اینان قدم به راه وصال خدا زدند
طعنه به صبر سلسله اولیا زدند
بااقتدا به کشته مظلوم کاظمین
با دستهای بسته شده دست و پا زدند
وقتی به زور پیکرشان زنده دفن شد
در زیر ضربه مادر خودرا صدا زدند
لعنت بر آن گروه که این داغ ننگ را
برنام نحس خویش در این ماجرا زدند
ام رصاص و کرببلای چهار را
چون زخم کهنه بر جگر خاک مازدند
غواص های تشنه ؛لب آب ؛هرنفس ؛
ناله به یاد تشنه لب کربلا زدند
*شعر از قاسم نعمتی