کد خبر 426607
تاریخ انتشار: ۱۹ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۹:۱۱

وقتی حرکتی اتفاق افتاده که یک قدم عالم به سمت ظهور می‌رود، غفلت از آن هدف و به اهداف کوچک پرداختن مثل توسعه و امثال اینها یک جور خیانت به آرمان امام زمان علیه السلام است. اینکه یک ملتی را که در مسیر ظهور حرکت می‌کنند را به سمت آرمان توسعه غربی ببرند.

 به گزارش مشرق، حجت الاسلام و المسلمین استاد سید محمدمهدی میرباقری در جلسه هفتگی هیأت الرضا علیه‌السلام که در تاریخ ۱۵ خرداد انجام شد به عنوان سخنرانی جلسه به بیان نکات مهمی پیرامون ظهور و عبور از ظلمات پرداخت.
 
رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم با بیان اینکه عبور ما از ظلمات شیطان ممکن نیست الا اینکه از عالم غیب و بیرون از این عالم تجلیاتی بر ما شود افزود: تا نور امام علیه‌السلام در وجود ما تجلی و ظهور پیدا نکند و قلب ما روشن به نور امام نشود، امکان نجات و عبور از این وادی ظلمات نیست.
 
وی ادامه داد: وقتی آن سرچشمه حیات یعنی امام در عالم ظاهر شد، عالم نورانی می‌شود و به حیات طیبه می‌رسد و همه عالم زنده می‌شوند. نه فقط ما زنده می‌شویم، جمادات هم زنده می‌شوند؛ حیوانات هم به «حیات طیبه» می‌رسند.
 
حجت الاسلام والمسلمین میرباقری در ادامه با برشماری تحلیل‌های مختلف از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام رضوان‌الله تعالی علیه گفت: این که انقلاب امام را محدود به مقابله با استبداد و استعمار کنند درست نیست، با حرکت امام جهان  وارد مرحله جدیدی شد و امام با این انقلاب عالم را یک قدم به سمت اتفاق عظیم ظهور نزدیک کرد.
 
این استاد درس خارج حوزه در بخش دیگری از سخنان خود بر برشمردن دو قرائت سلفی و سکولار از جریانات انحرافی اسلامی که غرب آنها را برای مقابله با انقلاب اسلامی ساخته و پرداخته است افزود: انقلاب اسلامی باید جهان اسلام را از این فتنه‌ها عبور دهد و برای عبور از این جریانات انحرافی نیاز هست به اینکه بایستیم و مقاومت کنیم و خون بدهیم و به شهادت برسیم و این اتفاق در جهان می‌افتد.
 
متن کامل سخنان مهم حجت الاسلام والمسلمین استاد میرباقری در ادامه می‌آید:
 

*****

بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین احمده و استعینه و أومن به و اتوکل علیه و استهدیه و استنصره و اصلی و اسلم علی خاتم انبیائه و افضل سفرائه، حبیب اله العالمین ابی‌القاسم محمد و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین الهداة المهدیین سیما بقیه‌الله فی الارضین ارواحنا له الفداء و لعنت‌الله علی اعدائهم اجمعین.
 
عبور انسان از ظلمات نفس ممکن نیست الا با تجلی نور امام
 
عنایت دارید که عبور ما از تاریکی‌ها، ظلمات نفس، ظلمات شیطان و اولیاء طاغوت و به تعبیر قرآن والذين كفروا اولياؤهم الطاغوت يخرجونهم من النور الي الظلمات(۱) ممکن نیست الا اینکه از عالم غیب و بیرون از این عالم تجلیاتی بر ما شود. یعنی تا نور امام علیه‌السلام در وجود ما تجلی و ظهور پیدا نکند و قلب ما روشن به نور امام نشود، امکان نجات و عبور از این وادی ظلمات نیست.
 
اگر نور امام به انسان نرسد تا قیامت ظلمات می ماند
 
اگر ما در این دنیا نتوانستیم از این وادی نجات پیدا کنیم و در وادی ظلمات بودیم و به امام و نور امام نرسیدیم بعد از این دنیا هم همچنین خواهد بود خدای متعال وقتی این داستان ظلمات را در قرآن بیان می‌کند در سوره مبارکه نور أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُّجِّيٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا وَمَن لَّمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ(۲) که اگر خدای متعال برای کسی نوری قرار ندهد که از این تاریکی عبور کند نور دیگری وجود ندارد. در تفسیر این آیه امام صادق علیه‌السلام طبق نقل کلینی رضوان‌الله تعالی علیه در کافی فرمودند: إِمَاماً مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ(۳) اگر نور امام به انسان نرسید تا قیامت هم ظلمات می‌ماند. پس عبور از ظلمات نفس، شیطان و اولیای طاغوت برای تک‌تک ما عبور جزء با نور امام ممکن نیست و باید از عالم غیب این نور الهی بتابد تا دل و راه ما را روشن کند. این است که امام باقر علیه‌السلام به ابوخالد کابلی فرمودند: «لنور الامام فی قلوب المؤمنین انور من الشمس المضیئة بالنهار و هم واللّه ینورون قلوب المؤمنین؛(۴) ائمه علیهم‌السلام قلب مؤمن را نورانی می‌کنند، به طوری‌که نور امام در قلب مؤمن از خورشید در روز روشن آشکارتر است.» این تنها راه نجات از ظلمات و عبور از وادی نفس و اینهاست. هیچ راه دیگری نیست. اینکه گفته شده امام صراط، سبیل، وجه‌الله و باب‌الله است یعنی همین. یعنی تنها راه، امام است.
 
در قرآن از دوران اولیاء طاغوت با عنوان «شب» تعبیر شده است
 
امام نورالله است؛ حالا آیا این برای عالم نفسانی ماست؟ یا اگر کل جامعه بشری هم بخواهد از وادی ظلمات عبور کنند تنها راه همین است؟ یعنی فقط ما در تاریکی نفس و شیطان و اولیاء طاغوت هستیم یا نه، این حجاب ظلمانی همه جامعه بشری را پوشانده است؟ اگر جامعه بشری بخواهد از این ظلمات عبور کند جز اینکه از عالم  غیب تجلی شود و این پرده کنار رود و در کل بشریت این عالم از غیب تجلی نشود و این پرده کنار نرود، همه عالم در تاریکی است. لذا قرآن گاهی از دوران حکومت اولیاء طاغوت و دشمنان نبی اکرم به شب ظلمانی تعبیر کرده است؛ والیل اذا یغشی(۵)، شبی که پرده و حجاب می‌اندازد و تاریک می‌کند، اگر بخواهیم از این وادی عبور کنیم باید از عالم غیب، انوار الهی تجلی کند. ظهور امام زمان علیه‌السلام یعنی این. یعنی از این مصدر نورانی یعنی وجود مقدس امام زمان علیه‌السلام تابش و تجلی اشراقی بر عالم ما می‌شود و کل عالم ما روشن و بساط شب برچیده و عالم وارد صحنه نور می‌شود.
 
با عبور از دوران تاریک و ظلمانی همه به «حیات طیبه» می رسند
 
این نوری که ما می‌بینیم مثل نور خورشید و ماه و ستاره، اینها را خداوند به عنوان مَثَل گذاشته است. این تاریکی شب که می‌بینید مثل است که خداوند این را گذاشته است که بتوانیم تاریکی‌های باطنی را از روشنی و شمس حقیقی تمییز دهیم. این‌ها همه مثل و نمونه هستند. عبور از دوران تاریک عالم جزء با تجلی امام علیه‌السلام و ظهور غیب و نور امام ممکن نیست. اینکه از امام زمان علیه‌السلام در قرآن تعبیر به غیب می شود همین است. این غیب ظهور پیدا می‌کند و عالم، عالم دیگری می‌شود، آدم‌ها، آدم دیگری می‌شوند، عقلشان کامل می‌شود، خواسته‌هایشان عوض می‌شود. همه، غالب بر هوای نفسشان می‌شوند. همه به «حیات طیبه» می‌رسند. آن چیزی که الآن برای خواص است که اهل مشاهده باطنی هستند و عالم پنهانی را می‌بینند و مکاشفه دارند، وقتی حضرت ظهور می‌کنند به برکت ظهور حضرت در عالم همه ما باطن بین می‌شویم. هم ما زنده می‌شویم و هم دنیا. ما که زنده می‌شویم عالم هم زنده می‌شود، زنده‌ها با هم هستند. می‌دانید مرده‌ها با مردار مشهورند و زنده‌ها با زنده‌ها.
 
در عصر ظهور حیوانات هم از عالم توحش خود بیرون می آیند
 
وقتی حضرت می‌آیند، عالم زنده می‌شود، ظهور حقیقت امام - که البته حقیقت، این جسمی که ما می‌بینیم نیست، درست است که جسم امام هم با دیگر اجسام دیگر فرق می‌کند ولی حقیقت امام این جسم نیست - آن حقیقت غیبی که لباس بشر پوشیده، آن شمس حقیقی و چراغ حقیقی باید در عالم تجلی کند؛ وقتی تجلی کرد آن سرچمشه حیات باید در عالم ظاهر شود، وقتی ظاهر شد، عالم نورانی می‌شود و به حیات طیبه می‌رسد و همه عالم زنده می‌شوند. نه فقط ما زنده می‌شویم، جمادات هم زنده می‌شوند؛ حیوانات هم به حیات طیبه می‌رسند. این که در روایات آمده زمین برکاتش را پدید می‌آورد و آسمان برکاتش را نازل می‌کند، حیوانات هم با یکدیگر درگیر نمی‌شوند، یعنی حیوانات هم از عالم توحش خودشان بیرون می‌آیند و یک حیات دیگری در آنها دمیده می‌شود و به یک زندگی برتری می‌رسند، این معنای ظهور است.
 
«ظهور»؛ یکی از تجلیات امام عصر است
 
لذا در تفسیر خیلی از آیات قرآن که درباره قیامت و در باب بهشت نازل شده است آمده بعد از ظهور یعنی عصر ظهور، عالم «جنت» می‌شود. کلا در عالم سه روز به عنوان «ایام‌الله» است که حقیقت در آن تجلی می‌کند؛ البته غیر از این هم گفته شده، ولی این سه روز در روایات متعددی آمده است. روز ظهور، روز رجعت امام و روز قیامت. این هر سه روز، ایام‌الله است و غیب در این عالم تجلی می‌کند. آرام آرام عالم زنده می‌شود. عالم در عصر ظهور، به یک مرتبه حیات می‌رسد، در عصر رجعت به حیات کامل‌تری می‌رسد و در قیامت به حقیقت حیات می‌رسد. وَما هذِهِ الحَياةُ الدُّنيا إِلّا لَهوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدّارَ الآخِرَةَ لَهِيَ الحَيَوانُ(۵) عالم و آدم زنده می‌شود؛ جهان، جهان دیگری می‌شود. چگونه؟ پیداست باید از عالم الهی این حیات دمیده شود؛ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي(۶) وقتی امام تجلی می‌کند، یکی از تجلیات امام «ظهور» می‌شود، عالم یک قدم به سمت قیامت جلو می‌رود. یکی از تجلیاتش رجعت و قیامت می‌شود. چه اتفاقی می‌افتد؟ می‌گویند برای ما قابل تصویر نیست؛ عالم بهشت می‌شود. عالم، اینی که به ما می‌گویند نیست. متأسفانه دستگاه شیطان، اولیاء طاغوت و سقیفه، حجاب‌هایی برای امام و ولایت امام درست کردند که ما در آن حجاب‌ها از درک حقیقت عاجز هستیم. باید این حجاب‌ها برداشته شود؛ ان شاءالله. کما اینکه تا حجاب از نفس ما برداشته نشود آن مقامات باطنی را نمی‌فهمیم؛ می‌گویند می‌شنویم، می‌بینیم، می‌خوانیم ولی نمی‌دانیم مثلاً کمال انقطاع چیست؛ در همین دعای شعبانیه آمده: إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَيْكَ(۷) مقام کمال انقطاع چیست؟ مقام عزّ قدس چیست؟ همه می‌بینیم و می‌شنویم ولی تا حجاب‌ها کنار نرود و امام دست انسان را نگیرد و او را سیر ندهد و از حجب نور عبور ندهد و انسان را به عز قدس نرساند نمی‌فهمد یعنی چه؟ ظهور هم همین‌طور است. تا جهان سیرش را با امام نکند و به ظهور نرسد و امام، عالم را وارد دوران ظهور نکند ما نمی‌دانیم ظهور یعنی چه؟ فقط می‌گوییم ظهوری حاصل می‌شود. قرآن در این زمینه فقط می‌فرماید: وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا(۸) زمین با نور ربش روشن می‌شود. امام صادق علیه‌السلام فرمودند: مردم از نور ماه و خورشید مستغنی می‌شوند، کما اینکه در بهشت خورشیدی نیست. لَا يَرَوْنَ فِيهَا شَمْسًا وَلَا زَمْهَرِيرًا(۹)
 
«تجدد» و «مدرنیته» از حجاب‌های ضخیم عصر ظهور است
 
آن عالم را ما نمی‌فهمیم. اولیاء طاغوت و شیطان حجاب‌هایی انداختند و ما را وارد هوس‌هایی کردند و درِ باغ‌هایی به ما نشان دادند. به قول خودشان اتوپیاها و مدینه‌های فاضله‌ای به ما نشان دادند. هرکسی آمده برای خودش تصویری کرده است و ما را در حجاب بردند. آخرین مدینه فاضله‌ای که برای ما درست کردند - که این حجاب جزو حجاب‌های بزرگ ظهور است و ما از وراء این حجاب به ظهور نگاه می‌کنیم و ظهور را نمی‌فهمیم - حجاب «تجدد» و «مدرنیته» است. چیزی به نام توسعه درست کردند و همه را به سمت آن حرکت می‌دهند و الحمدلله همه ما داریم به آن سمت می‌رویم! خیال می‌کنیم حضرت هم بیایند با هواپیما می‌آیند. مورچه دو شاخک دارد و با شاخک‌های خودش راه را پیدا می کند و محیط را کنترل می‌کند. حضرت می‌فرمایند که مورچه هم فکر می‌کند العیاذبالله خداوند هم دو شاخک دارد! ما چون در حجاب سقیفه هستیم خیال می‌کنیم چون حضرت می‌آیند با این ارتباطات مدرن و این سیستم‌ها است. دیدید بعضی گفتند وقتی حضرت بیایند تکنولوژی چه می‌شود؟ کل این تکنولوژی و فرهنگش برای آن تمدن ابلیسی و حجاب «سقیفه» و حجاب «تجدد» است. این از حجاب‌های ضخیم دوران ظهور است. ما همه از ورای این حجاب نگاه می‌کنیم و خیال می‌کنیم حضرت هم بیایند همین کارها را می‌کنند؛ نه! اصلاً. آرام آرام عالم به سمت رجعت و قیامت می‌رود. جزو ایام الله است. پس ظهور یعنی این.
 
خداوند با حکمت و مصحلت قوای شیطانی را امداد می‌کند
 
نباید فریب شیطان را خورد. شیطان خودش به خداوند متعال التماس کرده است که مهلتی به او بدهد. با قوای شیطانی و با لشکر انس و جن یک چیزی را در عالم بپا کرده است. خداوند هم با «حکمت» و «مصلحت» امداد فرموده و چیزی درست شده است. ما همه خیال می‌کنیم اگر حضرت هم بیایند همین است. این نیست؛ حجاب ظلمانی را حضرت بر می‌دارند و طور دیگری زندگی می‌کنیم. الآن هم آنهایی که به حیات طیبه رسیدند لحظه‌ای نمی‌توانند در عالم نَفَس بکشند. الآن هم آنهایی که با امام سیر کردند به تعبیر امیرالمؤمنین علیه‌السلام الآن هم در بهشت هستند و بهشت و جهنم را می‌بینند و در دنیا به زور نگه‌شان داشته‌اند. وَ لَولَا الْأَجَلُ الَّذِي كَتَبَ اللَّهُ عَلَيهِم لَم تَستَقِرَّ أَروَاحُهُم فِي أَجسَادِهِمْ طَرفَةَ عَينٍ شَوقاً إِلَى الثَّوَابِ(۱۰) اگر به زور نگه‌شان ندارند، یک لحظه روح‌های بلند در این بدن‌ها دوام نمی‌آورند. این می‌شود معنای ظهور. آنهایی که بهشت و ظهور را دیده‌اند تحمل این عالم را ندارند. یک جلوه‌ای از ظهور را به آنها نشان بدهند، حاضر نیستند همه دنیای موعود تجدد را یک لحظه تحمل کنند. آنهایی که خیال می‌کنند امام هم بیاید همین بساط را پیدا می‌کند و فقط مسجدهایش بزرگتر می‌شود، ظهور را ندیدند و غافل هستند، هرکس از ظن خود شد یار من.
 
امام خمینی(ره) مصداق آئینه‌ای است که نور امام عصر(عج) را برای ما منعکس کرد
 
برهمین اساس امام زمان وقتی در عالم ما تجلی می‌کنند یک تجلی در عصر ظهور دارند که تجلی خاص است، هم ظهور جسمانی دارند و هم ظهور حقیقت. عالم با ظهور امام وارد یک مرحله جدیدی می‌شود. مثل خورشید وقتی که طلوع می‌کند شب، روز می‌شود. ولی یک موقعی انسان نور خورشید را مستقیم می‌گیرد و یک موقعی در شب از طریق ماه می‌گیرد. وقتی ماه بالا می‌آید این نور برای خودش نیست، ولی بالاخره روشن می‌کند و چراغ ما می‌شود. حضرت فرمود در غیبت ما، نور ما را باید از مؤمن بگیرید. یک موقعی به تعبیر بزرگان امام علیه‌السلام را از ورای حجاب باید ببینیم. او در یک آئینه‌ای می‌تابد و آئینه، نور امام را به ما منعکس می‌کند. این آئینه چیست؟ این آئینه «مؤمن کامل» است. این را برای این عرض کردم که درک ما از امام رضوان‌الله تعالی علیه که پرچمدار این نهضت اسلامی هستند و آن را آغاز کردند همین است که امام رضوان‌الله تعالی علیه شخصیتی بودند که امام زمان در ایشان تجلی کرد و از طریق ایشان بر عالم انسانی تابید و این تابش مقدمه ظهور است؛ إن‌شاءالله.
 
بررسی تحلیل‌های مختلف از انقلاب اسلامی ایران
 
این که انقلاب امام را محدود به مقابله با استبداد و استعمار کنند تحلیل کاملی نیست
 
تحلیل‌های مختلفی از حرکتی که این مرد بزرگ در عالم انجام داد می‌شود. کوتاه چند نکته‌ای عرض کنم. یکی اینکه بعضی که می‌خواهند انقلاب بزرگ امام را - که جهان را وارد مرحله جدیدی کرد و یک قدم به سمت اتفاق عظیم ظهور نزدیک کرد - تحلیل کنند می‌گویند «انقلاب ایران همان جریان تجدد است، ولی غربی‌ها می‌خواستند این اتفاق زود بیافتد. در ایران این عجله موجب شد که جریان سنت دوباره یک ظهوری پیدا کند ولی موج تجدد از جریان سنت عبور می‌کند.» این یک تحلیل غربی با یک ادبیات عقب‌افتاده قرن بیستمی و نوزدهمی از جمهوری اسلامی است. با نگاه مثبت اگر بخواهیم نگاه کنیم عده‌ای می‌گویند «یک ملتی تحت ستم نظامی بودند، امام آمد دعوت به عدالت کرد، این دعوت به عدالت، ملتی را بیدار کرد و دنبال امام حرکت کردند و یک نظام استبدادی را تغییر دادند.» این هم خیلی واقعه بزرگی است، درست است. واقعاً واقعه بزرگی است. انقلابی اتفاق افتاد که ملت را از یک نظام استبدادی نجات دهد ولی این تحلیل، تحلیل کوچکی است. انقلاب امام از این بزرگتر است.
 
بعضی می‌گویند «انقلاب امام یک حرکت ضد استعماری بود. نظام استکباری و استعماری سلطه پیدا کرده بود. منافع ما را می‌برد. بر شریان حیات سیاسی و اقتصادی و فرهنگی ما حکومت می‌کرد. امام آمدند دست قدرت‌ها را از سر ملت کوتاه کردند.» این هم درست است؛ اما این هم تحلیل کوچکی است. مسأله مبارزه ضد استعماری و ضداستکباری که مشابهاتی در جهان دارد نیست. در دوران مبارزات مارکسیستی هم خیلی کشورها در آن انقلاب می‌شد، رژیمی ساقط می‌شد و رژیم دیگری می‌آمد. احیاناً دست امریکا از کشوری کوتاه می‌شد، سلطه امریکا قطع می‌شد، دست استعمار غرب کوتاه می‌شد. حرکت امام این نیست. حرکت امام به تعبیر خود ایشان یک قدم به  سوی عصر ظهور است. امام در موارد متعددی این را گفته‌اند.
 
اخلال در حرکت انقلاب اسلامی  و پرداختن به مسائلی مثل توسعه خیانت به امام زمان علیه‌السلام است
 
این پیام برای تاریخ ۶۸/۰۱/۰۲ مصادف با ۱۴ شعبان ۱۴۰۹ هـ.ق آخرین روزهای حیات امام رضوان‌الله تعالی علیه است. ایشان به مناسبت ولادت امام عصر ارواحناه فداه البته خطاب به مجاهدین جنگ تحمیلی که بعد از پایان جنگ آرام آرام می‌خواهند به شهرهای‌شان برگردند همراه با مشکلات فراوانی که در طول جنگ برای‌شان پیش آمده یک پیامی دادند. البته اصل پیام درباره تولد امام زمان ارواحنا فداه است. نکات متعددی را می‌گویند. توجه می‌دهند به اینکه می‌دانم شما تحت فشارهای سنگینی هستید. هرکسی یادش باشد شرایط در دوران جنگ ۸ ساله تحمیلی خیلی سخت بود و اصلاً با فشار تحریم‌ها قابل قیاس نیست. ادامه می‌دهند «انقلاب ما مقدمه انقلاب جهانی اسلام به دست حضرت بقیه‌الله ارواحنا فداه است.» سرآغاز اوست. یک انقلاب سوسیالیستی و در مقیاس ملی و ضد استبدادی نیست. از این جنس‌ها نیست. یک انقلابی است که می‌خواهد عالم را آماده کند برای نزول اجلال و تجلی امام و عالم را وارد وادی دیگری کند. می‌خواهد عالم را از حجاب ظلمات سقیفه و جریانات انحرافی که در جهان است عبور دهد و بعد هم به مردم توصیه می‌کنند و هم به مسئولین. می‌گویند: «شما باید به فکر مردم باشید، ولی اینطور نباشد که شما را از آن اهداف بزرگ غافل کند که خیانتی بزرگ است. شما اگر غفلت کردید این حرکت عظیمی که عالم را یک قدم به سمت ظهور می برد، هدفی که ۱۲۴هزار پیغمبر آمدند برای تحقق آن هدف، انبیایی که همه دنیا را به آنها می‌دادید به آن نگاه نمی‌کردند، آمدند در این دنیا زندگی کردند که عالم را آماده کنند برای امام زمان.» وعده به ظهور امام زمان دادند و برای او اقدام کردند. وقتی حرکتی اتفاق افتاده که یک قدم عالم به سمت ظهور می‌رود، غفلت از آن هدف و به اهداف کوچک پرداختن مثل توسعه و امثال اینها یک جور خیانت به آرمان امام زمان علیه السلام است. اینکه یک ملتی را که در مسیر ظهور حرکت می‌کنند را به سمت آرمان توسعه غربی ببرند. البته پیداست کسی با رفاه و امنیت و عدالت و آزادی مخالف نیست اما آنچه که آنها به عنوان جامعه موعود ارائه می‌دهند دروغ و مغالطه است.
 
برای هدف بزرگ ظهور هر قطره خونی که ریخته شود باعث رشد انسان است
 
پس حرکت امام در مسیر ظهور بود. در بخش دیگری از این پیام می‌فرمایند: «گیرم ابرقدرت‌ها چوبه‌های دار بپا کنند و همه بسیجی‌های عالم را به دار بکشند و زنان ما را اسیر کنند، بگذارید ما به وظیفه اسلامی خودمان عمل کنیم.» این وظیفه اسلامی همین است که یک قدم عالم را به سمت عصر ظهور ببریم. این است که ارزش دارد همه ما به چوبه‌های دار کشیده شویم و این است که به تعبیر امام می‌ارزد ما تا آخرین نفر و منزل و قطره خون بایستیم. برای کمتر از این یک قطره خون مؤمن هم زیاد است. ولی برای این هدف بزرگ همه خون‌ها هم که ریخته شود تازه همه «رشد» می‌کنند. برای این هدف بزرگ هر قطره خونی که ریخته شود موجب تعالی خود انسان است.
 
پس هدفی را که امام رضوان‌الله تعالی علیه دنبال می‌کردند این بود. خودشان در روزهای آغازین نهضت‌شان در تاریخ ۴۲ این را فرموده بودند. این را آقای مرحوم عسگراولادی نقل می‌کرد: «من در یک صحنه‌ای پیغامی برای امام می‌بردم- چون از یاران اول و دوران سختی امام بودند - ما را تعقیب کردند. ما مضطرب بودیم. ایشان فرمودند ببینید این‌دفعه شما به سلامت عبور می‌کنید و اتفاقی برای شما نمی‌افتد. ولی امام نقل کرده بودند ما این اقدامی که می‌کنیم، می‌خواهیم سه قدم برداریم. یکی اینکه می‌خواهیم حکومت اسلامی در ایران برپا کنیم. یکی تحول در دنیای اسلام و دیگری بیداری معنوی در جان انسان‌ها. اینها مقدمه ظهور امام زمان است. ما راهمان این است. اگر همراه هستید و سختی‌های راه را تحمل می‌کنید بیایید و اگر نیستید بدانید راه این است و از الآن کنار بکشید.»
 
مسأله این است که تشیع باید پرچمدار مقدمات ظهور شود
 
پس ببینید هدف این بود. اینکه مثلاً دست امریکا را کوتاه کنیم این هم  است، ولی هدف، بسیار بزرگتر از این است. مسأله مقدمه‌سازی برای ظهور امام زمان است. مسأله این است که دنیای تشیع باید پرچمدار مقدمات ظهور شود. این باید به وسیله شیعه در دنیا انجام شود. مگر غیر از این است؟ چه کسی باید زمینه‌ساز ظهور امام زمان باشد غیر از شیعیان حضرت؟ هزار و چندصدسال بعد از عاشورا همین جامعه مؤمنین باید کار را انجام دهد. حالا اگر شما اقدامات امام را در این مسیر بدانید ببینید امام موفق بودند یا نه؟ توفیقات امام و هزینه‌هایی که کردیم و سختی‌هایی که تحمل کردیم و نتایجی که گرفتیم اینها را با همدیگر مقایسه کنید. هزینه‌هایی که شده است چیست؟ ما شهدای فراوانی داریم. خیلی مشکل است انسان یک عزیز از دست بدهد. واقعا خانواده‌های شهدا رنج‌های فراوانی بردند. ما اسرایی داریم، آزاده‌هایی که سال‌ها در اسارت بودند و با آن سختی‌هایی که آرام آرام نقل کردند و همه خواندیم. جانبازهایی داریم که سال‌هاست روی ویلچر و در بیمارستان زندگی می‌کنند و این سختی‌ها را تحمل می‌کنند. ولی دستاوردهای ما چیست؟ دستاوردهای امام چیست؟
 
تمدن مادی یکی از بزرگترین موانع ظهور است/ می‌گفتند خدا باید بمیرد تا «توسعه» واقع شود/ انقلاب اسلامی مانع تبدیل جهان به دهکده
 
یکی از بزرگترین موانع راه ظهور، «تمدن مادی» است که بشر را به اعراض از انبیا دعوت می‌کند و با صدای بلند به همه گفته و هنوز هم می‌گوید دین باید از عرصه حیات اجتماعی بشر کنار رود. معلوم است که مانع ظهور است. ظهور برای این نیست که حضرت فقط حیات باطنی و زندگی فردی و خصوصی ما را نورانی کنند. معنای ظهور این است که همه عرصه‌های حیات با نور امام نورانی می‌شود. آنها با صدای بلند می‌گویند که دین نباید دخالت کند. کم کم کارشان به جایی رسیده است که با صدای بلند اعلام می‌کردند: «دین افیون ملت‌هاست» یا «دین ناشی از عقده‌های جنسی سرخورده است.» غربی‌ها به یک شکل وشرقی‌ها هم به شکل دیگر با همه وجود دین‌زدایی می‌کردند. تعبیری است که انسان شرم می‌کند این تعبیر را نقل کند که در دوره اصلاحات زده شد و حرف غربی‌هاست. یکی از باصطلاح متفکرین آنها این حرف را زده بود که «چطور می‌گویید اصلاحات در کشور ایران واقع شده است، - العیاذبالله این را نشنیده بگیرید - در حالی که هنوز خدا نمرده است.» می‌گویند در غرب خدا مرد که توسعه واقع شد. چون خودشان میت هستند اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ(۱۱) می‌گویند خدا از عرصه اجتماعی انسان باید برود. یک تمدن هم به‌پا کردند و همه دنیا را گرفتند و دنیا را داشتند یک‌پارچه می‌کردند و به یک دهکده تبدیل می‌کردند که انقلاب اسلامی به‌وقوع پیوست.
 
با همان ابزار ارتباطی ضعیف، جهان را به سمت دهکده شدن می‌بردند
 
آن‌موقع غربی‌ها ابزار ارتباطی خیلی ضعیفی داشتند. در خود ایران تلویزیون، یک شبکه‌ای بود، آن هم روزی چند ساعت. نه این ماهواره‌ها، نه این رسانه‌های جدید و نه این شبکه‌های جدید الکترونیکی بود که در آن دوره جهان را به سمت دهکده شدن می‌بردند. اینها همچنین حرکتی کردند. حالا ما بخواهیم با آن مبارزه کنیم؟ دانشگاه‌ها‌، آکادمیک‌ها، محافل علمی و دارالفنون‌ها اینقدر پشت سر هم کار کردند و کتاب نوشتند و تفکر درست کردند و مکتب سازی کردند تا در حوزه سیاست و فرهنگ برای جهان تکنولوژی و محصولاتش را ساختارسازی کنند.
 
انقلاب امام بود که پرچم عدالت‌خواهی را از دست مارکسیست‌ها گرفت و موازنه قدرت به نفع اسلام تغییر کرد
 
شما خیال می کنید با کتاب نوشتن می‌شد از فضای مارکسیستی عبور کرد؟ اکثر شما جوان‌ها در آن دوران نبودید و لمس نکردید. واقعا مارکسیست‌ها غوغا می‌کردند. در همین دانشگاه تهران جوان متدین می‌رفت و با آرم داس و چکش بیرون می‌آمد. در همین دانشگاه تهران اگر کسی می‌خواست دعای کمیل بخواند باید یواشکی یک گوشه‌ای می‌رفت تا او را نبینند چون به او «مرتجع» می‌گفتند. در همین دانشگاه تهران سر کلاس جامعه‌شناسی که اساتید جامعه‌شناسی مارکسیست بودند، دانشجو گفته بود که استاد اجازه می‌دهید بیرون بروم؛ گفته بود چرا؟ گفت: خر بودم روزه گرفتم، الآن می‌خواهم افطار کنم. شما خیال می‌کنید این فضا را چگونه می‌شد شکست؟ یک مکتبی که مدعی عدالت و آزادی بود و می‌گفت یا طرفدار عدالت باشید یا طرفدار دین. اگر می‌خواهید طرفدار عدالت باشید باید بی‌دین باشید. دین طرفدار ظلم و استبداد است. در طول تاریخ اینگونه بود. چگونه می‌شود این مکتب را زیر پا گذاشت؟ مکتبی که ده‌ها میلیون کشته داده بود، نصف جهان را گرفته بود و مدعی عدالت‌خواهی هم بود؟ چگونه باید از آن عبور می‌کردیم؟ با کتاب؟ بله بزرگان ما خیلی زحمت کشیدند. شهید صدر، علامه مطهری، علامه طباطبایی زحمت‌های فراوانی کشیدند. ولی اینها کافی نیست. انقلاب امام بود که پرچم عدالت‌خواهی را از دست مارکسیست‌ها گرفت و موازنه قدرت به نفع اسلام تغییر کرد. شکست مارکسیست‌ها در نقطه اوج انقلاب اسلامی رقم خورد. بخصوص سال ۵۸ با اشغال لانه جاسوسی و به دست آمدن پرچم مبارزات عدالت‌خواهی، این جریان اینطرف آمد. حالا اینها از مسلمات است.
 
می‌گفتند با شکست مارکسیسم، لیبرال دموکراسی تمام جهان را می‌گیرد/ خودشان فهمیدند کمونیسم از اسلام شکست خورد
 
امام در آخرین سال‌های حیات‌شان پیغامی برای گورباچف رئیس شوروی سابق نوشتند و اعلام کردند در موزه‌های تاریخ به دنبال مارکسیسم بگردید. یعنی این بساط با انقلاب امام جمع شد. نمی‌دانید چه غوغایی می‌کردند. جبهه دوم غرب هم نظام سرمایه‌دار و لیبرالیسم بود که هنوز هم مدعی است. اینها بعد از فروپاشی شوروی و شکست مارکسیسم در جهان خیال کردند که کار تمام شده و بر جهان غالب شدند، الآن هم لیبرال دموکراسی تمام جهان را می‌گیرد و دیگر بلامانع و بلامزاحم جهان را تصرف می‌کنند. توهم‌شان هم همین بود که خودشان شرق را شکست دادند. البته بعضی فیلسوفان اجتماعی آنها توجه پیدا کردند که شکست کمونیسم در مقابل ما نبوده و در مقابل اسلام بوده است و خوب متوجه شدند که سنگر بعدی ما هستیم.
 
خودشان اعتراف به افول تمدن غرب دارند اما بعضی در کشور خودمان قبول ندارند
 
نظریه‌ای با نام «برخورد تمدن‌ها» وجود دارد که براساس آن حمله نظامی به دنیای اسلام در سال ۲۰۰۰ شروع می‌شود. حرف نظریه پردازش این است که تازه بعد از فروپاشی شوروی برخورد تمدن‌ها شروع شده است. یعنی تمدن‌ها دارند احیاء می‌شوند و جنگ بین تمدن‌ها اتفاق می‌افتد و این جنگ هم فراگیر و همه‌جانبه است. بعد هم حرف آن است که سه تمدن عمده داریم؛ تمدن غرب به لیدری امریکا، تمدن کنفوسیوس به لیدری چین و تمدن اسلام به لیدری ایران. بعد حرف مهمش این است که می‌گوید چین حداکثر با تمدن غرب یک جنگ اقتصادی دارد و ایدئولوژی در مقابل ما ندارد. آن تمدنی که ایدئولوژی دارد، تمدن اسلامی به لیدری ایران است. بعد هم می‌گوید اگر با تمام وجود با آن مقابله نکنید ما را در دنیا منزوی و محو می‌کند. حالا ببینید غرب با تمام قوا در منطقه آمده برای اینکه این تمدن و چراغ را خاموش کند. از روز اولی که «بوش» آمد سال ۲۰۰۱ برای افغانستان، سال ۲۰۰۲ عراق و سال ۲۰۰۳ ایران را به عنوان کانون شرارت معرفی کردند. حالا تقریبا ۱۵ سال از آن موقع می‌گذرد و شما برگردید یک نگاهی بیندازید. ببینید صحنه جهانی به نفع ما تغییر پیدا کرده یا به نفع لیبرال دموکراسی و غرب؟ این جنگ ایدئولوژیک با انقلاب اسلامی کار را به جایی رسانده است که در سال ۲۰۰۷ وقتی بحران اقتصادی در غرب شروع شد خیلی از متفکرین غرب گفتند که این آغاز افول تمدن غرب به لیدری آمریکاست. یکی از جامعه‌شناسان معروف غرب آمریکایی در سال ۹۲ که به ایران آمده بود (اشاره به حضور والرشتاین) گفته بود که تمدن غرب به لیدری آمریکا در حال افول است و امکان احیای آن نیست و متأسفانه بعضی از اساتید دانشگاهی اینجا به او گفته بودند در ایران که می‌آیید صحبت از فروپاشی غرب نکنید که کار ما را مشکل می‌کند. وقتی رفت آنجا مصاحبه کرد و گفت من رفتم ایران، اساتید دانشگاه ایران که طرفدار لیبرالیسم هستند به من گفتند بحث از فروپاشی غرب نکنید. فروپاشی غرب یعنی شکست لیبرال دموکراسی، شکست تمدن غرب به لیدری آمریکا که خودشان می‌گویند ما فلسفه‌های اجتماعی خود را در اروپا شکل دادیم و در آمریکا مدل‌سازی کردیم و با آن به طرف فرهنگ‌های دیگر رفتیم و همه فرهنگ‌های دیگر را از بین بردیم که تنها فرهنگ مقاوم اسلام است.
 
انقلاب اسلامی هرچه جلوتر رفته موفق‌تر بوده است
 
پس جبهه‌ای که شما می‌بینید نسبت به جبهه بیرون دنیای اسلام، انقلاب اسلامی کاملا موفق بوده است. هرچه هم پیش رفته است موفق‌تر شده است. این بحرانی که الآن در غرب پیدا شده است بعضی می‌خواهند بگویند که غرب به‌راحتی از آن عبور می‌کند. اینگونه نیست. خود متفکرین غربی معتقد هستند که بسیار بحران بزرگی است و عمده آن هم شکست ایدئولوژیک است. می‌گویند «شکست ایدئولوژی ما در جهان، مبدأ بحران‌های اقتصادی‌مان شده است. تفکر و فرهنگی که به جهان صادر می‌کردیم با ایدئولوژی اسلامی مواجه شده است. آثارش در اقتصاد هم نمود پیدا می‌کند.» درست هم می‌گویند اتفاقاً بهترین تحلیل همین است. پس این هم یکی از آثار.
 
معرفی دو جریان انحرافی از اسلام در مقابل جریان انقلاب اسلامی
 
اسلام خشن با قرائت سلفی یکی از راهکارهای غرب برای مقابله با انقلاب اسلامی
 
در این میدان قطعا ما موفق بودیم. یعنی آمریکا در منطقه آمده و فکر می‌کرده در سال ۲۰۰۵ این کمربند دور ما را محکم می‌کند و می‌کشد و ما را خفه می‌کند. الآن ۱۰ سال از آن سال گذشته و ما هر روز مقتدرتر شدیم و آمریکا هر روز موضعش در خاورمیانه ضعیف‌تر شده است. اما در داخل دنیای اسلام هم دو جریان است که این دو جریان انحرافی هستند و از این دو جریان امام تعبیر به اسلام آمریکایی می‌کردند. ناچار هم بودند این تعبیر را کنند. هم تعبیر گویایی است و هم تعبیر با توأم با سیاست و تدبیر است. یکی جریان اسلام سلفی و وهابیت و داعش و طالبان و اینهاست. در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی و در جریان تسخیر لانه جاسوسی، آن موقع ریگان رئیس جمهور و بسیار مقتدر هم بود با عربستان قرارداد امضا کرد که اروپا و آمریکا به گسترش اسلام با قرائت سلفی در جهان کمک کنند. عربستان در طول دو دهه بیش از ۸۰ میلیارد در این زمینه هزینه کرده است. در حالی که شوروی سابق در طول ۷۰ سال جنگ سرد فقط برای گسترش مارکسیسم بیرون از مرزهای خود ۷ میلیارد دلار هزینه کرده است که الآن هزینه‌ای که عربستان کرده از چند صد میلیارد دلار عبور کرده است. این جریان در درون دنیای اسلام بوده است. ما باید از این جریان عبور می‌کردیم، این یک آتشفشان خاموش بوده است. یک فتنه خاموش. این فتنه سر برداشته است و به کمک غرب و به کمک جریان نفاق در دنیای اسلامی شده طالبان و داعش. اینها برای اسلام چه بدلسازی‌هایی کردند؟ طالبان را در افغانستان مقابل جمهوری اسلامی راه انداختند. گفتند اگر این اسلامی است، آن هم اسلامی است. من یادم است در عربستان این چفیه قرمزها و سلفی‌هایشان به دولت طالبان افتخار می‌کردند. واقعاً این بدل‌سازی گرفت؟ بعد القاعده را درست کردند به عنوان یک جریان عدالت‌خواه و مبارزه با استعمار که جریان آزادی‌خواهی در جهان به سمت آنها گرایش پیدا کند. گرفت؟ داعش را درست کردند. گرفت؟
 
اسلام ترکیه و مالزی را به عنوان جریان دیگری مقابل انقلاب اسلامی قرار دادند
 
بدل‌سازی دیگری که برای ما کردند و این‌هم جریانی است در دنیای اسلام، جریان لیبرالیستی و سکولار است. اول مالزی را برای ما ساختند که ببینید ماهاتیر محمد برای مالزی چه کرده است. ایران را هم مثل آنها بسازیم. او که نتوانست. بعد ترکیه را درست کردند. در همین کشور خود ما سکولارهای خود ما «مهرنامه» را منتشر می‌کنند هنوز هم منتشر می‌شود، قبله آنها ترکیه است. می‌گویند اسلام مثل ترکیه. هم مبارز هستند، هم ضد استعمار، هم آزادی هست، هم دین هست. حالا واقعاً شد؟ دیدید دم خروس بیرون آمد. این آقایی که کشتی مرمره می‌فرستاد علیه اسرائیل حالا ببینید سیاست‌های منطقه‌ای آمریکا و اسرائیل را حمایت می‌کند. با حمایت و قدرت نظامی او داعش در سوریه و عراق کار می‌کند.
 
برای عبور از جریانات انحرافی اسلام باید مقاومت کرد و خون داد
 
پس این جریانی که در دنیای اسلام است دو جریان نفاق است. یکی جریان اسلام به قرائت سازش‌کارانه غربی و لیبرالیستی؛ یکی اسلام به قرائت خشن و سلفی. این واقعیت دنیای اسلام است. انقلاب اسلامی باید جهان اسلام را از آن عبور دهد. الآن سؤال می‌کنند عبور کرده است یا خیر؟ همینطور که عبور از مارکسیسم با کتاب حاصل نمی‌شود، عبور از این جریان انحرافی هم «الغدیر» و «عقبات» کافی نیست. نمی‌گویم مجاهدت‌های آن مردان بزرگ کم گرفته شود، آنها لازم و ضروری است. آنها جزو اولیاء خدا بودند. شب و روزشان را گذاشتند از امیرالمؤمنین دفاع کردند. الآن هم جزوه نوشتن و کتاب نوشتن و تحقیق کردن و پاسخ به شبهات وهابیت و دیگران دادن لازم است؛ پاسخ به شبهات سکولاریسم دادن لازم است. اما اینگونه نمی‌شود از این جریان عبور کرد. نیاز هست به اینکه بایستیم و مقاومت کنیم و خون بدهیم و به شهادت برسیم و این اتفاق در جهان می‌افتد. یک دهه قبل اگر یک نفر در اروپا مسلمان می‌شد نمی‌دانست اسلام چیست. خیال می‌کرد اسلام همان قرائت سلفی‌گری است. الآن یک نفر در دنیا مسلمان می‌شود تا نگاه می‌کند در دنیای اسلام دو قرائت در اسلام است. یک قرائت جمهوری اسلامی است و یکی دیگر قرائت دیگران. حتی اخوانی‌ها که خود را روشنفکر می‌دانستند مدل عملکردشان را در مصر دیدید. توانستند دوام بیاورند؟ شرح صدر برای ادامه کشور داشتند؟ یک سال هم نتوانستند کشور را اداره کنند. این واقعیت‌هایی است که انقلاب اسلامی در جهان پیش آورده است. یعنی شما نمی‌دانید اخوانی‌ها چه غوغایی می‌کردند و خود را رقیب جمهوری اسلامی می‌دانستند. مرسی وقتی پیروز شد بلافاصله آمد ایران و به دیدار آقا نرفت. اینجا هم اعلام ایدئولوژیک کرد. اعلام رهبری کرد در مقابل ایشان برای جریان‌های انقلابی اهل سنت. موفق شدند؟
 
دوستان اهل بیت برای اینکه عالم آماده ظهور شود باید فداکاری کنند
 
صف‌بندی‌ای که در جهان می‌بینید دقیقاً جهان دو قطبی شده است. مقدمه ظهور یعنی این. یک طرف کل جریان ضد دین و اسلام و امام زمان یعنی غربی‌ها، اروپا، آمریکا، جریان‌های سکولار و سلفی در دنیای اسلام و یک طرف هم مکتب اهل بیت علیهم‌السلام است. صف‌بندی شده است. شما الآن در یمن مقاومت طرفداران اهل بیت را ببینید که عربستان با قرائت سلفی از اسلام را مجبور کرده است که طوری به میدان بیاید که هیچ آبرویی برایش نمانده است. شما خیال می‌کنید داعش فقط اسلام‌ستیزی ایجاد می‌کند؟ بله، اسلام‌ هراسی ایجاد می‌کند ولی بیش از اسلام هراسی، سنی هراسی ایجاد می‌کند. چه کسی دیگر می‌تواند این قرائت از اسلام را بپذیرد؟ کدام عاقلی در دنیا مسلمان می‌شود؟ هزینه این را چه کسی می‌دهد؟ هزینه آن را شیعیان عراق، لبنان، سوریه و یمن می‌دهند. مقاومت می‌کنند و شهید می‌شوند. دوستان اهل بیت برای اینکه عالم آماده ظهور شود باید فداکاری کنند. مأموریت ما هم همین است. مأموریت ما عبور دادن جهان از ظلمات جریان‌های انحرافی به سمت ظهور است. البته همه کار را خود حضرت می‌کنند ولی ما باید موحد باشیم. ما باید خودمان آماده شویم. ان شاءالله به آن دوران به شدت نزدیک می‌شویم. البته یک فتنه فراگیری در راه است که ان‌شاءالله با دعا و استقامت و صبر، عبور می‌کنیم. ان‌شاءالله خداوند متعال این جریان انحرافی را برطرف می‌کند و ما به سرعت به سمت ظهور حرکت خواهیم کرد. ان شاءالله خداوند متعال همه شما جوان‌های عزیز را با طهارت نفس، با سلامت نفس، برای ظهور امام زمان مهیا کند. این را هم عرض کنم یکی از بهترین حصن‌هایی که شما در این دوره دارید همین هیئات شما است. یعنی دور امام حسین جمع شدن و بر محور ایشان بودن بهترین حصنی است که شما را از این فتنه‌های پیچیده آخرالزمانی به سلامت عبور می‌دهد و ان‌شاءالله از مسیر امام زمان جدا نمی‌کند.
منبع: رجا