به گزارش مشرق، حمله داعش به مسجد شیعیان در منطقه قطیف عربستان برگ تازهای از عمق و گستره تهدیدات این گروه تروریستی علیه کشورهای منطقه گشوده است. داعش در این حملات بار دیگر از عناصر انتحاری استفاده کرد و نشان داد که فضای تفرقه آمیزی که حکومتهایی مانند آل سعود ایجاد میکنند و بر طبل اختلافات شیعی-سنی میکوبند، تا چه اندازه میتواند مورد بهره برداری این گروه تروریستی قرار گیرد. حال بر کسی پوشیده نیست که پس از رژیم صهیونیستی، مهمترین خطری که امنیت جوامع اسلامی را تهدید میکند، تفکرات تکفیری-تروریستی و به ویژه نوع داعشی آن است. این مساله نیز روشن است که شکل گیری و رشد این گروهها در فضای تنش آمیزی که برخی کشورها به آن دامن زدهاند و با حمایت آنها، رشد یافتهاند و در ادامه تداوم همین سیاستهای تنشزا و حمایتهای پیدا و پنهان همین کشورهاست که چنین گروههایی توانایی این حجم از عملیات را دارند.
عربستان سعودی از جمله مهمترین کشورهایی است که از دههها قبل سیاست حمایت از گروههای تکفیری را در چارچوب ایدئولوژی وهابی گری خود و در راستای سیاستهای تفرقه افکنانه و تنش زایش دنبال کرده است. داعش نیز از جمله گروههایی است که از همان آغاز شکل گیری به شیوههای پیدا و پنهان مورد حمایت آل سعود بوده و در راستای سیاستهای این کشور حرکت کرده است. اما حملات اخیر این گروه تروریستی به شیعیان عربستان نشان داد خطر گسترش داعش میتواند امنیت حامیان آنها را نیز به خطر اندازد و باعث بیثباتی در نظم سیاسی-اجتماعی آنها شود. به همین دلیل در این نوشتار به دنبال بررسی تاثیرات حمله داعش به مناطق شیعه نشین عربستان بر امنیت داخلی این کشور هستیم. بنابراین برای دستیابی به این هدف ضمن نگاهی کوتاه و گذرا بر نقش عربستان در شکلگیری و گسترش گروه داعش، راهبرد این گروه در بهره برداری از شکاف شیعی-سنی و تاثیرات چنین راهبردی با حمله به شیعیان عربستان بر امنیت داخلی این کشور خواهیم پرداخت.
عربستان سعودی از جمله مهمترین کشورهایی است که از دههها قبل سیاست حمایت از گروههای تکفیری را در چارچوب ایدئولوژی وهابی گری خود و در راستای سیاستهای تفرقه افکنانه و تنش زایش دنبال کرده است. داعش نیز از جمله گروههایی است که از همان آغاز شکل گیری به شیوههای پیدا و پنهان مورد حمایت آل سعود بوده و در راستای سیاستهای این کشور حرکت کرده است
عربستان و شکل گیری داعش
گروههای ضد نظم معمولا در بی ثباتی سیاسی و در شرایطی که دولت مرکزی در پی بحرانهای داخلی یا خارجی، از توان اعمال حاکمیت بر همه نقاط کشور برخوردار نیست شکل میگیرند. این گروهها به ویژه در زمانی که یک دولت خارجی نیز پشتیبان آنها باشد و با ارائه کمکهای مالی و تسلیحاتی به آنها حکم تامین کننده لجستیکی آنها را داشته باشد به سرعت گسترش پیدا میکنند و توان آنها در مقابله با دولت مرکزی با دریافت چنین کمکهایی روز به روز بیشتر میشود. این در حالی است که اگر دولت حامی این توانایی را داشته باشد که از لحاظ سیاسی نیز آنها را حمایت کند و مانع از واکنش نظام جهانی علیه آنها شود میتواند شرایط مناسبی را برای افزایش مقبولیت آنها در مقابل دولت مرکزی ایجاد کند. شکل گیری داعش و کمکهای عربستان به آنها نیز در چنین ساختاری قابل تحلیل است.
گروه تکفیری-تروریستی وابسته به «ابومصعب زرقاوی» در آغاز شکل گیری آن در عراق به دلیل وضعیت بیثبات عراق در سالهای پس از حمله آمریکا به این کشور با عنوان «القاعده در عراق» فرصت بروز و گسترش پیدا کرد. با تقویت نسبی قدرت دولت مرکزی از سال 2007 به بعد، این گروه نیز زیر فشار سرکوب دولت مرکزی به حاشیه رفت. در همین زمان، عربستان سعودی از این سازمان به عنوان ابزاری برای مقابله با دولت شیعی در عراق بهره میبرد و کمکهای مالی و تسلیحاتی زیادی به این گروه انجام میداد تا با بمب گذاری و عملیات انتحاری مانع از موفقیت دولت در تامین امنیت شهروندانش شود. در این دوران به دلیل این که آمریکا با سازمان القاعده در جنگ بود، عربستان توان حمایت سیاسی از آن را نداشت و کمکهای این کشور به سازمان زرقاوی بیشتر پنهانی و پشت پرده بود.
تحولات سوریه این معادله را بر هم زد و نه تنها فرصت لازم را برای بهره برداری بیشتر عربستان از سازمان القاعده در راستای اهداف منطقهای به دست آورد، بلکه توانست با گسیل کردن یاران القاعده به سوریه، این گروه را همانند یک ویروس در منطقه شامات پخش کند. گسترش حمایتهای عربستان از اقدامات القاعده عراق در سوریه و کمک به تجهیز آنها و همزمان، تسهیل عضویت نیروهای تازه نفس به این سازمان از گوشه و کنار جهان باعث شد سازمان القاعده عراق از یک سازمان کوچک که در بخشهای سنی نشین عراق در سالهای بیثباتی این کشور توانسته بود موفقیتهایی به دست آورد، با ادغام نیروهایش در عراق و سوریه، به سازمانی گستردهتر با عنوان «دولت اسلامی در عراق و شام» (داعش) تبدیل شود. از این زمان بود که این گروه تکفیری-تروریستی روز به روز با حمایتهای مالی و تسلیحاتی عربستان و شخص «بندر بن سلطان» رییس اداره اطلاعات و امنیت عربستان، توانست بر قدرت خود بیفزاید و بخشهای وسیعی از خاک عراق را به اشغال خود در آورد. به دلیل رویکرد مثبت غرب و به ویژه آمریکا نسبت به بی ثباتیها در سوریه، عربستان در این دوران تا حدودی توانست حمایت سیاسی نیز از اقدامات این گروه تروریستی کسب کند.
اما به دلیل ماهیت تکفیری این گروه و به دلیل قدرت طلبی و جاه طلبیهای «ابوبکر البغدادی» به عنوان رهبر داعش، این گروه از اهداف اولیه حامیان خود دور شد و به دنبال ایجاد خلافت اسلامی در کل سرزمینهای اسلامی حرکت کرد(همزمان نیز خود را از القاعده جدا دانست)؛ حرکتی که با خشونت افسارگسیخته و حملات وحشیانه به مردم مناطق تحت اشغال همراه بوده است. از این زمان بود که عربستان با تعدیل سیاستهای حمایتی خود، تلاش کرد همزمان این گروه را تحدید کند و مانع از افزایش اقدامات آن علیه منافع این کشور شود. وجود اختلافات درون خاندان سعودی در حمایت یا عدم حمایت از داعش در تصمیم عربستان برای پیگیری این سیاست تاثیر گذار بود. به همین دلیل بود که عربستان طرح مقابله با هستههای داعش در کشورش را پیگیری کرد و به دنبال آن بیش از دهها نفر را به دلیل ارتباطشان با داعش دستگیر کرد.
در کنار سازمان القاعده، بزرگ ترین برنده حمله عربستان به یمن گروه داعش است. این گروه با استفاده از فضای بی ثبات در یمن و با تکیه بر آتش تنشهای فرقه ای-مذهبی که عربستان برافروخته است، در تلاش برای کادرسازی در این کشور است. حمله به مسجد شیعیان در صنعا از جمله نخستین و مهمترین عملیاتهای این گروه در یمن بود و نشان داد که داعش توانسته در یمن نیز نفوذ پیدا کند.
در راستای چنین سیاستهایی بود که عربستان سعودی نیز به یکی از اهداف داعش تبدیل شد. هرچند شواهد نشان میدهد داعش به دلیل پیوند بدنه آن با بخشی از علمای تندروی وهابی در عربستان اقدامی جدی علیه آل سعود در دستور کار ندارد، اما با بمب گذاری علیه شیعیان مناطق شرقی عربستان تلاش دارد علاوه بر این که جامعه شیعیان را ناامن کند و به عبارتی، شیعیان را نابود کند، همزمان تلاش دارد با چنین اقداماتی بر آل سعود فشار وارد کند. همه اینها در حالی است که از دلایل اصلی موفقت داعش توانایی این گروه در بهره برداری از شکافهای شیعی-سنی در جهان اسلام است.
داعش و بهره گیری از شکاف شیعی-سنی
در واکاوی دلایل انتشار پدیده داعش بسیاری از تحلیلگران بر این اعتقادند که علاوه بر تاثیر تعیین کننده کمکهای مالی و تسلیحاتی برخی کشورهای منطقه به این گروه تروریستی، از جمله دلایلی که این گروه توانسته به سرعت انتشار یابد، بهره گیری از تنشهای مذهبی-فرقه ای و دامن زدن به آن از طریق نفرت پراکنی مذهبی است. به همین دلیل است که این گروه بیشتر در مناطقی پتانسیل رشد داشته است که دارای گسلهای مذهبی شیعی-سنی هستند و همین امر از جمله دلایلی است که داعش هنوز نتوانسته در لیبی مانند عراق و سوریه به شکلی گسترده و ساختارمند، حضور یابد (هرچند در سایه جنگ داخلی توانسته کنترل برخی شهرهای لیبی را در دست گیرد). در این راستا، سیاستهای تفرقه افکنانه عربستان سعودی و تلاش این کشور برای دامن زدن به جنگ شیعی-سنی نیز فضای مناسبی برای این گروه ایجاد کرده و داعش به شکلی فرصت طلبانه بر این موج سوار شده و افراط گری و نفرت مذهبی را به حد اعلای خود رسانده است. در چنین فضای خشونت آمیز و نفرت زایی است که ایدئولوژی داعش توان جذب نیروهای جدید را پیدا کرده است.
با بهره گیری از فرصتهای ایجاد شده در فضای تنشزای منطقه، داعش اکنون از یک گروه تروریست محلی به یک جریان بین المللی از تروریسم تکفیری تشکیل شده است که توانسته در دیگر کشورهای اسلامی مانند لیبی، مصر، الجزایر شاخههای وابسته به خود ایجاد کند و دیگر گروههای تکفیری-تروریستی موجود، مانند گروه بوکوحرام، را نیز زیر بیعت خود در آورد. این وضعیت یک دور باطل ایجاد کرده است که بر دامنه تنشهای فرقهای-مذهبی در جوامع اسلامی افزوده است و افزایش شدت این تنش ها، راه را برای انتشار ایدئولوژی تکفیری داعش و جذب نیروهای جدید فراهم می کند. به همین دلیل است که در کنار سازمان القاعده، بزرگ ترین برنده حمله عربستان به یمن گروه داعش است. این گروه با استفاده از فضای بی ثبات در یمن و با تکیه بر آتش تنشهای فرقه ای-مذهبی که عربستان برافروخته است، در تلاش برای کادرسازی در این کشور است. حمله به مسجد شیعیان در صنعا از جمله نخستین و مهمترین عملیاتهای این گروه در یمن بود و نشان داد که داعش توانسته در یمن نیز نفوذ پیدا کند.
حمله داعش به مسجد شیعیان عربستان در چنین بستری رخ داد. شواهد نشان میدهد این گروه با حمله به شیعیان عربستان دو هدف را دنبال میکند؛ هدف نخست دامن زدن به نفرت شیعی-سنی در جامعه عربستان است که به دلیل سیاستهای سلفی گرایانه روحانیون وهابی و آل سعود فضای مناسبی را برای این امر فراهم کرده است. از سوی دیگر، داعش با چنین حملاتی تلاش دارد بر آل سعود فشار وارد آورد تا در راستای سیاستهای آنها حرکت کنند. این در حالی است که بخشی از علمای تندروی وهابی در عربستان موافق اقدامات خشونت آمیز داعش هستند و خواهان کمک حکومت به این گروه هستند. همچنین، داعش با حمله به شیعیان عربستان در پی نمایش توان تاثیر گذاری و توان عملیاتی خود است تا از این طریق بخشی از جامعه عربستان که با این علما در ارتباط هستند را به خود جذب کنند.
همه این اقدامات در بستری رخ میدهد که عربستان عامل اصلی ایجاد آن است. به عبارتی دیگر، شکل گیری و گسترش داعش با حمایتهای عربستان و در فضای فرقهای-مذهبی که این کشور در سطح منطقه ایجاد کرده، رخ داده است و حال باید منتظر پیامدهای آن بر امنیت داخلی خود باشد.
داعش و تهدید امنیت داخلی عربستان
اگر از دید امنیتی نگاهی مبتنی بر حفظ ثبات سیاسی و آرامش اجتماعی به عملیات داعش علیه شیعیان عربستان بیندازیم باید گفت، علیرغم این که داعش شیعیان عربستان را هدف قرار داده است و تاکنون تلاش محسوسی علیه دیگر گروهها یا ساختار سیاسی عربستان انجام نداده است، اما اقدام داعش در انفجار مسجد شیعیان به همان میزان که خطری برای شیعیان به شمار میآید، میتواند در شرایط حساس کنونی که آل سعود با بیشترین اختلافات درون خاندانی روبروست به تشدید شکافهای داخلی این خاندان بینجامد و ثبات سیاسی این خاندان محافظه کار را به خطر اندازد. به همین دلیل، حمله به مسجد شیعیان با وجود اینکه حمایت بخشی از علمای وهابی و شاهزادههای سعودی را پشت سر دارد، اما از دو طریق به بی ثباتی داخلی جامعه عربستان کمک خواهد کرد.
بخشی از علمای تندروی وهابی در عربستان موافق اقدامات خشونت آمیز داعش هستند و خواهان کمک حکومت به این گروه هستند. همچنین، داعش با حمله به شیعیان عربستان در پی نمایش توان تاثیر گذاری و توان عملیاتی خود است تا از این طریق بخشی از جامعه عربستان که با این علما در ارتباط هستند را به خود جذب کنند.
نخست این که، تداوم این حملهها و ناکارآمدی نظام سیاسی در تامین امنیت شیعیان منجر به افزایش نارضایتی آنها خواهد شد و شیعیان را وادار خواهد کرد در قالب گروههای مردمی به تامین امنیت مساجد و حسینهها بپردازند. تهدید اصلی این جاست که در صورتی که بار دیگر چنین بمب گذاریهایی انجام شود و حکومت قادر به تامین امنیت شیعیان نباشد، شکاف بین شیعیان مناطق شرقی که بیش از 15 درصد جمعیت این کشور را تشکیل میدهند و در مناطق نفت خیز عربستان سکونت دارند با حکومت بیشتر میشود و این در حالی است که عربستان به دلیل جنگ در یمن نیاز به حفظ آرامش داخلی دارد. ناتوانی حکومت در تامین امنیت شیعیان خشم فروخورده شیعیان را علیه آل سعود شعله ور می سازد؛ امری که در شرایط کنونی به هیچ عنوان مطلوب بدنه اصلی آل سعود نخواهد بود.
تهدید دوم میتواند به حملات مستقیم داعش به شاهزادههای سعودی بازگردد که رویکردی مخالف داعش دارند. فهم این نکته زمانی بهتر درک خواهد شد که در نظر داشته باشیم بر خلاف گروه القاعده که هدف نخست خود را حمله به غرب و اهداف غربی تعریف کرده است، داعش هدف نخست خود را جوامع اسلامی و اصلاح جوامع اسلامی مطابق با ایدئولوژی خود میداند. به همین دلیل، داعش به جای تمرکز بر جهان غرب (هدفی که القاعده دنبال می کند)، به آنچه که آنها پاکسازی جهان اسلام از انحرافات مینامند، میپردازند. در یک کلام میتوان گفت، داعش مشی «هر که با ما نیست، بر ماست» را در پیش گرفته و به همین دلیل است که صاحبانِ چنین تفکر خشونت آمیزی، دست به کشتار «غیر خودی ها» میزنند (1). به همین دلیل باید گفت، به نظر میرسد از جمله اهداف اصلی داعش در حمله به شیعیان عربستان بی ثبات کردن شرایط این کشور است (2). این در حالی است که به دلیل تکیه گسترده این گروه بر ارتباطات اینترنتی با حامیان خود و پراکندگی این حامیان در سطوحی گسترده، نمیتوان پیش بینی کرد که عملیات بعدی کی و کجا قرار است انجام گیرد. در چنین شرایطی، دستگاههای امنیتی باید بخش بزرگی از توان خود را به کشف و خنثی سازی ظرفیتهای خفته داعش مصروف کنند. این امر علاوه بر این که امنیتی شدن جامعه را در پی خواهد داشت، هزینههای سیاسی-اجتماعی بسیاری را نیز بر حکومت آل سعود تحمیل میکند.
نتیجه گیری
حمله داعش به مسجد شیعیان در عربستان نشان داد که هیچ کشور و گروهی از آتش نفرت این گروه تروریستی در امان نیست و به دلیل سیالیت ایدئولوژی تکفیری این گروه و به دلیل وجود بسترهای لازم در کشورهایی که از این گروه به شیوه های مختلف کمک کردهاند، این گروه تهدیدی علیه حامیان اولیه خود نیز به شمار میرود. به عبارتی دیگر، میتوان گفت داعش در فضای تفرقه افکنانهای که کشورهایی مانند عربستان به آن دامن زدهاند فرصت و فضای لازم را برای رشد به دست آورده است و از سوی دیگر، سیالیت ایدئولوژیک در کنار خوی وحشی گری آن منجر به عدم تعهد آن به هیچ گروه یا کشور دیگری شده است که در این میان حمله به بخشی از جامعه حامیان پیشین و ایجاد ناامنی در ساختار سیاسی-اجتماعی آنها را نیز در پی داشته است. پیامدهای امنیتی حمله داعش به شیعیان عربستان بر امنیت داخلی آل سعود نیز در چنین چارچوبی قابل تحلیل است.
منابع:
1-http://www.irna.ir/fa/News/81619613/
2-http://fararu.com/fa/news
موسی استادی/ کارشناس مسائل منطقه
منبع:تبیین
عربستان سعودی از جمله مهمترین کشورهایی است که از دههها قبل سیاست حمایت از گروههای تکفیری را در چارچوب ایدئولوژی وهابی گری خود و در راستای سیاستهای تفرقه افکنانه و تنش زایش دنبال کرده است. داعش نیز از جمله گروههایی است که از همان آغاز شکل گیری به شیوههای پیدا و پنهان مورد حمایت آل سعود بوده و در راستای سیاستهای این کشور حرکت کرده است. اما حملات اخیر این گروه تروریستی به شیعیان عربستان نشان داد خطر گسترش داعش میتواند امنیت حامیان آنها را نیز به خطر اندازد و باعث بیثباتی در نظم سیاسی-اجتماعی آنها شود. به همین دلیل در این نوشتار به دنبال بررسی تاثیرات حمله داعش به مناطق شیعه نشین عربستان بر امنیت داخلی این کشور هستیم. بنابراین برای دستیابی به این هدف ضمن نگاهی کوتاه و گذرا بر نقش عربستان در شکلگیری و گسترش گروه داعش، راهبرد این گروه در بهره برداری از شکاف شیعی-سنی و تاثیرات چنین راهبردی با حمله به شیعیان عربستان بر امنیت داخلی این کشور خواهیم پرداخت.
عربستان سعودی از جمله مهمترین کشورهایی است که از دههها قبل سیاست حمایت از گروههای تکفیری را در چارچوب ایدئولوژی وهابی گری خود و در راستای سیاستهای تفرقه افکنانه و تنش زایش دنبال کرده است. داعش نیز از جمله گروههایی است که از همان آغاز شکل گیری به شیوههای پیدا و پنهان مورد حمایت آل سعود بوده و در راستای سیاستهای این کشور حرکت کرده است
عربستان و شکل گیری داعش
گروههای ضد نظم معمولا در بی ثباتی سیاسی و در شرایطی که دولت مرکزی در پی بحرانهای داخلی یا خارجی، از توان اعمال حاکمیت بر همه نقاط کشور برخوردار نیست شکل میگیرند. این گروهها به ویژه در زمانی که یک دولت خارجی نیز پشتیبان آنها باشد و با ارائه کمکهای مالی و تسلیحاتی به آنها حکم تامین کننده لجستیکی آنها را داشته باشد به سرعت گسترش پیدا میکنند و توان آنها در مقابله با دولت مرکزی با دریافت چنین کمکهایی روز به روز بیشتر میشود. این در حالی است که اگر دولت حامی این توانایی را داشته باشد که از لحاظ سیاسی نیز آنها را حمایت کند و مانع از واکنش نظام جهانی علیه آنها شود میتواند شرایط مناسبی را برای افزایش مقبولیت آنها در مقابل دولت مرکزی ایجاد کند. شکل گیری داعش و کمکهای عربستان به آنها نیز در چنین ساختاری قابل تحلیل است.
گروه تکفیری-تروریستی وابسته به «ابومصعب زرقاوی» در آغاز شکل گیری آن در عراق به دلیل وضعیت بیثبات عراق در سالهای پس از حمله آمریکا به این کشور با عنوان «القاعده در عراق» فرصت بروز و گسترش پیدا کرد. با تقویت نسبی قدرت دولت مرکزی از سال 2007 به بعد، این گروه نیز زیر فشار سرکوب دولت مرکزی به حاشیه رفت. در همین زمان، عربستان سعودی از این سازمان به عنوان ابزاری برای مقابله با دولت شیعی در عراق بهره میبرد و کمکهای مالی و تسلیحاتی زیادی به این گروه انجام میداد تا با بمب گذاری و عملیات انتحاری مانع از موفقیت دولت در تامین امنیت شهروندانش شود. در این دوران به دلیل این که آمریکا با سازمان القاعده در جنگ بود، عربستان توان حمایت سیاسی از آن را نداشت و کمکهای این کشور به سازمان زرقاوی بیشتر پنهانی و پشت پرده بود.
تحولات سوریه این معادله را بر هم زد و نه تنها فرصت لازم را برای بهره برداری بیشتر عربستان از سازمان القاعده در راستای اهداف منطقهای به دست آورد، بلکه توانست با گسیل کردن یاران القاعده به سوریه، این گروه را همانند یک ویروس در منطقه شامات پخش کند. گسترش حمایتهای عربستان از اقدامات القاعده عراق در سوریه و کمک به تجهیز آنها و همزمان، تسهیل عضویت نیروهای تازه نفس به این سازمان از گوشه و کنار جهان باعث شد سازمان القاعده عراق از یک سازمان کوچک که در بخشهای سنی نشین عراق در سالهای بیثباتی این کشور توانسته بود موفقیتهایی به دست آورد، با ادغام نیروهایش در عراق و سوریه، به سازمانی گستردهتر با عنوان «دولت اسلامی در عراق و شام» (داعش) تبدیل شود. از این زمان بود که این گروه تکفیری-تروریستی روز به روز با حمایتهای مالی و تسلیحاتی عربستان و شخص «بندر بن سلطان» رییس اداره اطلاعات و امنیت عربستان، توانست بر قدرت خود بیفزاید و بخشهای وسیعی از خاک عراق را به اشغال خود در آورد. به دلیل رویکرد مثبت غرب و به ویژه آمریکا نسبت به بی ثباتیها در سوریه، عربستان در این دوران تا حدودی توانست حمایت سیاسی نیز از اقدامات این گروه تروریستی کسب کند.
اما به دلیل ماهیت تکفیری این گروه و به دلیل قدرت طلبی و جاه طلبیهای «ابوبکر البغدادی» به عنوان رهبر داعش، این گروه از اهداف اولیه حامیان خود دور شد و به دنبال ایجاد خلافت اسلامی در کل سرزمینهای اسلامی حرکت کرد(همزمان نیز خود را از القاعده جدا دانست)؛ حرکتی که با خشونت افسارگسیخته و حملات وحشیانه به مردم مناطق تحت اشغال همراه بوده است. از این زمان بود که عربستان با تعدیل سیاستهای حمایتی خود، تلاش کرد همزمان این گروه را تحدید کند و مانع از افزایش اقدامات آن علیه منافع این کشور شود. وجود اختلافات درون خاندان سعودی در حمایت یا عدم حمایت از داعش در تصمیم عربستان برای پیگیری این سیاست تاثیر گذار بود. به همین دلیل بود که عربستان طرح مقابله با هستههای داعش در کشورش را پیگیری کرد و به دنبال آن بیش از دهها نفر را به دلیل ارتباطشان با داعش دستگیر کرد.
در کنار سازمان القاعده، بزرگ ترین برنده حمله عربستان به یمن گروه داعش است. این گروه با استفاده از فضای بی ثبات در یمن و با تکیه بر آتش تنشهای فرقه ای-مذهبی که عربستان برافروخته است، در تلاش برای کادرسازی در این کشور است. حمله به مسجد شیعیان در صنعا از جمله نخستین و مهمترین عملیاتهای این گروه در یمن بود و نشان داد که داعش توانسته در یمن نیز نفوذ پیدا کند.
در راستای چنین سیاستهایی بود که عربستان سعودی نیز به یکی از اهداف داعش تبدیل شد. هرچند شواهد نشان میدهد داعش به دلیل پیوند بدنه آن با بخشی از علمای تندروی وهابی در عربستان اقدامی جدی علیه آل سعود در دستور کار ندارد، اما با بمب گذاری علیه شیعیان مناطق شرقی عربستان تلاش دارد علاوه بر این که جامعه شیعیان را ناامن کند و به عبارتی، شیعیان را نابود کند، همزمان تلاش دارد با چنین اقداماتی بر آل سعود فشار وارد کند. همه اینها در حالی است که از دلایل اصلی موفقت داعش توانایی این گروه در بهره برداری از شکافهای شیعی-سنی در جهان اسلام است.
داعش و بهره گیری از شکاف شیعی-سنی
در واکاوی دلایل انتشار پدیده داعش بسیاری از تحلیلگران بر این اعتقادند که علاوه بر تاثیر تعیین کننده کمکهای مالی و تسلیحاتی برخی کشورهای منطقه به این گروه تروریستی، از جمله دلایلی که این گروه توانسته به سرعت انتشار یابد، بهره گیری از تنشهای مذهبی-فرقه ای و دامن زدن به آن از طریق نفرت پراکنی مذهبی است. به همین دلیل است که این گروه بیشتر در مناطقی پتانسیل رشد داشته است که دارای گسلهای مذهبی شیعی-سنی هستند و همین امر از جمله دلایلی است که داعش هنوز نتوانسته در لیبی مانند عراق و سوریه به شکلی گسترده و ساختارمند، حضور یابد (هرچند در سایه جنگ داخلی توانسته کنترل برخی شهرهای لیبی را در دست گیرد). در این راستا، سیاستهای تفرقه افکنانه عربستان سعودی و تلاش این کشور برای دامن زدن به جنگ شیعی-سنی نیز فضای مناسبی برای این گروه ایجاد کرده و داعش به شکلی فرصت طلبانه بر این موج سوار شده و افراط گری و نفرت مذهبی را به حد اعلای خود رسانده است. در چنین فضای خشونت آمیز و نفرت زایی است که ایدئولوژی داعش توان جذب نیروهای جدید را پیدا کرده است.
با بهره گیری از فرصتهای ایجاد شده در فضای تنشزای منطقه، داعش اکنون از یک گروه تروریست محلی به یک جریان بین المللی از تروریسم تکفیری تشکیل شده است که توانسته در دیگر کشورهای اسلامی مانند لیبی، مصر، الجزایر شاخههای وابسته به خود ایجاد کند و دیگر گروههای تکفیری-تروریستی موجود، مانند گروه بوکوحرام، را نیز زیر بیعت خود در آورد. این وضعیت یک دور باطل ایجاد کرده است که بر دامنه تنشهای فرقهای-مذهبی در جوامع اسلامی افزوده است و افزایش شدت این تنش ها، راه را برای انتشار ایدئولوژی تکفیری داعش و جذب نیروهای جدید فراهم می کند. به همین دلیل است که در کنار سازمان القاعده، بزرگ ترین برنده حمله عربستان به یمن گروه داعش است. این گروه با استفاده از فضای بی ثبات در یمن و با تکیه بر آتش تنشهای فرقه ای-مذهبی که عربستان برافروخته است، در تلاش برای کادرسازی در این کشور است. حمله به مسجد شیعیان در صنعا از جمله نخستین و مهمترین عملیاتهای این گروه در یمن بود و نشان داد که داعش توانسته در یمن نیز نفوذ پیدا کند.
حمله داعش به مسجد شیعیان عربستان در چنین بستری رخ داد. شواهد نشان میدهد این گروه با حمله به شیعیان عربستان دو هدف را دنبال میکند؛ هدف نخست دامن زدن به نفرت شیعی-سنی در جامعه عربستان است که به دلیل سیاستهای سلفی گرایانه روحانیون وهابی و آل سعود فضای مناسبی را برای این امر فراهم کرده است. از سوی دیگر، داعش با چنین حملاتی تلاش دارد بر آل سعود فشار وارد آورد تا در راستای سیاستهای آنها حرکت کنند. این در حالی است که بخشی از علمای تندروی وهابی در عربستان موافق اقدامات خشونت آمیز داعش هستند و خواهان کمک حکومت به این گروه هستند. همچنین، داعش با حمله به شیعیان عربستان در پی نمایش توان تاثیر گذاری و توان عملیاتی خود است تا از این طریق بخشی از جامعه عربستان که با این علما در ارتباط هستند را به خود جذب کنند.
همه این اقدامات در بستری رخ میدهد که عربستان عامل اصلی ایجاد آن است. به عبارتی دیگر، شکل گیری و گسترش داعش با حمایتهای عربستان و در فضای فرقهای-مذهبی که این کشور در سطح منطقه ایجاد کرده، رخ داده است و حال باید منتظر پیامدهای آن بر امنیت داخلی خود باشد.
داعش و تهدید امنیت داخلی عربستان
اگر از دید امنیتی نگاهی مبتنی بر حفظ ثبات سیاسی و آرامش اجتماعی به عملیات داعش علیه شیعیان عربستان بیندازیم باید گفت، علیرغم این که داعش شیعیان عربستان را هدف قرار داده است و تاکنون تلاش محسوسی علیه دیگر گروهها یا ساختار سیاسی عربستان انجام نداده است، اما اقدام داعش در انفجار مسجد شیعیان به همان میزان که خطری برای شیعیان به شمار میآید، میتواند در شرایط حساس کنونی که آل سعود با بیشترین اختلافات درون خاندانی روبروست به تشدید شکافهای داخلی این خاندان بینجامد و ثبات سیاسی این خاندان محافظه کار را به خطر اندازد. به همین دلیل، حمله به مسجد شیعیان با وجود اینکه حمایت بخشی از علمای وهابی و شاهزادههای سعودی را پشت سر دارد، اما از دو طریق به بی ثباتی داخلی جامعه عربستان کمک خواهد کرد.
بخشی از علمای تندروی وهابی در عربستان موافق اقدامات خشونت آمیز داعش هستند و خواهان کمک حکومت به این گروه هستند. همچنین، داعش با حمله به شیعیان عربستان در پی نمایش توان تاثیر گذاری و توان عملیاتی خود است تا از این طریق بخشی از جامعه عربستان که با این علما در ارتباط هستند را به خود جذب کنند.
نخست این که، تداوم این حملهها و ناکارآمدی نظام سیاسی در تامین امنیت شیعیان منجر به افزایش نارضایتی آنها خواهد شد و شیعیان را وادار خواهد کرد در قالب گروههای مردمی به تامین امنیت مساجد و حسینهها بپردازند. تهدید اصلی این جاست که در صورتی که بار دیگر چنین بمب گذاریهایی انجام شود و حکومت قادر به تامین امنیت شیعیان نباشد، شکاف بین شیعیان مناطق شرقی که بیش از 15 درصد جمعیت این کشور را تشکیل میدهند و در مناطق نفت خیز عربستان سکونت دارند با حکومت بیشتر میشود و این در حالی است که عربستان به دلیل جنگ در یمن نیاز به حفظ آرامش داخلی دارد. ناتوانی حکومت در تامین امنیت شیعیان خشم فروخورده شیعیان را علیه آل سعود شعله ور می سازد؛ امری که در شرایط کنونی به هیچ عنوان مطلوب بدنه اصلی آل سعود نخواهد بود.
تهدید دوم میتواند به حملات مستقیم داعش به شاهزادههای سعودی بازگردد که رویکردی مخالف داعش دارند. فهم این نکته زمانی بهتر درک خواهد شد که در نظر داشته باشیم بر خلاف گروه القاعده که هدف نخست خود را حمله به غرب و اهداف غربی تعریف کرده است، داعش هدف نخست خود را جوامع اسلامی و اصلاح جوامع اسلامی مطابق با ایدئولوژی خود میداند. به همین دلیل، داعش به جای تمرکز بر جهان غرب (هدفی که القاعده دنبال می کند)، به آنچه که آنها پاکسازی جهان اسلام از انحرافات مینامند، میپردازند. در یک کلام میتوان گفت، داعش مشی «هر که با ما نیست، بر ماست» را در پیش گرفته و به همین دلیل است که صاحبانِ چنین تفکر خشونت آمیزی، دست به کشتار «غیر خودی ها» میزنند (1). به همین دلیل باید گفت، به نظر میرسد از جمله اهداف اصلی داعش در حمله به شیعیان عربستان بی ثبات کردن شرایط این کشور است (2). این در حالی است که به دلیل تکیه گسترده این گروه بر ارتباطات اینترنتی با حامیان خود و پراکندگی این حامیان در سطوحی گسترده، نمیتوان پیش بینی کرد که عملیات بعدی کی و کجا قرار است انجام گیرد. در چنین شرایطی، دستگاههای امنیتی باید بخش بزرگی از توان خود را به کشف و خنثی سازی ظرفیتهای خفته داعش مصروف کنند. این امر علاوه بر این که امنیتی شدن جامعه را در پی خواهد داشت، هزینههای سیاسی-اجتماعی بسیاری را نیز بر حکومت آل سعود تحمیل میکند.
نتیجه گیری
حمله داعش به مسجد شیعیان در عربستان نشان داد که هیچ کشور و گروهی از آتش نفرت این گروه تروریستی در امان نیست و به دلیل سیالیت ایدئولوژی تکفیری این گروه و به دلیل وجود بسترهای لازم در کشورهایی که از این گروه به شیوه های مختلف کمک کردهاند، این گروه تهدیدی علیه حامیان اولیه خود نیز به شمار میرود. به عبارتی دیگر، میتوان گفت داعش در فضای تفرقه افکنانهای که کشورهایی مانند عربستان به آن دامن زدهاند فرصت و فضای لازم را برای رشد به دست آورده است و از سوی دیگر، سیالیت ایدئولوژیک در کنار خوی وحشی گری آن منجر به عدم تعهد آن به هیچ گروه یا کشور دیگری شده است که در این میان حمله به بخشی از جامعه حامیان پیشین و ایجاد ناامنی در ساختار سیاسی-اجتماعی آنها را نیز در پی داشته است. پیامدهای امنیتی حمله داعش به شیعیان عربستان بر امنیت داخلی آل سعود نیز در چنین چارچوبی قابل تحلیل است.
منابع:
1-http://www.irna.ir/fa/News/81619613/
2-http://fararu.com/fa/news
موسی استادی/ کارشناس مسائل منطقه
منبع:تبیین