آثار تقلبی خارجی در دنیای خارج از ایران
چند سال پیش خبری مهم تمام اخبار هنری را تحت شعاع خود قرار داد. فردی که به داشتن کلکسیونی از آثار پیکاسو معروف بود و بسیاری از آثار او را به حراجهای مطرح دنیا و حتی برخی موزهها نیز فروخته بود، کلاهبردار از آب درآمد و رسوایی بزرگی به بار آمد. «دیوید کرسپو» 57 ساله، دلال آثار هنری است که پلیس فدرال آمریکا به اتهام فروش آثار تقلبی پابلو پیکاسو به جای نسخه اصلی به مشتریان دستگیر شد. مقامات پلیس همچنین اعلام کردند، «کرسپو» مدارکی را جعل کرده است تا به مشتریانش اثبات کند که این آثار هنری اصل هستند.
اوضاع آنقدر بد شد که حتی گالری ملی شهر لندن نمایشگاهی برگزار کرد که طی آن ثار بدلی و تقلبی بوتیچلی، رامبرانت و هولبین در کنار دیگر آثار تقلبی و جعلی و اشتباهی به نمایش درامدند. در این نمایشگاه که «بررسی دقیق: تقلبی، اشتباهی و اکتشافات» نام داشت برای اولین بار هنر جعل و کشف آن در چنین مقیاسی برگزار شد. در این نمایشگاه 40 اثر هنری که دپارتمان علمی گالری ملی آنها را جعلی خوانده به نمایش گذاشته شدند.
همچنین خبری دیگر جامعه هنری را تکان داد و آن هم کشف باند کژی آثار هنری در آلمان بود که با توجه به علاقه زیاد مردم این کشور به سرمایهگذاری در هنر بسیار مورد توجه قرار گرفت. مقامات شهر برلین در آلمان شبکهای را بازداشت کردند که برخی آثار تقلبی را به قیمتهای میلیونی میفروخته و داز این راه میلیونها دلار به دست آورده بود. این شبکه برخی تابلوهای نقاشی هنرمندان مشهور را در کارگاه زیر زمینی خود کپی کرده و به قیمت بسیار گزاف فروخته است.
افراد این شبکه همه جزئیات را در کپی خود رعایت میکردند به گونهای که به آسانی نمیتوان اثر اصلی را از اثر تقلبی تشخیص داد. کارشناسان آثار هنری در آلمان این کار را، بزرگترین رسوایی هنری آلمان پس از جنگ جهانی دوم دانستند. افراد این شبکه دو اثر تقلبی را که چند دلار بیشتر ارزش هنری ندارند، به قیمت سه و شش دهم میلیون دلار فروخته بودند. هم اکنون چند کارگاه نقاشی در برلین به طور رسمی و قانونی آثار هنری بزرگ را بازآفرینی می کنند اما همین کار زمینه چنین فریبکاری را در این شهر فراهم کرده است.
وضعیت آثار تقلبی در کشور
توجه ایرانیها به هنرهای تجسمی در این سالیان اخیر زیاد شده و خریدارانی پول نقد به دست وارد این بازار شده و هنرهای تجسمی ایران را از حالت رکود درآورده و میلیاردها تومان وارد این بازار کردهاند و آن را از حالت سنتی خود در آوردهاند و به همین خاطر سودجویانی همیشه حاضر پا میان گذاشته و بسیاری را سرکیسه کردهاند.
در سالهای اخیر چند بار آثار تقلبی یا به فروش رسیده و بعدش ثابت شده و یا قبل از فروش جلوی آن گرفته شده است ولی هیچگاه مسبب آنها دستگیر نشده و کسی به او کاری نداشته که هیچ بلکه در دولت جدید او به وزارت ارشاد نیز راه یافته و با همراهی معاونت هنری ارشاد اقدام به کار میکند
سهراب سپهری، اولین انتخاب کپیکاران
سهراب سپهری را همه به شعرهایش میشناسند ولی تا چند سال پیش کمتر کسی میئانست آثار نقاشی او از بهترین آثار نوگرای ایران بوده و هست تا اینکه چند وقتی است که نام به عنوان نقاشیای که آثارش چند میلیارد تومان فروخته میشود بر سر زبان افتاد.
سهراب سپهری تا چهار سال پیش جزو کسانی بود که آثارش مدام به حراج کریستیز فرستاده میشد و آنجا به فروش میرفت تا آنکه در سال 1391 یک خبرنگار با خواهر وی مصاحبه کرد و ثابت کرد که اثری که از این هنرمند به کریستیز فرستاده شده تقلبی است. مدیران کریستیز که یک حراج انگلیسی _ عربی است در آن زمان به سرعت اثر را از فروش خارج کردند ولی سر و صدایش را در نیاوردند تا حراجشان زیر سوال نرود.
پروانه سپهری؛ خواهر سهراب سپهری شاعر و نقاش ایرانی که خود نیز سابقه نقاشی و البته نوازندگی ساز را در کارنامه هنری خود دارد آن زمان گفته بود که از قبل شنیده بودم که یک کار کپی از سهراب در این حراج ارائه شده است ولی باور نمیکردم که این مورد واقعیت داشته باشد ولی گویا این اتفاق افتاده است. در کمال وقاحت عدهای کاری را از سهراب به یکی از حراجها فرستادند که هم قیمت آثار سهراب را پایین آورد و هم آبروی هنر معاصر ایران را بردند. چند سال پیش و در زمان مدیریت آقای سمیعآذر و در زمان اکسپویی که در تالار وحدت برگزار شد نیز یک کار از برادرم روی دیوار رفت و قیمتی میلیونی به خود گرفت که تقلبی بود. همان زمان هم من خواستم با آتش زدن آن در پیش چشم مردم جلوی این کار را بگیرم که با مخالفت مدیریت امور تجسمی آن زمان نتوانستم. من کارشناس آثار هنری و آثار سهراب نیستم ولی کارهای برادرم را میشناسم و می دانم کدام کار تقلبی و کپی است و کدام کار اصل.: متاسفانه از نام سهراب سواستفاده شد و این هنرمند نامی ایران را بدنام کردند زیرا به هیچوجه به دنبال این نیستند که جلوی کپی کاری از روی کارهای او را بگیرند و اتفاقا بر این آتش مدام میدمند.
در آن زمان خواهر سهراب سپهری به دنبال شکایت از مسببان این حرکت بود ولی جریان باز هم مسکوت ماند تا صاحبان زر با نفوذ مالی خود این جریان را مسکوت کنند.
کمالالملک کجا و سپهری کجا
یکی از مأموریتهای شورای ارزیابی آثار هنری وزارت ارشاد این است که اصل بودن آثار هنری را مورد بررسی قرار دهد که گویا در حراج تهران تشخیص اصل بودن اثر هم نادیده گرفته شده است. شاهد بر این امر را میتوان در تفاوت قیمت اثر منتسب به «کمال الملک» و «سهراب سپهری» دید.
اثر منتسب به سهراب سپهری
جالب است که نقاشی به امضای «سهراب سپهری» به قیمت یک میلیارد و 200 میلیون تا یک میلیارد و 600 میلیون تومان به حراج گذاشته شده، در حالی که اثری به نام استاد گرانسنگ عرصه نقاشی محمد غفاری «کمال الملک» به قیمت 150 تا 200 میلیون تومان قیمتگذاری شده است. قیمتی ارزان که به اذعان گالریداران و مجموعهداران هنری به علت تردید جدی در اصالت اثر و احتمال بالای کپی بودن آن، گذاشته شده است.
اثر منتسب به کمال الملک
وقتی نوبت به پیلارام رسید
وقتی تابلوی فرامرز پیلآرام، نقاش فقید سبک سقاخانه، پس از شش دوره تلاش دستاندرکاران و واسطههای هنری توانست به حراجی کریستیز در دوبی راه پیدا کند، بسیاری از کارشناسان هنری ایران از این اتفاق شادمان شدند. پیلآرام که جزو بنیانگذاران مکتب سقاخانه و همچنین نقاشیخط شناخته میشود در سن ۴۶ سالگی و در سال ۱۳۶۲ از دنیا رفته است. او در کارهایش با ترکیب نمادها، عناصر و اشیایی ایرانی مانند مهرها و نقوش کاشیکاری و درآمیختن آنها با برخی علائم مذهبی مانند علم و پنجههای مراسم عاشورا سبک جدیدی را بنیانگذاری کرد. پیلآرام با درآمیختن امکانات بصری خط فارسی به خصوص خط نستعلیق با نقاشی، راههای نوینی برای ترکیببندی کشف کرد که به نقاشیخط مشهور شد.
تابلوی نقاشی پیلآرام که به این حراجی کریستی ارسال شده بود یکی از آثار سری سقاخانه او بود و قیمت پایه آن یک صد هزار دلار تعیین شده بود. با این حال پیشبینی میشد بتواند تا حدود ۱۵۰ هزار دلار نیز قیمت آن بالا برود. اما پیش از برگزاری حراجی شایعاتی مبنی بر این که تابلوی ارسال شده به کریستی اصل نیست قوت گرفت. گفته میشد افرادی با ارسال پیامک یا اس.ام.اس و همچنین نامه به طور مشکوکی به برگزارکنندگان حراجی هشدار دادهاند که این اثر پیلآرام اصل نیست. بالاگرفتن این شایعات باعث شد تا در کمال ناباوری این تابلو در آخرین ساعات از کاتالوگ فروش خارج شود.
در همین اثنا باز هم رسانهای و خبرنگاری دست به کار شدند و توانستند با یافتن فرزند پیلارام و بررسی مهرهایی که این استاد فقید هنر ایران با آنها کار میکرد به صحت و سقم نامههای مشکوک و پیامکها را تائید کردند و مشخص شد که این اثر نیز تقلبی بوده و مدیر حراج کریستیز در ایران این اثر را به کریستیز فرستاده است.
گرچه کارشناسان هنری نزدیک به این مدیر در آن زمان در مصاحبههای بلند و بالایی که با رسانههای نزدیک به وی انجام دادند از مطرح شدن احتمال تقلبی بودن این اثر به شدت انتقاد کردهاند، اما هیچکدام از آنها هیچ اقدامی برای محک زدن اصل یا جعلی بودن تابلوی فرامرز پیلآرام صورت نداند ولی شاهد این مدعی همین بود که کارشناسان کریستیز در آن زمان به سرعت کار را از روند فروش خارج کردند.
امروز و همیشه، دلالان تقلبی هستند و خواهند بود
این روند همیشگی بوده و هست و تا زمانی که دلالانی هستند که از این راه برای خود کسب و کاری راه انداختهاند نیز ادامه خواهد داشت. این در حالی است که کارشناسان به آسانی میتوانند با استفاده از چند دستگاه ساده، به تقلبی بودن اثر پی ببرند ولی اگر چنین شود مطمئنا دست کسانی که پول و قدرت دست آنهاست بریده میشود و این به نفع آنها نیست به همین دلیل خود آنها اثر را کارشناسی میکنند و خود نیز مهر تائید اصالت بر آن میزنند.