گروه فرهنگی مشرق - پرسش در خصوص عالم محسوس و رابطه آن با غیب در عصر ظهور از جمله مباحثی ست که در فیزیک مدرن از فیثاغوریث تا اسحاق نیتون و انشتین مطرح بود البته هدف از طرح این مباحث در تاریخ فیزیک پاسخ به پرسشهای چگونگی حضور حضرت حجت در پرده غیبت نبود اما متافیزیک یونانی از ابتدا چگونگی معرفت به ماوراء طبیعه را مورد کنکاش قرار داد هرچند نتایج آن غفلت از عرصه حضور بود اما با ظهور عصر بحران زده مدرن دانشمندان فیزیک نوین به نتایجی دست یافتند که پیش از این در فلاسفه تحصلی و حسی و تجربی از بنیان موهومات تلقی می شد.
فیزیک نوین پس از ظهور انیشتین و نظریه نسبیت به مبانی فیزیک کلاسیک شک نمود، نتایجی که فیزیکدانان نوین به دست آوردندحیرت انسان شکاک مدرن را برانگیخت. به عنوان مثال جان بل معتقد است : " هر دو ذره به رغم جدایی از یکدیگر به وسیله ی ارتباط غیر مریی با یکدیگر مربوط اند و هر دو یکی هستند و نمی توان آن ها را به دو واحد مجزا تجزیه کرد"بر این اساس به قول الین اسکپت "ده متر با ده سال نوری از یکدیگر فاصله ندارند"، از طرفی نمونه بسیار عجیب در زمینه الکترومکانیک کوانتوم وجود عناصری به نام "ضد ذره" که در عرصه زمان به عقب و گذشته بر می گردد،است.
تئوری مزبور می گوید پزیترون که ضد الکترون است از زمان گذشته می آید،در اینجاست که مفهوم قبل یا بعد بی معناست،علت و معلول در آن دیده نمی شود.فیزیک نوین ثابت می کند که فضا و زمان مفهومی نسبی هستند این تئوری اساس تجزیه پذیری دکارت را به کل مردود می داند و معتقد است نه تنها اندیشه انسان امری جدا از جهان نیست بلکه مختصات الکترون از مغز انسان جدا نیست یعنی "وجود کل یکپارچه است".استایپ در مورد قضیه جان بل می گوید: "قضیه بل ثابت می کند جهان یا ذاتا تابع قانونی نیست یا ذاتا قابل تجزیه به قطعات نیست." مبنی بر اینکه در "فیزیک ذره ای" روابط و داد و ستد بین اجزا مهمتر از خود ذرات است زیرا تحرک هست ولی اشیا ساکن هستند.
یعنی فعالیت هست ولی اجرا کننده ای دیده نمی شود.در ادامه ی این روند فیزیکی ،دانشمندان در حال رسیدن به این نتیجه اند که چیزی به عنوان ماده وجود ندارد،فقط تظاهر به ماده بودن است یعنی یک واحد الکترون نه ذره است و نه موج و مداوم شکل عوض می کند و در حالت ذره بودن بالقوه می تواند صورت موج به خود بگیرد، شاید بتوان گفت نه ذره است و نه موج به تعبیری در نهاد خود تمایل به خودنمایی به شکل ماده دارد.توضیح و تشریح بیش از این در حوصله این مقاله نمی باشد اما فیزیک نوین مدعی ست که اساسا مفاهیمی همچون "زمان و مکان" ،" فاصله"، "ماده" ،"حرکت"توهمی بیش نیستند.
این امر مطابقت دارد با حدیثی از امام صادق (ع) که می فرمایند: "زمان بالذات وجود ندارد احساسی ست که مابین دو اتفاق(فعل) به ما دست می دهد"، این نظریات فیزیکی و متافیزیکی نمی تواند مقولاتی همچون "سفر زمان" ،"طی الارض" و در کل وصال به عالمی ماورائی را که تجلی ذات باری تعالی ست در نسبت تحصلی اثبات کند.فیزیک نوین به این نتیجه رسید تمام ذرات عالم در حال جنب و جوش اند و جالب اینکه این حرکت و جنبش عمودی و به سوی بالاست.دیوید بوهم فیزیکدان مشهور معتقد است : "جهان مانند یک هولوگرام غول پیکر است هولوگرام به ما می آموزد در جهان چیزهایی وجود دارند که نمی توان با کالبد شکافی و تجربه کردن آنها به قطعات کوچک آنها را شناخت با این کار تنها به کل کوچک تری از آنها می رسیم" این مدعا مبنی بر این است که جهان کلی یکپارچه است که تمام اجزاء آن یکی می باشد و غیر تفکیک و تجزیه.
نظریات حاضر به انسان رسانه زده عصر مدرن تا حدودی فهماند که معنویتی در جهان وجود داردکه نمی توان از آن غافل بود.ویلیام جیمز روانشناس امریکایی می گوید : " خود آگاهی ما به هنگام بیداری که ما آن را در خودآگاهی منطقی می شناسیم چیزی جز مقطعی از یکی از انواع ویژه ی کل خود آگاهی کل مغز نیست و اگر پرده ی ابهام را کنار بزنیم انواع متعدد دیگری بروز می نماید که ما در زندگی هرگز از وجودشان آگاه نبوده ایم .بهر حال وجود این قبیل خودآگاهی ها به ما اجازه ای نخواهد داد که پیش از موعد پرونده ی حقیقت را ببندیم". تمامی این نظریات تنها دست آوردی ست که دانشمندان سکولار غرب در آزمایشگاه های علمی و تجربی خود به آن دست یافتند این تنها جلوه کوچک از حقیقت است که بسیاری از حکیمان مشرق زمین در سلوک و شهود خود به آن دست یافته اند. به قول حضرت مولانا
عقل بند و دل فریب و جان حجاب / راه از این هر سه نهان است ای پسر.
عالم والا عالمی ست ورای عقل ناسوتی انسان، سیر و تفکر در آن مستلزم رها شدن از بند این عقل ناسوتی است.در میان اساطیر باستانی که مختص به مفهوم آخر الزمان اند باورهای بسیار گوناگونی وجود دارد که پرداختن به همه آنها در حوصله ی این مقاله نیست. میرچاالیاده در کتاب "چشم اندازهای اسطوره" فصلی را به مبحث " آخرتشناسی و آفرینش کیهان" اختصاص داده که در آن به مقایسه این اندیشه ها می پردازد، در عقاید اسطوره ای قیامت جلوه ای مادی و موهوم دارد به عنوان مثال در نزد اقوام ابتدایی پایان جهان موجب پدید آمدن بشریتی نو می شود.عده ای دیگر معتقد بودند پس از نابودی بشریت خدایان به زندگی خود ادامه می دهند و قومی معتقد بود که جهان بر اثر معصیت انسان ها نابود می شود و این نابودی انهدامی ابدی ست. باید دانست تمام این باورها برآمده از تعقل وحیانی و نص قرآنی نیست، پس بنیانی ندارد.
به عنوان مثال ویژگی آخرالزمان در "مهابهارتا" و "پوراناها" به اینگونه می باشد که افق برافروخته و آتشین خواهد شد،هفت یا دوازده خورشید در آسمان پدیدار خواهد گشت و دریاها را خشک خواهند کرد و زمین را خواهد سوخت و آتش همه عالم را از بین خواهد برد.سپس بارانی سیل آسا بی وقفه به مدت دوازده سال خواهد بارید و زمین غرق خواهد شد و بشریت نابود خواهد گشت در فصل بیست و یکم مکاشفات یوحنا آمده است " آنگاه آسمانی تازه و زمین تازه دیدیم زیرا آن آسمان و زمین نخستین ناپدید شدند از تخت صدای بلندی شنیدیم که می گفت : اکنون من همه چیز را از نو می سازم ."
میرچاالیاده معتقد است "خلقت و کون جدید بر روی ویرانه های آفرینش اول بنا خواهد شد." در میان اسطوره های بدوی مشهورترین آنها آئین کشتی انباشتهاز آذوقه و خواربار است. در اکثر باورهای اسطوره ای آخرالزمانی رستاخیز و "پایان" همزمان است با آغازی مجدد و نو اما مشخصه ی این آغاز کاملا مادی و فاقد روح توحیدی ست. در سویی چنانچه از کتاب "چشم اندازهای اسطوره" مشخص می باشد عدم آگاهی درست نویسنده در خصوص آخرالزمان در دین اسلام است به طوری که در فصل "آخرتشناسی و آفرینش کیهان" او ظهور مهدی موعود (ع) را به دین یهودیت مرتبط می سازد. رجعت و دلبستگی انسان عصر حاضر به خرافات مشرکانه اسطوره ای و یهودی جملگی کج روی هایی ست که حقیقت آخرالزمان در دین اسلام آن را عیان می سازد و حقیقت را از باطل جدا می کند.
نگارش مقاله ای که بتوان در آن ضرورت ظهور را متجلی ساخت امری ست محال.چگونه می شود از ضرورت امری نوشت که صورتش در پرده ای از غیبت در نزد بشر مکتوم مانده،اما این غیبت عین حضور است ولی آنچه مغفول مانده از سوی کیست ؟ از سوی موعود؟ یا از سوی ما؟ مسلم است از سوی ما، چشمان بشر جز سیاهی عصری سود محور و پول پرست را نمی بیند در این سیاهی چگونه می تواند صورت حق را مشاهده کرد؟
حال به خصوصیات عصر ظهور در احادیث می پردازیم.
به نقل از معاذ بن جبل در کتاب (طبقات ج 2 ص 588) آمده : زمانی خواهد آمد که باطل جلوه پیدا کرده و بر حق غلبه نماید . و هوس رانی و ضعف مردم بجایی خواهد رسید که طرف صبح به آیینی وابسته می شوند و طرف عصر به آیین دیگری می پیوندند."
در مستدرک الحاکم (ج4 ص 437) آمده :مرد از خانه خود بیرون می رود در حالیکه دیندار است چون بر می گردد چیزی در دست او نیست . از سویی دیگر به نقل از عبدالله بن مسعود از صحابه پیامبر اکرم (ص) آمده : "خواهد آمد برای مردم زمانیکه علمای با حقیقت اندک شوند و خوانندگان قرآن گردند در حروف و الفاظ قرآن کمال اهتمام شود ولی حدود و احکام آن ضایع گردد سوال و درخواست کننده زیاد میشود ولی احسان و عطا و نیکویی کمتر صورت می گیرد ، در خطبه و موعظه و سخرانی طول می دهد ولی در نماز و عبادت و طاعتی کنند هوی و تمایلات و خواهشهای نفس در نظر آنان جلوه گر شده و اعمال خود را برنگ هوی و هوس آغاز می کنند ." (پیشگوئیها در علائم آخرالزمان ، علامه مصطفوی ،مرکز نشر آثار علامه مصطفوی، ص 92)
پیامبر عظیم اسلام (ص) به در سخنانی به مسلم بن عقیل می فرمایند: "سوگند به پروردگاری که جان من بدست اختیار او است: دنیا سپری نمی شود مگر آنکه روزی برسد که قاتل نفهمد که را برای چه کشته است و مقتول نداند که برای چه کشته شده است ،گفته شد که چگونه اینطور شودیا رسول؟ فرمود:بخاطر هرج و مرج و اختلال امور ، در این مورد قاتل و مقتول هر دو در آتش خواهند بود." (پیشگوئیها در علائم آخرالزمان ، علامه مصطفوی، مرکز نشر آثار علامه مصطفوی، ص28)
رسول اکرم (ص) در مسند احمد ج 6 ص 381 :می فرمایند:خواهد آمد برای مردم زمانیکه مدتی در مسجد توقف می کنند و امام پرهیزکاری نمی بینند که با آنان نماز گزارد.
رسول اکرم (ص) (الطبقات ج 7 ص 29) می فرمایند:از میان امت من قومی خواهد آمد که قرآن را تلاوت خواهند کرد ولی آیات قرآن از گلوهای آن ها تجاوز نخواهد کرد ، آنان از دین الهی بیرون خواهند رفت چنانکه تیر از کمان خارج می گردد و هرگز بسوی خدا و دیانت بر نخواهد گشت این جماعت بدترین افراد مردم روی زمین هستند .
حضرت رسول اکرم (ص) در (الکنی للدولابی ج 2 ص 125) می فرمایند :بعضی از افراد امت من تلاوت قرآن نموده و تفقه در دین خواهند کرد و سپس شیطان آنان را وسوسه کرده و می گوید اگر به دربار سلاطین نزدیک گردید از مال و دنیای آنان استفاده کرده و دین خود را در پشت آنان حفظ می کنید آگاه باشید که چنین امری عملی نیست.
حضرت امیرالمومنین (ع) (غیبت نعمانی ص 133 )می فرمایند: با ظاهر شدن سه چیز منتظر فرج باشید . اختلاف پیدا کردن اهل شام ، بیرقهای سیاه از طرف خراسان و وحشت و ترس مردم در ماه مبارک رمضان.
فیزیک نوین پس از ظهور انیشتین و نظریه نسبیت به مبانی فیزیک کلاسیک شک نمود، نتایجی که فیزیکدانان نوین به دست آوردندحیرت انسان شکاک مدرن را برانگیخت. به عنوان مثال جان بل معتقد است : " هر دو ذره به رغم جدایی از یکدیگر به وسیله ی ارتباط غیر مریی با یکدیگر مربوط اند و هر دو یکی هستند و نمی توان آن ها را به دو واحد مجزا تجزیه کرد"بر این اساس به قول الین اسکپت "ده متر با ده سال نوری از یکدیگر فاصله ندارند"، از طرفی نمونه بسیار عجیب در زمینه الکترومکانیک کوانتوم وجود عناصری به نام "ضد ذره" که در عرصه زمان به عقب و گذشته بر می گردد،است.
تئوری مزبور می گوید پزیترون که ضد الکترون است از زمان گذشته می آید،در اینجاست که مفهوم قبل یا بعد بی معناست،علت و معلول در آن دیده نمی شود.فیزیک نوین ثابت می کند که فضا و زمان مفهومی نسبی هستند این تئوری اساس تجزیه پذیری دکارت را به کل مردود می داند و معتقد است نه تنها اندیشه انسان امری جدا از جهان نیست بلکه مختصات الکترون از مغز انسان جدا نیست یعنی "وجود کل یکپارچه است".استایپ در مورد قضیه جان بل می گوید: "قضیه بل ثابت می کند جهان یا ذاتا تابع قانونی نیست یا ذاتا قابل تجزیه به قطعات نیست." مبنی بر اینکه در "فیزیک ذره ای" روابط و داد و ستد بین اجزا مهمتر از خود ذرات است زیرا تحرک هست ولی اشیا ساکن هستند.
یعنی فعالیت هست ولی اجرا کننده ای دیده نمی شود.در ادامه ی این روند فیزیکی ،دانشمندان در حال رسیدن به این نتیجه اند که چیزی به عنوان ماده وجود ندارد،فقط تظاهر به ماده بودن است یعنی یک واحد الکترون نه ذره است و نه موج و مداوم شکل عوض می کند و در حالت ذره بودن بالقوه می تواند صورت موج به خود بگیرد، شاید بتوان گفت نه ذره است و نه موج به تعبیری در نهاد خود تمایل به خودنمایی به شکل ماده دارد.توضیح و تشریح بیش از این در حوصله این مقاله نمی باشد اما فیزیک نوین مدعی ست که اساسا مفاهیمی همچون "زمان و مکان" ،" فاصله"، "ماده" ،"حرکت"توهمی بیش نیستند.
این امر مطابقت دارد با حدیثی از امام صادق (ع) که می فرمایند: "زمان بالذات وجود ندارد احساسی ست که مابین دو اتفاق(فعل) به ما دست می دهد"، این نظریات فیزیکی و متافیزیکی نمی تواند مقولاتی همچون "سفر زمان" ،"طی الارض" و در کل وصال به عالمی ماورائی را که تجلی ذات باری تعالی ست در نسبت تحصلی اثبات کند.فیزیک نوین به این نتیجه رسید تمام ذرات عالم در حال جنب و جوش اند و جالب اینکه این حرکت و جنبش عمودی و به سوی بالاست.دیوید بوهم فیزیکدان مشهور معتقد است : "جهان مانند یک هولوگرام غول پیکر است هولوگرام به ما می آموزد در جهان چیزهایی وجود دارند که نمی توان با کالبد شکافی و تجربه کردن آنها به قطعات کوچک آنها را شناخت با این کار تنها به کل کوچک تری از آنها می رسیم" این مدعا مبنی بر این است که جهان کلی یکپارچه است که تمام اجزاء آن یکی می باشد و غیر تفکیک و تجزیه.
نظریات حاضر به انسان رسانه زده عصر مدرن تا حدودی فهماند که معنویتی در جهان وجود داردکه نمی توان از آن غافل بود.ویلیام جیمز روانشناس امریکایی می گوید : " خود آگاهی ما به هنگام بیداری که ما آن را در خودآگاهی منطقی می شناسیم چیزی جز مقطعی از یکی از انواع ویژه ی کل خود آگاهی کل مغز نیست و اگر پرده ی ابهام را کنار بزنیم انواع متعدد دیگری بروز می نماید که ما در زندگی هرگز از وجودشان آگاه نبوده ایم .بهر حال وجود این قبیل خودآگاهی ها به ما اجازه ای نخواهد داد که پیش از موعد پرونده ی حقیقت را ببندیم". تمامی این نظریات تنها دست آوردی ست که دانشمندان سکولار غرب در آزمایشگاه های علمی و تجربی خود به آن دست یافتند این تنها جلوه کوچک از حقیقت است که بسیاری از حکیمان مشرق زمین در سلوک و شهود خود به آن دست یافته اند. به قول حضرت مولانا
عقل بند و دل فریب و جان حجاب / راه از این هر سه نهان است ای پسر.
عالم والا عالمی ست ورای عقل ناسوتی انسان، سیر و تفکر در آن مستلزم رها شدن از بند این عقل ناسوتی است.در میان اساطیر باستانی که مختص به مفهوم آخر الزمان اند باورهای بسیار گوناگونی وجود دارد که پرداختن به همه آنها در حوصله ی این مقاله نیست. میرچاالیاده در کتاب "چشم اندازهای اسطوره" فصلی را به مبحث " آخرتشناسی و آفرینش کیهان" اختصاص داده که در آن به مقایسه این اندیشه ها می پردازد، در عقاید اسطوره ای قیامت جلوه ای مادی و موهوم دارد به عنوان مثال در نزد اقوام ابتدایی پایان جهان موجب پدید آمدن بشریتی نو می شود.عده ای دیگر معتقد بودند پس از نابودی بشریت خدایان به زندگی خود ادامه می دهند و قومی معتقد بود که جهان بر اثر معصیت انسان ها نابود می شود و این نابودی انهدامی ابدی ست. باید دانست تمام این باورها برآمده از تعقل وحیانی و نص قرآنی نیست، پس بنیانی ندارد.
به عنوان مثال ویژگی آخرالزمان در "مهابهارتا" و "پوراناها" به اینگونه می باشد که افق برافروخته و آتشین خواهد شد،هفت یا دوازده خورشید در آسمان پدیدار خواهد گشت و دریاها را خشک خواهند کرد و زمین را خواهد سوخت و آتش همه عالم را از بین خواهد برد.سپس بارانی سیل آسا بی وقفه به مدت دوازده سال خواهد بارید و زمین غرق خواهد شد و بشریت نابود خواهد گشت در فصل بیست و یکم مکاشفات یوحنا آمده است " آنگاه آسمانی تازه و زمین تازه دیدیم زیرا آن آسمان و زمین نخستین ناپدید شدند از تخت صدای بلندی شنیدیم که می گفت : اکنون من همه چیز را از نو می سازم ."
میرچاالیاده معتقد است "خلقت و کون جدید بر روی ویرانه های آفرینش اول بنا خواهد شد." در میان اسطوره های بدوی مشهورترین آنها آئین کشتی انباشتهاز آذوقه و خواربار است. در اکثر باورهای اسطوره ای آخرالزمانی رستاخیز و "پایان" همزمان است با آغازی مجدد و نو اما مشخصه ی این آغاز کاملا مادی و فاقد روح توحیدی ست. در سویی چنانچه از کتاب "چشم اندازهای اسطوره" مشخص می باشد عدم آگاهی درست نویسنده در خصوص آخرالزمان در دین اسلام است به طوری که در فصل "آخرتشناسی و آفرینش کیهان" او ظهور مهدی موعود (ع) را به دین یهودیت مرتبط می سازد. رجعت و دلبستگی انسان عصر حاضر به خرافات مشرکانه اسطوره ای و یهودی جملگی کج روی هایی ست که حقیقت آخرالزمان در دین اسلام آن را عیان می سازد و حقیقت را از باطل جدا می کند.
نگارش مقاله ای که بتوان در آن ضرورت ظهور را متجلی ساخت امری ست محال.چگونه می شود از ضرورت امری نوشت که صورتش در پرده ای از غیبت در نزد بشر مکتوم مانده،اما این غیبت عین حضور است ولی آنچه مغفول مانده از سوی کیست ؟ از سوی موعود؟ یا از سوی ما؟ مسلم است از سوی ما، چشمان بشر جز سیاهی عصری سود محور و پول پرست را نمی بیند در این سیاهی چگونه می تواند صورت حق را مشاهده کرد؟
حال به خصوصیات عصر ظهور در احادیث می پردازیم.
به نقل از معاذ بن جبل در کتاب (طبقات ج 2 ص 588) آمده : زمانی خواهد آمد که باطل جلوه پیدا کرده و بر حق غلبه نماید . و هوس رانی و ضعف مردم بجایی خواهد رسید که طرف صبح به آیینی وابسته می شوند و طرف عصر به آیین دیگری می پیوندند."
در مستدرک الحاکم (ج4 ص 437) آمده :مرد از خانه خود بیرون می رود در حالیکه دیندار است چون بر می گردد چیزی در دست او نیست . از سویی دیگر به نقل از عبدالله بن مسعود از صحابه پیامبر اکرم (ص) آمده : "خواهد آمد برای مردم زمانیکه علمای با حقیقت اندک شوند و خوانندگان قرآن گردند در حروف و الفاظ قرآن کمال اهتمام شود ولی حدود و احکام آن ضایع گردد سوال و درخواست کننده زیاد میشود ولی احسان و عطا و نیکویی کمتر صورت می گیرد ، در خطبه و موعظه و سخرانی طول می دهد ولی در نماز و عبادت و طاعتی کنند هوی و تمایلات و خواهشهای نفس در نظر آنان جلوه گر شده و اعمال خود را برنگ هوی و هوس آغاز می کنند ." (پیشگوئیها در علائم آخرالزمان ، علامه مصطفوی ،مرکز نشر آثار علامه مصطفوی، ص 92)
پیامبر عظیم اسلام (ص) به در سخنانی به مسلم بن عقیل می فرمایند: "سوگند به پروردگاری که جان من بدست اختیار او است: دنیا سپری نمی شود مگر آنکه روزی برسد که قاتل نفهمد که را برای چه کشته است و مقتول نداند که برای چه کشته شده است ،گفته شد که چگونه اینطور شودیا رسول؟ فرمود:بخاطر هرج و مرج و اختلال امور ، در این مورد قاتل و مقتول هر دو در آتش خواهند بود." (پیشگوئیها در علائم آخرالزمان ، علامه مصطفوی، مرکز نشر آثار علامه مصطفوی، ص28)
رسول اکرم (ص) در مسند احمد ج 6 ص 381 :می فرمایند:خواهد آمد برای مردم زمانیکه مدتی در مسجد توقف می کنند و امام پرهیزکاری نمی بینند که با آنان نماز گزارد.
رسول اکرم (ص) (الطبقات ج 7 ص 29) می فرمایند:از میان امت من قومی خواهد آمد که قرآن را تلاوت خواهند کرد ولی آیات قرآن از گلوهای آن ها تجاوز نخواهد کرد ، آنان از دین الهی بیرون خواهند رفت چنانکه تیر از کمان خارج می گردد و هرگز بسوی خدا و دیانت بر نخواهد گشت این جماعت بدترین افراد مردم روی زمین هستند .
حضرت رسول اکرم (ص) در (الکنی للدولابی ج 2 ص 125) می فرمایند :بعضی از افراد امت من تلاوت قرآن نموده و تفقه در دین خواهند کرد و سپس شیطان آنان را وسوسه کرده و می گوید اگر به دربار سلاطین نزدیک گردید از مال و دنیای آنان استفاده کرده و دین خود را در پشت آنان حفظ می کنید آگاه باشید که چنین امری عملی نیست.
حضرت امیرالمومنین (ع) (غیبت نعمانی ص 133 )می فرمایند: با ظاهر شدن سه چیز منتظر فرج باشید . اختلاف پیدا کردن اهل شام ، بیرقهای سیاه از طرف خراسان و وحشت و ترس مردم در ماه مبارک رمضان.
مسعود قدیمی