گروه اقتصادی مشرق- طهماسب مظاهری رئیس کل بانک مرکزی در فاصله سالهای 1386 تا 1387، در گفتگو با روزنامه اعتماد به نقد سیاستهای اقتصادی دولت احمدینژاد پرداخته و چند توصیه هم به دولت یازدهم ارائه کرده است که خلاصه این گفت و گو به انتخاب مشرق از نظرتان می گذرد:
مظاهری از کمحرفی ابراهیم شیبانی رئیسکل بانک مرکزی پیش از خودش گلایه کرده و گفته است: حالا سالهاست كه آقاي شيباني حرف نزده است، از قول من به عنوان دوست ايشان بنويسيد كه صحبت كند.
به نظر من وظيفه ايشان است كه صحبت كند. من همان دوره مشكلات را ميديدم. ايشان سعي ميكرد برخي حرفها را گوش كند تا بتواند جلوي برخي كارهاي خلاف بايستد و آنها را انجام ندهد. استراتژي شيباني اين بود كه دو سه تا حرف را گوش ميدهم تا بتوانم به دو سه حرف خيلي مخرب «نه» بگويم. اين اختلاف روش را با آقاي شيباني داشتيم.
به جايي رسيد كه شيباني به اين جمعبندي رسيد. در مراسم توديعش گفت من استعفا دادم، برخي ميگويند چرا استعفا دادي؟ جوابم اين است كه ميترسيدم نتوانم وظيفهام را انجام بدهم. حق داشت، بالاخره كار به جايي رسيده بود و چيزهايي از وي خواسته ميشد كه نميتوانست انجام دهد. يكسري جلساتي داشتيم و به هر دليلي احمدينژاد فكر كرد من ميتوانم جايگزين شيباني باشم. وقتي شيباني به ته خط رسيد ايشان به من گفت بيا برو.
مظاهری درباره علل پذیرش ریاست بانک مرکزی در دولت نهم گفته است: رفتم كه جلوي كجرويها را بگيرم و آماده بودم كه هر زمان من را بركنار كنند.
سرانجام پايان دوره شيباني اتفاقاتي افتاد كه هنوز نميتوانم دربارهاش صحبت كنم. در همين حد هم بنويسيد. بنويسيد نميتوانم در مورد آن اتفاقات حرف بزنم... وقتي به من پيشنهاد دادند گفتم يكسري برنامه دارم. برنامه پيشنهاديام حالا ديگر محرمانه نيست.
ميتوانم آن را به شما بدهم. يكي از بندهاي برنامه من احياي شوراي پول و اعتبار بود. يكي از مهمترين ايرادهاي من به شيباني همين بود كه چرا زير بار انحلال شوراي پول و اعتبار رفتي؟ بالاخره ابلاغيه انحلال در دوره رياست ايشان آمد و كميسيون اقتصادي دولت جايگزين شوراي پول و اعتبار در اين دوره شد.
مظاهری همچنین از انتقادش نسبت به آمارهای غلط احمدینژاد گفته است: خوب يادم هست يك بار يك مصاحبه مستقيم از صدا و سيما داشت، همان جا يك آماري داد كه درست نبود. برنامه زنده بود. فردا رفتم و پرسيدم مرجع آماري كه ديشب ارايه داديدكجاست؟ اين آمار را يا من بايد به شما داده باشم يا وزارت امور اقتصادي و دارايي يا سازمان برنامه. من از دو مرجع ديگر پرسيدم گفتند چنين آماري ندادهاند.
من هم كه اين آمار را ندادهام. موضوع چيست؟... فكر كنم آذر 86 بود. همان موقع به ايشان گفتم كه ممكن است ما آماري را داده باشيم كه اشتباه باشد و شما اطمينان ميكنيد و ميرويد ميگوييد.
به دليل اعتمادتان حرفي نيست بايد مسوول مربوطه جوابگوي اين اشتباه باشد. يك موقع مسوولي گزارش را ميدهد و شما با علم به اشتباه بودنش آن را مطرح ميكنيد كه هر چند كار درستي نيست اما مشخص است علت چيست. اما يك زماني شما از هيچ كسي آمار نگرفتيد و خودتان اين كار را ميكنيد كه اصلا كار درستي نيست. اين هم مصداق همين مورد سوم است... گفت به نظرم رسيد كه گفتن اين آمار مفيد است. گفتم ناچارم آمار صحيح را اعلام و بحث ديشب را اصلاح كنم.
مظاهری اضافه کرده است: يك بار ديگر يك چيزي در سفر استاني قم صحبتي كاملا خلاف را مطرح كرد، آن زمان اوايل سال 87 بود. در جلسه دولت كه در روز بعد در قم تشكيل ميشد همه به اتفاق به من گفتند شما نرو. اگر ميرفتم واكنشي جدي نشان ميدادم. قرار شد آقاي بهمني برود و قرار شد موضوع را مطرح كند.
آن زمان ايشان دبيركل بانك مركزي بود. ايشان رفت و با همان بيان نرم و لطيف گفته بود آقاي احمدينژاد مثل پدر خانواده هستيد اگر بچه خطايي كند، پدر خانواده توي كوچه داد نميزند بلكه بچه را در داخل خانه نصيحت ميكند و شايد يكي، دو سيلي هم بزند شما چرا اين حرف را زديد و...؟ من هم ناراحت شدم.
به آقاي بهمني گفتم يعني شما اصل حرف را كه اشتباه از ما بوده پذيرفتي و اين حرف را زدهاي. كار اين طور پيش ميرفت ديگر. يادم ميآيد اواخر كارم بود كه به آقاي احمدينژاد گفتم شرايط شما جوري شده كه هر ماهي، دو ماهي يك بار پيش ميآيد كه در جمع دوستان و گعدههايي كه مينشينيم از شما دفاع ميكنم. گفت از من دفاع ميكني؟ گفتم بله.
تحليل دوستان اين است كه شما اين كارها را با علم و اطلاع انجام ميدهي اما من دفاع ميكنم و ميگويم تا حدي كه ميدانم ايشان آدم درستي است و اين تصميمات بيشتر ندونم كاري است.
مظاهری درباره تصميمات سختي كه دولت يازدهم بايد اتخاذ كند، گفته است: درباره سياستهاي اقتصادي بايد بگويم چند كار بزرگ و اساسي در اين دولت بياثر شد و زحمات با اتخاذ رويكردهاي اشتباه بر باد رفت. يكي از اين كارهاي بزرگ «ارز تكنرخي» بود؛ دستاوردي كه با آن همه زحمت حاصل شد... اما دولت آقاي احمدينژاد به بدترين شكل ارز را چند نرخي كرد.
وی حذف سه صفر يا چهار صفر از پول ملی را دیگر کار دولت یازدهم خوانده و افزوده است: اين جزو كارهايي است كه دولت ميتواند انجام دهد تا اسكناس و سكه معنيدار شود. زمان آقاي عادلي كه من در بانك مركزي بودم يادم هست سكه يك ريالي كه واحد پول ايران است 108 ريال نيكل داشت. آن زمان برخي اين سكه را آب ميكردند تا قاشق و چنگال درست كنند. بايد اين مشكل حل شود.
مظاهری درباره این که چرا فعلا دولت اين برنامه را اجرايي نميكند، گفته است: ميترسند تورم ايجاد شود. اما بالاخره بايد اولويتبندي كرد.
به عنوان مثال سيستم بانكي مشكلات بسياري دارد. مشكلاتي كه در دولت قبل ايجاد شد. الان بايد سيستم بانكي دوباره احيا شود هم در سطح مديريت بانكها و هم تاييد صلاحيت مديراني كه قرار است بيايند.
متاسفانه همان سيستمي كه رييسجمهور هر كسي را منصوب ميكرد در دولت فعلي هم ادامه يافته است. بايد كار را به افراد كاربلد سپرد.
در مورد منابع بانكي هم دولت بايد تصميم سخت بگيرد و مساله را حل كنند. من در يكي از نامههاي خود گفتم من همان كسي هستم كه عمليات سهقفله را انجام دادم. با همان مبنا الان فكر ميكنم بايد منابع را آزاد كنيد زيرا خشكسالي پولي در كشور ايجاد شده است، هرچند تورم كنترل شده اما رونق هم لازم است.
يك مساله مهم ديگر بدهي دولت و مردم به بانكهاست. هر چند بخش مهمي از بدهيهاي دولت به بانك مركزي مربوط به دوره آقاي احمدينژاد است اما بالاخره دولت بايد جوابگو باشد. دو سال است گفته بدهيهايم را ميدهم اما نداده. اين چيزي است كه مجلس هم در موردش ميخواهد مصوبهاي بگذراند، اينكه بدهيها كاغذي بازپرداخت شود.
در حقيقت نوعي انتشار اوراق مشاركت است، هرچند اين روش از هيچي بهتر است اما اين به معني بازپرداخت بدهي دولت به شركتها و بنگاهها نيست. اميدوارم دولت جرات كند بدهيهاي خود را بدهد.
وی اضافه کرده است: ببينيد من قبلا اين را گفتم و براي خود آقاي روحاني هم نوشتم. ارزيابي من اين است كه تيم دولت سواد اقتصادي دارد و به اصول اين علم معتقد است. قبول دارد علم اقتصاد علمي است كه براي سياستگذاري بايد مورد استفاده قرار گيرد، دولت قبلي اين را قبول نداشت. فكر ميكرد فرمولهاي اين علم شرقي يا غربي است...
اين دولت اين امتياز را دارد كه مباني و علم اقتصاد را قبول دارد و سعي ميكند بر اين اساس حركت كند. نقطه مقابل آن اكثر اعضاي دولت تجربه اجرايي و شناخت از درون ساختار دولت و اقتصادي كشور را ندارند. اين كمبود، جرات اتخاذ يكسري تصميمات را نميدهد.
شرايط اقتصادي كشور ما نيازمند گرفتن تصميمات سخت در بعضي مسائل اساسي است. خيلي از اعضاي تيم اقتصادي ما در طول عمر خود مسووليت معامله 10 هزار دلار را نداشتند اما امروز مسوول صد ميليارد دلار از ثروت كشور هستند. فرض كنيد يك بار در صادرات يا واردات نبودند.
خيليهاي آنها براي گرفتن حقوق خود به بانك مراجعه نكردند. آنوقت اين افراد با دانشي كه دارند موقع تصميمگيري بهدليل عدم تجربه ميترسند. در نتيجه تصميمات را دير ميگيرند.
به نظر من وظيفه ايشان است كه صحبت كند. من همان دوره مشكلات را ميديدم. ايشان سعي ميكرد برخي حرفها را گوش كند تا بتواند جلوي برخي كارهاي خلاف بايستد و آنها را انجام ندهد. استراتژي شيباني اين بود كه دو سه تا حرف را گوش ميدهم تا بتوانم به دو سه حرف خيلي مخرب «نه» بگويم. اين اختلاف روش را با آقاي شيباني داشتيم.
به جايي رسيد كه شيباني به اين جمعبندي رسيد. در مراسم توديعش گفت من استعفا دادم، برخي ميگويند چرا استعفا دادي؟ جوابم اين است كه ميترسيدم نتوانم وظيفهام را انجام بدهم. حق داشت، بالاخره كار به جايي رسيده بود و چيزهايي از وي خواسته ميشد كه نميتوانست انجام دهد. يكسري جلساتي داشتيم و به هر دليلي احمدينژاد فكر كرد من ميتوانم جايگزين شيباني باشم. وقتي شيباني به ته خط رسيد ايشان به من گفت بيا برو.
مظاهری درباره علل پذیرش ریاست بانک مرکزی در دولت نهم گفته است: رفتم كه جلوي كجرويها را بگيرم و آماده بودم كه هر زمان من را بركنار كنند.
سرانجام پايان دوره شيباني اتفاقاتي افتاد كه هنوز نميتوانم دربارهاش صحبت كنم. در همين حد هم بنويسيد. بنويسيد نميتوانم در مورد آن اتفاقات حرف بزنم... وقتي به من پيشنهاد دادند گفتم يكسري برنامه دارم. برنامه پيشنهاديام حالا ديگر محرمانه نيست.
ميتوانم آن را به شما بدهم. يكي از بندهاي برنامه من احياي شوراي پول و اعتبار بود. يكي از مهمترين ايرادهاي من به شيباني همين بود كه چرا زير بار انحلال شوراي پول و اعتبار رفتي؟ بالاخره ابلاغيه انحلال در دوره رياست ايشان آمد و كميسيون اقتصادي دولت جايگزين شوراي پول و اعتبار در اين دوره شد.
مظاهری همچنین از انتقادش نسبت به آمارهای غلط احمدینژاد گفته است: خوب يادم هست يك بار يك مصاحبه مستقيم از صدا و سيما داشت، همان جا يك آماري داد كه درست نبود. برنامه زنده بود. فردا رفتم و پرسيدم مرجع آماري كه ديشب ارايه داديدكجاست؟ اين آمار را يا من بايد به شما داده باشم يا وزارت امور اقتصادي و دارايي يا سازمان برنامه. من از دو مرجع ديگر پرسيدم گفتند چنين آماري ندادهاند.
من هم كه اين آمار را ندادهام. موضوع چيست؟... فكر كنم آذر 86 بود. همان موقع به ايشان گفتم كه ممكن است ما آماري را داده باشيم كه اشتباه باشد و شما اطمينان ميكنيد و ميرويد ميگوييد.
به دليل اعتمادتان حرفي نيست بايد مسوول مربوطه جوابگوي اين اشتباه باشد. يك موقع مسوولي گزارش را ميدهد و شما با علم به اشتباه بودنش آن را مطرح ميكنيد كه هر چند كار درستي نيست اما مشخص است علت چيست. اما يك زماني شما از هيچ كسي آمار نگرفتيد و خودتان اين كار را ميكنيد كه اصلا كار درستي نيست. اين هم مصداق همين مورد سوم است... گفت به نظرم رسيد كه گفتن اين آمار مفيد است. گفتم ناچارم آمار صحيح را اعلام و بحث ديشب را اصلاح كنم.
مظاهری اضافه کرده است: يك بار ديگر يك چيزي در سفر استاني قم صحبتي كاملا خلاف را مطرح كرد، آن زمان اوايل سال 87 بود. در جلسه دولت كه در روز بعد در قم تشكيل ميشد همه به اتفاق به من گفتند شما نرو. اگر ميرفتم واكنشي جدي نشان ميدادم. قرار شد آقاي بهمني برود و قرار شد موضوع را مطرح كند.
آن زمان ايشان دبيركل بانك مركزي بود. ايشان رفت و با همان بيان نرم و لطيف گفته بود آقاي احمدينژاد مثل پدر خانواده هستيد اگر بچه خطايي كند، پدر خانواده توي كوچه داد نميزند بلكه بچه را در داخل خانه نصيحت ميكند و شايد يكي، دو سيلي هم بزند شما چرا اين حرف را زديد و...؟ من هم ناراحت شدم.
به آقاي بهمني گفتم يعني شما اصل حرف را كه اشتباه از ما بوده پذيرفتي و اين حرف را زدهاي. كار اين طور پيش ميرفت ديگر. يادم ميآيد اواخر كارم بود كه به آقاي احمدينژاد گفتم شرايط شما جوري شده كه هر ماهي، دو ماهي يك بار پيش ميآيد كه در جمع دوستان و گعدههايي كه مينشينيم از شما دفاع ميكنم. گفت از من دفاع ميكني؟ گفتم بله.
تحليل دوستان اين است كه شما اين كارها را با علم و اطلاع انجام ميدهي اما من دفاع ميكنم و ميگويم تا حدي كه ميدانم ايشان آدم درستي است و اين تصميمات بيشتر ندونم كاري است.
مظاهری درباره تصميمات سختي كه دولت يازدهم بايد اتخاذ كند، گفته است: درباره سياستهاي اقتصادي بايد بگويم چند كار بزرگ و اساسي در اين دولت بياثر شد و زحمات با اتخاذ رويكردهاي اشتباه بر باد رفت. يكي از اين كارهاي بزرگ «ارز تكنرخي» بود؛ دستاوردي كه با آن همه زحمت حاصل شد... اما دولت آقاي احمدينژاد به بدترين شكل ارز را چند نرخي كرد.
وی حذف سه صفر يا چهار صفر از پول ملی را دیگر کار دولت یازدهم خوانده و افزوده است: اين جزو كارهايي است كه دولت ميتواند انجام دهد تا اسكناس و سكه معنيدار شود. زمان آقاي عادلي كه من در بانك مركزي بودم يادم هست سكه يك ريالي كه واحد پول ايران است 108 ريال نيكل داشت. آن زمان برخي اين سكه را آب ميكردند تا قاشق و چنگال درست كنند. بايد اين مشكل حل شود.
مظاهری درباره این که چرا فعلا دولت اين برنامه را اجرايي نميكند، گفته است: ميترسند تورم ايجاد شود. اما بالاخره بايد اولويتبندي كرد.
به عنوان مثال سيستم بانكي مشكلات بسياري دارد. مشكلاتي كه در دولت قبل ايجاد شد. الان بايد سيستم بانكي دوباره احيا شود هم در سطح مديريت بانكها و هم تاييد صلاحيت مديراني كه قرار است بيايند.
در مورد منابع بانكي هم دولت بايد تصميم سخت بگيرد و مساله را حل كنند. من در يكي از نامههاي خود گفتم من همان كسي هستم كه عمليات سهقفله را انجام دادم. با همان مبنا الان فكر ميكنم بايد منابع را آزاد كنيد زيرا خشكسالي پولي در كشور ايجاد شده است، هرچند تورم كنترل شده اما رونق هم لازم است.
يك مساله مهم ديگر بدهي دولت و مردم به بانكهاست. هر چند بخش مهمي از بدهيهاي دولت به بانك مركزي مربوط به دوره آقاي احمدينژاد است اما بالاخره دولت بايد جوابگو باشد. دو سال است گفته بدهيهايم را ميدهم اما نداده. اين چيزي است كه مجلس هم در موردش ميخواهد مصوبهاي بگذراند، اينكه بدهيها كاغذي بازپرداخت شود.
در حقيقت نوعي انتشار اوراق مشاركت است، هرچند اين روش از هيچي بهتر است اما اين به معني بازپرداخت بدهي دولت به شركتها و بنگاهها نيست. اميدوارم دولت جرات كند بدهيهاي خود را بدهد.
وی اضافه کرده است: ببينيد من قبلا اين را گفتم و براي خود آقاي روحاني هم نوشتم. ارزيابي من اين است كه تيم دولت سواد اقتصادي دارد و به اصول اين علم معتقد است. قبول دارد علم اقتصاد علمي است كه براي سياستگذاري بايد مورد استفاده قرار گيرد، دولت قبلي اين را قبول نداشت. فكر ميكرد فرمولهاي اين علم شرقي يا غربي است...
اين دولت اين امتياز را دارد كه مباني و علم اقتصاد را قبول دارد و سعي ميكند بر اين اساس حركت كند. نقطه مقابل آن اكثر اعضاي دولت تجربه اجرايي و شناخت از درون ساختار دولت و اقتصادي كشور را ندارند. اين كمبود، جرات اتخاذ يكسري تصميمات را نميدهد.
شرايط اقتصادي كشور ما نيازمند گرفتن تصميمات سخت در بعضي مسائل اساسي است. خيلي از اعضاي تيم اقتصادي ما در طول عمر خود مسووليت معامله 10 هزار دلار را نداشتند اما امروز مسوول صد ميليارد دلار از ثروت كشور هستند. فرض كنيد يك بار در صادرات يا واردات نبودند.
خيليهاي آنها براي گرفتن حقوق خود به بانك مراجعه نكردند. آنوقت اين افراد با دانشي كه دارند موقع تصميمگيري بهدليل عدم تجربه ميترسند. در نتيجه تصميمات را دير ميگيرند.