در این میان، بشر باید یا دست رد به سینه همه لذایذ زده و راه حق را برگزیند و یا اینکه حقایق را از اعتبار ساقط کرده و یا آنها را تغییر ماهیت دهد. ازآنجاییکه انتخاب راه اول دشواریهای فراوانی را در مسیر داشته، غالباً صاحبان زر و زور آن را انتخاب نمیکنند. دشواری کنار گذاشتن لذائذ و همچنین عدم امکان بیاعتبار سازی معارف الهی و پردهپوشی بر معارف فطری، صاحبان قدرت را به سمت انتخاب مسیر سوم سوق میداد. امروزه نیز دشمنان قسمخورده اسلام و حقیقت هنگامیکه با حقایق روبهرو شده و از نابودی و انکار آنها عاجز میگردند، دست به تحریف حقایق و تغییر ماهیت آنها زده و در مقابل هر نوع حرکت الهی و پیامبرگونه میایستند.
این معضل در مسیر همه ادیان ابراهیمی وجود داشته است و این ادیان را به ورطه نابودی میکشانند؛ تا جایی که طبق نظر علامه عسکری، مورخ و عالم برجسته تاریخ اسلام، با توجه به آیه "إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوْتُواْ الْکِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ وَمَن یَکْفُرْ بِآیَاتِ اللّهِ فَإِنَّ اللّهِ سَرِیعُ الْحِسَابِ"﴿آل عمران/۱۹﴾، اسم همه ادیان الهی اسلام بود و این تحریفات اساسی، از اسامی آنها هم چیزی باقی نگذاشته است. پس از رحلت پیامبر اسلام نیز نفسانیت عدهای، در مسیر هدایت ابناء بشر سد گمراهی بزرگی را گستراند و منشأ همه اختلافات و خونریزیها در جهان اسلام شد.
قرآن کریم از سه روش کلی حق گریزان برای تحریف معارف الهی پرده برمیدارد که در تحریف همه ادیان به آنها متوسل شدهاند. در این نوشتار سعی شده است ضمن برشمردن روشهای تحریف ادیان الهی، راههای احتمالی دشمنان و مغرضان انقلاب در آینده برای دگرگونی در اندیشه ناب امام خمینی(ره) و مبانی انقلاب اسلامی مورد بررسی قرارگرفته و بیان شود که چگونه معارف حیات بخش اسلام دست به اصلاح تحریفها زده و دشمنان نظام اسلامی را ناکام میکند. تحریف در اندیشه امام و در واقع مبانی انقلاب اسلامی همان خطری است که رهبر انقلاب، درباره آن فرمودند: «اگر راه امام را گم کنیم یا فراموش کنیم یا خداینکرده عمداً به کنار بگذاریم، ملّت ایران سیلی خواهد خورد ... خطر تحریف امام بهعنوان یک هشدار باید در گوش و چشم مسئولان کشور، صاحبنظران فکری انقلاب، شاگردان قدیمی امام، کسانی که علاقهی به این راه دارند و عموم جوانان، فرزانگان، دانشگاهیان، حوزویان تلقّی بشود.»
روشهای تحریف ادیان الهی
1. روش کتمان
یکی از روشهای رایجی که مخالفان حقایق الهی از آنها برای نابودی این معارف استفاده میکردند، کتمان بود. آنها با کتمان حقایق و جلوگیری از نشر و تبیین آن مانع از بیداری و هدایت مردم میشدند. قرآن کریم در این باره میفرماید:
الف) وَإِذَ أَخَذَ اللّهُ مِیثَاقَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلاَ تَکْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاء ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْاْ بِهِ ثَمَنًا قَلِیلًا فَبِئْسَ مَا یَشْتَرُونَ // و [یاد کن] هنگامى را که خداوند از کسانى که به آنان کتاب دادهشده پیمان گرفت که حتماً باید آن را [بهوضوح] براى مردم بیان نمایید و کتمانش مکنید پس آن [عهد] را پشت سرخود انداختند و در برابر آن بهایى ناچیز به دست آوردند و چه بدمعاملهای کردند ﴿آل عمران/۱۸۷﴾
ب) إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَیِّنَاتِ وَالْهُدَى مِن بَعْدِ مَا بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتَابِ أُولَئِکَ یَلعَنُهُمُ اللّهُ وَیَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ // کسانى که نشانه هاى روشن و رهنمودى را که فرو فرستاده ایم بعد از آنکه آن را براى مردم در کتاب توضیح داده ایم نهفته مى دارند آنان را خدا لعنت مىکند و لعنت کنندگان لعنتشان مىکنند ﴿بقره/۱۵۹﴾
2. التقاط حق و باطل
روش دوم دشمنان الهی در این مسیر شوم، خلط بین حق و باطل است. آنها خواستههای باطل خود را در میان معارف حقیقی میپوشانند و مخفیانه سعی در ممانعت از اجرای ادیان داشتند. آیاتی در قران کریم این خطر را گوشزد میکنند که عبارتاند از:
الف) یا أَهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ // اى اهل کتاب چرا حق را به باطل درمىآمیزید و حقیقت را کتمان مىکنید بااینکه خود مىدانید﴿آل عمران/71﴾
ب) و لاَ تَلْبِسُواْ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَکْتُمُواْ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ // و حق را به باطل درنیامیزید و حقیقت را با آنکه خود مى دانید کتمان نکنید ﴿بقره/42﴾
برای نمونه میتوان به افسانه غرانیق اشاره کرد. در این افسانه دشمنان خدا و رسولش با داخل کردن برخی حوادث دروغین در آیات سوره مبارکه نجم، سعی داشتند به عصمت پیامبر در دریافت و ابلاغ وحی خدشه وارد کرده و شبهاتی را درباره عدم حجیت آن در افکار عمومی ایجاد کنند.
ذکر اوصاف دروغین و ساختگی برای برخی خواص و بزرگان جامعه یکی دیگر از این اقدامات بود تا با ارائه شخصیتی پیامبرگونه، آنان را بهعنوان جانشینان برحق پیامبر معرفی کنند و این روشی مناسب برای هجمه به شخصیت نازنین پیامبر اکرم و اوصیای طاهر ینش بود.
3. تحریف مفهومی
بر اساس این الگو، دشمنان اسلام و ادیان سعی داشتند تا با وارونه کردن معنای کلام الهی، برداشت مطلوب و متناسب با امیال و آرزوهای خویش را در جامعه ارائه دهند. آنها تغییری در ظاهر کلام الهی و نبی مکرم ایجاد نمیکردند، بلکه از این معارف در جایگاههای نامناسب بهره میگرفتند. قرآن کریم به استفاده یهود از این روش اشارهکرده و میفرماید:
الف) فَتَطْمَعُونَ أَن یُؤْمِنُواْ لَکُمْ وَقَدْ کَانَ فَرِیقٌ مِّنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ یَعْلَمُونَ// آیا طمع دارید که [اینان] به شما ایمان بیاورند با آنکه گروهى از آنان سخنان خدا را مىشنیدند سپس آن را بعد از فهمیدنش تحریف مى کردند و خودشان هم مى دانستند﴿بقره/75﴾
ب) مِّنَ الَّذِینَ هَادُواْ یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَیَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَیْنَا وَاسْمَعْ غَیْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَیًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِی الدِّینِ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانظُرْنَا لَکَانَ خَیْرًا لَّهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَکِن لَّعَنَهُمُ اللّهُ بِکُفْرِهِمْ فَلاَ یُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلِیلًا // برخى از آنان که یهودى اند کلمات را از جاهاى خود برمى گردانند و با پیچانیدن زبان خود و بهقصد طعنه زدن در دین [اسلام با درآمیختن عبرى به عربى] مى گویند شنیدیم و نافرمانى کردیم و بشنو [که کاش] ناشنوا گردى و [نیز از روى استهزا مى گویند] راعنا [که در عربى یعنى به ما التفات کن ولى در عبرى یعنى خبیث ما] و اگر آنان مى گفتند شنیدیم و فرمان بردیم و بشنو و به ما بنگر قطعاً براى آنان بهتر و درست تر بود ولى خدا آنان را به علت کفرشان لعنت کرد در نتیجه جز [گروهى] اندک ایمان نمى آورند ﴿نساء/46﴾
برای مثال در صدر اسلام عدهای از مهاجرین با عباراتی مانند «حسبنا کتاب الله»، بهعنوان جلوگیری از تحریف قرآن و حفظ جایگاه آن، درصدد کنار گذاشتن بیانات و سیره عملی پیامبر بودند. پیامبری که جز وحی سخنی بر زبانش جاری نمیشد و گفتار و کردارش در جهت تبیین هرچه بیشتر معارف قرآن کریم و اوامر خداوند متعال بود.
شایان ذکر آن است که به یاد داشته باشیم حزب شیطان همواره از تهدید و تطمیع بخصوص در مورد خواص برای تسهیل مسیر حرکت خود و تحریف بیشتر معارف حقه در قالب این سه الگو بهره جسته است.
ائمه اطهار، احیاگران اسلام
از آنجا که سنت الهی بر هدایت انسانها قرارگرفته است لذا اگر دینی مورد تحریف و تغییر قرار میگرفت بهوسیله ادیان بعد اصلاح میشد. اسلام بهعنوان دین خاتم، سازوکاری برای حفظ خود از تحریف داشت. اوصیا حضرت رسول و "اولی الامر" بعد از پیامبر اکرم، حافظان و احیاگران دین بودند. ائمه اطهار علیهمالسلام همواره با روشهای گوناگون و متناسب با اقتضائات زمان از دین نگهبانی میکردند، دورهای با صلح، دورهای با خونفشانی و دورهای با رویکرد علمی. آنها همواره باتربیت نیروهای صالح و با یاری اصحاب راستین خود دین را در جامعه گسترش میدادند و با آگاهی بخشی خود مانع از غفلت مردم میشدند.
تحریف مبانی اسلامی و انقلابی و اندیشه امام(ره)
انقلاب اسلامی در بهمن 1357 به رهبری امام خمینی (ره) صاعقهای بود که نور آن عالم را متأثر کرده و آغازی برای تغییرات عمیق و بزرگ در زندگی بشر بود. امام خمینی (ره) با تأسی از سبک و منش پیامبر اکرم و ائمه طاهرین در پی ادامه راه این بزرگواران برآمد. اندیشه و رفتار امام که مبتنی بر مبانی و معارف اسلام ناب بود طبیعتاً سبب شکلگیری مخالفین و معارضینی میشد که امیال و هوای نفس خود را "اله" خود قرار داده بودند؛ لذا همه هوی پرستان همقسم شدند و از هیچ خصومتی را دریغ نکردند. از آنجا که دشمنان انقلاب اسلامی نتوانستند در مواجه مستقیم و روشهایی چون جنگ و آشوب و کودتا راه بهجایی برند، لذا دست به دامن روشهای نرم شدند و به فکر استحاله نظام اسلامی افتادند. یکی از این توطئهها برای انحراف مسیر انقلاب، نفوذ و دگرگونی در اندیشهی زیر بنایی انقلاب اسلامی بود. در این مسیر همواره اختلافات و اقدامات منفعت طلبانه نیروهای درونی، تحقق اهداف دشمن را سرعت میبخشید و نیروهای سادهاندیش را به ابزاری برای هدفهای پلید دشمنان خارجی تبدیل میکرد.
اگرچه حضور رهبر انقلاب و یاران دلسوز انقلاب در صدر امور کشور، اهداف دشمنان را در حد آرزو نگه داشته است و از تکرار تاریخ تلخ صدر اسلام جلوگیری کرده؛ لیکن خطر همچنان پابرجاست. رهبر معظم انقلاب همواره با عملکرد و بیاناتشان یادآور اصول بنیادین امام خمینی (ره) بودهاند و سد محکمی را در برابر استکبار و عمّالش گستردهاند. از طرف دیگر حمایت و پیروی آگاهانه مردم از رهبری بسیاری از تلاشهای دشمنان را خنثی کرده است. با این وجود باید با هوشیاری در این مسیر پر فراز و نشیب گام برداشت و از ضربات سنگین منفعت طلبان کاست.
ازجمله اموری که میتوان برای تحریف مبانی ناب امام خمینی و انقلاب اسلامی توسط دشمنانشان اشاره کرد، موارد زیر است:
1. کتمان اندیشه امام خمینی(ره)
پس از انقلاب اسلامی و بهخصوص بعد از وفات امام خمینی(ره) تلاشهایی برای تحریف اندیشههای اسلامی و انقلابی شکل گرفت که در برخی برههها با شدت بیشتری پیگیری میشد. اولین گام معاندین در این مسیر کتمان اندیشه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بود. آنچه انسان را به شگفت وامیدارد این است که مطالب و کتب مختلف و بعضاً مغایر با اهداف انقلاب اسلامی در گستره بالایی در کشور توزیع و تبلیغ میشود ولی متأسفانه از بیانات و اندیشه امام راحل در بسیاری از مراکز اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و در سطوح جامعه اثری دیده نمیشود. حق آن بود حکومت و ملت، بخصوص نهادها و مؤسسات مرتبط با این امر، در این سالها جامعه را با تفکر حضرت روحالله و سیره عملی ایشان در قالبها و شکلهای گوناگون سیراب میکردند. اگرچه نمیتوان تلاشهای برخی نهادها و سازمانها مانند صداوسیما را در سالهای اخیر فراموش کرد؛ اما این مقدار کافی نبوده وهمت همه مسئولین امر را میطلبد. لازم به ذکر آنکه در دوران حضور امام بزرگوار، جریانهای متحجر با فشارهای خود بر حکومت پخش برخی از بیانات ایشان از صداوسیمای جمهوری اسلامی را منع کردند.
آرمانهای امام(ره) مانند استکبارستیزی حمایت از جنبشهای آزادیبخش جهاد و مبارزه با کفر و نفاق در سرتاسر عالم و... در برهههایی متأثر از سیاستهای مقطعی دولتها و جناحهای صاحب قدرت کتمان شده است. فشارهای گروهی خاص در برههای از تاریخ انقلاب مبنی بر عدم پخش برنامههای ضد استکباری را میتوان از نمونههای این نوع اقدامات دانست. اقداماتی که انزوای اندیشه امام را در افکار عمومی در پی داشت. در این راستا عدهای نیز با انتساب برخی بیانات و عقاید مغایر با سیره صریح امام خمینی(ره) در قالب خاطرات خصوصی و امثال آن خواسته یا ناخواسته بر آتش این فتنه دمیدهاند.
2. تحریف اندیشه امام بهوسیله خلط حق و باطل
مخالفین و معاندین اسلام و انقلاب، گاهی پارهای از احکام و معارف اسلامی و یا بخشی از بیانات امام(ره) را دستآویزی برای پیشبرد اهداف خود میبینند. آنها در برخورد با گفتارها و سیره عملی امام راحل، گزینشی عمل کرده و با بزرگنمایی بیانات مورد دلخواهشان در پی کنار گذاشتن بخشهای بزرگتر و مهمتر اندیشهی ایشان هستند و با این اقدامات سعی در انحراف انقلاب از مسیر اصیل خوددارند.
«رأفت اسلامی» آموزهای اسلامی است که سود جویان تلاش کردهاند با استناد به آن چیزی با عنوان اسلام رحمانی عرضه کرده تا بدین وسیله آرا باطل خود را بالباس اسلام و حقیقت به کرسی بنشانند. از سوی دیگر جریانهای لیبرال و غربگرا میکوشند با تبلیغات گسترده بر روی نظرات امام درباره نقش مردم در حکومت، نام امام را به ابزاری برای پذیرش باورهایشان در بین مردم و مشروعیت سازی بر آنها تبدیل کنند. آنها با این اقدامات و تحت عنوان نظرات امام سعی دارند محتوای گفتمان انقلاب اسلامی را بهسوی لیبرال دموکراسی سوق دهند و از درون آن را استحاله کنند.
3. تحریف مفهومی مبانی انقلاب اسلامی و اندیشه امام(ره)
شاید بتوان این روش را خطرناکتر و مسمومتر از روشهای قبلی دانست که هوشیاری بیشتری را میطلبد. در این الگو معارف اسلامی و انقلابی ازنظر شکلی و ظاهری تغییری نمییابند؛ بلکه از جایگاه اصیل خود خارج میشود و برداشتی متفاوت و ناصحیح را مینمایاند. کسی که از حماسه کربلا صلح و مذاکره با دشمنان، آنهم به معنی چانهزنی امروزی را برداشت میکند، خواسته یا ناخواسته مرتکب تحریفشده است. کربلایی که انقلاب اسلامی از آثار و برکات آن است و الگوی اصلی این قیام بزرگ بهحساب میآید.
در این الگو دیگر از الفاظ و اصطلاحات غیردینی هم استفاده نمیشود؛ به این صورت که جلوگیری از جهاد و تقابل با کفار و دشمنان، با استناد به صلح امام حسن علیهالسلام یا صلح حدیبیّه توجیه میشود. درحالیکه اصلاً تفاوت میان شرایط آن زمان با عصر حاضر را بیان نمیکنند و با تطبیق نادرست وقایع تاریخی و مسائل روز، خواسته خود را دنبال میکنند. یا گاهی دو اصل اسلامی و انقلابی را در برابر هم نشان میدهند و با تغییر و تحریف اولویتهای نظام، در پی مهار این حرکت مقدس برمیآیند. برای مثال یکی از تکالیف نظام اسلامی بهبود وضع معیشت مردم خویش است؛ از طرف دیگر مسلمین پذیرش هر نوع سلطهای از سوی اجانب، پذیرفته و مشروع نیست. حال جریان نفوذ سعی دارد با بزرگنمایی مسئله اول، استکبارستیزی را که از اهمیت بالاتری برخوردار است، کماهمیت جلوه داده و از شدت آن بکاهد و درگذر زمان آن را از ارزش و اعتبار بیندازد.
در ضمن باید به این نکته توجه داشت که لزوماً کسی که برداشت غلطی را از این معارف ارائه میدهد، مغرض نبوده و ممکن است جهالت سبب این نوع اشتباهات شود.
نتیجهگیری
باگذشت زمان و پیچیدهتر شدن توطئهها، بایستی همه ملت، از مسئولین و اهل علم تا مردم عادی، هوشیاری و دقت خود را بالابرده و از معرفی نادرست مبانی انقلاب و اندیشه امام خمینی (ره) جلوگیری کنند؛ چراکه هر نوع ضربه به این انقلاب اسلامی بهعنوان طلایهدار مبارزه با کفر و نفاق در سراسر عالم، همه حرکتها و نهضتهای اسلامی و ضد استکبار و ظلم را متضرر خواهد کرد. بر اساس هشدار مقام معظم رهبری در چهارده خرداد سال 94، اگر ملت ایران اندیشه امام و مبانی انقلاب اسلامی را به فراموشی سپارد و یا آنها را کنار گذارد، سیلی سنگینی خواهد خورد.
باید توجه داشت که تحریفات در مبانی یک مکتب و تفکر، اغلب با عناوین مقبول و معقول و از سوی افراد و گروهها و جریانات نزدیک و منتسب به آن مکتب و تفکر آغاز میشود و مقابله با آن را دشوارتر میکند. شهید آوینی سخنی این مبارزه را اینگونه بیان کرده است که: «خلاف آنچه بسیاری میپندارند آخرین مقاتله ما، بهمثابه سپاه عدالت، نه با دموکراسی غرب که با اسلام آمریکایی است؛ که اسلام آمریکایی از خود آمریکا دیرپاتر است». با اینحال فهم دقیق مبانی اسلامی و انقلابی و اندیشه ناب حضرت روح الله مانع از آن خواهد شد که دشمنان بتوانند با هر روش و عنوانی از تحریف این معارف بهرهای ببرند و آن را به سرانجام دلخواهشان برسانند.
منابع:
- قرآن کریم؛ ترجمه آقای فولادوند (http://www.ghorany.com/text.htm)
- علامه عسکری، مرتضی، کتاب "نقش ائمه در احیای امر دین"
- علامه عسکری، مرتضی،کتاب "سقیفه"
- آیتالله مکارم شیرازی، ناصر، شأن نزول آیات قرآن کریم، ناشر دیجیتالی: مرکز تحقیقات رایانهای قائمیه اصفهان
- http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=29914
منبع: دیدبان