در ذیل بخشهای از کتاب بر اساس خاطرات محسن مومنی، محمدعلی آذرشب، غلامعلی حدادعادل و ... را میخوانیم:
در طول تاریخ، شعر در حوزههاى علمیه و در میان فقیهان شیعه از ارجمندى فراوانى برخوردار بوده است. اندک نیستند عالمانى که سرودههایشان از پس پرده برون افتاده و امروزه، زمزمه خلوت بندگان خدا شده است. حوزه علمیه مشهد نیز خالى از فاضلان شاعر و طلاب صاحب ذوق نبود. برخلاف رمان و داستان که در میان آنان معمول نبود؛ رایحه شعر در حاشیه درس و بحث همواره به استشمام مىرسید.
طلبه جوانى مانند سیدعلىآقا نیز که داراى ذوقی سلیم و طبعی لطیف بود، نکتههایى ظریف را به تیزهوشى درمىیافت و در بحر شعر، بهویژه شعر کهن فارسى که سرشار از معارف اسلامى است، چنان غوطهور میشد که شبى نبود که او با شعری از حافظ سر بر بالین نگذارد؛ در دفترچهاى که داشت، غزلیات ممتاز و حتى تکبیتهاى درخشان را براى خود نگه مىداشت.
با آشنایى با برخى شاعران و جلسههای تخصصى، رابطه با شعر نیز از شوریدگى و علاقهمندى، به نگاه تخصصى بدل شد. به تشویق دوستان، ایشان به انجمن ادبى فردوسى پیوست که هرچند عدۀ آنان اندک بود؛ اما تبحرشان در نقد و حلاجى شعر بىمانند بود. جلسههای نگذارد؛ در دفترچهاى که داشت، غزلیات ممتاز و حتى تکبیتهاى درخشان را براى خود نگه مىداشت. جلسههای انجمن هفتهاى یک شب و آن هم در منزل عبدالعلى نگارنده برگزار مىشد. شاعران این انجمن عمدتاً مسحور صائب تبریزى بودند و اشعار شاعران مکتب عراقى ـ سبک رایج روزگار ـ برایشان حلاوتى نداشت.
سیدعلىآقا نیز تحت تأثیر مضمونپردازىها و نازکاندیشىهاى سبک هندى قرار گرفت و از آن حظّ و بهرهای بیشتر برد. همین شیفتگى موجب شد امیرى فیروزکوهى ، بزرگترین شاعر این سبک در ایران را در تهران بیابد و دوستى دیرپایى میانشان صورت گیرد.
امیرى فیروزکوهى همیشه از هوش آقاى خامنهاى در دریافت پیچیدگى و ظرایف و طرائف شعر بهویژه شعر سبک هندى، با تحسین توأم با حیرت یاد مىکرد و بارها به غلامرضا قدسى ـ شاعر نامدار خراسان ـ گفته بود: «ایشان بزرگترین شعرشناس ایران است.»
آیتالله العظمی خامنهاى بسیار زود جایگاه خویش را در انجمن فردوسى یافت؛ آنقدر که حتى برخى شاعران خراسانى پیش از نظر او سرودهشان را در جایى مطرح نمىکردند.
اشتیاق ایشان به انجمن و دوستان انجمنى در حدى بود که وقتى چند سال بعد براى پیگیرى درسهایش به قم هجرت کرد، برنامه برگشت به مشهد را به گونهاى تنظیم کرده بود که یک یا دو جلسهاى را از انجمن دریابد.
یکى دیگر از انجمنهایى که مقام معظم رهبری پیش از ورود به قم گاهى در آن شرکت مىکرد، انجمن فرخ بود. در آن انجمن که صبحهاى جمعه در منزل سیدمحمود فرخ برگزار مىشد، استادان ادبیات و تاریخ دانشگاه مشهد شرکت میکردند.
هرچند نشست و برخاست در آن جلسه برخلاف انجمن فردوسى آداب و ترتیبى خاص داشت، که به گمان جوان آن روز بر محور نظام طبقاتى مىگشت، اما براى طلبهای جوان مانند او که در فضاى آزاد حوزه پرورش یافته بود، این قیودات خوشایند نبود. بنابراین او بىتوجه به چنین قانون نانوشته و ناگفتهاى، در صدر مجلس و در کنار بزرگان مىنشست و هنگامى که لازم مىدید تا چیزى بگوید، بیهیچ ملاحظهاى، دیدگاهش را بیان مىکرد که عمدتاً هم مورد تشویق قرار مىگرفت. روزنامهنگارى که از لبنان آمده بود، روزى گذرش به آن انجمن افتاد. وقتى برگشت، در گزارش سفر خویش از ایران در مجله العرفان با چاپ عکسى از آن مجلس نوشته بود: «القى سیدعلى خامنهاى کاملاً فىالفرق بین الیاء و الیاء.»
* ذوق ادبی
محمدعلی آذرشب
این سوز و گدازی که در وجود انسانها پیدا میشود و آنان را به سمت تکامل مادی و معنوی سوق میدهد همان شعور است. ادبیات شعورساز است و به همین علت، همۀ احیاگران، ارباب نهضتها و رهبران نهضتها نسبت به ادبیات توجه و عنایتی ویژه داشته و دارند.
به نظر من آیتالله العظمی خامنهای نیز روی همین نکته تکیه داشتند که به سمت ادبیات رفتند. البته ویژگیهای ذاتی ایشان هم عامل مهمی است. همان سینۀ شعلهور و همان نیروی حرکتافزایی که در وجودشان بود، خواهناخواه وی را به سمت ادبیات سوق داد و در ادامه نیز از ابزار ادبیات به بهترین شکل ممکن، یعنی هم برای نهضت و هم برای احیا استفاده کردند.
ادبیات برای ایشان فرصتی فراهم آورد که وارد میدان ادیبان بشوند. معمولاً صحنۀ ادبا با میدان معممین از هم جداست. بیشتر ادبای زمان طاغوت دارای افکار خاصی بودند؛ امکان نداشت یک روحانی را تحویل بگیرند، ولی حضرت آقا با ذوق ادبی و نقد ادبی که داشتند، توجه روشنفکران را نیز جلب میکردند.
معظمله از لحاظ نقد ادبی، نه به گفتۀ من، بلکه به اعتراف ادبا، رتبۀ ممتازی دارند. ایشان در صحنههایی که معمولاً یک روحانی نمیتواند وارد بشود، با قدرت وارد شده و در محافل گوناگون ادبی، از مشهد و اصفهان گرفته تا تهران، حرف آخر را زدند.
غلامعلی حداد عادل
قلمرو علایق مطالعاتی مقام معظم رهبری بسیار رسمی و منطبق بر حوزۀ مطالعههای متعارف روحانیان نیست. بیشتر روحانیان به اقتضای فضای حوزه و درس و بحثی که دارند، منطقۀ خاصی در مطالعه مورد علاقهشان است. هر صنف و گروه دیگر مانند مهندسها، پزشکها و... نیز همین گونه هستند.
هر فرد قلمروی مشخص و مخصوص برای مطالعۀ خودش برمیگزیند و البته ممکن است در هر یک از این اقشار، گروهی اهل مطالعه نباشند، اما اگر بخواهند مطالعه کنند، قلمرو خاصی برای آن دارند.
آیتالله العظمی خامنهای غیر از فقه، اصول و معارف اسلامی که در سنت تحصیلی ایشان، رسمی و درسی بوده و جزو مطالعههای تحقیقی و پژوهشی ایشان به حساب میآید، از ابتدای زندگی، میدانی وسیع را برای مطالعه برگزیدهاند؛ و همین قلمرو مطالعاتی، پیکرۀ اصلی کتابخانۀ شخصی ایشان را شکل میدهد.
این قلمرو مطالعاتی اولاً شامل ادبیات میشود که بخشی از مطالعههای ایشان را شکل میدهد؛ بهویژه شعر که معظمله برای آن اهمیتی زیاد قائل هستند و در درک لطایف و ظرایف شعری هم استاد هستند. ایشان نقد شعر میدانند و از جوانی در مشهد، در حلقههای شعرخوانی و نقد شعر شرکت میکردند؛ آن هم با حلقههایی که ادیبان و شاعران درجه اول خراسان و پیرمردهای معروف ادبیات آن را اداره میکردند.
حضرت آقا از جوانی با آن محافل در ارتباط بوده و در نتیجه، طبیعی است که در کتابخانۀ ایشان مجموعهای از دیوانهای شعر قدیم و جدید ببینید.
ایشان در عالم شعر فارسی کاملاً به روز هستند. بسیاری از جوانها که ذوق و نبوغی در شعر از خودشان نشان میدهند، نزد ایشان شناختهشده هستند و معظمله آثار آنان را دیدهاند. برای هر شاعری هم حسابی ویژه باز میکنند و حُسن و عیب وی را در ذهن دارند و جایگاهی را در مجموعۀ ادبیات ایران به وی نسبت میدهند.
محسن مؤمنی
نقش آیتالله العظمی خامنهاى در پیشرفت ادبى کشور و درخشش شاعران انقلاب، نقشى بىبدیل و ممتاز است. در روزهاى پُرآشوب پس از پیروزى انقلاب بىتردید براى شخصیتهایى مانند ایشان که در شوراى انقلاب، کشور را اداره مىکردند، فرصت هیچ کار و فعالیتى نبود؛ اما از اهتمام معظمله به ادبیات، همین بس که تصمیم گرفتند شاعران برجسته را براى ساختن فرهنگ جدید فرا بخوانند.
خود ایشان با برخى از آنان تماس گرفتند و حتی به دیدار بعضی از آنها رفتند. مرحوم استاد مهرداد اوستا از جمله افرادى بود که به دعوت ایشان لبیک گفت. حتى در آن روزهاى حساس، وقتى شنیدند نخستین تشکل شاعران انقلاب شکل گرفته و شبها در منزل یکدیگر جلسه دارند، نشانى آن را گرفتند و نیمهشبى به آن جلسه رسیدند.
در آن جلسه، شاعرانى مانند مرحوم اوستا، حمید سبزوارى، على معلم، محمود شاهرخى و... حضور داشتند و اتفاقاً آن شب، استاد محمدتقى جعفرى هم در آنجا بودند.
سالهاست که در شب نیمۀ ماه مبارک رمضان، برگزیدگان شاعران کشور مراسم افطار میهمان رهبر معظم انقلاب هستند. این جلسه که تاریخ آغازش به سالهاى ریاست جمهورى ایشان برمىگردد، ابتدا شکلی خصوصىتر داشت و حضرت آقا بىملاحظه، به نقد اشعار گویندگان مىپرداختند؛ اما به مرور از آن شکل درآمد و عمومىتر شد. بارها ایشان تأکید داشتهاند که جلسه براى تکریم شعر ارزشى و متعهد، جنبۀ نمادین دارد تا متولیان و سیاستگذاران فرهنگى کشور به اهمیت آن در فرهنگ و هویت ملى آگاه شوند.
در عین حال، این جلسه در سالهاى اخیر جلوهگاهى است براى ارائۀ تصویری فشرده و شفاف از شعر انقلاب؛ شعرى که بیهیچ ملاحظهاى اکنون مىتوان آن را اصیلترین جریان شعر فارسى دانست و عنوان شعر معاصر را بر آن اطلاق کرد؛ شعری که فصلى درخشان در دفتر سراسر افتخار شعر فارسى رقم زده و نقطۀ عطفى در غناى فرهنگى، ارجمندى و ارزشمدارى تاریخ این شعر شکوهمند خواهد شد، زیرا نگاه رهبر معظم انقلاب به شعر چنین ژرف و دوراندیشانه است.
* جلسهای ماندگار
محمدعلی آذرشب
یک جلسۀ ادبی در حاشیۀ کنفرانس یاری ملت فلسطین برگزار شد. در حاشیۀ دیدارهای رسمی این کنفرانس، مقام معظم رهبری با شاعرانی که در این کنفرانس شرکت کرده بودند، دیداری نیز داشتند.
معظمله به مدت شش ساعت اشعار آنان را شنیدند، نظریات منتقدانه دادند و صحبتهایی هم کردند. پس از اینکه جلسه به پایان رسید، با آنان شام نیز خوردند. این نشست جلسهای تاریخی بود که بسیاری از ادیبان لبنانی وقتی به کشورشان برگشتند، مقالههایی شگفتانگیز دربارۀ آن نوشتند. آنها گفتند: «اصلاً باورمان نمیشد رهبر انقلاب اسلامی با آن همه مشغولیتها و مسئولیتهای مهمشان شش ساعت فقط برای شنیدن شعر و فرهنگ عربی بنشینند!»
در ادامه و با گذشت زمان نیز نامههای زیادی بابت همین جلسه برای معظمله رسید.
* هیچگاه معنا را فداى لفظ نمیکنند
سیدعلى علوى
ولى امر مسلمین در شعر، ادبیات و نویسندگى سرآمد همگان هستند. ایشان از قلم شیوایى برخوردار بوده، در شعر و نثر آثاری کمنظیر ارائه دادهاند. نوشتههایشان هم مانند بیاناتشان بسیار دلنشین و تأثیرگذار، و از مفاهیمی بلند و عمیق برخوردار است.
در سخنان و آثار مکتوب مقام معظم رهبرى هم زیبایى و روانى مطلب مراعات شده و هم داراى مفاهیمی والاست که اطلاعات دقیقى نیز به خواننده و شنونده منتقل میکنند. به قول ادیبان هیچگاه در آنها معنا فداى لفظ نشده است.
معظمله با روش نویسندگى و تحقیق و نگارش روز نیز کاملاً آشنا بوده و مطالعات فراوان دارند. همچنین بسیار شیوا و سنجیده سخن میگویند و مینویسند و در این دو فن از هرگونه اغراق و انحراف مبرا هستند.
* ادیب شاعر
غلامعلی حداد عادل
به باور من از میان شخصیتهای درجه اول انقلاب کمتر کسی به اندازۀ ایشان با زبان، ادبیات، تاریخ، و نیز سبکهای ادبی و شعرای فارسی، و در کنار آن با ادبیات، لغت و شعر عربی آشنایی دارد. علاقه و تسلط ایشان به ادبیات عرب فوقالعاده است. معظمله نثر عربی را بسیار شیوا و نه به سبک قدیمیان، بلکه به سبک امروزی مینویسند و آشنایی ویژهای در نثر، شعر و ادبیات فارسی و عربی دارند.
* گزارش یک نشست
محمد غفاری
حجتالاسلام جواد محمدزمانی، مجری جلسه، پس از قرائت قرآن با شعری از صائب تبریزی شعرخوانی را آغاز کرد. نخستین شعرخوانی پس از آقای زمانی، شعرخوانی دکتر محمدعلی مجاهدی بود.
شعر وی که پایان یافت، رهبر معظم فرمودند: «طیبالله انفاسکم، خوشلفظ و خوشمضمون بود»
حضرت آقا پس از اندکی سکوت ادامه دادند: «آقای مجاهدی! یادتان هست آن انجمن ادبی دبیرستان را؟»
مجاهدی در پاسخ گفت: «بلی، سالهای 37، 38 و 39 بود که آنجا خدمتتان میرسیدیم و نظریات صریح حضرتعالی دربارۀ شعر دوستان هنوز زبانزد است.»
مقام معظم رهبری لبخندی زد و فرمود: «چند سال پیش میشد؟
مجاهدی پاسخ داد: «حدود پنجاه سال.» و پنجاه سال را هم زبانش گفت و هم موی سپید سر و رویش.
غلامرضا سازگار دومین شاعری بود که به شعرخوانی پرداخت؛ شعری که با توجه به بیانات مقام معظم رهبری، دارای مضمون پند و اندرز بود.
وقتی نوبت به محمد صمیمی از تهران رسید، وی ابتدا گزارشی از نوحه ارائه داد، سپس دو بند از نوحهای در وصف حضرت عباس(ع) را با صوت خواند. سپس، مقام معظم رهبری چند نکته دربارۀ نوحۀ قرائت شده بیان فرمودند.
همچنین مرتضی حیدری آلکثیر از خوزستان شعری به زبان عربی در وصف امام زمان(عج) قرائت کرد. این شاعر، اهل شوش و عرب بود. او قرار بود شعر عربی بخواند و هنگامی که با رهبر معظم انقلاب سلام و علیک کرد، لحن عربیاش مشخص شد.
در ادامه، با ادب تمام از حضاری که شعرش را نمیفهمیدند، عذرخواهی کرد و گفت: «شعر در قالب ابوذیه[3] است.»
شعر که تمام شد، رهبر فرمودند: «آفرین! آفرین! از این ابوذیههای عربی ما خاطرههای خوبی با این آقایان عربهای خوزستانی در زندان سال 42 داریم. آنها آنجا میخواندند. ابوذیه یک قالب ویژۀ شعر با زبان محلی است؛ سه مصرع با یک قافیه که هرکدام معنایی متفاوت دارند، هرچند در تکلم یک شکلاند؛ مانند کلمۀ شعبان در این شعر...».
سپس رهبر معظم انقلاب بیمقدمه یک ابوذیه خواندند. ابوذیۀ رهبر فرزانۀ انقلاب که پایان یافت، جمعیت صلواتی همراه با خنده فرستادند. خود آلکثیر هم به خنده افتاد از این همه عربیدانی حضرت آقا.
زمانی هم سپاسگزاری کرد و گفت: «خیلی ممنون. لذت بردیم؛ بیشتر از شعرخوانی رهبر معظم البته!»
شاعر بعدی رحمان نوازنی از کرج بود، و سپس حاج محمود کریمی برای شعرخوانی حاضر شد. در ادامه، با اشارۀ حضرت آقا مرتضی امیری اسفندقه شعری در مدح حضرت زینب(س) قرائت کرد.
حسن لطفی از تهران نوزدهمین و آخرین شاعری بود که به خواندن شعری مذهبی پرداخت.
پس از پایان شعرخوانیها، مقام معظم رهبری به سخنرانی پرداختند. ایشان از شنیدن اشعار ابراز رضایت کرده، از معیارهایی که برای سرودن برگزیده شده بود، استقبال کردند. معظمله استعدادهای قوی و غنی حاضر در جلسه را نویدبخش آیندهای درخشان دانستند. در ادامه نیز چند نکته بیان فرمودند که برای ارتقای شعر آیینی، بسیار راهگشا بود. ایشان همچنین برای کشف و پرورش استعدادها بر محیطها و حلقههای فرهنگی بسیار تأکید کردند.
از دیگر موضوعهای این جلسه پرداختن به شعر انقلاب و دفاع مقدس بود که معظمله از شاعران خواستند که این حماسهها را با امانتداری خویش حفظ کنند.
ایشان همچنین به زبان حال در مرثیه اشاره کرده، و در سخنرانی خویش از شاعران خواستند که در بیان مرثیههای خود از بیان شخصیت و حماسههای اهلبیت(علیهمالسلام) بیشتر سخن بگویند
* شعرشناسی
حاج صادق آهنگران
مقام معظم رهبری نسبت به سبکهای محلی در شعرخوانی و مداحی مهارتی ویژه دارند. میتوان گفت بسیاری از هنرها در وجود معظمله جمع شده است. در یکی از جلسهها که شاعران در محضر ایشان بودند و شعر میخواندند، بنده نیز توفیق حضور داشتم؛ جلسه در سوسنگرد یا هویزه بود.
آن روز یکی از شاعران به حضرت آقا عرض کرد: «اگر اجازه میفرمایید من شعری به زبان محلی دشت آزادگان بخوانم.»
مقام معظم رهبری فرمودند: «بفرمایید.»
وی شعری را با زبان عربی خواند. پس از پایان شعر، آیتالله العظمی خامنهای به وی فرمودند: «این شعر شما به سبک شادگان بود، نه به زبان محلی دشت آزادگان!»
فردی که شعر را خوانده بود، گفت: «حق با شماست! این روش سبک محلی شادگان بود.»