کد خبر 421792
تاریخ انتشار: ۶ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۴:۰۰

اعضای 1+5 گرچه در یک طرف میز مذاکره برای دستیابی به یک هدف مشترک تلاش می‌کنند اما نمی‌توان این گروه را بازیگری متحد دانست.

به گزارش مشرق، نشریه آمریکایی بولتن در گزارشی به قلم «آرین طباطبائی»، عضو برنامه امنیت بین‌الملل مرکز بلفر دانشگاه هاروارد با تاکید بر وجود اختلافات عمیق میان عملکرد و اهداف اقتصادی و استراتژیک اعضای گروه قدرت های جهانی در مذاکرات هسته‌ای با ایران، چنین وضعیتی را نشانه عدم اتحاد میان این کشورها دانست.

این نشریه در ادامه نوشت: «مذاکرات هسته‌ای میان ایران و شش قدرت جهانی هم اکنون در مراحل انتهایی خود قرار دارد. ماه‌هاست که طرفین گفتگو نشست‌های متعددی را برگزار می‌کنند تا بر اساس آن در ازای اعمال محدودیت در برنامه هسته‌ای ایران، تحریم‌های غرب کاهش یابد.

علیرغم اینکه واژه "جبهه متحد" برای اشاره به طرف مقابل میز مذاکره با ایران استفاده می‌شود اما در واقع تفاوت‌های واقعی و برجسته‌ای میان اعضای این نهاد نه چندان واحد وجود دارد. هر یک از کشورهای طرف مقابل ایران امیدها و هراس‌های مختلفی را در این پروسه برای خود پیش‌بینی می‌کنند که آن‌ها را به دو حزب متفاوت داخلی تبدیل کرده است: فرانسه، آلمان و انگلیس به عنوان شرکای غربی آمریکا و در سویی دیگر، چین و روسیه بعنوان شرکای غیرغربی مذاکرات. هریک از این کشورها اهداف سیاسی، استراتژیک و اقتصادی خاص خود را در دستور کار قرار داده اند.»

در ادامه این گزارش رویکرد، سیاست و اهداف هر یک از اعضای 5+1 در مذاکرات هسته ای با ایران به تفکیک بررسی شده است:

«چین: میانجی آرام. پکن عضو نسبتا آرامی در 5+1 به شمار می‌آید. اخبار اندکی در داخل یا خارج از این کشور درباره منافع و یا نقش آن مطرح می‌گردد. در عین حال مجموعه‌ای از اهداف وجود دارد. نخست اینکه، ایران شریک سیاسی مهمی برای چین محسوب شده و از سال 1979 و انقلاب اسلامی در ایران، دو کشور دارای روابطی دوستانه با یکدیگر بوده‌اند.

در سطح اقتصادی نیز دو کشور داد و ستدهای دوجانبه و گسترده‌ای داشته، به گونه‌ای که با قدم زدن در بازارهای ایران محصولات متعدد چینی را می‌بینیم و مراکز تجاری شانگهای، پکن و دیگر شهرهای چین نیز نقطه ثقلی برای فعالیت تجار ایرانی به شمار می‌آید. حجم تجارت دوکشور در سال 2014 با ارزشی معادل 52 میلیارد دلار برآورد شده که نسبت به سال گذشته آن 40 میلیارد افزایش داشته است.

نسل کنونی تجار و صاحبان اقتصاد در ایران ارتباطی تنگاتنگ با صنایع چینی داشته و در مقابل نیز 9% واردات نفتی پکن از ایران است. همچنین از منظر چین، ایران بخشی حیاتی در اجرای طرح «یک جاده، یک کمربند» به شمار می‌آید. نقش میانجی‌گرانه چین در مذاکرات هسته‌ای تا جایی است که به گفته سفیر سابق چین در ایران، شرایط تحقق معامله موقت در نوامبر 2013 توسط پکن و در خاک چین فراهم گردید. گرچه عوامل اقتصادی در راس اهداف پکن در مذاکرات هسته‌ای قرار دارد اما نمی‌توان منافع سیاسی آن را نیز نادیده گرفت. پکن نیز همانند تهران رضایت چندانی از نظم غربی در سطح بین‌الملل و دخالت ایالات متحده در امور سایر کشورها ندارد.

فرانسه: تخریبگر پر سر و صدا. مخالفت لوران فابیوس وزیر خارجه فرانسه در واپسین مراحل امضای توافقنامه موقت در نوامبر 2013 که تقریبا داشت مذاکرات را از خط خارج می‌کرد، سر و صدای زیادی به راه انداخت و این سوال را برای مذاکره کنندگان ایجاد نمود که فرانسه چه منافعی را از این اقدام، دنبال می‌کند؟ فرانسه در حالی که به اتخاذ مواضع ضدگسترش تسلیحات هسته ای شهرت دارد، خود یکی از دارندگاه سلاح اتمی در دنیا می‌باشد.

موضع گیری ضدایرانی فابیوس و تلاش وی برای از خط خارج کردن مذاکرات حتی برای مقامات و تحلیلگران فرانسوی نیز قابل تحلیل نبوده چراکه ایران، بازاری بسیار جذاب برای پاریس به شمار می‌آید. بسیاری از شرکت‌های فرانسوی از جمله صنایع خودروسازی این کشور آماده ورود به ایران و بهره‌مندی از مزایای حضور در این عرصه بوده و موضع‌گیری فابیوس در مذاکرات با ایران را برخلاف منافع ملی فرانسه می‌دانند.

با وجود اهمیت منافع اقتصادی برای پاریس، اما اهداف مالی فرانسه برخلاف چین، آن را به موضعی ضدایرانی سوق می‌دهد. طی سال‌های اخیر فرانسه به فروشنده اصلی تسلیحات و سیستم‌های دفاعی به برخی کشورهای عربی خلیج فارس از جمله عربستان و قطر –به عنوان مخالفان جدی توافق با ایران_ تبدیل شده است. فروش تنها 24 فروند جت جنگنده رافائل به دوحه 7 میلیارد دلار نصیب پاریس کرده است.

ایالات متحده: کاپیتان. آمریکا به عنوان عضو برجسته و فعال مذاکرات، همانند ایران بیشترین سرمایه‌گذاری را در گفت‌وگوها داشته است. وزارت خارجه، خزانه‌داری، انرژی، دپارتمان‌های دفاعی، اعضای کنگره، اندیشکده و محافل دانشگاهی سال‌هاست که در این حوزه درگیر هستند. موضع ایالات متحده در مذاکرات کاملا مشهود است ، در عین حال فشارهاییی نیز در این زمینه به واشنگتن وارد می‌شود. دستیابی به راه‌حلی جامع برای بحران هسته‌ای ایران در کنار احیای روابط واشنگتن با کوبا، می‌تواند دو دستاورد مهم اوباما در دوران ریاست جمهوری‌اش باشد.

برای بسیاری از اعضای کنگره، حتی تعدادی از هم حزبی‌های اوباما مذاکرات هسته‌ای خبر خوبی نیست. آن‌ها ایران را نظامی استبدادی، اسلامی و ضدآمریکایی می‌دانند که از تروریسم در خاورمیانه حمایت می‌کند. به علاوه اینکه نمایندگان آمریکایی هرگونه غنی‌سازی بالای صفر درصد و یا کاهش تحریمی را امتیازی برای ایرانیان دانسته که نباید به دستشان برسد.

روسیه: دشمن دوست نمای آمریکا. بی شک بحران اوکراین ضربه‌ای به روابط واشنگتن و مسکو بوده است. گرچه تلاش‌های مشترکی میان دو کشور برای کاهش تهدیدات هسته‌ای انجام گرفته اما مسکو گاها واشنگتن را تهدید به توقف این شراکت کرده و در برخی موارد عملیاتی نیز شده است. از سوی دیگر، اقدامات روسیه برای حفظ همکاری خود با تهران همچنان ادامه دارد. لغو ممنوعیت فروش سامانه دفاعی اس300 به ایران در همین راستا انجام گرفت.

دلایل متعددی برای این همکاری وجود دارد: نخست اینکه روسیه علاوه بر فروش تسلیحات متعارف و قطعات هواپیماهای غیرنظامی، انحصاری نسبی در فروش قطعات متعلق به تاسیسات هسته‌ای به ایران دارد. تامین سوخت نیروگاه اتمی بوشهر هم اکنون بر عهده مسکو بوده و شرکت روس اتم نیز در امضای توافقنامه‌ای با سازمان انرژی اتمی ایران مسئولیت ساخت دو نیروگاه اتمی مجهزتر و به احتمال فراوان پنج نیروگاه در نزدیکی خلیج فارس را تقبل کرده است. تحت توافق جامع هسته‌ای امکان دستیابی روسیه به حضوری فعالانه‌تر در صنعت هسته‌ای ایران فراهم می‌گردد.

دوم اینکه طی سال‌های اخیر و باتوجه به درگیری‌ها در سوریه، مسکو و تهران از منافعی همتراز در خاورمیانه برخوردار بوده‌اند. هر دو حامی دولت بشار اسد علیه داعش بوده و هردو نیز خواهان حفظ ثبات منطقه و کاهش نفوذ و حضور ایالات متحده در منطقه خزر و خاورمیانه هستند. نکته سوم اینکه، باوجود تحریم‌های آمریکا و هم پیمانانش ضد هر دوکشور، مسکو و تهران واشنگتن را به منزله مزاحم و تهدید منافع خود می‌دانند. روسیه همواره بدنبال یافتن راه‌هایی بوده تا از طریق آن ایران بتواند تحریم‌های آمریکایی را دور بزند. بدلیل وجود تمامی این موارد، مسکو همواره نقشی سازنده در مذاکرات هسته‌ای داشته است.

آلمان: تماشاکننده و منتظر. برلین راکدترین عضو 5+1 به شمار می‌آید. در واقع این اعتراض از سوی ایران وجود دارد که آلمان علیرغم منافع احتمالی بیشتر، همواره در روند مذاکرات در سایه قرار دارد. این کشور به عنوان یکی از اقتصادهای برتر دنیا از مزایای فراوان روابط تجاری خوب با ایران بهره‌مند بوده و همانند لندن ترجیح می‌دهد نتایج مذاکرات را به گفتگوهای میان تهران و واشنگتن بسپارد.

انگلیس: پیچیده و دشوار. گرچه لندن همانند برلین در روند مذاکرات دنباله‌روی واشنگتن محسوب می‌شود اما به اندازه آلمان از مزایای اقتصادی موجود در بازار ایران بهره نمی‌برد. این مساله تاحدودی ناشی از بسته بودن درهای سفارت خانه های دو کشور در سرزمین دیگری می‌باشد.»

در انتهای این گزارش با اشاره به فعال بودن فرانسه، آمریکا و روسیه در مذاکرات آمده است: «اعضای 5+1 گرچه در یک طرف میز مذاکره برای دستیابی به یک هدف مشترک _توافقی بلندمدت باایران به منظور توقف پیشرفت های هسته‌ای این کشور_ تلاش می‌کنند اما نمی‌توان آن‌ها را بازیگری متحد دانست.»

منبع: فارس