به گزارش مشرق، حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی یکی از سیاستهای مستکبرین را نابودی هویت جنبشها و انقلابها میدانند:
«دأب سیاستهای مسلّطِ عالم این بوده و هست که جنبشهای عدالتخواهانهی مردم
نقاط مختلف دنیا را در هاضمهی سیاسی و فرهنگی خود بریزند و در واقع هویّت
آن جنبشها و حرکتهای مردمی و عدالتخواهانه را از بین ببرند» و نگاه به
امام خمینی رحمهالله از منظر یک
«شاخص» را، راهِ جلوگیری از این انحراف در انقلاب اسلامی معرفی میکنند. در
سوی دیگر، نگاه تحریفآمیز به شخصیتی چون امام رحمهالله وجود دارد که ارکان اصلی این شخصیت را غلط معنا میکند:
«تحریف شخصیّتها به این است که ارکان اصلی شخصیّت آن انسان بزرگ، یا
مجهول بماند، یا غلط معنا شود، یا بهصورت انحرافی و سطحی معنا شود.»
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در یادداشت زیر که به مناسبت ایام سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی رحمهالله منتشر میگردد، ضمن بررسی این دو نگاه به شخصیت امام خمینی رحمهالله و تشریح توطئههای قدرتهای سلطهگر در این زمینه، الزامات فهم صحیح امام خمینی رحمهالله میپردازد.
دو نگاه به یک شخصیت
«تحریف شخصیت امام خمینی رحمهالله» کلیدواژهای بود که با بیانات رهبر انقلاب اسلامی در بیست و ششمین سالروز رحلت امام خمینی رحمهالله به شکل جدی وارد ادبیات سیاسی و رسانهای کشور شد. رهبر انقلاب با اشاره به خطرات ناشی از این موضوع، نتیجهی چنین اتفاقی را سیلی خوردن ملّت ایران دانستند:
«تحریف شخصیّت امام، تحریف راه امام و منحرف کردن مسیر صراط مستقیم ملّت ایران است. اگر راه امام را گم کنیم یا فراموش کنیم یا خدای نکرده عمداً به کنار بگذاریم، ملّت ایران سیلی خواهد خورد.»[۱]
دو نگاه به یک شخصیت
«تحریف شخصیت امام خمینی رحمهالله» کلیدواژهای بود که با بیانات رهبر انقلاب اسلامی در بیست و ششمین سالروز رحلت امام خمینی رحمهالله به شکل جدی وارد ادبیات سیاسی و رسانهای کشور شد. رهبر انقلاب با اشاره به خطرات ناشی از این موضوع، نتیجهی چنین اتفاقی را سیلی خوردن ملّت ایران دانستند:
«تحریف شخصیّت امام، تحریف راه امام و منحرف کردن مسیر صراط مستقیم ملّت ایران است. اگر راه امام را گم کنیم یا فراموش کنیم یا خدای نکرده عمداً به کنار بگذاریم، ملّت ایران سیلی خواهد خورد.»[۱]
حضرت آیتالله خامنهای در تبیین مسئلهی «تحریف امام رحمهالله» منظور خود را بهصورت شفاف مشخص کردند:
«تحریف شخصیّتها به این است که ارکان اصلی شخصیّت آن انسان بزرگ، یا مجهول بماند، یا غلط معنا شود، یا بهصورت انحرافی و سطحی معنا شود.»[۲]
این تحریف در صورتی اتفاق میافتد که فرد یا جریاناتی بخواهند با امام رحمهالله برخوردی از سر تعارف و تجلیلهای شعاری و سطحی داشته و با معرفی امام رحمهالله فقط بهعنوان یک «شخصیت تاریخی محترم» ختمِ مکتب و خط فکری و سیاسی او را رقم بزنند:
«امام را نباید بهعنوان صرفاً یک شخصیّت محترم تاریخی مورد توجّه قرار داد؛ بعضی اینجور میخواهند: امام یک شخصیّت محترمی است در تاریخ این کشور که روزگاری بود، فعّال بود، مفید بود، بعد هم از میان جمعیّت رفت و روزگار او تمام شد؛ احترامش میکنیم، نامش را با تجلیل میآوریم، صرفاً همین؛ بعضی میخواهند امام را اینجور بشناسند و بشناسانند و اینجور تلقّی کنند؛ این غلط است.»[۳]
اما راه مقابله با این نگاهِ «انحرافی، سطحی و غلط» که به تحریف شخصیت امام خمینی رحمهالله منجر میشود چیست؟
رهبر انقلاب اسلامی راه مقابله با این جریان را «بازخوانی اصول امام رحمهالله» معرفی میکنند:
«آن راهی که میتواند مانع از این تحریف بشود، بازخوانی اصول امام است.»
برای شفافتر کردن این دو نوع برخورد و مواجهه میتوان گفت که در رویکرد انحرافی، امام رحمهالله منهای «اصول و محکماتِ» تفکر و مکتبش مورد بازنمایی قرار میگیرد. این نوع نگاه در نهایت به سلب هویت از امام رحمهالله منجر میشود:
«امام منهای خط امام، امام بیهویت است. سلب هویت از امام، خدمت به امام نیست.»[۵]
«امام منهای خط امام، امام بیهویت است. سلب هویت از امام، خدمت به امام نیست.»[۵]
اما در نگاه رهبری، شخصیت امام رحمهالله جدای از مکتب و اصول او نیست و اساساً شناخت شخصیت امام رحمهالله از رهگذر فهمِ این اصول امکانپذیر میشود:
«امام یک اصولی دارد، یک مبانیای دارد؛ این مبانی در طول ده سال دوران حاکمیّت اسلامی و پیش از آن در طول پانزده سال دوران نهضت، در بیانات گوناگون بیان شده است؛ اصول امام را در این بیانات میشود پیدا کرد؛ این اصول را، این خطوط را کنار هم که بگذاریم، یک شاکلهای از امام بزرگوار تشکیل خواهد شد؛ شخصیّت امام این است.»[۶]
توطئه مستکبرین برای انحراف انقلاب
طی سالهای گوناگونِ پس از ارتحال امام خمینی رحمهالله بهخصوص از دههی ۸۰ به این سو یکی از رویههای ثابت رهبر معظم انقلاب تأکید بر خط و مکتب امام رحمهالله و بازشناسی شخصیت ایشان از این منظر بوده است. در این نگاه سخن گفتن از امام رحمهالله و انقلاب با یکدیگر تفاوتی ندارد:
«در حقیقت، سخن گفتن از امام و انقلاب، با یکدیگر تفاوتی ندارد. شخصیت امام فقط خصوصیات ممتازی نبود که در او وجود داشت و شخصیت ایشان را تشکیل میداد. شکّی نیست که امام بزرگوار ما از ابعاد مختلف، یک شخصیت برجسته و ممتاز، یک عالمِ بزرگ، یک فقیه صاحب مکتب، یک فیلسوف برجسته، یک سیاستمدار، یک مصلح بزرگ اجتماعی و از لحاظ روحیّات، صاحب خصلتها و خصوصیات ممتاز و کمنظیر بود. همهی اینها شخصیت امام را در چشم مردمِ دوران خود او و دورانهای بعد برجسته میکند؛ لیکن شخصیت امام بزرگوار ما در این خصوصیات منحصر نیست. بُعد دیگر شخصیت او عبارت است از اصول و خطوط روشنی که او در این کشور، در این منطقه و در مقابل چشم همهی مردم جهان آنها را بنیاد کرد؛ براساس آن یک نظام سیاسی و اجتماعی به وجود آورد و امیدهای بزرگی را در دل مستضعفان عالم و امّت اسلامی ایجاد نمود. شخصیت امام از اصول اساسی او جدا نیست. در حقیقت، هویّت و اصول انقلاب ما خطوط برجسته شخصیت امام را هم تشکیل میدهد.»[۷]
برای فهم چرایی این تأکیدات حضرت آیتالله خامنهای بر مکتب و اصول امام خمینی رحمهالله میتوان به توطئههای مستکبرین و دشمنان انقلاب اسلامی اشاره کرد. برنامهریزی قدرتهای سلطهگر برای انحراف جنبشها و انقلابهای عدالتخواهانه و هضم آنها در هاضمهی خود موضوعی است که همواره مورد توجه و تذکر رهبری قرار گرفته است:
«دأب سیاستهای مسلّطِ عالم این بوده و هست که جنبشهای عدالتخواهانهی مردم نقاط مختلف دنیا را در هاضمهی سیاسی و فرهنگی خود بریزند و در واقع هویّت آن جنبشها و حرکتهای مردمی و عدالتخواهانه را از بین ببرند.»[۸]
بر این اساس از منظر رهبر انقلاب راه مقابله با این توطئه و طراحیِ خطرناک دشمن برای «انحراف و نابودی انقلاب» حفظ «جهتگیری صحیح انقلاب» بوده و این مهم تنها در صورتی امکانپذیر میشود که به امام خمینی رحمهالله «از منظر یک شاخص» نگریسته شود:
«نگاه به امام از منظر یک شاخص. این نگاه از این جهت اهمیت پیدا میکند که چالش اصلی همهی تحولات بزرگ اجتماعی -از جمله انقلابها- صیانت از جهتگیریهای اصلی این انقلاب یا این تحول است. این مهمترین چالش هر تحول عظیم اجتماعی است که هدفهائی دارد و به سمت آن هدفها حرکت و دعوت میکند. این جهتگیری باید حفظ شود. اگر جهتگیری به سمت هدفها در یک انقلاب، در یک حرکت اجتماعی صیانت نشود و محفوظ نماند، آن انقلاب به ضد خود تبدیل خواهد شد؛ در جهت عکس اهداف خود عمل خواهد کرد.»[۹]
برای جلوگیری از انحرافِ انقلاب راهی به غیر از رجوع به امام رحمهالله به عنوان شاخص وجود نداشته و ندارد:
«دشمن انقلاب، دشمن امام بیکار نمینشیند؛ سعی میکند این انقلاب را از پا در بیاورد. چه جور؟ با منحرف کردن راه انقلاب. بنابراین لازم است ما شاخص داشته باشیم. بهترین شاخصها، خود امام و خط امام است. امام بهترین شاخص برای ماست.»[۱۰]
امتیاز و نقطهی قوت بزرگ انقلاب اسلامی این است که امام رحمهالله «چارچوب مستحکمی» را برای حفظ آن از انحراف و غلتیدن به چپ و راست ایجاد کرده و این «هنر بزرگ امام خمینی رحمهالله» بوده است:
«هنر بزرگِ امام بزرگوار ما این بود که چارچوب محکمی را برای این انقلاب به وجود آورد و نگذاشت این انقلاب در هاضمهی قدرتها و جریانهای سیاسىِ مسلّط هضم شود. شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی»، یا شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» که تعالیم امام و خطّ اشارهی انگشت ایشان در دهان مردم انداخت، معنایش این بود که این انقلاب متّکی به اصول ثابت و مستحکمی است که نه به اصول سوسیالیزمِ اردوگاه آن روز شرق ارتباطی دارد، نه به اصول سرمایهدارىِ لیبرال اردوگاه غرب.»[۱۱]
الزامات فهم صحیح امام خمینی رحمهالله
توجه به امام خمینی رحمهالله بهعنوان یک «شاخص» الزامات خاص خود را دارد و نمیتوان با هر شیوهای به تفسیر امام رحمهالله پرداخت. با رجوع به بیانات رهبری میتوان به نکات مهمی برای فهمِ صحیح اصول امام خمینی رحمهالله دست یافت. یکی از مسائل مهم در این زمینه پرهیز از دادن نسبتهای ناروا است:
«هرکسی هر حرفی را که خودش میپسندد به امام نسبت ندهد. آنچه را به امام نسبت میدهیم، باید در منابع مربوط به امام موجود باشد، آن هم به شکل مکرّر، به شکل مستمر.»[۱۲]
توجه به «مبانی فکری» و «شاکلهی اصلی تفکّر» امام رحمهالله در این زمینه بسیار مهم بوده و نمیتوان تصمیمهای مقطعی و یا حوادث روی داده در زندگی امام رحمهالله را مبنای تحلیل شخصیت او قرار داد:
«بحث ما بر مبانی فکری امام است؛ بحث بر سر تصمیمهای مقطعی و مربوط به زمان یا مکان نیست؛ بحث بر سرِ آن شاکلهی اصلی تفکّر امام بزرگوار ما است... امام یک اصولی دارد، یک مبانیای دارد... این اصول را، این خطوط را کنار هم که بگذاریم، یک شاکلهای از امام بزرگوار تشکیل خواهد شد؛ شخصیّت امام این است... زندگی امام مثل زندگی همهی انسانهای دیگر فراز و نشیبهایی دارد؛ حوادثی در آن اتّفاق افتاده است و هر حادثهای اقتضائی داشته است.»[۱۳]
و اگرچنانچه به این چارچوب مهم توجه نشود، نتیجهاش «تفسیر به رأیهای گوناگون» و در نهایت به اشتباه افتادن ملت خواهد بود:
«اگر نظرات امام، بد بیان شد، بد تبیین شد، مثل این است که قطبنما از کار بیفتد، راه گم میشود؛ هر کسی به سلیقهی خود، به میل خود حرفی میزند. بدخواهان هم در این میان از فرصت استفاده میکنند، راه را جوری تبیین میکنند که ملت به اشتباه بیفتد.»[۱۴]
نکتهی مهمِ دیگر این است که در احصاء اصول هم نباید «برخورد گزینشی» کرد:
«در طول سالهای متمادی، چه قبل از تشکیل حکومت اسلامی، چه در دوران تشکیل حکومت اسلامی، چه در دوران جنگ تحمیلی هشتساله، چه قبل از آن و چه بعد از آن، این اصول را امام در بیانات خود تکرار کرده است؛ این اصول را گزینشی هم نبایستی انتخاب کرد.»[۱۵]
و باید همواره «نگاه منظومهوار و جامع» به مکتب امام خمینی رحمهالله را مدنظر داشت:
«مکتب امام یک بستهی کامل است، یک مجموعه است، دارای ابعادی است؛ این ابعاد را باید با هم دید، با هم ملاحظه کرد.»[۱۶]
از این منظر منبع درکِ محکمات تفکر و راه امام خمینی رحمهالله «بیانات و وصیتنامهی» اوست و «باید» برای شناخت امام رحمهالله از منظر یک «شاخص» به آنها رجوع کرد:
«مبانی امام، مبانی روشنی بود. این مبانی - اگر کسی نخواهد مجامله کند، تعارف کند - در کلمات امام، در بیانات امام، در نامههای امام، و بخصوص در وصیتنامهی امام - که کوتاه شدهی همهی آن مواضع است - منعکس است.»[۱۷]
«کلمات امام، کلمات واضحی است؛ محکمات و بیّنات است... همه باید این کلمات را درست بفهمیم و بر آن تدبّر کنیم، تا راه امام را اشتباه نکنیم.»[۱۸]
چگونگیِ استفاده از بیانات امام خمینی رحمهالله برای دستیابی به اصول و محکمات تفکر امام رحمهالله نیز بسیار مهم است. حضرت آیتالله خامنهای «روش و اسلوب اجتهادی» را راه برداشت صحیح از بیانات امام رحمهالله و رسیدن به نظرات ایشان معرفی کردهاند:
«میپرسند که به نظرات امام چگونه دست پیدا کنیم؟ به نظر من این کاملاً روشن است. نظرات امام یک مجموعه است و خوشبختانه بیانات امام ثبت شده است و همین است که هست. مثل همهى متونى که از آنها میشود تفکر گوینده را استنباط کرد؛ منتها با شیوهى درستِ استنباط. شیوهى درستِ استنباط این است که همه حرفها را ببینند، آنها را در کنار هم قرار بدهند؛ توى آنها عام هست، خاص هست؛ مطلق هست، مقید هست. حرفها را باید با همدیگر سنجید، تطبیق کرد؛ مجموع این حرفها، نظر امام است. البته کار خیلى سادهاى نیست، اما روشن است که باید چه کار کنیم: یک کار اجتهادى است؛ اجتهادى است که از عهدهى شما جوانها برمىآید. بنشینند واقعاً گروههاى کارى در زمینههاى مختلف، نظر امام را استنباط کنند، از گفتههاى امام به دست بیاورند.»[۱۹]
«امام یک اصولی دارد، یک مبانیای دارد؛ این مبانی در طول ده سال دوران حاکمیّت اسلامی و پیش از آن در طول پانزده سال دوران نهضت، در بیانات گوناگون بیان شده است؛ اصول امام را در این بیانات میشود پیدا کرد؛ این اصول را، این خطوط را کنار هم که بگذاریم، یک شاکلهای از امام بزرگوار تشکیل خواهد شد؛ شخصیّت امام این است.»[۶]
توطئه مستکبرین برای انحراف انقلاب
طی سالهای گوناگونِ پس از ارتحال امام خمینی رحمهالله بهخصوص از دههی ۸۰ به این سو یکی از رویههای ثابت رهبر معظم انقلاب تأکید بر خط و مکتب امام رحمهالله و بازشناسی شخصیت ایشان از این منظر بوده است. در این نگاه سخن گفتن از امام رحمهالله و انقلاب با یکدیگر تفاوتی ندارد:
«در حقیقت، سخن گفتن از امام و انقلاب، با یکدیگر تفاوتی ندارد. شخصیت امام فقط خصوصیات ممتازی نبود که در او وجود داشت و شخصیت ایشان را تشکیل میداد. شکّی نیست که امام بزرگوار ما از ابعاد مختلف، یک شخصیت برجسته و ممتاز، یک عالمِ بزرگ، یک فقیه صاحب مکتب، یک فیلسوف برجسته، یک سیاستمدار، یک مصلح بزرگ اجتماعی و از لحاظ روحیّات، صاحب خصلتها و خصوصیات ممتاز و کمنظیر بود. همهی اینها شخصیت امام را در چشم مردمِ دوران خود او و دورانهای بعد برجسته میکند؛ لیکن شخصیت امام بزرگوار ما در این خصوصیات منحصر نیست. بُعد دیگر شخصیت او عبارت است از اصول و خطوط روشنی که او در این کشور، در این منطقه و در مقابل چشم همهی مردم جهان آنها را بنیاد کرد؛ براساس آن یک نظام سیاسی و اجتماعی به وجود آورد و امیدهای بزرگی را در دل مستضعفان عالم و امّت اسلامی ایجاد نمود. شخصیت امام از اصول اساسی او جدا نیست. در حقیقت، هویّت و اصول انقلاب ما خطوط برجسته شخصیت امام را هم تشکیل میدهد.»[۷]
«نگاه
به امام از منظر یک شاخص. این نگاه از این جهت اهمیت پیدا میکند که چالش
اصلی همهی تحولات بزرگ اجتماعی صیانت از جهتگیریهای اصلی انقلاب یا تحول
است. این جهتگیری باید حفظ شود. اگر جهتگیری به سمت هدفها در یک انقلاب، در
یک حرکت اجتماعی صیانت نشود و محفوظ نماند، آن انقلاب به ضد خود تبدیل
خواهد شد؛ در جهت عکس اهداف خود عمل خواهد کرد.»
برای فهم چرایی این تأکیدات حضرت آیتالله خامنهای بر مکتب و اصول امام خمینی رحمهالله میتوان به توطئههای مستکبرین و دشمنان انقلاب اسلامی اشاره کرد. برنامهریزی قدرتهای سلطهگر برای انحراف جنبشها و انقلابهای عدالتخواهانه و هضم آنها در هاضمهی خود موضوعی است که همواره مورد توجه و تذکر رهبری قرار گرفته است:
«دأب سیاستهای مسلّطِ عالم این بوده و هست که جنبشهای عدالتخواهانهی مردم نقاط مختلف دنیا را در هاضمهی سیاسی و فرهنگی خود بریزند و در واقع هویّت آن جنبشها و حرکتهای مردمی و عدالتخواهانه را از بین ببرند.»[۸]
بر این اساس از منظر رهبر انقلاب راه مقابله با این توطئه و طراحیِ خطرناک دشمن برای «انحراف و نابودی انقلاب» حفظ «جهتگیری صحیح انقلاب» بوده و این مهم تنها در صورتی امکانپذیر میشود که به امام خمینی رحمهالله «از منظر یک شاخص» نگریسته شود:
«نگاه به امام از منظر یک شاخص. این نگاه از این جهت اهمیت پیدا میکند که چالش اصلی همهی تحولات بزرگ اجتماعی -از جمله انقلابها- صیانت از جهتگیریهای اصلی این انقلاب یا این تحول است. این مهمترین چالش هر تحول عظیم اجتماعی است که هدفهائی دارد و به سمت آن هدفها حرکت و دعوت میکند. این جهتگیری باید حفظ شود. اگر جهتگیری به سمت هدفها در یک انقلاب، در یک حرکت اجتماعی صیانت نشود و محفوظ نماند، آن انقلاب به ضد خود تبدیل خواهد شد؛ در جهت عکس اهداف خود عمل خواهد کرد.»[۹]
برای جلوگیری از انحرافِ انقلاب راهی به غیر از رجوع به امام رحمهالله به عنوان شاخص وجود نداشته و ندارد:
«دشمن انقلاب، دشمن امام بیکار نمینشیند؛ سعی میکند این انقلاب را از پا در بیاورد. چه جور؟ با منحرف کردن راه انقلاب. بنابراین لازم است ما شاخص داشته باشیم. بهترین شاخصها، خود امام و خط امام است. امام بهترین شاخص برای ماست.»[۱۰]
«امام
یک اصولی دارد، یک مبانیای دارد؛ این مبانی در طول ده سال دوران حاکمیّت
اسلامی و پیش از آن در طول پانزده سال دوران نهضت، در بیانات گوناگون بیان
شده است؛ اصول امام را در این بیانات میشود پیدا کرد؛ این اصول را، این
خطوط را کنار هم که بگذاریم، یک شاکلهای از امام بزرگوار تشکیل خواهد شد؛
شخصیّت امام این است.»
امتیاز و نقطهی قوت بزرگ انقلاب اسلامی این است که امام رحمهالله «چارچوب مستحکمی» را برای حفظ آن از انحراف و غلتیدن به چپ و راست ایجاد کرده و این «هنر بزرگ امام خمینی رحمهالله» بوده است:
«هنر بزرگِ امام بزرگوار ما این بود که چارچوب محکمی را برای این انقلاب به وجود آورد و نگذاشت این انقلاب در هاضمهی قدرتها و جریانهای سیاسىِ مسلّط هضم شود. شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی»، یا شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» که تعالیم امام و خطّ اشارهی انگشت ایشان در دهان مردم انداخت، معنایش این بود که این انقلاب متّکی به اصول ثابت و مستحکمی است که نه به اصول سوسیالیزمِ اردوگاه آن روز شرق ارتباطی دارد، نه به اصول سرمایهدارىِ لیبرال اردوگاه غرب.»[۱۱]
الزامات فهم صحیح امام خمینی رحمهالله
توجه به امام خمینی رحمهالله بهعنوان یک «شاخص» الزامات خاص خود را دارد و نمیتوان با هر شیوهای به تفسیر امام رحمهالله پرداخت. با رجوع به بیانات رهبری میتوان به نکات مهمی برای فهمِ صحیح اصول امام خمینی رحمهالله دست یافت. یکی از مسائل مهم در این زمینه پرهیز از دادن نسبتهای ناروا است:
«هرکسی هر حرفی را که خودش میپسندد به امام نسبت ندهد. آنچه را به امام نسبت میدهیم، باید در منابع مربوط به امام موجود باشد، آن هم به شکل مکرّر، به شکل مستمر.»[۱۲]
توجه به «مبانی فکری» و «شاکلهی اصلی تفکّر» امام رحمهالله در این زمینه بسیار مهم بوده و نمیتوان تصمیمهای مقطعی و یا حوادث روی داده در زندگی امام رحمهالله را مبنای تحلیل شخصیت او قرار داد:
«بحث ما بر مبانی فکری امام است؛ بحث بر سر تصمیمهای مقطعی و مربوط به زمان یا مکان نیست؛ بحث بر سرِ آن شاکلهی اصلی تفکّر امام بزرگوار ما است... امام یک اصولی دارد، یک مبانیای دارد... این اصول را، این خطوط را کنار هم که بگذاریم، یک شاکلهای از امام بزرگوار تشکیل خواهد شد؛ شخصیّت امام این است... زندگی امام مثل زندگی همهی انسانهای دیگر فراز و نشیبهایی دارد؛ حوادثی در آن اتّفاق افتاده است و هر حادثهای اقتضائی داشته است.»[۱۳]
و اگرچنانچه به این چارچوب مهم توجه نشود، نتیجهاش «تفسیر به رأیهای گوناگون» و در نهایت به اشتباه افتادن ملت خواهد بود:
«اگر نظرات امام، بد بیان شد، بد تبیین شد، مثل این است که قطبنما از کار بیفتد، راه گم میشود؛ هر کسی به سلیقهی خود، به میل خود حرفی میزند. بدخواهان هم در این میان از فرصت استفاده میکنند، راه را جوری تبیین میکنند که ملت به اشتباه بیفتد.»[۱۴]
نکتهی مهمِ دیگر این است که در احصاء اصول هم نباید «برخورد گزینشی» کرد:
«در طول سالهای متمادی، چه قبل از تشکیل حکومت اسلامی، چه در دوران تشکیل حکومت اسلامی، چه در دوران جنگ تحمیلی هشتساله، چه قبل از آن و چه بعد از آن، این اصول را امام در بیانات خود تکرار کرده است؛ این اصول را گزینشی هم نبایستی انتخاب کرد.»[۱۵]
و باید همواره «نگاه منظومهوار و جامع» به مکتب امام خمینی رحمهالله را مدنظر داشت:
«مکتب امام یک بستهی کامل است، یک مجموعه است، دارای ابعادی است؛ این ابعاد را باید با هم دید، با هم ملاحظه کرد.»[۱۶]
از این منظر منبع درکِ محکمات تفکر و راه امام خمینی رحمهالله «بیانات و وصیتنامهی» اوست و «باید» برای شناخت امام رحمهالله از منظر یک «شاخص» به آنها رجوع کرد:
«مبانی امام، مبانی روشنی بود. این مبانی - اگر کسی نخواهد مجامله کند، تعارف کند - در کلمات امام، در بیانات امام، در نامههای امام، و بخصوص در وصیتنامهی امام - که کوتاه شدهی همهی آن مواضع است - منعکس است.»[۱۷]
«کلمات امام، کلمات واضحی است؛ محکمات و بیّنات است... همه باید این کلمات را درست بفهمیم و بر آن تدبّر کنیم، تا راه امام را اشتباه نکنیم.»[۱۸]
چگونگیِ استفاده از بیانات امام خمینی رحمهالله برای دستیابی به اصول و محکمات تفکر امام رحمهالله نیز بسیار مهم است. حضرت آیتالله خامنهای «روش و اسلوب اجتهادی» را راه برداشت صحیح از بیانات امام رحمهالله و رسیدن به نظرات ایشان معرفی کردهاند:
«میپرسند که به نظرات امام چگونه دست پیدا کنیم؟ به نظر من این کاملاً روشن است. نظرات امام یک مجموعه است و خوشبختانه بیانات امام ثبت شده است و همین است که هست. مثل همهى متونى که از آنها میشود تفکر گوینده را استنباط کرد؛ منتها با شیوهى درستِ استنباط. شیوهى درستِ استنباط این است که همه حرفها را ببینند، آنها را در کنار هم قرار بدهند؛ توى آنها عام هست، خاص هست؛ مطلق هست، مقید هست. حرفها را باید با همدیگر سنجید، تطبیق کرد؛ مجموع این حرفها، نظر امام است. البته کار خیلى سادهاى نیست، اما روشن است که باید چه کار کنیم: یک کار اجتهادى است؛ اجتهادى است که از عهدهى شما جوانها برمىآید. بنشینند واقعاً گروههاى کارى در زمینههاى مختلف، نظر امام را استنباط کنند، از گفتههاى امام به دست بیاورند.»[۱۹]
[۱] - بیانات در مراسم بیست و ششمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی رحمهالله ۱۳۹۴/۳/۱۴
[۲] - بیانات در مراسم بیست و ششمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی رحمهالله ۱۳۹۴/۳/۱۴
[۳] - بیانات در مراسم بیست و ششمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی رحمهالله ۱۳۹۴/۳/۱۴
[۴] - بیانات در مراسم بیست و ششمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی رحمهالله ۱۳۹۴/۳/۱۴
[۵] - خطبههای نماز جمعهی تهران در حرم امام خمینی رحمهالله ۱۳۸۹/۳/۱۴
[۶] - بیانات در مراسم بیست و ششمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی رحمهالله ۱۳۹۴/۳/۱۴
[۷] - بیانات در سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی رحمهالله ۱۳۸۱/۳/۱۴
[۸] - بیانات در سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی رحمهالله ۱۳۸۱/۳/۱۴
[۹] - خطبههای نماز جمعهی تهران در حرم امام خمینی رحمهالله ۱۳۸۹/۳/۱۴
[۱۰] - خطبههای نماز جمعهی تهران در حرم امام خمینی رحمهالله ۱۳۸۹/۳/۱۴
[۱۱] - بیانات در سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی رحمهالله ۱۳۸۱/۳/۱۴
[۱۲] - بیانات در مراسم بیست و ششمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی رحمهالله ۱۳۹۴/۳/۱۴
[۱۳] - بیانات در مراسم بیست و ششمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی رحمهالله ۱۳۹۴/۳/۱۴
[۱۴] - خطبههای نماز جمعهی تهران در حرم امام خمینی رحمهالله ۱۳۸۹/۳/۱۴
[۱۵] - بیانات در مراسم بیست و ششمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی رحمهالله ۱۳۹۴/۳/۱۴
[۱۶] - بیانات در بیست و دومین سالگرد امام خمینی رحمهالله ۱۳۹۰/۳/۱۴
[۱۷] - خطبههای نماز جمعهی تهران در حرم امام خمینی رحمهالله ۱۳۸۹/۳/۱۴
[۱۸] - بیانات در سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی رحمهالله ۱۳۷۷/۳/۱۴
[۱۹] - بیانات در دیدار دانشجویان سراسر کشور ۱۳۸۷/۷/۷