گروه جنگ نرم مشرق- اخبار ایران و تحلیلهای پیرامون آن به طور مستمر در رسانههای خارجی - اعم از غربی، شرقی و منطقهای - منعکس میشود. نگاهی به موضوعات پرداخته شده درباره ایران میتواند تصویری کلی از نقاط تمرکز این رسانهها در داخل و نحوه انعکاس و جهتدهی آن به فضای افکار عمومی در کشورهای خود و جهان ارائه دهد.
***
توافقی برای کمک مالی به پروژه بمب اتمی ایران
پاگاه پیجِی مدیا در گزارشی جهتدار درباره توافق هستهای ایران و غرب مینویسد: فرقی نمیکند که هدف اوباما چیست، اگر توافقی که در لوزان سوئیس حاصل شد تایید شده و تحریمهای ایران برداشته شود، ایران از احتمال ورشکستگی رهایی خواهد یافت و میتواند از این گشایش حاصل شده برای تولید بمب اتمی ظرف چند هفته استفاده نماید.
نویسنده این مقاله در اظهاراتی که نشان از ناآشنایی وی با شرایط کشور دارد ادعا میکند: ایران کشوری ورشکسته است و نمیتواند مردم خود را سیر کند و یا هزینه برنامههای تسلیحاتی خود را تامین نماید. نظام جمهوری اسلامی ایران کشاورزی را به عنوان نقطه اتکای کشور به سبب اعمال کنترلهای شدید قیمتی نابود کرده است. این باعث شده است تا بسیاری از کشاورزان بینوا به حاشیه شهرها مهاجرت کنند. بیش از 60 میلیون از جمعیت کشور به یارانه وابسته هستند. 25 درصد مردم هیچ عضو شاغلی ندارند. ایران با تورم سالیانه 30 درصد مواجه است.
بخش عمدهای از درآمد کشور از طریق فروش نفت حاصل میشود. با وجود کاهش قیمت نفت و رژیم تحریمها، نظام ایران به زودی سرنگون خواهد شد. به همین خاطر بود که ایران حاضر به متوقف کردن برنامه هستهایش شد اما همچنان حاضر نشده است زیرساختهای اصلیاش را کنار بگذارد. زمانیکه تحریمها برداشته شوند و صادرات نفت ذخائر ارزی کشور را پر از پول نمایند، تهران توافق هستهای را نقض خواهد کرد و ظرف چند ماه بمب اتم میسازد.
برای آنکه بفهمیم که چرا ایران این قدر به دنبال دستیابی به تسلیحات اتمی است، باید بدانیم که ایرانیها میخواهند اسلام شیعی را در تمام جهان حاکم نمایند و این کار از طریق مقهور ساختن آمریکا و اروپا با کنترل قیمت نفت یا در صورت لوزم با شمشیر انجام خواهند داد.
ایران برای کنترل کردن جریان و قیمت نفت باید تنگه هرمز را مسدود نماید و اجازه ندهد کسی از آن عبور نماید. ایران میتواند تهدید کند که اگر کسی با این کار مخالفت کند از بمب اتمی برای نابود کردن عربستان استفاده خواهد کرد. بنابراین، میتوان تصور کرد که ایران از هیچ اقدامی برای دستیابی به بمب اتم فروگذار نخواهد کرد و در هر توافقی فریبکاری میکند.
تهدیدات دائمی ایران برای نابودی شیطان کوچک رژیم صهیونیستی مانع از آن شده است که برغم شعارهای مرگ بر آمریکا و تظاهرات ضدآمریکایی، قصد تهران را برای نابودی شیطان بزرگ یعنی آمریکا ببنیم. ایران میخواهد رژیم صهیونیستی نابود شود چرا که این رژیم مانعی بر سر راه سلطه ایران بر منطقه است.
چرا روسیه از توافق هستهای با ایران میترسد
پایگاه بیزینس اینسایدر در گزاشی درباره توافق احتمالی ایران و غرب و تاثیر آن بر روسیه مینویسد: به محض اینکه ایران و گروه 5+1 به توافق اولیهای در لوزان سوئیس دست یافتند، ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه طی فرمانی ممنوعیت فروش سامانه پدافندی اس-300 به ایران را لغو کرد و مسکو خبر مبادله نفت در برابر غذا با ایران را اعلام کرد. اقدامات روسیه اینطور نشان داد که انگار تهران و مسکو جدیدترین دوستان خوب دنیا هستند که هر کاری میخواهند انجام میدهند، خصوصاً با توجه به اینکه هنوز راه طولانی برای دستیابی به توافق هستهای وجود دارد.
با این حال، روسیه خیلی سریع این کار را انجام داد نه به این خاطر که ایران را دوست دارد بلکه به این دلیل که کرملین میترسد که جایگاهش در صحنه جهانی در صورت بهبود روابط تهران و واشنگتن تضعیف شود.
چندی پیش گورگی میرسکی یک کارشناس روس در زمینه مسائل خاورمیانه گفت: مسکو از ایران طرفدار آمریکا بیش از ایران هستهای میترسد. نزدیکی ایران به آمریکا میتواند باعث تضعیف روسیه شود. به همین خاطر کرملین باید قبل از نهایی شدن توافق هستهای اقدامات پیشگیرانه انجام میداد تا به ایران نشان دهد که برای این کشور شریک قابل اعتمادتری است.
با توجه به این موضعگیری، سه بحث درباره موضع جهانی روسیه در قبال توافق احتمالی وجود دارد:
1. روسیه، ایران گرفتار تحریم را بیش از ایرانی که روابط اقتصادی با آمریکا دارد ترجیح میدهد. مقامات روسیه میفهمند که اگر ایران با گروه 5+1 به توافق برسد، این کشور پس از برداشته شدن تحریمها ترجیح میدهد تا روابط اقتصادی و تجاری با آمریکا داشته باشد.
فروش سامانه اس-300 نشان میدهد که روسیه میخواهد روابط تهران و واشنگتن را پیچیده نماید.
2. توافق هستهای با ایران میتواند باعث کاهش قیمت نفت شود و این خبر بدی برای روسیه است. ورود مجدد نفت ایران به بازار پس از برداشته شدن تحریمها میتواند تا 15 درصد قیمت نفت را کاهش دهد.
از آنجاییکه اقتصاد روسیه بسیار به قیمت بالای نفت متکی است و چندی است که اقتصاد این کشور از قیمت پایین نفت رنج می برد، پایینتر آمدن قیمت نفت میتواند خبر بدی برای روسیه باشد.
3. ایران دروازه سیاسی و اقتصادی روسیه برای ورود به خاورمیانه است. پس از وقوع بهار عربی در سال 2011، تاثیرگذاری روسیه در خاورمیانه کاهش یافت. از آنجاییکه مسکو تهران را آخرین جای پای خود در منطقه میبیند، کرملین از سال 2012 تلاش کرده است تا روابط خود را با تهران افزایش دهد.
پس از تشدید تنشها با غرب در سال 2014، این مساله برای روسیه بسیار مهمتر هم شد زیرا مقامات روسیه معتقدند که رابطه خوب با کشورهای خاورمیانه میتواند مانع از انزوای بینالمللی کرملین شده و تحریمهای غرب علیه این کشور را جبران کند.
روسیه از رابطه با خاورمیانه بیش از ایران سود میبرد. تاثیرگذاری ایران در افغانستان، عراق، سوریه بیش از روسیه است. در نتیجه، تنها کمکی که روسیه میتواند به مشکلات این کشورها کند حمایت اخلاقی است. این مساله باعث میشود که تهران فقط بتواند در برخی حوزهها روی کمکهای اندک کرملین حساب باز کند.
نتیجه منطقی: روسیه معتقد است که بهبود روابط تهران و واشنگتن ناگزیر به تضعیف جایگاه مسکو در صحنه بینالمللی منجر خواهد شد.
دیوسازی از ایران و ژئوپولتیک درحال تغییر جهانی
روزنامه تودیز زمان چاپ ترکیه درباره جوسازیهای رسانهای علیه جمهوری اسلامی مینویسد: از زمانیکه ایران و آمریکا به توافق هستهای موقت دست یافتند، رسانههای آمریکایی، صهیونیستی و عربی در کشورهای اهل تسنن چهره بدی از ایران به تصویر میکشند و این کشور را غیرقابل اطمینان، فریبکار و غیرقابل اعتماد خطاب میکنند.
درست است که در اوایل انقلاب، ایران تلاش میکرد تا انقلاب خود را به کشورهای دیگر خصوصاً کشورهای عربی از قبیل عراق، لبنان، سوریه و ترکیه که اقلیتهای شیعی در آنجا ساکن هستند صادر نماید.
باید این نکته را فهمید که ایران در آن زمان حوزههایی بسیاری برای تبلیغ داشت. اما با تغییر قرن، شدت تبلیغات جمهوری اسلامی ایران کاهش یافته است و این کشور در چارچوب کلاسیک روابط بینالملل جای گرفته است. ایران پس از حمله آمریکا به عراق تلاش کرد تا این سیاستها را تقویت نماید. تهران توانست به سبب سیاستهای ناکارآمد آمریکا در عراق خصوصاً پس از انتخاب نوری المالکی به عنوان نخست وزیر عراق سیاستهای خود را با موفقیت اجرا کند.
باید به خاطر داشت که ایران حتی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1979 تلاش کرد تا روابط مستحکمی با حافظ اسد در سوریه برقرار کند. ائتلاف با سوریه این امکان را برای جمهوری اسلامی ایران فراهم ساخت تا قدرت ژئوپولتیکی خود را در سواحل مدیترانه اعمال کند. حمایت از حکومت اسد در سوریه همچنین باعث شد تا ایران با کشورهای هال تسنن عربی مقابله کند.
این سیاست ایران را میتوان اقدام ژئوپولتیکی زیرکانهای ارزیابی کرد چرا که پس از بروز جنگ داخلی در سوریه در سال 2011، تهران توانست نقش مهمی در ممانعت از سقوط حکومت بشار اسد ایفا نماید. این مساله از نظر سیاسی برای ایران حائز اهمیت بود چرا که این کشور با جمعیت 90 درصدی شیعه میخواست خود را حامی جمعیت 12 درصدی شیعیان سوریه نشان دهد. از سویی دیگر، جمعیت مسیحیان سوریه نیز که طرفدار بشار اسد هستند نظر مساعدی نسبت به ایران دارند. سقوط بشار اسد میتوانست پیامدهای بدی برای جایگاه ژئوپولتیکی ایران در منطقه شرق مدیترانه و خصوصاً در مقابله با رژیم صهیونیستی داشته باشد.
همین مساله در مورد لبنان نیز صادق است. حزبالله لبنان از اجتماع شیعیان برخواسته است و مورد حمایت ایران میباشد.
جمهوری اسلامی ایران کار نادرستی در حمایت از حزبالله در لبنان و سوریه انجام نمیدهد. بلکه اقدامات تهران برای حمایت از اجتماع شیعیان در لبنان در برابر کشورها، گروهها و اشخاص مخالف میباشد. حمایت ایران از اجتماع شیعیان در لبنان درست مثل حمایت واتیکان از مسیحیان در خاورمیانه است.
رفتار ایران در عراق را میتوان با توجه به مسائل تاریخی و ژئوپولتیکی بهتر درک کرد. جمعیت عراق 35 میلیون نفر است که از این میان 24 میلیون شیعه و 6 میلیون اهل تسنن هستند. شیعیان در حال حاضر بر دولت، ارتش و بخشهای اطلاعاتی مسلط هستند.
توانایی ایران برای حفظ و تحکیم موقعیت ژئوپولتیک خود در عراق نه تنها برای جمهوری اسلامی ایران بلکه برای هر حکومتی که در ایران روی کار میآید بدون توجه به گرایشات سیاسی و ایدئولوژیکی آن حیاتی است. باید به این نکته توجه کرد که سیاستهای اشتباه ایران در عراق مسئول تمامی این تحولات است.
دیوسازی از ایران باعث تغییر تحولات سیاسی و ژئوپولتیکی موجود نمیشود. به نظر میرسد که نه تنها آمریکا بلکه کشورهای عربی نیز باید این واقعیت را درک نمایند.
آیا ایران کشورهای حاشیه خلیج [فارس] را تهدید میکند؟
به گزارش روزنامه الحیات، باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا در اظهارات خود که از سوی شبکه "العربیه" پخش شد، گفت واشنگتن به کشورهای عربی حاشیه خلیج [فارس] در مقابله با هرگونه تهدید نظامی متعارف مانند حمله عراق به کویت در 1990 کمک خواهد کرد و به منظور مقابله با رفتارهای نگران کننده ایران که باعث بی ثباتی در منطقه می شود، روابط امنیتی میان خود را بهبود می بخشیم". رسانه های عربستان و کشورهای حاشیه خلیج [فارس] به بازتاب این تضمین ها نپرداختند. در حالی که اختلافات میان واشنگتن و ریاض درباره مذاکرات هسته ای آمریکا و ایران از سوی آن ها بزرگ نمایی شد.
مذاکرات ایران و آمریکا به معنای چشم پوشی واشنگتن از امنیت عربستان سعودی و کشورهای حاشیه خلیج [فارس] نیست. اما این مذاکرات تلاشی واقعی برای تعامل با موقعیت ایران و مسئله دستیابی این کشور به سلاح هسته ای و سعی برای مهار آن است. با وجود تردید درباره توجه واشنگتن به امنیت کشورهای شورای همکاری اما پیام آمریکا که از زبان رئیس جمهور اوباما بیان شد روشن بود:" با هر گونه تهدید علیه کشورهای حاشیه خلیج [فارس] مقابله خواهیم کرد".
برخی نویسندگان کشورهای حاشیه خلیج [فارس] تلاش کردند آینده روابط امنیتی واشنگتن و ریاض را به شکلی ترسیم کنند که گویی دولت امریکا، به نفع تهران، تصمیم به چشم پوشی از ائتلاف با عربستان گرفته است که پیشینه آن به دهه هشتاد قرن گذشته می رسد. این سخن از واقعیت به دور است. اما هیچ کس به موضوع ماهیت روابط یکجانبه کشورهای شورای همکاری با ایران و خطرناکی این مسئله برای عربستان نپرداخت. از تهدیدهای ایران علیه کشورهای حاشیه خلیج [فارس] سخن گفته شد گویی این کشورها ائتلافی یکپارچه هستند. درست است که تهران شورای همکاری را به عنوان سازمانی منطقه ای به رسمیت نمی شناسد و آن را تشکلی می داند که به منظور مقابله با خود در دوران آغازین جنگ عراق و ایران تاسیس شد. اما در واقع روابط میان تهران و برخی پایتخت های کشورهای حاشیه خلیج [فارس] بازتاب دهنده موضع این کشورها در شورای همکاری نیست. عمان مشکلی با ایران ندارد و سطح بالایی از همکاری و تفاهم در روابط میان دو کشور از زمان انقلاب تا کنون برقرار است. امارات در میان کشورهای حاشیه خلیج [فارس] بیشترین رویکرد باز اقتصادی را در قبال ایران در پیش گرفته است. در طول جنگ عراق و ایران موضع ابوظبی به بی طرفی نزدیک تر بود و برای متوقف کردن جنگ تلاش کرد. فراتر از این، امارات شریک اول ایران در منطقه محسوب می شود و ایرانیان بی شماری که در امارات به سر می برند، مالک صدها شرکت هستند. در طول سال گذشته شاهد سفرهای مسوولان دو کشور بودیم. این سفرها، روابط میان دو کشور را که طبق بیانیه های رسمی راهبردی نامیده می شود، تقویت کرد. علاوه بر آن امارات از توافق هسته ای میان ایران و غرب استقبال کرد. اما قطر همیشه _نسبت به دیگر کشورهای این شورا_ به ایران نزدیک تر بود و تلاش کرد میان روابط با ایران و حضور در شورای همکاری توازن برقرار کند. قطر اولین کشوری است که نه تنها تحریم ایران را نادیده گرفت بلکه مشارکت دادن این کشور در حفظ امنیت منطقه به عنوان بزرگ ترین و قدرتمند ترین کشور در آن را خواستار شد.
بی تردید تهدید منطقه از سوی ایران در درجه اول متوجه عربستان است. اما تهدید کشورهای حاشیه خلیج [فارس] از سوی این کشور توصیف دقیق جزئیات نیست و در مجموع نادرست است. از این رو عربستان سعودی به موضع گیری یکپارچه نسبت به ایران از سوی کشورهای حاشیه خلیج [فارس] بیشتر نیازمند است تا همکاری نظامی با واشنگتن.
به طور حتم برخی کشورهای حاشیه خلیج [فارس] سیاست های دوگانه ای در قبال ایران، یکی زیر سقف شورای همکاری و دیگری در روابط دو جانبه با تهران، اتخاذ می کنند. کشورهای حاشیه خلیج [فارس] همراه با عربستان براین اساس در اجلاس "کمپ دیوید" شرکت کردند که موضعی یکپارچه نسبت به تهدیدهای ایران علیه عربستان دارند، در حالی که این مسئله نادرست است.