به گزارش مشرق، وظیفه مذاکره کنندگان ایرانی در شرایط کنونی آن است تا تعهد غرب مبنی بر لغو یک باره همه تحریم های هسته ای به گونه ای شفاف و غیر قابل گریز در توافق نهایی درج گردد. در این صورت عملاً مسؤولیت آینده مذاکرات و نتیجه آن دیگر متوجه نظام و جبهه مؤمن انقلاب نیست، بلکه این غربی ها هستند که به دنبال توپ در زمین خودشان خواهند دوید.
در حقیقت می توان ادعا نمود دشواری آمریکا برای اجرایی ساختن توافق - خصوصاً در حوزه لغو تحریم ها- بسیار زیاد و تا حدی است که شاید اجرای آن را غیرممکن سازد. این مهم را می توان در اظهارات اخیر اوباما مشاهده کرد آنجا که با نگرانی از ناتوانی در اقناع کنگره در پذیرش توافق، گفت: «اگر کنگره این توافق را بدون تحلیل کارشناسی و بدون ارائه جایگزین منطقی از بین ببرد، آمریکا در شکست دیپلماسی مقصر شناخته خواهد شد. اتحاد بین المللی فرو خواهد پاشید و مسیر به سمت مناقشه عمیق تر خواهد شد. مردم آمریکا این مسأله را درک می کنند. به همین جهت اکثریت قاطع از راه حل دیپلماتیک برای موضوع هسته ای ایران دفاع می کنند.»
به این ترتیب، شواهد حاکی است دشواری دموکرات ها در این است که جمهوری خواهان مانع تحقق توافق خواهند شد. به این بخش از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی اگر توجه شود بخشی از حکمت عالیه و هوشمندی نظام را فهم خواهیم کرد. معظم له فرمودند: «آمریکا به مذاکرات هسته ای بسیار احتیاج دارد. این اختلافاتی هم که می بینید در بین آمریکایی ها هست، سناتورهای آمریکا یک جور، دولت آمریکا یک جور، این معنایش این نیست که این ها به این مذاکرات نیازمند نیستند؛ نه، آن جناح مقابل دولت، مایل است امتیازی را که در این مذاکرات وجود دارد، به نام حریفش که حزب دموکرات است ثبت نشود؛ دنبال این هستند. به این مذاکرات احتیاج دارند و این مذاکرات را برای خودشان لازم می دانند امّا ابراز استغنا می کنند.»
لذا در این راستا باید منتظر «خدعه آمریکایی» و «زدن بر زیر میز بازی» از سوی آن ها بود و این مهم، علاوه بر این که مسؤولیت عدم حصول نتیجه در مذاکرات را متوجه آمریکا می کند، رهاوردهای دیگری نیز در پی خواهد داشت که در ادامه به صورت اجمالی به برخی از آن ها اشاره خواهد شد:
- فراهم ساختن امکان آزمودن دیپلماسی تعامل گرایی و اثبات غلط و ناکارآمد بودن آن (ابطال بهانه دوقطبی می توانستیم - نگذاشتند)
- ممانعت از اجرایی شدن مجدد سناریوی شکاف ملی
- جلوگیری از تسرّی دوقطبی به انتخابات پیش رو و بهره برداری جناحی از موضوع مذاکرات
- اثبات چند باره قابل اعتماد نبودن آمریکایی ها و نمایان ساختن خدعه آمریکایی
- توجه به مطالبات مردم در تلاش برای بهبود وضعیت معیشتی آنان، حتی با نرمش قهرمانانه
- ممانعت از تداوم جنگ شناختی و مدیریت ادراک و برداشت جامعه و خواص از سوی دشمن
خوی استکباری و زیاده خواهی غرب
تجربه تاریخی ملت ایران و بسیاری از ملت های دیگر گواه آن است که مسیر اعتماد به آمریکا و به طورکلی مستکبران، مسیری عقیم بوده و دستاوردی، آن چنان که برخی به انتظار آن نشسته اند، ندارد. تقابل و تخاصم معرفتی- راهبردی جمهوری اسلامی ایران با غرب سلطه گر، چیزی نیست که صرفاً با چند جلسه مذاکره در موضوع هسته ای، کاهش یافته و اصولاً خوی استکباری و زیاده خواهانه ای که ناشی از ماهیت سلطه گری دولت های غربی و به ویژه آمریکا است، اجازه نخواهد داد رؤیای خیالی تعامل با غرب محقق یابد.
به یاد داریم که دو دهه قبل عده ای در پوشش «تنش زدایی» و سپس «گفتگوی تمدن ها» به دنبال آشتی جویی با نظام سلطه بودند و درست در همان زمان پاسخ خود را از غرب دریافت کردند و آن چیزی نبود جز «محور شرارت» خواندن ایران اسلامی. راهبرد توهم آمیز تعامل گرایان، نه تنها با آرمان های انقلاب اسلامی انطباق ندارد، بلکه با واقعیت های جهان امروز نیز در تضاد است. دور نیست که ناکارآمدی این نگاه در پیشرفت اقتصادی کشور نیز عیان شود.
به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی «دو جور نگاه به رونق اقتصادی و پیشرفت اقتصاد وجود دارد؛ یک نگاه می گوید که ما پیشرفت اقتصاد را باید از ظرفیت های درون کشور و درون مردم تأمین بکنیم. ظرفیت های بسیار زیادی در کشور وجود دارد که از این ظرفیت ها یا استفاده نشده است یا درست استفاده نشده است؛ از این ظرفیت ها استفاده کنیم؛ (یعنی ) اقتصاد درون زا؛ اقتصادی که مایه ی خود و مادّه ی خود را از درون کشور و از امکانات کشور و از توانایی های مردم خودمان به دست می آورد. این یک نگاه است که می گویند برای رونق اقتصادی نگاه کنیم به امکانات درونی کشور و استعدادها را و ظرفیت ها را بشناسیم، آن ها را به درستی به کار بگیریم، (آن وقت ) اقتصاد رشد خواهد کرد، نمو خواهد کرد؛ این یک نگاه. نگاه دوّم به اقتصاد کشور نگاه به پیشرفت اقتصاد با استفاده از کمک بیرون از مرزها است؛ می گوید سیاست خارجی مان را تغییر بدهیم تا اقتصاد ما درست بشود، با فلان مستکبر کنار بیاییم تا اقتصاد رونق پیدا کند، تحمیل قدرت های مستکبر را در بخش های گوناگون و مسائل گوناگون بپذیریم تا اقتصادمان رونق پیدا کند؛ این هم نگاه دوّم است. امروز شرایط کشور به ما نشان داده است که این نگاه دوّم یک نگاه کاملاً غلط و عقیم و بی فایده است. همین تحریم هایی که امروز علیه ملّت ایران اعمال می شود، دلیل محکم و متقنی است بر غلط بودن این نگاه؛ یعنی شما وقتی که به امید قدرت های خارجی نشستید تا آن ها بیایند اقتصاد شما را رونق بدهند و با زیر بار آن ها رفتن، اقتصاد را رونق بدهید، آن ها به حدّ کم قانع نیستند. وقتی که شما نگاه می کنید به بیرون، مواجه می شوید با یک مسأله ای مثل کاهش قیمت نفت؛ ناگهان قدرت های مستکبر با همراهی ایادی منطقه ای خودشان متأسّفانه به این نتیجه می رسند که قیمت نفت را به نصف و گاهی کمتر از نصف برسانند؛ شما مواجه می شوید با یک چنین مشکلی؛ وقتی نگاه به بیرون باشد، این است. وقتی شما نگاه به درون کردید، دیگر این جور نیست. امروز خارجی ها و رؤسای قدرت های مستکبر می خواهند همین نگاه دوّم را در مردم ما تقویّت کنند».
تحلیلی بر بیانیه لوزان و دادهها و ستاندههای آن
سرانجام مذاکرات هسته ای جمهوری اسلامی ایران با گروه 5+1 پس از 16 ماه که فقط مرحله آخرآن در لوزان 9 روز به طول انجامید و برای توافق بر سر صدور یک بیانیه در شب پایانی با 9 ساعت وربع مذاکره یک رکورد بر جای گذاشت، با صدور بیانیه ای به پایان رسید.
هرچند هنوزنوشتن توافق و اجرای آن باقی است و اگر تفاسیر فعلی طرف های مذاکره بخواهد در متن و اقدامات مربوط به توافق هم ادامه یابد، از هم اکنون می توان تزلزل و شکنندگی رابرای آن پیش بینی کرد به خصوص این که آمریکایی ها سابقه طولانی در عدم پایبندی به قرارها و وعده ها داشته اند و لذا این امر ابهاماتی جدی برای تداوم و استحکام آن رقم زده است. بنابراین ضمن خداقوت به تیم مذاکره کننده، این نکات برای تمامی دلسوزان نظام و علاقه مندان به عزت و سربلندی کشور یادآوری می شود:
1 گرچه درصدور بیانیه تقریباً توافقات کلی معلوم شده اما هنوز تا نهایی شدن توافقات وعملیاتی شدن آن گام هایی در پیش است که انسجام داخلی پشتوانه اصلی برای پیشبرد آنبه حساب می آید.
2 درارزیابی نتایج مذاکرات و نتیجه کنونی، نباید زحمات و تلاش های تیم مذاکره کننده نادیده گرفته شود، اما لازم است فضای شنیدن انتقادات و نگرانی های بجا هم فراهم بوده و حرمت منتقدان حفظ گردد.
3 در اتخاذ موضع نسبت به نتایج باید به ماهیت مکارانه و فرصت طلبانه حریف توجه داشت و ظلم وخدعه دشمن نباید سبب اختلاف و بگومگوهای بیهوده و غفلت از توجه به ادامه دشمنی های استکبار شود.
4 فارغ از هرگونه نتیجه ای که از مذاکرات برآمده باشد، کلید اصلی حل مشکلات و مسائل اساسی مادر گرو استحکام بخشی قدرت درونی کشور است که از رهگذر همدلی و هم زبانی دولت ومردم شدنی است.
بنابراین هرگونه پیوند بین نتایج با حل مسائل اساسی کشور غفلت بزرگی است که می تواند مشوق دشمن برای ادامه فشار و توسعه آن به عرصه های دیگر برای جلوگیری از پیشرفت کشورباشد که هدف اصلی دشمنان است. حال آن که فرصت ها و ظرفیت های داخلی کشور می تواندپاسخگوی پیشرفت و حل مسائل اساسی باشد که البته مستلزم عزم ملی، مدیریت جهادی وهمدلی و هم زبانی دولت و ملت است.
پیش از ورود به موضوع ارزیابی بیانیه لوزان و به دلیل اهمیت موضوع تبیین مذاکرات هسته ای و تحلیل داده ها و ستانده ها، لازم است به این محورها در ارائه بحث توجه جدی شود:
1- تیم مذاکره کننده به ویژه آقای ظریف تمام توان خود را برای تأمین منافع ملی در مذاکرات به کار بسته اند.
2- در صداقت و دغدغه تیم هسته ای در صیانت از منافع و مصالح کشور تردیدی نیست همانگونه که رهبرمعظم انقلاب آن ها را فرزندان انقلاب نامیده اند.
3- تیم مذاکره کننده بر اساس یک دستور مشخص وارد مذاکرات شده و تمام تلاش را برای تحقق آن دستورات به کار بسته، اما آنچه در بیانیه لوزان به آن اشاره شده به معنای تحقق تام
و کامل دستورات نیست.تیم مذاکره کننده اگرچه نتوانسته در مواردی به تمامی اهداف تعیین شده دست یابد اما در مجموع می توان از دستاوردهای مذاکره دفاع کرد. در عینحال در حوزه هایی چون چگونگی لغو یکباره تحریم ها، نظارت و بازرسی و تحقیق و توسعهباید به نقد کارشناسان توجه شود و در مدت باقی مانده تا امضای توافق، نقص های
موجود مرتفع شود.
4- آنچه که در بیانیه آقای ظریف و خانم موگرینی ارائه شده در واقع راه حل توافقات است نه توافق و هنوز هیچ توافقی صورت نگرفته است.
5- - در نقدو بررسی بیانیه لوزان باید از موضع کلان امنیت ملی به صحنه نگریست و تمرکز صرف روی موضوعات فنی نمی تواند ارزیابی صحیحی از صحنه باشد.
6- در بیانیه لوزان، دنیای غرب به حق ایران مبنی بر غنی سازی بیش از 5 هزار سانتریفیوژ در نطنز اعتراف کرده است. برجسته سازی نکات مثبت بیانیه لوزان همچون به رسمیت شناختن حق هسته ای ایران و پذیرش فرآیند کامل غنی سازی و چرخه سوخت باید تبیین شود.
7- فضای غالب در ارزیابی بیانیه لوزان باید فرصت محور باشد نه تهدید محور. باید حس اقتدار وپیروزی را به جامعه تزریق کرد.
8- مدیریت کلان مذاکرات در اختیار مرکزیت نظام بوده و به هیچ وجه نباید تعابیری چون جام زهر و دور زدن رهبری و...مطرح شود.
9- آنچه که مقامات غربی را مجبور به ادامه مذاکره و به رسمیت شناختن حق غنی سازی و ادامه کار چرخه سوخت هسته ای نمود، ایستادگی و مقاومت 36 ساله مردم مقاوم ایران اسلامی بوده است.
10- باید از تلاش مهندسان هسته ای تقدیر کرد که با پشتوانه تلاش ها و دستاوردهای هسته ای آنان توانستیم قدرت چانه زنی خود را در مذاکرات بالا ببریم.
11.- باید براین مطالبه ملی تأکید کرد که تمام تحریم ها باید یکجا و همه جانبه لغو شود. همانگونه که در بیانات رهبری و رئیس جمهور به صراحت آمده است.
12- از خدعه و فریب و عهد شکنی طرف غربی و آمریکایی نباید غافل بود و این مهم تصریح و تبیین شود.
13- جمهوری اسلامی ایران همچنان در حال نبرد دیپلماتیک با دشمنان بوده و کار پایان نیافته و باید تا انتها همچنان مقاوم ایستاد.
14- موضوع مذاکرات صرفا هسته ای بوده و در موضوعات دیگر اجازه ورود طرف غربی را نداده ایم.
15- طرف غربی از سر نیاز به مذاکره بر سر میز حاضر شده است. این به دلیل تعدد برگه های اقتدار داخلی و منطقه ای ایران اسلامی بوده است.
16- در نقد بیانیه لوزان و مذاکرات هسته ای باید از دو قطبی کردن جامعه پرهیز کرد. نباید نقدها سطحی و شعاری باشد. در عین حال باید بر ادامه مسیر پر عزت انقلاب اسلامی
تأکید کرد.
17- بیانیه لوزان نه یک شکست و نه یک فتح الفتوح بوده است. باید نقاط قوت برجسته شود و درباره چرایی پذیرش برخی محدودیت ها توضیحات لازم را ارائه کرد.
18- مذاکرات هسته ای نباید مسؤولان کشور را از راهبرد تحکیم ساختار درونی نظام و تکیه بر اقتصاد مقاومتی غافل نماید.
19- تبدیل و تنزل مذاکرات و دستاوردهای آن به موضوعی حزبی و جناحی خیانت به ملت است.
20- جمهوری اسلامی در این توافق و به بهانه های واهی، به هیچ کس، به ویژه کسانی که دائماً جمهوری اسلامی را تهدید به حمله نظامی می کنند اجازه سرکشی و فضولی در برنامه های دفاعی کشور را نمی دهد و باید این موضوع به صراحت در توافقنامه بیان گردد.
مذاکرات لوزان را باید از مذاکرات سخت و پیچیده در تاریخ مذاکرات هسته ای ایران با گروه 1+5 به شمار آورد. نتایج این مذاکرات که با عناوین مختلفی، مانند بیانیه مطبوعاتی،بیانیه مشترک، یا تفاهم نامه از آن یاد می شود، بازتاب های مختلفی در رسانه های جهان و محافل سیاسی داشته است.
در داخل کشور نیز واکنش ها نسبت به آنچه به عنوان نتایج مذاکرات اعلام شده، بسیار متفاوت است. در این میان، چند نکته مهم باید برای هر نوع تحلیلی نسبت به مسائل هسته ای ومذاکرات مورد توجه قرار گیرد که اهم آن عبارت است از:
1. براساس آنچه در بیانیه مشترک، اظهارات مسؤولان کشورمان و بیانیه کاخ سفید آمده، بیش ازپنج هزار سانتریفیوژ در نطنز به غنی سازی ادامه خواهد داد. این عبارت به این معناست که شش قدرت جهانی اساس غنی سازی در خاک ایران را پذیرفته اند. اگر به یک دهه پیش برگردیم، هیچ یک از قدرت های جهانی و به ویژه آمریکایی ها و متحدان اروپایی آن ها، تحت هیچ شرایطی حاضر به پذیرش چنین حقی برای ملت ایران نبودند. این دستاورد بزرگی برای ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی است که پس از یک دهه مقاومت و ایستادگی در برابر زیاده خواهی های چند کشور بزرگ به دست آمده است. براساس همین بیانیه ها و اظهارنظرها، ماهیت آب سنگین اراک حفظ خواهد شد و در فردو نیز هزار سانتریفیوژ با استعداد لازم برای غنی سازی پابرجا می ماند. این هم دستاورد بزرگی است؛ زیرا غربی ها تحت هیچ شرایطی حاضر به پذیرش راکتور آب سنگین برای جمهوری اسلامی نبودند و بر تعطیلی کامل فردو تأکید داشتند. بنابراین، واقعیت قضیه این است که قدرت های زورگوی جهانی، بالاخره تسلیم اراده ملت ایران شده و در حد مذکور به پذیرش حقوق هسته ای ایران تن داده اند و از مواضع زورگویانه و زیاده خواهانه پیشین خود عقب نشینی کرده اند. البته این پیروزی بزرگ نتیجه کار و تلاش دانشمندان و متخصصان هسته ای، هدایت های راهبردی مقام معظم رهبری و ایستادگی ملت ایران بر روی حقوق خود طی 12 سال گذشته است.
2. پس از اعلام نتیجه اولیه مذاکرات لوزان در قالب بیانیه مشترک که از سوی دکتر ظریف و نماینده اتحادیه اروپا قرائت شد، جهانیان شاهد ارائه قرائت های مختلف از نتایج این مذاکرات بودند. بیانیه وزارت امور خارجه ایران، اظهارات دکتر ظریف و دیگر اعضای تیم مذاکره کننده ایرانی، با بیانیه کاخ سفید و مصاحبه های اوباما و جان کری، درمواردی نکات متفاوت و بعضاً متضادی دارد.بدیهی است، ملت ایران با اعتمادی که به دولت مردان خود دارد، بیانیه وزارت خارجه وسخنان دکتر روحانی و اظهارات آقایان ظریف و عراقچی را مبنای قضاوت و تحلیل های خود قرار می دهد و با بی اعتمادی به بیانیه ها واظهارنظرهای طرف مقابل می نگرد. داشتن چنین رویکردی، هم اقتضای شعار سال است و هم تنها راه تأمین منافع ملی می باشد. دشمنان با عملیات روانی در تلاش برای برهم زدن وحدت ملی و انسجام ایرانیان هستند و ملت ایران در این شرایط حساس تاریخی، باید باهوشیاری توطئه های دشمنان را خنثی کند.
3. باید ازقضاوت های نهایی به صورت کاملاً خوش بینانه یا کاملاً بدبینانه در این امر پرهیز کرد و روزهای آغازین تیرماه را به انتظار نشست. ملت ایران به طور قطع، از آن توافقی استقبال می کند که بر مبنای اظهارات رئیس جمهور، بیانیه وزارت خارجه جمهوری اسلامی و سخنان آقای ظریف باشد. اظهاراتی که در آن، بر پذیرش حقوق هسته ای ملت ایران تصریح شده و لغو تمامی تحریم ها ولغو تمامی قطعنامه های شورای امنیت را به طور همزمان با اقدامات اعتمادساز ایران مورد تأکید قرار می دهد. این سخنان به این معناست که دست اندرکاران مذاکرات و دولت محترم، باید پای توافقی را در تیرماه امضاکنند که اکنون بر عناصر کلیدی آن تأکید دارند.
* نقدهای بیانیه لوزان در ترازوی نقد
واقعیت قضیه این است که قدرت های زورگوی جهانی، بالاخره تسلیم اراده ملت ایران شده و در حدمذکور به پذیرش حقوق هسته ای ایران تن داده اند و از مواضع زورگویانه و زیاده خواهانه پیشین خود عقب نشینی کرده اند. پس از توافق لوزان، انتقادهای گسترده و بعضاً شدیدی نسبت به مفاد توافق انجام شد که مهم ترین محورهای آن عبارت اند از:
- دومرحله ای شدن توافق در عمل
- عدم توازن بین داده ها و ستانده ها
- تفاوت بین متن و مواضع ادعایی دو طرف
- متوقف شدن صنعت هسته ای به عنوان یکی از پیشران های بسیار مهم پیشرفت کشور
- کاهش فوق العاده میزان ذخایر اورانیوم
- چگونگی بازرسی ها و پذیرش موقت ان.پی.تی
- مبهم بودن وضعیت فرآیند لغو تحریم ها
نکته اول
نباید نقدها و انتقادها موجب ایجاد شکاف ملی (دوقطبی سازی جامعه و دوگانگی در حاکمیت ) گردد، خصوصاً آن که سال 1394 به عنوان «دولت و ملت، همدلی و هم زبانی» نام گذاری شده است. هم چنین انتقادها می بایست متناسب با اقتضائات و هوشمندانه باشد. به طور مثال در تفاوت بین متن و مواضع ادعایی طرفین مذاکره کننده، پر واضح است که باید اصل را بر صحت ادعای وزیر خارجه و رئیس جمهور کشورمان گذاشت و تحقق همان وعده ها را مطالبه کرد.
همان گونه که وزیر محترم امور خارجه و رئیس جمهور محترم کشورمان، چند بار تأکید کرده اند توافق با طرف غربی بر مبنای لغو یک باره همه تحریم ها از سوی اروپا و آمریکا است، طرف غربی موظف به انجام این تعهد است. طبعاً این مسأله به گونه ای شفاف باید در توافق جامع موسوم به «برنامه جامعه اقدام مشترک» درج و تشریح گردد تا طرف غربی موفق وقادر به فرار از تعهد خود نباشد. طبعاً در صورت درج این تعهد در توافق نهایی، غرب موظف به عمل به تعهد خود خواهد بود. اهمیت این نکته در جای دیگر واضح تر خواهد شد.
لذا ضروری است فعالیت های جنبشی با ملاحظه پرهیز از دوقطبی سازی، اقدام به مطالبه گری برای تحقق وعده ها ازجمله لغو یک باره تحریم ها بپردازد.
نکته دوم
انتقاد تنها موجب نادیده گرفتن برخی از موفقیت ها می شود، آن موفقیت هایی که دستاورد حکمت عالیه و هوشمندی رهبر معظم انقلاب اسلامی بوده است. برای مثال می توان به میزان پذیرش غنی سازی، حفظ تأسیسات زیربنایی فردو و امکان بازگشت غنی سازی در این مرکزاشاره داشت. مثال دیگر درستی سیر مقاومت است که حقیقتاً ملت ایران تنها با اتکا به قدرت الهی در برابر همه فشارها، تحریم و تهدیدها توانست عزت ملی خود را حفظ کرده وبه دستاورد دانش هسته ای بومی و پذیرش آن توسط دشمنانش دست یابد. به راستی اگر مقاومت مثال زدنی ملت ایران و تدابیر راهبردی و هوشمندانه امام خامنه ای نبود، در عرصه مذاکره چه ابزارهایی برای چانه زنی در برابر قدرت های زیاده خواهی داشتیم که یک دهه پیش حتی حاضر به پذیرش یک دستگاه سانتریفوژ آزمایشگاهی هم برای جمهوری اسلامی ایران نبودند.
بر این اساس است که روزنامه «رأی الیوم» چاپ لندن، در تحلیلی نوشته است: «کارشناسان مسائل راهبردی معتقدند توافق هسته ای ایران با غربی ها نتیجه سرسخت بودن آیت الله خامنه ای در مقابل زیاده خواهی های غرب است که همواره موضع محکم در مقابل آمریکا و هم پیمانان غربی اتخاذ کرده است... آیت الله خامنه ای با وجود تحریم ها و تلاش غرب برای منزوی کردن تهران و توطئه علیه برنامه هسته ای، به آمریکا ثابت کرد که کنار رفتن ایران از موضوع هسته ای امری محال است و این مهم هم بالأخره برای همه به ویژه برای آمریکا ثابت شد.» این روزنامه در این تحلیل با اشاره به نقش محوری مقام معظم رهبری در تحقق توافق هسته ای افزود: «آیت الله خامنه ای توانست پیچیده ترین مسأله تاریخ سیاسی معاصر ایران را حل کند و با این کار به ایران عزت و جایگاه داد. اگر حمایت آیت الله خامنه ای از مذاکره مسؤولان ایرانی با دیپلمات های غربی نبود قطعاً توافق هسته ای امروز محقق نمی شد.به همین دلیل آیت الله خامنه ای صاحب اصلی این امتیاز و این پیروزی محسوب می شود.»
نکته سوم
باید دانست که انتقادهای مطرح شده می تواند فرصت ها را به چالش تبدیل کند، به عبارت دیگرانتقادهای صرف و ندیدن فرصت های پنهان، مهم ترین ضربه ای که به منافع ملی و امنیت ملی می زند این است که حکمت عالیه وهوشمندی مثال زدنی نظام را نادیده می انگارد و امکان و فرصت «برد در خانه حریف» رابه تهدید «شکست در خانه خودی» تبدیل خواهد کرد. کلیدی ترین بخش یادداشت اتفاقاً همین بخش است که می بایست آن را کمی با شرح بیشتری توضیح داد.
طرف آمریکایی و اروپایی با صراحت بیان می کردند هدف از اجرای تحریم های هوشمند جمهوری اسلامی،تغییر نگرش مردم ایران و رویارویی آنان با نظام برای ایجاد تغییرات مطلوب آنان می باشد.رهبر معظم انقلاب با فهم از نقشه راهبردی دشمن، دراین باره می فرمایند: «دشمنان ماصریحاً می گویند که هدفشان از فشارهای اقتصادی یک هدف سیاسی است. هدف آن ها این است که مردم ایران را در مقابل نظام اسلامی قرار بدهند؛ - توجّه بفرمایید؛ البتّه بله، «مرگ بر آمریکا»، چون آمریکا آن عامل اصلی این فشارها است و خودشان هم اصراردارند بر این که متمرکز بشوند روی اقتصاد ملّت عزیز ما - هدفشان چیست؟ هدف این است که مردم را در مقابل دستگاه قرار بدهند؛ این را صریحاً می گویند که می خواهیم فشاراقتصادی بیاوریم تا وضعیّت مردم سخت بشود و مردم وادار به اعتراض بشوند در مقابل دولت و در مقابل نظام اسلامی. این را صریحاً می گویند البتّه به دروغ گاهی ادّعا می کنند که طرف دار ملّت ایران اند که این دروغ ها را نمی شود باور کرد و نباید ازدشمن باور کرد، لکن هدفشان همان هدف سیاسی است. می خواهند این امنیّتی که امروز درکشور ما هست را - که این امنیّت، در منطقه ی غرب آسیا که ما در آن قرار داریم، بی نظیراست؛ بحمدالله امروز نه در شرق ما، نه در غرب ما، نه در شمال ما، نه در جنوب ما،در هیچ کشوری امنیتّی مانند امنیّتی که امروز بر کشور ما و ملّت ما حاکم است، وجودندارد - به دست مردم از بین ببرند و مردم را وادار کنند به برهم زدن امنیّت؛ و حرکات اعتراضی را در کشور شروع کنند؛ دارند تحریک می کنند، دارند کار می کنند، دارند برنامه ریزی می کنند. این کاری است که با جدّیّت و با شدّت به دنبال آن هستند؛خب این یک شرایط مهم است، این یک چالش بزرگ است. وقتی یک چنین چالشی در کشور وجوددارد، همه ی نیروها باید در کنار هم قرار بگیرد، با هم کار کنند و مسأله ی اقتصاد را جدّی بگیرند.»
در این چارچوب می بایست شکاف ملی (دوقطبی سازی جامعه و دوگانگی در حاکمیت) ایجاد می شد تااز این رهاورد علاوه بر تضعیف قدرت ملی جمهوری اسلامی ایران، افکار عمومی و خواص در یک جنگ نرم نیابتی از طرف سلطه گران سناریوی طراحی شده تغییر رفتار از درون رااجرایی نمایند.تحلیلگرسی.ان.ان در تحلیلی جهت دار در این باره مدعی می شود: «رهبر معظم ایران با شکاف ودودستگی عمیقی در داخل کشورش روبه رو است، تندروها اعتمادی به غرب ندارند و مردم عادی می خواهند با برداشته شدن تحریم ها درد اقتصادی و انزوا پایان پذیرد. برای اوبسیار دشوار است که این همه ایرانی را که دوست دارند این توافق اتفاق بیفتد ناامیدکنند.»
در این مرحله حکمت عالیه رهبر معظم انقلاب اسلامی و هوشمندی امام خامنه ای در به کارگیری تاکتیک «نرمش قهرمانانه»، راه را بر دوقطبی مذاکره عدم مذاکره و شکاف ملی بست و دقیقاً باهوشمندی از یک سو، بدلی بر سناریوی سلطه گران زده و از دیگر سو، خواص و نخبگان رااز افتادن در دام دشمنان جهت دوقطبی سازی و دوگانگی در حاکمیت بر حذر داشتند.
رادیو فرداوابسته به سازمان سیا در تحلیلی مدعی می گردد: «چه کسانی که از تفاهم خرسند هستند و چه کسانی که ناخرسند، باید بخش مهمی از شادی یا نارضایتی خود را متوجه رهبری نظام کنند. موافقان و مخالفان اما هر دو به شکلی آگاهانه، رهبر جمهوری اسلامی را نادیده می گیرند و می کوشند از کنار نقش منحصر به فرد و تعیین کننده وی گذر کنند.»
ذکر این نکته در این باب ضروری است که در شرایط کنونی و با عنایت به مفروضات پیش گفته نبایدانتقادها از حدود خود خارج شده و با دوقطبی سازی عملاً در زمین تعیین شده حریف بازی کرد. به عبارت دیگر بایستی از تقویت«سناریو شکاف ملی» جدا پرهیز کرد. در این رابطه به نظر می رسد با حفظ جانب انتقاد،می بایست در حدود آن مراعات و حکمت عالیه نظام و دستاوردهای پیشین را مدنظر قرارداد.
بنابراین باید با حفظ هوشمندی در انتقاد، مراقبت نمود تا اهداف نرمش قهرمانانه و ثمرات حکمت عالیه نظام هویدا گردد و درعین حال نباید اذهان را نسبت به هوشمندی نظام دچارتردیدکرد.اگر امروز غرب حاضر به پذیرش حق غنی سازی صلح آمیز هسته ای ایران شده است دراثر استقامت، شجاعت، صبر، انسجام ملی و پایبندی به قوانین و مقررات بین المللی بوده است. به عبارت دیگر، وزن سنگین ارزش های ملت ایران بر روی میز مذاکرات سبب شده است که امروز غرب حاضر به پذیرش ایران هسته ای شود. مهم ترین این ارزش ها،
همانگونه که اشاره شد، عبارتند از:
1- مقاومت و ایستادگی در برابر زیاده خواهی غربی ها: غرب برای توقف برنامه هسته ای ایران، که به مرکز ثقل تضادهای ایران و غرب تبدیل شده است از انواع تحریم، تهدید و فشاراستفاده کرد تا از این طریق بتواند در عزم راسخ ملت ایران رخنه ایجاد کند و مانع از ادامه فعالیت های صلح آمیز هسته ای ایران شود، اما ملت و دولت ایران در مقابل تمام این تحریم ها و فشارها نه تنها سر تسلیم فرود نیاوردند، بلکه با مقاومت وایستادگی ستودنی خود سرانجام طرف مقابل را وادر به تسلیم و اعتراف به ناکارآمدی سیاست تحریم و فشار کردند. اوباما، رئیس جمهور آمریکا، در این باره پس از قرائت بیانیه لوزان گفت: «ایرانی ها حتی در مقابل تحریم های شدید هیچ تمایلی برای رهاکردن برنامه هسته ای از خود نشان ندادند.» وی در ادامه با اذعان به توان مقاومت وایستادگی ملت ایران گفت: «... حتی حمله به تأسیسات هسته ای ایران نمی تواند برنامه هسته ای این کشور را متوقف کند.»
جان کری،وزیر امور خارجه آمریکا نیز در مصاحبه ای تأکید کرد که ما نمی توانیم مردم ایران را به زانو درآوریم و وادار به تسلیم کنیم.
دکتر ظریف،وزیر امور خارجه کشورمان هم در برنامه نگاه یک شبکه یک سیما گفت: «مردم امید کسانی که می خواستند با فشار و تحریم، مملکت و مردم را به زانو دربیاورند و تسلیم کنندرا ناامید کردند.»
با توجه به آنچه گفته شد، واضح است که مقاومت و ایستادگی ملت و دولت ایران سبب شد که غرب به ناکارآمدی تمامی راههای ممکن برای توقف برنامه هسته ای ایران پی ببرد و به ناچارمجبور به پذیرش ایران هسته ای شود و به جای سخن گفتن با زبان تحریم و تهدید با ملت ایران، حاضر به پذیرش حقوق مسلم این ملت شود. در واقع، آنگاه که ملت ایران و به ویژه رهبر معظم انقلاب حاضر به پذیرش برساخته های نظام سلطه نشدند و در همه شرایط بردفاع از حقوق خود تأکید کردند و در قبال فشارها و تحریم ها ایستادگی کردند، غرب دیگر راهی جز تسلیم در برابر خواسته های به حق و قانونی این ملت نداشت.
2- شجاعت همراه با تدبیر: نظام بین الملل را نظامی آنارشیک دانسته اند، یعنی نظام بین الملل نظامی است که در آن اقتداری مرکزی وجود ندارد که بتواند بر اساس یکسری اصول به اجرای نظم و قانون و تنبیه متخلفان بپردازد. از این رو، در این نظام اصل خویاری (self help ) حاکم است، یعنی کشورها برای این که بتوانند منافع خود را تأمین و از آن ها حفاظت کنند، می بایست پیوسته بر توانمندی های خود بیفزایند. منظور این است که افزایش توانمندی کشورها در نظام بین الملل عامل تأمین، حفظ و تقویت منافع آنان است. علاوه بر این و در ارتباط با نظامی مانند جمهوری اسلامی ایران باید گفت، که به دلیل تضادهایی که دنیای غرب با این نظام دارد، پیوسته آن کشورها کوشیده اند تا به طرق مختلف در مسیر پیشرفت این نظام سنگ اندازی کنند. از این رو جمهوری اسلامی ایران برای آن که هم بتواند منافع خود را تأمین کند و هم در مقابل آن هجمه ها و سنگ اندازی ها متوقف نشود بایستی پیوسته بر توانمندی های خود بیفزاید و این نیازمند شجاعت همراه با تدبیر است، یعنی یک روند و حرکت رو به جلو با لحاظ کردن آرمان ها و در عین حال به گونه ای که تهدیدات علیه کشور را کاهش دهد.
در ارتباط بامسأله هسته ای، کشورمان شجاعت مدبرانه خود را به وضوح نشان می دهد، یعنی جمهوری اسلامی ایران برای این که بتواند منافع خود در موضوع هسته ای را تأمین و حفظ کند و از سویی، برای این که در مقابل فشارها و هجمه های خارجی متوقف نشود، بر توانمندی های خود در زمینه فناوری هسته ای افزود و در عین حال در چارچوب قواعد و قوانین بین الملل و با تدابیری که حساسیت قدرت های جهانی را ایجاد نکند، این کار را انجام داد.
بنابراین، جمهوری اسلامی به طور شجاعانه و مدبرانه فعالیت های صلح آمیز هسته ای خود را توسعه داد و تقویت کرد؛ سانتریفیوژهای پیشرفته را راه اندازی کرد، تأسیسات آب سنگین اراک را ایجاد کرد، تأسیسات غنی سازی فردو را راه اندازی کرد و در کنار آن دانشمندان هسته ای جوانی را که سرمایه انسانی بزرگی برای کشور محسوب می شوند،تربیت کرد.
در واقع آنچه در سال های اخیر و در ارتباط با مسأله هسته ای در داخل کشور صورت گرفت، نه از روی ترس بود که منجر به رکود و یا از دست رفتن تأسیسات هسته ای شود و نه از روی جسارت بود که غافل از دوراندیشی و عاقبت امر را دیدن باشد، بلکه آنچه انجام شد، از سر شجاعت همراه با تدبیر و دوراندیشی بود. همین رویکرد سبب شد تا ساختار هسته ای کشور باقی بماند و به راه خود ادامه دهد و قدرت های جهانی نیز نتوانند بهانه ای مبنی بر قانون شکنی یا عدم شفافیت فعالیت های هسته ای ایران در دست داشته باشند، بلکه خود به صلح آمیز بودن آن اعتراف دارند.
3- پایبندی دائمی به قوانین و مقررات بین المللی: این مورد که به طور مکرر از سوی آژانس بین المللی انرژی اتمی بر آن تأکید شده است و در گزارش های مکرر کارشناسان آژانس اعلام شده است، نشانگر آن است که فعالیت های هسته ای ایران از شفافیت لازم و کافی برخورداراست و ایران نه دنبال ساخت سلاح هسته ای و نه به دنبال دور زدن و عبور از مقررات بین المللی است. این مورد به خوبی از ایجاد اجماع بین المللی علیه کشورمان و امنیتی شدن موضوع هسته ای جلوگیری کرد و اگر در مقاطعی قطعنامه ها و تحریم هایی از سوی مجامع بین المللی مانند شورای امنیت سازمان ملل علیه کشورمان اعمال شد، این فشارها نه ناشی از اعمال خلاف قانون ایران که ناشی از اهداف و انگیزه های سیاسی و غیرواقعی قدرت های جهانی بود و هیچکدام ازآن ها مستند به قوانین و مقررات بین المللی نبود. در تأیید این ارزش می توان به سخنان وزیر خارجه آمریکا اشاره کرد که گفت: در یک سال گذشته ایران به تمام تعهداتش عمل کرده است.
4- صبر و استقامت در مذاکره: یکی از دلایل اصلی طولانی شدن پرونده هسته ای ایران، که از آن به عنوان مهم ترین موضوع بین المللی در دوران پس از جنگ سرد یاد می کنند، تلاش خزنده طرف مقابل برای به پایان رساندن صبر ملت و دولت ایران بود تااز این طریق یا ایران از ادامه فعالیت های هسته ای خود دست بردارد یا این که باامتناع از ادامه مذاکره، غربی ها فعالیت های هسته ای ایران را به عنوان یک تهدید عمده برای نظم و صلح جهانی قلمداد کنند. اما رهبری، دولت و ملت صبور ایران اسلامی با صبر خود نه تنها دشمن را از تحقق این خواسته خود ناامید کردند، بلکه با صبرپیشگی و آینده نگری،تلاش دشمن برای خسته کردن ملت و نظام را خنثی کردند.
5- هدایت های حکیمانه مقام معظم رهبری و انسجام ملی: نقش رهبر معظم انقلاب در هدایت و راهبری
مسأله هسته ای کشورمان تا بدانجا اهمیت دارد که می توان آن را مهم ترین گزینه روی میز جمهوری اسلامی ایران دانست؛ ایشان با رصددقیق تحولات هسته ای کشور و مواضع طرف مقابل، اجازه ندادند که موضوع هسته ایکشورمان به سطح نزاع های جناحی و گروهی تنزل پیدا کند، بلکه ایشان با ترسیم خطوط قرمزمذاکره از یک طرف و از طرف دیگر اعلام نرمش قهرمانانه در مذاکرات هسته ای، به نوعیتدبیر مناسبی را برای حفظ و تقویت انسجام و همدلی در داخل کشور نسبت به موضوع هستهای اتخاذ کردند، به عبارتی ترسیم خطوط قرمز در موضوع هسته ای توسط رهبر معظمانقلاب سبب حفظ ساختار و شاکله اصلی صنعت هسته ای ایران شد و از طرف دیگر تدبیرنرمش قهرمانانه در موضوع هسته ای راه را برای اتخاذ روش های جدیدتر و مؤثرتر دردیپلماسی هسته ای گشود و دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران را پویا نمود. این روند درنهایت سبب موفقیت ایران در کسب حقوق هسته ای خود و اعتراف غرب به عدم کارآیی فشاربر ایران شد.
از سوی دیگر،دولت و تیم مذاکره کننده نیز با رعایت خطوط قرمز نظام و تبعیت از تدابیر مقام معظم رهبری در راستای تقویت این وحدت و انسجام گام برداشتند و به عبارتی در سطح حاکمیتی در جمهوری اسلامی نگاه و رویکرد واحدی نسبت به موضوع هسته ای ایران وجود داشت. فراتر از این، حضور مردم در صحنه وپشتیبانی آن ها از سیاست هسته ای نظام اسلامی خود عاملی اساسی در استحکام مواضع هسته ای کشور و اصرار بر حفظ حقوق هسته ای مسلم کشورمان بوده است.
نکته پایانی این که اگرچه آنچه تاکنون و در قالب بیانیه مطبوعاتی لوزان اعلام شده است،به معنای پایان کار ماراتن هسته ای کشورمان نیست، بلکه نکته اساسی این است کههمانگونه که تاکنون این ارزش ها در پشتیبانی و استحکام مواضع نظام اسلامی مؤثربوده اند، تأکید و پافشاری بر همین ارزش ها و اصول نیز می تواند در ادامه راهتأمین کننده منافع ملت ایران باشد. به بیان دیگر، برخورداری از همین روحیات و ارزشها، ضامن بازدارندگی و افزایش اقتدار بین المللی و تأمین منافع ملت ایران خواهدبود.
در حقیقت می توان ادعا نمود دشواری آمریکا برای اجرایی ساختن توافق - خصوصاً در حوزه لغو تحریم ها- بسیار زیاد و تا حدی است که شاید اجرای آن را غیرممکن سازد. این مهم را می توان در اظهارات اخیر اوباما مشاهده کرد آنجا که با نگرانی از ناتوانی در اقناع کنگره در پذیرش توافق، گفت: «اگر کنگره این توافق را بدون تحلیل کارشناسی و بدون ارائه جایگزین منطقی از بین ببرد، آمریکا در شکست دیپلماسی مقصر شناخته خواهد شد. اتحاد بین المللی فرو خواهد پاشید و مسیر به سمت مناقشه عمیق تر خواهد شد. مردم آمریکا این مسأله را درک می کنند. به همین جهت اکثریت قاطع از راه حل دیپلماتیک برای موضوع هسته ای ایران دفاع می کنند.»
به این ترتیب، شواهد حاکی است دشواری دموکرات ها در این است که جمهوری خواهان مانع تحقق توافق خواهند شد. به این بخش از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی اگر توجه شود بخشی از حکمت عالیه و هوشمندی نظام را فهم خواهیم کرد. معظم له فرمودند: «آمریکا به مذاکرات هسته ای بسیار احتیاج دارد. این اختلافاتی هم که می بینید در بین آمریکایی ها هست، سناتورهای آمریکا یک جور، دولت آمریکا یک جور، این معنایش این نیست که این ها به این مذاکرات نیازمند نیستند؛ نه، آن جناح مقابل دولت، مایل است امتیازی را که در این مذاکرات وجود دارد، به نام حریفش که حزب دموکرات است ثبت نشود؛ دنبال این هستند. به این مذاکرات احتیاج دارند و این مذاکرات را برای خودشان لازم می دانند امّا ابراز استغنا می کنند.»
لذا در این راستا باید منتظر «خدعه آمریکایی» و «زدن بر زیر میز بازی» از سوی آن ها بود و این مهم، علاوه بر این که مسؤولیت عدم حصول نتیجه در مذاکرات را متوجه آمریکا می کند، رهاوردهای دیگری نیز در پی خواهد داشت که در ادامه به صورت اجمالی به برخی از آن ها اشاره خواهد شد:
- فراهم ساختن امکان آزمودن دیپلماسی تعامل گرایی و اثبات غلط و ناکارآمد بودن آن (ابطال بهانه دوقطبی می توانستیم - نگذاشتند)
- ممانعت از اجرایی شدن مجدد سناریوی شکاف ملی
- جلوگیری از تسرّی دوقطبی به انتخابات پیش رو و بهره برداری جناحی از موضوع مذاکرات
- اثبات چند باره قابل اعتماد نبودن آمریکایی ها و نمایان ساختن خدعه آمریکایی
- توجه به مطالبات مردم در تلاش برای بهبود وضعیت معیشتی آنان، حتی با نرمش قهرمانانه
- ممانعت از تداوم جنگ شناختی و مدیریت ادراک و برداشت جامعه و خواص از سوی دشمن
خوی استکباری و زیاده خواهی غرب
تجربه تاریخی ملت ایران و بسیاری از ملت های دیگر گواه آن است که مسیر اعتماد به آمریکا و به طورکلی مستکبران، مسیری عقیم بوده و دستاوردی، آن چنان که برخی به انتظار آن نشسته اند، ندارد. تقابل و تخاصم معرفتی- راهبردی جمهوری اسلامی ایران با غرب سلطه گر، چیزی نیست که صرفاً با چند جلسه مذاکره در موضوع هسته ای، کاهش یافته و اصولاً خوی استکباری و زیاده خواهانه ای که ناشی از ماهیت سلطه گری دولت های غربی و به ویژه آمریکا است، اجازه نخواهد داد رؤیای خیالی تعامل با غرب محقق یابد.
به یاد داریم که دو دهه قبل عده ای در پوشش «تنش زدایی» و سپس «گفتگوی تمدن ها» به دنبال آشتی جویی با نظام سلطه بودند و درست در همان زمان پاسخ خود را از غرب دریافت کردند و آن چیزی نبود جز «محور شرارت» خواندن ایران اسلامی. راهبرد توهم آمیز تعامل گرایان، نه تنها با آرمان های انقلاب اسلامی انطباق ندارد، بلکه با واقعیت های جهان امروز نیز در تضاد است. دور نیست که ناکارآمدی این نگاه در پیشرفت اقتصادی کشور نیز عیان شود.
به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی «دو جور نگاه به رونق اقتصادی و پیشرفت اقتصاد وجود دارد؛ یک نگاه می گوید که ما پیشرفت اقتصاد را باید از ظرفیت های درون کشور و درون مردم تأمین بکنیم. ظرفیت های بسیار زیادی در کشور وجود دارد که از این ظرفیت ها یا استفاده نشده است یا درست استفاده نشده است؛ از این ظرفیت ها استفاده کنیم؛ (یعنی ) اقتصاد درون زا؛ اقتصادی که مایه ی خود و مادّه ی خود را از درون کشور و از امکانات کشور و از توانایی های مردم خودمان به دست می آورد. این یک نگاه است که می گویند برای رونق اقتصادی نگاه کنیم به امکانات درونی کشور و استعدادها را و ظرفیت ها را بشناسیم، آن ها را به درستی به کار بگیریم، (آن وقت ) اقتصاد رشد خواهد کرد، نمو خواهد کرد؛ این یک نگاه. نگاه دوّم به اقتصاد کشور نگاه به پیشرفت اقتصاد با استفاده از کمک بیرون از مرزها است؛ می گوید سیاست خارجی مان را تغییر بدهیم تا اقتصاد ما درست بشود، با فلان مستکبر کنار بیاییم تا اقتصاد رونق پیدا کند، تحمیل قدرت های مستکبر را در بخش های گوناگون و مسائل گوناگون بپذیریم تا اقتصادمان رونق پیدا کند؛ این هم نگاه دوّم است. امروز شرایط کشور به ما نشان داده است که این نگاه دوّم یک نگاه کاملاً غلط و عقیم و بی فایده است. همین تحریم هایی که امروز علیه ملّت ایران اعمال می شود، دلیل محکم و متقنی است بر غلط بودن این نگاه؛ یعنی شما وقتی که به امید قدرت های خارجی نشستید تا آن ها بیایند اقتصاد شما را رونق بدهند و با زیر بار آن ها رفتن، اقتصاد را رونق بدهید، آن ها به حدّ کم قانع نیستند. وقتی که شما نگاه می کنید به بیرون، مواجه می شوید با یک مسأله ای مثل کاهش قیمت نفت؛ ناگهان قدرت های مستکبر با همراهی ایادی منطقه ای خودشان متأسّفانه به این نتیجه می رسند که قیمت نفت را به نصف و گاهی کمتر از نصف برسانند؛ شما مواجه می شوید با یک چنین مشکلی؛ وقتی نگاه به بیرون باشد، این است. وقتی شما نگاه به درون کردید، دیگر این جور نیست. امروز خارجی ها و رؤسای قدرت های مستکبر می خواهند همین نگاه دوّم را در مردم ما تقویّت کنند».
تحلیلی بر بیانیه لوزان و دادهها و ستاندههای آن
سرانجام مذاکرات هسته ای جمهوری اسلامی ایران با گروه 5+1 پس از 16 ماه که فقط مرحله آخرآن در لوزان 9 روز به طول انجامید و برای توافق بر سر صدور یک بیانیه در شب پایانی با 9 ساعت وربع مذاکره یک رکورد بر جای گذاشت، با صدور بیانیه ای به پایان رسید.
هرچند هنوزنوشتن توافق و اجرای آن باقی است و اگر تفاسیر فعلی طرف های مذاکره بخواهد در متن و اقدامات مربوط به توافق هم ادامه یابد، از هم اکنون می توان تزلزل و شکنندگی رابرای آن پیش بینی کرد به خصوص این که آمریکایی ها سابقه طولانی در عدم پایبندی به قرارها و وعده ها داشته اند و لذا این امر ابهاماتی جدی برای تداوم و استحکام آن رقم زده است. بنابراین ضمن خداقوت به تیم مذاکره کننده، این نکات برای تمامی دلسوزان نظام و علاقه مندان به عزت و سربلندی کشور یادآوری می شود:
1 گرچه درصدور بیانیه تقریباً توافقات کلی معلوم شده اما هنوز تا نهایی شدن توافقات وعملیاتی شدن آن گام هایی در پیش است که انسجام داخلی پشتوانه اصلی برای پیشبرد آنبه حساب می آید.
2 درارزیابی نتایج مذاکرات و نتیجه کنونی، نباید زحمات و تلاش های تیم مذاکره کننده نادیده گرفته شود، اما لازم است فضای شنیدن انتقادات و نگرانی های بجا هم فراهم بوده و حرمت منتقدان حفظ گردد.
3 در اتخاذ موضع نسبت به نتایج باید به ماهیت مکارانه و فرصت طلبانه حریف توجه داشت و ظلم وخدعه دشمن نباید سبب اختلاف و بگومگوهای بیهوده و غفلت از توجه به ادامه دشمنی های استکبار شود.
4 فارغ از هرگونه نتیجه ای که از مذاکرات برآمده باشد، کلید اصلی حل مشکلات و مسائل اساسی مادر گرو استحکام بخشی قدرت درونی کشور است که از رهگذر همدلی و هم زبانی دولت ومردم شدنی است.
بنابراین هرگونه پیوند بین نتایج با حل مسائل اساسی کشور غفلت بزرگی است که می تواند مشوق دشمن برای ادامه فشار و توسعه آن به عرصه های دیگر برای جلوگیری از پیشرفت کشورباشد که هدف اصلی دشمنان است. حال آن که فرصت ها و ظرفیت های داخلی کشور می تواندپاسخگوی پیشرفت و حل مسائل اساسی باشد که البته مستلزم عزم ملی، مدیریت جهادی وهمدلی و هم زبانی دولت و ملت است.
پیش از ورود به موضوع ارزیابی بیانیه لوزان و به دلیل اهمیت موضوع تبیین مذاکرات هسته ای و تحلیل داده ها و ستانده ها، لازم است به این محورها در ارائه بحث توجه جدی شود:
1- تیم مذاکره کننده به ویژه آقای ظریف تمام توان خود را برای تأمین منافع ملی در مذاکرات به کار بسته اند.
2- در صداقت و دغدغه تیم هسته ای در صیانت از منافع و مصالح کشور تردیدی نیست همانگونه که رهبرمعظم انقلاب آن ها را فرزندان انقلاب نامیده اند.
3- تیم مذاکره کننده بر اساس یک دستور مشخص وارد مذاکرات شده و تمام تلاش را برای تحقق آن دستورات به کار بسته، اما آنچه در بیانیه لوزان به آن اشاره شده به معنای تحقق تام
و کامل دستورات نیست.تیم مذاکره کننده اگرچه نتوانسته در مواردی به تمامی اهداف تعیین شده دست یابد اما در مجموع می توان از دستاوردهای مذاکره دفاع کرد. در عینحال در حوزه هایی چون چگونگی لغو یکباره تحریم ها، نظارت و بازرسی و تحقیق و توسعهباید به نقد کارشناسان توجه شود و در مدت باقی مانده تا امضای توافق، نقص های
موجود مرتفع شود.
4- آنچه که در بیانیه آقای ظریف و خانم موگرینی ارائه شده در واقع راه حل توافقات است نه توافق و هنوز هیچ توافقی صورت نگرفته است.
5- - در نقدو بررسی بیانیه لوزان باید از موضع کلان امنیت ملی به صحنه نگریست و تمرکز صرف روی موضوعات فنی نمی تواند ارزیابی صحیحی از صحنه باشد.
6- در بیانیه لوزان، دنیای غرب به حق ایران مبنی بر غنی سازی بیش از 5 هزار سانتریفیوژ در نطنز اعتراف کرده است. برجسته سازی نکات مثبت بیانیه لوزان همچون به رسمیت شناختن حق هسته ای ایران و پذیرش فرآیند کامل غنی سازی و چرخه سوخت باید تبیین شود.
7- فضای غالب در ارزیابی بیانیه لوزان باید فرصت محور باشد نه تهدید محور. باید حس اقتدار وپیروزی را به جامعه تزریق کرد.
8- مدیریت کلان مذاکرات در اختیار مرکزیت نظام بوده و به هیچ وجه نباید تعابیری چون جام زهر و دور زدن رهبری و...مطرح شود.
9- آنچه که مقامات غربی را مجبور به ادامه مذاکره و به رسمیت شناختن حق غنی سازی و ادامه کار چرخه سوخت هسته ای نمود، ایستادگی و مقاومت 36 ساله مردم مقاوم ایران اسلامی بوده است.
10- باید از تلاش مهندسان هسته ای تقدیر کرد که با پشتوانه تلاش ها و دستاوردهای هسته ای آنان توانستیم قدرت چانه زنی خود را در مذاکرات بالا ببریم.
11.- باید براین مطالبه ملی تأکید کرد که تمام تحریم ها باید یکجا و همه جانبه لغو شود. همانگونه که در بیانات رهبری و رئیس جمهور به صراحت آمده است.
12- از خدعه و فریب و عهد شکنی طرف غربی و آمریکایی نباید غافل بود و این مهم تصریح و تبیین شود.
13- جمهوری اسلامی ایران همچنان در حال نبرد دیپلماتیک با دشمنان بوده و کار پایان نیافته و باید تا انتها همچنان مقاوم ایستاد.
14- موضوع مذاکرات صرفا هسته ای بوده و در موضوعات دیگر اجازه ورود طرف غربی را نداده ایم.
15- طرف غربی از سر نیاز به مذاکره بر سر میز حاضر شده است. این به دلیل تعدد برگه های اقتدار داخلی و منطقه ای ایران اسلامی بوده است.
16- در نقد بیانیه لوزان و مذاکرات هسته ای باید از دو قطبی کردن جامعه پرهیز کرد. نباید نقدها سطحی و شعاری باشد. در عین حال باید بر ادامه مسیر پر عزت انقلاب اسلامی
تأکید کرد.
17- بیانیه لوزان نه یک شکست و نه یک فتح الفتوح بوده است. باید نقاط قوت برجسته شود و درباره چرایی پذیرش برخی محدودیت ها توضیحات لازم را ارائه کرد.
18- مذاکرات هسته ای نباید مسؤولان کشور را از راهبرد تحکیم ساختار درونی نظام و تکیه بر اقتصاد مقاومتی غافل نماید.
19- تبدیل و تنزل مذاکرات و دستاوردهای آن به موضوعی حزبی و جناحی خیانت به ملت است.
20- جمهوری اسلامی در این توافق و به بهانه های واهی، به هیچ کس، به ویژه کسانی که دائماً جمهوری اسلامی را تهدید به حمله نظامی می کنند اجازه سرکشی و فضولی در برنامه های دفاعی کشور را نمی دهد و باید این موضوع به صراحت در توافقنامه بیان گردد.
مذاکرات لوزان را باید از مذاکرات سخت و پیچیده در تاریخ مذاکرات هسته ای ایران با گروه 1+5 به شمار آورد. نتایج این مذاکرات که با عناوین مختلفی، مانند بیانیه مطبوعاتی،بیانیه مشترک، یا تفاهم نامه از آن یاد می شود، بازتاب های مختلفی در رسانه های جهان و محافل سیاسی داشته است.
در داخل کشور نیز واکنش ها نسبت به آنچه به عنوان نتایج مذاکرات اعلام شده، بسیار متفاوت است. در این میان، چند نکته مهم باید برای هر نوع تحلیلی نسبت به مسائل هسته ای ومذاکرات مورد توجه قرار گیرد که اهم آن عبارت است از:
1. براساس آنچه در بیانیه مشترک، اظهارات مسؤولان کشورمان و بیانیه کاخ سفید آمده، بیش ازپنج هزار سانتریفیوژ در نطنز به غنی سازی ادامه خواهد داد. این عبارت به این معناست که شش قدرت جهانی اساس غنی سازی در خاک ایران را پذیرفته اند. اگر به یک دهه پیش برگردیم، هیچ یک از قدرت های جهانی و به ویژه آمریکایی ها و متحدان اروپایی آن ها، تحت هیچ شرایطی حاضر به پذیرش چنین حقی برای ملت ایران نبودند. این دستاورد بزرگی برای ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی است که پس از یک دهه مقاومت و ایستادگی در برابر زیاده خواهی های چند کشور بزرگ به دست آمده است. براساس همین بیانیه ها و اظهارنظرها، ماهیت آب سنگین اراک حفظ خواهد شد و در فردو نیز هزار سانتریفیوژ با استعداد لازم برای غنی سازی پابرجا می ماند. این هم دستاورد بزرگی است؛ زیرا غربی ها تحت هیچ شرایطی حاضر به پذیرش راکتور آب سنگین برای جمهوری اسلامی نبودند و بر تعطیلی کامل فردو تأکید داشتند. بنابراین، واقعیت قضیه این است که قدرت های زورگوی جهانی، بالاخره تسلیم اراده ملت ایران شده و در حد مذکور به پذیرش حقوق هسته ای ایران تن داده اند و از مواضع زورگویانه و زیاده خواهانه پیشین خود عقب نشینی کرده اند. البته این پیروزی بزرگ نتیجه کار و تلاش دانشمندان و متخصصان هسته ای، هدایت های راهبردی مقام معظم رهبری و ایستادگی ملت ایران بر روی حقوق خود طی 12 سال گذشته است.
2. پس از اعلام نتیجه اولیه مذاکرات لوزان در قالب بیانیه مشترک که از سوی دکتر ظریف و نماینده اتحادیه اروپا قرائت شد، جهانیان شاهد ارائه قرائت های مختلف از نتایج این مذاکرات بودند. بیانیه وزارت امور خارجه ایران، اظهارات دکتر ظریف و دیگر اعضای تیم مذاکره کننده ایرانی، با بیانیه کاخ سفید و مصاحبه های اوباما و جان کری، درمواردی نکات متفاوت و بعضاً متضادی دارد.بدیهی است، ملت ایران با اعتمادی که به دولت مردان خود دارد، بیانیه وزارت خارجه وسخنان دکتر روحانی و اظهارات آقایان ظریف و عراقچی را مبنای قضاوت و تحلیل های خود قرار می دهد و با بی اعتمادی به بیانیه ها واظهارنظرهای طرف مقابل می نگرد. داشتن چنین رویکردی، هم اقتضای شعار سال است و هم تنها راه تأمین منافع ملی می باشد. دشمنان با عملیات روانی در تلاش برای برهم زدن وحدت ملی و انسجام ایرانیان هستند و ملت ایران در این شرایط حساس تاریخی، باید باهوشیاری توطئه های دشمنان را خنثی کند.
3. باید ازقضاوت های نهایی به صورت کاملاً خوش بینانه یا کاملاً بدبینانه در این امر پرهیز کرد و روزهای آغازین تیرماه را به انتظار نشست. ملت ایران به طور قطع، از آن توافقی استقبال می کند که بر مبنای اظهارات رئیس جمهور، بیانیه وزارت خارجه جمهوری اسلامی و سخنان آقای ظریف باشد. اظهاراتی که در آن، بر پذیرش حقوق هسته ای ملت ایران تصریح شده و لغو تمامی تحریم ها ولغو تمامی قطعنامه های شورای امنیت را به طور همزمان با اقدامات اعتمادساز ایران مورد تأکید قرار می دهد. این سخنان به این معناست که دست اندرکاران مذاکرات و دولت محترم، باید پای توافقی را در تیرماه امضاکنند که اکنون بر عناصر کلیدی آن تأکید دارند.
* نقدهای بیانیه لوزان در ترازوی نقد
واقعیت قضیه این است که قدرت های زورگوی جهانی، بالاخره تسلیم اراده ملت ایران شده و در حدمذکور به پذیرش حقوق هسته ای ایران تن داده اند و از مواضع زورگویانه و زیاده خواهانه پیشین خود عقب نشینی کرده اند. پس از توافق لوزان، انتقادهای گسترده و بعضاً شدیدی نسبت به مفاد توافق انجام شد که مهم ترین محورهای آن عبارت اند از:
- دومرحله ای شدن توافق در عمل
- عدم توازن بین داده ها و ستانده ها
- تفاوت بین متن و مواضع ادعایی دو طرف
- متوقف شدن صنعت هسته ای به عنوان یکی از پیشران های بسیار مهم پیشرفت کشور
- کاهش فوق العاده میزان ذخایر اورانیوم
- چگونگی بازرسی ها و پذیرش موقت ان.پی.تی
- مبهم بودن وضعیت فرآیند لغو تحریم ها
نکته اول
نباید نقدها و انتقادها موجب ایجاد شکاف ملی (دوقطبی سازی جامعه و دوگانگی در حاکمیت ) گردد، خصوصاً آن که سال 1394 به عنوان «دولت و ملت، همدلی و هم زبانی» نام گذاری شده است. هم چنین انتقادها می بایست متناسب با اقتضائات و هوشمندانه باشد. به طور مثال در تفاوت بین متن و مواضع ادعایی طرفین مذاکره کننده، پر واضح است که باید اصل را بر صحت ادعای وزیر خارجه و رئیس جمهور کشورمان گذاشت و تحقق همان وعده ها را مطالبه کرد.
همان گونه که وزیر محترم امور خارجه و رئیس جمهور محترم کشورمان، چند بار تأکید کرده اند توافق با طرف غربی بر مبنای لغو یک باره همه تحریم ها از سوی اروپا و آمریکا است، طرف غربی موظف به انجام این تعهد است. طبعاً این مسأله به گونه ای شفاف باید در توافق جامع موسوم به «برنامه جامعه اقدام مشترک» درج و تشریح گردد تا طرف غربی موفق وقادر به فرار از تعهد خود نباشد. طبعاً در صورت درج این تعهد در توافق نهایی، غرب موظف به عمل به تعهد خود خواهد بود. اهمیت این نکته در جای دیگر واضح تر خواهد شد.
لذا ضروری است فعالیت های جنبشی با ملاحظه پرهیز از دوقطبی سازی، اقدام به مطالبه گری برای تحقق وعده ها ازجمله لغو یک باره تحریم ها بپردازد.
نکته دوم
انتقاد تنها موجب نادیده گرفتن برخی از موفقیت ها می شود، آن موفقیت هایی که دستاورد حکمت عالیه و هوشمندی رهبر معظم انقلاب اسلامی بوده است. برای مثال می توان به میزان پذیرش غنی سازی، حفظ تأسیسات زیربنایی فردو و امکان بازگشت غنی سازی در این مرکزاشاره داشت. مثال دیگر درستی سیر مقاومت است که حقیقتاً ملت ایران تنها با اتکا به قدرت الهی در برابر همه فشارها، تحریم و تهدیدها توانست عزت ملی خود را حفظ کرده وبه دستاورد دانش هسته ای بومی و پذیرش آن توسط دشمنانش دست یابد. به راستی اگر مقاومت مثال زدنی ملت ایران و تدابیر راهبردی و هوشمندانه امام خامنه ای نبود، در عرصه مذاکره چه ابزارهایی برای چانه زنی در برابر قدرت های زیاده خواهی داشتیم که یک دهه پیش حتی حاضر به پذیرش یک دستگاه سانتریفوژ آزمایشگاهی هم برای جمهوری اسلامی ایران نبودند.
بر این اساس است که روزنامه «رأی الیوم» چاپ لندن، در تحلیلی نوشته است: «کارشناسان مسائل راهبردی معتقدند توافق هسته ای ایران با غربی ها نتیجه سرسخت بودن آیت الله خامنه ای در مقابل زیاده خواهی های غرب است که همواره موضع محکم در مقابل آمریکا و هم پیمانان غربی اتخاذ کرده است... آیت الله خامنه ای با وجود تحریم ها و تلاش غرب برای منزوی کردن تهران و توطئه علیه برنامه هسته ای، به آمریکا ثابت کرد که کنار رفتن ایران از موضوع هسته ای امری محال است و این مهم هم بالأخره برای همه به ویژه برای آمریکا ثابت شد.» این روزنامه در این تحلیل با اشاره به نقش محوری مقام معظم رهبری در تحقق توافق هسته ای افزود: «آیت الله خامنه ای توانست پیچیده ترین مسأله تاریخ سیاسی معاصر ایران را حل کند و با این کار به ایران عزت و جایگاه داد. اگر حمایت آیت الله خامنه ای از مذاکره مسؤولان ایرانی با دیپلمات های غربی نبود قطعاً توافق هسته ای امروز محقق نمی شد.به همین دلیل آیت الله خامنه ای صاحب اصلی این امتیاز و این پیروزی محسوب می شود.»
نکته سوم
باید دانست که انتقادهای مطرح شده می تواند فرصت ها را به چالش تبدیل کند، به عبارت دیگرانتقادهای صرف و ندیدن فرصت های پنهان، مهم ترین ضربه ای که به منافع ملی و امنیت ملی می زند این است که حکمت عالیه وهوشمندی مثال زدنی نظام را نادیده می انگارد و امکان و فرصت «برد در خانه حریف» رابه تهدید «شکست در خانه خودی» تبدیل خواهد کرد. کلیدی ترین بخش یادداشت اتفاقاً همین بخش است که می بایست آن را کمی با شرح بیشتری توضیح داد.
طرف آمریکایی و اروپایی با صراحت بیان می کردند هدف از اجرای تحریم های هوشمند جمهوری اسلامی،تغییر نگرش مردم ایران و رویارویی آنان با نظام برای ایجاد تغییرات مطلوب آنان می باشد.رهبر معظم انقلاب با فهم از نقشه راهبردی دشمن، دراین باره می فرمایند: «دشمنان ماصریحاً می گویند که هدفشان از فشارهای اقتصادی یک هدف سیاسی است. هدف آن ها این است که مردم ایران را در مقابل نظام اسلامی قرار بدهند؛ - توجّه بفرمایید؛ البتّه بله، «مرگ بر آمریکا»، چون آمریکا آن عامل اصلی این فشارها است و خودشان هم اصراردارند بر این که متمرکز بشوند روی اقتصاد ملّت عزیز ما - هدفشان چیست؟ هدف این است که مردم را در مقابل دستگاه قرار بدهند؛ این را صریحاً می گویند که می خواهیم فشاراقتصادی بیاوریم تا وضعیّت مردم سخت بشود و مردم وادار به اعتراض بشوند در مقابل دولت و در مقابل نظام اسلامی. این را صریحاً می گویند البتّه به دروغ گاهی ادّعا می کنند که طرف دار ملّت ایران اند که این دروغ ها را نمی شود باور کرد و نباید ازدشمن باور کرد، لکن هدفشان همان هدف سیاسی است. می خواهند این امنیّتی که امروز درکشور ما هست را - که این امنیّت، در منطقه ی غرب آسیا که ما در آن قرار داریم، بی نظیراست؛ بحمدالله امروز نه در شرق ما، نه در غرب ما، نه در شمال ما، نه در جنوب ما،در هیچ کشوری امنیتّی مانند امنیّتی که امروز بر کشور ما و ملّت ما حاکم است، وجودندارد - به دست مردم از بین ببرند و مردم را وادار کنند به برهم زدن امنیّت؛ و حرکات اعتراضی را در کشور شروع کنند؛ دارند تحریک می کنند، دارند کار می کنند، دارند برنامه ریزی می کنند. این کاری است که با جدّیّت و با شدّت به دنبال آن هستند؛خب این یک شرایط مهم است، این یک چالش بزرگ است. وقتی یک چنین چالشی در کشور وجوددارد، همه ی نیروها باید در کنار هم قرار بگیرد، با هم کار کنند و مسأله ی اقتصاد را جدّی بگیرند.»
در این چارچوب می بایست شکاف ملی (دوقطبی سازی جامعه و دوگانگی در حاکمیت) ایجاد می شد تااز این رهاورد علاوه بر تضعیف قدرت ملی جمهوری اسلامی ایران، افکار عمومی و خواص در یک جنگ نرم نیابتی از طرف سلطه گران سناریوی طراحی شده تغییر رفتار از درون رااجرایی نمایند.تحلیلگرسی.ان.ان در تحلیلی جهت دار در این باره مدعی می شود: «رهبر معظم ایران با شکاف ودودستگی عمیقی در داخل کشورش روبه رو است، تندروها اعتمادی به غرب ندارند و مردم عادی می خواهند با برداشته شدن تحریم ها درد اقتصادی و انزوا پایان پذیرد. برای اوبسیار دشوار است که این همه ایرانی را که دوست دارند این توافق اتفاق بیفتد ناامیدکنند.»
در این مرحله حکمت عالیه رهبر معظم انقلاب اسلامی و هوشمندی امام خامنه ای در به کارگیری تاکتیک «نرمش قهرمانانه»، راه را بر دوقطبی مذاکره عدم مذاکره و شکاف ملی بست و دقیقاً باهوشمندی از یک سو، بدلی بر سناریوی سلطه گران زده و از دیگر سو، خواص و نخبگان رااز افتادن در دام دشمنان جهت دوقطبی سازی و دوگانگی در حاکمیت بر حذر داشتند.
رادیو فرداوابسته به سازمان سیا در تحلیلی مدعی می گردد: «چه کسانی که از تفاهم خرسند هستند و چه کسانی که ناخرسند، باید بخش مهمی از شادی یا نارضایتی خود را متوجه رهبری نظام کنند. موافقان و مخالفان اما هر دو به شکلی آگاهانه، رهبر جمهوری اسلامی را نادیده می گیرند و می کوشند از کنار نقش منحصر به فرد و تعیین کننده وی گذر کنند.»
ذکر این نکته در این باب ضروری است که در شرایط کنونی و با عنایت به مفروضات پیش گفته نبایدانتقادها از حدود خود خارج شده و با دوقطبی سازی عملاً در زمین تعیین شده حریف بازی کرد. به عبارت دیگر بایستی از تقویت«سناریو شکاف ملی» جدا پرهیز کرد. در این رابطه به نظر می رسد با حفظ جانب انتقاد،می بایست در حدود آن مراعات و حکمت عالیه نظام و دستاوردهای پیشین را مدنظر قرارداد.
بنابراین باید با حفظ هوشمندی در انتقاد، مراقبت نمود تا اهداف نرمش قهرمانانه و ثمرات حکمت عالیه نظام هویدا گردد و درعین حال نباید اذهان را نسبت به هوشمندی نظام دچارتردیدکرد.اگر امروز غرب حاضر به پذیرش حق غنی سازی صلح آمیز هسته ای ایران شده است دراثر استقامت، شجاعت، صبر، انسجام ملی و پایبندی به قوانین و مقررات بین المللی بوده است. به عبارت دیگر، وزن سنگین ارزش های ملت ایران بر روی میز مذاکرات سبب شده است که امروز غرب حاضر به پذیرش ایران هسته ای شود. مهم ترین این ارزش ها،
همانگونه که اشاره شد، عبارتند از:
1- مقاومت و ایستادگی در برابر زیاده خواهی غربی ها: غرب برای توقف برنامه هسته ای ایران، که به مرکز ثقل تضادهای ایران و غرب تبدیل شده است از انواع تحریم، تهدید و فشاراستفاده کرد تا از این طریق بتواند در عزم راسخ ملت ایران رخنه ایجاد کند و مانع از ادامه فعالیت های صلح آمیز هسته ای ایران شود، اما ملت و دولت ایران در مقابل تمام این تحریم ها و فشارها نه تنها سر تسلیم فرود نیاوردند، بلکه با مقاومت وایستادگی ستودنی خود سرانجام طرف مقابل را وادر به تسلیم و اعتراف به ناکارآمدی سیاست تحریم و فشار کردند. اوباما، رئیس جمهور آمریکا، در این باره پس از قرائت بیانیه لوزان گفت: «ایرانی ها حتی در مقابل تحریم های شدید هیچ تمایلی برای رهاکردن برنامه هسته ای از خود نشان ندادند.» وی در ادامه با اذعان به توان مقاومت وایستادگی ملت ایران گفت: «... حتی حمله به تأسیسات هسته ای ایران نمی تواند برنامه هسته ای این کشور را متوقف کند.»
جان کری،وزیر امور خارجه آمریکا نیز در مصاحبه ای تأکید کرد که ما نمی توانیم مردم ایران را به زانو درآوریم و وادار به تسلیم کنیم.
دکتر ظریف،وزیر امور خارجه کشورمان هم در برنامه نگاه یک شبکه یک سیما گفت: «مردم امید کسانی که می خواستند با فشار و تحریم، مملکت و مردم را به زانو دربیاورند و تسلیم کنندرا ناامید کردند.»
با توجه به آنچه گفته شد، واضح است که مقاومت و ایستادگی ملت و دولت ایران سبب شد که غرب به ناکارآمدی تمامی راههای ممکن برای توقف برنامه هسته ای ایران پی ببرد و به ناچارمجبور به پذیرش ایران هسته ای شود و به جای سخن گفتن با زبان تحریم و تهدید با ملت ایران، حاضر به پذیرش حقوق مسلم این ملت شود. در واقع، آنگاه که ملت ایران و به ویژه رهبر معظم انقلاب حاضر به پذیرش برساخته های نظام سلطه نشدند و در همه شرایط بردفاع از حقوق خود تأکید کردند و در قبال فشارها و تحریم ها ایستادگی کردند، غرب دیگر راهی جز تسلیم در برابر خواسته های به حق و قانونی این ملت نداشت.
2- شجاعت همراه با تدبیر: نظام بین الملل را نظامی آنارشیک دانسته اند، یعنی نظام بین الملل نظامی است که در آن اقتداری مرکزی وجود ندارد که بتواند بر اساس یکسری اصول به اجرای نظم و قانون و تنبیه متخلفان بپردازد. از این رو، در این نظام اصل خویاری (self help ) حاکم است، یعنی کشورها برای این که بتوانند منافع خود را تأمین و از آن ها حفاظت کنند، می بایست پیوسته بر توانمندی های خود بیفزایند. منظور این است که افزایش توانمندی کشورها در نظام بین الملل عامل تأمین، حفظ و تقویت منافع آنان است. علاوه بر این و در ارتباط با نظامی مانند جمهوری اسلامی ایران باید گفت، که به دلیل تضادهایی که دنیای غرب با این نظام دارد، پیوسته آن کشورها کوشیده اند تا به طرق مختلف در مسیر پیشرفت این نظام سنگ اندازی کنند. از این رو جمهوری اسلامی ایران برای آن که هم بتواند منافع خود را تأمین کند و هم در مقابل آن هجمه ها و سنگ اندازی ها متوقف نشود بایستی پیوسته بر توانمندی های خود بیفزاید و این نیازمند شجاعت همراه با تدبیر است، یعنی یک روند و حرکت رو به جلو با لحاظ کردن آرمان ها و در عین حال به گونه ای که تهدیدات علیه کشور را کاهش دهد.
در ارتباط بامسأله هسته ای، کشورمان شجاعت مدبرانه خود را به وضوح نشان می دهد، یعنی جمهوری اسلامی ایران برای این که بتواند منافع خود در موضوع هسته ای را تأمین و حفظ کند و از سویی، برای این که در مقابل فشارها و هجمه های خارجی متوقف نشود، بر توانمندی های خود در زمینه فناوری هسته ای افزود و در عین حال در چارچوب قواعد و قوانین بین الملل و با تدابیری که حساسیت قدرت های جهانی را ایجاد نکند، این کار را انجام داد.
بنابراین، جمهوری اسلامی به طور شجاعانه و مدبرانه فعالیت های صلح آمیز هسته ای خود را توسعه داد و تقویت کرد؛ سانتریفیوژهای پیشرفته را راه اندازی کرد، تأسیسات آب سنگین اراک را ایجاد کرد، تأسیسات غنی سازی فردو را راه اندازی کرد و در کنار آن دانشمندان هسته ای جوانی را که سرمایه انسانی بزرگی برای کشور محسوب می شوند،تربیت کرد.
در واقع آنچه در سال های اخیر و در ارتباط با مسأله هسته ای در داخل کشور صورت گرفت، نه از روی ترس بود که منجر به رکود و یا از دست رفتن تأسیسات هسته ای شود و نه از روی جسارت بود که غافل از دوراندیشی و عاقبت امر را دیدن باشد، بلکه آنچه انجام شد، از سر شجاعت همراه با تدبیر و دوراندیشی بود. همین رویکرد سبب شد تا ساختار هسته ای کشور باقی بماند و به راه خود ادامه دهد و قدرت های جهانی نیز نتوانند بهانه ای مبنی بر قانون شکنی یا عدم شفافیت فعالیت های هسته ای ایران در دست داشته باشند، بلکه خود به صلح آمیز بودن آن اعتراف دارند.
3- پایبندی دائمی به قوانین و مقررات بین المللی: این مورد که به طور مکرر از سوی آژانس بین المللی انرژی اتمی بر آن تأکید شده است و در گزارش های مکرر کارشناسان آژانس اعلام شده است، نشانگر آن است که فعالیت های هسته ای ایران از شفافیت لازم و کافی برخورداراست و ایران نه دنبال ساخت سلاح هسته ای و نه به دنبال دور زدن و عبور از مقررات بین المللی است. این مورد به خوبی از ایجاد اجماع بین المللی علیه کشورمان و امنیتی شدن موضوع هسته ای جلوگیری کرد و اگر در مقاطعی قطعنامه ها و تحریم هایی از سوی مجامع بین المللی مانند شورای امنیت سازمان ملل علیه کشورمان اعمال شد، این فشارها نه ناشی از اعمال خلاف قانون ایران که ناشی از اهداف و انگیزه های سیاسی و غیرواقعی قدرت های جهانی بود و هیچکدام ازآن ها مستند به قوانین و مقررات بین المللی نبود. در تأیید این ارزش می توان به سخنان وزیر خارجه آمریکا اشاره کرد که گفت: در یک سال گذشته ایران به تمام تعهداتش عمل کرده است.
4- صبر و استقامت در مذاکره: یکی از دلایل اصلی طولانی شدن پرونده هسته ای ایران، که از آن به عنوان مهم ترین موضوع بین المللی در دوران پس از جنگ سرد یاد می کنند، تلاش خزنده طرف مقابل برای به پایان رساندن صبر ملت و دولت ایران بود تااز این طریق یا ایران از ادامه فعالیت های هسته ای خود دست بردارد یا این که باامتناع از ادامه مذاکره، غربی ها فعالیت های هسته ای ایران را به عنوان یک تهدید عمده برای نظم و صلح جهانی قلمداد کنند. اما رهبری، دولت و ملت صبور ایران اسلامی با صبر خود نه تنها دشمن را از تحقق این خواسته خود ناامید کردند، بلکه با صبرپیشگی و آینده نگری،تلاش دشمن برای خسته کردن ملت و نظام را خنثی کردند.
5- هدایت های حکیمانه مقام معظم رهبری و انسجام ملی: نقش رهبر معظم انقلاب در هدایت و راهبری
مسأله هسته ای کشورمان تا بدانجا اهمیت دارد که می توان آن را مهم ترین گزینه روی میز جمهوری اسلامی ایران دانست؛ ایشان با رصددقیق تحولات هسته ای کشور و مواضع طرف مقابل، اجازه ندادند که موضوع هسته ایکشورمان به سطح نزاع های جناحی و گروهی تنزل پیدا کند، بلکه ایشان با ترسیم خطوط قرمزمذاکره از یک طرف و از طرف دیگر اعلام نرمش قهرمانانه در مذاکرات هسته ای، به نوعیتدبیر مناسبی را برای حفظ و تقویت انسجام و همدلی در داخل کشور نسبت به موضوع هستهای اتخاذ کردند، به عبارتی ترسیم خطوط قرمز در موضوع هسته ای توسط رهبر معظمانقلاب سبب حفظ ساختار و شاکله اصلی صنعت هسته ای ایران شد و از طرف دیگر تدبیرنرمش قهرمانانه در موضوع هسته ای راه را برای اتخاذ روش های جدیدتر و مؤثرتر دردیپلماسی هسته ای گشود و دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران را پویا نمود. این روند درنهایت سبب موفقیت ایران در کسب حقوق هسته ای خود و اعتراف غرب به عدم کارآیی فشاربر ایران شد.
از سوی دیگر،دولت و تیم مذاکره کننده نیز با رعایت خطوط قرمز نظام و تبعیت از تدابیر مقام معظم رهبری در راستای تقویت این وحدت و انسجام گام برداشتند و به عبارتی در سطح حاکمیتی در جمهوری اسلامی نگاه و رویکرد واحدی نسبت به موضوع هسته ای ایران وجود داشت. فراتر از این، حضور مردم در صحنه وپشتیبانی آن ها از سیاست هسته ای نظام اسلامی خود عاملی اساسی در استحکام مواضع هسته ای کشور و اصرار بر حفظ حقوق هسته ای مسلم کشورمان بوده است.
نکته پایانی این که اگرچه آنچه تاکنون و در قالب بیانیه مطبوعاتی لوزان اعلام شده است،به معنای پایان کار ماراتن هسته ای کشورمان نیست، بلکه نکته اساسی این است کههمانگونه که تاکنون این ارزش ها در پشتیبانی و استحکام مواضع نظام اسلامی مؤثربوده اند، تأکید و پافشاری بر همین ارزش ها و اصول نیز می تواند در ادامه راهتأمین کننده منافع ملت ایران باشد. به بیان دیگر، برخورداری از همین روحیات و ارزشها، ضامن بازدارندگی و افزایش اقتدار بین المللی و تأمین منافع ملت ایران خواهدبود.