از زمان انقلاب اسلامی در سال 1979، سیاست خارجه ایران تحت تاثیر میل به ایجاد تغییرات ایدئولوژیک در خاورمیانه قرار داشته است. تهران درصدد است تا دیدگاه و طرز فکر خود را از حکومت اسلامی ترویج دهد، با اسرائیل مخالفت کند و با کنار گذاشتن آمریکا، به عنوان قدرت منطقه ای غالب، هژمونی خود را به اثبات برساند. تهران به دلیل نقطه ضعف نسبی که در قدرت نظامی متعارف دارد، در طول 36 سال گذشته عمدتا تلاش کرده تا از طریق اجرای عملیات های مخفی، این اهداف را دنبال کند.
استراتژی ایران در قبال شورای همکاری خلیج [فارس]
ایران ضمن استفاده از "شبکه مقاومت" که شامل شرکا و نمایندههای این کشور و گروه هایی نظیر حزب الله لبنان می شود، از مجموعه ای از قابلیت های بازدارنده نظیر موشک های بالستیک و قابلیت های دریایی نامتقارن هم بهره جسته است. با این حال، آمریکا و اسرائیل تنها موانع رسیدن ایران به اهدافش در منطقه نیستند. پیشتاز بودن در خاورمیانه و مهمتر از همه رهبری یک جامعه جهانی اسلامی مستلزم این است که تهران قدرتمندترین رقبای سنی و عرب خود را به چالش بکشاند. از زمان سقوط صدام، مقابله با پادشاهی عربستان سعودی و کشورهای حوزه خلیج [فارس] در راس محاسبات ایران قرار داشته است.
کشورهای شورای همکاری خلیج [فارس] به عنوان یک مجموعه واحد، از قدرت اقتصادی، سیاسی و نظامی متعارفی برخوردار هستند. عنوان اسلام شیعه که حکومت ایران برای خود برگزیده است تلاش ایران را برای رهبری مذهبی جهان اسلام دچار مشکل خواهد کرد، به این خاطر که 90 درصد مسلمانان جهان، سنی هستند. عربستان سعودی هم به نوبه خود تلاش های تهران در جهت ادعای رهبری در جهان اسلام را به چالش می کشد.
قرار داشتن دو مسجد مقدس در شهرهای مکه و مدینه که تحت حفاظت دولت عربستان هستند باعث شده تا سلطنت آل سعود در مبارزه برای رهبری مذهبی میان مسلمانان از جایگاه بالاتری برخوردار باشد به این دلیل که مسلمانان اعم از سنی و شیعه در صورت استطاعت مالی حداقل یکبار در طول عمر خود مراسم حج را در این کشور بجا می آورند.
ایران تلاش می کند تا با برجسته سازی روابط نزدیک عربستان با آمریکا و متهم کردن عربستان به تقویت افراط گرایی و تروریسم، اعتبار مذهبی آن را تضعیف کند. رقابت بین ریاض و تهران بطرز قابل توجهی از زمان انتخاب محمود احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور ایران در سال 2005، شدت پیدا کرده است. می توان گفت ایران در پاییز سال 2006 بیشترین قدرت خود را در دوران معاصر در خاورمیانه داشت.
در عراق، سپاه پاسداران ایران یک پایگاه مستحکم سیاسی را در داخل دولت نوری مالکی، نخست وزیر وقت عراق، در بغداد مستقر کرده و نفوذش را در دستگاه امنیتی این کشور بطور چشمگیری افزایش داده بود. همچنین برای هدف قرار دادن آمریکا و نیروهای ائتلاف، نیروهای نیابتی را تشکیل داده بود.
رهبران ایران احساس می کردند در طول این دوره در لبنان و سوریه هم پیروز شدهاند. رابطه ایران با حکومت بشار اسد در سوریه بعد از جنگ عراق در سال 2003 عمیق تر شده بود و حزب الله لبنان (نایب منطقه ای و اصلی ایران) ظاهرا در جنگ سال 2006 در لبنان علیه اسرائیل به پیروزی رسیده بود.
احمدی نژاد و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی فورا نقش خود را در این پیروزی ها اعلام کردند. تحکیم موقعیت تهران در دمشق و بیروت باعث تقویت جایگاهش در منطقه شام شد. همسایگان سنی ایران بویژه کشورهای شورای همکاری خلیج [فارس] از افزایش نفوذ ایران در خاورمیانه به شدت نگران بودند، اما نمیتوانستند ابزار موثری برای مقابله با قدرت و نفوذ رو به رشد ایران ایجاد نمایند.
اعضای شورای همکاری خلیج فارس از نفوذ ایران در عراق و سوریه به شدت نگران بودند
رهبران ایران، بهار عربی سال 2011 را نشانهای از برتری ایدئولوژی خود و تداوم هدف انقلاب سال 1979 یعنی صدور انقلاب اسلامی، میدانستند. با این حال، تهران جاذبه مدل حاکمیتی خود را دست بالا گرفته و مقاومت منطقه ای در برابر رهبری ایرانی و شیعه را دستکم گرفته بود. ایران هیچ گونه درگیری سیاسی معناداری با کشورهای عربی در سال 2011 نداشت، اما وقتی سوریه، متحد اصلیش، درگیر یک جنگ داخلی شد، ایران به سرعت در لاک دفاعی فرو رفت.
همچنین درگیری و اختلاف ایران با عربستان سعودی حملات پنهانی، اما مستقیم در دو کشور را طی سال های اخیر افزایش داده است. در اکتبر سال 2011، مقامات فدرال آمریکا توطئهای برای ترور سفیر عربستان در این کشور را نقش بر آب کرده و ادعا کردند توطئه گران تحت حمایت نیروی قدس سپاه پاسداران ایران قرار داشته اند. همچنین شرکت ملی نفت عربستان، آرامکو، مورد حمله سایبری مخرب در اوت سال 2012 قرار گرفت که گفته می شود ایران پشت این حمله سایبری بوده است.
ایران اعتقاد دارد آمریکا و شورای همکاری خلیج [فارس] مسئول اقدامات صورت گرفته برای سرنگونی حکومت بشار اسد و همچنین ظهور داعش در عراق و سوریه هستند. نه تنها از بین رفتن یک دولت متحد در دمشق (که یک کانال کلیدی برای تجهیز و تغذیه حزب الله لبنان است) محور مقاومت ایران را در معرض خطر قرار می دهد، بلکه داعش در عراق تهدید مستقیمی برای قلمرو ایران است. چنانچه ایران در حمایتش از این دولت ها موفق شود، به احتمال زیاد شاهد یک نیروی شیعه خطرناک، یکپارچه و قدرتمند خواهیم بود که می تواند تهدیدی برای متحدان آمریکا در منطقه علی الخصوص اسرائیل و شورای همکاری خلیج [فارس] باشد.
با این حال، در حال حاضر تلاش های ایران موفقیت آمیز نیستند. وضعیت فعلی بشار اسد در دمشق بشدت وخیم شده است و بقایش بطور کامل به حمایت مالی و نظامی ایران وابسته است. ظاهرا تهران پذیرفته است که اسد هرگز ادعایی برای بازپس گیری تمام قلمرو از دست رفته سوریه نخواهد داشت و در مقابل باید توجهش را به حفظ راهروی زمینی بین دمشق و بیروت معطوف سازد.
طبق گزارش ها، قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که رهبری اقدامات ایران را در سوریه و عراق بر عهده دارد اشاره می کند که "ممکن است تهران برای دفاع از مناطق تحت کنترل اسد از طریق نیروهای مبارز سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مداخله کند." چنین مداخله ای ناقض این ادعای ایران است که از پرسنل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مبارزه مستقیم در سوریه استفاده نخواهد کرد.
مبارزه ایران در عراق علیه داعش فقط اندکی موفقتر از مبارزه در سوریه بوده است. نیروهای دولت عراق به همراه شبه نظامیان محلی شیعه و گروه های نیابتی ایرانی قادر نبوده اند بخش قابل توجهی از مناطق تحت تصرف گروههای افراطی را بازپس گیرند. احتمالا در آینده نزدیک بهترین نتیجه ای که ایران در عراق کسب میکند، یک بن بست خواهد بود.
ایران ملک سلمان را تا حدودی مسئول این بداقبالی می داند. تمایل بیشتر ملک سلمان به همکاری با ترکیه و قطر در زمینه حمایت از گروه های مخالف سوریه تنها عامل مهم در تعیین استراتژی ریاض علیه اسد بوده است. رهبران ایران نگران هستند که این مسئله بتواند به شکستهای این کشور در رقابت استراتژیک با شورای همکاری خلیج [فارس] دامن بزند.
ایران، تمایل ملک سلمان به ترکیه و قطر و حمایت از تروریستها را دلیل ناآرامی در سوریه میداند
همچنین جنگ در یمن نماد ترس تهران از موضع جدید و تهاجمی عربستان است. ایران که عمدتا از طریق شریک خود یعنی حزب الله لبنان فعالیت می کند، همکاری چندین ساله و بی سروصدایی با شورشیان حوثی یمن داشته است. حوثی ها (گروه شیعه زیدی) فرصت خوبی برای تهران فراهم کرده اند تا نفوذی که نتوانست در بحرین داشته باشد را بر شبه جزیره عربی بسط دهد و با کمترین هزینه ممکن، عربستان سعودی را تحت فشار قرار دهد.
احتمالا، ایران گمان نمی کرد حوثی ها که با کمک واحدهای نظامی علی عبدالله صالح، رئیس جمهور سابق، توانسته بودند کودتای بالفعلی را در ژانویه سال 2015 ترتیب دهند، آمادگی اداره کشور را داشته باشند. عربستان سعودی و متحدان سنی اش عملیات "طوفان قاطع" را در مارس سال 2015 برای توقف پیشروی ایران در یمن آغاز کردند. تهران در پاسخ به این اقدام، حمایت دیپلماتیک و لفظی خود از حوثی ها را افزایش داد و حتی تلاش کرد سلاح به مناطق تحت تصرف حوثیها اعزام کند. یمن، به عنوان یک خط قرمز برای شورای همکاری خلیج [فارس]، اکنون یک صحنه نمایش برجسته و داغ از مبارزه ایران و شورای همکاری خلیج [فارس] است.
ایران در پی ایجاد یک درگیری فرقه ای با ابعاد منطقهای نبود، اما هم اکنون در چنین درگیریای قرار گرفته است. رهبران ایران می خواهند هم بر خاورمیانه و هم کل جهان اسلام رهبری کنند. تلاش های تهاجمی تهران برای تشکیل گروه های نیابتی شیعه در کشورهای چند فرقه ای و همچنین ادامه حمایت از فرم های حکومت اسلامی، باعث ایجاد هرج و مرج و تشکیل همان جنبشهای مقاومت سنی شده است که ایران امیدوار بود با آنها درگیر نشود. این همان تضاد درونی و نقطه ضعف سیاست خارجه امروز ایران است.
تلاش های ایران برای تسلط بر منطقه شامل گسترش نیروهای نظامی متعارف می شود. بعد از پایان جنگ ایران و عراق، موشک های بالستیک سنگ بنای استراتژی نظامی ایران بوده اند. تهران فاقد نیروهای هوایی و زمینی کافی برای بسط موثر قدرت به آن سوی مرزهایش است. همچنین نمی تواند برتری هوایی داشته باشد یا تشکل های مبارز بزرگ در خارج از کشور مستقر سازد. موشک ها، جایگزینی برای اینها هستند.
موشک های ایران فاقد کلاهک های با هدایت دقیق هستند و بنابراین نمی توان با اطمینان و با دقت از آنها برای تخریب اهداف نظامی دشمن استفاده کرد. این موشک ها بیشتر برای اهداف بازدارنده یا اهرم فشار علیه اسرائیل و شورای همکاری خلیج [فارس] استفاده می شوند. از سوی دیگر، دفاع موشکی شورای همکاری خلیج [فارس] با کمک آمریکا در حال پیشرفت است اما نمی تواند 100 درصد اثربخشی را در برابر حمله ایران تضمین کند.
ایران می داند در حالیکه بیشتر کشورهای شورای همکاری خلیج [فارس] دارای دفاع هوایی، زره و قابلیتهای دریایی بسیار پیشرفته تر هستند، اما به دلیل آموزش و فرایندهای تدارکاتی مجزا در حال حاضر، همواره به تلاش خود برای یکپارچه سازی و عملیاتی کردن سیستم هایشان ادامه خواهند داد. همچنین تهران می داند که کشورهای حوزه خلیج [فارس] کاملا به حمایت آمریکا در زمینه اطلاعات، اکتشافات، ارتباطات، تدارکات و آموزش برای اجرای عملیات های بزرگ نظامی در آینده وابسته خواهند ماند.
توان دفاعی اعضای شورای همکاری خلیج فارس، کاملاً وابسته به آمریکا هست و خواهد بود
دکترین های نظامی و استراتژی دفاعی ایران هدفشان بهره برداری از این مزیت عملیاتی و جبران نقطه ضعف متعارف است. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به گسترش قابلیت های نامتقارن خود در جهت بازدارندگی کشورهای شورای همکاری خلیج [فارس] و افزایش هزینه اقدامات آمریکا یا متحدانش در خلیج [فارس] ادامه خواهد داد. همچنین به سرمایه گذاری در حوزه قایق های کوچک مسلح، موشک های کروز دفاع ساحلی، زیردریایی، هواپیماهای بدون سرنشین و سیستم های سایبری و سایر سیستم هایی ادامه خواهد داد که قابلیت آمریکا و شورای همکاری خلیج [فارس] را برای بسط قدرت به خلیج [فارس] یا خاک ایران مختل می سازند. همانطور که در مواردی شاهد سنگاندازیهای اخیر و ایجاد اختلال در حمل و نقل بین المللی در آوریل و مه سال جاری بودیم، ایران احساس می کند باید توانایی خود برای مختل کردن یا کنترل تنگه هرمز را به منطقه و کل جهان یادآور شود.
از دید تهران، موازنه سنتی قدرت در خلیج [فارس] یک بازی دفاع و فشار در کوتاه مدت باقی خواهد ماند. سوال مهم و انتقادی این است که آیا ایران می تواند یا می خواهد بطور موفقیت آمیز قابلیت موشکی، هوایی، دفاع هوایی، نیروهای دریایی و زمینی اش را در دهه های پیش رو مدرنیزه سازد و از این طریق با تبدیل شدن به یک قدرت نظامی حقیقی، مستقیما کشورهای شورای همکاری خلیج [فارس] را به چالش بکشاند؟
رهبران ایران اجلاس سران کمپ دیوید را (که ماه مه گذشته توسط آمریکا و کشورهای شورای همکاری خلیج [فارس] برگزار شد) به عنوان تلاشی برای القای ایران هراسی در منطقه محکوم کردهاند، اما به همان اندازه هم قطعا از تماشای اشتباهات دیپلماتیک واشنگتن در این اجلاس لذت بردهاند. جدای از رابطه آسیب دیده عربستان با آمریکا، حس بی اعتمادی قوی شورای همکاری خلیج [فارس] به سیاست منطقه ای آمریکا بسیار مشهود بود.
احتمالا ایران خشنود بود از اینکه آمریکا در این اجلاس هیچ گونه تغییرات سیاستی برجسته (مخصوصا هیچ توافق امنیتی جمعی با شورای همکاری خلیج [فارس]) اعلام نکرد. هرچند این اجلاس برای تهران از همه نظر مثبت نبود، اما اجلاسی با کمترین تاثیر بود. کمپ دیوید علنا این ایده را مطرح کرد که همسایگان ایران و بخش قابل ملاحظه ای از جامعه بینالمللی، همچنان جمهوری اسلامی را به عنوان یک تهدید بزرگ تلقی می کنند. همچنین افزایش تمایل شورای همکاری خلیج [فارس] را به یکپارچه سازی قابلیت های نظامیش و توسعه همکاری در مورد مسائل امنیتی نشان داد.
بیانیه مشترک اجلاس متضمن تعهد به پیشبرد دفاع موشکی بالستیک شورای همکاری خلیج [فارس] بود، درحالیکه ضمیمه شامل مقرراتی برای گسترش دفاع هوایی شورای همکاری خلیج [فارس] و ایجاد یک کارگروه برای پیگیری "توسعه قابلیت های واکنش سریع" درون "نیروی متحد عربی" اتحادیه عرب میشد.
این تمهیدات احتمالا چندان خوشایند تهران نبوده اند. تعهد به گسترش تعامل اقتصادی و سیاسی کشورهای خلیج [فارس] با بغداد که می تواند استراتژی محوری ایران را در عراق تضعیف کند، رهبران ایران را بسیار نگران کرده است. بعد از اجلاس کمپ دیوید و در خلال افزایش جنگ در یمن، لفاظی های ایران نسبت به عربستان سعودی و سایر کشورهای شورای همکاری خلیج بسیار داغ تر شد. سرتیپ غلامرضا جلالی، استراتژیست برجسته سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اظهار داشت: "جمهوری اسلامی می بایست برای نوع جدیدی از درگیری با ریاض آماده شود و عربستان سعودی از یک رقیب منطقه ای به یک تهدید نیابتی تبدیل شده است." مهمتر از همه، جلالی این تغییرات را به تغییر در استراتژی آمریکا نسبت داد. او تاکید کرد: "آمریکا دیگر بطور مستقیم در منطقه دخالت نمی کند، بلکه بطور غیرمستقیم با تقویت چارچوب های اطلاعاتی، تدارکاتی، مشاوره ای و سیاسی متحدان منطقه ای خود مداخله می کند."
آمریکا سیاست دخالت مستقیم در خاورمیانه را با دخالت غیرمستقیم عوض کرده است
این اظهارنظرها نگرانی تهران از این مسئله را نشان می دهد که رهبری جدید و تهاجمی عربستان توسط ملک سلمان نتیجه تشویق ها و حمایت های آمریکا (احتمالا در اجلاس سران کمپ دیوید) از کشورهای شورای همکاری خلیج [فارس] در جهت اتخاذ یک نقش برجسته برای جلوگیری از فعالیت های ایران است. یک عربستان سعودی فعال، خطری برای اهداف بلندمدت ایران است. ایران حتی ممکن است نگران شود عربستان سعودی تحت حمایت مالی کشورهای خلیج [فارس] و حمایت نظامی آمریکا، بطور موثر از راهکار ایران در زمینه جنگ نیابتی منطقه ای علیه خودش استفاده کند.
علی رغم تعامل دیپلماتیک بی سابقه ایران با آمریکا در طول دو سال گذشته، آیت الله خامنه ای، رهبر ایران، به هیچ طریق نشان نداده است که یک توافق هسته ای اساسا سیاست های منطقه ای ایران نسبت به آمریکا، متحدانش در خلیج [فارس] یا اسرائیل را تغییر خواهد داد. از آنجا که رهبران ایران تلاش می کند بعد از یک توافق هسته ای اعتبارنامه های ضدصهیونیستی و ضد غربیش را مجددا برقرار کند، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ممکن است در ابتدا رفتار قاطعانه تری علیه آمریکا یا اسرائیل داشته باشد.
با این حال، تهران به احتمال زیاد مانع تشدید درگیریهایی میشود که ممکن است حمایت گروه 1+5 از توافق را به خطر بیاندازد، مخصوصا اینکه یک رئیس جمهور جدید سال 2017 در آمریکا روی کار خواهد آمد. طبق استدلال دولت آمریکا، بخش عمده ای از بودجه ای که ایران انتظار دارد از حذف تحریم ها بدست آورد احتمالا وارد چرخه زیرساخت و سرمایه گذاری اقتصادی داخلی خواهد شد.
این به این معنا نیست که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای حمایت از تلاش هایش در عراق، سوریه، لبنان یا هر جای دیگر به میلیونها دلار سرمایه دسترسی نخواهد داشت. تهران باید بدنه دولت سوریه را حفظ کرده و نگذارد جایگاهش در عراق تضعیف شود. اینها مشکلات موجودیتی برای تهران هستند و نباید پیشروی ایران برای دفاع از منافعش در بیروت، دمشق و بغداد را دست کم گرفت.
مهمتر اینکه، اگر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تصمیم بگیرد نیروهای مبارز خود را برای مبارزه با گروه های مخالف تحت حمایت شورای همکاری خلیج [فارس] یا ترکیه به سوریه یا برای مبارزه با داعش به عراق اعزام کند، محاسبات جدی ترکیه، شورای همکاری خلیج [فارس] و اسرائیل غلط از آب در می آیند. آمریکا باید آماده باشد و سعی کند در صورت امکان از افزایش این قدرت های منطقه ای که مداخله ایران عامل آن است، پیشگیری کند.
اگر سپاه پاسداران ایران مستقیما وارد درگیریهای منطقه شود، محاسبات نتانیاهو به هم میریزد
توصیه های سیاستی
کنگره نقش مهمی، هم در بررسی توافق هسته ای ایران و هم افزایش نظارت بر اجرای توافق و نقض احتمالی آن توسط ایران خواهد داشت. همچنین آمریکا برای حمایت از متحدانش در منطقه می بایست اقدامات زیر را انجام دهد:
- جلوگیری از به هم خوردن موازنه سنتی قدرت در خلیج [فارس] به نفع ایران: کنگره می بایست با دقت توافق هسته ای ایران را موشکافی کرده و اجازه ندهد رژیم های محدودیت واردات فن آوری و تسلیحات که هم اکنون در حال اجرا هستند، تضعیف شوند.
- جلوگیری از سست شدن محدودیت های اعمال شده بر توانایی ایران برای دستیابی به فن آوری موشکی پیشرفته: دستیابی ایران به نیروهای دقیق و قابل اعتماد بالستیکی بطور اساسی و منفی محاسبات کشورهای منطقه را برای بازدارندگی، فشار و مقابله به مثل، نقش بر آب خواهد کرد.
- بهبود قابلیت های بازدارنده و ضدفشار شورای همکاری خلیج [فارس] از طریق همکاری بیشتر در زمینه قابلیت های دفاعی و تهاجمی موشکی که می تواند ایران را به عنوان یک تهدید، تضعیف یا خنثی سازد.
- همکاری با رهبران شورای همکاری خلیج [فارس] به منظور توسعه دکترین های عملیاتی و استراتژی های بهتر برای مبارزه با قابلیت های نامتقارن ایران، نه اینکه صرفا به این کشورها کمک شود سیستم های تسلیحاتی موجود را ارتقا دهند.
- تقویت همکاری داخلی ضد تروریسم بین آمریکا و شورای همکاری خلیج [فارس] علیه داعش و نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
- کمک به شورای همکاری خلیج [فارس] در زمینه بهبود قابلیت های جنگی نامتقارن، هم برای قابلیت های دفاعی و هم احتمالا تهاجمی: اظهارات اوباما در اجلاس سران کمپ دیوید حاکیست از اینکه کشورهای شورای همکاری خلیج [فارس] هم اکنون دارای منابع کافی برای عقب راندن فعالیت های بی ثبات کننده ایران در منطقه هستند. باید در این مسیر همچنان پیشروی کنیم. آمریکا و کشورهای شورای همکاری خلیج [فارس] دارای منافع مشترک در مبارزه با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مخصوصاً مقابله با شکلگیری و تقویت نیروهای نیابتی قدس هستند. تشکیل "نیروی واکنش سریع عربی" اگر با ائتلافی از امارات متحده عربی، اردن و بحرین همراه شود برای این نوع ماموریت ها کمک کننده خواهد بود.
- تقویت تعهد آمریکا به امنیت منطقه از طریق افزایش توافقات دفاعی با شورای همکاری خلیج [فارس] با در نظر داشتن حفظ برتری کیفیت نظامی اسرائیل: ممکن است لازم باشد آمریکا با امضا کردن معاهدات امنیتی رابطهاش را با کشورهای منطقه ارتقا دهد، اما باید از اقداماتی همچون تشکیل "چتر هستهای" اجتناب شود.
- بازداشتن عربستان سعودی، امارات متحده عربی و دیگر کشورهای شورای همکاری خلیج [فارس] از دنبال کردن برنامه های سلاح هستهای: با این حال، اگر کمک به برنامه هسته ای غیرنظامی این کشورها به کاهش نگرانی ها نسبت به مقاصد آینده هسته ای ایران کمک می کند، باید آن را مد نظر قرار داد.
- تمرکز بر استراتژی های دیپلماتیک، قانونی، اطلاعاتی و نظامی برای کنترل وضعیت بعد از سال 2025: به محض اینکه محدودیت ها بر توسعه و تحقیق هسته ای و غنی سازی اورانیوم توسط ایران منقضی شدند، باید از این طریق تضمین کرد ایران همچنان از دستیابی به قابلیت سلاح هسته ای بازداشته خواهد شد. به همین منظور باید تضمین شود که آمریکا یک گزینه نظامی قدرتمند برای تضعیف یا تخریب زیرساخت هسته ای ایران در اختیار دارد.