آیت الله آصفی در ادامه بیانات خود افزود: همان درسهایی که در حوزه نجف خوانده میشود در حوزه قم هم خوانده میشود، با این تفاوت که حوزه نجف بعد از آمدن رژیم بعث بسیار تفاوت کرد، زیرا این حوزه تا قبل از رژیم بعث علما و فلاسفه و شعرا و فقها و نویسندگان بسیاری به خود دیده بود. مرحوم بادکوبهای از فلاسفه بزرگ بود که در نجف تدریس داشت و مرحوم ملکوتی امام جمعه فقید تبریز هم تدریس فلسفی میکردند که بنده هم منظومه را پیش ایشان خواندم. حوزه علمیه نجف در آن زمان بسیار آبرومند و پربار و وسیع بود و طلاب نجف غالبا ایرانی بودند و در مرتبهی بعد از ملیتهای مختلفی همچون افغانیها و لبنانیها و ترکیهایها و سوریها و عراقیها و پاکستانیها بودند. حتی طلابی داشتیم که از تبت آمده بودند. در مجموع حوزه نجف حوزه آبادی بود.
در دهه های اخیر ستون حوزه علمیه نجف ایرانیها بودند
این عالم دینی در ادامه تصریح کرد: حزب بعث که آمد یکی از برنامههای اساسی این حزب، تخریب حوزه علمیه بود. آن زمان ستون حوزه علمیه نجف ایرانیها بودند که در اولین گامها اقدام به بیرون کردن ایرانیها کردند و بعد هم ترورها و فشارهایی وارد آوردند که باعث شد تا طلاب به حوزه نیایند و در خانه بمانند. لذا مدت سی سال حزب بعث کار کرد تا حوزه را تخریب کند.
آیت الله خویی توانست در آن سالها تا اندازه زیادی حوزه را حفظ بکند
آیت الله آصفی با اشاره به نقش و جایگاه آیتالله العظمی خویی مرجع فقید حوزه نجف چنین گفت: مرحوم آیتالله خویی حق زیادی بر حوزه دارد، چراکه ایشان بود که توانست در آن سالها تا اندازه زیادی حوزه را حفظ بکند تا اینکه بعد از سقوط رژیم دوباره حوزه علمیه نجف به روی پای خود بلند شود. مرجعیت آیتالله سیستانی هم تاثیر زیادی در توسعه حوزه داشت و امروز بحمدالله مدارس جدیدی تاسیس شده است. در حال حاضر حوزه علمیه نجف مانند باغی است که تازه نهالها در آن کاشته شده است و تا زمانی که این نهالها به ثمر برسد زمان میخواهد.
قم و نجف مکتب جدایی ندارند
آصفی با اشاره به مشی سیاسی و فقهی حوزه علمیه قم و نجف، اظهار کرد: هیچ تفاوتی در مشی این دو حوزه وجود ندارد، چراکه جمع کثیری از فقهای قم در نجف تحصیل کردند و مکتب جدایی وجود ندارد. اما هر فقیهی یک ذوق دارد و بنده سعی میکردم که در پای درس یک فقیه حاضر نشوم بلکه درس فقهای متعدد را تجربه کنم تا ذوقهای متعدد را دریابم.
آصفی در ادامه افزود: حوزه قم بعد از انقلاب رشد فوقالعادهای داشت و یک مؤسسه بینالمللی جهانی شد که الآن از 120 کشور مختلف دنیا طلبه در آن مشغول به تحصیل است. مؤسسات علمی و فرهنگی و تحقیقی فراوانی در قم هستند و طلاب جوان زحمتکش و با نشاط بسیاری دارد. البته در نجف هم طلاب درسخوان و زحمتکش کم نیستند اما تا بخواهند به ثمر برسند، زمان میخواهد که امیدواریم هر چه زودتر به ثمر برسند. الآن در نجف حوزههای تدریسی فعالی وجود دارد. البته قبلا حوزه نجف از لحاظ کمی و کیفی بر حوزه علمیه قم ترجیح داشت ولی بعد از پیروزی انقلاب در ایران، حوزه قم نیز رشد یافت، به طوریکه امروزه توسعه کمی و میزان نظام پذیری حوزه قم جالب توجه و قابل تقدیر است.
این حوزه بعد از انقلاب توانست به خوبی کار کند و مؤسسات فرهنگی و پرورش طلاب جوان از مناطق مختلف کشور و جهان را داشته باشد. بنابراین حوزه قم موجب سرافرازی عالم تشیع است. همچنین حوزه نجف با تاریخ قدیم و کهن و با خدماتی که این حوزه به عالم اسلام قبل از سقوط و بعد از سقوط رژیم بعث داشته است بسیار مفید بوده است و امروزه نیز مرجعیت آیتالله سیستانی و دیگر فقها در نجف یکی از پایههای مهم حوزه علمیه نجف است.
باید مسأله کیفی حوزه را هم نظر داشت
وی با اشاره با مقایسه زندگی امروز طلاب با طلاب گذشته و همچنین با اشاره به مسأله زی طلبگی در طلاب، خاطرنشان کرد: ما باید در این خصوص زمان را درنظر بگیریم، چراکه آن زمان با این زمان بسیار متفاوت است. من عقیده دارم که طلاب فاضل جوان در قم بسیار هستند و از همین جهت هم چاپخانههای قم همیشه فعال هستند و کتب و مؤلفات طلاب را چاپ میکنند. کلاسهای پرنشاطی وجود دارد و طلاب و جوانان زحمتکشی هم مشغول هستند، اما باید مسأله کیفی حوزه را هم نظر داشت. الآن حوزه علمیه قم توسعه کمی پیدا کرده و نمایان بودنش در بخشهای مختلف کمتر شده است. البته حوزه امروزه هم گرم و داغ است و کارهای علمی وسیعی انجام میدهند و الحمدلله این حوزه حوزهای توانمند و فعال در میان شیعیان جهان است.
لباس روحانیت برخی آزادی ها را از طلبه ها سلب می کند
وی در ادامه با اشاره به زیطلبگی نیز یادآور شد: زی طلبگی مسألهای است که همه جا هست. نسل جدید طلاب حوزه علمیه چندان پایبند نیستند که از همان روزها و مراحل اولیه خود را زیر این لباس ببینند، چراکه این لباس سلب آزادی از انسان میکند و محدودیتهایی دارد که تحمل آن سخت است. این لباس احترامی دارد که باید حفظ شود و فردی که این لباس را میپوشد هم باید هر جایی نرود و سلوک و رفتار ویژهای با مردم داشته باشد و خیلی کارهای دیگر را رعایت کند. اما جوانان امروزه دوست دارند آزاد باشند و اگر معمم باشند نمیتوانند هرکاری را بکنند. نسل جدید نجف هم اینگونه هستند، تا به درس خارج نرسند، لباس آنها شخصی است و ملبس به لباس مخصوص روحانیت نمیشوند. البته بسیاری از طلاب امروز دانشگاه رفته هستند و آینده علمی و مادی خود را رها کردهاند و به حوزه آمدهاند که این مسأله بسیار خوب است.
بعد از انقلاب رفاهی نسبی برای طلاب پیدا شده است
برخی طلبه ها امروز بهتر درس می خوانند
برخی چون کار پیدا نمی کنند طلبه می شوند
وی با اشاره به نوع زندگی طلاب گفت: بعد از انقلاب رفاهی نسبی برای طلاب حوزه علمیه قم پیدا شده است. بعد از سقوط رژیم برای طلاب حوزه علمیه نجف هم این رفاه ایجاد شده است. این رفاه نسبی تأثیر مستقیمی در ساده زیستی طلبهها دارد. هم محاسن و هم بدیهایی هم دارد. حسن آن این است که در حد قناعت زندگی میکنند و زندگی را ساده میگیرند در حالی که در دوره ما گرفتاریهای مادی بسیار زیاد بود و زندگی در مضیقه بود و من به یاد میآورم که تا سالهای سال در منزل پنیر نداشتیم و بعدا فهمیدیم که پنیر هم در سفره صبحانه قرار میگیرد. این رفاهیت حسنی دارد که طلبه با آزادی و راحتی بیشتری درس میخواند و مشکلات فقر و گرفتاریها او را از کار باز نمیدارد. اما بدیهایی هم دارد و آن اینکه خود این رفاه نسبی سبب میشود چون بعضی کار پیدا نمیکنند، میآیند و طلبه میشوند.
زمانی فلسفه گفتن در نجف و قم چندان خوشایند نبود
وی به ارائه برخی دروس در حوزههای علمیه نیز اشاره و تصریح کرد: شاید زمانی فلسفه گفتن در نجف و قم چندان خوشایند نبود. مخصوصا وقتی یک درسی توسعه مییافت، حوزه نظر مساعدی نسبت به آن درس پیدا نمیکرد. الآن هم بعضی مخالف درس فلسفه هستند اما هنوز هم این دروس وجود دارد و آنچه در نجف تدریس میشود بدایه الحکمه و نهایه الحکمه مرحوم علامه طباطبایی است. بنده هم منظومه را خواندهام و هم شفای ابن سینا را هم تدریس کردهام. چون بعضی طلاب همدان از بنده میخواستند؛ بنده سعی کردم تا با کمک حواشی شفا، این کتاب را تدریس کنم. بنابراین فلسفه در هر دو حوزه هست، اما در قم سطح بالاتری دارد. همچنین اخلاق و تفسیر قرآن در هر دو حوزه وجود دارد، اما بسیار کم دیده می شود. به عنوان مثال بنده حدود 5 سال قرآن تدریس میکردم و تفسیر میگفتم، اما نتوانستم ادامه دهم. لذا الآن هم در نجف این درس وجود دارد، اما کم است زیرا حوزه نجف حوزه نوپایی است. اما حوزه پربار و پربرکتی است که در جوار مرقد مقدس آقا امیرالمومنین(ع) قرار گرفته است و انشاءالله این نهالها به ثمر میرسد و چند سال بعد رونق خود را به دست خواهد آورد.
درسهای معروف در حوزه را میپسندم و نظر مخالفی با هیچ درسی ندارم
اعتقاد ندارم که فلسفه و عرفان انسان را از تعهدات شرعی و تعبد دور میکند
آصفی در پاسخ به این سوال که آیا موافق منع تدریس درس خاصی در حوزه هستید؟، گفت: درسهای معروف در حوزه را میپسندم و نظر مخالفی با هیچ درسی ندارم. هرچند بیشترین مخالفتها در مورد دروس فلسفه و عرفان است. اما بنده اعتقاد ندارم که فلسفه و عرفان انسان را از تعهدات شرعی و تعبد دور میکند.
ما همواره مرجع درجه دو و سه داشتهایم و خواهیم داشت
وی با اشاره به شکاف علمی بین بزرگان گذشته و امروز و مسیری که حوزههای علمیه در حال پیمودن هستند، گفت: مراجع دو قسم هستند. مراجع جا افتادهای که اکثریت مردم به آنها مراجعه میکنند و در جامعه جا افتادهاند و سنی گذراندهاند و تدریس زیادی داشتند و یک حالت پختگی در فقه و اصول داشته و شهرت پیدا کردهاند و عموم مردم آنها را قبول دارند. مانند مرحوم بروجردی، شیخ عبدالکریم حائری، امام راحل، مرحوم گلپایگانی، میرزا هاشم و دیگران در قم و در نجف نیز مرحوم حکیم و مرحوم سید عبدالهادی شیرازی و مرحوم سیدابوالقاسم خویی و مرحوم سیدمحمود شاهرودی که از مراجع و بزرگان قدیمی حوزه هستند. مراجعی هم هستند که تازه به میدان آمدهاند و نامزد مرجعیت شدهاند که اینها به جوانی نزدیکترند تا سالخوردگی و تجربیات آنها در حد کافی نیست. لذا تا زمانی که کسب تجربه بیشتر در فقه و اصول پیدا کنند، زمان میخواهد. بنابراین ما همواره مرجع درجه دو و سه داشتهایم و خواهیم داشت. البته این مسأله امروزه نمود بیشتری دارد چراکه این افراد هم بسیار زیاد هستند.
نظام خاصی برای ورود به القاب در حوزههای علمیه وجود ندارد
ان شاء الله این دو حوزه پر بار و آبرومند بتوانند القاب را آبرومند کنند
وی با اشاره به وجود القابی مانند حجتالاسلام و ثقه الاسلام و آیتالله در حوزه علمیه و با بیان اینکه نظام خاصی برای ورود به القاب در حوزههای علمیه وجود ندارد، خاطرنشان کرد: نظامی در مورد القاب حوزوی همچون حجتالاسلام و ثقهالاسلام و آیتالله و آیتالله العظمی وجود ندارد و این القاب کم کم پیش میآید. مردم وقتی شخصی را میشناسند که درس خوانده و فاضل است، او را حجتالاسلام میخوانند، وقتی مجتهد میشود؛ آیتالله و وقتی مرجع میشود؛ آیتالله العظمی میخوانند. اما استثنا زیاد دارد و این که القابی بیمورد مصرف میشود فراوان در هر دو حوزه دیده میشود و ان شاء الله این دو حوزه پر بار و آبرومند بتوانند القاب را آبرومند کنند.
فقه پروری تفاوت عمده و بزرگ میان حوزههای ما و اهل تسنن است
آصفی با اشاره به تفاوت عمده نظام حوزوی شیعه و سنی و تفاوت عمده اجتهاد و مزیت نگاه فقهی شیعه گفت: یک تفاوت بزرگ میان شیعیان و اهل تسنن وجود دارد و آن اینکه اهل تسنن و علمای آنها مجتهد مطلق نیستند. چون اجتهاد خود را فقط از مذهب حنفیه میگیرند و اگر ابوحنیفه مطلبی را در کتابهای خود نیاورده باشد، به کتب دیگر استناد میکنند. لذا مجتهد مطلق در اهل تسنن یا نداریم و یا بسیار بسیار کم است. اما در حوزه علمیه شیعه باب اجتهاد باز است. خیانتی که در طول تاریخ به فقه شده است این بود که سلاطین و حکام گذشته باب اجتهاد را بستند و آن را محدود به 4 نفر کردند. همانطور که شافعی عقل داشت و علم و درس خوانده بود فقهای امروز هم معلوم نیست که کمتر از آنها باشند خیلی افراد هستند که بیشتر از شافعی درس خواندند و بیشتر کار کردند. لذا نباید فقط به فقیهی که هزار سال پیش زندگی میکرده بسنده کنیم و کسی را که امروز آشنا با زندگی و ضرورتهای زندگی و جامعه ما است کنار بگذاریم. لذا فقه پروری تفاوت عمده و بزرگ میان حوزههای ما و اهل تسنن است.
حوزه علمیه شیعه مستقل است
وی اختلاف دیگر شیعه و اهل تسنن را در مسائل مادی و مالی دانست و تصریح کرد: حوزههای اهل تسنن غالبا از راه اداره اوقاف و کمکهای دولت اداره میشوند و مردم کمکی به حوزه نمیکنند، اما در حوزه علمیه شیعه از اول اینگونه بوده است که اتکایی روی اوقاف و دولت نداشته است و مستقل بوده و از راه خمس و کمکهای مردمی و صندوق امام زمان(عج) اداره میشود. علمای ما از ابتدا مستقل بودند و مرتبط به دولتها نبودند و سر تقویت حوزههای علمیه شیعه هم در همین است که هزینه حوزه از راه دولتها تامین نمیشود. حتی در جمهوی اسلامی و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی این اتکا وجود ندارد.
درس اخلاق مورد توجه قرار گیرد
وی در توصیهای به جوانان از آنها خواست تا در کنار درسهای تخصصی حوزه مانند منطق و مقدمات و فقه و سطوح عالی فقه و درس خارج، به دروس اخلاقی نیز عنایت ویژه داشته باشند.
آیتالله آصفی معتقد است: اگر یک روحانی به اخلاق اسلامی پایبند نباشد، نمیتواند به جامعه خدمت کند. یک روحانی باید نمودار اسلام باشد و اسلام در سلوک رفتار او معرفی شود. امروز جامعه مشکلات زیاد فرهنگی دارد و سؤالات فراوانی در این خصوص وجود دارد. لذا طلاب فقط نباید فقیه و مرجع شوند، بلکه میتوانند در راستای اداره مساجد و دیگر اماکن کمک رسان باشند. زیرا آنچه مورد نیاز است پاسخ دادن به مشکلات مردم است و اینکه بتوانند با مردم صحبت کنند. زیرا کسی که بر قرآن و حدیث و تاریخ اسلام و سیره پیامبر و ائمه و تفسیر مطالعاتی نداشته است، نمیتواند برای مردم مفید باشد.
آصفی تأکید کرد: جوانان طلبه باید ضمن خواندن درس فقه و اصول، درس اخلاق و حدیث و تفسیر و درسهای جدید را هم بخوانند و همچنین با توجه به اینکه زبان امروز مردم با گذشته فرق کرده است باید زبان گفتوگو با مردم را فرا بگیرند و بتوانند با آنها صحبت کنند و آشنا با وضع جهان امروز باشند. در عین حال باید رابطه خود را با خداوند از همان ابتدای ورود به حوزه تقویت کنند و هر چه که زمینهةای علمی پیشرفت میکنند، باید رابطهی آنها با خداوند بیشتر شود و تعبد و قرآن خواندن و نوافل و دیگر عبادات را تقویت کنند.
به گفته وی؛ این راه در این پایهها استوار است. یک؛ ارتباط خوب و قوی با خداوند، دوم؛ اخلاق معاشرت با مردم و سوم؛ قدرتهای فکری متنوعی که بتواند برای مردم صحبت کند و به سؤالات آنها جواب دهد. لذا در عرض درسهای تخصصی و فقهی و اصولی حوزه طلاب جوان باید به این مسائل هم اهتمام ویژه نشان دهند.
زندگی نامه
حضرت آیتالله محمدمهدی آصفی، فرزند حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ علی محمد آصفی در انتها، با اشاره به زندگینامه خود تصریح کرد: بنده از پدری هوشمند و مادری مؤمنه و صالحه در شهر نجف اشرف به دنیا آمدم. همه مراحل درسی حوزوی را از مقدمات تا بحث خارج در نجف گذراندم به طوری که بیست سال در درس فقه و اصول مرحوم آیتالله خویی و سه سال پای درس امام خمینی(ره) شرکت کردم. همچنین در درسهای فقه مرحوم آیتاللهالعظمی حکیم و فقه و اصول مرحوم آیتالله حاج شیخ حسین حلی و درس اصول مرحوم آیتالله سید محمد روحانی نیز حضور داشتم. لذا تمامی مراحل تخصصی فقه و اصول را در نجف بودم و در همان نجف در حدود 40 سال قبل کتابی فقهی به نام ملکیت زمین تالیف کردم که دو نفر از مراجع و بزرگان به نام مرحوم آیتالله حاج شیخ مرتضی آل یاسین در نجف و دیگری آیتالله شیخ میرزا هاشم آملی در قم به واسطهی این کتاب به بنده اجازه اجتهاد دادند که این اجازهها در مقدمه کتاب نیز منتشر شده است.
آیتالله آصفی در ادامه سخنان خود درباره نظام درسی حوزه نجف اشرف چنین افزود: در آن زمان طلاب در حاشیه دروس تخصصی، درسهای دیگری را هم میخواندند که شامل علم فلک و علم عروض و قافیه و هندسه استدلالی مسطح و از این قبیل درسها بود. بنده هم از همان زمان درمورد متون ادبیات عربی و فارسی بسیار کار کردم. در آن زمان ملکالشعرای بهار بسیاری از این متون را در کتاب سبک شناسی مورد بررسی قرار داده بود. این کتاب در دانشگاه به عنوان یکی از منابع در دوره دکتری تدریس میشد. بنده از همان زمان به مراحل مختلف تقدم و پیشرفت تکاملی نثر فارسی عنایت داشتم. یکی از علاقهمندیهای من کتابهای ادبی است و در این زمینه منابع ادبیات عربی و فارسی را هم زیاد دیدهام.
این دانشآموخته حوزه نجف اشرف با اشاره به ورود خود به تشیکلات حزبالدعوه، خاطرنشان کرد: یک سال بعد از آمدن عبدالکریم قاسم، با دعوت مرحوم آیتالله سیدمرتضی عسگری وارد حزبالدعوه شدم و در تمامی مدتی نیز که در حزب بودم در کادر رهبری قرار داشتم و اصلا مراحل مقدماتی را نگذراندم. بنده به مدت 15سال سخنگوی حزب بودم و بعد از آن اختلاف نظرهایی پیش آمد که از حزب بیرون آمدم. آن زمان هیأت رهبری را آقایان نوری مالکی و دکتر حیدر باقی و آیتالله سیدکاظم حائری و عدهای دیگر بر عهده داشتند که امروزه هم در خط مقدم تشکیلات حکومتی عراق هستند. این آقایان به مدت 4 سال در تشکیلات رهبری حزب بودند که بعد از هر 4 سال تعویض میشدند، اما بنده همواره ثابت بودم تا اینکه اختلاف نظری با حزب الدعوه پیدا کردم و با دوستی و محبت از حزب جدا شدم. البته هنوز هم با این آقایان در ارتباط و دوستی هستم و گاهی با بنده هم مشورت میکنند و مشکلی در زمینه روابط شخصی با ایشان نداشته و ندارم.
وی با اشاره به دلایل حضور خود در ایران اظهار کرد: بنده در آن زمان فقط تابستانها به ایران میآمدم و همواره در نجف بودم. چهار سال بعد از روی کار آمدن حزب بعث، مورد تهدید حزب قرار گرفتم و در حدود 7 ماه زندگی مخفیانه داشتم. اما خداوند بنده را از گذرگاههای خطرناکی عبور داد و توانستم به کمک دوستان و مادرم با لباس مبدل به سوریه بروم و از آنجا هم به ایران رفتم. در آن دوره برای مدتی در حدود سه سال در ایران بودم و پای درس آیتالله گلپایگانی و میرزا هاشم آملی نشستم و در اواخر آن دوره خودم هم درس خارج فقه و اصول را میگفتم. سپس به کویت رفتم و مدت 7 سال را در آنجا بودم. در آنجا مسجدی را اداره میکردم و کارهای اجتماعی و فرهنگی داشتم و با دانشگاهیان در تماس بودم. پس از این دوره هفت ساله مجددا به ایران بازگشتم و کارهای علمی خود را شروع کردم و درس خارج فقه و اصول را ادامه دادم و ابواب مختلفی از فقه را همچون اجاره، قضا، بیع، قواعد فقهی، اجتهاد و تقلید برای طلاب تدریس کردم.
آیتالله آصفی در ادامه افزود: یکی از کارهای مهم بنده مبارزه با بعثیها و شرکت در مصاحبهها و مناظرههای رادیو و تلویزیونی بود و از این طریق به اقدام علیه سران حزب بعث میپرداختم. بعد از سقوط رژیم هم چند مدتی ایران بودم تا اینکه آیتالله سیدمحمدباقر حکیم به شهادت رسید. پس از شهادت ایشان بار دیگر به عراق بازگشتم و فعالیتها و اقدامات فرهنگی را آغاز کردم که در راستای فرهنگ سازی سیاسی بود. هدف از این فعالیتها این بود که درخصوص انتخابات و پیشآمدهایی که برای نظام عراق رخ میدهد، مردم را نسبت به امور روشن کنم و به آنها بگویم که آمریکا هیچ وقت دوست هیچ ملتی نمیشود و همیشه در تاریخ دشمن مستضعفان بوده و خواهد بود. در این دوره هم کتاب مینوشتم و هم سخنرانی و تدریس خارج فقه و اصول را داشتم اما چون توانایی ادامه کار را نداشتم، تدریس را ترک کردم. زیرا معتقد بودم که کارهای اولی دیگری هست که مقدم بر تدریس هستند و باید به آنها مشغول شوم.
این استاد حوزه علمیه نجف و قم با اشاره به تاسیس مؤسسه خیریه امام باقر(ع) در قم، یادآور شد: بعد از بازگشت از کویت در قم مؤسسه خیریه امام باقر(ع) را تأسیس کردیم که وظیفه کمک رسانی به ایتام عراقی و زنان بیوه را بر عهده داشت. زیرا حدود 7 هزار و 500 خانواده عراقی در ایران بودند که در استانهای مختلف ایران بودند و ما به آنها شهریه میدادیم و کمک میکردیم. زمانی هم که به عراق بازگشتیم باز هم این مؤسسه را در نجف تاسیس کردیم و الان هم حدود 7 هزار خانواده را در استانهای مختلف عراق تحت پوشش این مؤسسه هستند.
آیتالله آصفی با اشاره به تألیفات خود تصریح کرد: یک دوره 14 جلدی تفسیر موضوعی قرآن دارم که تاکنون 4 بار چاپ شده و به زبان فارسی هم موجود است. همچنین حدود 3 سال است که در کار چاپ کتب جیبی هستیم که تاکنون 130 شماره از این کتابها چاپ شده است. مؤلفات بنده درخصوص فقه و مسائل قرآنی و فرهنگ اسلامی است که به 170 الی 180 عنوان میرسد.