منطق مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام برای جلوگیری از تحریف اندیشه امام
با مطرح شدن بحث تحریف اندیشه و سیره عملی امام، مسئولین مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، مبنای این مؤسسه برای جلوگیری از تحریف اندیشه امام را بیان کردهاند. در مصاحبهای که در مهرماه 1392 درباره خاطرات امام و تحریف در اندیشه ایشان مطرح شده، حمید انصاری، قائم مقام مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، میگوید:
«اعلام موضع رسمی در مورد برداشت و اجتهاد اشخاص در شرح و تفسیر دیدگاه و فرمایشات امام در حیطه وظیفه نظارتی مؤسسه نیست، مگر در مواردی که خلاف بدیهیات و مسلمات مواضع حضرت امام که اسناد و مدارک قطعی آن منتشر شده باشد.» این عبارات بدین معناست که اگر کسی بخواهد اندیشه امام خمینی را تحریف و تفسیر به رأی بکند، مؤسسه وظیفه خود میداند که از این امر جلوگیری کند.
درباره نقل خاطرات از حضرت امام نیز، انصاری در مصاحبه سال 92 بدون اشاره به وظیفه مؤسسه در جلوگیری از تحریف در اندیشه امام گفته بود: «قاعده کلی در مورد انتشار خاطرات این است که «العهده علی الراوی»؛ یعنی مسئولیت نقل خاطره و اثبات مضمون آن بر عهده راوی آن است و این مخاطب است که به میزان اطلاع خویش و بر اساس معیارهای نقد علمی، به قضاوت مینشیند.»[2]
اما در دو سال گذشته، آنقدر خاطرات ضد و نقیض از حضرت امام نقل شد که قائممقام مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام(ره) دوباره مجبور به واکنش شد و در مصاحبهای که اخیرا از وی منتشر شد، گفته است: «نقل خاطرات مقوله دیگری است، عنوانش خاطره است. گوینده خاطرهمیگوید، من در جایی با امام بودم یکوقت این جایی که دارد میگوید، در یک جمع عمومی است که ما مستنداتش را داریم. صوت و تصویر و فیلم داریم، ولی یکوقت میگوید، من در جلسهای خصوصی خدمت امام بودم و صحبتی شد، در اینجا مورد به مورد را مؤسسه نمیتواند تأیید یا تکذیب و اظهار نظر بکند با کدام مبنا و مستند میتوانیم بر نقلی صحه بگذاریم یا آن را رد کنیم؟»
در ادامه، انصاری تاحدی کوتاه میآید و معیار مشخص و درستی را برای جلوگیری از تحریف اندیشه امام مطرح میکند. انصاری میگوید: «جلسه خصوصی امام که مخفیانه ضبط نمیشده، بله، اگر مخالف با مسلمات اندیشه امام باشد یا سیره امام این را نفی کند اینجا مؤسسه موضع میگیرد که تاکنون گرفته است،البته معتقدیم که در انتشار خاطرات مربوط به امام نیز طبق قانون «نحوه حفظ آثار و یاد حضرت امام» باید از مؤسسه مجوز بگیرند.»[3]
به نظر میرسد این منطق که خاطراتی که از امام نقل میشود، بایستی از مؤسسه تنظیم و نشر مجوز بگیرد و با مسلمات اندیشه و سیره امام نیز منافاتی نداشته باشد، منطق درست و صحیحی باشد، اما در ادامه عملکرد این مؤسسه را مورد برخی از خاطرات و تحریفها در اندیشه امام مرور خواهیم کرد.
عملکرد مؤسسه تنظیم و نشر در عمل
1. تحریف اندیشه امام توسط یونسی و سکوت مؤسسه
مدتی پیش در مصاحبه یکی از روزنامهها با حجت الاسلام یونسی آمده بود: «یکی از موانعی که بر سر راه تشکیل چنین مجلسی (مجلسی آرمانی که یونسی ترسیم میکند) ایجاد میکنند و حتی از ورود افرادی از خانواده انقلاب به مجلس هم جلوگیری میکنند، تکیه آنان به این بیان امام (ره) است که «ملاک حال فعلی افراد است.» با استفاده از این نقل قول بسیاری را کنار میگذارند یا مانع فعالیت بسیاری دیگر میشوند. به نظر شما منظور امام (ره) از این جمله چه بود؟»
یونسی در پاسخ به این سئوال اینگونه پاسخ میدهد: «به امام (ره) ظلمهای زیادی شد، که یکی از ظلمها، تحریف این نظر ایشان است. امام (ره) که فرمودند ملاک حال فعلی افراد است؛ یعنی چنانچه در زمان شاه افرادی راه و روش دیگری داشتند، مثلاً به اقتضای شرایط مجبور میشدند در ادارات دولتی باشند یا در احزاب فعالیت میکردند، اما اگر با انقلاب، برگشتند – چنانکه دیدیم بسیاری از این افراد انقلابی شدند یا حتی در جبههها شهید هم شدند – حتی اگر در زمان انقلاب شرایط دیگری داشته بودند، در دیدگاه امام (ره)، ما در قضاوت خود نسبت به این افراد، نباید در گذشته نبش قبر کنیم، بلکه باید ببینم الان چه میگوید و چگونه رفتار میکند.»[4]
این درحالی است که با نگاهی به صحیفه امام راحل و وصیتنامه عبادی سیاسی که آخرین نظرات ایشان در آن به وضوح و صریحا ذکر شده است، خلاف چنین تفسیر جهتداری مشاهده میشود. آنچه در وصیتنامه سیاسی الهی رهبر فقید انقلاب اسلامی خطاب به آحاد مردم نوشته شده امری واضح و آشکار است که هیچ تأویلی را برنمیتابد. امام خمینی در پایان وصیتنامه خود چهار تذکر مهم قید میکنند که آخرین آنها بدین قرار است:
«من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطه سالوسی و اسلامنمایی بعضی افراد ذکری از آنان کرده و تمجیدی نمودهام که بعد فهمیدم از دغلبازی آنان اغفال شدهام. آن تمجیدها در حالی بود که خود را به جمهوری اسلامی متعهد و وفادار مینمایاندند و نباید از آن مسائل سوءاستفاده شود و میزان در هرکس حال فعلی او است.»[5]
برای اینکه نظر حضرت امام درباره سابقه افراد و حال آنان، میتوان به دیگر قسمتهای بیانات ایشان اشاره کرد. ایشان در پیامی که به مناسبت تأسیس هیئتهای دارای صلاحیت برای گزینش صادر کردهاند، میفرمایند: «ميزان در گزينش، حال فعلى افراد است، مگر آنكه از گروهكها و مفسدين باشند يا حال فعلى آنها مفسدهجويى و اخلالگرى باشد و اما كسانى كه در رژيم سابق به واسطه جو حاكم يا الزام رژيم ستمگر مرتكب بعضى نارواها شدهاند ولى فعلًا به حال عادى و اخلاق صحيح برگشتهاند، تندرويهاى جاهلانه در حق آنها نشود كه اين ظلم است و مخالف دستور اسلام، و بايد ممنوع اعلام شود.»[6] این عبارات حضرت امام نشان میدهد که ایشان افرادی را که در رژیم پهلوی دارای سابقه مضره بودهاند، جدگانه ذکر کردهاند و بخش دوم مربوط به این افراد و بخش اول مربوط به کسانی است که در گروهکها فعال هستند یا جزء مفسدین هستند و این عبارات نقضی بر سخنان یونسی و امثال اوست که با تحریف این سخن واضح حضرت امام، به دنبال مقاصد سیاسی خود و تضعیف شورای نگهبان هستند.
2. شیرین شدن جام زهر فقط برای هاشمی
آقای هاشمی رفسنجانی در سخنان اخیر خود، نقل قول عجیب دیگری به حضرت امام(ره) نسبت داده و گفتهاند؛ «امام به این نتیجه رسید که باید تا قبل از خودشان جنگ را تمام کنند، البته گفتند جام زهر را نوشیدم. اما دو سه ماه پس از جنگ به خود من گفتند که جام زهر برای من شیرین شد»! در این باره گفتنی است که؛
الف: این روزها برخی از پژوهشگران تاریخ معاصر با استناد به رخدادها و اسناد سالهای پایانی جنگ و پذیرش قطعنامه 598 از سوی امام(ره)، نتیجه میگیرند که جناب هاشمی رفسنجانی در زمینهسازی برای پذیرش قطعنامه و به تعبیر حضرت امام «نوشیدن جام زهر» نقش ویژه و مؤثری داشته است که بدون قضاوت درباره آن و با اعتقاد به اینکه همه تصمیمهای حضرت امام(ره) ریشه الهی داشته و با مصلحتاندیشی برای اسلام و انقلاب اتخاذ شده بود. به نظر میرسد آقای هاشمی با انتساب این جمله به امام راحل که «دو سهماه پس از جنگ به خود من گفتند جام زهر برای من شیرین شد»! در پی رفع اتهام از خود بودهاند.
ب: سخن مورد اشاره آقای هاشمی در متن و محتوای خود این مضمون را نیز القاء میکند که اگرچه پذیرش قطعنامه برای امام راحل(ره) به منزله نوشیدن جام زهر بوده است ولی تلاش آقای هاشمی در زمینهسازی برای پذیرش آن- بخوانید جام زهر- از دوراندیشی و درایت بیشتر ایشان نسبت به حضرت امام(ره) حکایت میکند! و حاکی از آن است که حضرت امام(ره) چند ماه بعد از نوشیدن جام زهر به درایت آقای هاشمی پی برده و - به قول ایشان- متوجه شیرینی و حلاوت آن شدهاند![7]
3. هاشمی به نقل از امام: نباید آمریکا را از رابطه با ایران مأیوس کرد
درباره رابطه با آمریکا طی چند سال اخیر آنقدر خاطره از آقای هاشمی نقل شده است که هیچ شکی باقی نمانده که ایشان دیگر شعارهای استکتبارستیزانه اول انقلاب را فراموش کرده و به دنبال رابطه مستقیم با آمریکاست. ایشان، متأسفانه، برای تقویت نظرات خود از خاطرات دو نفره با حضرت امام استناد میکند و البته هیچگاه نتوانسته به صحبتهای بیّن و علنی حضرت امام استناد بکند، زیرا حضرت امام تا آخرین روز حیات خود معتقد بودند که آمریکا شیطان بزرگ است و نمیتوان با وی مصالحه و مذاکره نمود.
یکی از خاطراتی که آقای هاشمی نقل کرده و مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام هم هیچ واکنشی نشان نداده و حتی اجازه انتشار نیز به آن داده است، مربوط به شهریور ماه سال 1367 هاشمی است. هاشمی در خاطرات این روز خود به نقل از حضرت امام مینویسد: «درباره سياست خارجي، روابط با كشورهاي اروپايي منجمله انگليس را بيمانع ميدانند و در مورد آمريكا نظرشان اين است كه نبايد آمريكا را در تجديد رابطه مأيوس كرد، ولي به اين زودي براي مردم قابل قبول نيست.»[8]
این سخنان هاشمی در صورتی بیان میشود که از شهریور 1367 تا زمان فوت حضرت امام حدود نه ماه فاصله است و حضرت امام در این مدت، سخنان زیادی را علیه آمریکا بیان کردهاند که معلوم میشود نظر ایشان هیچگاه درباره رابطه با آمریکا عوض نشده و نظرشان این بوده که برای مردم هم قابل قبول است که ما هیچوقت با آمریکا رابطه نداشته باشیم. در ادامه به برخی از بیانات حضرت امام در مدت شهریور 1367 تا خرداد 1368 اشاره میکنیم:
الف: حضرت امام در پیامی که برای مهاجرین جنگ تحمیلی در تاریخ دوم فرودین 1368 ارسال کردهاند، نکتهای را متذکر میشوند که در شرایط فعلی کشور و تحریم اقتصادی نیز کاربرد زیادی دارد. ایشان میفرمایند: «چه كسى است كه نداند مردم عزيز ما در سختى هستند و گرانى و كمبود بر طبقه مستضعف فشار مىآورد، ولى هيچ كس هم نيست كه نداند پشت كردن به فرهنگ دوَل دنياى امروز و پايهريزى فرهنگى جديد بر مبناى اسلام در جهان و برخورد قاطع اسلامى با امريكا و شوروى، فشار و سختى و شهادت و گرسنگى را به دنبال دارد و مردم ما اين راه را خود انتخاب كردهاند و بهاى آن را هم خواهند پرداخت و بر اين امر هم افتخار مىكنند. اين روشن است كه شكستن فرهنگ شرق و غرب، بىشهادت ميسر نيست.»[9]
ب: در این فراز نیز، که در منشور روحانیت و در تاریخ سوم اسفند 1367 صادر شده است، حضرت امام درباره کسانی که از کشور فرار کرده و قصد بازگشت دارند، مطلبی را مطرح میکنند و البته تأکید میکنند که هیچگاه از گفتن شعار مرگ بر آمریکا پشیمان نیستند. ایشان میفرمایند: «انقلاب به هيچ گروهى بدهكارى ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهاى فراوان خود را به گروهها و ليبرالها مىخوريم، آغوش كشور و انقلاب هميشه براى پذيرفتن همه كسانى كه قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است، ولى نه به قيمت طلبكارى آنان از همه اصول، كه چرا مرگ بر امريكا گفتيد! چرا جنگ كرديد! چرا نسبت به منافقين و ضد انقلابيون حكم خدا را جارى مىكنيد؟ چرا شعار نه شرقى و نه غربى دادهايد؟ چرا لانه جاسوسى را اشغال كردهايم و صدها چراى ديگر.»[10]
ج: در این بخش نیز که از منشور روحانیت انتخاب شده، حضرت امام تأکید بر شعار مرگ بر آمریکا و عمل به این شعار میکنند. ایشان مینویسند: «ما شعار سرنگونى رژيم شاه را در عمل نظاره كردهايم، ما شعار آزادى و استقلال را به عمل خود زينت بخشيدهايم، ما شعار «مرگ بر امريكا» را در عمل جوانان پر شور و قهرمان و مسلمان در تسخير لانه فساد و جاسوسى امريكا تماشا كردهايم، ما همه شعارهايمان را با عمل محك زدهايم.»[11]
د: در پیام حضرت امام به بسیجیان که در تاریخ دوم آذرماه 1367 صادر شده است، ایشان این تفکر را که آمریکا از دشمنی ما دست بردارد، سادهاندیشانه تلقی کرده و میفرمایند: «من مجدداً به همه ملت بزرگوار ايران و مسئولين عرض مىكنم چه در جنگ و چه در صلح بزرگترين سادهانديشى اين است كه تصور كنيم جهانخواران خصوصاً امريكا و شوروى از ما و اسلام عزيز دست برداشتهاند؛ لحظهاى نبايد از كيد دشمنان غافل بمانيم. در نهاد و سرشت امريكا و شوروى كينه و دشمنى با اسلام ناب محمدى- صلى اللَّه عليه و آله و سلم- موج مىزند. بايد براى شكستن امواج طوفانها و فتنهها و جلوگيرى از سيل آفتها به سلاح پولادين صبر و ايمان مسلح شويم.»[12]
این مؤسسه چه در قبال تحریف بیانات حضرت امام درباره حال فعلی افراد و چه درباره خاطرههای دو نفره آقای هاشمی واکنشی نشان نداده و این در حالی است که مسئولین این مؤسسه معتقدند باید از نقل خاطرههای که با مسلمات اندیشه امام در تعارض است، جلوگیری کرد. باید به مسئولین این مؤسسه گوشزد کرد که آنچه در این مطلب نقل شد، بیانات علنی و مسلّم و مستمر حضرت امام درباره مرگ بر آمریکاست، ولی عدهای قصد دارند این استکبارستیزی حضرت امام را زیر سؤال ببرند و واضح است که بایستی جلوی این تحریف بزرگ گرفته شود. در پایان باید گفت که آنچه نقل شد تنها بخشی از تحریفها در رابطه با حضرت امام است و متأسفانه موضع مؤسسه تنظیم و نشر در این موارد سکوت و سکوت و سکوت بوده است.
صحیفه امام خمینی، ج 21، ص 125.-[1]
[2]- http://www.entekhab.ir/fa/news/132732
[3]- http://www.tasnimnews.com/Home/Single/776864
[4]- http://www.mashreghnews.ir/fa/news/423995
صحیفه امام، ج 21، ص 452.-[5]
- صحیفه امام، ج 17، ص 220[6]
[7]- http://www.parsine.com/fa/news/234056
[8]- http://hashemirafsanjani.ir/fa/content/%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D9%87-%D9%87%D8%A7%D8%B4%D9%85%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%DB%80-%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B7%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7
[9]- صحیفه امام، ج 21، ص 327.
[10]- صحیفه امام، ج 21، ص 286.
[11]- صحیفه امام، ج 21، ص 285.
[12]- صحیفه امام، ج 21، ص 195.