نظام سلطه در راهبرد مذاکراتی خود مقابل جمهوری اسلامی ایران، در حالت توافق یا عدم توافق، چهار سناریوی «لبه‌ی پرتگاه جنگ»، «تحریم دائمی»، «حاکمیت دوگانه» و «شکاف ملی» را دنبال می‌کند.

به گزارش مشرق، نشست بررسی راهبردهای نظام سلطه در مذاکرات هسته‌ای با حضور دکتر رضا سراج، عضو هیئت‌علمی دانشگاه و کارشناس ارشد مسائل راهبردی، در اندیشکده‌ی برهان برگزار شد. دکتر سراج در این نشست با بررسی سناریوهای نظام سلطه در حالت‌های گوناگون «توافق» و «عدم توافق»، به چهار سناریو اشاره نمود و در ادامه به تحلیل چرایی بازی جریان تعامل‌گرا در پازل دشمن پرداخت. بخش اول سخنان دکتر سراج در این نشست، در ادامه خواهد آمد.

موضوع مذاکرات و توافقات هسته‌ای بحث بسیار پیچیده و مهمی است که در لابه‌لای آن هیجان اولیه‌ی پس از توافق لوزان، چندان به چشم نیامد. دوقطبی که تحت عنوان مخالفان و موافقان داشت ایجاد می‌شد هم می‌توانست منجر به نادیده شدن ابعاد مهم و تأثیرگذار بر امنیت ملی توافق و فرا توافق شود. به ‌نظرم حضرت آقا خیلی هوشمندی به خرج دادند و فضا را به‌سمت نقد و بررسی بردند و از حالت دوقطبی مخالف و موافق، خارج کردند و فرصت نقد و بررسی و تأمل را برای جامعه فراهم کردند.

به نظر می‌آید که آمریکایی‌ها از درون مذاکرات، چهار سناریو را برای ما پیش‌بینی کرده‌اند که دو سناریوی آن برای توافق است و دو سناریو هم برای عدم توافق که در ادامه بدان‌ها اشاره می‌کنم.

1.       لبه‌ی پرتگاه جنگ 
سناریوی اول این است که اگر توافق صورت گرفت، یک تهدید نهادینه‌شده در درون توافق برای ایران رقم بخورد. در سناریوی اول، اصرار آمریکایی‌ها چیست که می‌خواهند توافق را ذیل فصل هفتم منشور ملل به امضا برسانند؟ آیا ما نباید روی این موضوع تأمل‌ کنیم؟ توافق ذیل فصل هفتم منشور ملل، نهادینه کردن تهدید علیه ایران است. خود مسئله‌ی قرار گرفتن ذیل فصل هفتم به‌اضافه‌ی بازرسی‌های نامتعارف و نامحدود که هیچ دامنه‌ای برای آن مشخص نمی‌کند، معنایش این است که آمریکایی‌ها یک تهدید نهادینه‌شده را علیه جمهوری اسلامی ایران در چارچوب توافق لوزان دنبال می‌کنند.

اصرار آمریکایی‌ها برای توافق ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد به‌اضافه‌ی بازرسی‌های غیرمتعارف و نامحدود که هیچ دامنه‌ای برای آن مشخص نمی‌کند، در جهت نهادینه کردن تهدید علیه ایران در چارچوب توافق لوزان است.

 اگر دقت کرده باشید، لحن اسرائیلی‌ها از مخالفت صریح تغییر کرده است و دیگر اسرائیلی‌ها صریحاً و علناً با توافق مخالفت نمی‌کنند. حتی آل‌سعود هم دیگر علناً با توافق مخالفت نمی‌کند. در عین حال، آمریکایی‌ها هم نمی‌توانند این پیام را عمومی اعلام کنند که ما این تهدید نهادینه‌شده را برای ایران تعبیه کرده‌ایم. در این توافق، مقامات کشورهای عربی را در کمپ‌دیوید جمع کردند که به آن‌ها بگویند نگران نباشید، توافق به‌سمتی پیش می‌رود که تهدید نهادینه‌شده، چماق هولناک و هراس‌انگیزی بالای سر ایران به‌صورت پایدار ایجاد می‌کند. این هم به نفع دموکرات‌هاست و هم به نفع جمهوری‌خواه‌ها. از این حیث به نفع دموکرات‌هاست که تضمینی برای اجرایی شدن توافق به وجود می‌آورد؛ یعنی ما در لبه پرتگاه‌ی جنگ قرار می‌گیریم و برای پرهیز از افتادن در پرتگاه‌های جنگ، مجبور می‌شویم به اجرایی کردن توافق تن بدهیم.

برای جمهوری‌خواه‌ها هم از این حیث خوب است که این تهدید نهادینه‌شده در قالب توافق، می‌تواند فضای پررنگ شدن جنگ علیه ایران را به وجود بیاورد. در آینده که جمهوری‌خواه‌ها روی کار می‌آیند، این فضای نهادینه‌شده‌ی تهدید، در راستای استراتژی‌های آن‌ها هم هست؛ چراکه به کمک آن، می‌توانند شمشیر خود را از زیر شنل بیرون بکشند. این تهدید نهادینه‌شده برای صهیونیست‌ها هم خیلی خوب است؛ چراکه بالأخره با روی کار آمدن جمهوری‌خواهان، می‌توانند این تغییر توازن استراتژیک در منطقه را با یک تهدید نظامی، به موازنه‌ی استراتژیک یا برتری

استراتژیک تبدیل کنند و حتی اگر دموکرات‌ها هم انتخاب شوند، باز در این فضای نهادینه‌شده‌ی تهدید، عمل خواهند کرد. 

اگر فضای کشور دوقطبی می‌شد، این سناریو چندان به چشم نمی‌آمد و خودش را نشان نمی‌داد. الآن به نظر من، ما باید این بحث را برای آحاد جامعه و به‌ویژه برای کسانی که مسائل را خوب دنبال می‌کنند، جا بیندازیم. اگر به جامعه اطلاعات و تحلیل درست برسد، انتخاب دقیقی خواهد کرد.

 2.      تحریم دائمی 
سناریوی دوم، سناریویی است که در آن، تحریم لغو یا تعلیق نمی‌شود، بلکه دائمی می‌شود. تحریم دائمی در کنار تهدید نهادینه‌شده، دو برگ برنده برای تحمیل شروط مورد نظر آمریکایی‌هاست. آمریکایی‌ها از طریق این مصوبه‌ی اخیر مجالس خودشان، تحریم را علیه ما نهادینه و دائمی کردند. پس ما با یک سناریوی تحریم دائمی مواجه می‌شویم.

همان‌گونه که اشاره کردم، دو سناریو هم آمریکایی‌ها برای عدم توافق پیش‌بینی کرده‌اند. سناریوهای «حاکمیت دوگانه» و «شکاف ملی» سناریوهای آمریکایی‌ها برای عدم توافق است که در ادامه مورد اشاره قرار می‌گیرد.


3.     حاکمیت دوگانه 
با توجه به اینکه آمریکایی‌ها ارزیابی راهبردی از رفتار و عملکرد و گفتمان دولت ما دارند، می‌دانند که اگر مذاکرات به نتیجه نرسد، شکست بخورد یا توافق صورت نگیرد، به دلیل نکاتی که عرض کردم، سناریوی حاکمیت دوگانه در ایران به وجود می‌آید. این سناریوی حاکمیت دوگانه، قدرت ملی ما و تا حدودی امنیت ملی ما را می‌تواند به مخاطره بیندازد.
سناریوی حاکمیت دوگانه اگر شکل بگیرد، در آستانه‌ی انتخابات مجلس، تبدیل به مسئله‌ی اول در این انتخابات خواهد شد و حتی می‌تواند انتخابات مجلس را متأثر از خودش کند. پس این هم ‌سناریوی دیگری است که مورد نظر دشمن است. 
در سناریوی شکاف ملی، عده‌ای به دنبال آن هستند که با ماشین جنگ‌ روانی خودشان، مشکلات را متوجه حاکمیت و نیروهای ارزشی و حزب‌اللهی کنند و بگویند این‌ها نگذاشتند توافق صورت بگیرد. بنابراین سعی می‌کنند یک نارضایتی عمومی ایجاد کنند که می‌تواند به ناآرامی‌های اجتماعی ختم شود.

4.     شکاف ملی 
سناریوی چهارم هم شکاف ملی است؛ یعنی یک نارضایتی عمومی ایجاد می‌کنند. بالأخره عده‌ای از اینکه فرصت‌ها سوخته شده است ناراحت می‌شوند و عده‌ای از اینکه مسائل معیشتی‌شان حل‌ نشده است دچار آزردگی می‌گردد و از سوی دیگر، دشمن با استفاده از ماشین جنگ‌ روانی خود، مشکلات را به حاکمیت و نیروهای ارزشی و حزب‌اللهی نسبت می‌دهد و می‌گوید این‌ها نگذاشتند توافق صورت بگیرد. بنابراین سعی می‌کنند یک نارضایتی عمومی ایجاد کنند که می‌تواند به ناآرامی‌های اجتماعی ختم شود. 
چند نکته اینجا وجود دارد که یک مقدار برای ما این سناریوی چهارم را پررنگ و خطرناک می‌کند. بی‌بی‌سی گزارش داده است که تلاش‌های عربستان منجر به بروز حادثه‌ی مهاباد شده است. الآن هم که در ماجرای تبریز، تحرکات پان‌ترکیست‌ها خیلی پررنگ است. از سوی دیگر، باید به نارضایتی‌های کارگران، معلمان و پرستاران هم به‌ویژه بعد از اینکه آثار و تبعات شکست طرح سلامت خودش را نشان خواهد داد، توجه کرد. یعنی در حوزه‌ی اجتماعی، به‌اضافه‌ی مسائل قومیت‌ها، فرق، مذاهب و... بسترهای یک نارضایتی اجتماعی و بروز یک‌سری ناهنجاری‌ها و ناآرامی‌های اجتماعی در کشور وجود دارد که مورد طمع دشمن قرار خواهد گرفت.

منبع: اندیشکده برهان