی در این رابطه می توان رسید، به اعتقاد تحلیلگران روزنامه ها وپایگاه های اطلاع رسانی سوری ، شکست تهاجم عربستان به یمن از یک سو و نیز نزدیک شدن نشست ژنو ۳ از سوی دیگر باعث شد تا گروه های تروریستی دستور شدت بخشیدن به حملات خود را دریافت کنند.
در ابتدای این حملات گرچه رسانه های مختلف طرفدار عربستان از العربیه گرفته تا الحیات ، الشرق الاوسط و... همگی از امکان الگو برداری از عملیات توفان قاطع علیه سوریه سخن گفتند اما تلاش شد برای آنکه آنچه که به پیروزی های(!!!) ائتلاف به رهبری عربستان در یمن تحت الشعاع جنگ بزرگ دایر در سوریه قرار نگیرد ، این رخداد در بخش های مختلف خبری و رسانه ای به کمرنگ ترین شکل ممکن مطرح شده وافکار عمومی عربی ومنطقه ای به سوی هنرنمایی محمد بن سلمان جوان اول خانواده آل سعود که هم اکنون به جانشین ولیعهد عربستان مبدل شده، معطوف گردد.
درمقابل بعد از شکست مفتضحانه ریاض در رسیدن به اهداف از پیش طراحی شده خود در این کشور، تلاش گردید تا با بحران آفرینی هرچه بیشتر در سوریه بر این ناکامی ها سرپوش نهاده شود و حداقل در آن سوی صحنه جنگ علیه محور مقاومت به امتیازاتی دست یابید.
گرچه همزمانی اعلام پایان (بخوانید شکست) توفان قاطع توسط ریاض با تهاجم به ادلب و اعلام تصرف آن توسط گروه القاعده که تصادفا در رسانه های عربستانی به نام انقلابیون خوانده می شوند امری قابل تامل است اما همزمانی اعلام موعد برگزاری ژنو ۳ با تهاجم گروه های سلفی زیر شاخه القاعده به منطقه جسر الشغور وتصرف آن وایجاد هیاهوی گسترده تبلیغاتی رسانه ای در مورد آن مسئله ای نیست که به آسانی بتوان از کنار آن گذشت.
حمله به جسر الشغور که گفته می شود تصرف کامل و ادامه پیشروی در آن میتواند مناطق ساحلی راهبردی را در منطقه لاذقیه در اختیار گروه النصره قراردهد آنهم ساعاتی بعد از اعلام "استفان دی میستورا" فرستاده ویژه سازمان ملل در امور سوریه وهمزمانی آن با با آغاز نشست مشورتی که دولت روسیه در مسکو در رابطه با مسئله سوریه برگزار کرده نمی تواند یک تصادف صرف محسوب شود.
با توجه به اذعان شرکت کنندگان در نشست مسکو در باره رسیدن به نقطه نظراتی مشترک در رابطه با دستور کار دور دوم آن از یک سو و تکاپوی سازمان ملل برای عقب نماندن از سیر واقعگرایی در منطقه که در دعوت از جمهوری اسلامی ایران برای حضور در این نشست و اعتراف به بدیهی بودن حضور دولت منتخب سوریه به عنوان بخشی از راه حل و نه قسمتی از مشکل در این نشست، ائتلاف منطقه ای ضد سوری را به صرافت استفاده حداکثری از ابزارهای خود جهت کسب امتیاز میدانی یا حداقل رسانه ای وجلوگیری از ثبت هر نوع پیروزی در طرف مقابل انداخته است.
در شرایطی روز دوشنبه رایزنی های مربوط به سوریه در مقر اروپایی سازمان ملل در ژنو برگزار می شود که از یک سو دی میستورا خبر از دعوت تمامی طرف های سوری را در این نشست، از دولت منتخب گرفته تا مخالفان وفعالان جامعه مدنی در کنار طرفهای منطقهای وبین المللی ذیربط در این بحران داده و از سوی دیگر، ائتلاف ضد سوری هم عزم خود را جزم کرده است تا با ایجاد نا امنی حداکثری در سوریه خود را تنها بازیگر تاثیر گذار بر ادامه اغتشاش در این کشور معرفی و تلاش کند از این طریق خواسته های خود را بر این نشست دیکته نماید.
پس تا زمان اعلام ارزیابی دبیر کل سازمان ملل که بعد از انجام نشست های جداگانه با تمامی طرف ها صورت می پذیرد ، باید منتظر قربانیان بیشتری از ملت سوریه باشیم ، قربانیانی که نه تنها توسط داعش ، النصره و گروه های تروریستی دیگر بلکه توسط جنگنده های ائتلاف آمریکایی هم به خاک وخون کشیده می شوند شاید از این طریق شاهزاده ای بتواند بقیه رقبای خود را برای رسیدن به تاج وتخت در کشوری دیگر شکست داده، رئیس جمهوری در سودای احیای امپراطوری اش به اوضاع داخلی کشورش سر و سامان بدهد، شاید هم سناتوری را راهی کاخ سفید نماید!
اما در سایه تحولات اخیر در سوریه پرسش هایی مطرح می شود که پاسخ به آن می تواند بخش هایی از این بحران را نمایان تر سازد:
چرا طی یک ماه گذشته بحران سوریه جایگاه خود را از صدر اخبار از دست داده بود؟
چه دلیلی باعث کمرنگ شدن این اخبار و حتی کاهش اقدامات نظامی گروه های تروریستی در این کشور گردید؟
چرا از چند روز پیش بار دیگر عملیات در سوریه افزایش یافته است ؟
وبه تعبیری واضحتر چه پارامترهایی بر روند این بحران تاثیر گذارند؟
ابتدا باید اعتراف کرد این فراز و فرودها بیش از آنکه نشات گرفته از کاهش رویکرد ائتلاف ضد سوری برای کاهش روند تجاوزات در این کشور بحران زده باشد بیانگر جوانب دیگری از طرح فراگیر هرج ومرج در منطقه خاورمیانه میباشد که گاه مستلزم آن است که توجه رسانه ها به یک منطقه بیش از دیگر مناطق باشد.
این مسئله به وضوح بعد از آغاز تجاوز ائتلاف عربستان به یمن نمایان گردید تا مسئله سوریه ناگهان به ردههای پایینتر اهمیت پیگیری در رسانه ها تغییر موقعیت دهد.
این موضوع نه تنها در رسانه ها کاملا ملموس بود بلکه گویی شماری از گروه های تروریستی هم به تبع این رویکرد وبه طور همزمان دامنه عملیات پر سر و صدای خود را در سوریه کاهش دادند وبه دنبال آن حتی عملیات ارتش سوریه علیه تروریست ها نیز در رسانه های بی طرف و همسو نیز به شکلی در بایکوت قرار گرفت و به آن شکل و سیاق سابق منعکس نگردند.
اما به یکباره طی چند روز اخیر تحولات سوریه مجددا صدر اخبار رسانه ها را به خود اختصاص داد. «بمباران جنگنده های ائتلاف آمریکایی چندین خانواده را در ریف حلب به دیار نیستی فرستاد، جبهه النصره خود را برای پیشروی به سوی لاذقیه آماده می کند، منطقه "جسر الشغور" و اطراف آن همچنان محل درگیری و زد وخورد نظامیان ارتش سوریه با گروه های تروریستی است، جنگ سخت گروه النصره برای تسلط بر مناطقی از درعا و الحسکه و دست آخر بحران در اردوگاه یرموک در اطراف دمشق همچنان به قوت خود باقی است» جزو تیترهای روزانه ای است که حداقل طی چند روز گذشته رسانه ها را به خود مشغول کرده است.
به راستی علت آن افول آنی و این فوران ناگهانی چیست؟
با نگاهی به مقالات منتشر شده در رسانه های عربی به چند محور کلی در این رابطه می توان رسید، به اعتقاد تحلیلگران روزنامه ها وپایگاه های اطلاع رسانی سوری ، شکست تهاجم عربستان به یمن از یک سو و نیز نزدیک شدن نشست ژنو ۳ از سوی دیگر باعث شد تا گروه های تروریستی دستور شدت بخشیدن به حملات خود را دریافت کنند.
در ابتدای این حملات گرچه رسانه های مختلف طرفدار عربستان از العربیه گرفته تا الحیات ، الشرق الاوسط و... همگی از امکان الگو برداری از عملیات توفان قاطع علیه سوریه سخن گفتند اما تلاش شد برای آنکه آنچه که به پیروزی های(!!!) ائتلاف به رهبری عربستان در یمن تحت الشعاع جنگ بزرگ دایر در سوریه قرار نگیرد ، این رخداد در بخش های مختلف خبری و رسانه ای به کمرنگ ترین شکل ممکن مطرح شده وافکار عمومی عربی ومنطقه ای به سوی هنرنمایی محمد بن سلمان جوان اول خانواده آل سعود که هم اکنون به جانشین ولیعهد عربستان مبدل شده، معطوف گردد.
درمقابل بعد از شکست مفتضحانه ریاض در رسیدن به اهداف از پیش طراحی شده خود در این کشور، تلاش گردید تا با بحران آفرینی هرچه بیشتر در سوریه بر این ناکامی ها سرپوش نهاده شود و حداقل در آن سوی صحنه جنگ علیه محور مقاومت به امتیازاتی دست یابید.
گرچه همزمانی اعلام پایان (بخوانید شکست) توفان قاطع توسط ریاض با تهاجم به ادلب و اعلام تصرف آن توسط گروه القاعده که تصادفا در رسانه های عربستانی به نام انقلابیون خوانده می شوند امری قابل تامل است اما همزمانی اعلام موعد برگزاری ژنو ۳ با تهاجم گروه های سلفی زیر شاخه القاعده به منطقه جسر الشغور وتصرف آن وایجاد هیاهوی گسترده تبلیغاتی رسانه ای در مورد آن مسئله ای نیست که به آسانی بتوان از کنار آن گذشت.
حمله به جسر الشغور که گفته می شود تصرف کامل و ادامه پیشروی در آن میتواند مناطق ساحلی راهبردی را در منطقه لاذقیه در اختیار گروه النصره قراردهد آنهم ساعاتی بعد از اعلام "استفان دی میستورا" فرستاده ویژه سازمان ملل در امور سوریه وهمزمانی آن با با آغاز نشست مشورتی که دولت روسیه در مسکو در رابطه با مسئله سوریه برگزار کرده نمی تواند یک تصادف صرف محسوب شود.
با توجه به اذعان شرکت کنندگان در نشست مسکو در باره رسیدن به نقطه نظراتی مشترک در رابطه با دستور کار دور دوم آن از یک سو و تکاپوی سازمان ملل برای عقب نماندن از سیر واقعگرایی در منطقه که در دعوت از جمهوری اسلامی ایران برای حضور در این نشست و اعتراف به بدیهی بودن حضور دولت منتخب سوریه به عنوان بخشی از راه حل و نه قسمتی از مشکل در این نشست، ائتلاف منطقه ای ضد سوری را به صرافت استفاده حداکثری از ابزارهای خود جهت کسب امتیاز میدانی یا حداقل رسانه ای وجلوگیری از ثبت هر نوع پیروزی در طرف مقابل انداخته است.
در شرایطی روز دوشنبه رایزنی های مربوط به سوریه در مقر اروپایی سازمان ملل در ژنو برگزار می شود که از یک سو دی میستورا خبر از دعوت تمامی طرف های سوری را در این نشست، از دولت منتخب گرفته تا مخالفان وفعالان جامعه مدنی در کنار طرفهای منطقهای وبین المللی ذیربط در این بحران داده و از سوی دیگر، ائتلاف ضد سوری هم عزم خود را جزم کرده است تا با ایجاد نا امنی حداکثری در سوریه خود را تنها بازیگر تاثیر گذار بر ادامه اغتشاش در این کشور معرفی و تلاش کند از این طریق خواسته های خود را بر این نشست دیکته نماید.
پس تا زمان اعلام ارزیابی دبیر کل سازمان ملل که بعد از انجام نشست های جداگانه با تمامی طرف ها صورت می پذیرد ، باید منتظر قربانیان بیشتری از ملت سوریه باشیم ، قربانیانی که نه تنها توسط داعش ، النصره و گروه های تروریستی دیگر بلکه توسط جنگنده های ائتلاف آمریکایی هم به خاک وخون کشیده می شوند شاید از این طریق شاهزاده ای بتواند بقیه رقبای خود را برای رسیدن به تاج وتخت در کشوری دیگر شکست داده، رئیس جمهوری در سودای احیای امپراطوری اش به اوضاع داخلی کشورش سر و سامان بدهد، شاید هم سناتوری را راهی کاخ سفید نماید!