کد خبر 426573
تاریخ انتشار: ۱۹ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۴:۳۴

نقض حاکمیت عراق از سوی هواپیماهای سعودی و انتخاب سفیر جدید ریاض در بغداد بهانه ای شد تا سیر روابط تاریخی دو کشور و چرایی خصومت ورزی عربستان با همسایه شمالی اش را مورد بررسی قرار دهیم.

به گزارش مشرق، عربستان و عراق با داشتن ۸۰۸ کیلومتر مرز مشترک، در تاریخ مناسبات نه چندان طولانی خود دوران پر فراز و نشیبی داشته اند.

معاهده العقیر سرآغاز همکاری عراق نوین با سعودی ها

معاهده العقیر یا نشست العقیر را می توان معتبرترین سند همکاری مرزی میان دو کشور دانست که در منطقه العقیر در دوم دسامبر سال ۱۹۲۲ میان سلطان نشین نجد با حضور سلطان نجد عبدالعزیز بن عبدالرحمن آل سعود و «صبیح بک» وزیر ارتباطات و مشاغل به نمایندگی از ملک فیصل شاه عراق بسته شد. به موجب این معاهده مرزهای سلطان نشین نجد با عراق و کویت ترسیم شد و این معاهده در واقع الحاقیه معاهده مُحمره (خرمشهر) بود.

طی نشست العقیر که در آن «سر پرسی  کوکس» و ژنرال مور نماینده سیاسی انگلیس در کویت و «صبیح بک» وزیر ارتباطات و مشاغل کویت به همراه عبدالعزیز بن عبد الرحمن آل سعود حضورداشتند، مرزهای دو کشور ترسیم شد. با این حال طرفین بر مواضع خود پافشاری می کردند به طوری که عراق می خواست مرزهایش در بعد ۱۲ مایلی از ریاض باشد و بن سعود کل مناطق بدوی نشین شمال از حلب تا رود العاصی در کرانه راست فرات و حتی بصره را طلب می کرد وی خواستار مرزهای قبیلیه ای به جای مرزهای ثابت بود اما با فشار کوکس انگلیسی بن سعود از خواسته های خود درباره قبایل الظفیر که ساکن در نزدیکی فرات بود صرف نظر کرد اما به خواسته های خود در باره قبایل دیگر ادامه داد.

مذاکرات پنج روز به طول انجامید عبدالعزیز خواستار در نظر گرفتن منازل قبایل حامی وی برای ترسیم مرزها به جای نقشه راه بود و طرف عراقی مرزهایی که کمتر از ۲۰۰ متری جنوب فرات نباشد را مورد تاکید قرار می داد. در روز ششم کوکس خط قرمز مرزی را میان سه طرف ترسیم کرد و مقرر شد که منطقه ای حائل میان کویت و عربستان و عراق و عربستان ایجاد شود. پس از مذاکرات فشرده و سخت عبدالعزیز سلطان آن زمان نجد که بعدها حاکم شبه جزیره شد و نام عربستان سعودی بر آن نهاد با دخالت انگلیسی ها مرزهای میان دو کشور ترسیم شد.

جان ویلکنسون پژوهشگر انگلیسی در کتاب خود با نام مرزهای الجزیره العربیه به نقش انگلیسی ها در ترسیم مرزها اشاره می کند و می نویسد: عراق خواستار مرزهایی تا چند کیلومتری ریاض بود زیرا آن را تابع ولایت بصره می دانست اما سعودی ها خواستار حاکمیت بر کل قبایلی بودند که در اراضی واقع در غرب رود فرات تا شهر حلب کنونی در سوریه زندگی می کردند. این جدل ادامه داشت تا اینکه نماینده انگلیس پرسی کوکس دخالت کرد و مرزها را ترسیم نمود.

این معاهده با معاهده بحره در سال ۱۹۲۵ که مانع از حملات قبایل مرزی می شد تحکیم شد. هنگامی که سعودی ها بر حجاز مسلط شدند منطقه ای که به شریف حسین پدر ملک فیصل شاه عراق تعلق داشت بحران میان دو کشور به نهایت خود رسید و شبه نظامیان نیروهای قبیله ای موسوم به اخوان به عنوان ستون فقرات نظامی ملک عبدالعزیز حملاتی انجام دادند. این شبه نظامیان به مرز بندی اعتقاد نداشتند و تحت تاثیر جهاد و افکار دینی بودند، چنین هجمه هایی به تیرگی روابط میان عربستان و عراق منجر شد.

روابط سعودی و عراق در دوران بعث

از ابتدای سال ۱۹۶۹ که انگلیسی ها به دنبال خارج کردن نیروهای خود از شرق کانال سوئز بودند عراقی ها به فکر ایفای نقش در منطقه خلیج فارس افتادند به ویژه پس از نفوذ ایران با حمایت آمریکای. عراقی ها اصرار داشتند که با سعودی ها باید به تفاهمی درباره امنیت خلیج فارس برسند و رایزنی های سیاسی با سعودی ها را آغاز کردند اما سعودی ها مشکلات مرزی و حل آنها را بر هر موضوع دیگری ترجیح می دادند.

این مواضع سعودی ها به مذاق بعثی ها به ویژه صدام خوش نیامد. پس از ملی شدن نفت در سال ۱۹۷۲ در عراق صدام عملا اعلام کرد که نمی خواهد به سعودی ها مدیون باشد. در اکتبر سال ۱۹۷۳ اختلافات سعودی و عراقی به اوج خود رسید و احمد حسن البکر بعثی در جریان جنگ نیروهای مصری و سوری با اسرائیل با همه رایزنی کرد اما با مقامات سعودی رایزنی به عمل نیاورد. در یک برهه کوتاه روزنامه های عراقی به ویژه روزنامه الثوره در مقاله هایی با عنوان «پولهای عربی در ساخت جنگنده های فانتوم تاثیر گذار است» اقدام به تحریک اعراب برای ضربه زدن به منافع آمریکا در عربستان، کویت، دوبی و ابوظبی و قطر می کردند. در هفده اکتبر سال ۱۹۷۳ در پایان نشست کشورهای تولید کننده نفت درباره چگونگی استفاده از سلاح نفت در جنگ در جبهه های سوریه و مصر، عراق طرحی مبنی بر ملی کردن سهم شرکت های آمریکایی داشت و سعودی ها طرح دیگری داشتند که طرح عراق با مخالفت روبرو شد. طی این نشست تنها تصمیم به کاهش صادرات نفت به آمریکا به میزان پنج درصد گرفته شد.

چند ماهی بیشتر نگذشت تا این حملات رسانه های عراقی به نغمه های دوستی بدل شد و صدام درجلسات خود بر ضرورت همکاری با سعودی ها اشاره می کرد. به یکباره روابط صدام با فهد شاه وقت سعودی گرم شد و شاه سعودی در سال ۱۹۷۴ از بغداد و صدام نیز یکسال بعد از ریاض دیدن کرد. در سال های بعد این دیدارها و ارتباطات بیشتر شد.

اوج روابط بعثی ها زمانی بود که انقلاب اسلامی در ایران پیروز شد. گویا این انقلاب زمینه را برای تحکیم روابط دو کشور فراهم آورد. به طوری که از سال ۱۹۸۰ تا یک دهه بعد شاهد کمک های نظامی و مالی همه جانبه سعودی ها از رژیم بعث عراق علیه ایران هستیم، سعودی ها بدهی های عراق را پرداخت می کردند و اجازه انتقال خطوط نفتی از خاک خود را در عراق سرمایه گذاری کردند.

تیرگی روابط سعودی ها با عراق

این ماه عسل یک دهه بیشتر به طول نیانجامید زیرا در سال ۱۹۹۰ صدام جاه طلبی های خود را متوجه کویت کرد. دیکتاتور عراق که از جنگ علیه ایران طرفی نبسته بود و با مقروض کردن عراق ماشین جنگی عظیمی درست کرده بود، این ماشین جنگی را روانه کویت کرد. سعودی ها به دنبال تجاوز صدام به کویت خواستار خروج نظامیان عراقی شدند اما با مخالفت صدام روبرو شدند این امر سبب شد که سعودی ها مرزهای خود را به روی ائتلاف متشکل از ۳۴ کشور باز کنند.

در مقابل صدام با موشکهای اسکاد به عربستان شلیک کرد که این موشک های با پاتریوت خنثی شد. متعاقب آن نظامیان عراقی شهر الخفجی عربستان را اشغال کردند، اقدامی که خشم سعودی ها را به دنبال داشت.

روابط سعودی و عراق پس از جنگ علیه عراق

آخرین سفیر سعودی ها در عراق طراد عبدالله الحسین الحارثی بود که در سال ۱۹۸۳ تعیین شده بود. وی تا سال ۱۹۹۰ در این سمت بود و از آن هنگام روابط سعودی ها با عراق قطع شد. سفارت عربستان در عراق تعطیل شد و سعودی ها تصمیم به احداث اردوگاهی برای آوارگان عراقی گرفتند که این اردوگاه در سال ۲۰۰۸ بسته شد.

در جنگ سال ۲۰۰۳ سعودی ها اعلام کردند که عراق را هدف قرار نخواهند داد و اجازه استفاده از پایگاه های خود برای حمله به عراق نمی دهند. این سبب شد که آمریکا پایگاه های نظامی خود را در عربستان ببندد و به پایگاه العدید در قطر منتقل کند.

سعودی ها و دوره نوری المالکی

در دوره نوری المالکی روابط دو کشور نه تنها رو به بهبود نرفت بلکه بحرانی تر شد زیرا مالکی سعودی ها را متهم به حمایت از تروریسم و بحران سازی در عراق می کرد و سعودی ها نیز مالکی را به کنار زدن سنی ها در عراق متهم می کردند. از آغاز دوره نخست وزیری مالکی تا پایان آن، سعودی ها سفارت خود را در عراق بازگشایی نکردند و روابط دو کشور از ۲۰۰۶ تا سال ۲۰۱۴ بحرانی ماند.

روابط کنونی

از زمانی که حیدر العبادی در عراق روی کار آمد کوشید که سیاست درهای باز با همسایگان را در پیش بگیرد و در مناسبت های مختلف بر ضرورت تقویت روابط به ویژه با همسایگان تاکید کرد. در این مدت ابراهیم جعفری وزیر خارجه و فواد معصوم به عربستان سفر کرده اند. به این ترتیب روابط طرفین اندکی بهتر شد و جعفری از افتتاح قریب الوقوع سفارت سعودی ها در بغداد خبر داد. پس از مرگ ملک عبدالله پیام تلگرافی از سوی حیدر العبادی به سعودی ها فرستاده شد.

طی روزهای اخیر سعودی ها از انتخاب ثامر السبهان به عنوان سفیر خود در عراق خبر داده اند. وی یک نظامی با درجه سرتیپ است که قبلا وابسته نظامی سفارت سعودی ها در لبنان بوده است.

انتخاب یک نظامی برای امور دیپلماسی سبب جنجالها و مخالفت هایی شده است و برخی از شخصیت های پارلمانی عراقی از جمله العریاوی رئیس تشکل وابسته به عمار حکیم، قاسم الاعرجی رئیس تشکل بدر در پارلمان و برخی شخصیت های وابسته به ائتلاف دولت قانون خواستار عدم پذیرش ثامر السبهان شده اند. به اعتقاد این افراد اهداف خاصی در پشت پرده انتخاب السبهان نهفته است که نیاز به بررسی های بیشتر دارد.

همزمان جنجال دیگری به راه افتاده است و آن موضوع تجاوز جنگنده های سعودی به حریم هوایی عراق است. در همین رابطه حاکم الزاملی رئیس کمیته امنیتی و دفاع پارلمان عراق اعلام کرد که نیروی هوایی ارتش عراق جنگنده‌های عربستانی را که به حریم هوایی عراق در منطقه النخیب در جنوب شرقی استان الانبار نزدیک شده بودند از این منطقه دور کرده است.

وی در گفتگو با خبرگزاری آناتولی ترکیه اعلام کرد که این منطقه تنها یک روز بعد از این حادثه به وسیله خمپاره و کاتیوشا مورد اصابت قرار گرفته است. الزاملی اعلام کرد که جنگنده‌های عربستان در حال پرواز بر فراز منطقه النخیب در استان الانبار بودند که با وارد عمل شدن نیروهای هوایی ارتش عراق، وادار به عقب نشینی شدند.

وی  افزود بعد از این اقدام عراق پیامی به عربستان ارسال کرده و از این کشور و ائتلاف آمریکایی مقابله با داعش توضیحاتی در این زمینه خواسته که دلیل پرواز جنگنده‌های سعودی در منطقه‌ای که در آن عملیات نظامی انجام نمی‌شود چیست.
رئیس کمیته امنیتی و دفاع پارلمان عراق تأکید کرد که عربستان در پی این اعتراض‌ها عذرخواهی کرده اما دولت عراق پیام رسمی اعتراض خود را به ائتلاف آمریکایی و عربستان ارسال خواهد کرد. منطقه النخیب یکی از مناطق مورد نزاع استان الانبار و کربلاست که از لحاظ اداری وابسته به استان الانبار است.

در واکاوی روابط عراق و عربستان بررسی چند نکته حائز اهمیت است در واقع دلایل خصومت روابط میان دو کشور را به عوامل چندی می توان مربوط دانست؛

دلایل طایفه ای:

رژیم سعودی از فرقه وهابی که نسخه ای افراطی از مذهب حنبلی است پیروی می کند در حالی که بیشتر مردم عراق را شیعیان تشکیل می دهند. شیعیانی که وهابی ها آنها را کافر می دانند و حکم قتل آنها را واجب می دانند. وهابیت از بطن صحراهای بی آب و علف در شبه جزیره عربستان شکل گرفت. پیروان این فرقه تحت تاثیر صحراهای خشک وسوزان و فقر پرورش یافته اند و ارزشهای صحرا نشینی با تمدن رابطه خوبی ندارد. وهابی هایی که تحت تاثیر صحرا هستند جنگ و کشتار و غارت را مورد توجه قرار می دهند. هنگامی که اسلام غارت برای کسب غنایم را به نام خدا و به بهانه اشاعه دین منع کرد، وهابی ها تکفیر را برگزیدند و کسانی که مطابق تعالیم آنها فعالیت نمی کردند را کافر شمردند. محمد بن عبدالوهاب فرقه وهابیت را تنها راه درست اسلامی می دانست و مدعی بود ماموریت وهابیون جنگ برای بازگشت ارزشهای صدر اسلام و زمان پیامبر است. از همین رو پیروان وی به تکفیر شیعه و اباضیه و سپس دیگر گروه های سنی پرداختند تا پوشش دینی برای غارتگری های خود بیابند و به مسلمانان دیگر یورش ببرند (برای  اطلاع بیشتر از تاریخ وهابیت و ارتباط آن با تروریسم به کتاب احمد صبحی منصور با عنوان ریشه های تروریسم در مذهب وهابی مراجعه کنید).

این فرقه برای اینکه به اهداف خود برسد راه اتحاد با آل سعود را در پیش گرفت (در این زمینه کورتین وینزر سفیر سابق آمریکا در کاستاریکا طی مطلبی در مجله میدل ایست مانیتور شماره ژوئن-جولای ۲۰۰۷ به تاریخ شکل گیری وهابیت و نقش محمد بن عبدالوهاب در ترکیب سیاست با مذهب وهابیت پرداخته است).

اولین قربانی این همپیمانی شیعیان عراق بودند و وهابی ها به کربلا و نجف و سوق الشیوخ و دیگر شهرهای  عراق در دوره عثمانی یورش بردند. عثمان بن بشر النجدی در کتاب خود با عنوان مجد در تاریخ نجد به موضوع کشتار در کربلا در سال ۱۸۰۱ پرداخته است. النجدی از این کشتار به افتخار یاد می کند و می نویسد: ما کربلا را گرفتیم و ساکنان آن را ذبح کردیم و از این بابت پشیمان نیستیم و حرف ما با کافران همین است.

وهابی ها به یورش های خود به عراق تا اویل قرن بیستم یعنی اویل شکل گیری عراق جدید ادامه دادند. سفیر سابق آمریکا در کاستاریکا در کتاب خود درباره وهابیت می نویسد: وهابیون در سال ۱۸۰۱ میلادی به عراق حمله کردند و ضمن غارت آن بیش از چهار هزار نفر از ساکنان آن را کشتند.

علی الوردی متفکر معروف عراقی در رابطه با تعیین مرزهای عربستان و عراق می نویسد: ملک عبدالعزیز آل سعود موسس عربستان کنونی قصد داشت که رود فرات را حد فاصل عربستان و عراق قرار دهد اما نماینده انگلیسی ها پرسی کوکس مرزها را ترسیم کرد و سعودی ها را مجبور به قبول آن کرد (مراجعه به کتاب علی الوردی لمحات، ج۶، ص۱۶۰-۱۵۶).

دشمنی سعودی ها با عراق در همه دوره ها به غیر از دوره صدام حسین ادامه داشت زیرا آنها صدام را حاکمی مناسب برای تمایلات خود در ویرانی عراق و کشتار مردم آن می دانستند از همین رو وی را تشویق به راه انداختن جنگ علیه ایران کردد و حمایت مالی و رسانه ای و نظامی قوی از وی کردند. پس از سقوط صدام آنها ملت شیعه عراق را مجازات کردند و بدهی ها را از عراق طلب کردند. آنها بیست میلیارد دلاری را که برای کمک به صدام هزینه کرده بودند به علاوه سود آن می خواستند. سعودی ها به حمایت از تروریسم و اعزام تروریست ها به عراق ادامه دادند تا عراقی ها را بکشند و نظام آن را براندازند. نقل شده است که ملک عبدالله بن عبدالعزیز گفته بود: من بیست میلیون به صدام دادم تا علیه ایران جنگ کند، بیش از هشتاد میلیارد دلار برای خروج صدام از عراق هزینه کردیم و آماده ایم که دویست میلیارد دلار برای خارج کردن شیعیان از قدرت در عراق هزینه کنیم.

دلایل سیاسی:

شکی نیست که سعودی ها از سرسخت ترین دشمنان دموکراسی و حقوق بشر در جهان هستند و با وجود سیطره موسسه دینی وهابی بر آموزش و فرهنگ کشور، به دلیل وقوع انقلاب اطلاعاتی و ارتباطی و نهضت اقتصادی تحول بزرگی در بین ملت عربستان ایجاد شده است. امروز روشنفکران بسیاری هستند که خواستار رژیمی دموکراتیک بر اساس ارزشهای دموکراتیک و تمدن در عربستان هستند درحالی که رژیم سعودی رژیمی پادشاهی و خاندانی است. در جهان معاصر تنها عربستان به نام خاندانی المملکه السعودیه نامیده می شود. از همین رو سعودی ها حمایت گسترده ای از گروه های افراطی برای اشاعه فرهنگ خشونت و افراط و در ضدیت با دموکراسی در کشورهای عربی انجام می دهند.

از زمان سقوط رژیم بعث در عراق تاکنون سعودی ها حامی بزرگ تروریسم و نمایندگان آن شامل القاعده و بازماندگان بعث و داعشی ها به نام حمایت از اهل سنت بوده اند. آنها از هر فرصتی برای به شکست کشاندن روند سیاسی عراق استفاده کرده اند تا شعله های دموکراسی نوپای عراق به عربستان سعودی و کشورهای مجاور آن نرسد.

دلایل اقتصادی:

عربستان سعودی بزرگترین صادرکننده نفت در دنیاست.با بالا رفتن قیمت نفت در سالهای اخیر، عربستان به یک کشور ثروتمند در منطقه تبدیل شده است. آمریکا، اروپا و ژاپن به نفت عربستان برای رفع نیازهای خود روی آورده اند از همین رو است که این کشورها که دم از حقوق بشر و جنبش های دموکراتیک می زنند از جنایات رژیم قرون وسطایی و استبدادی سعودی چشم پوشی می کنند.

رژیم سعودی نمی خواهد که در این زمینه یعنی بازار نفت رقیبی داشته باشد به ویژه که اگر این رقیب عراق باشد و از همین رو هنگامی که نوری مالکی در دوران حکومت خود بحث بازسازی و تقویت زیر ساخت های نفتی عراق را مطرح کرد و طرح افزایش صار نفت عراق به ۱۰ تا ۱۲ میلیون بشکه را مطرح کرد به خصومت با آن پرداختند زیرا این طرح سبب می شد که درآمد عراق به شکل چشمگیری بالا برود و بتواند از آن برای سرمایه گذاری و بازسازی عراق و رفع نیازهای ملت این کشور استفاده کند به جای اینکه این سرمایه ها را صرف جنگ های ویرانگر مشابه دوران صدام کند. از همین رو رسانه های سعودی و عمال آنها درداخل و خارج در راستای ایجاد جنگ طایفه ای در بین مردم عراق حرکت کردند و طرحهای مالکی را ایرانی و دولت عراق را وابسته به ایران نامیدند.

در حالی که اگر دولت عراق موفق به پیاده کردن این طرح می شد به طور حتم آمریکا و کشورهای اروپایی از نفت عربستان سعودی بی نیاز می شدند و به نفت عراق تکیه می کردند و این در مواضع آنها تاثیر داشت و سبب می شد که غربی ها زبان باز کنند از دموکراسی در عربستان و دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس انتقاد کنند. این مسئله به مثابه کابوسی وحشتناک برای خاندان سعودی بود از همین رو تمام تلاش خود را برای نابودی طرح افزایش صادرات نفت عراق به کار بستند.

دلایل و منازعات مرزی:

همانطور که گفته شد از سال ۱۹۲۲ تاکنون درگیری های مرزی بین عراق و عربستان ادامه داشته است و طی این مدت تکلیف منطقه حائل میان دو کشور که مساحت آن بالغ بر هفت هزار و ۴۴ کیلومتر مربع می شود، مشخص نشده است.بر اساس بندهای معاهده العقیر طرفین در این منطقه حائل حق احداث تاسیسات نظامی یا دائمی ندارند اما بدوی های دو کشور حق استفاده از منطقه برای چارپایان و چاه ها و واحه های آن را دارند. در سال ۱۹۷۵ دو کشور به توافقی در زمینه تقسیم اداری منطقه رسیدند و در سال ۱۹۸۱ معاهده مرزی امضا شد اما بنا به دلایلی هیچگاه این معاهده در سازمان ملل ثبت نشد. جزییات تغییرات به وجود آمده آشکار نشد و در سال ۱۹۹۱ این معاهده و دیگر معاهده های امضا شده با سعودی ها لغو شد و در مقابل سعودی ها اقدام به ثبت همه توافقنامه های مرزی با عراق در سازمان ملل کردند، اتفاقی که در ماه ژوئن ۱۹۹۱ رخ داد. بدون شک این منازعات مرزی نیز در شکل دهی به روابط دو کشور از اهمیت بسزایی برخوردار است.


منبع: مهر